الهیات مسیحی (درس 23)

نجات شناسی(2)

شخصیت مسیح: نظرات تاریخی و وضعیت قبل از تجسم مسیح

مقدمه

جلسۀ گذشته مبحث نجات شناسی رو آغاز کردیم که طی آن موضوعات هدف، طرح و روش خدا برای نجات انسان رو مورد بحث و بررسی قرار دادیم.

امروز در ادامۀ مبحث نجات شناسی، در رابطه با نظرات تاریخی و وضعیت قبل از تجسم مسیح مطالعه ای خواهیم داشت که توجه شما رو به اون جلب میکنم.

پس اجازه بدید تا رئوس مطالب رو خدمتتون عرض کنم.

رئوس مطالب

مطالعۀ امروز ما در دو بخش انجام خواهد شد که در بخش اول ابتدا به شرح هفت عقیده در رابطه با شخصیت مسیح میپردازیم که از این قرارند.

1) ابتدا به بررسی نظر مسیحیانِ یهودی (Ebionites) خواهیم پرداخت و سپس

2) اعتقاد ناستیک ها (Gnostics) رو در رابطه با شخصیت مسیح مورد بررسی قرار خواهیم داد.

3) پس از آن به مطالعۀ عقاید پیروان آریوس(Arians)  میپردازیم و بعد

4) باور پیروان آپولی ناریوس(Apollinarians)  رو بررسی خواهیم کرد،

5) سپس، نگاهی به اعتقادات نسطوری ها(Nestorians)  و نظر گروه ششم

6) یوتیکیان ها(Eutychians)  رو مطالعه خواهیم کرد و در آخر

7) به مطالعۀ نظر مسیحیت راست دین یا ارتدکس ها(The Orthodox View)   در رابطه با شخصیت مسیح خواهیم پرداخت.

بعد از آن به بخش دوم خواهیم رسید که عنوانش هست، وضعیت مسیح قبل از مجسم شدن که به مطالعه و بررسی آن خواهیم پرداخت.

 

در کتاب مقدس از همان ابتدا، روش نجات الهی برای ما روشن شده است. بطوریکه در پیدایش باب سوم میخوانیم که نجات دهنده از نسل زن، شیطان را شکست خواهد داد.

پیدایش 15:3 بین‌ تو و زن‌، و نیز بین‌ نسل‌ تو و نسل‌ زن‌، خصومت‌ می‌گذارم‌. نسلِ زنْ سر تو را خواهد کوبید و تو پاشنه‌ وی‌ را خواهی‌ زد.» (ترجمۀ تفسیری)

در جای دیگر نیز نوشته شده است که لازم بود نجات دهنده از زن زائیده شده و زیر شریعت متولد شود.

غلاطیان 4:4 لیکن چون زمان به کمال رسید، خدا پسر خود را فرستاد که از زن زاییده شد و زیر شریعت متولّد،

پس، از این آیات میتوانیم نتیجه بگیریم که نجات دهنده میبایست، انسان و هم خدا باشد تا بتواند بین انسان و خدا واسطه، و آنها را آشتی دهد.

بعبارتی، عمل مصالحه فقط از طریق مجسم شدن، یعنی انسان شدن خدا، عملی می شد.

همانطور که در ابتدای درس عرض کردم میخواهم ابتدا به بررسی چند عقیدۀ مختلف که در طول تاریخ در مورد شخصیت مسیح وجود داشته بپردازم و بعد بطور اجمالی مطالعه ای بر موضوع وضعیت مسیح قبل از مجسم شدن داشته باشم.

پس توجه شما رو به مطالعۀ بخش اول یعنی شرح هفت عقیده در رابطه با شخصیت مسیح جلب میکنم که اولین آن نظر مسیحیان یهودی یا (Ebionites) است.

بخش اول عقاید مختلف در طول تاریخ در رابطه با شخصیت مسیح

 

1 مسیحیان یهودی (Ebionites)

مسیحیان یهودی یا ابونی ها   (Ebionites) عده ای از یهودیان متعصب مسیحی بودند که نامشان را از کلمۀ فقیر در زبان یهودی گرفته و زندگی شان  بر مبنای ساده زیستی و ریاضت بود.

به عقیدۀ آنها عیسی پسر مریم و یوسف بود و شریعت موسی را به قدری خوب اجرا کرد که خدا او را بعنوان مسیح انتخاب نمود. به اعتقاد این گروه، انتخاب عیسی بعنوان مسیح در هنگام تعمید آب وی، وقتی روح القدس بر او قرار گرفت، آشکار شد.

آنها عیسی را بزرگترین پیامبر خدا و همان ماشیح میدانستند، اما هیچ گونه جنبۀ الوهیتی برای او قائل نبودند. علاوه بر این آنها، تولد مسیح از باکره را هم قبول نداشتند، چون معتقد بودند که الوهیت مسیح را مغایر با یکتاپرستی یهودیان میدانستند.

بر اساس این اعتقادات، آنها انجیلی به نام انجیل ابیونی ها را به رسمیت می شناختند و نوشته های پولس را رد می کردند. آنان همچنین تأکید داشتند که مسیحیان، چه یهودی نژاد و چه از امت ها، زیر شریعت هستند و نجات جز از طریق ختنه و اجرای شریعت موسی قابل حصول نیست.

بر اساس آموزه های کتاب مقدس می فهمیم که این اعتقاد، یک عقیدۀ کاملاً بدعتی است.

گروه بعدی ناستیکها هستند.

2 ناستیک ها (Gnostics)

در مقایسه با مسیحیان یهودی که یک اعتقاد انحرافی از یهودیت بود، اعتقاد ناستیک ها یک منشاء غیر یهودی داشت. اساس اعتقاد آنها بر مبنای ثنویت قرار داشت: بعنوان مثال، بالاتر و پایین تر، روح و جسم یا نیکی و بدی مبنای اعتقادی آنها بود.

از آنجائیکه ناستیکها جسم را شریر و ناپاک می دانستند، مجسم شدن خدا را آنطور که کلیسا تعلیم میداد قبول نمیکردند. به همین دلیل میان آنها در مورد شخصیت مسیح دو نظریه وجود داشت. ناستیک های دسته اول تعلیم می دادند که الوهیت مسیح در هنگام تعمید او، بر او قرار گرفت و در هنگام مرگش از او جدا شد. ناستیک های دسته دوم معتقد بودند که مسیح یک موجود خیالی و به ظاهر جسم داشت.

در مورد ناستیک ها در رسالات اول و دوم تسالونیکیان، اول یوحنا، یهودا و مکاشفۀ یوحنا اشاراتی وجود دارد. این بدعت که مربوط به شخصیت مسیح است به وسیلۀ آیاتی از این قبیل رد شده که به چند تای آن اشاره میکنم:

کولسیان 15:1-18 مسیح صورت و مظهر خدای نادیده است و نخست زاده و بالاتر از همه مخلوقات. زیرا به وسیله او هر آنچه در آسمان و زمین است دیدنی‌ها و نادیدنی‌ها، پادشاهان، حکمرانان و اولیای امور آفریده شدند، آری تمام موجودات به وسیله او و برای او آفریده شد. او قبل از همه‌چیز وجود داشت و همه‌چیز به وسیله او با هم ارتباط پیدا می‌کند. او سر و منشاء بدن یعنی کلیساست و نخستین کسی است که پس از مرگ زنده گردید تا تنها او در همه‌چیز مقام اول را داشته باشد. (ترجمۀ مژده)

کولسیان 9:2 زیرا الوهیّت به طور کامل در مسیح مجسم شد. (ترجمۀ مژده)

عبرانیان 14:2 بنابراین چون این فرزندان، انسانهایی دارای جسم و خون هستند، او نیز جسم و خون به خود گرفت و انسان گردید تا به وسیله مرگ خود ابلیس را که بر مرگ قدرت دارد نابود سازد. (ترجمۀ مژده)

اول یوحنا 22:2و23  پس آن دروغگوی واقعی کیست؟ کسی است که بگوید عیسی، «مسیح» نیست. این شخص «دشمن مسیح» است چون او هم پدر و هم پسر را رد می‌کند. هرکه پسر را رد کند پدر را نیز رد کرده است و هرکه پسر را بپذیرد، پدر را نیز پذیرفته است. (ترجمۀ مژده)

اول یوحنا 2:4-6و15  چگونه می‌توان نبوّتی را که از طرف روح خداست تشخیص داد؟ هرکه با هدایت روح اقرار کند که عیسی مسیح در جسم ظاهر شد، از جانب خداست و هرکه مُنکر این حقیقت شود نه تنها از جانب خدا نیست، بلکه او دارای روح «دشمن مسیح» می‌باشد. شما شنیده‌اید که او می‌آید، درحالی که هم اکنون در این جهان است. ای فرزندان من، شما به خدا تعلّق دارید و بر کسانی که به دروغ نبوّت می‌کنند غلبه یافته‌اید، زیرا روحی که در شماست از روحی که در این دنیا کار می‌کند، قویتر است. آنها متعلّق به این دنیا هستند و درباره امور دنیوی سخن می‌گویند و به این سبب دنیا به آنها گوش  می‌دهد. امّا، ما فرزندان خدا هستیم و هر کسی که خدا را می‌شناسد به ما گوش می‌دهد. درحالی که کسی که به خدا تعلّق ندارد، سخنان ما را قبول نمی‌کند. پس به این ترتیب ما، می‌توانیم پیام حقیقت را که از جانب روح خداست، از پیامهای نادرستی که از جانب ارواح دیگر هستند، تشخیص دهیم. و هرکه اقرار کند که عیسی، پسر خداست، خدا در اوست و او در خدا. (ترجمۀ مژده)

اول یوحنا 1:5-6 هرکه ایمان دارد که عیسی، مسیح است فرزند خداست و هرکه پدر را دوست دارد فرزند او را نیز دوست خواهد داشت. ما چگونه می‌دانیم که فرزندان خدا را دوست داریم؟ از اینکه خدا را دوست داریم و مطابق احکام او عمل می‌کنیم. زیرا محبّت به خدا چیزی جز اطاعت از احکام او نیست و این احکام بار سنگینی نیست، زیرا همه فرزندان خدا بر این جهان غلبه یافته‌اند و ما این پیروزی را به وسیله ایمان به دست آورده‌ایم. و کسی بر جهان پیروز نمی‌شود مگر آن کسی که ایمان دارد عیسی، پسر خداست! آمدن مسیح با تعمید و ریختن خون خودش همراه بود. آمدن او نه تنها با آب تعمید، بلکه هم با آب تعمید و هم با خون خودش ثابت گردید. روح خدا که حقیقت محض است نیز این را تصدیق می‌کند. (ترجمۀ مژده)

دوم یوحنا 7  فریبکاران بسیاری به سرتاسر جهان رفته‌اند، یعنی اشخاصی که قبول نمی‌کنند که عیسی مسیح در جسم ظاهر شد. اینها فریبکار هستند! اینها «دشمن مسیح» هستند! (ترجمۀ مژده)

سومین گروهی که میخوام بهشون اشاره کنم پیروان شخصی بنام آریوس هست.

3 پیروان آریوس (Arians)

در اوایل قرن چهارم میلادی آریوس اسکندرانی این عقیده را اعلام کرد که هر چند مسیح خدا خوانده می شود ولی در واقع خدا نیست و از نظر ذات و ابدیت با خدا برابر نمی باشد. به اعتقاد او، مسیح قبل از آغاز زمان آفریده شد. آریوس میگوید، عیسی مسیح که کلمۀ خدا است اولین مخلوق خدا و به وجود آورندۀ کائنات است. در موقع مجسم شدن، کلمه در جسم انسان وارد شد و جانشین روح او شد. بدین طریق مسیح کاملاً انسان و کاملاً خدا نبود. آریوس برای تائید نظریه اش از این قبیل آیات استفاده می کرد.

مرقس 32:13 «امّا از آن روز و ساعت هیچ‌کس خبر ندارد؛ نه فرشتگان آسمان و نه پسر، فقط پدر از آن آگاه است. (ترجمۀ مژده)

یوحنا 19:5  می‌دانیم که ما فرزندان خدا هستیم درحالی که تمام دنیا تحت تسلّط شیطان است. (ترجمۀ مژده)

یوحنا 28:14 شنیدید که به شما گفتم من می‌روم ولی نزد شما برمی‌گردم. اگر مرا دوست می‌داشتید از شنیدن اینکه من نزد پدر می‌روم، شاد می‌شدید زیرا پدر از من بزرگتر است. (ترجمۀ مژده)

اول قرنتیان 28:15 وقتی که همه‌چیز تحت فرمان مسیح قرار بگیرد، مسیح نیز که پسر خداست، خود را در اختیار خدا که همه‌چیز را به فرمان او گذاشت، قرار خواهد داد تا خدا بر کلّ کاینات حاکم گردد. (ترجمۀ مژده)

شورای نیقیه در سال 325 میلادی عقاید آریوس را کاملاً رد کرد و آن را بدعت خواند و اعلام نمود که عیسی مسیح مولود است و نه مخلوق و با خدای پدر دارای یک ذات می باشد.

گروه چهارم، پیروان آپولیناریوس هستند.

4- پیروان آپولیناریوس (Apollinarians)

شورای نیقیه نتوانست مناقشات بین بدعتها و کلیسا را در مورد رابطۀ دو ذات الهی و انسانی  مسیح را به پایان برساند. خطر انحراف و افراط در مورد یکی بودن و یا جدا بودن دو ذات مسیح همچنان وجود داشت.

آپولیناریوس، معتقد بود که عیسی دارای بدن و جان انسانی بود ولی روح انسانی؟؟؟ نداشت. کلمۀ الهی جای روح انسانی را در عیسی گرفت. طبق این نظریه الوهیت مسیح مورد قبول بود ولی انسان بودن او خدشه دار می شد.

اولین شورای قسطنطنیه منعقده در سال 381 میلادی این عقیده را مردود شناخت.

گروه پنجم نسطوری ها نام دارند.

5 نسطوری ها (Nestorians)  

نسطوریوس اتحاد دو ذات مسیح را رد و مسیح را دارای دو شخصیت اعلام کرد. به اعتقاد او، لوگوس یا کلمه الهی در انسانی که عیسی بود ساکن شد و اتحاد بین این دو ذات شبیه سکونت روح القدس بود. طبق این نظریه الوهیت مسیح به خطر می افتاد چون تفاوت او با سایرین این می شد که خدا بر او تسلط بیشتری میداشت. به همین دلیل شورای افسس منعقده در سال 431 میلادی این عقیده را مردود شناخت.

ششمین گروهی که میخوام با هم مطالعه کنیم یوتیکیان ها هست.

6- یوتیکیان (Eutychians)  

یوتیکیان ها در نقطه مقابل نسطوری ها قرار داشتند. آنها معتقد بودند که در مسیح فقط یک ذات و نه دو ذات وجود دارد. به اعتقاد آنها، تمامی وجود مسیح حتی بدن او الهی بود. آنها میگویند که الوهیت و انسانیت در مسیح ادغام شدند و یک ذات سوم بوجود آمد. پیروان یوتیکس را معتقدان به یک ذات هم میخوانند، چون مسیح را فقط دارای یک ذات می دانستند.

شورای کلسدون در سال 451 میلادی این عقیده را مردود شناخت. این اعتقاد بعداً جهت دیگری در پیش گرفت و بعضی از پیروان آن تعلیم می دادند که مسیح فقط یک اراده داشت. ولی سومین شورای قسطنطنیه در سال 681 میلادی این اعتقاد را هم رد کرد و اعلام نمود که در مسیح دو ذات کاملاً متفاوت یعنی ذات انسانی و ذات الهی وجود دارند و به همین دلیل مسیح دارای دو ارادۀ الهی و انسانی بود.

هفتمین و آخرین گروهی که میخوام بهش اشاره کنم، مسیحیت راست دین یا ارتدکس هست.

7- مسیحیت راست دین یا ارتدکس

شورای کلسدون در سال 451 میلادی موضع اصلی کلیسای مسیح را روشن کرد. طبق این تصمیم گیری عیسی مسیح دارای دو ذات، یعنی ذات انسانی و ذات الهی است. او وقعاً انسان و واقعاً خدا است و دارای بدن و روح می باشد.

بنابراین نظر مسیحیت راست دین یا ارتدکس در رابطه با شخصیت عیسی مسیح مطالبق با آیات کتاب مقدس این است که او از نظر انسانی از مریم باکره متولد شد. تمایز بین دو ذات او بر اثر اتحاد با یکدیگر نه تنها از بین نرفته، بلکه خصوصیات آنها حفظ شده و در یک شخص ادغام گردیده است. بنابراین، عیسی دو شخص نیست بلکه یک شخص و پسر خدا است.

با این گفته به بخش دوم بحث مان میرسیم که عنوانش وضع مسیح قبل از مجسم شدن، می باشد.

بخش دوم وضعیت مسیح قبل از مجسم شدن

در اینجا مطالعه مون رو در مورد شخصیت مسیح از نظر تاریخی به طرز دیگری دنبال میکنیم. در این بخش، به نکاتی اشاره میکنیم که حقیقت وجود مسیح را قبل از مجسم شدنش مشخص میکنند. البته بعضی از این نکات قبلاً در برنامۀ شمارۀ 10 که اختصاص به مبحث تثلیث اقدس داشت ذکر شده اند، و در اینجا هم اشارات بیشتری به این نکات می کنیم.

کلام خدا می فرماید: که عیسی مسیح در ابتدا یعنی در ازل با خدا بود، که در واقع، خود خدا بود.

یوحنا 1:1 در ازل کلمه بود. کلمه با خدا بود و کلمه خود خدا بود، (ترجمۀ مژده)

در یوحنا 5:17 عیسی مسیح به جلالی که قبل از آفرینش جهان داشته اشاره میکند.

یوحنا 5:17 و اکنون ای پدر، مرا در پیشگاه خود جلال بده همان جلالی که پیش از آفرینش جهان در نزد تو داشتم.» (ترجمۀ مژده)

در یوحنا 14:1 و مکاشفه 13:19 عیسی مسیح، کلمۀ خدا، نامیده شده است.

یوحنا 14:1 کلمه انسان شد و در میان ما ساکن گردید. ما شکوه و جلالش را دیدیم شکوه و جلالی شایسته فرزند یگانه پدر و پر از فیض و راستی. (ترجمۀ مژده)

مکاشفه 13:19  او ردایی آغشته به خون بر تن داشت و به کلمه خدا مسمّی بود. (ترجمۀ مژده)

اصولاً ما از کلمات یا واژه ها برای بیان مطلب، ایجاد ارتباط و آشکار نمودن فکری استفاده میکنیم. با توجه به همین حقیقت است که عبرانیان 2:1 اعلام میکند که خدا در این ایام آخر به ما به وساطت پسر خود، متکلم شد.

از نظر یوحنای رسول، کلمه، دارای شخصیت بود چون جمله یونانی آن طوری است که نشان میدهد هر چند کلمه با خدا بود، ولی کلمه خود خدا بود. اگر یوحنا گفته بود که خدا و کلمه یکی هستند بی شک گرفتار بدعت پیروان سابلیوس (Sabellius) می شد که به غلط باور داشت که اقنوم تثلیث سه شخص نیستند بلکه سه نقش میباشند.

در اینجا لازم میدونم توضیحی در رابطه با مفهوم واژۀ نخست زادۀ تمامی آفریدگار  بدم که پولس رسول در کولسیان 15:1 آنرا برای عیسی مسیح بکار برده است.

کولسیان 15:1 و او صورت خدای نادیده است، نخست‌زاده تمامی آفریدگان.

از آنجایئکه  داود در مزمور 27:89 از همین واژه برای تشریح مقام و مرتبۀ مسیح خداوند استفاده نموده میتوانیم نتیجه بگیریم که منظور پولس این نبوده که مسیح اولین مخلوق خداست، بلکه با استفاده از این لقب، هر خواننده ای این مفهوم را در می یابد که مسیح خداوندیست که پیش از آفرینش وجود داشت، کار آفرینش را خودش انجام داد و وارث جمیع موجودات بود.

عبرانیان 2:1 ولی در این روزهای آخر به وسیله پسر خود با ما سخن گفته است. خدا این پسر را وارث کلّ کاینات گردانیده و به وسیله او همه عالم هستی را آفریده است.

بعبارتی عیسی مسیح، قبل از شروع خلقت وجود داشت و تمام خلقت به وسیلۀ او و برای او انجام شد. اما کتاب مقدس در  مورد کار مسیح در این دوره اطلاع زیادی در اختیار ما نمیگذارد، تنها چیزی که می دانیم اینست که خدای پدر به وسیلۀ او عالم ها را آفرید و ایمانداران را قبل از بنیاد عالم در او برگزید.

افسسیان 4:1 خدا ما را قبل از آفرینش دنیا در مسیح برگزید تا در پیشگاه او مقدّس و بی‌عیب باشیم. به سبب محبّت خود.

کتاب مقدس مکرراً اعلام میدارد که مسیح در کار آفرینش سهیم بوده است. یوحنای رسول می نویسد:

یوحنا 3:1 همه چیز به واسطۀ او آفریده شد و به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت.

پولس رسول می فرماید:

کولسیان 16:1-17 زیرا به وسیله او هر آنچه در آسمان و زمین است دیدنی‌ها و نادیدنی‌ها، پادشاهان، حکمرانان و اولیای امور آفریده شدند، آری تمام موجودات به وسیله او و برای او آفریده شد. او قبل از همه‌چیز وجود داشت و همه‌چیز به وسیله او با هم ارتباط پیدا می‌کند. (ترجمۀ مژده)

اول قرنتیان 6:8  برای ما فقط یک خدا هست یعنی خدای پدر که آفریننده همه ‌چیز است و ما برای او زندگی می‌کنیم و فقط یک خداوند وجود دارد، یعنی عیسی مسیح که همه‌چیز به وسیله او آفریده شد و ما در او زیست می‌کنیم. (ترجمۀ مژده)

این آیات نشان میدهند که مسیح خالق و حافظ و غایت آفرینش است. باید به طور مخصوص به این نکته توجه کنیم که وقتی خدا می خواست انسان را خلق کند، در الوهیت یعنی سه اقنوم تثلیث اقدس، مشورتی به عمل آمد.

پیدایش 26:1  پس از آن خدا فرمود: «اینک انسان را بسازیم. ایشان مثل ما و شبیه ما باشند و بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و همه حیوانات اهلی و وحشی، بزرگ و کوچک و بر تمام زمین حکومت کنند.»

امثال 30:8 من مانند یک معمار در حضور او و منبع شادی روزانه‌اش بودم. پیوسته در نزد او شادی می‌کردم،

هر چند شخصیت دوم تثلیث اقدس یعنی عیسی مسیح غالباً در عهدعتیق ظاهر میشود ولی هیچ وقت بعنوان مسیح معرفی نمی گردد، بلکه تحت عنوان نام هایی مانند پسر، یهوه (خداوند) و فرشتۀ خداوند معرفی میگردد.

بعنوان مثال مزمور 7:2 به پسر خداوند اشاره میکند.

مزمور 7:2  پادشاه می‌گوید: «من فرمان خداوند را اعلام می‌کنم، او به من گفته است: “از امروز من پدر تو شده‌ام، و تو پسر من هستی.

و یا در پیدایش 13:18 و 14 و33 به خداوند و یهوه اشاره شده است.

پیدایش 13:18 و 14 و 33 پس خداوند از ابراهیم پرسید: «چرا سارا خندید و گفت آیا حقیقتاً من می‌توانم بچّه‌دار شوم درحالی که خیلی پیر هستم؟ آیا چیزی هست که برای خداوند مشکل باشد؟ همان‌طور که گفتم نه ماه دیگر خواهم آمد و سارا دارای پسری خواهد بود.» …، خداوند رفت و ابراهیم به خانه خود برگشت. خدا فرمود: لیکن بر خاندان یهودا رحمت خواهم فرمود و ایشان را به یهوه خدای ایشان نجات خواهم داد.

در مزمور 6:45 به پادشاهی عادلانه و جاودانۀ مسیح اشاره میکند.

مزمور 6:45  سلطنتی را که خدا به تو بخشیده است، تا به ابد پایدار خواهد بود. تو با عدالت بر ملّت خود حکومت می‌کنی.

عیسی مسیح در عهدعتیق غالباً به صورت فرشتۀ خداوند (یهوه) ظاهر می شد. ظهورهای او به عنوان فرشتۀ خداوند از اهمیت خاصی برخوردار بود. وی بعنوان فرشته خداوند به هاجر ظاهر شد و فرمود که نزد ساره برگردد و مطیع او باشد و اضافه کرد که ذریت او را زیاد خواهد کرد.

پیدایش 7:16-14  فرشته خداوند هاجر را در بیابان، نزدیک چشمه‌ای که در راه شور است، ملاقات کرد. فرشته گفت: «هاجر، کنیز سارای، از کجا می‌آیی و به کجا می‌روی؟» هاجر گفت: «من از دست بانویم فرار کرده‌ام.» فرشته گفت: «برگرد و نزد بانوی خود برو و از او اطاعت کن.» سپس فرشته گفت: «من نسل تو را آن قدر زیاد می‌کنم که هیچ کس نتواند آن را بشمارد. تو پسری به دنیا می‌آوری و اسم او را اسماعیل می‌گذاری زیرا خداوند گریه تو را شنیده است که به تو ظلم شده است. امّا پسر تو مثل گورخر زندگی خواهدکرد. او مخالف همه خواهد بود و همه مخالف او خواهند بود. او جدا از همه برادرانش زندگی خواهدکرد.» هاجر از خودش پرسید: «آیا من حقیقتاً خدا را دیده‌ام و هنوز زنده مانده‌ام؟» بنابراین او نام خداوند را که با او صحبت کرده بود «خدای بینا» گذاشت. به این سبب است که مردم چاهی را که در بین قادش و یارد واقع است «چاه خدای زنده و بینا» نامیده‌اند. (ترجمۀ مژده)

همچنین فرشتۀ خداوند به ابراهیم ظاهر شد و وقتی او می خواست پسر خود اسحق را قربانی کند دست او را نگاه داشت.

پیدایش 11:22-18  امّا فرشته خداوند، از آسمان او را صدا کرد و گفت: «ابراهیم، ابراهیم» او جواب داد: «بلی، ای خداوند.» فرشته گفت: «به پسر خود صدمه نزن و هیچ کاری با او نکن. من حالا فهمیدم که تو از خدا اطاعت می‌کنی و به او احترام می‌گذاری. زیرا تو پسر عزیز خود را از او مضایقه نکردی.» ابراهیم به طرف صدا نگاه کرد. قوچی را دید که شاخهایش به درختی گیرکرده است. او رفت و آن را گرفت و به عنوان قربانی سوختنی به جای پسرش قربانی کرد. ابراهیم آنجا را «خداوند مهیّا می‌کند» نامید و حتّی امروز هم مردم می‌گویند «بر کوه خداوند، او مهیّا می‌کند.» فرشته خداوند برای بار دوّم از آسمان ابراهیم را صدا کرد و گفت: «من به تو وعده می‌دهم و به اسم خودم قسم می‌خورم که تو را به فراوانی برکت خواهم داد. زیرا تو این کار را کردی و پسر عزیز خود را از من مضایقه نکردی. من قول می‌دهم که نسل تو را مانند ستارگان آسمان و شنهای ساحل دریا زیاد کنم. نسلهای تو بر دشمنان خود پیروز خواهند شد. تمام ملّتها از من خواهند خواست، همان‌طور که نسل تو را برکت داده‌ام، نسل آنها را هم برکت دهم. فقط به خاطر اینکه تو از من اطاعت کردی.» (ترجمۀ مژده)

عیسی مسیح بعنوان فرشته خداوند در پیدایش 11:31:-13 به یعقوب گفت که با وجود ظلم های لابان، او را برکت خواهد داد.

همچنین فرشته خداوند در شعلۀ آتش به موسی ظاهر شد و به او گفت که به آن نزدیک نشود زیرا محل مقدسی است.

خروج 2:3-5 در آنجا فرشته خداوند از میان شعله‌های آتشِ بوته‌ای بر او ظاهر شد. موسی نگاه کرد و دید که بوته شعله‌ور است امّا نمی‌سوزد! پس با خود گفت: «نزدیک بروم و این چیز عجیب را ببینم که چرا بوته نمی‌سوزد!» وقتی خداوند دید موسی نزدیک می‌آید، از میان بوته آتش او را صدا کرد و فرمود: «موسی، موسی!» موسی عرض کرد: «بلی حاضرم.» خدا فرمود: «نزدیکتر نیا! نعلینت را از پایت بیرون بیاور چون جایی که ایستاده‌ای زمین مقدّس است.

توجه کنید که فرشتۀ خداوند در آیۀ 4 خودش را خدا میخواند. (ترجمۀ مژده)       

بعلاوه میخوانیم که وقتی قوم اسرائیل از مصر خارج شد فرشتۀ خداوند در جلوی آنها می رفت. (خروج 19:14 مقایسع شود با 20:23 و 34:32) ممم

پولس می فرماید که صخره ای که از عقب آنها می آمد مسیح بود.

اول قرنتیان 4:10 و از یک آب روحانی می‌نوشیدند؛ زیرا از صخره‌ای معجزه‌آمیز که ایشان را دنبال می‌کرد، می‌نوشیدند و آن صخره مسیح بود. (ترجمۀ مژده)

 وقتی بلعام آمد تا اسرائیل را لعنت کند فرشتۀ خداوند راه او را سد کرد.

اعداد 22:22  امّا خداوند از رفتن بلعام خشمگین شد و فرشته خود را سر راه او فرستاد و راه را بر او بست. (ترجمۀ مژده)

بعلاوه فرشته خداوند نزد جدعون آمد و وقتی او از ترس مدیان در پنهانی گندم می کوبید به او گفت که برود و قوم اسرائیل را آزاد سازد.

داوران 11:6-14روزی فرشته خداوند آمد و در زیر درخت بلوطی، در عُفره نشست. آنجا متعلّق به یوآش ابیعزری بود. پسرش جدعون مخفیانه در چرخشت، گندم می‌کوبید تا از نظر مدیانیان پنهان باشد. فرشته خداوند بر او ظاهر شد و گفت: «ای مرد دلاور، خداوند همراه توست.» جدعون جواب داد: «آقا اگر خداوند همراه ماست، پس چرا به این روز بد گرفتار هستیم؟ کجاست آن همه کارهای عجیب خداوند، که اجداد ما برای ما تعریف می‌کردند و می‌گفتند: خداوند ما را از مصر بیرون آورد؟ امّا حالا ما را ترک کرده و اسیر مدیانیان ساخته است.» خداوند رو به طرف او کرده فرمود: «با قدرتت، برو و مردم اسرائیل را از دست مدیانیان نجات بده. من تو را می‌فرستم. (ترجمۀ مژده)

همین فرشته به مانوح ظاهر شد و به او وعده داد که پسری خواهد داشت که او را شمشون نامیدند. (داوران 2:13-24)

 وقتی داود در مورد سرشماری مردم دچار گناه شد، فرشته خداوند برای مجازات فرستاده شد.

اول تواریخ 15:21-17 خداوند فرشته‌ای را به اورشلیم فرستاد تا آن را نابود کند، امّا او تغییر عقیده داد و به فرشته گفت: «بس است، دست نگه دار!» در این هنگام فرشته خداوند در خرمنگاه ارونه یبوسی ایستاده بود.   داوود به بالا نگاه کرد و فرشته خداوند را دید که بین زمین و آسمان ایستاده است، و در دستش شمشیری برهنه گرفته است و آن را به سوی اورشلیم دراز کرده است. آنگاه داوود و رهبران قوم پلاس پوشیدند و با صورت به روی زمین افتادند. داوود دعا کرده گفت: «خدایا، من گناه کرده‌ام. من دستور سرشماری را صادر کرده‌ام. این مردم چه گناهی مرتکب شده‌اند؟ خداوندا، خدای من، مرا و خاندان مرا تنبیه کن و قوم را ببخشای.» (ترجمۀ مژده)

وقتی ایلیا از دست ایزابل فرار کرد، فرشته خداوند برای کمک به یهودیان آمد و در یک شب 185000 نفر از سپاهیان آشور را کشت (دوم پادشاهان 35:19).

در زکریا 11:1 فرشتۀ خداوند در میان درختان آس ایستاده بود و گزارش های مختلف را دریافت میکرد.

در زکریا 1:3 یهوشع رئیس کاهنان در حضور فرشته خداوند ایستاده بود.

از تمام این آیات میتوانیم بفهمیم که وجود مسیح در دورۀ عهدعتیق کاملاً مشخص بود و بارها با قوم اسرائیل در تماس بود.

عنوان درس آینده ما که دومین درس از مبحث نجات شناسی است، تحت عنوان شخصیت مسیح که در آن به مطالعۀ موضوع تجسم مسیح خواهیم پرداخت.