الهیات مسیحی

(درس دهم)

ماهیت خدا: وحدانیت و تثلیث

در دو جلسۀ گذشته، ذات و صفات خدا را با هم مطالعه کردیم و امروز میخواهیم با مطالعۀ وحدانیت خدا و تثلیث اقدس، مبحث ماهیت خدا را به پایان برسونیم.

مطالعۀ امروز ما  در دو بخش انجام خواهد شد که در بخش اول اشاره ای خواهیم داشت به وحدانیت خدا و بخش دوم اختصاص داره به موضوع تثلیث اقدس، که آنرا بطور مفصل مورد بحث و بررسی قرار خواهیم داد.

مطالعۀ بخش دوم، یعنی تثلیث اقدس  نیز در دو قسمت انجام خواهد شد که

قسمت اول) شامل:  اشارات عهدعتیق به تثلیث اقدس

و قسمت دوم) آموزه عهدجدید در مورد تثلیث اقدس میباشد

در قسمت دوم یعنی آموزۀ عهدجدید در مورد تثلیث اقدس، چهار موضوع را مطالعه خواهیم کرد که شامل این عناوین هستند.

 1) اشارات عهدجدید در خصوص تثلیث اقدس

2) الوهیت خدای پدر در عهدجدید

3) معرفی پسر خدا  یا عیسی مسیح خداوند و در نهایت –

4) معرفی روح القدس یا روح خدا میباشد

پس مطالعۀ امروز رو با موضوع وحدانیت خدا آغاز میکنیم.

بخش اول – وحدانیت خدا

وحدانیت خدا به این معنی است که فقط یک خدا وجود دارد و ذات الهی غیر قابل تقسیم هست. وحدانیت خدا مهم ترین حقیقت کتاب تورات و عهد عتیق است، در تثنیه 35:4 میخوانیم.

تثنیه 35:4 یهُوَه‌ خداست‌ و غیر از او دیگری‌ نیست‌.

همین حقیقت در عهد جدید تعلیم داده شده است،

یوحنا 3:17 و حیات جاودانی این است که تو را خدای واحِد حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادی بشناسند.

از کتاب مقدس میفهمیم که خدا نه تنها واحد، بلکه منحصر بفرد هم هست. در کتاب خروج 11:15 چنین میخوانیم:

خروج 11:15 کیست‌ مانند تو ای‌ خداوند در میان‌ خدایان (منظور بتها)‌؟ کیست‌ مثل‌ تو عظیم‌ در قدوسیت‌؟ کیست‌ که‌ مانند تو بتواند کارهای‌ مهیب‌ و عجیب‌ انجام‌ دهد؟

در ایمان مسیحی، ما فقط به یک وجود نامحدود و کامل معتقدیم. تصور دو موجود نا محدود یا بیشتر بر خلاف عقل و منطق انسانی است.

در مورد غیر قابل تقسیم بودن خدا در تثنیه 4:6 چنین می خوانیم :

تثنیه 4:6 ای اسرائیل بشنو : یهوه خدای ما یهوه واحد است.

انسان از بدن، یعنی وجود مادی و روح غیر مادی تشکیل شده است، ولی خدا فقط روح است و از هر نوع تقسیم بندی بری است.

اعتقاد ما مسیحیان این است که در ذات الهی در عین وحدت، تثلیث هم وجود دارد.

بعبارتی ما مسیحیان در عین حال که به وحدانیت خدا معتقدیم، وجود اقانیم ثلاثه، یعنی پدر، پسر و روح القدس رو نیز در خدای واحد قبول داریم.

باید توجه داشت که اعتقاد به تثلیث، تضادی با وحدانیت الهی ندارد.

اما یکی از ویژگیهای بارزِ گروه های بدعت گزار ، یا فرقه های کاذبی که خود را مسیحی میدانند، عدم پذیرش آموزۀ تثلیث هست.

به همین دلیل لازمه که قدری بیشتر با آموزۀ تثلیث اقدس آشنا بشیم، که عنوان دومین بخش از مبحث امروز رو تشکیل میده.

بخش دوم : تثلیث اقدس

آموزۀ تثلیث اقدس را نمیشه از طریق خداشناسی طبیعی یا عمومی کسب کرد.

با استدلال منطقی می توانیم بفهمیم که خدای واحد وجود دارد، ولی وجود تثلیث در خدای واحد را فقط از طریق مکاشفه الهی در مسیح میتوان درک کرد.

هر چند کلمه تثلیث در کتاب مقدس وجود ندارد ولی از همان ابتدای تشکلیل کلیسا، واژۀ تثلیث مورد استقاده قرار گرفته شد.

بعنوان مثال: تئوفیلوسِ انطاکیه که یکی از پدران کلیسا بود، اولین بـار واژۀ یونانی Trias که به مفهوم تثلیث است، را در قرن دوم میـلادی بکار بـرد،

کلمۀ لاتین   Thinitasکـه بـه مفهوم تثلیث میباشـد، توسـط ترتولیان نویسندۀ کتـب لاتیـن مسیحی در قرن سوم میلادی مـورد استفاده قـرار گـرفت.

در الهیات مسیحی اصطلاح تثلیثِ اقدس به این معنی است که در خدای واحد، سه اقنوم یا شخص، به نام پدر، پسر و روح القدس وجود دارد، که هم ذاتند.

در این رابطه، اعتقاد نامه آتاناسیوس، اولین اعتقادنامۀ کلیسایی، که برای دفاع از آموزۀ تثلیث اقدس در مقابل بدعتگزاران، تنظیم شد، و در عباتهای کلیسایی استفاده میشد، اینگونه بیان شده است.

“ما خدای واحد راکه دارای تثلیث می باشد و تثلیث را که واحد می باشد عبادت می نماییم . اقانیم ثلاثه از یکدیگر متمایز هستند، ولی ذات الهی را قابل تقسیم نمی دانیم. این سه اقنوم با یکدیگر ابدی و برابرند، به طوری که ما وحدانیت کامل را در تثلیث، و تثلیث کامل را در وحدانیت عبادت میکنم.”

اعتقاد به تثلیث اقدس را باید از اعتقاد به وجود  سه خدا، یعنی قبول سه خدای جدا از یکدیگر، که دارای هدف، تلاش و ذات واحدند، جدا بدانیم.

همچنین آموزۀ تثلیث با اعتقاد پیروان سابلیوس  (Sabbellius) کشیش بدعتگزارِ قرن سوم میلادی، کاملاً مغایرت دارد.

پیروان سابلیوس معتقد بودند که خدای واحد در تثلیث تجلی کرده است، ولی ذاتاً دارای تثلیث نیست.

بعنوان مثال، آنها معتقدند که خدا در سه نقش،

اول بعنوان، پدرِ خالق و قانون گذار،

دوم بصورت پسر، یا خدای مجسم شده در جسم که برای نجات انسان آمده،

و سوم در نقش روح القدس، که باعث قبول نجات و تقدیس مومنین میشه ظاهر شده است.

بدین طریق آنها به تثلیث ظاهری اعتقاد دارند و نه تثلیثی که ذاتاً در خدا وجود دارد. اعتقاد سابلیوس بنام یگانه انگاری یا مُدالیستی نیز معروف است که امروزه فرقه های بدعتگزاری چون Jesus Only ، Oneness Pentecostal، United Pentecostal Church، پیروان ویلیام برانهام و T.D. Jakes از این دسته هستند.

آنها معتقدند، همانطور که یک شخص میتواند همزمان هنرپیشه، معلم و یک دوست باشه، در مورد خدای پدر هم، ظهور او در نقش پسر و روح القدس ظاهری و نه یک حقیقت ذاتی است.

عزیزان درک تفاوت این دو آموزه، یعنی آموزۀ مُدالیستی (یا یگانه انگاری) با آموزۀ تثلیث اقدس بسیار حائز اهمیت است چون مبنای شناخت الهیاتی ما را مشخص میکند.

از آنجائیکه این بدعتگذاران مظاهر خدا را، نقش های متفاوت و ظاهری میدانند، پس این اعتقاد در واقع به منزلۀ انکار تثلیث اقدس بشمار میآید.

در صورتیکه تثلیث برای ما مسیحیان، بر مبنای آموزۀ کتاب مقدس، خدای واحدِ حقیقی، در سه شخص و نه در سه نقش، بعنوان پدر، پسر و روح القدس که هم ذاتند، میباشد.

این آموزه با وجودی که اسرار آمیز به نظر می رسد و ممکن است عده ای آن را یک معمای فکری یا ضد و نقیض بدانند، ولی باید دانست که تثلیث اقدس، ساخته فکر بشری نیست بلکه مکاشفه و یکی از اسرار الهی است.

حال باید دید که خدا در کتاب مقدس، در مورد تثلیث اقدس چه می گوید.

برای این منظور ما ابتدا اشاراتی رو که به تثلیث اقدس در عهدعتیق شده بررسی میکنیم.

الف – اشارات عهدعتیق به تثلیث اقدس

هر چند تاکید اصلی در عهد عتیق بر  وحدانیت خداست، ولی در برخی آیات، اشاراتی به کثرت در خدای واحد دیده میشود.

مثلاً

1) خدا در مورد خودش ضمایر جمع بکار میبرد. ( پیدایش بابهای 1 و 11 و اشعیا 6)

2) در این آیات نه تنها از ضمائر بلکه افعال جمع نیز بکار برده شده که نکتۀ دوم ما رو در بر میگیره.

بعنوان مثال پیدایش 26:1 هر دو مورد رو در بر میگیره.

پیدایش 26:1 و خدا گفت‌: «آدم‌ را بصورت‌ ما و موافق‌ شبیه‌ ما بسازیم‌ تا بر ماهیان‌ دریا و پرندگان‌ آسمان‌ و بهایم‌ و بر تمامی‌ زمین‌ و همۀ حشراتی‌ که‌ بر زمین‌ می‌خزند، حکومت‌ نماید.»

3) الوهیم که نام خداست، یک نام جمع هست و مفهوم کثرت دارد.

هر چند ممکن است بعضی بگویند که این اشارات جمع به خدا در آیات مختلف، بدلیل احترام بکار برده شده، اما برای روشن شدن موضوع بهتره که به مطالعۀ نکات دیگری که بطور ضمنی اشاره به تثلیث دارند بپردازیم.

نکاتی در عهدعتیق که اشارات ضمنی به تثلیث اقدس دارند

1-   اولین مورد  خداوند از خداوند متمایز است

در کتاب مقدس آیاتی هستند که در آنها کلمۀ خداوند دوبار بطور متمایز استفاده شده، مثلاً  در هوشع باب یک میخوانیم که خداوند سخن میگوید و میفرماید که بر خاندان یهودا رحمت خواهد کرد و آنها را به یهوه خدای ایشان (که همان خداوند است) نجات خواهد داد. این آیه نیز در ترجمۀ قدیم فارسی اینطور ترجمه شده.

هوشع 1 : 7 لیکن‌ بر خاندان‌ یهودا رحمت‌ خواهم‌ فرمود و ایشان‌ را به‌ یهوه‌ خدای‌ ایشان‌ نجات‌ خواهم‌ داد و ایشان‌ را به‌ کمان‌ و شمشیر و جنگ‌ و اسبان‌ و سواران‌ نخواهم‌ رهانید.»

آیۀ دیگری که در این رابطه میتوان به آن اشاره کرد، زکریا 2:3 هست که در آنجا خداوند خطاب به شیطان میگوید که خداوند تو را نهیب نماید، اجازه بدید آیه رو براتون قرائت کنم.

زکریا 3 : 2 و خداوند به‌ شیطان‌ گفت‌: «ای‌ شیطان‌ خداوند تو را نهیب‌ نماید! خداوند که‌ اورشلیم‌ را برگزیده‌ است‌ تو را نهیب‌ نماید. آیا این‌ نیم‌سوزی‌ نیست‌ که‌ از میان‌ آتش‌ ربوده‌ شده‌ است‌؟»

البته این گونه آیات را وقتی با عینک عهدجدید نگاه میکنیم بسیار قابل فهم ترند. مثلاً پولس رسول در دوم تیموتاوس 18:1 وقتی که برای شخصی به نام اُنیسیفوُس دعای خیر میکند دوبار نام خداوند را بکار میبرد: این آیه را در ترجمۀ فارسی قدیم و همچنین ترجمۀ مژده اینطور میخوانیم:

دوم تیموتائوس 1 : 18 خداوند عطا فرماید که در روز عظیم، او از دست خداوند رحمت یابد. (ترجمۀ مژده)

در واقع منظور پولس از خداوند اول خدای پدر است و خداوند دوم عیسی مسیح میباشد. پس میتوان این آیه را اینگونه خواند که: خدای پدر عطا کند که در روز داوری، اونیسیفوس از دست مسیح خداوند رحمت یابد.

پس میتونیم نتیجه بگیریم، در آیات عهدعتیق که نام خداوند دو بار در آنها را بکار برده شدند، میتوانند اشاره ای به اقنوم تثلیث باشند.

مورد دوم پسر از پدر متمایز میباشد، بعبارتی میتوان گفت که عیسی، پسر خدا از خدای پدر متمایز است.

2- پسر از پدر متمایز می باشد:

در این رابطه در عهدعتیق با آیاتی روبرو هستیم که بیان کنندۀ رابطۀ خدا با شخص دیگری، که ما امروزه او را بنام عیسی مسیح یا پسر خدا میشناسیم، میباشد.

مثلاً خداوند در باب 48 اشعیا با قومش صحبت میکند. در آیه دوازدهم خود را “اول و آخر” یعنی “ازلی و ابدی” معرفی میکند و در ادامۀ صحبتش در آیۀ 16 چنین میگوید:

اشعیا 16:48 خداوند یهوهمرا و روح‌ خود را فرستاده‌ است‌.

پس همانطور که میبینید، در این بخش از کلام خدا، شخصی را داریم که دارای الوهیت هست چون خودش رو  اول و آخر معرفی میکنه و بعد میگوید که فرستادۀ خدا نیز هست، که البته این شخص نمیتونه کسی جز عیسی مسیح باشه.

این یکی از آیاتی است که در عهدعتیق به وضوح اشاره به سه اقنوم تثلیث یعنی گوینده (عیسی مسیح)، یهوه و روح القدس دارد.

(برای مطالعۀ بیشتر در این رابطه میتونید به این آیات مراجعه کنید امثال 4:30، مزمور 7:2، دوم سموئیل 14:7 و اشعیا 6:9)

حالا میخوام شما رو با واژۀ دیگری که  آشنا کنم که اون هم به شخص دوم تثلیث یعنی عیسی مسیح اشاره داره و اون اصطلاح فرشتۀ خداوند است که به کَرّات در عهدعتیق به آن برخورد میکنیم.

آیات عهدعتیق در اشاره به فرشتۀ خداوند (عیسی مسیح قبل تجسم خود)

شاید بپرسید، از کجا میتونیم بفهمیم که فرشتۀ خداوند در عهدعتیق همان عیسی مسیح است.

درپاسخ باید گفت، آیاتی در عهدعتیق ثابت میکنند که فرشته خداوند با خود خداوند یکی است و در عین حال با او تمایز دارد.

بدلیل ذیق وقت من فقط به یکی از این آیات اشاره میکنم. بعنوان مثال پیدایش 11:22-18:

پیدایش 11:22-18  امّا فرشته خداوند، از آسمان او را صدا کرد و گفت: «ابراهیم، ابراهیم» او جواب داد: «بلی، ای خداوندفرشته گفت: «به پسر خود صدمه نزن و هیچ کاری با او نکن. من حالا فهمیدم که تو از خدا اطاعت می‌کنی و به او احترام می‌گذاری. زیرا تو پسر عزیز خود را از او مضایقه نکردی.»  ابراهیم به طرف صدا نگاه کرد. قوچی را دید که شاخهایش به درختی گیرکرده است. او رفت و آن را گرفت و به عنوان قربانی سوختنی به جای پسرش قربانی کرد.   ابراهیم آنجا را «خداوند مهیّا می‌کند» نامید و حتّی امروز هم مردم می‌گویند «بر کوه خداوند، او مهیّا می‌کند.»  فرشته خداوند برای بار دوّم از آسمان ابراهیم را صدا کرد و گفت: «من به تو وعده می‌دهم و به اسم خودم قسم می‌خورم که تو را به فراوانی برکت خواهم داد. زیرا تو این کار را کردی و پسر عزیز خود را از من مضایقه نکردی. من قول می‌دهم که نسل تو را مانند ستارگان آسمان و شنهای ساحل دریا زیاد کنم. نسلهای تو بر دشمنان خود پیروز خواهند شد.  تمام ملّتها از من خواهند خواست، همان‌طور که نسل تو را برکت داده‌ام، نسل آنها را هم برکت دهم. فقط به خاطر اینکه تو از من اطاعت کردی

همانطور که اشاره کردم، آیات زیادی مثل همین آیات هستند که به وضوح نشان میدهند که اصطلاح فرشتۀ خداوند در عهدعتیق اشاره به خود خداست.

مثلاً  ملاقات فرشتۀ خداوند (یا خود خداوند) با:

هاجر، ابراهیم، یعقوب، موسی، قوم اسرائیل، بلعام، جدعون، مانوح، ایلیا، و داود که شرح آنها را در کتاب پیدایش بابهای 16، 22، 31،  خروج بابهای 3 و 14، اعداد 22، داوران بابهای 6 و 13، اول پادشاهان 19 و اول تواریخ 21 میتونیم مطالعه کنیم).

 

 

در این آیات به وضوح مشخص است که خود خدا بصورت فرشته با افراد صحبت کرده و یا بر آنها ظاهر شده.

مورد سوم از اشارات عهدعتیق به تثلیث اقدس، عنوانش هست: روح القدس از پدر و پسر متمایز میباشد.

3- روح القدس از پدر و پسر متمایز  می باشد

این مسئله رو میتونیم در اولین آیات کلام خدا در عهدعتیق مشاهده کنیم. بعنوان مثال:

در پیدایش 1 : 1-2 چنین می خوانیم در ابتدا خدا آسمانها و زمین را آفرید، آیه 2 میگوید : روح خدا سطح آبها را فرا گرفت .

در نتیجه، با توجه به اشاراتی که در مورد تثلیث در عهد عتیق وجود دارد، ما، نظر برکوف دانشمند معروف الهیات را تکرار می کنیم که می گوید:

عهد عتیق شامل حقایقی در مورد تثلیث اقدس است که مکاشفۀ کامل تر آن در عهد جدید وجود دارد.

با این گفته، موضوع اول از تثلیث اقدس یعنی اشارات تثلیث در عهدعتیق را پشت سر میگذاریم

و به مورد دوم یعنی آموزۀ عهدجدید در مورد تثلیث میپردازیم.

ب – آموزه عهد جدید در مورد تثلیث اقدس

آموزۀ تثلیث اقدس در عهد جدید خیلی روشن تر از عهد عتیق است. میتوان آنرا از چند طریق ثابت کرد، که ما در اینجا به چهار مورد آن  اشاره میکنیم. که اولین مورد اشارات عهدجدید در خصوص تثلیث اقدس هست.

1- اشارات عهدجدید در خصوص تثلیث اقدس

در عهدجدید بارها سه اقنوم اقدس، یعنی پدر، پسر و روح القدس یکجا و برابر با هم ذکر شده اند.

بعنوان مثال در واقعۀ تعمید عیسی مسیح، روح القدس بر وی نازل شد و صدایی از آسمان از خدای پدر به گوش رسید که عیسی را پسر خود می خواند. این واقعه را میتوانیم در (متی 3: 16 و 17 ) مطالعه کنیم.

متی 16:3-17 پس از تعمید، در همان لحظه که عیسی از آب بیرون می آمد، آسمان باز شد و یحیی روح خدا را دید که به شکل کبوتری پایین آمد و بر عیسی قرار گرفت،  آنگاه ندایی از آسمان در رسید که «این فرزند عزیز من است که از او خشنودم .

همچنین در یوحنا 16:14 میخوانیم، عیسی دعا میکند که پدر، تسلی دهنده دیگری (یعنی روح القدس را) بفرستد.

و نیز در متی 19:28 به شاگردان گفته شد که به نامِ (توجه داشته باشید که گفته نشده نامها بلکه فقط به یک نام) نامِ پدر و پسر و روح اقدس تعمید دهند.

متی 19:28 پس بروید و تمام قومها را شاگرد من سازید و ایشان را به نام (نمیگوید نامهای!) پدر و پسر و روح القدس غسل تعمید دهید؛

علاوه بر آنچه گفته شد، سه اقنوم تثلیث اقدس در کارهای خود نیز همبستگی دارند.

اول قرنتیان 3:12-6 باید بفهمید که اگر کسی تحت تأثیر روح خدا باشد، نمی‌تواند عیسی را لعن کند و کسی هم نمی‌تواند عیسی را خداوند بداند، مگر به وسیله روح‌القدس. عطایای روحانی گوناگون است امّا همه آنها را یک روح می‌بخشد. خدمات ما گوناگون است امّا تمام این خدمات برای یک خداوند است. فعالیّتهای ما نیز مختلف است امّا یک خداست که در همه عمل می‌کند.

با این گفتۀ پولس رسول هماهنگی جالبی را در سه اقنوم تثلیث مشاهده میکنیم بطوریکه روح القدس عطایا را میبخشد تا برای خدمت خداوند بکار گرفته شوند و تمام این فعالیتها را یک خدا در همه عمل میکند.

اشارۀ زیبای دیگر حضور سه اقنوم تثلیث در یکجا، دعای فیض رسولان هست، مثلاً در دوم قرنتیان 14:13 چنین میگوید:

دوم قرنتیان 14:13 فیض عیسی خداوند و محبّت خدا و شرکت روح‌القدس با جمیع شما باد. آمین.

نکتۀ دوم، الوهیت  خدای پدر در عهدجدید است.

2- الوهیت خدای پدر در عهدجدید

الوهیت خدای پدر در عهدجدید بقدری واضح و مبرهن است که نیازی به تشریح و اثبات آن نیست و فقط به ذکریک آیه از عهدجدید که بخودی خود گویای الوهیت خدای پدر هست، اکتفا میکنیم.

رومیان 7:1 از پدرمان خدا و خداوندمان عیسی مسیح ، طالب رحمت وآرامش برای شما می باشم.

میبینیم که الوهیت خدای پدر در این آیه و آیات مشابه آنقدر واضح و بدهی است که نویسندگان عهدجدید نیازی به آوردن استدال و دلیل برای اثبات آن نمیدیدند، به همین خاطر با صراحت و سادگی به آن اشاره میکنند.

مورد سوم از آموزۀ عهدجدید در مورد تثلیث اقدس، معرفی پسر خدا یا عیسی مسیح خداوند هست که از حساسیت و اهمیت بالایی برخوردار هست.

3- معرفی پسر خدا یا عیسی مسیح خداوند

عیسی مسیح در گفتگویی با فریسیان سوال بسیار مهمی از آنها پرسید که قادر به پاسخ آن نبودند.

متی 41:22-46 در همان حال که فریسیان دور عیسی را گرفته بودند، از ایشان پرسید: «درباره مسیح چه فکر می کنید؟ او پسر کیست ؟» جواب دادند: «پسر داود پیغمبر.» عیسی پرسید: «پس چرا داود با الهام خدا، مسیح را خداوند می خواند؟ زیرا او در کتاب زبور گفته است : خدا به خداوند من گفت : به دست راست من بنشین ، تا دشمنانت را زیر پای هایت بیفکنم . چگونه ممکن است داود پسر خود را خداوند خود بخواند؟» ایشان جوابی نداشتند؛ و پس از آن دیگر کسی جرأت نکرد از او سوالی بکند.

عیسی مسیح همین سوال را بشکل دیگری از شاگردانش پرسید:

متی 15:16 از شاگردان پرسید شما مرا که میدانید.

در پاسخ باید گفت که، بدون شک نه تنها عیسی مسیح عالی ترین شخصیت در تاریخ بشر است، بلکه او بدلیل خدا بودنش از همۀ انسانها نیز بالاتر میباشد.

من در اینجا میخوام به شرح 8 دلیل مبنی بر اثبات الوهیت عیسی مسیح اشاره کنم.

دلیل اول صفات مطلق خدا در مسیح است

عیسی مسیح دارای پنج صفتی است که فقط مختص خداست:

1- اولین صفت الهی در مسیح، فناناپذیری اوست.

– مسیح ابدی است،

از مطالعۀ عهدجدید میفهمیم که عیسی مسیح نه فقط

قبل از یحیی،  ابراهیم و حتی قبل از آفرینش جهان وجود داشت بلکه کلام خدا میگوید که او نخست زاده تمامی آفریدگان بود، از ابتدا یا ایام ازل وجود داشته و از نظر آینده هم تا به ابد وجود خواهد داشت. علاوه بر این کلام خدا میگوید که عیسی مسیح، مانند خدای پدر در خود حیات دارد.

این حقایق رو میتونیم در یوحنا بابهای 1، 5، 15، 8، 17، کولسیان 1،  میکاه 5، اشعیا 9 و عبرانیان بابهای 1 و 13 مطالعه کنیم).

2- صفت دوم الهی مبنی بر الوهیت عیسی مسیح حاضر مطلق بودن اوست.

عیسی مسیح در حالی که در زمین بود. در آسمان هم بود

همچنین در حالی که در آسمان است بر زمین هم حضور دارد (یوحنا3،  متی بابهای 18  و 28 )

سومین صفت الهی در عیسی مسیح، عالم مطلق بودن اوست و عهدجدید به وضوح نشان دهندۀ این مطلب است.

3- او عالم مطلق است.

از کلام خدا میفهمیم که :

در وی تمامی خزائن حکمت و علم مخفی است (کولسیان 2)

از افکار مردم اطلاع داشت  ( لوقا 6 و 11)

او از زمان و چگونگی مرگش در این دنیا با خبر بود ( متی 16، یوحنا 12  و 13)

میدانست که چه کسی او را به دشمنانش تسلیم خواهد کرد (یوحنا 6)

خدای پدر را طوری می شناخت که هیچ انسان فانی قادر به شناخت او نبود ( متی 11: 27 ) .

4- صفت چهارم الهی در مسیح ، قادر مطلق بودن اوست.

او خدای قدیر است ( باب 9 انجیل یوحنا و کتاب اشعیای نبی)

تمامی قدرت به او داده شده است ( متی 28)

کلام خدا بما میگوید که عیسی مسیح  بر دیوها، مرض ها، مرگ، بر طبیعت و د ر واقع بر همه چیز، قدرت دارد.

میتوانیم این حقایق را در متی بابهای 5، 9، 21 و 28، لوقا بابهای 4 و 7 و یوحنا بابهای 2 و 11 مطالعه کنیم.

در واقع معجزات او دلیلی برا ی اثبات الوهیت او محسوب می شود

5- پنجمین و آخرین صفت الهی عیسی مسیح که تائید کنندۀ الوهیت اوست، تغییر ناپذیری او میباشد.

از عبرانیان 1: 12 و 13: 8  میفهمیم که این تغییر ناپذیری مسیح، در مورد نقشه ها، وعده ها و شخصیت او صادق است.

حالا به دلیل دوم یعنی مقام الهی مسیح میپردازیم.

دلیل دوم – مقام الهی

در این رابطه کلام خدا بروشنی بیان میکند که:

مسیح خالق و نگه دارندۀ همه چیز است( بابهای اول انجیل یوحنا، رسالۀ کولسیان و عبرانیان)

دلیل سوم بر الوهیت مسیح اختیارات الهی اوست.

دلیل سوم – اختیارات الهی در مسیح

در عهدجدید میخوانیم که:

مسیح اختیار بخشیدن گناهان مردم را داشت (متی 9، لوقا 7)

مسیح اختیار تام بر ملکوت خدا داشت (متی 16،  18، یوحنا 20، اعمال 8)

او در روز رستاخیز،  مردگان را زنده خواهد کرد (یوحنا بابهای 5، 6و 11)

کتاب مقدس میگوید که در آینده تمام مقدسین او،  بر خواهند خاست و با قدرت مسیح دیگر موت را نخواهند دید (یوحنا 5)

او همه را داوری خواهد کرد ( رومیان 14،  دوم قرنتیان 5، متی 25)

چهارمین دلیل بر الوهیت مسیح در عهدجدید یکی بودن مسیح با یهوه در عهدعتیق است.

دلیل چهارم – یکی بودن مسیح با یهوه در عهدعتیق

تمامی مطالبی که در عهد عتیق دربارۀ یهوه گفته شده است، در عهد جدید به مسیح نیز اتلاق میشود.

بعنوان مثال:

یهوه در آیات عهدعتیق عیسی مسیح در عهدجدید
یهوه آفریننده است (مزمور 102) عبرانیان 1
یهوه به وسیله اشعیا دیده شد  (اشعیا 6) (یوحنا 12) یوحنا در اینجا از اشعیا نقل قول میکند که جلال مسیح را دید
یهوه قوم خود را تنبیه می کند ( اعداد 21) (اول قرنتیان 10) پولس میگوید مسیح را تجربه نکنیم چون در عهدعتیق بعضی کردند و از مارها هلاک گردیدند
یهوه را تقدیس نمائید ( اشعیا 8) (اول پطرس 3) خداوند عیسی را در دل خود تقدیس نمائید
یهوه اسیری را به اسارت در خواهد آورد (مزمور6) (افسسیان 4) عیسی با صعودش اسیری را به اسیری برد
و برای نجات باید به یهوه ایمان بیاورند (یوئیل 2) رومیان 10

دلیل پنجم بر الوهیت مسیح نامهایی است که دارای مفهوم الوهیت هستند.

دلیل پنجم نام ها و اصطلاحاتی که با مفهوم الوهیت به مسیح نسبت داده شدند

در اینجا میخوام به هفت مورد از نام ها و اصطلاحاتی اشاره کنم که اشاره به الوهیت عیسی مسیح دارند.

هفت مورد از نام و اصطلاحات عیسی مسیح

مورد اول 1- نامها و اصطلاحاتی است با مفهوم الوهیت که عیسی مسیح در معرفی خود از آنها استفاده میکرد.

قبل از هر چیز لازم میدونم که به اصطلاح من هستم اشاره کنم که مسیح در معرفی خودش خیلی از آن استفاده کرد. واژۀ من هستم یک اصطلاح الهیاتی بود که فقط برای خدا استفاده میشد و علمای یهود کاملاً با آن آشنا بودند. به همین دلیل بود که وقتی عیسی مسیح آن را برای خود بکار میبرد او را به کفر گویی محکوم میکردند. من در اینجا به چند تا از این آیات اشاره میکنم.

مثلاً عیسی مسیح گفت:

 من هستم آن نانی که از آسمان نازل شد. (یوحنا 6)

“من در هستم هر که از من داخل گردد نجات یابد”،  (یوحنا 10)

من راه و راستی و حیات هستم . (یوحنا 14)

من تاک هستم و شما شاخه ها ( یوحنا 15)

من الف و یا و ابتدا و انتها و اول و آخر هستم (مکاشفه 22)

من قیامت و حیات هستم (یوحنا 11)

خب مورد دوم از نامهای مسیح نام عمانوئیل است که به مفهوم خدا با ماست،

اشعیا 14:7  و متی 22:1-23 صریحاً آنرا به عیسی مسیح مربوط می کنند.

مورد سوم، اصطلاح یونانی لوگوس به مفهوم کلمه که برای تاکید بر الوهیت مسیح بکار برده شده است ( یوحنا 1 و مکاشفه 19).

 مورد چهارم، اصطلاح پسر انسان است که مسیح بیش هر از نام دیگری برای خود بکار برد. از آنجائیکه این اصطلاح اشاره به تجسم خدا داره بسیار حائز اهمیت هست.

بعنوان مثال:

عیسی به عنوان پسر انسان بر زمین قدرت دارد تا گناهان را بیامرزد ( متی 9)

پسر انسان قانون روز سبت را تفسیر میکند (متی 12)

پسر انسان داوری میکند (یوحنا 5)

پسر انسان است که جان خود را برای نجات بسیاری فدا می کند ( متی 20)

پسر انسان فرشتگان خود را می فرستد تا کرکسها راجمع کنند (متی 13)

پسر انسان، بر کرسی جلا ل خودخواهد نشست (متی 19  و 25)

و در نهایت پسر انسان بازگشت خواهد کرد ( متی 24 و 26)

علاوه بر اینها، وقتی عیسی اعلام کرد که او همان پسر انسان است که دانیال در باره او سخن می گوید، و باید با قدرت عظیم ظاهر گردد، رئیس کاهنان او را به کفر گفتن محکوم کرد (متی 26: 63 و 64 مقایسه شود با دانیال : 7: 13).

5- مورد پنجم از نامها و اصطلاحات داده شده به مسیح، خداوند است.

کلمه یونانی خداوند در عهد جدید برای خدای پدر هم استفاده شده ( متی 4)

لقب خداوند که غالبا برای عیسی بکار می رود، ترجمه نام عبریِ یهوه هم هست.

بنابراین، از نحوۀ کاربرد واژۀ خداوند میتونیم نتیجه بگیریم که عیسی مسیح با یهوه در عهدعتیق برابر میشود.

مورد ششم از نامهای داده شده به مسیح، اینست که:

6 – مسیح پسر خدا خوانده شده است (انجیل یوحنا 3).

عیسی مسیح وقتی خود را پسر خدا خواند به کفر گفتن محکوم شد (متی 26)

از کلام خدا میفهمیم که مسیح به عنوان پسر خدا داوری را انجام خواهد داد ( یوحنا 5)

پسر خدا در خود حیات دارد و هر که را بخواهد زنده می کند ( یوحنا 5)

پسر خدا می تواند حیات جاودانی ببخشد ( یوحنا ( 10)

عیسی به عنوان مسیح یعنی مسح شده از طرف خدا پسر خدا خوانده شده است ( یوحنا 1 و 11)

عیسی مسیح از طریق انسان شدن نیز پسر خوانده شده است ( لوقا 1 و یوحنا 1)

هفتمین و آخرین نامی که با مفهوم الوهیت به مسیح نسبت داده شد “خدا” است.

7- عیسی در عهد جدید بارها خدا نامیده شد.

یوحنا 1: 1 صریحا می گوید : و کلمه خدا بود . منظور یوحنا این نیست که بگوید خدا کیست، بلکه میخواهد بگوید که عیسی خداست.

یوحنا 18:1 اضافه میکند که عیسی نه تنها “پسر یگانه” است بلکه “خدای یگانه” هم میباشد.

توما مسیح را چنین مخاطب ساخت، ای خداوند من، و ای خدای من (یوحنا 20)

تیطس عیسی مسیح را خدای عظیم و نجات دهنده ما میداند. (تیطس 2)

خب بعد از مطالعۀ هفت مورد نامها و اصطلاحاتی که در دلیل پنجم مبنی بر الوهیت مسیح انجام دادیم،

 الان به مطالعۀ دلیل ششم میپردازیم،  که اشاره به روابطی مبنی بر الوهیت عیسی مسیح است، میکنه،

ششم – بعضی از روابط نشان میدهند که الوهیت د ارد

مثلاً رابطه  قرار گرفتن سه شخص تثلیث با یک نام در کنار هم، در مراسم تعمید آب و دعای فیض رسولان که در متی 28 و اول قرنتیان 1 و دوم قرنتیان 14 به آنها اشاره شد.

کلام خدا دربارۀ مسیح میگوید که، او فروغ  جلال  و صورت خداست (باب 1 عبرانیان وکولسیان).

همچنین در کلام خدا میخوانیم که  عیسی مسیح و خدای پدر ذاتاً یک هستند (یوحنا 10، یوحنا 14 و 17)

دلیل هفتم مبنی بر الوهیت مسیح، عبادت یا پرستش مسیح توسط مردم هست. بعبارتی عیسی مسیح پرستش مردم را میپذیرفت.

هفتم عبادت یا پرستش مسیح توسط مردم

عهد عتیق و خود مسیح اعلام میکنند، که فقط خدا را باید عبادت کرد، حال اگر مسیح خدا نمی بود، او با قبول پرستش مردم، از خودش یک کافر می ساخت، چون این فقط خداست که میتواند پرستش مردم از خودش، بپذیرد.

اما به روشنی در آیات عهدجدید میبینیم که عیسی مسیح پرستش مردم را پذیرفت.

پس نتیجه میگیریم که او خداست. (برای مطالعۀ بیشتر : متی 14 و 28، لوقا 5 و اول قرنتیان 1)

علاوه بر این، کتاب مقدس قطعاً از ما می خواهد که او را بعنوان خداوند برای جلال خدای پدر عبادت کنیم.

فیلیپیان 9:2-11 خدا او را بی نهایت سرافراز کردو نامی به او بخشید که از هر نام دیگری والاتر است،  تا به نام “عیسی “، هر آنچه در آسمان و بر زمین و زیر زمین است ، به زانو درآید،  و برای جلال خدای پدر، همه به زبان خود اعتراف کنند که عیسی مسیح ، خداوند است.

هشتمین و آخرین دلیل الوهیت مسیح، ادعای شخصی خودش مبنی بر خدا بودنش است.

هشتم – مسیح خودش را خدا می د اند

عیسی مسیح در سن دوازده سالگی از امور پدر آسمانی خود اطلاع داشت(لوقا 2)

در موقع تعمید آب توسط یحیی، پسر خدا بودنش تایید شد (متی 3)

در موعظه سر کوه، خودش را از گذشتگان بزرگتر دانست (متی 5)

 وقتی شاگردان را فرستاد به آنها قدرت انجام معجزه بخشید (متی 10)

مسیح تائید کرد که از قبل وجود داشته است (یوحنا 17)

فرمود که به نام او دعا کنند  (یوحنا 16)

ادعا کرد که او و پدر یک هستند (یوحنا 10 و 14 و 17)

و ادعا کرد که پسر خدا است (یوحنا 10)

پس همانطور که گفته شد الوهیت مسیح یک لقب انسانی نیست، بلکه نمایانگر ذات الهی اوست.

با این گفته بحث سوم، معرفی پسر خدا رو خاتمه میدیم و به چهارمین مورد از آموزۀ عهدجدید در مورد تثلیث میپردازیم که عنوانش معرفی روح القدس یا روح خدا هست.

4- معرفی روح القدس یا روح خدا

قبل از معرفی روح القدس بعنوان خدا، باید وجود او را بعنوان یک شخصیت مستقل ثابت کنیم.

پس برای این منظور به چند دلیل از کلام خدا استناد میکنم که دال بر شخص بودن روح القدس هستند.

– روح القدس دارای یک شخصیت مستقل است

1- اولین دلیل مبنی بر شخصیت روح القدس اینست که در کتاب مقدس برای روح القدس ضمایر شخصی به کار برده شده است . مسیح در اشاره به روح القدس از ضمایر شخصی استفاده میکند.

یوحنا 26:14 لیکن تسلّی‌دهنده یعنی روح‌القدس که پدر او را به اسم من می‌فرستد، او همه‌چیز را به شما تعلیم خواهد داد و آنچه به شما گفتم به یاد شما خواهد آورد.

2-  دومین دلیل اینکه روح القدس شفاعت کننده، یاری و تسلی دهنده نامیده شده است. این صفات در مورد عیسی مسیح هم بکار برده شده اند و از آنجائیکه کتاب مقدس از مسیح بعنوان یک شخص واقعی یاد میکند، نتیجه میگیریم که این همسان بودن صفات، در مورد روح القدس هم صادق است.

3- دلیل سوم این است که روح القدس دارای خصوصیات شخصی است. یعنی روح القدس از سه عامل تشکیل دهندۀ شخصیت یعنی درک، احساس و اراده برخورداره که میتوانیم  این مورد رو در (دومقرنتیان 2، رومیان 8 و اول قرنتیان 12) مطالعه کنیم.

4- همچنین روح القدس قادر به انجام اعمال شخصی است. بعنوان مثال،

روح القدس سخن می گوید، تعلیم، شهادت و تولد تازه میدهد، انسان را ملزم، هدایت، شفاعت و راهنمایی میکند. علاوه بر این مسیح را جلال میدهد و مردم را به خدمت دعوت میکند. (این موارد را میتوانیم در یوحنا 3، 14، 15، 16، اعمال 13، 16 و رومیان 8 مطالعه کنیم).

– پنجمین دلیل بر شخصیت داشتن روح القدس این است که، روح القدس به عنوان یک شخص با خدای پدر و پسرش عیسی مسیح در رابطه است.

مانند جمله ای که برای تعمید و دعای فیض رسولان بکار گرفته شده. (متی 28 و دوم قرنتیان 13)

6- دلیل ششم اینکه با روح القدس بعنوان یک شخص برخورد میشود. مثلاً

روح القدس مورد آزمایش قرار میگیرد ( اعمال 5 )

به روح القدس دروغ گفته میشود ( اعمال 5)

روح القدس محزون میگردد ( افسسیان 4 و اشعیا 63)

با روح القدس مقاومت میشود ( اعمال 7)

روح القدس بی حرمت میگردد ( عبرانیان 10)

به روح القدس کفر گفته میشود ( متی 12)

7-  هفتمین و آخرین دلیل مبنی بر شخص بودن روح القدس اینست که، میتوان روح القدس را از قدرتش در عمل شناخت.

مسیح به قوت روح القدس اعمال نیکو انجام میداد (اعمال 10)

ما به قوت روح القدس امید پیدا میکنیم (رومیان 15)

پولس میگوید که به قوت روح القدس موعظه میکرد (اول قرنتیان 2)

با در نظر گرفتن این هفت دلیل و روشن شدن شخص بودن روح القدس، حالا به مطالعۀ دلایلی میپردازیم که الوهیت روح القدس اثبات میکنند.

– روح القدس الوهیت دارد .

روح القدس در ضمنِ شخص بودن دارای الوهیت هم میباشد.

بعنوان مثال:

1- روح القدس دارای صفات الهی است.

یعنی روح القدس ابدی است ( عبرانیان 9)

علم مطلق دارد ( اول قرنتیان 2، یوحنا 14 و 16)

قادر مطلق است ( لوقا 1)

و در همه جا حضور دارد (مزمور 139)

2- کارهای خدا به روح القدس نسبت داده شده است. مثلاً

آفرینش (پیدایش 2 و ایوب 33)

تولد تازه (یوحنا 3)

الهام کتاب مقدس ( دوم پطرس 1، اعمال 16 و 28)

زنده کردن مردگان ( رومیان 8)

3- ارتباط الهی روح القدس با خدای پدر و عیسی مسیح خداوند، نه فقط نشان دهندۀ شخصیت اوست، بلکه الوهیت او را هم ثابت می کند.

مانند جملاتی که برای تعمید آب و دعای فیض رسولان استفاده شده اند (متی 28، دوم قرنتیان 13)

همچنین آیاتی که رابطه با نعمتها، عملها و خدمات روح القدس استفاده شده (اول قرنتیان 12)

4- مورد چهارم اینست که، کلام و اعمال روح القدس به منزله کلام و اعمال خدا محسوب میشود

در کلام خدا میخوانیم که :

روح القدس از زبان اشعیا سخن میگفت (اعمال  28 و  اشعیا 6)

قوم اسرائیل روح قدوس خدا را با اعمالشان محزون ساختند (خروج 16، مزمور 95، اشعیا 63،  عبرانیان 3)

ایوب میگوید روح خدا مرا آفریده است  ایوب 33 : 4

5- در نهایت روح القدس صریحا خدا نامیده شده است

در اعمال باب 5 و دوم قرنتیان باب 3 روح القدس صریحاً خدا نامیده شده.

همچنین سایر نامهای خدا هم برای روح القدس بکار برده شده است (عبرانیان 3، دوم تیموتائوس 3، دوم پطرس 1).

تمام این دلایل ثابت می کنند که روح القدس همانند خدای پدر و عیسی مسیح خداوند به طور مساوی دارای الوهیت میباشد.

مسیحیت راستین یا کتاب مقدسی همیشه به الوهیت، یا خدا بودن روح القدس معتقد بوده است.

عنوان درس آینده مشیت خدا می باشد