الهیات مسیحی
(درس سیزدهم)
کارهای خدا(بخش دوم): فرمانروایی مطلق خدا
امروز دومین بخش از مبحث کارهای خدا رو تحت عنوان فرمانروایی مطلق خدا پی میگیریم.
همانطور که در درس قبل اشاره شد همه چیز بر اثر مشیت و ارادۀ خدا به وجود آمده و خدا تمام عالم مادی و غیر مادی را آفریده است، در مرحلۀ بعدی به موضوع ادارۀ کائنات توسط خدا می رسیم.
به همین علت درس امروز رو به بررسی فرمانروایی مطلق خدا اختصاص دادیم.
مطالعۀ این درس در دو بخش انجام خواهد شد که شامل :
بخش اول : آموزۀ محافظت الهی
بخش دوم: آموزۀ تدبیر الهی
در بخش اول یعنی آموزۀ محافظت الهی سه مورد رو مورد مطالعه قرار خواهیم داد که شامل این عناوین هستند:
الف – تعریف محافظت الهی
ب – دلایل اعتقاد به محافظت الهی
ج – روش محافظت الهی
و در بخش دوم یعنی آموزۀ تدبیر الهی پنج مورد رو مورد بحث و بررسی قرار خواهیم داد که شامل این عناوین هستند.
الف – تعریف تدبیر الهی
ب – دلایل اعتقاد به تدبیر الهی
ج – هدف های تدبیر الهی
د – وسایل اجرای تدبیر الهی
ه – نظریه های مخالف با تدبیر الهی
در جلسۀ گذشته بطور مفصل در رابطه با آفرینش خدا صحبت کردیم و گفتیم خدا همه چیز را آفرید، تا اول اینکه جلالش را آشکار کند و دوم اینکه جلال بیابد.
حال باید بدانیم که خدا به عنوان خالق و مالک تمام موجودات مرئی و غیر مرئی بر همه هستی اختیار مطلق فرمانروایی دارد، و از این اقتدار خود استفاده میکند.
آقای Charles Hodge یکی از علمای الهیات در این رابطه چنین میگوید:
خدا که روح است، شخصیت و وجود واقعی دارد. نامحدود، ابدی، لایتغیر در وجود و کمالات خود میباشد، برای فرمانروایی مطلق دارای اختیار کامل است… این فرمانروایی الهی، موجب آرامش و اطمینان قوم او میباشد. آنها شادمان اند که خداوند خدای قادر مطلق سلطنت می نماید. در واقع کنترل کنندۀ تمام حوادث و نتایج آنها نه اجبار، نه تصادف، نه حماقت انسان، و نه شرارت شیطان، بلکه خدای قادر مطلق میباشد.
کلام خدا در جاهای متعدد تعلیم میدهد که خدا در کائنات فرمانروایی دارد، بعنوان مثال:
اول تواریخ 11:29 عظمت و قدرت، جلال و شکوه و بزرگی برازنده توست. ای خداوند، هر چه در آسمان و زمین است مال توست. سلطنت از آن توست. تو بالاتر و برتر از همه هستی.
مزمور 3:115 خدای ما در آسمانهاست و آنچه را که اراده فرماید انجام میدهد.
فرمانروایی خدا شامل محافظت و تدبیر اوست که موضوعات دو بخش اصلی مطالعۀ امروز ما رو تشکیل میده.
بخش اول – آموزۀ محافظت الهی
برای درک این آموزه اولین قدم داشتن یک تعریف از محافظت الهی است.
پس بیائیم ببینیم که این تعریف محافظت الهی چیست؟
الف – تعریف محافظت الهی
معنی محافظت الهی این است که خدا با فرمانروایی مطلق و به وسیلۀ عمل مداوم نگهداری، مخلوقاتش را با تمام نیروها و متعلقات آنها، در حال هستی نگهداری میکند. از این تعریف نتیجه میگیریم که بین عمل محافظت و عمل آفرینش، تفاوت وجود دارد، چون فقط چیزی را که وجود دارد میتوان محافظت کرد.
بعلاوه باید دانست که عمل محافظت الهی فقط این نیست که از نابودی مخلوقاتش جلوگیری کند بلکه عبارت است از عمل مداوم نگهداری خدا که از طریق آن، آفرینش خود را در حال هستی نگاه میدارد.
حال بیائید ببینیم که دلایل اعتقاد به محافظت الهی چیست؟
ب- دلایل اعتقاد به محافظت الهی
اعتقاد به محافظت الهی را میتوان هم از طریق عقل و هم از کتاب مقدس ثابت کرد.
از لحاظ عقلی و منطقی که در نظر بگیریم، بدیهی است که ماده علت وجود خود را در خود ندارد. ماده در همه جا متکی به غیر، مشروط و در حال تغییر است. بعبارتی ماده خود بخود وجود ندارد و نمیتواند خود را محافظت کند.
همچنین باید در نظر داشت که هیچ موجودی اولاً بخودی خود بوجود نمیآید و ثانیاً قادر به احیا و تجدید خود نیست، در نتیجه، همیشه باید اراده و قدرتی، خالق و نیز محافظ آن موجود باشد.
بعنوان مثال اگر در کائنات بدون اراده و قدرت خدا چیزی به وجود یا اتفاق بیفتد، در آن صورت خدا فرمانروای مطلق نخواهد بود.
کلام خدا تعلیم میدهد که، با وجودی که خدا بعد از اتمام آفرینش و برقراری نظم و انتظام در نیروهای طبیعی، آرام گرفت ولی هنوز هم برای حفظ کائنات و نیروهای آن مشغول فعالیت است.
عیسی مسیح همانطوری که عامل آفرینش بود، عامل محافظت هم هست. در این رابطه کلام خدا چنین میگوید:
کولسیان 17:1 پیش از آنکه چیزی بوجود آید، او (عیسی مسیح) وجود داشت ، و قدرت اوست که عالم هستی را حفظ می کند.
عبرانیان 3:1 او (عیسی مسیح) با کلام نیرومند خود تمام عالم هستی را اداره می کند.
کتاب مقدس در رابطه با محافظت خدا از موجودات جاندار چنین میگوید:
مزمور 6:36 ای خداوند، تو حافظ انسانها و حیوانات هستی.
عیسی مسیح در رابطه با پیروانش میگوید:
یوحنا 28:10 من به ایشان زندگی جاوید می بخشم تا هرگز هلاک نشوند. هیچکس نیز نمی تواند ایشان را از دست من بگیرد.
حالا بیائید ببینیم که خدا با چه روشی به محافظت الهی اش عمل میکند.
ج- روش محافظت الهی
با وجودی که تمام خداپرستان قبول دارند که خدا هر چه را که خلق فرموده به نوعی محافظت می کند، ولی همه در مورد طرز محافظت الهی با یکدیگر موافق نیستند.
در اینجا میخوام به سه نظریه اشاره بکنم که دو تای آن عملاً محافظت الهی را انکار می کنند و البته نظریۀ سوم مطابق با کلام خداست.
اولین نظریه نظریۀ معتقدین به خدای غیرفعال نام دارد.
1– نظریۀ معتقدین به خدای غیرفعال
معتقدین به خدای غیرفعال عقیده دارند که عمل محافظت الهی از طریق قوانین طبیعی بخودی خود انجام میشود. آنها میگویند خدا کائنات را خلق فرمود و در آن نیروهایی قرار داد که بطور خودکار از خود محافظت میکنند. به نظر این گروه، کائنات مکانیزم عظیمی است که حافظ خود هست و خدا هیچ عمل مستقیمی برای محافظت آن انجام نمیدهد بلکه فقط شاهد آن میباشد.
در صورتیکه از دیدگاه مسیحیت، این فرضیه کاملاً نادرست است، چون هیچ سیستمی وجود ندارد که بتواند حافظ خود باشد. بعلاوه از کلام خدا دلایلی وجود دارد که نشان میدهند خدا از کائنات خود دست نکشیده است.
بعنوان مثال ما مسیحیان معتقدیم که خدا در مکاشفۀ مخصوص الهی خود بطور معجزه آسایی، از طریق تولد عیسی مسیح جسم می پوشد، در قلب ما تولد تازه ایجاد میکند، به دعاهای ما جواب میدهد، و در امور جهان مداخله می کند.
دومین نظریه در رابطه با محافظت الهی نظریۀ خلق مداوم نام داره.
2- نظریه خلق مداوم
طبق این نظریه عمل آفرینش و محافظت با هم صورت میگیرد.
بر خلاف نظریۀ پیروان خدای غیرفعال که معتقدند محافظت الهی توسط قوانین طبیعی بطور خودکار انجام میشود، نظریۀ خلق مداوم میگوید که خدا هر لحظه کائنات و آنچه در آن است را بطور مداوم خلق میکند.
این نظریه بر این اساس قرار دارد که تمام نیروهای موجود، نتیجۀ ارادۀ مستقیم خداست. در این نظریه، ارادۀ انسان و عمل غیر مستقیم الهی از طریق قوانین طبیعی، نقشی ندارند.
در نتیجه، این نظریه الزاماً به همه خدایی منتهی میشود.
در اینجا لازم است که به چهار ایراد این نظریه اشاره کنم:
- اولین ایراد اینست که، سیر طبیعت را تکرار آفرینش میداند.
- و ایراد بعدی اینکه، مطابق با این نظریه تمامی اراده ها از جانب خداست، در نتیجه گناه نیز ناشی از ارادۀ خداست.
- ایراد سوم اینکه انسان را یک موجود تصمیم گیرنده و خود مختار نمی شمارد.
- آخرین ایراد اینکه، مسئولیت اخلاقی و جوابگویی انسان را از بین می برد.
نظریۀ سوم نظریۀ توافق نام داره که از کتاب مقدس الهام گرفته شده است.
3- نظریۀ توافق
طبق این نظریه خدا با تمام امور مادی و معنوی توافق دارد. هر چند ارادۀ خدا تنها نیروی موجود در کائنات نیست، اما بدون موافقت او هیچ نیرو یا انسانی نمیتواند وجود داشته باشد یا عمل نماید.
کلام خدا در این رابطه میگوید:
اول قرنتیان 6:12 خدا یکی است ، اما به صورت های مختلف در زندگی ما عمل می کند. او همان خداست که در همه ما و بوسیله ما که از آن او هستیم ، کار می کند.
بعبارتی قدرت خدا در نیروهای انسان نفوذ میکند، اما آنها را از بین نمی برد. بنابراین، انسان از نیروهای طبیعی خود استفاده و آنرا را حفظ میکند.
از آنجائیکه خدا اعطا کنندۀ قدرت طبیعی انسان است، در نتیجه، فکر و بدن او را برای کارهائیکه انجام میدهد محافظت میکند. از طرف دیگر از آنجائیکه خدا نفرت خود را از گناه اعلام کرده پس نمیتواند به وجود آورندۀ کارهای شریرانۀ انسان باشد در نتیجه اعمال شریرانۀ انسان مستقیماً ناشی از خود اوست.
یعقوب 13:1-14 وقتی کسی وسوسه شده، بسوی گناهی کشیده می شود، فکر نکند که خدا او را وسوسه می کند، زیرا خدا از گناه و بدی بدور است و کسی را نیز به انجام آن، وسوسه و ترغیب نمی کند. وسوسه یعنی اینکه انسان فریفته و مجذوب افکار و امیال ناپاک خود شود.
بخش دوم – آموزۀ تدبیر الهی
ما مسیحیان معتقدیم که خدا نه فقط کائنات و تمام متعلقات و نیروهای آن را خلق و محافظت می کند، بلکه، علاوه بر آن، بعنوان وجود مقدس، نیکوکار، حکیم و قادر مطلق بر مخلوقات خود نظارت عالیه دارد.
این نظارت عالیه را تدبیر الهی می نامیم.
حال بپردازیم به تعریف تدبیر الهی.
الف- تعریف تدبیر الهی
معنی اصلی تدبیر عبارت است از “پیش بینی“ که معنی آماده شدن برای آینده را هم می دهد. ولی در الهیات مسیحی این کلمه معنی بخصوصی دارد و آن عبارت است از، فعالیت مداوم خدا که بوسیلۀ آن تمام وقایع در زمینه های مادی، معنوی و اخلاقی برای انجام مقاصد الهی مورد استفاده قرار میگیرند، و این مقاصد همانهائیست، که خدا در آفرینش اولیه تعیین نموده است.
شکی نیست که شرارت به جهان وارد شد، ولی اجازه ندارد مقاصد اولیۀ خدا را، که نیکو، حکیمانه و مقدس است به خطر بیاندازد.
حال بپردازیم به دلایل اعتقاد به تدبیر الهی
ب- دلایل اعتقاد به تدبیر الهی
در این بخش دو دلیل رو مورد بررسی قرار خواهیم داد که:
دلیل اول ماهیت خدا و کائنات نام داره و
دلیل دوم آیات مربوط به نظارت و تدبیر الهی در کتاب مقدس هست.
پس به بررسی اولین دلیل یعنی ماهیت خدا و کائنات میپردازیم.
1- ماهیت خدا و کائنات
از آنجائیکه خدا در حکمت، نیکویی و قدرت نامحدود است، و نیز آفریننده و مالک کائنات هست، بنابراین طبیعی است که باید اداره کنندۀ آن نیز باشد.
از کلام خدا میفهمیم که خدا به مخلوقاتش علاقۀ قلبی خاصی داره، و از آنجائیکه قادر مطلق هست حتماً به هدفهایش نائل میشود.
بنابراین ما مسیحیان معتقدیم که در نهایت، پیروزی با حقیقت که همانا خداست، خواهد بود.
یکی از دلایل عملی اثبات نظارت و تدبیر خدا در مورد کائنات این است که در تمام قسمت های کائنات نشانه ای از عقل و تدبیر دیده میشود، در صورتیکه خود کائنات نمیتواند عقل و تدبیر داشته باشد.
علاوه بر این، تمامی خلقت دارای هدف است و این امر، هم در امور مرئی و هم در امور غیر مرئی صادق است.
عوامل نظارت و تدبیر الهی در انسان هم دیده میشوند.
احساس وابستگی که در ما وجود دارد نه تنها نشان دهندۀ این است که بوسیلۀ خدا آفریده شده ایم بلکه ثابت میکند که ادامۀ وجود ما به خدا وابسته است.
با ارادۀ خدا به این دنیا آمده ایم و با ارادۀ او نیز این دنیا را ترک خواهیم کرد.
دلیل دوم بر اعتقاد به تدبیر الهی آیات مربوط به نظارت و تدبیر الهی در کتاب مقدس میباشد.
2- آیات مربوط به نظارت و تدبیر الهی در کتاب مقدس
این آیات نشان میدهند که خدا بر جهان مادی، نباتات، حیوانات و بر تمام افراد و ملل جهان فرمانروایی دارد.
پس توجه شما رو به برخی از آیات مربوط به هر کدام از مواردی که اشاره شد، جلب میکنم.
منتهی به دلیل کثرت آیات، و ذیق وقت این درس، فقط به اشارۀ آدرس آیات اکتفا میکنم.
البته شما میتوانید لیست کامل آیات را در وب سایت کلیسای خانگی ملاحظه کنید.
در رابطه با فرمانروایی خدا بر جهان مادی کلام خدا میفرماید:
الف- فرمانروایی خدا بر جهان مادی
آفتاب (متی 45:5)
آب، باد و سرما (مزمور 17:147-18)
صاعقه (ایوب 25:38و35)
باران (ایوب 26:38)
تگرگ (مزمور 8:148)،
رعد (اول سموئیل 10:7،
یخ (ایوب 10:37)،
و برف (ایوب 6:37) همه تحت فرمان الهی هستند.
اجرام سماوی مانند خورشید (متی 45:5) و ستارگان (ایوب 31:38-33) فرمان او را اطاعت میکنند.
بر اثر فرمان او کوه ها منتقل می شوند (ایوب 5:9)، زمین به لرزه در میآید (ایوب 6:9) و زمین محصول خود را می رویاند (اعمال 17:14).
لازم به ذکر است که خدا از عناصر مفید برای ابراز نیکویی و محبت خود، و از عناصر مخرب برای تنبیه و مجازات مردم استفاده میکند.
به همین دلیل مردم باید بر اثر مشاهدۀ این حوادث خود را فروتن کنند و به سوی خدایی دعا کنند که بر همه چیز فرمانروایی مطلق دارد.
نکتۀ بعدی فرمانروایی خدا بر نباتات و حیوانات است.
ب- فرمانروایی خدا بر نباتات و حیوانات
در کلام خدا میبینیم که:
همه موجودات زنده در دست خدا هستند (ایوب 10:12).
خدا بر تمام نباتات (یونس 6:4)، پرندگان (متی 26:6)، حیوانات (مزمور 21:104) و ماهی ها (یونس 17:1) نظارت دارد و احتیاجات آنها را تامین میکند.
خدا همچنین بر ملل جهان فرمانروایی دارد.
ج- خدا بر ملل جهان فرمانروایی دارد.
بعنوان مثلا:
خدا بر امتها مسلط است (مزمور 28:22).
خدا امت ها را ترقی میدهد و هلاک می سازد(ایوب 23:12).
خدا مراقب ملتهاست و بر آنها داوری میکند (مزمور 7:66)،
خدا فرمانروایان را منصوب و معزول میکند (دانیال 37:2-39).
خدا حدود کشورها را مشخص می سازد (اعمال 26:17).
همچنین خدا ملت ها و فرمانروایان آنها را برای اجرای مقاصد خود به کار میبرد (اشعیا 20:7).
بطور کلی در در رومیان 1:13 میخوانیم که:
رومیان 1:13 قدرتی جز از خدا نیست و آنهایی که هست از جانب خدا مقرر شده اند.
نکتۀ دیگر اینکه خدا بر تمامی وجود انسان فرمانروایی دارد.
د- خدا بر تمامی وجود انسان فرمانروایی دارد
به چند مورد در این رابطه اشاره میکنم:
1- اولین مورد اینکه خدا بر تولد، زندگی و مرگ انسان نظارت دارد.
خدا حتی قبل از تولد انسان مشغول کار است (مزمور 16:139)
خدا مقاصد خود را در زندگی انسان انجام میدهد (اول سموئیل 1:16).
خدا احتیاجات انسان را برآورده می سازد (متی 45:5)
خدا زمان و موقعیت تولد و مرگ او را تعیین میکند (تثنیه 49:32).
2- مورد دوم اینکه، خدا بر موفقیت ها و شکست های انسان نظارت دارد.
خدا سرافراز مینماید و به زیر می اندازد (مزمور 7:75)،
سلاطین را از تخت پایین می آورد و فروتنان را سرافراز میگرداند (لوقا 52:1)،
ثروتمند می سازد و فقیر میگرداند (اول سموئیل 6:2-8).
حتی بر فکرهای انسان هم تسلط دارد (امثال 1:21).
3- مورد سوم اینکه، خدا حتی بر امور به ظاهر کم اهمیت هم نظارت دارد.
خدا به پرندگان توجه دارد (متی 29:10-30).
سرنوشت در دست او است (امثال 33:16).
خواب می بخشد و خواب را میگیرد (استر 1:6).
4- نکتۀ دیگر اینکه، خدا برای قوم خود فکر میکند (اول پطرس 7:5)،
به آنها امنیت میبخشد (مزمور 8:4)،
برکت میدهد (مزمور 12:5)،
تائید مینماید (مزمور 8:63)،
احتیاجات را برآورده می سازد (فیلیپیان 19:4)
و بطور کلی همه چیز را طوری ترتیب میدهد که به خیریت پیروان و دوستدارانش بیانجامد (رومیان 28:8).
اشعیا 4:64 زیرا که از ایام قدیم نشنیدند و استماع ننمودند و چشم، خدایی را غیر از تو که برای منتظران خویش بپردازد ندید.
5- نکتۀ دیگر اینکه، خدا بر سرنوشت نجات یافتگان و سایر مردم فرمانروایی دارد.
ایماندار را از این جهان به جلال میرساند (مزمور 24:73).
اگر ایماندار بیفتد خدا او را نگاه میدارد (مزمور 23:37)
ولی بی ایمانان را مجازات میفرماید (مزمور 6:11)
6- آخرین نکته اینکه، خدا بر اعمال آزادانه انسان ها فرمانروایی دارد.
او در قلب مصری ها کار کرد تا دستور او را اجرا کنند (خروج 36:12)
و همچنین در قلب داود (اول سموئیل 18:24)
اردشیر پادشاه (عزرا 21:7)
ایمانداران (فیلیپیان 13:2)
و حتی تمام مردم (ارمیا 23:10) کار کرد، میکند و خواهد کرد.
امثال 1:16 تدبیرهای دل از آن انسان است اما تنطق زبان از جانب خداوند می باشد.
حال سوالاتی که معمولاً در این رابطه پیش می آید از این قرارند:
چگونه ممکن است که اعمال گناه آلود انسان ها در برنامۀ خدایی که بر همه چیز فرمانروایی دارد گنجانیده شود؟
آیا خدا گناه کردن را ضروری می سازد؟
ظاهراً از بعضی از آیات کتاب مقدس به نظر میآید که خدا در گناه سهمی دارد:
من در اینجا برای روشن شدن این مطلب به چند آیه در این رابطه اشاره میکنم:
آیاتی که ظاهراً نشان میدهند که خدا در گناه سهمی دارد
مثلاً کلام خدا میگوید که:
خدا دل فرعون را سخت گردانید (خروج 27:10)،
سرشماری اسرائیل توسط داود گناه بود ولی خدا او را برای این کار برانگیخت (دوم سموئیل 1:24)،
همه را در نافرمانی بست (رومیان 32:11)
و در دورۀ جفا خدا بر بی ایمانان عمل گمراهی خواهد فرستاد تا دروغ را باور کنند (دوم تسالونیکیان 11:2).
از طرف دیگر کلام خدا میگوید که خدا بوجود آورندۀ گناه نیست (حبقوق 13:1)،
حال اگر خدا به وجود آورندۀ گناه نیست ، مواردی را که بهشان اشاره کردیم، چطور باید تفسیر کرد؟ بعبارتی باید پرسید که خدا در اعمال گناه آلود انسان چه نقشی دارد؟
موضوع فوق را میتوان به چهار طریق جواب داد که ما در اینجا آنها را چهار نوع تدبیر الهی نامیدیم، که از این قرارند
1) تدبیر الهی بوسیلۀ جلوگیری
2) تدبیر الهی بوسیلۀ اجازه
3) تدبیر الهی به وسیلۀ راهنمایی
4) تدبیر محدود کنندۀ الهی
که مورد اول آن تدبیر الهی به وسیلۀ جلوگیری است.
چهار نوع تدبیر الهی
- تدبیر الهی بوسیلۀ جلوگیری
غالباً خدا انسان را از گناهی که میخواهد انجام دهد باز میدارد. این را “تدبیر الهی به وسیلۀ جلوگیری“ میخوانند. خدا به ابیملک فرمود:
پیدایش 6:20 من نیز تو را نگاه داشتم که به من خطا نورزی و از این سبب نگذاشتم او را لمس نمایی.
داود اینطور دعا کرد:
مزمور 13:19 بنده ات را نیز از اعمال متکبرانه بازدار تا بر من مسلط نشود.
عیسی مسیح نیز به شاگردانش آموخت که در دعا چنین بگویند:
متی 13:6ما را از وسوسه ها دور نگاه دار و از شیطان حفظ فرما؛ «زیرا ملکوت و قدرت و جلال تا ابد از آن توست . آمین !
- تدبیر الهی به وسیلۀ اجازه
نوع دوم، تدبیر الهی بوسیلۀ اجازه نام دارد.
خدا بجای اینکه مستقیماً از عمل شریرانۀ انسان جلوگیری کند، گاهی اجازه میدهد که گناه مسیر خود را طی نماید. این را “تدبیر الهی به وسیلۀ اجازه“ می نامند. خدا در هوشع 17:4 میفرماید:
هوشع 17:4 افرایم دلبسته بُتها شده است، پس او را تنها به حال خود بگذار. (ترجمۀ مژده)
همچنین در بسیاری از آیات کلام خدا میخوانیم که خدا، همۀ امتها را واگذاشت که در طرق خود رفتار کنند مثلا اعمال 16:14.
- تدبیر الهی به وسیلۀ راهنمایی
نوع سوم، تدبیر الهی به وسیلۀ راهنمایی نام دارد.
خدا همچنین از “تدبیر الهی به وسیلۀ راهنمایی“ استفاده میکند. به شرارت اجازۀ عمل میدهد ولی مسیر آن را تعیین می نماید. چنانکه عیسی به یهودا فرمود:
یوحنا 27:13 آنچه می کنی به زودی بکن.
کسانی که در مصلوب کردن مسیح نقش داشتند طبق نقشۀ خدا عمل کردند (اعمال 23:2). قصد انسان، شریرانه بود ولی خدا این قصد شریرانه را برای انجام نقشۀ خود بکار برد.
در نهایت خدا کاری میکند که خشم انسان باعث تمجید او شود (مزمور 10:76).
- تدبیر محدود کنندۀ الهی
بالاخره چهارمین و آخرین نوع تدبیر، تدبیر محدود کنندۀ الهی نام داره.
خدا به وسیلۀ “تدبیر محدود کننده“ حدود شرارت و میزان تاثیر آن را تعیین میفرماید. خدا به شیطان فرمود:
ایوب 12:1 همۀ اموالش در دست تو است لیکن دستت را بر خود او دراز مکن.
از توضیحاتی که داده شد، معلوم میشود که تمام کارهای شریرانۀ مخلوقات، تحت تسلط کامل خدا قرار دارند. این کارها فقط با اجازه خدا و در حدودی که او اجازه بدهد انجام میشوند. این اعمال هر چند خودشان شریرانه هستند ولی خدا از آنها برای نیکویی استفاده میکند.
بدین طریق رفتار شریرانۀ برادران یوسف، سنگدلی فرعون، عطش اقوام بت پرست برای فتح و پیروزی که بر اثر آن به ارض مقدس حمله کردند و قوم اسرائیل را به اسارت بردند، رد کردن و مصلوب نمودن مسیح، جفاهایی که برای کلیسا پیش آمد و جنگ ها و انقلاب هایی که در ملل بوجود آمد، تمام اینها توسط خدا برای انجام هدف ها و جلال الهی مورد استفاده قرار گرفتند.
توجه به این موضوع که خدا از شرارت نتیجه نیکویی بدست میآورد باید فرزندان خدا را مطمئن سازد که او در مورد شرارت در جهان فعلی هم همین کار را خواهد کرد.
حال بیائید هدف های تدبیر الهی رو بررسی کنیم.
ج – هدف های تدبیر الهی
خدا در ادارۀ جهان به شادمانی مخلوقات خود توجه دارد. شیطان در موقع وسوسۀ حوا سعی میکرد به دروغ به او بقبولاند که خدا میخواهد نعمات خود را از او و شوهرش دریغ کند (پیدایش 4:3-5) و این هدف را همچنان در اغفای مردم داره دنبال میکند.
اما پولس رسول در اعمال 17:14 میگوید که خدا با نعمات و احسانهای خود دل مردم را از شادی پر می سازد.
عیسی مسیح در متی 45:5 میفرماید که خدا:
متی 45:5 آفتاب خود را بر بدان و نیکان طالع می سازد و باران بر عادلان و ظالمان می باراند.
رومیان 4:2 نیکویی خدا این قصد را در او بوجود آورده است که همه را به توبه راهنمایی کند.
خدا بخصوص در فکر سعادت فرزندان خودش است چون در مزمور 11:84 چنین میخوانیم:
مزمور 11:84 هیچ چیز نیکو را منع نخواهد کرد از آنانی که به راستی سالک باشند.
پولس رسول میفرماید:
رومیان 28:8 می دانیم به جهت آنانی که خدا را دوست میدارند و به حسب ارادۀ او خوانده شده اند همۀ چیزها برای خیریت ایشان با هم در کار است.
بعلاوه خدا در ادارۀ جهان به پیشرفت معنوی و اخلاقی مردم هم توجه دارد. اگر چه تربیت و راهنمایی مردم خیلی مهم هست، ولی جای نجات و رستگاری آنها را نمی گیرد.
تمام قوانینی که در کتاب لاویان وجود دارد برای تربیت و راهنمایی مردم بود و راه را برای آمدن برۀ یا کفارۀ خدا که گناه جهان را بر میدارد آماده می ساخت (غلاطیان 24:3).
این رشد معنوی و اخلاقی در تمدن مسیحی به طرق گوناگون دیده می شود،
مثلاً احترام به بانوان ، تاسیس بیمارستان ها، نهضت های سواد آموزی، الغاء بردگی، دادن آزادی دینی، پیشرفت صنعت و علوم و ارتباطات و حمل و نقل و نظایر آن. اینها همه پیشرفت های انسانی هستند، ولی در مرحلۀ نهایی همه به تدبیر الهی در ادارۀ جهان مربوط می شوند. اینها هر چند به خودی خود دارای ارزش موقتی هستند ولی می توان از آنها برای توسعه بشارت انجیل عیسی مسیح استفاده کرد.
همچنین خدا در ادارۀ جهان به نجات مردمی که ملک خاص او هستند توجه خاص دارد (خروج 5:19و6). تجسم خدا در عیسی مسیح، مرگ مسیح برای کفاره گناهان، بخشش و نزول روح القدس، نوشته شدن و حفظ کتاب مقدس و تاسیس کلیسا و انجام خدمات کلیسایی همه برای این است که قوم خدا نجات یابد و برای او آماده شود.
در واقع تدبیر الهی در جهت نجات و حفاظت مقدسین خدا پیش می رود (افسسیان 9:3-10).
بعلاوه، روشن است که بدلیل حضور قوم خدا در جهان، خدا برکاتش را بر همگان جاری می سازد (پیدایش 22:18-33).
خدا بر کائنات فرمانروایی میکند تا صفات یا کمالات الهی خود که عبارت اند از: قدوسیت و عدالت، قدرت، حکمت، محبت و حقیقت را با تدبیر الهی نشان دهد.
قدوسیت و عدالت خدا، از نفرت او از گناه و مخالفت با آن آشکار میشود،
قدرت خدا، در خلقت، محافظت، تدبیر و نجاتش مشاهده میشود،
حکمت خدا، از تعیین هدف ها و ایجاد وسایل رسیدن به آنها روشن میگردد،
محبت خدا، از تامین احتیاجات، مخصوصاً فراهم کردن نجات انسان توسط بخشیدن مسیح قابل درک است،
حقیقت خدا، از برقراری قوانین برای طبیعت، فکر انسان و همچنین از وفاداری او در خصوص وعده های الهی اش ثابت میگردد.
بدین طریق هدف اصلی فرمانروایی خدا عبارت از نشان دادن جلال خودش است. کلام خدا میفرماید:
اشعیا 11:48 به خاطر ذات خود، این را میکنم زیرا که اسم من چرا باید بی حرمت شود؟ و جلال خویش را به دیگری نخواهم داد.
نکتۀ چهارم از آموزۀ تدبیر الهی وسایل اجرای تدبیر الهی است.
د- وسایل اجرای تدبیر الهی
در اینجا میخوام به وسایلی اشاره کنم که خدا بتوسط آنها تدابیرش رو اجرا میکنه.
بعنوان مثال، خدا با قوانین طبیعی، چهار فصل را تعیین میکند و نیاز خوراکی ما را بر اساس آن برآورده می سازد (پیدایش 22:8).
خدا به ما غریزۀ حفظ ذات، و احساس مسئولیت اخلاقی عطا فرموده است (رومیان 26:1).
خدا گاهی این قوانین را بوسیلۀ معجزه تکمیل می نماید.
قوم اسرایئل را به وسیلۀ معجزه از اسارت مصریها رها و حفظ کرد (خروج 21:14-31)،
کلام مکتوبش را بکار میبرد.
مردم بارها تشویق شده اند که برای کسب راهنمایی به کتاب مقدس مراجعه نمایند (یوشع 7:1و8).
هرچند که نمیتوان بوسیلۀ عقل به عمق کارهای خدا پی برد ولی خدا برای حل مشکلات مردم استفاده از آنرا توصیه مینماید (اعمال 2:6).
خدا از روش ترغیب استفاده میکند. بعنوان مثال خدا خدمت تعلیم و تشویق را برای راهنمایی مردم به سوی حقیقت تعیین کرده است (ارمیا 13:7).
خدا از هدایتهای شخصی و الزامات قلبی نیز استفاده میکند. پولس در مورد درک ارادۀ خدا از این طریق بسیار حساس بود (اعمال 6:16و7).
خدا قلوب مردم اعم از مقدسین و حتی شریران را رهبری میفرماید (دوم قرنتیان 16:8).
خدا از هر اوضاع و شرایطی استفاده میکند.
او از طریق درهای بسته و یا باز هدایت میفرماید (اول قرنتیان 9:16).
خدا گاهی مردم را بوسیلۀ خواب و رویا راهنمایی میفرماید.
بعنوان مثال یوسف نامزد مریم (متی 13:2).
خدا گاهی از عوامل ویژه ای چون روح القدس و فرشتگان در تدبیرهای خود برای هدایت استفاده میکند.
بدیهی است که فرشتگان دارای قدرت نامحدود نیستند ولی روح القدس که خودش خدا میباشد دانا و قادر مطلق است(اعمال 8:1).
در اینجا میرسیم به بخش نظریه های مخالف با تدبیر الهی
ه – نظریه های مخالف با تدبیر الهی
من قسمت به سه نظریۀ مخالف با تدبیر الهی به طور خلاصه اشاره می کنم:
1- طبیعت گرایی
اولین نظریۀ مخالف، طبیعت گرایی است.
طبیعت گرایان معتقدند که غیر از طبیعت، حقیقت دیگری وجود ندارد و تمام وقایع جهان، معلول قوانین طبیعی است و راز سعادت و موفقیت انسان این است که این قوانین را بشناسد و از آنها استفاده کند. هر چند کتاب مقدس وجود قوانین طبیعی را قبول دارد ولی اجرای خودبخود این قوانین را تائید نمیکند.
چون این قوانین به تنهایی قادر به حفظ و نگهداری خود نیستند.
خدا بر اجرای تمام این قوانین، اعم از مادی و معنوی حاکمیت دارد، و گاهی کاملاً مستقل از آنها نیز عمل میکند. بدین طریق است که میتوانیم معجزۀ تجسم و رستاخیز عیسی را مسیح را خارج و مستقل از قوانین طبیعی توجیه نماییم.
دومین نظریۀ مخالف، نظریۀ اعتقاد به قضا و قدر است.
2- اعتقاد به قضا و قدر
در همین ابتدا باید قدریون یا پیروان قضا و قدر را از جبریون جدا دانست.
قدریون معتقدند که وقوع حوادث بر اثر قضا و قدر و نه بر اثر علل طبیعی، انجام میشود و همچنین بر این باورند که اراده و اعمال انسان بر حوادث جهان تاثیری ندارند.
اما جبریون معتقدند که وقوع حوادث الزامی است و این الزام بر اثر اصل علیت و بوسیلۀ حوادث قبلی بوجود میآید. اگرچه قدریون از نیروی تدبیر کائنات بعنوان خدا سخن میگویند، ولی این خدا، خدای کتاب مقدس نیست. قدریون همچنین معتقدندکه طبیعت گرایی نمی تواند حوادث را به قضا و قدر مربوط سازد. مهم ترین ایرادی که بر مکتب قضا و قدر وارد می باشد این است که وجود علت العلل را غیر قطعی، غیر اخلاقی و غالباً غیر شخصی میداند.
سومین نظریۀ مخالف، وحدت وجود یا همه خدایی نام دارد.
3- وحدت وجود یا همه خدایی
از آنجائیکه تمام مکتب های همه خدایی وقوع حوادث جهان را الزامی میدانند، چندان توجهی به تدبیر الهی ندارند. در اینصورت ناچارند خالق کائنات را به وجود آورندۀ گناه هم بدانند و این مسئله باعث میشود که تمام قوانین اخلاقی از بین برود. در مکتب همه خدایی، انسان که جزئی از خدا میباشد نمی تواند از گناه دور بماند.
در نتیجه باید گفت که نظریه هایی که با تدبیر الهی مخالفند نمیتوانند معجزات کتاب مقدس را توجیه کنند. گاهی از جهش و رفتن به سوی کمال سخن میگویند ولی این استدلالها برای توجیه معجزاتی چون تجسم و رستاخیز عیسی مسیح و سایر معجزات کتاب مقدس کافی نیستند.
آنها همچنین آزادی انسان را رد میکنند و میگویند که چون انسان جزئی از نظام کیهانی است به همین دلیل کارهایش اجباری میباشد.
ولی حقیقت این است که انسان در کارهای خود آزاد میباشد و مسئولیت اخلاقی دارد در نتیجه او تابع جبر طبیعی و قضا و قدر نیست.
درس آینده : اولین قسمت از مبحث فرشته شناسی تحت عنوان پیدایش، ماهیت، سقوط و طبقه بندی فرشتگان می باشد.