الهیات مسیحی (درس 24)
نجات شناسی(3)
تجسم مسیح
مقدمه
جلسۀ گذشته نظرات مختلفی در رابطه با شخصیت مسیح در طی تاریخ رو بررسی کردیم و در نهایت به نتیجه رسیدیم که شورای کَلسِدون در سال 451 میلادی موضع اصلی کلیسای مسیح را روشن کرد. گفتیم که طبق این تصمیم گیری عیسی مسیح دارای دو ذات، یعنی ذات انسانی و ذات الهی است به این مفهوم که او وقعاً انسان و واقعاً خدا است. پس از آن وضعیت مسیح قبل از جسم پوشیدنش را مورد مطالعه قرار دادیم و و طی آن با بررسی آیاتی از عهدعتیق و عهدجدید به این نتیجه رسیدیم که کلام خدا روشن می سازد که عیسی مسیح از ازل بوده و همه چیز به توسط او و برای او آفریده شد. حتی اگر چه به نام مسیح در عهدعتیق از او اشاره ای نشده اما بارها تحت عناوینی چون فرشتۀ خداوند یا یهوه به افراد گوناگون ظاهر شده است.
حالا در ادامۀ بررسی شخصیت عیسی مسیح امروز میخوام تجسم او را مورد مطالعه قرار بدیم.
پس توجه شما رو به رئوس مطالب امروز جلب میکنم.
رئوس مطالب
مطالعۀ امروز ما در دو بخش انجام خواهد شد که در بخش اول “هفت دلیل مربوط به تجسم مسیح“ را مطالعه خواهیم کرد و در بخش دوم به بررسی “ماهیت تجسم مسیح است“ خواهیم پرداخت.
عناوین هفت دلیل بر تجسم مسیح در بخش اول از این قرارند:
1 – تجسم مسیح برای تائید وعده های خدا
2- تجسم مسیح برای مشکوف ساختن خدای پدر
3- تجسم مسیح بعنوان کاهن اعظم وفادار
4 – تجسم مسیح برای برداشتن گناه
5 – تجسم مسیح برای باطل ساختن کارهای شیطان
6– تجسم مسیح برای سرمشق بودن جهت یک زندگی مقدس
7 – تجسم مسیح برای آماده ساختن جهت بازگشت ثانوی مسیح
سپس در بخش دوم تحت عنوان “ماهیت تجسم مسیح “ به تفسیر دو موضوع ازفیلیپیان 7:2 تحت عناوین: 1) “خودش را خالی کرد“ 2) “در شباهت مردمان شد“ خواهیم پرداخت.
قبل از اینکه بخواهیم به مطالعۀ دلایل تجسم مسیح بپردازیم لازم میدونم ابتدا مقدمه ای بر تجسم عیسی مسیح از لحاظ تاریخی داشته باشیم.
کلام خدا بما میگوید که مسیح قبل از اینکه به این دنیا بیاید وجود داشته است.
یوحنا 14:1 کلمه جسم پوشید
غلاطیان 4:4 لیکن چون زمان به کمال رسید، خدا پسر خود را فرستاد که از زن زاییده شد و زیر شریعت متولّد،
رومیان 3:8 آنچه را که شریعت به علّت ضعف طبیعت نفسانی نتوانست انجام دهد، خدا انجام داد. او فرزند خود را به صورت انسان جسمانی و گناهکار، برای آمرزش گناهان بشر فرستاد و به این وسیله گناه را در ذات انسانی محکوم ساخت. (ترجمه مژده)
فیلیپیان 6:2و7 که چون در صورت خدا بود، با خدا برابر بودن را غنیمت نشمرد، لیکن خود را خالی کرده، صورت غلام را پذیرفت و در شباهت مردمان شد؛
عبرانیان 14:2 او (مسیح) نیز گوشت و خون شد و به شکل انسان درآمد؛ زیرا فقط با انسان شدن می توانست جانش را در راه ما فدا کند و بمیرد، و با مرگ خود، قدرت شیطان را نابود سازد، (ترجمه تفسیری)
کتاب مقدس علاوه بر ازلی بودن مسیح، یک گزارش تاریخی از مجسم شدن او هم به ما ارائه میدهد و آن را کار معجزآسای روح القدس میداند.
در بابهای 1 و 2 اناجیل متی و لوقا میخوانیم که عیسی مسیح از طریق یک تولد کاملاً طبیعی از مریم باکره بدنیا آمد. مسیح که انسان شد، همان پسر ازلی خدا بود که وعدۀ آمدن او در عهد عهدعتیق داده شده بود و این امر موضوع اصلی موعظه رسولان را تشکیل میداد.
اعمال 2:17-3 پولس برطبق عادت همیشگی خود وارد عبادتگاه شد و سه هفته پی درپی روزهای شنبه از کتاب آسمانی با حضار بحث می کرد، و پیشگویی های آن را درباره مردن و زنده شدن مسیح شرح می داد و ثابت می کرد که عیسی همان مسیح است. (ترجمۀ تفسیری)
اعمال 5:18 پس از آنکه سیلاس و تیموتائوس از مقدونیه رسیدند، پولس تمام وقت خود را صرف موعظه کرد و برای یهودیان دلیل می آورد که عیسی همان مسیح است. (ترجمۀ تفسیری)
حتی تاریخ جهان هم شهادت میدهد که عیسی مسیح در دنیا زندگی کرده است.
بعنوان مثال تاریخ نویس مشهور رومی بنام تاسیتوس (Roman Historian Tacitus A.D.112) در سال 112 میلادی و همچنین تاریخ نویس یهودی بنام یوسفوس (Josephus) که در قرن اول میلادی می زیست، هر دو اشاراتی به عیسی دارند.
خوب حالا که دیدیم، تجسم عیسی مسیح از لحاظ تاریخی کاملاً مستند است، بیائیم به بررسی اولین بخش مطالعۀ امروزمون یعنی “هفت دلیل مربوط به تجسم مسیح“ بپردازیم.
بخش اول – دلایل تجسم خدا
من در اینجا میخوام از کلام خدا به دلایلی اشاره کنم که مسیح بخاطر آنها جسم پوشید و پا به این دنیای خاکی گذاشت.
اولین دلیل برای تجسم مسیح، تائید وعده های خداست.
1 – تجسم مسیح برای تائید وعده های خدا
بله خدا انسان شد تا وعده هایی را که از طریق انبیا و کلامش به آباء اسرائیل داده شده بود تایید و رحم و شفقت خود را بر امت ها ظاهر کند.
رومیان 8:15-12 به یاد داشته باشید که عیسی مسیح آمد تا یهودیان را خدمت کند و به این ترتیب ثابت نماید که خدا امین است و به وعده های خود که به اجداد ایشان داده ، عمل می کند. همچنین به یاد داشته
باشید که او آمد تا غیریهودیان را هم نجات دهد تا ایشان نیز خدا را بخاطر رحم و شفقتی که بر آنان نموده است ، شکر و ستایش کنند. در کتاب آسمانی زبور چنین آمده است : “در میان قومها تو را سپاس می گویم و به نام تو سرود می خوانم .” باز در جای دیگر می فرماید: “شما ای قومها، به همراه قوم او بنی اسرائیل ، شادی کنید!” همچنین می گوید: “ای قومها، خداوند را ستایش کنید! همه او را ستایش کنند!” اشعیای نبی نیز می فرماید: “در خانواده “یسی ” (پدر داود نبی) وارثی خواهد بود که پادشاه قومها خواهد شد و امید ایشان تنها به او خواهد بود.” (ترجمۀ تفسیری)
از شروع وعدۀ خدا به آدم و حوا در در پیدایش 15:3 مبنی بر اینکه شخصی از نسل زن خواهد آمد که سر مار یعنی شیطان را خواهد کوبید و ادامه این وعده در سراسر عهدعتیق، خدا بارها تکرار کرده که پسر خود را به جهان خواهد فرستاد.
بعنوان مثال در اشعیای نبی چنین میخوانیم:
اشعیا 6:9 زیرا فرزندی برای ما بدنیا آمده! پسری بما بخشیده شده! او بر ما سلطنت خواهد کرد. نام او «عجیب»، «مشیر»، «خدای قدیر»، «پدر جاودانی» و «سرورسلامتی» خواهد بود. (ترجمۀ تفسیری)
اشعیا 14:7 خداوند خودش علامتی به شما خواهد داد. آن علامت این است که باکرهای حامله شده، پسری بدنیا خواهد آورد و نامش را عمانوئیل خواهد گذاشت. (ترجمۀ تفسیری)
میکاه میفرماید:
میکاه 2:5 خداوند می فرماید: « ای بیت لحم افراته، هر چند که در یهودا روستای کوچکی بیش نیستی با وجود این از تو کسی برای من ظهور خواهد کرد که از ازل بوده است و او قوم من اسرائیل را رهبری خواهد نمود.» (ترجمۀ تفسیری)
بررسی دقیق عهدعتیق نشان میدهد که در مورد آمدن مسیح دو گروه پیشگویی وجود دارند که هر کدام به هدفی خاص اشاره دارد.
هدف گروه اول از پیشگوییهای آمدن مسیح در عهدعتیق، اشاره به نجات از گناه میباشد.
هدف گروه دوم از پیشگوییهای آمدن مسیح در عهدعتیق، اشاره به پادشاهی است که برای ملکوت خود میآید.
قربانی های عهدعتیق اشاره ای به هدف گروه اول از آمدن مسیح، یعنی نجات از گناه دارند. بعبارتی عیسی مسیح آمد تا با قربانی کردن خود، مردم را از گناهانشان نجات بخشد.
اول قرنتیان 7:5 پس این خمیرمایه گناه ، یعنی این شخص فاسد را که چنین رسوایی ببار آورده است ، از میان خود بیرون کنید، تا خمیری تازه و فطیر باشید، که البته می دانم همینطور هستید. زیرا اکنون عید پسح فرا رسیده و مسیح که بره قربانی این عید می باشد، قربانی شده است. (ترجمۀ تفسیری)
و این امر در بسیاری از مزامیر و سایر کتب عهدعتیق اشاره شده، بعنوان مثال:
مزمور 9:41-11 و آن دوست خالص من که بر او اعتماد میداشتم که نان مرا نیز میخورْد، پاشنه خود را بر من بلند کرد. و امّا تو ای خداوند بر من رحم فرموده، مرا برپا بدار تا مجازات بدیشان رسانم. از این میدانم که در من رغبت داری زیرا که دشمنم بر من فخر نمینماید.
زکریا 1:13 «در آن زمان برای خاندان داود ومردم اورشلیم چشمه ای جاری خواهد شد، چشمه ای که ایشان را از همه گناهان و ناپاکی هایشان پاک خواهد ساخت .»
اشعیا 4:53-6 این دردهای ما بود که او به جان گرفته بود، این رنجهای ما بود که او بر خود حمل میکرد؛ اما ما گمان کردیم این درد و رنج مجازاتی است که خدا بر او فرستاده است. برای گناهان ما بود که او مجروح شد و برای شرارت ما بود که او را زدند. او تنبیه شد تا ما سلامتی کامل داشته باشیم. از زخمهای او ما شفا یافتیم. ما همچون گوسفندانی که آواره شده باشند، گمراه شده بودیم؛ راه خدا را ترک کرده به راههای خود رفته بودیم. باوجود این، خداوند تقصیرها و گناهان همه ما را به حساب او گذاشت! (ترجمۀ تفسیری)
آمدن عیسی مسیح به این جهان برای برقراری ملکوت آسمان، که دومین هدفش را تشکیل میدهد، در قسمت های متعدد عهد عتیق پیشگویی شده است که به تعدادی از آن اشاره میکنم:
مزمور 6:2-11 خداوند میفرماید: «من پادشاه خود را در شهر مقدس خود اورشلیم بر تخت سلطنت نشاندهام!» پادشاه میگوید: «من فرمان خداوند را اعلام خواهم کرد. او به من فرموده است: از امروز تو پسر من هستی و من پدر تو! از من درخواست کن و من همه قومها را بعنوان میراث به تو خواهم بخشید و سراسر دنیا را ملک تو خواهم ساخت. تو با عصایآهنین بر آنها حکومت خواهی کرد و آنها را مانند ظروف گلی خرد خواهی نمود.» بنابراین، ای پادشاهان، گوش دهید و ای رهبران جهان توجه نمایید! با ترس و احترام خداوند را عبادت کنید؛ (ترجمۀ تفسیری)
ارمیا 31:31-34 خداوند میفرماید: «روزی میآید که با اهالی اسرائیل و یهودا عهدی تازه خواهم بست. این عهد مانند عهدپیشین نخواهد بود عهدی که با پدران آنها به هنگام بیرون آوردنشان از سرزمین مصر بستم. چون ایشان آن عهد را اجرا نکردند و آن را شکستند با اینکه من همچون شوهری دلسوز از آنها مراقبت و محافظت مینمودم. اما اینست آن عهد تازهای که با قوم اسرائیل خواهم بست: دستورات خود را بر قلبشان خواهم نوشت تا با تمام وجود مرا پیروی کنند؛ آنگاه ایشان براستی قوم من خواهند بود و من خدای ایشان. در آن زمان دیگر نیازی نخواهد بود کسی به دیگری تعلیم دهد تا مرا بشناسد، چون همه از کوچک تا بزرگ، مرا خواهند شناخت. من نیز خطایای ایشان را خواهم بخشید و گناهانشان را دیگر به یاد نخواهم آورد!» (ترجمۀ تفسیری)
زکریا 9:14 در آن روز، خداوند، پادشاه سراسر جهان خواهد بود و مردم تنها او را خواهند پرستید و او را خداوند خواهند دانست . (ترجمۀ تفسیری)
(برای مطالعۀ بیشتر مزامیر 8 و 24 و 45 و 72 و 89 و 110)
بنابراین میتوانیم نتیجه بگیرم که عیسی مسیح نه تنها بعنوان یک نجات دهنده بلکه یک پادشاه ظهور کرد و به دنیای ما آمد.
به همین دلیل است که در متی 1:1 عیسی مسیح هم پسر داود و هم پسر ابراهیم معرفی میشود:
از طرف دیگر جبرائیل در لوقا 32:1 به مریم گفت که خداوند خدا تخت پدرش داود را بدو عطا خواهد فرمود.
مسیح در مورد آمدنش به دنیای ما چنین ادعا کرد:
متی 24:15 عیسی فرمود: «خدا مرا فرستاده تا یهودیان را کمک کنم ، نه غیر یهودیان را، زیرا یهودیان گوسفندان گمگشته خدا هستند.» (ترجمۀ تفسیری)
با وجود این، یوحنای رسول در انجیل خود شهادت میدهد که یهودیان او را نپذیرفتند.
یوحنا 11:1 حتی در سرزمین خود و در میان قوم خود،یهودیان ، کسی او را نپذیرفت. (ترجمۀ تفسیری)
هر چند عدۀ زیادی در موقع ورود عیسی مسیح به اورشلیم از او بعنوان پسر داود استقبال کردند، ولی چند روز بعد پیشوایان قوم، مردم را ترغیب کردند که خواستار مصلوب شدن مسیح بشوند. بدین طریق مسیح جان خود را قربانی کرد تا نجات دهندۀ جهان و سنگ زاویۀ کلیسا بشود.
متی 9:21 مردم از جلو و از پشت سر حرکت می کردند و فریاد می زدند: «خوش آمدی ، ای پسر داود پادشاه! متبارک باد کسی که به نام خداوند می آید. خدای بزرگ او را متبارک سازد.» (ترجمۀ تفسیری)
افسسیان 20:2 شما به ساختمانی تعلق دارید که زیر بنای آن را رسولان و انبیا تشکیل می دهند و عیسی مسیح هم سنگ زاویه آن است. (ترجمۀ تفسیری)
از آیاتی که تا کنون مطالعه کردیم در یافتیم که تجسم مسیح برای تائید وعده های خدا مبنی بر نجات بشریت و برقراری پادشاهی اش میباشد.
دومین دلیل برای تجسم مسیح مکشوف ساختن خدای پدر هست.
2- تجسم مسیح برای مکشوف ساختن خدای پدر
خدا در عهدعتیق بعنوان آفریننده و اداره کننده، مشکوف شده است. عهدعتیق وحدانیت، قدوسیت، قدرت و نیکو بودن خدا را مکشوف می کند.
اما عیسی مسیح این مکاشفه را با تجسم خود تکمیل کرد:
او اعلام کرد که خدا پدر ما است. البته در عهدعتیق هم تصویری از پدر بودن خدا وجود داره، اما در آنجا خدا، بعنوان پدر قوم اسرائیل معرفی شده است،در صورتیکه در عهدجدید، عیسی مسیح پدر آسمانی را بشکل پدری صمینانه تر و نزدیک به فرزندانش آشکار میکند.
متی 9:6 پس شما اینگونه دعا کنید: «ای پدر ما که در آسمانی ، «نام مقدس تو گرامی باد. (ترجمۀ تفسیری)
یوحنای رسول میفرماید:
یوحنا 18:1 کسی هرگز خدا را ندیده است ؛ اما عیسی ، فرزند یگانه خدا، او را دیده است زیرا همواره همراه پدر خود، خدا می باشد. او هر آنچه را که ما باید درباره خدا بدانیم ، به ما گفته است . (ترجمۀ تفسیری)
عیسی فرمود:
یوحنا 9:14 عیسی جواب داد: “فیلیپ ، آیا بعد از تمام این مدتی که با شما بوده ام ، هنوز هم نمی دانی من کیستم ؟ هر که مرا ببیند، خدای پدر را دیده است . پس دیگر چرا می خواهی او را ببینی ؟ (ترجمۀ تفسیری)
و در یوحنا 27:16 اضافه میکند که:
یوحنا 27:16 زیرا خود پدر، شما را دوست دارد چونکه شما مرا دوست دارید و ایمان دارید که من از نزد پدرم آمده ام . (ترجمۀ تفسیری)
عیسی مسیح همچنین فرمود قبل از اینکه از پدر آسمانی درخواست کنیم او تمام احتیاجات ما را میداند و هیچ چیز نیکو را از فرزندان خود دریغ نخواهد فرمود ((متی 8:6 مقایسه شود با آیه 32، متی 45:5، یوحنا 3:3و5 و اول یوحنا 1:3و2).
رابطۀ فرزند خدا با پدر آسمانی خود رابطه ای بسیار گرانبها می باشد که توسط عیسی مسیح در عهدجدید مکشوف شده است.
سومین دلیل برای تجسم مسیح این است که او بتواند یک رئیس کهنۀ وفادار باشد.
3 – تجسم مسیح بعنوان کاهن اعظمِ وفادار
مسیح آمد تا بعنوان کاهن اعظمِ وفادار و امین در تجربیات بشری، به استثنای گناه، سهیم و به شایستگی انجام وظیفه نماید. روسای کاهنان در عهدعتیق از میان مردم انتخاب می شدند تا بتوانند نمایندۀ واقعی مردم باشند (عبرانیان 1:5و2) و مسیح هم به همین دلیل از میان مردم انتخاب شد.
عبرانیان 4:5و5 اما نباید فراموش کرد که هیچکس نمی تواند به میل خود، کاهن اعظم شود؛ کاهن را باید خدا برگزیند، همانگونه که هارون را نیز خدا برگزید ومعین فرمود. به همین ترتیب ، مسیح نیز شخصا خود را به مقام پر افتخار کاهن اعظم نرساند، بلکه خدا او را به این مقام منصوب کرد. خدا به او فرمود: “تو پسر من هستی ؛ امروز این نام را با تمام افتخاراتش به تو می بخشم .” (ترجمۀ تفسیری)
عبرانیان 10:2 و این درست و بجا بود که خدا، همان خدایی که همه چیز را برای جلال خود آفرید، اجازه دهد که عیسی عذاب ببیند، زیرا با این کار، بسیاری از فرزندان خدا را به سوی جلال آسمان هدایت می نماید. در واقع ، عذابی که عیسی کشید، باعث شد او پیشوایی کامل گردد، پیشوایی که می تواند ایشان را بسوی نجات رهبری نماید. (ترجمۀ تفسیری)
پس یک نوع کمال وجود دارد که مسیح به وسیلۀ تجربیات خود بعنوان انسان به آن دست یافت. بعلاوه توجه کنید که در عبرانیان میخوانیم:
عبرانیان 17:2-18 به همین جهت لازم بود که او نیز از هر لحاظ مانند برادران خود گردد تا در حضور خدا، برای انسانها کاهن اعظمی دلسوز و وفادار باشد و به هنگام کفاره گناهان ، بتواند در همان حال که نسبت به انسان رحیم و کریم می باشد، نسبت به خدا نیز وفادار بماند. زیرا از آنجا که او خود عذاب دید و وسوسه شد، قادر است درد انسان را به هنگام عذاب و وسوسه درک کند و به کمک او بشتابد.
عبرانیان 15:4و16 این کاهن اعظم از ضعفهای ما بی خبر نیست ، زیرا او خود در همین امور وسوسه شد، اما حتی یکبار هم به زانو در نیامد و گناه نکرد. پس بیایید به حضور تخت پر فیض خدا برویم تا او رحمت خود را شامل حال ما سازد و به لطف خود، ما را به هنگام نیاز یاری فرماید.
مسیح گرسنگی کشید، معنی بیخوابی را فهمید، به مشکلات زندگی دچار شد، با هر نوع وسوسه روبرو شد، مورد بی مهری، سو تفاهم، شکنجه قرار گرفت و به مرگ تسلیم شد، به همین دلیل او برای خدمت کهانت آماده بود.
چهارمین دلیل برای تجسم مسیح، برداشتن گناه می باشد.
4 – تجسم مسیح برای برداشتن گناه
کلام خدا بما میگوید که عیسی مسیح آمد که با قربانی کردن خود، گناه را بردارد.
عبرانیان 26:9 مسیح یک بار و برای همیشه دراواخر عالم آمد تا جان خود را در راه ما فدا کند و تا ابد قدرت گناه را ریشه کن سازد. (ترجمۀ تفسیری)
لحظاتی قبل در رابطه با اولین هدف مجسم شدن مسیح در تائید وعده های خدا به مسئلۀ قربانی شدن مسیح برای برداشته شدن گناه اشاره اتی کردیم، ولی برای باز شدن بیشتر مطلب در اینجا بطور وسیع تری این مطلب را مورد بحث قرار میدهیم. بعنوان مثال: عیسی مسیح در مرقس 45:10 فرمود:
مرقس 45:10 زیرا که پسر انسان نیز نیامده تا مخدوم شود بلکه تا خدمت کند و تا جان خود را فدای بسیاری کند.
بوضوح در عبرانیان 9:2 تصریح شده است که لازم بود مسیح، انسان شود تا جان خود را برای گناه بشر فدا سازد.
عبرانیان 9:2 امّا او را که اندکی از فرشتگان کمتر شد میبینیم، یعنی عیسی را که به زحمت موت، تاج جلال و اکرام بر سر وی نهاده شد تا به فیض خدا برای همه ذائقه موت را بچشد.
یوحنای رسول میفرماید:
اول یوحنا 5:3 و میدانید که او ظاهر شد تا گناهان را بردارد و در وی هیچ گناه نیست.
پس همانطور که در آیات خواندیم به وضوح میبینیم که مسیح جسم پوشید تا با قربانی خود جریمۀ گناهان ما را پرداخت نماید.
پنجمین دلیل این است که تجسم مسیح برای باطل ساختن کارهای شیطان بود.
5 – تجسم مسیح برای باطل ساختن کارهای شیطان
وقتی یوحنای رسول در رسالۀ اول یوحنا 5:3 اعلام میکند که مسیح ظاهر شد تا گناه را بردارد، فوراً در آیۀ 8 اضافه میکند که مسیح همچنین آمد تا کارهای شیطان را باطل سازد.
آمدن مسیح، مخصوصاً کار او بر روی صلیب، باعث شکست شیطان گردید. عیسی مسیح شکست شیطان را اعلان کرد.
یوحنا 30:14 ”دیگر فرصت زیادی نمانده است تا باز با شما سخن گویم، زیرا شیطان که فرمانروای این دنیاست، نزدیک می شود. البته در برابر من هیچ قدرتی ندارد. (ترجمۀ تفسیری)
کلام خدا در مکاشفه 10:20 میگوید که سرنوشت شیطان این است که یک روز برای همیشه در دریاچه آتش افکنده خواهد شد. در آن موقع تمام کارهایی که انجام داده است بجز مجازات کسانیکه از او پیروی کرده اند، بپایان خواهد رسید.
ششمین دلیل برای تجسم مسیح سرمشق بودن جهت یک زندگی مقدس می باشد.
6 – تجسم مسیح بجهت سرمشق شدن برای یک زندگی مقدس
هر چند این هدف با صراحت کامل در کتاب مقدس ذکر نشده است، ولی می توان آن را از آیات متعددی نتیجه گرفت. بعنوان مثال:
متی 29:11 یوغ مرا به دوش بکشید و بگذارید من شما را تعلیم دهم ، چون من مهربان و فروتن هستم ، و به جانهای شما راحتی خواهم بخشید. (ترجمۀ تفسیری)
اول پطرس 21:2 سرمشق شما مسیح است که در راه شما زحمت کشید. پس راه او را ادامه دهید. (ترجمۀ تفسیری)
اول یوحنا 6:2 کسی که ادعا میکند مسیحی است،باید مانند مسیح زندگی کند. (ترجمۀ تفسیری)
مسیح تنها شخصی بود که از نظر تعلیم و اخلاق بدون نقص بود و به این دلیل لازم بود از آنچه خدا برای ما در نظر دارد سرمشق و نمونه ای داشته باشیم. مسیح برای ایماندار، هم نجات دهنده و هم سرمشق است. کتاب مقدس به اشخاصی که نجات نیافته اند دستور میدهد که توبه کنند تا حیات بیابند و به نجات یافتگان دستور میدهد که از نمونۀ مسیح پیروی کنند. این دو موضوع نمیتوانند جای خود را با یکدیگر عوض کنند. نیرومندترین محرک برای مقدس بودن، افکار ما نیست بلکه نمونه و سرمشق است.
هفتمین و آخرین دلیل تجسم مسیح، برای آماده ساختن جهت بازگشت ثانوی خود هست.
7 – تجسم مسیح برای آماده ساختن بازگشت ثانوی خود
کلام خدا در این رابطه میفرماید:
عبرانیان 28:9 مسیح نیز فقط یک بار جان خود را فدا کرد تا بعنوان قربانی ، گناهان بسیاری را پاک کند. اما بار دیگر خواهد آمد تا آنانی را که با صبر و اشتیاق چشم براه او هستند، نجات بخشد. (ترجمۀ تفسیری)
پس میتوانیم نتیجه بگیریم که نجات شامل دو مرحله است:
ابتدا 1) آماده ساختن آن و بعد 2) اجرای آن.
بعبارتی اول باید نجات آماده شود و بعدا اجرا گردد.
در حال حاضر قسمت مهمی از نجاتی که آماده شده در حال اجرا هست.
ایمانداران به عیسی مسیح در همان لحظه ای که از گناهانشان توبه میکنند و مسیح را بعنوان نجات دهندۀ خود می پذیرند از احساس گناه و مجازات آن نجات می یابند.
آنها به وسیلۀ شفاعت مسیح و تسلیم تمام وجود خود به او، از قدرت گناه آزاد می شوند.
ولی تا زمانیکه نزد مسیح نرفته اند، از حضور گناه آزاد نیستند.
بعلاوه، بدن هم باید رستگار شود. وقتی مسیح بر روی صلیب جان داد، این کار او برای تمام وجود انسان بود. فنا ناپذیری بدن به آینده مربوط میگردد. همین امر در مورد رستگاری کائنات هم صدق میکند. مسیح بر روی صلیب تمام کائنات را نجات داد ولی اجرای واقعی آن در موقع رجعت او انجام خواهد شد.
رومیان 18:8-25 با وجود این ، سختی هایی که در زمان حاضر متحمل می شویم ، در مقابل جلال و شکوهی که در آینده خدا نصیبمان خواهد ساخت ، هیچ است. تمام آفرینش نیز بی صبرانه منتظر روزی است که خدا فرزندان خود را پس از مرگ زنده کند. زیرا جهان برخلاف خواست خود، به دستور خدا محکوم به فنا شد. اما این امید هست که روزی جهان از قید فنا رها شود و در آزادی پرشکوهی که متعلق به فرزندان خداست ،
شریک گردد. چون می دانیم که حتی حیوانات و گیاهان نیز که گرفتار بیماری و مرگند، همچون زنی که در حال زاییدن است ، درد می کشند و در انتظار این واقعه بزرگ ، روزشماری می کنند. حتی ما مسیحیان ، با اینکه روح خدا را بعنوان نشانه ای از شکوه و جلال آینده در خود داریم ، با آه و ناله در انتظاریم تا از درد و رنج آزاد شویم . بلی ، ما نیز با اشتیاق بسیار، منتظر روزی هستیم که خدا امتیازات کامل ما را بعنوان فرزندانش ، به ما عطا کند. یکی از این امتیازات ، طبق وعده او، بدن تازه ای است که نه دچار بیماری می شود و نه مرگ بر آن قدرت دارد. ما با امید، نجات یافته ایم ؛ و امید یعنی انتظار دریافت چیزی که هنوز نداریم ؛ زیرا اگر کسی چیزی را در اختیار داشته باشد، نیازی نیست که به امید آن باشد. پس وقتی برای چیزی که هنوز رخ نداده ، به خدا امیدواریم ، باید با صبر و حوصله منتظر آن بمانیم.
پس نتیجه میگیریم که اولین ظهور عیسی مسیح، شرط لازم برای ظهور ثانوی او بود.
با این مطالعۀ بخش اول رو خاتمه میدیم و به مطالعۀ بخش دوم یعنی ماهیت تجسم مسیح میپردازیم.
دوم – ماهیت تجسم مسیح
در رابطه با ماهیت تجسم مسیح آیات متعددی وجود دارد. مثلاً در فیلیپیان 6:2 که میفرماید:
فیلیپیان 6:2 که چون در صورت خدا بود، با خدا برابر بودن را غنیمت نشمرد،
ترجمۀ مژده: اگرچه او از ازل دارای الوهیّت بود، ولی راضی نشد که برابری با خدا را به هر قیمتی حفظ کند،
از این آیه متوجه میشویم که فروتنی در فکر مسیح بوجود آمد و او اینطور فکر کرد که مساوی بودن خدا را نباید غنیمت بشمارد. مسیح از انسان شدن واهمه ای نداشت. این نشانه ای از فروتنی بود چون اشخاص مغرور نه فقط میخواهند آنچه دارند حفظ کنند بلکه درصدد هستند که برای حفظ آن هر چه میتوانند انجام بدهند.
اما پولس رسول در آیۀ بعدی یعنی فیلیپیان 7:2 ماهیت تجسم مسیح را چنین بیان میکند.
فیلیپیان 7:2 لیکن خود را خالی کرده، صورت غلام را پذیرفت و در شباهت مردمان شد؛
پس این آیه در رابطه با ماهیت تجسم مسیح به دو نکته اشاره میکند که موضوع بحث این بخش از مطالعۀ ماست.
اول اینکه 1) مسیح در تجسم خود، خود را خالی کرد،
و دوم اینکه 2) مسیح در تجسم خود در شباهت مردم شد.
پس به بررسی مورد اول یعنی مسیح در تجسم خود، خودش را خالی کرد میپردازیم.
1– خود را خالی کرد
در مرحلۀ اول گفته شده است که مسیح، خود را خالی کرد، (فیلیپیان 7:2).
عده ای به اشتباه تصور میکنند که مسیح خودش را از صفات مطلق خود مانند دانش مطالق، قدرت مطلق و حضور مطلقش خالی کرد، اما صفات ذاتی خود، مانند قدوسیت، محبت و حقیقت را حفظ کرد. این گروه افراد میگویند که مسیح دانش عمیق داشت ولی این دانش کامل نبود، قدرت داشت ولی قادر مطلق نبود.
ولی این عقیده صحیح نیست چون او بارها به دانش الهی خود اشاره کرده است. در کلام خدا میخوانیم که، او همه را میشناخت، و آنچه در انسان بود میدانست.
یوحنا 24:2و25 ولی عیسی به آنها اعتماد نکرد، چون از قلب مردم آگاه بود، و لازم نبود کسی به او بگوید که مردم چقدر زود تغییر عقیده می دهند، چون او انسان را خوب می شناخت.
عیسی مسیح حتی از آنچه که می بایست برایش اتفاق بیافته از قبل آگاهی داشت.
یوحنا 4:18 عیسی با اینکه می دانست چه سرنوشتی در انتظار اوست ، جلو رفت و از ایشان پرسید: “چه کسی را می خواهید؟”
در مورد قدرت مسیح میخوانیم که نه فقط باد را نهیب داد، بلکه بطور معجره آسایی گرسنگان را سیر فرمود، بیماران را شفا بخشید، دیوها را بیرون کرد، مردگان را زنده ساخت، و بارها مردم را دعوت کرد که اگر به کلام او ایمان ندارند بخاطر کارهایی که انجام می دهد به او ایمان بیاورند.
یوحنا25:10 و 37 و 38 عیسی جواب داد: “من قبلا به شما گفتم ولی باور نکردید. معجزه هایی که به قدرت پدرم می کنم ، ثابت می کند که من مسیح هستم. …اگر معجزه نمی کنم ، به من ایمان نیاورید. ولی اگر میکنم و باز نمی توانید به خود من ایمان بیاورید، لااقل به معجزاتم ایمان آورید تا بدانید که “پدر” در وجود من است و من در وجود او هستم .”
یوحنا 24:15 اگر من در مقابل چشمان این مردم کارهایی نکرده بودم که غیر از من کسی تابحال نکرده بود، بی تقصیر می بودند؛ ولی اینک حتی با دیدن تمام این معجزات ، باز از من و از پدرم نفرت دارند؛
یوحنا چندین نمونه از معجزات مسیح را ذکر میکند تا خواننده ایمان بیاورد که عیسی مسیح و پسر خدا و به اسم او حیات بیابد.
یوحنا 31:20 ولی همین مقدار نوشته شد تا ایمان آورید که عیسی ، همان مسیح و فرزند خداست و با ایمان به او، زندگی جاوید بیابید.
بی شک تفاوت معجزات ایلیا و الیشع در عهدعتیق با معجزات مسیح، نشان دهندۀ الوهیت آنان نبود، ولی این کارها را با قدرت روح خدا انجام می دادند. اما مسیح این معجزات را با قدرت الهی خودش انجام میداد.
متی 28:9 آنان با عیسی وارد خانه ای شدند که در آن زندگی می کرد. عیسی از ایشان پرسید: «آیا ایمان دارید که می توانم چشمان شما را باز کنم ؟« گفتند: «بلی آقا، ایمان داریم.
رسولان نیز در عهدجدید، معجزات را بنام مسیح انجام می دادند.
اعمال 6:3 آنگاه پطرس گفت، مرا طلا و نقره نیست، امّا آنچه دارم به تو میدهم. به نام عیسی مسیح ناصری برخیز و بخرام!
آنچه باید در رابطه با ماهیت تجسم مسیح بدانیم این است که:
1) در تجسم مسیح جلال الهی او به نوعی پوشانیده شد ولی از بین نرفت.
یوحنا 14:1 ”کلمه خدا” انسان شد و بر روی این زمین و در بین ما زندگی کرد. او لبریز از محبت و بخشش و راستی بود. ما بزرگی و شکوه او را به چشم خود دیدیم ، بزرگی و شکوه فرزند بی نظیر پدر آسمانی ما، خدا.
یوحنا 5:17 وحال ، ای پدر که در حضورت ایستاده ام ، بزرگی و جلال مرا آشکار کن ، همان بزرگی و جلالی که پیش از آفرینش جهان نزد تو داشتم.
2) در تجسم مسیح، او با میل خود قبول کرد که تابع ضعف و درد و وسوسه و محدویت شود.
3) در تجسم مسیح، او با میل خود، استفاده از قدرت های الهی مانند: قادر مطلق، دانای مطلق و حاضر مطلق بودن صرف نظر نمود.
4) در تجسم مسیح، او از نقطه ای به نقطه ای دیگر مسافرت کرد، خسته و گرسنه شد، در حکمت و دانش رشد نمود تا با انسان مشابهت پیدا کند.
بنابراین، تجسم مسیح در واقع به این معنی است که او هیچ یک از صفات الهی خود را از دست نداد، بلکه عمداً با خودداری از استفاده شخصی از آنها، قادر شد تا مانند انسان ها زندگی کند.
وقتی کتاب مقدس را بطور کلی در نظر بگیریم معلوم می شود که مسیح همیشه، کاملاً مقدس، عادل، رحیم، درستکار، امین و همیشه وجودش پر از محبت بود، اما او از برخی صفات الهی خود چشم پوشی کرد. به همین دلیل توانست جلالی را که قبل از آفرینش جهان نزد خدا داشت ترک کند و صورت غلام را بر خود بگیرد.
در اینجا به بررسی نکتۀ دوم از ماهیت تجسم مسیح یعنی “در شباهت مردمان شد“ میپردازیم.
2 – در شباهت مردمان شد
کلام خدا میگوید که عیسی مسیح هر چند در صورت خدا وجود داشت، اما در شباهت مردمان شد.
فیلیپیان 7:2 لیکن خود را خالی کرده، صورت غلام را پذیرفت و در شباهت مردمان شد؛
بنابرآنچه تا کنون گفته شد نتیجه میگیرم، مفهوم قسمت دوم این آیه این است که، عیسی مسیح که ذاتاً خدا بود و هست، انسان شد.
یوحنا 14:1 هم اعلام میکند که کلمه یعنی عیسی مسیح جسم گردید.
و نکتۀ جالب دیگر اینکه یوحنای رسول برای شناخت حقانیت پیام انجیل و تشخیص روح خدا با روح دجال و پیامبران دروغین، بر این اساس ارزیابی میکند:
اول یوحنا 2:4-3 روح خدا را اینگونه تشخیص میدهیم: هر روحی که بر آمدن عیسی مسیح در جسمِ بشری اقرار میکند، از خداست. و هر روحی که بر عیسی اقرار نمیکند، از خدا نیست، بلکه همان روحِ «ضدّمسیح» است که شنیدهاید میآید و هماکنون نیز در دنیاست. (ترجمۀ هزارۀ نو)
دوم یوحنا 7 زیرا که فریبکارانِ بسیار به دنیا بیرون رفتهاند، که بر آمدن عیسی مسیح در جسم انسانی اقرار ندارند. اینگونه کسان، همان فریبکار و ضدّمسیحاند. (ترجمۀ هزارۀ نو)
از کلام خدا میفهمیم که مسیح، جسم انسانی پوشید تا خدا بتواند در میان ما ساکن شود.
عبرانیان 5:10 به همین جهت بود که وقتی مسیح به این جهان می آمد، گفت : “ای خدا، خون گاو و بز نمی تواند تو را خشنود سازد تا گناه انسان را ببخشایی . پس این بدن را برای من مهیا ساختی تا همچون قربانی بر قربانگاه تو فدا کنم. (ترجمۀ تفسیری)
در کولسیان 9:2 میخوانیم که در جسم مسیح تمامی پری الوهیت ساکن است.
کولسیان 9:2 در مسیح طبیعت و ذات الهی، بطور کامل، در یک بدن انسانی ظاهر شده است. (ترجمۀ تفسیری)
بدن داشتن مسیح به این معنی نیست که او بدن گناه آلود داشت. پولس تاکید میکند که خدا پسر خود را در شبیه جسم گناه فرستاد.
رومیان 3:8 درواقع ، ما با دانستن احکام مذهبی از چنگال گناه نجات پیدا نکردیم ، زیرا قادر به رعایت آنها نیستیم . به همین علت خدا طرح دیگری برای نجات ما تهیه دید. او فرزند خود عیسی مسیح را در بدنی مانند بدن انسانی ما به این جهان فرستاد، با این تفاوت که بدن او مثل بدن ما تحت سلطه گناه نبود. او آمد و جانش را در راه آمرزش گناهان ما قربانی کرد، تا ما را نیز از سلطه گناه آزاد سازد. (ترجمۀ تفسیری)
در خاتمه لازم میدونم که به مفهوم دو واژه ای که پولس رسول در رابطه با تجسم مسیح استفاده کرده اشاره کنم.
اولین نکته در اصطلاح “شبیه جسم گناه“ در آیۀ رومیان 3:8 است. (در ترجمۀ کلاسیک)
رومیان 3:8 زیرا آنچه از شریعت محال بود، چونکه بهسبب جسم ضعیف بود، خدا پسر خود را در شبیه جسم گناه و برای گناه فرستاده، بر گناه در جسم فتوا داد، (ترجمۀ کلاسیک)
اصطلاح شبیه جسم گناه که بوسیلۀ پولس بکار برده شده به این معنی نیست که مسیح دارای جسم واقعی نبود چون این امر بر خلاف تعالیم پولس در تمام رسالاتش است، بلکه او در اینجا میخواهد بگوید که هر چند مسیح جسم پوشید ولی این جسم، گناه آلود نبود.
نکتۀ دوم در اصطلاح صورت غلام را پذیرفت در آیۀ فیلیپیان 7:2 است.
فیلیپیان 7:2 لیکن خود را خالی کرده، صورت غلام را پذیرفت و در شباهت مردمان شد؛
در اینجا پولس میگوید که مسیح نه فقط انسان شد بلکه در حالی که در صورت خدا بود، صورت غلام را بر خود گرفت. این به آن معنی نیست که صورت خدا را با صورت غلام عوض کرد. او صورت غلام را پذیرفت ولی در عین حال صورت خدا را حفظ کرد. به همین دلیل است که نجات ما امکان پذیر و عملی گردید.
در مطالعۀ آینده که چهارمین بخش از مبحث نجات شناسی است، دو ذات و صفات مسیح را از شخصیت او مورد بحث و بررسی قرار خواهیم داد.