موعظۀ سر کوه (2)
خوشبحال مسکینانِ در روح
متی 3:5
جلسۀ گذشته فصل جدیدی را تحت عنوان موعظۀ سر کوه آغاز کردیم.
گفتیم که با توجه به هدفی که متی در انجیلش از معرفی عیسی مسیح بعنوان پادشاه و نجات دهنده داره، این موعظۀ مسیح، بیانیۀ پادشاهی اوست و به همین دلیل بطور مفصل در بابهای 5 الی 7 انجیل متی ثبت شده است.
برای درک بهتر این بخش از کلام خدا، در جلسۀ پیش به بررسی زمینه های کتاب مقدسی، سیاسی و مذهبی آن پرداختیم و نتیجه گرفتیم که پیام این پادشاه آسمانی، یعنی عیسی مسیح، به همۀ مخاطبینش این است که، رعایت یک سری دستورات مذهبی، پذیرفتن یک سری عقاید و بروز رسانی مسائل مذهبی. مهاجرت و رفتن به جای دوردست و تاریک دنیا شدن و یا حتی تغییر حکومت و وضعیت اجتماعی، هیچ کدام از این روشها نمی توانند، شخصی را وارد ملکوت خدا کنند.
چون مشکل انسان در خارج از او نیست، بلکه مشکل اصلی او داخلی است.
عیسی مسیح در موعظۀ سر کوه یا بیانیۀ پادشاهی اش، بطور مفصل شرح می دهد که ملکوتش در درون انسان است و مشکل اصلی آنجاست.
امروز می خواهیم به بررسی مشروح متن این موعظۀ بی نظیر عیسی مسیح بپردازیم.
اولین نکته ای که باید از متن این موعظه بدانیم این است که عیسی مسیح مثل هر واعظ کاردان و مبتکر، موعظه اش را با یک مقدمۀ عالی شروع می کند که ما آن را بنام “خوشابحال ها” می شناسیم.
عیسی مسیح در این مقدمه به 8 ویژگی شهروندان ملکوت خدا اشاره می کند و 8 بار آنها را خوشابحال یعنی “مبارک”، خطاب می کند.
پس بیائید نگاهی به این مقدمۀ زیبا بیاندازیم.
متی 3:5-12 … خوشابحال مسکینان در روح، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است. خوشابحال ماتمیان، زیرا ایشان تسلّی خواهند یافت. خوشابحال حلیمان، زیرا ایشان وارث زمین خواهند شد. خوشابحال گرسنگان و تشنگان عدالت، زیرا ایشان سیر خواهند شد. خوشابحال رحمکنندگان، زیرا بر ایشان رحم کرده خواهد شد. خوشابحال پاکدلان، زیرا ایشان خدا را خواهند دید. خوشابحال صلحکنندگان، زیرا ایشان پسران خدا خوانده خواهند شد. خوشابحال زحمتکشان برای عدالت، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است. خوشحال باشید چون شما را فحش گویند و جفا رسانند، و بخاطر من هر سخن بدی بر شما کاذبانه گویند. خوش باشید و شادی عظیم نمایید. (ترجمۀ کلاسیک)
امروز به مطالعۀ اولین ویژگی این افراد مبارک، یعنی شهروندان ملکوت خدا، که بسیار متفاوت با آنچه دنیا به ما می گوید است، می پردازیم، که تحت عنوان مسکین در روح می باشد.
عیسی مسیح در متی 3:5 می فرماید:
متی 3:5 خوشابحال مسکینان در روح، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است. (ترجمۀ کلاسیک)
1) مسکین در روح چیست؟
مفهوم مسکین در روح چیست؟
کلمۀ یونانی توکاس ptochos که در فارسی مسکین یا فقیر ترجمه شده واژۀ جالبی است که ترجمۀ آن، با خِفَت التماس و گدایی کردن معنی می دهد.
یونانیان از این کلمه برای گدایانی استفاده می کردند که از خفت و تهی دستی، در گوشه ای خود را جمع می کردند تا چهره شان دیده نشود. آنها بخاطر وضعیت اسفباری که داشتند از آشکار شدن هویتشان شرم داشتند. بهمین دلیل است که می بینیم بعضی از گداها در میان پلاستیک و مقواها و جاهای خلوت خود را از مردم پنهان می کنند.
واژۀ یونانی توکاس یا فقیر همان کلمه ایست که عیسی مسیح برای ایلعازر فقیر در لوقا 16 استفاده می کند.
لوقا 19:16-21 عیسی فرمود: «مرد ثروتمندی بود که جامه های نفیس و گرانبها می پوشید و هر روز به عیش و نوش و خوشگذرانی می پرداخت . فقیری زخم آلود نیز بود، بنام ایلعازر، که او را جلو در خانه آن ثروتمند می گذاشتند. ایلعازر آرزو می داشت که از پس مانده خوراک او، شکم خود را سیر کند. حتی سگها نیز می آمدند و زخمهایش را می لیسیدند. (ترجمۀ تفسیری)
البته در یونانی برای فقیر واژۀ دیگری نیز هست و آن پِناس Penace می باشد که یعنی شخص فقیری که باید برای سیر کردن شکمش کار کند تا مبلغ بخور نمیری در بیاره.
اما توکاس، فقیر ورشکسته ایست که تمام اتکای او به کمک های مردم است و هیچ منبع درآمدی ندارد، بهمین خاطر برای سیر کردن شکمش دست به دامن مردم می شود و از آنها گدایی می کند.
با توجه به بکارگیری واژۀ توکاس برای فقیر در آیاتی چون لوقا 20:6 که می فرماید.
لوقا 20:6 «خوشا به حال شما که فقیرید، پادشاهی خدا از آن شماست. (ترجمۀ مژده)
ترجمۀ تفسیری : “خوشابه حال شما که تهی دستید، زیرا ملکوت خدا از آن شماست!
بعضی به غلط نتیجه گیری می کنند که منظور مسیح از مسکین یا تهی دستی، یعنی از لحاظ مادی فقیر بودن، می باشد.
به همین دلیل هر چه دارند به دیگران می بخشند. چون به تصور غلط آنها، مسیح گفت که برای ورود به ملکوت خدا باید از لحاظ مالی فقیر بود.
اما، این بدترین کاریست که یک شخص مسیحی می تونه در برابر چنین آیاتی انجام بده.
از طرف دیگر، بعضی هم، از این گونه آیات به غلط نتیجه می گیرند که پولدار بودن مخالف ارادۀ خداست و ثروتمندان وارد ملکوت خدا نمی شوند.
اجازه بدید که حقیقتی رو براتون بگم. برای خداوند تفاوتی نمی کند که ما پولدار یا فقیر باشیم، تنها نکته ای برای خداوند مهم است، قلب افراد است. چون اگرطرز فکرمان این باشد که:
یک شخص فقیر ظاهرا،ً چیزی نداره که از دست بده بنابراین تمام وجودش رو به خدا تسلیم می کنه،
نکتۀ عکس آن هم باید در نظر گرفت که، می تونیم بگیم که یک شخص ثروتمند هم، چشم و دلش از دنیا سیر شده، بقول معروف هر چی که میشه با پول خرید داره، پس به تنها چیزی که نیاز داره و با پول نمی تونه بدست بیاره خداست و خودشو کاملا به او می سپاره.
پس، پول یا ثروت می تواند برای افراد ثروتمند و فقیر تبدیل به بت شوند
علاوه بر این، ما در کلام خدا از هر دو گروه یعنی فقیر و ثروتمند، نمونه های ایمانی داریم.
نمونه هایی از افراد ثروتمند در عهدجدید مثل: نیقودیموس، یوسف رامه ای، فیلیمون و در عهدعتیق مثل ابراهیم، که از پدران ایمانی ما بودند.
البته نه به این مفهوم که آنها هرگز تجربۀ تهی دستی را نداشتند.
پولس در دوم قرنتیان 24:11-26 در مورد زحماتی که بخاطر مسیح کشیده است چنین میگوید.
دوم قرنتیان 24:11-26 مقامات یهودی پنج بار مرا محکوم به سی و نه ضربه شلاق کردند. سه بار مرا با چوب زدند. یک بار سنگسار شدم . سه بار در سفرهای دریایی ، کشتی مان غرق شد. یک شبانه روز با امواج دریا دست بگریبان بودم. به نقاط دور دست و خسته کننده سفر کرده ام ؛ طغیان رودخانه ها، حمله دزدان، آزار هموطنان یهودی و نیز آزار غیریهودیان همواره مرا تهدید کرده است . در شهرها با خطر هجوم جمعیت خشمگین، و در بیابان و دریا با خطر مرگ روبرو بوده ام. در کلیساها نیز خطر کسانی که بدروغ ادعای برادری دارند، مرا تهدید کرده است. با خستگی و مشقت و بی خوابی خو گرفته ام . گرسنگی و تشنگی کشیده ام و چیزی برای خوردن نداشته ام . بارها سرمای زمستان را بدون لباس کافی گذرانده ام. (ترجمۀ تفسیری)
اما داود در این رابطه نتیجۀ زیبایی می گیرد و می گوید:
مزمور 25:37-26 از دوران جوانی تا امروز که پیر هستم ندیدهام که انسان نیکوکار را خداوند ترک گفته باشد و فرزندانش گرسنه و محتاج نان باشند! انسان نیکوکار با سخاوتمندی میبخشد و قرض میدهد و خداوند فرزندانش را برکت میدهد. (ترجمۀ تفسیری)
عیسی مسیح نیز به پیروانش گفت که پیروی از او، زحمات به همراه خواهد داشت. دشمنان مسیح به رسولان و سایر شاگردان تهمت دیوانگی، بیسوادی، طغیانگری زده اند اما هیچ جایی نوشته نشده که آنها گدایی کرده باشند.
مطمئن باشید که اگر شاگردان یا رسولان مسیحی از فقر یا بی پولی به گدایی دست می زدند، دشمنانشان این مسئله را بر علیه شان استفاده می کردند.
توجه داشته باشید که عیسی مسیح مسکینان را خوشبحال یعنی مبارک خطاب می کند. بنابراین منظور مسیح فقر مادی نیست.
علاوه بر این، متی از نقل قولی که از موعظۀ مسیح در متی 3:5 ثبت می کند، به عبارت مسکین را به تنهایی بکار نمی گیرد بلکه می گوید “مسکینان در روح”!
پس باید دید که مسکین در روح یا فقیر روحانی کیست؟
آیا منظور افراد روحانیِ فقیر است؟ یا ایمانداران بی بذاعت؟ یا مسیحیانی که از لحاظ روحانی ضعیف هستند می باشد؟
منظور عیسی مسیح از عبارت مسکین در روح، هیچ کدام از اینها نیست.
ترجمۀ مژده قدری واضح تر مفهوم آنرا می رساند.
متی 3:5 «خوشا به حال کسانی که از فقر روحی خود آگاهند زیرا، پادشاهی آسمان از آن ایشان است.» (ترجمۀ مژده)
حال با توجه به معنی واژۀ یونانی توکاس، می توانیم به مفهومی که عیسی مسیح از “مسکین در روح“ در نظر داشت برسیم.
تعریف مسکین در روح
می توانیم نتیجه بگیریم که:
“مسکین در روح“ شخصی است که خود را از لحاظ روحانی آنقدر تهی می بینه که برای ادامۀ زندگی، تمام اتکایش به خداست.
او به جز خدا هیچ منبع حیاتبخش دیگری ندارد.
نه خود و هیچ کس دیگری نمی تواند او را نجات دهد. به همین دلیل، دست به دامن خدا می شود و با اصرار و التماسِ تمام می خواهد که به او رحم کند و او را به غلامی در پادشاهی اش بپذیرد.
این شخصِ مسکین، خود را در مقابل خالقش تهی و عریان می بیند و آنقدر از وضعیت خود شرمسار است که حتی حاضر نیست، سرش را به سوی خدا بالا بگیرد.
از لحاظ روحانی تشنه و گرسنه است و دائم به رحمت و فیض خدا متوسل می شود.
شخص مسکین، تنهاست و هیچ کس بجز خدا را ندارد. (در اینجا مثال برادر پرویز آورده شود).
عیسی مسیح خوشبحال را نثار همۀ فقیران نمی کند. بلکه افرادِ شکسته دل و متواضعی که به خدا متوسل می شوند.
کلام خدا در رابطه با چنین افرادی می گوید:
اشعیا 2:66 خداوند می فرماید: من نزد کسی ساکن میشوم که فروتن (مسکین) و توبهکار است و از کلام من میترسد. (ترجمۀ تفسیری)
مزمور 18:34 خداوند نزدیک دلشکستگان است؛ او آنانی را که امیدِ خود را از دست دادهاند، نجات میبخشد. (ترجمۀ تفسیری)
اشعیا 15:57 خدای متعال و مقدس که تا ابد زنده است، چنین میگوید: «من در مکانهای بلند و مقدس ساکنم و نیز در وجود کسی که روحی متواضع و توبهکار دارد، تا دل او را زنده سازم و نیروی تازه به او بخشم. (ترجمۀ تفسیری)
عیسی مسیح برای اینکه اسرار ملکوت خدا را برای مخاطبینش فاش کند از مثالهای بسیار ساده و روزمره استفاده می کرد.
یکی از این مثلها که به درک مفهوم مسکین در روح بما کمک می کند، مَثَلِ شخص فقیر و ثروتمند در لوقا 18 می باشد.
لوقا 9:18-13 (عیسی مسیح فرمود): ”دو نفر به خانه خدا رفتند تا دعا کنند؛ یکی، فریسی مغرور و خودپسندی بود و دیگری، مأمور باج و خراج. فریسی خودپسند، کناری ایستاد و با خود چنین دعا کرد: ای خدا تو را شکر می کنم که من مانند سایر مردم، خصوصاً مانند این باجگیر، گناهکار نیستم. نه دزدی می کنم، نه به کسی ظلم می کنم و نه مرتکب زنا می شوم. در هفته، دو بار روزه می گیرم و از هر چه که بدست می آورم، یک دهم (از درآمدم) را در راه تو می دهم. اما آن باجگیر گناهکار، در فاصله ای دور ایستاد و به هنگام دعا، حتی جرأت نکرد از خجالت سر خود را بلند کند، بلکه با اندوه به سینه خود زده، گفت: خدایا، بر من گناهکار رحم فرما! به شما می گویم که این مرد گناهکار، بخشیده شد و به خانه رفت، اما آن فریسی خودپسند، از بخشش و رحمت خدا محروم ماند. زیرا هر که خود را بزرگ جلوه دهد، پست خواهد شد و هر که خود را فروتن سازد، سربلند خواهد گردید.” (ترجمۀ تفسیری)
عیسی مسیح در این مثال دو شخص، که یکی مسکین در روح و دیگری مغرور در روح را، در مقابل هم قرار می دهد، تا شنوده خود تصمیم بگیرد که چگونه می خواهد در حضور خدا زندگی کند.
حال که با مفهوم مسکین در روح آشنا شدیم، ممکنه سوال بشه که از میان این 9 خوشابحالهایی که در ابتدای موعظۀ سر کوه مسیح بیان شده چرا عیسی مسیح با مسکین در روح، شروع می کند؟
2) چرا خوشبحال ها با مسکینان در روح شروع می شود؟
چرا عیسی مسیح با مسکین در روح آغاز می کند؟
پاسخ خیلی ساده است، چون مسکین در روح، اولین قدم یا پیش نیاز، برای ورود به ملکوت خداست.
بعبارتی، ویژگی اساسی و بنیادی یک مسیحی است.
هیچ کس با غرور وارد ملکوت خدا نخواهد شد.
مسیح می گوید که اگر می خواهید شاگرد من شوید باید صلیب خود را بردارید، باید پدر، مادر، خواهر و برادرتان را ترک کنید، باید حاضر باشید حتی از جان خود بگذرید.
اما قبل از هر چیز، باید اول مسکین در روح باشید.
بعبارتی او می گوید، اگر می خواهید پر گردید اول باید خالی شوید.
پس اولین کاری که باید بکنیم این است که از خودمان خالی شوید. یعنی نفس خود را انکار کنید.
چون اطاعت از نفس، انسان را مغرور می کند.
امثال 5:16 خداوند از اشخاص متکبر نفرت دارد و هرگز اجازه نخواهد داد آنها از مجازات فرار کنند. (ترجمۀ تفسیری)
پولس رسول در فیلیپیان 3 می گوید که تمام افتخاراتش را که برای شناخت و پیروی از مسیح، کنار گذاشت.
فیلیپیان 7:3-9 اکنون همه این امتیازات را که روزگاری برایم بسیار باارزش بودند، دور ریخته ام، تا بتوانم ایمان و امیدم را به مسیح ببندم. بلی، همه چیز در مقابل نعمت شناخت خداوندم عیسی مسیح، بی ارزش است. بنابراین، همه را کنار گذاشته ام، چون برای من پشیزی ارزش ندارند، با این هدف که مسیح را داشته باشم، و با او یکی شوم، و دیگر برای نجات یافتن، بر کارهای خوب خودم و یا اطاعت از قوانین مذهبی تکیه نکنم، بلکه اعتمادم بر مسیح باشد؛ زیرا فقط از راه ایمان به مسیح است که خدا ما را بی گناه بحساب می آورد. (ترجمۀ تفسیری)
بعبارتی، پولس رسول با کنار گذاشتن همه افتخاراتش، خود را از تمام وابستگی هایی که داشت خالی کرد، چون به مسکنت روحانی خود پی برده بود، و این ابتدای کار او در ایمان مسیحی اش بود.
پس پاسخ به این سوال که چرا مسیح مقدمۀ موعظۀ سر کوه را با مسکین در روح آغاز کرد این است که، چون این اولین قدم برای راه یافتن به ملکوت خداست.
حال بیائید ببینیم که، مسکین در روح بودن چه فایده یا نتیجه ای دارد.
3) نتیجه مسکین در روح بودن چیست؟
لوقا 14:18 اینطور نتیجه گیری می کند.
لوقا 14:18 این مرد گناهکار، بخشیده شد و به خانه رفت، اما آن فریسی خودپسند، از بخشش و رحمت خدا محروم ماند. زیرا هر که خود را بزرگ جلوه دهد، پست خواهد شد و هر که خود را فروتن سازد، سربلند خواهد گردید.” (ترجمۀ تفسیری)
شخصی که از گناهان خود در حضور خدا آنقدر شرمنده بود که نمی توانست سر خود را بلند کند، بلکه به سینۀ خود میزند و با حالت درماندگی، از خدا التماس رحمت می کرد، با بخشش خدا به خانه برگشت.
بعبارتی، یعنی وقتی به خانه بازگشت شخص دیگری بود.
عیسی مسیح دربارۀ این شخص گفت که این شخص روزگاری اینطور دعا کرد:
در فاصله ای دور ایستاد و به هنگام دعا، حتی جرأت نکرد از خجالت سر خود را بلند کند، بلکه با اندوه به سینه خود زده، گفت: خدایا، بر من گناهکار رحم فرما!
وقتی عیسی مسیح، در نتیجه گیری، فرمود:
به شما می گویم که این مرد گناهکار، بخشیده شد و به خانه رفت، …
به این مفهوم که:
این مرد گناهکار، زندگی تازه ای را آغاز کرد
یعنی …
- وقتی به حضور خدا می رفت دور نمی ایستاد بلکه مثل فرزندی که بخشیده شده در آغوش پدر می رفت.
- وقتی از خدا درخواستی داشت با جرات بحضور او می آورد.
- سر خود را با افتخار بالا می گرفت
- در حضور خدا نه با اندوه بلکه با خوشی و شادمانی حاضر می شد
- دیگه در حضور خدا سینه زنی نمی کرد، بلکه ماتم او به رقص تبدیل شده بود
- خود را نه یک گناهکار، بلکه فرزند خدا می دید
- مطمئن بود که رحمت خدا تمام ایام عمرش با او همراه خواهد بود
- بخاطر بخششی که یافته بود، دیگر خود را نه مثل یک بدهکار، بلکه چون شخصی که مدیون رحمت و فیض خداست، نگاه می کرد
- علاوه بر همۀ اینها، او دیگر خود را ناتوان و شرمنده نمی دید بلکه در مسیح قوت انجام هر کار نیکی را داشت
نتیجۀ فروتنیِ این شخص درمانده و شرمنده، این شد که، هم بخشش خدا را دریافت کرد، و همچنین وارد ملکوت خدا شد.
یعقوب در رساله اش، به این مسئله بصورت یک اصل اشاره می کند.
یعقوب 4:10 در حضور خدا فروتنی کنید، تا شما را سرافراز فرماید.
همۀ مردان و زنان خدا، تجربۀ فقر روحانی را در گذشته داشته اند. بعنوان مثال:
اشعیای نبی وقتی خودش را در حضور خدا، دید چنین گفت.
اشعیا 5:6 وای بر من … زیرا که مردی ناپاک لب هستم و در میان قومی ناپاک لب زندگی میکنم. (ترجمۀ تفسیری)
داوران 15:6 جدعون به خداوند گفت: آه ای خداوند، … اینک خاندان من در منسی ذلیلتر از همه است و من در خانه پدرم کوچکترین هستم.» (ترجمۀ قدیم)
موسی نیز وقتی در حضور خدا قرار گرفت خود را عاجز و ناتوان دید.
داود هم در حضور خداوند چنین تجربه ای داشت و این گونه دعا کرد:
دوم سموئیل 18:7 ای خداوند, من کیستم و خاندان من چیست که مرا به این مقام رسانده ای؟ (ترجمۀ تفسیری)
پطرس نیز همین روح را داشت:
لوقا 8:5 … پطرس در مقابل عیسی زانو زد و گفت: “سرور من، نزدیک من نیا، چون من ناپاکتر از آنم که در حضور تو بایستم. (ترجمۀ تفسیری)
در مورد مریم مادر عیسی مسیح:
لوقا 38:1 مریم گفت : “من خدمتگزار خداوند هستم و هر چه او بخواهد، با کمال میل انجام می دهم . از خدا می خواهم که هر چه گفتی ، همان بشود.” آنگاه فرشته ناپدید شد. (ترجمۀ تفسیری)
و به همین صورت، روت، راحاب، استر، پرسیلا، مریم مجدلیه و هزارن زن و دختری که با فروتنی در حضور خدا زندگی کردند.
توجه کنید که زندگی روحانی با اعتراف به ناتوانی و ناچیز بودن در حضور خدا، ختم نمی شه، بلکه تازه شروع می شه.
این مشکل ترین قدمی ایست که یک شخص باید بردارد،
یعنی خود را درحضور خدا فروتن سازد و به خدا بگوید که خدایا من از لحاظ روحانی قادر به تسویه حساب با تو نیستم و از تو بخشش می خواهم. این یعنی مسکین در روح.
برای اینکه شخصی به این تصمیم برسه اولین حقیقتی که باید درک کند این است که هیچ انسانی قادر به پرداخت جریمۀ گناهانش نیست.
در متی 23:18-34 عیسی مسیح ماجرای پادشاهی را تعریف می کند که تصمیم می گیرد حسابهای خود را با طلبکارانش تصویه کند. و به همین منظور یکی از خادمینش که می دانست قادر به پرداخت بدهی اش نیست، ترحم کرده، او را می بخشد.
گفتیم که یکی از ویژگی های مسکین در روح، انکار نفس است.
شخص باید بپذیرد که هیچگاه قادر نخواهد بود، عدالت خدا را تامین کند به همین دلیل تنها چارۀ رستگار شدن، توبه و متوسل شدن به فیض خدا از طریق ایمان به عیسی مسیح است.
بعبارتی، قبل از پر شدن باید خالی شد.
آگوستین قدیس، در قرن سوم میلادی، قبل از اینکه مسیحی شود، غرورش مانع ایمان آوردنش به عیسی مسیح بود. او به هوش و دانایی خود می بالید. آگوستین در جوانی، برای رستگار شدن به یک دیر می رود و دوران سختی را می گذراند. یک روز که از خواب بیدار شد به خود آمد و متوجه شد که نجات مسیح را ندارد چون تمام زندگی اش در اشتباه بوده و عمرش را به هدر داده بود، چون دریافته بود که برای خشنودی خدا ناتوان است و هیچ گاه قادر نخواهد بود با تلاش انسانی خود، به عدالت خدا برسد. چون تمام اتکایش به خودش بود. برای همین تصمیم گرفت که خودش را به نجاتی که بتوسط ایمان از طرف خدا مهیا شده، بسپارد.
نهضت پروتستان و اصلاحات در کلیسا در قرن 16، توسط شکستگی و فروتنی مارتین لوتر و جان کلوین آغاز شد.
هیچ انسانی قادر به تسویه حساب با خدا نیست
پس، اولین اصلی که از موعظۀ سر کوه مسیح باید بیاموزیم این است که ما به تنهایی قادر به انجام دستورات خدا نیستیم.
هیچ انسانی با انجام کارهای نیک، قادر به تسویه حساب الهی و دریافت بخشش نیست.
عیسی مسیح به مذهبیانی که متکی به عدالت شخصی شان بودند، چنین فرمود:
متی 3:15-9 عیسی جواب داد: «چرا خود شما برای اینکه آداب و رسوم گذشته خود را حفظ کنید، احکام خدا را زیر پا می گذارید؟ یکی از احکام خدا این است که پدر و مادر خود را احترام کنید و هر که پدر و مادر خود را ناسزا گوید، کشته شود. اما شما به مردم می گویید: حتی اگر پدر و مادرتان محتاج باشند، مبلغی را که باید خرج ایشان کنید، می توانید وقف خانه خدا نمایید. پس شما با این قانونی که وضع کرده اید، دستور خدا را که عبارت از احترام به پدر و مادر است، زیر پا می گذارید ای ریاکاران! اشعیای نبی خوب در حق شما پیشگویی کرد که : این مردم با زبان خود به من احترام می گذارند، اما دلشان از من دور است. عبادت آنان باطل است زیرا رسوم بشری را بجای احکام الهی به مردم تعلیم می دهند. (ترجمۀ تفسیری)
تنها چارۀ کار، داشتن یک روح شکسته و اعتراف به گناهکار بودن و درخواست بخشش از خداست.
هدف اصلی خدا از دادن شریعت و قوانین مذهبی به قوم یهود این بود که به آنها نشان دهد که قادر به انجام نیستند.
هدف عیسی مسیح هم از موعظۀ سر کوه همین است که مردم بفهمند که بخاطر ذات گناه آلودشان هرگز نمی توانند جریمۀ گناهانشان را با خدا تسویه کنند و عدالت خدا را تامین نمایند.
شما نمی توانید از یک شخص غیر مسیحی، که تولد تازه ندارد، توقع داشته باشید که آنچه مسیح در این موعظه می گوید انجام دهد.
آقای James Boyce مثال جالبی در این رابطه می آورد و می گوید. مثل این می ماند که شما برای مدتی در یک باغ وحش برای یک شیر از آسمان و زندگی در آسمان موعظه کنید و بگوئید که در آسمان شیر و بره در کنار هم زندگی خواهند کرد و از او بخواهید که بپذیرد تا با قواعد آسمان زندگی کند. اما به محض اینکه بره ای را وارد قفس کردید شاهد این خواهید بود که آن شیر هر چه که شنیده بود فراموش کرده مطابق با ذات درنده ای که دارد رفتار خواهد کرد.
به همینطور یک شخص غیر مسیحی قادر به انجام آنچه مسیح در موعظۀ سر کوه می گوید نخواهد بود. تنها راه چاره این است که او بپذیرد که از لحاظ روحانی بسیار مسکین است و با ایمان به حضور خدا آمده از او طلب بخشش کند..
در چنین شرایطی کلام خدا می گوید که ملکوت آسمان از آن ایشان است.
دعا کنیم:
پس از مسکینان در روح، دومین خوشابحال را در آیۀ 4 می خوانیم که می فرماید:
متی 4:5 خوشابحال ماتمیان، زیرا ایشان تسلّی خواهند یافت.
جلسۀ آینده در این مورد مطالعه خواهیم داشت.