الهیات مسیحی (درس 34)
نجات شناسی(13)
پایداری و امنیت ابدی مقدسین
آموزۀ پایداری و امنیت ابدی مقدسین اگر بطرز صحیح درک شود برای مسیحیان بسیار تسلی بخش است، ولی نباید از آن سو استفاده و یا تفسیر غلط کرد.
کلام خدا تعلیم می دهد:
کسانی که به وسیله ایمان با عیسی مسیح متحد شده اند و به فیض الهی نائل گردیده اند و به وسیله روح او تولد تازه یافته اند تا رسیدن به ملکوت خدا در فیض الهی پایدار و امن خواهند ماند.
نشان پایداری در فیض الهی را نه در ادعای نجات یافتگی و یا دریافت عطایای خدمت مسیحی، بلکه در تجربۀ واقعی نجات، می توان یافت. کلام خدا به ایمان دارانی که به تجربۀ واقعیِ نجات، دست یافته اند اطمینان می دهد که هیچ وقت از فیض الهی محروم نخواهند شد.
البته این به معنای آن نیست که آنها هرگز لغزش نخواهند خورد و یا در گناه نخواهند افتاد، بلکه به این معنی است که، هرگز به طور قطعی از فیضی که خدا به آنها بخشیده است محروم نخواهند شد، و از خطایای خود به سوی خدا بازگشت خواهند کرد.
خُب قبل از اینکه به بررسی آموزۀ پایداری و امنیت ابدی مقدسین بپردازیم اجازه بدید که رئوس مطالب امروز رو خدمتتون عرض کنم.
مطالعۀ امروز ما شامل دو بخش خواهد بود که تحت این عناوین هستند:
بخش اول – دلایل مربوط به آموزۀ پایداری و امنیت ابدی مقدسین
بخش دوم – ایرادهای منتقدین بر آموزۀ پایداری و امنیت ابدی مقدسین
در بخش اول یعنی، دلایل مربوط به آموزۀ پایداری و امنیت ابدی مقدسین چهار مورد رو مورد بررسی قرار خواهیم داد که از این قرار هستند.
1- هدف خدا در پایداری و امنیت ابدی مقدسین
2- واسطه بودن مسیح در پایداری و امنیت ابدی مقدسین
3- توانایی خدا در حفاظت مقدسین
4- تغییر ماهیتِ مقدسین برای پایداری و امنیت ابدی آنها
در بخش دوم یعنی ایرادهای منتقدین بر آموزۀ پایداری و امنیت ابدی مقدسین، به چهار ایراد که منتقدین مطرح کرده اند پاسخ خواهیم داد که به این شرح می باشند:
اولین ایراد- ایجاد سستی در رفتار و سهل انگاری مسیحیان در خدمت
دومین ایراد – سلب آزادی از انسان
سومین ایراد- مغایرت آموزۀ پایداری و امنیت ابدی مقدسین با آیات کتاب مقدس
چهارمین ایراد- مغایرت آموزۀ پایداری و امنیت ابدی مقدسین با هشدارهای کتاب مقدس
پس مطالعه مون رو با بررسی بخش اول تحت عنوان دلایل مربوط به آموزۀ پایداری و امنیت ابدی مقدسین آغاز می کنیم.
بخش اول – دلایل مربوط به آموزۀ پایداری و امنیت ابدی مقدسین
آموزۀ پایداری و امنیت ابدی مقدسین، نه از راه تفکر انسانی بلکه توسط خدا مکشوف شده است. در اینجا، از کلام خدا، به شرح چند دلیل مربوط به این آموزه می پردازیم.
اولین دلیلی که می خواهم به اون اشاره کنم، هدف خدا در پایداری و امنیت ابدی مقدسین هست.
1- هدف خدا در پایداری و امنیت ابدی مقدسین
اشعیای نبی در این رابطه می فرماید:
اشعیا 24:14 خداوند قادر متعال قسم خورده، میگوید: «آنچه اراده نموده و تقدیر کردهام به یقین واقع خواهد شد. (ترجمۀ تفسیری)
ایوب13:23 او هرگز عوض نمیشود و هیچکس نمیتواند او را از آنچه قصد کرده است منصرف نماید. او هر چه اراده کندانجام میدهد. (ترجمۀ تفسیری)
کلام خدا تعلیم می دهد که خدا قصد دارد تا کسانی را که عادل شمرده است نجات بخشد. پولس در جواب این سئوال که کیست که ما را از محبت مسیح جدا سازد؟ می فرماید:
رومیان 35:8 و 38-39، زیرا یقین می دانم که نه موت ونه حیات و نه فرشتگان و نه روسا و نه دیگر قدرتها و نه چیز های حال و نه چیزهای آینده و نه بلندی و نه پستی و نه هیچ مخلوق دیگر قدرت خواهد داشت که ما را از محبت خدا که در خداوند ما عیسی مسیح است جدا سازد.
پولس در همین باب رومیان 8، قبلا مقصود خدا را برای نجات یافتگان چنین بیان می دارد:
رومیان 29:8-30 زیرا آنانی را که از قبل شناخت ایشان را نیز از پیش معین فرمود تا به صورت پسرش متشکل شوند تا او نخست زاده از برادران بسیار باشد و آنانی را که از قبل معین فرمود ایشان را هم خواند و آنانی را که خواند ایشان را نیزعادل گردانید و آنانی را که عادل گردانید ایشان را نیز جلال داد.
پس برای اشخاصی که خدا آنها را از قبل شناخت، ترتیب تغییر ناپذیری در تقدیر الهی اش وجود دارد. مکشوف شدن مقصودِ خدا باعث شد که پولس بتواند با قاطعیت آیات فوق الذکر را بیان کند.
همچنین پولس در رومیان 29:11 اضافه می کند:
رومیان 29:11 زیرا وقتی خدا کسی را برگزید و نعمتی به او بخشید، دیگر تصمیمش را تغییر نمی دهد. او هرگز وعده های خود را پس نمی گیرد. (ترجمۀ تفسیری)
عیسی مسیح در یوحنا 27:10-30 در تائید این حقیقت می فرماید:
یوحنا 27:10-30 گوسفندان من به صدای من گوش فرا میدهند، من آنها را می شناسم و آنها از پی من می آیند. من به آنها حیات جاویدان می بخشم و به یقین هرگز هلاک نخواهند شد. کسی آنها را از دست من نخواهد ربود. پدر من که آنها را بمن بخشیده از همه بزرگتر است، و هیچ کس نمی تواند آنها را از دست پدر من برباید. من و پدر یکی هستیم. (ترجمۀ هزارۀ نو)
یکی از نکات بسیار گرانبها در مسیحیت این است که حفظ پایداری و امنیت حیات جاودانی ما نه به ضعف یا قوت ما بلکه به توانایی مسیح بستگی دارد.
دومین دلیل آموزۀ پایداری و امنیت ابدی مقدسین، واسطه بودن مسیح می باشد.
2- واسطه بودن مسیح در پایداری و امنیت ابدی مقدسین
از آنجائیکه هدف خدا برای نجات و رستگاری انسان عملی دائمی بوده است، خدا، عیسی مسیح را درتداوم و تاثیر پایداری و امنیت ابدی مقدسین واسطه قرار داد. بطوریکه ما با خون مسیح نجات یافته ایم و رستاخیز او ثابت می کند که قربانی شدن مسیح بر صلیب، مورد قبول خدای پدر واقع شده است. کتاب مقدس در این رابطه می فرماید:
رومیان4:1 اما با زنده شدنش پس از مرگ ، ثابت کرد که فرزند نیرومند خدا و دارای ذات مقدس الهی است. (ترجمۀ تفسیری)
رومیان 25:4 عیسی مسیح بخاطر گناهان ما تسلیم مرگ گردید و دوباره زنده شد تا ما در پیشگاه خدا “بی گناه “ بحساب آییم. (ترجمۀ تفسیری)
ولی آیا تاثیر واسطه بودن مسیح در پایداری و امنیت مقدسین دائمی می باشد؟
پولس رسول در رومیان 8:5-10 می فرماید:
رومیان 8:5-10 لکن خدا محبت خود را در ما ثابت می کند از اینکه هنگامی که ما هنوز گناهکار بودیم مسیح در راه ما مرد پس چه قدر بیشتر الان که به خون او عادل شمرده شدیم به وسیله او از غضب نجات خواهیم یافت زیرا اگر در حالتی که دشمن بودیم به وساطت مرگ پسرش با خدا صلح داده شدیم پس چه قدر بیشتر بعد از صلح یافتن به وساطت حیات او نجات خواهیم.
علاوه بر این باید بدانیم که، همان طوری که کار مسیح در گذشته باعث نجات اولیه ما شد، خدمات کنونی او ما را در تداومِ نجات نگاه می دارند. در عبرانیان 25:7 چنین می خوانیم :
عبرانیان 25:7 از این جهت نیز قادر است که آنانی را که به وسیله وی نزد خدا آیند نجات بی نهایت بخشد چون که دائما زنده است تا شفاعت ایشان را بکند.
در باب هفدهم انجیل یوحنا، عیسی مسیح در باغ جتسیمانی شب قبل از مصلوب شدنش، دعا کرد که خدای پدر، ایمانداران به او را حفظ نماید تا از برکات و مشارکت ابدی با او بهره مند شوند. علاوه بر این، از کلام خدا می یابیم که مسیح در حال حاضر در دست راست خدا همچنان برای ما شفاعت می کند.
رومیان 34:8 مسیح عیسی کسی است که مُرد و حتّی دوباره زنده شد و اکنون در دست راست خدا برای ما شفاعت میکند! (ترجمۀ مژده)
سومین دلیل بر پایداری و امنیت ابدی مقدسین، توانایی خدا در حفاظت مقدسین می باشد.
3- توانایی خدا در حفاظت مقدسین
میل با داشتن توانایی برای حفاظت کردن، دو موضوع جداگانه هستند. اما، خدا در هر دو مورد دارای صلاحیت تام می باشد.
پولس در این رابطه می فرماید:
فیلیپیان6:1 من اطمینان دارم آن خدایی که در شما کار نیکویی شروع کرد، تا روز مسیح عیسی، آن را به کمال خواهد رسانید. (ترجمۀ مژده)
دوم تیموتائوس 12:1 میدانم به چه کسی ایمان آوردهام و یقین دارم که او قادر است تا روز آخر آنچه را به من سپرده شد، حفظ کند. (ترجمۀ مژده)
بعلاوه کتاب مقدس در مورد ایمانداران چنین می گوید:
اول پطرس 5:1 و از آنجا که به خدا توکل و اعتماد کردهاید، او نیز با قدرت عظیم خود، شما را به سلامت به آسمان خواهد رسانید تا این ارث را دریافت کنید. بلی، در روز قیامت، شما وارث حیات جاودان خواهید شد. (ترجمۀ تفسیری)
رومیان 25:16 شما را به خدا می سپارم ، به خدایی که قادر است طبق فرمایش انجیل و بشارت من ، شما را در ایمانتان به خداوند، قوی و ثابت قدم نگاه دارد.
یهودا 24-25 اکنون بر آن کسی که قادر است شما را از لغزش نگاه دارد و شما را بیعیب و شادمان در پیشگاه جلالش قرار دهد، یعنی بر خدای یکتا که به وسیله عیسی مسیح خداوند ما، ما را نجات داده است، جلال و عظمت، قوّت و قدرت باد، از ازل تا به امروز و از امروز تا به ابد، آمین. (ترجمۀ مژده)
پس کتاب مقدس تایید می کند که نه تنها خدا مایل است بلکه توانایی دارد که ما را نجات دهد و حفظ نماید.
چهارمین دلیل بر پایداری و امنیت ابدی مقدسین، تغییر ماهیتِ مقدسین برای پایداری و امنیت ابدی آنها می باشد.
4- تغییر ماهیتِ مقدسین برای پایداری و امنیت ابدی آنها
کتاب مقدس می فرماید که ایماندار به مسیح، خلقت جدیدی یافته، مخلوق تازه ای شده و حیات جدیدی پیدا کرده است. پولس در این رابطه می فرماید:
دوم قرنتیان17:5 پس اگر کسی در مسیح باشد خلقت تازه ای است. چیزهای کهنه در گذشت اینک همه چیز تازه شده است.
کلام خدا بما می گوید که وقتی به خداوند عیسی مسیح ایمان می آوریم، از نظر الهی با مسیح مصلوب شده و با او در تازگی حیات از مرگ برخاسته ایم.
رومیان 6:6 این را میدانیم که آن آدمی که در پیش بودیم با مسیح بر روی صلیب او کشته شد تا نفس گناهکار نابود گردد و دیگر بردگان گناه نباشیم، (ترجمۀ مژده)
ایماندارِ مسیحی نه فقط حیات جدیدی یافته بلکه حیات ابدی نیز بدست آورده است. عیسی در انجیل یوحنا 28:10 فرمود:
یوحنا28:10 و من به آنها حیات جاودانی می دهم.
همچنین در انجیل یوحنا 14:3-15 می فرماید:
یوحنا 14:3و15 همچنانکه موسی مار را در بیابان بلند نمود همچنین پسر انسان نیز باید بلند کرده شود تا هر که به او ایمان آرد هلاک نگردد بلکه حیات جاودانی یابد.
و در آیۀ 36 اضافه میکند:
یوحنا 36:3 آنکه به پسر ایمان آورده باشد حیات جاودانی دارد و آنکه به پسر ایمان نیاورد حیات را نخواهد دید بلکه غضب خدا بر او می ماند.
تغییر ماهیتی که در تولد تازه ایجاد می شود، ابدی بودن حیات بخشیده شده را کاملاً تضمین می نماید. تولد تازه یک تغییر اصولی و ماورالطبیعی در ذات انسان است که به وسیله آن روح از نظر روحانی زنده می شود و یک حیات غیر فانی و جدید را آغاز میکند.
نه انسان و نه هیچ مخلوق دیگری در اصول تولد روحانی نمی تواند دخالتی داشته باشد زیرا تولد تازه، تغییری ذاتی و الهی از جانب خداست.
خب با این گفته، مطالعۀ بخش اول رو خاتمه میدیم و به مطالعۀ بخش دوم تحت عنوان ایرادهای منتقدین بر آموزۀ پایداری و امنیت ابدی می پردازیم.
بخش دوم- ایرادهای منتقدین بر آموزۀ پایداری و امنیت ابدی مقدسین
منتقدین بر آموزۀ پایداری و امنیت ابدی مقدسین ایرادهایی گرفته اند که چهار تا از مهمترین آنها را با هم بررسی میکنیم.
عناوین این ایرادها از این قراررند:
اولین ایراد- ایجاد سستی در رفتار و سهل انگاری مسیحیان در خدمت
دومین ایراد – سلب آزادی از انسان
سومین ایراد- مغایرت آموزۀ پایداری و امنیت ابدی مقدسین با آیات کتاب مقدس
چهارمین ایراد- مغایرت آموزۀ پایداری و امنیت ابدی مقدسین با هشدارهای کتاب مقدس
پس به بررسی اولین ایراد تحت عنوان “ایجاد سستی در رفتار و سهل انگاری مسیحیان در خدمت” می پردازیم.
اولین ایراد- ایجاد سستی در رفتار و سهل انگاری مسیحیان در خدمت
منتقدین بر این باورند که اعتقاد بر آموزۀ پایداری و امنیت ابدی مقدسین، باعث سستی در رفتار و سهل انگاری مسیحیان در خدمت می شود.
پاسخ به این ایراد را بطور جداگانه تحت عناوین 1) سستی در رفتار و 2) سهل انگاری مسیحیان در خدمت بررسی خواهیم کرد.
ابتدا به مورد سستی در رفتار می پردازیم.
1) سستی در رفتار
منتقدین چنین استدلال می کنند که اعتقاد به از دست ندادن نجات باعث سستی و بی توجهی مسیحیان در خدمت شده و حتی ممکن است آنها را به دنباله روی از لذات دنیوی بکشاند.
در پاسخ به این ایراد باید گفت که چنین ایرادی نشانۀ عدم درک کامل مفهوم واقعی ماهیت تولد تازه، پایداری و امنیت مقدسین است.
همچنانکه قبلاً هم اشاره شد، تولد تازه به مفهوم تغییر حیات و ماهیت انسان می باشد. علاوه بر این، باید بدانیم که پایداری و امنیت مقدسین به این معنی نیست که ایماندار به دلیل تولد تازه مجاز به انجام هر خطایی بدون مجازات می باشد، بلکه او موظف است در زندگی تازۀ مسیحی اش در پاکی، ایمان و عدالت رفتار نماید.
یوحنای رسول در رسالۀ خود می فرماید :
اول یوحنا9:3 هر که به خانواده خدا ملحق میشود و فرزند خدا میگردد، به راه گناه نمیرود، زیرا او از طبیعت و حیات الهی برخوردار میشود. بنابراین، دیگر نمیتواند گناه کند، زیرا در او زندگی تازهای شکل گرفته است که از خدا جریان مییابد. (ترجمۀ تفسیری)
از این آیۀ در می یابیم که ایماندار عادتاً بدنبال گناه نمی باشد. اما چنانچه شخصی بطور عادی و دائمی در گناه باشد نشانۀ عدم نجات اوست. در این رابطه به چند آیه از کلام خدا اشاره می کنم بعنوان مثال:
رومیان1:6و2 پس چه بگوییم؟ آیا باید به زندگی در گناه ادامه دهیم تا فیض خدا افزون گردد؟ به هیچ وجه! ما که نسبت به گناه مردهایم، چگونه میتوانیم به زندگی در آن ادامه دهیم؟ (ترجمۀ مژده)
دوم تیموتائوس 19:2 اما حقایق الهی پا برجا می ماند و هیچ چیز نمی تواند آن را تکان دهد؛ همچون سنگ زیر بنایی است که بر روی آن ، این دو جمله نوشته شده است : “خداوند کسانی را که واقعا به او تعلق دارند می شناسد” و “آنانی که خود را از آن مسیح می دانند، باید از اعمال نادرست کناره جویند.” (ترجمۀ تفسیری)
دوم پطرس 10:1-11 بنابراین، ای برادران عزیز، بکوشید تا ثابت کنید که حقیقتا جزو برگزیدگان و دعوتشدگان خدا هستید؛ زیرا اگر چنین کنید، هرگز لغزش نخواهید خورد و از خدا دور نخواهید شد؛ و خدا نیز دروازههای آسمان را به روی شما خواهد گشود تا وارد ملکوت جاودانی خداوند و نجاتدهندهمان عیسی مسیح گردید. (ترجمۀ تفسیری)
اول یوحنا 4:5 زیرا هر فرزند خدا میتواند احکام خدا را بجا آورد و با ایمان و توکل به مسیح، بر گناه و لذات ناپاک دنیا غلبه کند. فقط کسی میتواند بر دنیای گناهآلود غلبه یابد که ایمان دارد عیسی به راستی فرزند خداست. (ترجمۀ تفسیری)
خب حال به دومین موردِ ایراد یعنی سهل انگاری مسیحیان در خدمت می پردازیم.
2) سهل انگاری مسیحیان در خدمت
اطمینان ایمان دار به پایداری و امنیت ابدی در خدا نه تنها باعث اهمال در خدمت او نمی شود، بلکه این اطمینان تسلی بخش و به نوبۀ خود تشویق کننده در انجام خدمات صادقانۀ او می باشد. در صورتیکه عدم اطمینان به نجات باعث ترس و دودلی می شود. به همین دلیل است که عیسی مسیح در انجیل یوحنا 27:10 میگوید که پیروانش صدای او را می شناسند و با اطمینان از او اطاعت می کنند.
یوحنا 27:10 گوسفندان من آواز مرا میشنوند و من آنها را میشناسم و مرا متابعت میکنند.
این کاری است که تمام مسیحیان واقعی انجام می دهند. همانطور که در این آیه میخوانیم، پیروانِ مسیح صدای او را می شنوند و از او متابعت می کنند، و مسیح نیز، پیروانش را می شناسد.
علاوه بر این باید گفت که ما مردم را نه از ادعاهایشان بلکه از ثمرات اعمالشان می شناسیم.
متی16:7 همانطور که درخت را از میوه اش می شناسند، ایشان را نیز می توان از اعمالشان شناخت . شما یقیناً فرق درخت انگور و خار بیابان ، و فرق انجیر و بوته خار را می دانید. (ترجمۀ تفسیری)
با این گفته به بررسی دومین ایرادی که منتقدین بر آموزۀ پایداری و امنیت ابدی مقدسین می گیرند می پردازیم که تحت عنوان “سلب آزادی از انسان” است.
دومین ایراد – سلب آزادی از انسان
منتقدین میگویند که اعتقاد به پایداری و امنیت ابدیِ نجاتِ مقدسین، انسان را به دستگاهی تبدیل میکند که دیگر آزادی انتخاب ندارد.
در پاسخ به این ایراد باید اشاره کرد که اعتقاد به پایداری و امنیت ابدی مقدسین نه تنها باعث سلب آزادی نمی گردد که حتی این اعتقاد، نتیجۀ آزادی ایماندار به مفهوم صحیح آن، یعنی رهایی از اسارت گناه و توانایی در انتخاب صحیح، می باشد.
در همین راستا است که می بینیم پولس رسول از مسیحیان فیلیپی چنین می خواهد:
فلیپیان 13:2 زیرا خدا خودش در وجود شما کار می کند تا بتوانید با میل و رغبت او را اطاعت نمایید و اعمالی را بجا آورید که مورد پسند اوست. (ترجمۀ تفسیری)
بنابراین، تعلیم در مورد پایداری و امنیت نجات باعث سلب آزادی انسان نمی شود بلکه نشان دهندۀ آزادی شخص نجات یافته است.
در اینجا به بررسی سومین ایراد منتقدین یعنی “مغایرت آموزۀ پایداری و امنیت ابدی مقدسین با آیات کتاب مقدس می پردازیم.
سومین ایراد- مغایرت آموزۀ پایداری و امنیت ابدی مقدسین با آیات کتاب مقدس
در این ایراد منتقدین بر این عقیده هستند که کتاب مقدس اشاره به کسانی از جمله شائول پادشاه در عهدعتیق و یهودای اسخریوطی در عهدجدید دارد مبنی بر اینکه نجات یافته بودند، اما در نهایت با از دست دادن نجاتشان، به هلاکت رسیدند، و این آیات مغایر با آموزۀ پایداری و امنیت ابدی مقدسین می باشند.
در پاسخ به این ایراد باید دو اصل را در نظر گرفت.
اصل اول: شامل بررسی تفاوت بین ظاهر مطلب و تحلیل واقعی آن، می باشد، به این مفهوم که برای قضاوت صحیح بر یک مطلب باید به تفاوت ظاهر مطلب و تحلیل واقعی آن توجه داشته باشیم.
بعنوان مثال در مرقس باب 4، عیسی مسیح در مثال برزگر به روئیدن سریع بذر بر زمین سنگلاخ اشاره می کند که با اولین تابش آفتاب فوراً خشک می گردد، همین امر در دنبالۀ مثال در مورد زمین خاردار هم صادق است. دانه ها رشد کردند ولی به علت وجود خارها قادر به رشد نبودند. این امر به وضوح تفاوت ظاهر مطلب با تحلیل واقعی آنرا به نمایش می گذارد.
علاوه بر این، در لوقا 18:8 عیسی مسیح اعلام فرمود: تمام کسانی که او را خداوندا خداوندا خطاب می کنند، لزوماً وارد ملکوت آسمان نخواهند شد و حتی کسانی که ادعای عطای نبوت، عطای خارج نمودن اروارح شریر، و عطای انجام معجزات می باشند، آنها نیز لزوماً وارد ملکوت آسمان نخواهند شد، در اینجا نیز شاهد تفاوت قضاوت ظاهری مطلب با تحلیل واقعی آن می باشیم. متی 21:7-23 نیز گواه و شاهد دیگری بر این مطلب می باشند.
متی 21:7-23 گمان نکنید هر که خود را مومن نشان دهد، به بهشت خواهد رفت . ممکن است عده ای حتی مرا “خداوند” خطاب کنند، اما به حضور خدا راه نیابند. فقط آنانی می توانند به حضور خدا برسند که اراده پدر آسمانی مرا بجا آورند. در روز قیامت بسیاری نزد من آمده ، خواهند گفت : خداوندا، خداوندا، ما پیغام تو را به مردم دادیم و با ذکر نام تو، ارواح ناپاک را از وجود افراد بیرون کردیم و معجزات بزرگ دیگر انجام دادیم ولی من جواب خواهم داد: من اصلا شما را نمی شناسم ، از من دور شوید ای بدکاران. (ترجمۀ تفسیری)
اصل دوم: هم در عهدعتیق و هم در عهدجدید ایمان نجات بخش شرط لازم و کافی برای “نجات یافتن“ یا “ورود به ملکوت خدا“ می باشد.
برای درک بیشتر مفهوم ایمان نجات بخش توجه شما را به چند آیه از کتاب مقدس جلب می کنم.
عبرانیان 1:11-2و39-40 حال ، ببینیم ایمان چیست. ایمان یعنی اطمینان داشتن به اینکه آنچه امید داریم، واقع خواهد شد؛ ایمان یعنی یقین داشتن به آنچه اعتقاد داریم، هرچند قادر به دیدنش نمی باشیم. مردان خدا در زمان قدیم، بسبب ایمانشان بود که مورد پسند خدا واقع شدند. . . . این انسانهای مومن، با اینکه بسبب ایمانشان مقبول خدا واقع شدند، اما هیچیک برکات موعود خدا را نیافتند. زیرا خدا می خواست که ایشان منتظر بمانند تا همراه ما به آن برکات بهتری برسند که او برای ما در نظر گرفته است. (ترجمۀ تفسیری)
یوحنا 16:3-18 «زیرا خدا جهان را آنقدر محبت کرد که پسر یگانۀ خود را داد تا هر که به او ایمان آوَرَد هلاک نگردد، بلکه حیات جاویدان یابد. زیرا خدا پسر را به جهان نفرستاد تا جهانیان را محکوم کند، بلکه فرستاد تا بهواسطۀ او نجات یابند. هر که به او ایمان دارد محکوم نمیشود، امّا هر که به او ایمان ندارد، هماینک محکوم شده است، زیرا به نام پسر یگانۀ خدا ایمان نیاورده است. (ترجمۀ هزارۀ نو)
یعقوب 1:2 و17 ای برادران من، چه سود دارد اگر کسی گوید، ایمان دارم، وقتی که عمل ندارد؟ آیا ایمان میتواند او را نجات بخشد؟ . . . چنانکه بدن بدون روح مرده است، همچنین ایمان بدون اعمال نیز مرده است.
حال با نگاهی به زندگی دو شخصیتی که منتقدین برای استدلال ایرادهایشان استفاده می کنند بیاندازیم و آنها را با دو اصل مطرح شده مطالبقت بدهیم و درست و نادرست بودن ایرادها را بررسی کنیم.
در رابطۀ شائول با اصل اول یعنی تفاوت بین ظاهر مطلب و تحلیل واقعی آن، باید گفت که او به درخواست و اصرار مردم بعنوان پادشاه اسرائیل انتخاب شد.
در ابتدا خداوند با درخواست قوم موافق نبود اما علی رغم هشدارهایی که به آنها در رابطه با نصب یک پادشاه انسانی داده بود ترتیبی داد تا شائول بعنوان پادشاه قوم اسرائیل منصوب شود.
اول سموئیل 4:8-9 بالاخره، رهبران اسرائیل در رامه جمع شدند تا موضوع را با سموئیل در میان بگذارند. آنها به او گفتند: « تو پیر شده ای و پسرانت نیز مانند تو رفتار نمی کنند. پس برای ما پادشاهی تعیین کن تا بر ما حکومت کند و ما هم مانند سایر قوم ها پادشاهی داشته باشیم.» سموئیل از درخواست آنها بسیار ناراحت شد و برای کسب تکلیف به حضور خداوند رفت. خداوند در پاسخ سموئیل فرمود: « طبق درخواست آنها عمل کن، زیرا آنها مرا رد کرده اند نه تو را. آنها دیگر نمی خواهند من پادشاه ایشان باشم. از موقعی که ایشان را از مصر بیرون آوردم، پیوسته مرا ترک نموده، بدنبال خدایان دیگر رفتند. الان با تو نیز همان رفتار را پیش گرفته اند. هر چه می گویند بکن، اما به ایشان هشدار بده که داشتن پادشاه چه عواقبی دارد.»
در آیات 10 الی 18 همین باب سموئیل نبی هشدارهای خدا را نزد قوم می برد و برای آنها شرح میدهد که داشتن یک پادشاه انسانی چه عواقب ناخوشایندی دارد.
اما در پاسخ، قوم به نصایح خدا توجهی نمی کند و به اصرار خواستار پادشاهی برای سلطنت و رهبری جنگ می باشد.
در نتیجه خداوند شائول را برای پادشاهی برگزید و او را توسط سموئیل نبی مسح کرد. در اول سموئیل 22:10 میخوانیم که شائول در ابتدا برای فرار از ارادۀ خدا خود را از مردم پنهان می کند.
همانطور که عیسی مسیح فرمود که درخت را از میوه اش میشناسیم، اعمال شائول به وضوح گویای این حقیقت بود که از همان ابتدا دلش با خداوند نبود. در اینجا به بعضی از اشتباهات شائول اشاره می کنم.
لیستی از اشتباهات شائول
شائول در ابتدا با ظاهری فروتن و پاک توسط خدا انتخاب شد تا برکات عظیمی دریافت کند، اما پس از به تثبیت رسیدن پادشاهی اش،خصلتهای ناپاک درونی و ویژگی های بد شخصیتی اش رفته رفته آشکار شدند و او را به شخصی خشمگین، تنها و بی حوصله تبدیل کردند.
غرور و تکبر بزرگترین نقطه ضعف شخصیتی شائول بود که اغلب با ترس از دست دادن محبوبیت و تائید مردم و مواجه شدن با انتقادات آنها آشکار میشد و او را به گرفتن تصمیمات و قضاوتهای غلط هدایت می کرد.
بعنوان مثال:
در باب 13 اول سموئیل شائولِ پادشاه خودسرانه تصمیم میگیرد که بجای سموئیل مراسم تقدیم قربانی را برگزار کند و درست پس از مراسم سموئیل از راه میرسد و به او چنین می گوید:
اول سموئیل 13:13-14 سموئیل به شائول گفت: « کار احمقانه ای کردی, زیرا از فرمان خداوند, خدایت سرپیچی نمودی. اگر اطاعت می کردی خداوند اجازه می داد تو و نسل تو همیشه بر اسرائیل سلطنت کنید, اما اینک سلطنت تو دیگر ادامه نخواهد یافت. خداوند شخص دلخواه خود را پیدا خواهد کرد تا او را رهبر قومش سازد.» (ترجمۀ تفسیری)
در باب 15 نیز شائول از فرمان خدا سرپیچی می کند و بجای اینکه قوم عمالیق را کاملاً ریشه کن کند پادشاه آنها را به اسیری گرفته و بهترین غله هایشان را به غنیمت می گیرد. در این رابطه سموئیل از طرف خدا به شائول چنین گفت:
اول سموئیل 22:15-23 آیا خداوند به قربانی ها خشنود است یا به اطاعت از کلامش؟ اطاعت بهتر از قربانی است. اگر او را اطاعت می کردی, خشنودتر می شد تا اینکه برایش گوسفندهای فربه قربانی کنی. نااطاعتی مثل گناه جادوگری است و خودسری مانند بت پرستی می باشد. چون به کلام خداوند توجه نکردی, او هم تو را از مقام پادشاهی برکنار خواهد کرد.» (ترجمۀ تفسیری)
شائول کماکان در نافرمانی برای تغییر ارادۀ خدا با جسارت احمقانه ای تلاش می کرد، و در این مسیر حتی از تنبیه خداوند نمی ترسید و در برابر داوری او با گستاخی ایستادگی می کرد.
این تمرد و خودسری شائول نتیجه ای جز از دست دادن حمایت خداوند از پادشاهی او نداشت. چنانکه پیش از آخرین جنگش با فلسطینی ها چیزی بجز سکوت خداوند نصیب او نشد در نتیجه شائول با محرومیت از مشورتهای خداوند نزد زن جادوگری برای احظار ارواح و دریافت هدایت می رود.
نتیجۀ این جنگ چیزی بجز شکست و ازدست دادن سه پسرش نبود و در نهایتِ خواری خودکشی می کند.
سرگذشت شائول نمایانگر اصل اول یعنی تفاوت فاحش بین ظاهر مطلب، یعنی شائول بعنوان پادشاه مسح شدۀ اسرائیل، با تحلیل واقعی آن، یعنی سرگذشت زندگی مملو از خودخواهی، سرپیچی و مقاومت در برابر ارادۀ خدا بود.
با تطبیق زندگی یهودای اسخریوطی با اصل دوم یعنی ایمان نجات بخش بعنوان شرط لازم و کافی برای “نجات و ورود به ملکوت خدا“ نتیجه می گیریم، با وجود اینکه او جزو یاران مسیح بود اما بدلیل وابستگی اش به دنیا خود را ایمان نجات بخش برای ورود به ملکوت خدا محروم کرد.
یوحنا 70:6-71 آنگاه عیسی فرمود: “من خودم شما دوازده نفر را انتخاب کردم ؛ ولی یکی از شما بازیچه دست شیطان است .”عیسی در باره یهودا پسر شمعون اسخریوطی سخن می گفت که یکی از آن دوازده شاگرد بود و در آخر به عیسی خیانت کرد. (ترجمۀ تفسیری)
یوحنا 2:13 شیطان که یهودای اسخریوطی (پسر شمعون) را از قبل فریب داده بود تا به عیسی خیانت کند، در وقت شام به فکر او انداخت تا در همان شب نقشه خود را عملی سازد. (ترجمۀ تفسیری)
در نهایت، یهودای اسخریوطی نیز به سرنوشت شائول گرفتار شد یعنی بدون توبه دست به خود کشی میزند.
پس با در نظر گرفتن دو اصل زیربنایی که مطرح کردیم و آیات بررسی شده از کلام خدا می تونیم نتیجه بگیریم که بر خلاف ادعای منتقدین، نه شائول در عهدعتیق و نه یهودای اسخریوطی در عهدجدید هیچ کدام نجات یافته نبودند.
در اینجا به بررسی چهارمین ایراد منتقدین یعنی “مغایرت آموزۀ پایداری و امنیت ابدی مقدسین با هشدارهای کتاب مقدس می پردازیم.
چهارمین ایراد- مغایرت با هشدارهای کتاب مقدس
منتقدین بر آموزۀ پایداری و امنیت ابدی بر این باورند که کتاب مقدس حاوی هشدارهای بی شماری حاکی از ناپایدار بودن نجات مقدسین می باشد. بعبارتی آنها می گویند، اگر پایداری و امنیت نجات وجود می داشت دیگر نیازی به هشدارهای کتاب مقدس نمی بود و برای تائید ایرادات خود از آیات رسالۀ عبرانیان و دوم پطرس استفاده می کنند:
عبرانیان 4:6-6 چگونه ممکن است کسی که از ایمان برگشته، بتواند بار دیگر توبه کند؟ کسی که یکبار با شنیدن پیغام انجیل، نور الهی در وجودش درخشیده، و طعم امور عالی آسمانی را چشیده، و در روح القدس نصیبی یافته است ، و همچنین درک نموده که کلام خدا چقدر عالی است و نیروهای عالم آینده را نیز احساس کرده است ، اگر با وجود تمام این برکات، از خدا روگردان شود، محال است بتوان او را بار دیگر با خدا آشتی داد. او درواقع فرزند خدا را رد کرده، و مانند اینست که او را مسخره و رسوا نموده ، و حتی بر روی صلیب بار دیگر میخکوب کرده است. در این صورت، غیر ممکن است بتواند خود را بار دیگر برای توبه آماده سازد. (ترجمۀ تفسیری)
عبرانیان 26:10-31 زیرا اگر کسی پس از پی بردن به حقیقت آمرزش گناهان، عمداً از خدا رویگردان شده، بسوی زندگی گناه آلود برود، چنین گناهی با خون مسیح پاک نخواهد شد و راهی برای فرار از مجازات آن وجود نخواهد داشت. بلی، راهی نیست جز بسر بردن در انتظار مجازاتی وحشتناک، و نزول خشم و غضب الهی که دشمنان، او را نابود خواهند ساخت. هر که احکام موسی را بشکند، به شهادت دو یا سه نفر، بدون ترحم کشته می شود. پس چه مجازات وحشتناکتری در انتظار کسانی خواهد بود که فرزند خدا را تحقیر می کنند، و خونی را که نشان عهد خدا و پاک کننده گناهان ایشان است، بی ارزش می شمارند، و به روح القدس که عطا کننده رحمت الهی است، بی احترامی می نمایند. زیرا او را می شناسیم که گفت: “انتقام را من می گیرم؛ مکافات را من می دهم!” و همچنین فرمود: “من قوم خود را داوری خواهم فرمود.” برای کسانی که چنین گناهی کرده باشند، افتادن به دستهای خدای زنده بسیار وحشتناک خواهد بود! (ترجمۀ تفسیری)
در پاسخ به این ایراد باید به این نکته توجه داشت که برای درک صحیح از آیات رسالۀ عبرانیان باید مخاطبین این رساله را بشناسیم، در غیر اینصورت به برداشت و تفسیرهای غلط کشیده خواهیم شد، بخصوص وقتی به باب ششم عبرانیان میرسیم.
مخاطبین رساله عبرانیان یهودیانی بودند که احتمالاً در آن زمان در مجاورت کشور یونان زندگی می کردند. این گروه یهودی بر خلاف یهودیان اورشلیم هرگز عیسی مسیح را ملاقات نکرده بودند. آنچه از او می دانستند اخبار جسته و گریخته ای بود که دهان به دهان نقل شده، به آنان رسیده بود. بخشی از این گروه یهودی یا عبرانی به عیسی مسیح ایمان آورده بودند، بخشی دیگر عقاید مسیحیت را فقط بعنوان یک تئوری پذیرفته بودند، علاوه بر این دو گروه، یهودیانی دیگری بودند که به عیسی مسیح ایمان نیاوردند.
حال به بررسی ارتباط رسالۀ عبرانیان با این سه گروه یهودی بپردازیم.
دستۀ اول یهودیان ایمان دار به عیسی مسیح می باشند که حتی دسترسی به رسالات و نسخه های عهدجدید را نداشتند. پس میتوان آنها را به نوعی مسیحیانِ دسته دوم به حساب آورد که با بشارت رسولان ایمان آورده و عیسی مسیح را بعنوان نجات دهنده شخصی خود پذیرفته و تولدتازه یافته بودند، به همین دلیل تحت جفا و شکنجۀ شدید یهودیان و غیریهودیان قرار گرفتند.
بدین جهت نویسنده عبرانیان این احتمال را میدهد که این گروه یهودی ایمان دار بدلیل فشار و جفاها، دچار ضعف روحانی شده، ایمان مسیحی شان را با آداب و مراسم مذهب گذشته شان ادغام کنند و رفته رفته ایمان مسیحی شان را آلوده یا مسموم نمایند. به همین دلیل نویسنده عبرانیان در باب 1:6 آنها را به تداوم و پایداری در ایمانشان اینچنین تشویق می کند:
عبرانیان 1:6 پس، بیایید از الفبای مسیحیت بگذریم و به درسهای عمیق تر روحانی بپردازیم، و مانند مسیحیان با تجربه، در فهم و درک امور روحانی به سوی کمال پیش برویم. تصور نمی کنم که دیگر لازم باشد مانند سابق شما را به اجتناب از اعمالی که منتهی به مرگ می شوند، و یا به ایمان به خدا ترغیب کنیم. دیگر نیازی نیست بیش از این درباره غسل تعمید، نحوه دریافت عطایای روحانی ، زندگی پس از مرگ و مجازات ابدی ، شما را تعلیم دهیم. اکنون به خواست خدا جلو می رویم تا به موضوعهای دیگر بپردازیم.
دستۀ دوم یهودیان بودند که ایمان مسیحی را فقط بشکل تئوری پذیرفته بودند. این گروه، حقیقت مسیح را شنیده، متقاعده شده، اما هرگز به آن متعهد نشده و تولدتازه نیافته اند. نویسندۀ عبرانیان به این گروه چنین هشدار میدهد:
عبرانیان 1:2-3 پس حال که پی بردیم عیسی مسیح دارای چه مقام والایی است، باید به پیغام و کلامی که شنیده ایم، بدقت توجه نماییم ، مبادا ایمان خود را از دست بدهیم. زیرا اگر پیغام و کلامی که بوسیله فرشتگان آورده شد، دارای اعتبار و لازم الاجرا بود، و هر که از آن تخلف و نافرمانی می کرد، بحق مجازات می شد، چگونه امکان دارد که ما از مجازات بگریزیم ، اگر نسبت به چنین نجات عظیمی بی اعتنا باشیم؟ زیرا این مژده را ابتدا عیسای خداوند اعلام نمود، و بعد کسانی که آن را از دهان او شنیدند، آن را برای ما تائید کردند. (ترجمۀ تفسیری)
در ادامۀ هشدار به این گروه، نویسندۀ عبرانیان در باب 6 آیۀ 4 چنین می گوید:
عبرانیان 4:6-6 زیرا آنان که یک بار منوّر گشتند و طعم آن موهبت آسمانی را چشیدند و در روحالقدس سهیم شدند و طعم نیکویی کلام خدا و نیروهای عصر آینده را چشیدند، اگر سقوط کنند، ممکن نیست بتوان ایشان را دیگر بار به توبه آورد، چرا که به زبان خویش، پسر خدا را باز مصلوب میکنند و او را در برابر چشم همگان بیحرمت میسازند. (ترجمۀ هزارۀ نو)
در اینجا منظور از منوّر شدن، نجات یافتن نیست بلکه منظور تنویر فکر می باشد. بعبارتی نویسنده می گوید اگر شخصی در افکارش متقاعد شود که عیسی مسیح خداوند است و عمداً به او ایمان نیاورد و خود را به او نسپارد برایش دیگر امیدی به دستیابی نجات نخواهد بود.
دستۀ سوم، یهودیانی که به عیسی مسیح ایمان نیاوردند. نویسندۀ رسالۀ عبرانیان قصد دارد به این دسته از یهودیان با دادن اطلاعات کامل و کافی ثابت کند که عیسی مسیح همان حقیقتی است که کلام خدا در کتاب مقدس آنرا تائید می کند و این موضوع در باب 9 بوضوح مطرح شده است. بخصوص آیات 11-14.
عبرانیان 11:9-14 سرانجام ، مسیح در مقام کاهن اعظم و عطا کننده برکاتی که نصیب ما شده است ، ظاهر شد. او وارد خیمه عالیتر و کاملتر آسمان گردید، خیمه ای که نه ساخته دست انسان است و نه جزو عالم مخلوق . او یکبار برای همیشه به مقدس ترین جایگاه وارد شد و خون قربانی را بر تخت رحمت پاشید، اما نه خون بز یا گوساله ، بلکه خون خود را، که با آن نجات ابدی ما را فراهم ساخت . اگر مطابق شریعت و روش قدیم ، خون گاو و بز و خاکستر گوساله می توانست بدن انسان را ظاهراً از آلودگی گناه پاک سازد،چقدر بیشتر خون مسیح ، زندگی و قلب ما را دگرگون خواهد ساخت . قربانی مسیح ما را از شریعت و احکام بی روح سابق رهایی می دهد و در ما این میل را ایجاد می کند که با اشتیاق قلبی خدا را خدمت کنیم . زیرا مسیح نیز که کامل و بدون گناه بود، به کمک روح پاک و ابدی خدا، خود را با کمال میل به خدا تقدیم کرد تا در راه گناهان ما فدا شود.
با توجه به آنچه گفته شد ملاحظه میکنید که تشخیص دادن مخاطب در رسالۀ عبرانیان کمک بسزائی در تفسیر آن بما میکند و می توان دید که هیچ کدام از آیات این رساله مغایرتی با آموزۀ پایداری و امنیت ابدی مقدسین ندارند.
در نتیجه استفاده منتقدین آموزۀ پایداری و امنیت ابدی مقدسین از آیات رسالۀ عبرانیان برای تائید انتقادشان کاملاً بی مورد و بی اساس می باشد.
منتقدین همچنین از بخش دیگر کلام خدا برای اثبات عقیدۀ خود استفاده می کنند که در دوم پطرس 20:2-22 میباشد. من ابتدا این آیه رو برای شما قرائت می کنم، سپس توضیح خواهم داد که مورد خطاب این آیه ایمان داران نجات یافته نیستند. این ایه چنین می گوید:
دوم پطرس 20:2-22 هرگاه کسی با شناخت خداوند و نجات دهندهمان عیسی مسیح، از ناپاکیهای این دنیا رهایی یابد، ولی بعد از آن، بار دیگر اسیر آن آلودگیها گردد، وضعش بدتر از سابق میشود. اگر چیزی درباره مسیح نمیدانست، برایش بهتر می بود از اینکه مسیح را بشناسد و سپس به احکام مقدسی که به اوسپرده شده است، پشت پا بزند. آن مثل قدیمی چه خوب میگوید که “سگ به قی خود باز میگردد و خوک شسته شده، بار دیگر در لجن میغلطد.” این مثل درباره این اشخاص صدق میکند. (ترجمۀ تفسیری)
اگر این آیه را به تنهایی و خارج از موضوع آن تفسیر کنیم با منتقدین موافق خواهیم بود، اما با در نظر گرفتن موضوع اصلی این باب در خواهیم یافت که مخاطب پطرس در این آیات انبیای کذبه بوده و نه ایمانداران نجات یافته. در نتیجه در اینجا نیز انتقاد منتقدین به آموزۀ پایداری و امنیت ابدی مقدسین کاملاً بی پایه می باشد.
آیۀ دیگری که منتقدین بر آن استناد می کنند متی 13:24 می باشد که می فرماید لیکن هر که تا به انتها صبر کند نجات یابد. در پاسخ به این انتقاد منتقدین باید گفت که این آیه به موضوع پایداری و امنیت نجات مربوط نیست بلکه به پاداش صبر کردن اشاره می کند. بدیهی است که اگر کسی نجات داشته باشد حتما صبر خواهد کرد و اگر نجات نداشته باشد صبر نخواهد کرد. پس همانطور که کلام خدا می گوید، اگر تا به آخر صبر کند بعنوان پاداش، نجات قطعی را خواهد یافت.