شناخت عطایای روحانی و کاربرد آنها (23)

هدف عطای سخن گفتن  به زبانها

اول قرنتیان 14 : 20 الی 25

 

در حال مطالعۀ اول قرنتیان باب چهاردهم که یکی از بحث انگیزترین بابهای عهدجدید است، هستیم. مطالعۀ امروز ما از اول قرنتیان 14 : 20 الی 25، تحت عنوان هدف عطای سخن گفتن به زبانهاست.

اجازه بدید قبل از بررسی ادامۀ مطالب، نگاهی به موضوع اصلی این باب و تقسیم بندی آن داشته باشیم تا ارتباط مطالب امروز را با موضوع اصلی بهتر درک کنیم.

پولس رسول بخاطر عدم شناخت و سوء تعبیر اعضای کلیسای قرنتس نسبت به عطای زبانها و به انحراف کشیدن کاربرد آن مطالب این باب، یعنی اول قرنتیان باب چهاردهم را بیان می کند.

از این جهت مطالب این باب به سه بخش تقسیم شده که در بخش اول: یعنی آیات 1 الی 19 به موضوع مرتبه عطای زبانها می پردازد که طی دو جلسۀ گذشته آن را بررسی کردیم و گفتیم که پولس رسول با ذکر چند مثال و مطرح کردن چند دلیل ثابت می کند که عطای تکلم به زبانها نسبت به سایر عطایای روحانی از ارزش ثانوی برخوردار است.

پس از آن، پولس در آیات 20 الی 25 که مطالعۀ امروز ما را شامل می شود، به موضوع بخش دوم تحت عنوان هدف از عطای زبانها می پردازد: و مطالبش رو در بخش سوم، یعنی آیات 26 الی 40 با موضوع دستورالعملِ کاربردِ عطای زبانها خاتمه می دهد.

پس ازتون دعوت می کنم تا با هم به مطالعۀ بخش دوم این باب یعنی آیات 20 الی 25 (اول قرنتیان 14)، که تحت عنوان هدف از عطای زبانهاست بپردازیم.

در عصر رسولان، عطای زبانها به عطایی گفته می شد که شخص توسط قدرت روح القدس می توانست به زبانی که نیاموخته بود، سخن بگوید.

بدیهی است که خدا مثل هر عطای دیگر، از اعطای عطای سخن گفتن به زبانها هدف کاملاً مشخصی داشت که در این جلسه مفصلاً به آن اشاره خواهم کرد.

اما همانطور که در جلسات گذشته عرض کردم، اعضای کلیسای قرنتس بدلیل پذیرش روش و فرهنگ گناه آلود آن زمان، و نیز آموزه های غلطی که از برخی معلمین کاذب دریافت کرده بودند، نه تنها برداشت و استفادۀ غلطی از این عطای روح القدس داشتند بلکه، بعضی از آنها، به تقلید از روش بت پرستان، یک عطای تقلبی از خود ابداع کرده بودند.

در آن دوران، بت پرستان عادت داشتند که با هیجانات و شوریدگی به پرستش بتهایشان می پرداختند، چون باور داشتند که با این روش، از بدن خود خارج می شدند و به عالم خدایان می پیوستند و در آنجا با خدایی ارتباط برقرار می کردند. نکتۀ جالب در اینجاست که وقتی این کار را انجام می دادند، با دهانشان صداهایی در می آوردند که مثل ورد خوانی بود و به خیال خودشان، داشتند با خدایی به زبان ناشناخته صحبت می کردند، که آنرا زبان خدایان نامیده بودند.

به عقیدۀ غلط آنها، این پدیدۀ به ظاهر خارق العاده و خلسه انگیز، باعث تصفیه شخص و ایجاد رابطۀ صمیمانه ای با خدا می شود.

همانطور که اشاره شد، برخی از اعضای کلیسای قرنتس این عقاید و روشهای غلط را وارد ایمان مسیحی شان کرده بودند و با تقلید از بت پرستان، عطای زبانها را جعل کرده در عبادت کلیسایی شان استفاده می کردند.

از این جهت، پولس رسول در این باب، یعنی باب چهاردهم، به اصلاح آنها می پردازد و به آنها چند مطلب مهم را گوشزد می کند و می گوید:

اول اینکه: شما عطای واقعی را مورد سوء استفاده قرار می دهید و

2) علاوه بر این، یک نوع جعلی آن را با تقلید از ورد خوانی بت پرستان در جلسات کلیسایی انجام می دهید و مسئله را دو چندان به انحراف کشیده اید.

3) سوم اینکه شما این وردخوانی را یک زبان خصوصی یا رمزی می دانید که در عبادتهای شخصی و جمعی تان انجام می دهید.

از این جهت پولس در این باب اعتقاد آنها را دربارۀ عطای تکلم به زبانها به چالش می کشد و قصد دارد تا آنها را از آموزۀ و اعمال غلطشان اصلاح کند.

مضافاً اینکه پولس می خواهد آنهائیکه در کلیسای قرنتس، دارای عطای واقعی سخن گفتن به زبانها هستند از این عطا بدرستی استفاده کنند.

فراگیری حقایقی که پولس رسول در این باب، یعنی اول قرنتیان باب 14 به آنها اشاره می کند، برای ما نیز بسیار حائز اهمیت است. چون باعث می شود تا بتوانیم، مظاهر و قوت کامل روح القدس را در زندگی روزمره مان، درست تجربه کنیم.

از این جهت باید سخنان پولس را در این باب، بدرستی درک کنیم.

مرور سریعی بر آیات درس

دوباره تاکید می کنم که مطالعۀ امروز ما از حساسیت و ظرافت خاصی برخوردار است، چون تشخیص و درک صحیح از هدف عطای زبانها ما را قادر می سازد تا بتوانیم هر موردی را در رابطه با این عطای شگفت انگیز روح القدس در طول تاریخ مسحیت و زمان حاضر ارزیابی کنیم.

بعبارتی پس از این جلسه، قادر خواهیم بود تا وقایع گذشته و حال را با هدفی که کلام خدا برای عطای زبانها در نظر داشته، مطابقت بدیم و ارزیابی کنیم.

قبل از اینکه به بررسی هدف کتاب مقدسی عطای زبانها بپردازیم، می خواهم به اهدافی که معمولاً کاریزماتیکها به غلط برای این عطا قائل می شوند، اشاراتی داشته باشم.

مطمئناً برخی از شما عزیزان با این اشارات آشنایی دارید، اگر هم نشنیدید به محض برخورد با کاریزماتیک ها، حتماً آشنا خواهید شد. از این جهت بهتر است که قبل از هر چیز، این گونه سوء تعبیرات را از سر راه برداریم.

اهداف غلط کاریزماتیک ها برای عطای تکلم به زبانها

اولین هدف غلطی که کاریزماتیک ها برای زبانها قائل می شوند، بنای شخصی است.

1-  بنای شخصی

شاید شنیده باشید که بعضی مسیحیان در کلیساهای کاریزماتیک و پنطیکاستی به غلط می گویند که هدف از عطای سخن گفتن به زبانها بنای شخصی است.

بطوریکه بر این باورند، که خدا این عطا را به آنها بخشیده تا در عبادتهای شخصی شان، آنها را بنا کند. بعبارتی آنها این عطا را در دعاهای شخصی شان، در حضور خدا استفاده می کنند تا رابطۀ شخصی شان را با خدا، بطور خارق العاده ای، با استفاده از یک زبان کاملاً خصوصی و رمز و رازی، مثل زبان زرگری، بین خودشان و خدا بنا کنند.

قبلاً هم اشاره کردیم که آقای Donald Gee یک نویسندۀ پنطیکاستی شناخته شده می گوید:

هدفِ آشکارِ عطای زبانها اساساً عبادت و پرستش است.

آقای Larry Christenson که یک کاریزماتیک لوتری معاصر هست نیز در این رابطه می گوید:

بهترین استفاده و ارزشمندترین بخش دعای شخصی اش زمانیست که به زبانها دعا می کند.

آقای John Stephen Piper، شبان کالونیستِ یک کلیسای باپتیست، واقع در شهر Minneapolis ایالت Minnesota آمریکا، بنام بیت لَحِم، در رابطه با عطای زبانها می گوید:

من عطای زبانها را به دو گونه می بینم اول زبانهای شناخته شدۀ انسانی و نوع دوم زبان فرشتگان، که در حالت خلسه گی ایجاد می شود و مفهوم خاصی ندارد. در هر دو حالت روح القدس کنترل زبان شخص را بدست گرفته و کلماتی را جاری می سازد که برای شخص یا جمع دارای ارزش روحانی هستند.

ولی من هیچ کدام از اینها را شخصاً تجربه نکردم. البته اگر بخواهیم، می توانیم با تکرار کلماتی مثل شمبلیله آنها را تقلید کنیم. بیاد دارم که یکبار توی ماشینم در پارکینگ کلیسا نشسته بودم و به زبانها یک سرود را خواندم، ولی دروناً می دانستم که آنچه می گویم، عطای سخن گفتن به زبانها نیست. الان هم بسیار راغب هستم که آنرا بیابم و گاهی از خداوند تقاضا می کنم که این عطا را بمن بدهد. ولی تنها پاسخی که از خداوند دریافت کردم این بود که من عطای شبانی و عطای موعظه کلام را بتو داده ام ولی اینرا بتو نمی دهم، مبادا آنرا به غلط بکار بگیری و یا برایت مشکل ایجاد کند. در هر حال، بخاطر دعا نکردن به زبانها خودم را سرزنش نمی کنم، بلکه این مسئله را به خداوند سپرده ام. ولی گه گاهی که در حضور پدر آسمانی ام، مثل بچه هایی که نزد پدرشان می روند به او می گویم، پدر جان، برادران و خواهران من این اسباب بازی را دارن (البته منظورم عطای زبانهاست)، لطفا به من هم آنرا بده.

نتیجه ای که می توان از سخنان این گونه افراد گرفت این است که سخن گفتن به زبانها یک روش یا راه جدیدی در دعا کردن است تا بتوانیم خود را بنا و کنیم و ارتباط و تجربۀ تازه ای با خدا داشته باشیم. اما در جلسات گذشته اشاره کردیم که این روشی بود که بت پرستان با وِرد خوانی در پرستشهای بت هایشان انجام می دادند.

گفتیم که روش آنها در استفاده از عطای ساختگی ای که به عطای زبانها شباهت داشت، کاملاً خصوصی و انفرادی، بین خودشان و بت یا خدایی که عبادت می کردند، بود.

این دقیقاً، همان روش غلطی بود که پولس رسول در اول قرنتیان 1:14-19،  سعی داشت، کلیسای قرنتس را متوجه و منع کند.

بخصوص وقتی که پولس در اشاره به عطای تکلم به زبانها، از واژۀ مفرد، در زبان اصلی به آن اشاره می کند. بعنوان مثال در آیۀ 2 که می گوید:

اول قرنتیان 14 : 2 زیرا کسی که به زبانی سخن می‌گوید، نه به مردم بلکه به خدا می‌گوید، زیرا هیچ‌کس نمی‌فهمد لیکن در روح به اسرار تکلّم می‌نماید. (ترجمۀ کلاسیک)

همانطور که قبلاً در مطالعۀ این آیه گفته شد، پولس در اینجا می گوید، کسی که در عبادت خود با وِردخوانی کلمات بی معنی بکار می برد، به تصور خود، فکر می کند که با خدایی رابطه برقرار کرده و با او سخن می گوید. پولس با این آیه سعی دارد تا اعضای کلیسای قرنتس را از این روش غلط که ویژۀ بت پرستان بود اصلاح کند.

او قبلاً در اول قرنتیان 7:12 اشاره کرده بود که هدف از عطای زبانها برای منفعت همگان است.

اول قرنتیان 7:12 ظهور روح، به هر کس برای منفعتِ همگان داده می‌شود. (ترجمۀ هزارۀ نو)

بنابراین، هیچگاه خدا قصد نداشته که از عطایای روح القدس، برای اهداف شخصی یا انفرادی استفاده کند، بلکه همانطور که در این آیه می بینید، هدف خدا از اعطای عطایای روح القدس، بنای همگان، یعنی کلیسا، بوده است.

پولس رسول در اول قرنتیان 4:14 یک بار دیگر از واژۀ مفردِ زبان، به معنیِ نامفهوم بودن آن استفاده، می کند، که اشاره به همان روشِ وِردخوانیِ بت پرستان دارد.

اول قرنتیان 4:14 هرکه به زبانی می‌گوید، خود را بنا می‌کند، امّا آنکه نبوّت می‌نماید، کلیسا را بنا می‌کند. (ترجمۀ کلاسیک)

اشاره کردیم که پولس در این آیه و آیات مشابه نه تنها دعا به روش بت پرستان، یعنی وِرد خوانی، بلکه حتی انگیزۀ آنها، یعنی بنای شخصی را، محکوم می کند.

چون در آیه 14 می گوید که نه خودت می فهمی چی دعا می کنی و در آیۀ 16 می گوید نه دیگری می تواند به دعای تو آمین بگوید. بنابراین، تنها فایده ای که عایدت می شود یک احساسِ کاذب و تجربۀ شخصی است که بدست می آوری.

در هر حال، پولس در آیۀ 19 نتیجه می گیرد که ترجیح می دهد که 5 کلمۀ با معنی دعا کند تا 10هزار سخن بی معنی بگوید. این سخن پولس رسول با آموزۀ عیسی مسیح در مورد دعا در متی 9:6-13 مطابقت دارد، بطوریکه در الگویی که عیسی مسیح بما آموخت یک سخن نامفهوم دیده نمی شود.

پس هدف عطای زبانها نمی تواند بنای انفرادی یا یک روش پرستش خصوصی با خدا باشد.

دومین هدف غلطی که کاریزماتیک ها و پنطیکاستی ها برای زبانها استفاده می کنند، بشارت می باشد.

2- بشارت است

بعضی از کاریزماتیکها بر این باورند که خدا عطای زبانها را به کلیسا بخشید تا بتواند به افرادیکه در اقوام دیگر هستند بشارت انجیل را برسانند. البته این می تواند روش جالبی باشد، اما در هیچ جایی در عهدجدید نمونه ای نداریم که چنین اتفاقی رخ داده باشد. در هیچ کدام از سفرهای بشارتی پولس یا رسولان دیگر نمی خوانیم که آنها بتوسط عطای تکلم به زبانها به مردم آن سرزمین بشارت داده باشند.

شاید بعضی اعمال باب 2 را مثال بزنند و بگویند که همۀ یهودیانی که از سرزمین های دیگر آمده بودند به زبان خود شنیدند که شاگردان به زبان آنها سخن می گویند؟

در پاسخ به این سخن باید گفت که کلام خدا نمی گوید که شاگردان به آنها با زبان خودشان بشارت دادند بلکه در اعمال 2 : 11 بطور مشخص بیان می کند که زائران یهودی از شاگردان مسیح ذکر کبریایی خدا، و نه بشارت انجیل را، به زبان خودشان شنیدند. بعبارتی، شاگردان داشتند از کارهایی که خدا برای قوم اسرائیل در طول تاریخ کرده بود، اعلام می کردند.

خدا اجازه داد این کار بشود تا توجه زیارت کنندگان یهودی در اورشلیم را جلب کند. سپس پطرس ایستاد و به زبانی که همه می فهمیدند، موعظه کرد.

پس بجای اینکه بگوئیم هدف از عطای زبانها بشارت است، بهتر است بگوئیم آمادگی برای بشارت (pre-evangelism) است. به این مفهوم که ابتدا مردم بی ایمان با شنیدن شاگردان جلیلی که داشتند به زبان آنها دعا می کردند جمع شدند و بعد پطرس برخاست و به زبانی که خودش هم می فهمید به آنها بشارت داد.

علاوه بر این دو اشتباه، یعنی بنای شخصی و بشارت، برخی کاریزماتیک ها هدف سومی را برای زبانها قائلند و آنرا شفاعت به ناله هایی که نمی توان بیان کرد، نامیده اند.

3- شفاعت به ناله هایی که نمی توان بیان کرد

من به شخصه، بارها از تریبون کلیسا شاهد این تعلیم غلط بودم. برخی از واعظین به غلط از رومیان 8 : 26 و 27 استفاده می کنند که می فرماید:

رومیان 8 : 26 و 27 و همچنین روح نیز ضعف ما را مدد می‌کند، زیرا که آنچه دعا کنیم بطوری که می‌باید نمی‌دانیم، لکن خود روح برای ما شفاعت می‌کند به ناله‌هایی که نمی‌شود بیان کرد و او که تفحّص‌کننده دلهاست، فکر روح را می‌داند زیرا که او برای مقدّسین برحسب اراده خدا شفاعت می‌کند. (ترجمۀ کلاسیک)

برخی از مسیحیان کاریزماتیک به غلط از این آیات و آیات مشابه نتیجه می گیرند که روح القدس از طریق تکلم به زبانها در دعاهای شخصی شان برای ضعف هایی که دارند نزد خدا شفاعت می کند، در صورتیکه این آیات به هیچ وجه اشاره یا ارتباطی با تکلم زبانها ندارند.

برای درک مفهوم صحیح رومیان 8 : 26 و 27 باید آنرا در مضمون اصلی اش، یعنی باب 8 رومیان، معنی کرد. با مطالعۀ باب 8 رومیان، در می یابیم که پولس دارد در رابطه با اینکه خداوند چگونه بتوسط روح القدس مسیحیان را مدد می کند، شرح می دهد. بطوریکه من در اینجا بخاطر ضیق وقت فقط به ذکر چند مورد از اعمال رهایی بخش روح القدس در این باب، یعنی باب 8 رومیان اشاره می کنم.

پولس در باب 8 رومیان در رابطه با کمک های روح القدس به ما مسیحیان می گوید که، او ما را از:

  • قصاص یا مجازات گناه (آیۀ 1)
  • شریعت یا محکومیت گناه (آیه 2)
  • ضعف و ناتوانی جسم (آیه 3)
  • بی عدالتی که همان شکستن قوانین خداست (آیه 4)
  • جسمانی بودن (آیه 5)
  • تفکر جسم (آیات 5، 6 و 7)
  • دشمنی با خدا (آیه 7)
  • نارضایتی خدا از ما (آیه 8)
  • از بی کس یا یتیم بودن (آیه 9)
  • اسارت جسم (آیات 10 و 12)
  • مرگ روحانی (آیۀ 13)
  • روح بندگی یعنی ترس (آیه 15)
  • از بی هویتی (آیه 16)
  • از بی چیزی و فقر روحانی (آیه 17)
  • از نادانی، بی اطلاعی و یقین نداشتن (آیه 18)
  • از انتظار باطل (آیه 19)
  • از ناامیدی (آیه 21)
  • از خفّت و ظِلّت (آیه 18)
  • از بیگاری و درماندگی (آیه 17)
  • از آه، رنج و مصیبت های این دنیا (آیه 23)
  • از عدم کمک و یاری (آیه 26)
  • و از نبود یک شفیع دلسوز و مهربان و عدم شفاعت (آیۀ 27) رهایی می دهد.

این فقط چکیده و بخشی از کارهای روح القدس در این باب است که او برای مسیحیان انجام می دهد. با توجه به این موارد، می توان نتیجه گرفت که این ما نیستیم که به زبانها نزد خدا برای خودمان شفاعت می کنیم چون همانطور که قبلاً هم اشاره کردیم، خدا عطای زبانها را نه برای بنای شخص بلکه برای کلیسا اعطا می کند.

در اینصورت، پولس با بیان عبارت ناله هایی که نمی توان بیان کرد، در رومیان 8 : 26  به سادگی می گوید که روح خدا نزد پدر، به روشی که ما نمی دانیم یا نمی توان بیان کرد“، نزد خدا برای ما شفاعت می کند.

باید اعتراف کنم که این مسئله بدون اینکه به آن توجه کنیم بارها در کنارمان اتفاق می افتد. مثلاً در روابط زن و شوهر ها ، یا پدر و مادرها، یا حتی در روابط کاری شاهدیم که بین افراد با روشهای خاصی که فقط در بین آنها متداول است و نمی توان بزبان بیان کرد، مطالبی رد و بدل می شود.

یوحنای رسول همین مطلب را طور دیگری در رابطه با شفاعت مسیح برای ما بیان می کند.

اول یوحنا 2 : 1 ای فرزندان من، این را به شما می‌نویسم تا گناه نکنید. امّا اگر کسی مرتکب گناهی شود، در پیشگاه خدای پدر کسی را داریم که برای ما شفاعت می‌کند – همان عیسی مسیح که کاملاً نیکو (عادل) است. (ترجمۀ مژده)

حال اگر یوحنای رسول اینجا حضور داشت و می توانستیم از او سوال کنیم که عیسی مسیح برای ما نزد پدر به چه زبانی شفاعت می کند؟ آیا فارسی، یونانی، آرامی، عبری یا به زبانها؟ در پاسخ می گفت نمی دانم!

علاوه بر این سه هدف غلطی که برخی کاریزماتیک ها برای کاربرد عطای زبانها قائلند، یعنی بنای شخصی، بشارت و شفاعت به ناله هایی که نمی توان بیان کرد، هدف غلط چهارمی را برای زبانها قائلند و آنرا نشانۀ تعمید روح القدس می دانند.

4) نشانۀ تعمید روح القدس

در بررسی مفصل اول قرنتیان باب دوازدهم، به این نتیجه رسیدیم که زبانها نمی تواند نشانۀ تعمید روح القدس باشد.

در اینجا بطور مختصر به چند دلیل مبنی بر اینکه چرا عطای زبانها نمی تواند نشانۀ تعمید روح القدس باشد، اشاره می کنم.

چرا زبانها نمی تواند نشانۀ تعمید روح القدس باشد؟

اولاً با توجه به اول قرنتیان 12 : 13 پولس می فرماید:

اول قرنتیان 12 : 13 زیرا که جمیع ما به یک روح در یک بدن تعمید یافتیم، خواه یهود، خواه یونانی، خواه غلام، خواه آزاد و همه از یک روح نوشانیده شدیم. (ترجمۀ کلاسیک)

پولس در اینجا اشاره می کند که همۀ مسیحیان به یک روح تعمید یافته اند و در آیۀ 30 سوال می کند که آیا همه به زبانها دعا می کنند؟ که البته پاسخ منفی است. پس با توجه به این دو آیه تمام کسانیکه تعمید روح القدس دارند لزوماً به زبانها سخن نمی گفتند.

علاوه بر این، در اعمال 2 : 38 پس از موعظۀ پطرس در روز پنطیکاست، او یهودیان را دعوت به توبه و ایمان به عیسی مسیح کرد و کلام خدا چنین می گوید:

اعمال  2 : 38 پطرس به ایشان گفت: «توبه کنید و هر یک از شما برای آمرزش گناهانتان به نام عیسی مسیح غسل تعمید بگیرید که روح‌القدس یعنی عطیه‌ی خدا را خواهید یافت. (ترجمۀ مژده)

در اینجا نمی گوید که وقتی 3000 نفر یهودی به عیسی مسیح ایمان آوردند و روح القدس را یافتند، همه به زبانها سخن گفتند.

همچنین در اعمال 4 : 31 می خوانیم:

اعمال 4 : 31 هنگامی که دعایشان به پایان رسید، ساختمان محل اجتماع آنان به لرزه درآمد و همه از روح‌القدس پر گشتند و کلام خدا را با شهامت بیان می‌کردند. (ترجمۀ کلاسیک)

در این واقعۀ عجیب نیز، هنگامیکه ایمانداران از روح القدس پر می شوند به زبانها سخن نمی گویند.

پس تا اینجا دیدیم که هیچکدام از اهداف غلط کاریزماتیک ها از جمله، بنای شخصی، بشارت و شفاعت به ناله هایی که نمی توان بیان کرد، یا نشانۀ تعمید روح القدس بودن، هدفی نیستند که خدا برای اعطای عطای زبانها در نظر داشت.

حال، سوالی که مطرح می شود این است که:

پس هدف از عطای سخن گفتن به زبانها چیست؟ چرا خدا این عطا را به کلیسایش بخشید؟

برای پاسخ به اینگونه سوالات بیائید ادامۀ ماجرا را از آیۀ 20 اول قرنتیان 14 مطالعه کنیم.

ادامۀ متن از آیۀ 20

اول قرنتیان 14 : 20 ای برادران، در فهم اطفال مباشید، بلکه در بدخویی اطفال باشید و در فهم رشید. (ترجمۀ کلاسیک)

در این آیه، در زبان اصلی یونانی، دو کلمۀ متفاوت برای واژۀ اطفال استفاده شده که در ترجمۀ فارسی کلاسیک، هر دو واژه، اطفال“، ترجمه شده اند.

در صورتیکه اولین واژیونانی پای دی یا که در اینجا اطفال ترجمه شده، به معنی بچه های 5 الی 10 ساله است. اما دومین واژۀ یونانی وِی پیا، که همچنین در فارسی اطفال ترجمه شده به مفهوم نوزاد کمتر از یک سال می باشد.

بنابراین، پولس در اینجا، یعنی اول قرنتیان 14 : 20 می گوید:

برادران عزیز، در درک و فهم امور روحانی نه مانند کودکان، بلکه چون مردان عاقل و دانا باشید، اما در بدی کردن مانند نوزادان!

پولس با خطاب کردن اعضای قرنتس بعنوان برادران به آنها یادآور می شود که هنوز در فهم امور روحانی مثل کودکان هستند. این درست همان وضعیتی است که در افسسیان 4 از آن سخن می گوید:

افسسیان 4 : 14 در آن صورت دیگر مثل بچّه‌ها نخواهیم بود که با امواج رانده می‌شوند و از بادهای متغیّر تعالیم بشری متلاطم می‌گردند و فریب حیله‌ها و نیرنگهای مردمی را می‌خورند که می‌خواهند آنها را از حقیقت دور سازند. (ترجمۀ مژده)

پولس در اینجا مسیحیانی را مثال می زند که تعالیم کلام اساسی کلام خدا را نمی فهمیدند. نکتۀ اصلی این است که اعضای کلیسای قرنتس هم، درست فکر نمی کردند. همانطور که در اول قرنتیان 14 : 14 نیز می گوید حتی از روی فکر هم دعا نمی کردند. هیچ کارشان عاقلانه و کتاب مقدسی نبود.

پولس در اول قرنتیان 14 : 20 از مخاطبینش می خواهد که در کارهای بد، نوزاد باشند، ولی آنطور که معلوم بود، اعضای کلیسای قرنتس در شرارت طفل نبودند. چون یک طفل بلد نیست که نقشه بکشد و شرارت کند.

اشکال اصلی آنان غرور و خودخواهی شان بود. تمام سوء استفادۀ ای که از عطایای روحانی می کردند نیز به همین دلیل بود. تمام انگیزه شان از خودخواهی و خودمحوری شان سرچشمه می گرفت.

بجای اینکه در طلب بنای دیگری باشند اول می خواستند به حال و هوای خود برسند و هیچ توجهی به نیاز دیگران نداشتند. تمام بی نظمی های کلیسایی شان نیز، از همین مشکل برخوردار بود.

نتیجه اینکه یک جوّ ِ غیر منطقی بر منبای احساسات با گرایش فلسفۀ وجودگرایی، به مرور زمان، در کلیسای قرنتس بنا، و حاکم شد.

به همین دلیل است که در عصر کنونی نیز، نهضت کاریزماتیک توانسته در فرهنگ معاصر جامعه، توجه بسیاری را بخود جلب کند. پولس به کلیسای قرنتس هشدار می دهد و از آنان می خواهد که مثل بچه ها در امور روحانی بی فهم نباشند، و در این راستا او هدف اصلی عطای زبانها را برایشان یادآور می شود.

این آموزه برای ما نیز بسیار مفید است چون در این عصر، آموزۀ عطای زبانها و استفاده از آن، در بسیاری از کلیساها موضوع بحث انگیزیست.

پولس در راستای شرح هدف اصلی عطای زبانها، مطلبش را اینگونه ادامه می دهد:

اول قرنتیان 14 : 21 22 در تورات مکتوب است که خداوند می‌گوید به زبانهای بیگانه و لبهای غیر به این قوم سخن خواهم گفت و با این همه مرا نخواهند شنید. پس زبانها نشانی است نه برای ایمانداران بلکه برای بی‌ایمانان؛ امّا نبوّت برای بی‌ایمان نیست بلکه برای ایمانداران است.

در اینجا پولس کاملاً روشن می سازد که این عطای زبانها نشانه ای نه برای ایماندارن بلکه برای بی ایمانان می باشد.

پس، اگر کسی از شما سوال کرد که عبارت کلیدی در این باب چیست بگوئید که :

زبانها نشانه ایست برای بی ایمانان

این عبارت کلیدی، نه تنها هدف خدا را از اعطای عطای سخن گفتن به زبانها، به وضوح مشخص می کند. بلکه ثابت می کند که هدفهای غلطی از جمله بنای شخصی، دعا و پرستش انفرادی، بشارت به خارجیان یا حتی نشان تعمید روح القدس، هیچ کدام در نظر خدا نبوده اند.

حال بیائید ببینیم از اینکه پولس می گوید، عطای زبانها نشانه ایست برای بی ایمانان“، منظورش چیست؟

بی ایمانان، در آن دوران،  از طریق عطای زبانها چه پیامی از خدا دریافت کردند؟

پاسخ به این گونه سوالات به بازنگری کار روح القدس و نتایج آن توسط عطای سخن گفتن به زبانها نیاز دارد. پس، بطور اجمالی از آغاز ظهور این عطا به بعد مطالب رو بررسی می کنیم.

واقعۀ روز پنطیکاست در اعمال باب 2، اولین جائیست که به عطای سخن گفتن به زبانها در حضور بی ایمانان اشاره می کند و چنین می گوید:

اعمال 2 : 6 آن روزها، یهودیان دیندار برای مراسم عید از تمام سرزمینها به اورشلیم آمده بودند. پس وقتی صدا از آن خانه به گوش رسید، گروهی با سرعت آمدند تا ببینند چه شده است . وقتی شنیدند شاگردان عیسی به زبان ایشان سخن می گویند، مات و مبهوت ماندند! آنان با تعجب به یکدیگر می گفتند: “این چگونه ممکن است ؟ با اینکه این اشخاص از اهالی جلیل هستند، ولی به زبانهای محلی ما تکلم می کنند به زبان همان سرزمینهایی که ما در آنجا بدنیا آمده ایم! (ترجمۀ تفسیری)

همانطور که در جلسات قبل اشاره کردیم، پس از این واقعه، پطرس بر می خیزد و از طریق نبوتهای عهدعتیق بخصوص کتاب یوئیل نبی، به آنها می گوید که برای نجات از داوری خدا باید از گناهانشان توبه کنند و به عیسی مسیح ایمان بیاورند. پس به نوعی سخن گفتن به زبانها در این واقعۀ خارق العاده، ابتدا باعث جلب توجه زائران بی ایمان (غیرمسیحی) و گوش دادن به پیام نجاتبخش انجیل که توسط پطرس رسول موعظه شد، آنگاه یادآور داوری خدا و در نهایت ایمان آوردن آنها شد.

واقعۀ بعدی در اعمال 10 می باشد. هنگامیکه پطرس با هدایت روح القدس به منزل یک غیریهودی بنام کرنلیوس می رود و در حینی که داشت پیام نجات بخش انجیل را موعظه می کرد روح القدس بر تمام شنوندگان افاضه می شود و کلام خدا در ادامۀ ماجرا چنین می گوید:

اعمال 10 : 44 – 48 هنوز سخن پطرس تمام نشده بود که روح القدس بر تمام شنوندگان نازل شد! یهودیانی که همراه پطرس آمده بودند، وقتی دیدند که روح القدس به غیریهودیان نیز عطا شده است ، مات و مبهوت ماندند. ولی جای شک باقی نماند، چون می شنیدند که همه به زبانهای مختلف سخن می گویند و خدا را تمجید می کنند. آنگاه پطرس گفت: ”اکنون که ایشان مانند ما روح القدس را یافته اند، آیاکسی می تواند بمن اعتراض کند که چرا تعمیدشان می دهم؟“ پس بنام عیسی مسیح ایشان را غسل تعمید داد. (ترجمۀ تفسیری)

در این واقعه عطای سخن گفتن باعث شد تا یهودیان مسیحی شده ایی که هنوز امتها را نجس می شمردند و قادر به پذیرش آنها نبودند، بتوانند غیریهودیان را نیز بعنوان برادرانِ مسیحی خود بپذیرند.

علاوه بر این دو واقعه از کلام خدا در می یابیم که عطای سخن گفتن به زبانها باعث:

1) یادآوری هشدارهای انبیا عهدعتیق

2) نزدیک بودن داوری قریب الوقوع داوری خدا بر بی ایمانان بخصوص قوم یهود

3) نشان حضور خدا برای بی ایمانان

4) همراه با تولد کلیسا، آغاز عهدجدید و عصری نوین در تاریخ نجات بخش خدا

5) بیداری (باز شدن چشم رسولان مثل پطرس هنگامیکه دید خدا روح القدس را به امتها نیز بخشیده)

6) یادآوری داوری خدا (برکناری سیستم عهدعتیق با از بین رفتن معبد اورشلیم و سیستم کهانت در سال 70میلادی)

7) برکناری قوم بی ایمان یهود و جایگزینی ایمانداران مسیحی بعنوان عروس مسیح

8) یادآوری بازگشت ثانوی مسیح به بی ایمانان

9) آشکار شدن قدرت خدا در بین بی ایمانان

10) فراموش نکنیم که در روز پنطیکاست زائرینی که تکلم به زبانها را شنیدند سوال کردند این به کجا خواهد انجامید؟

بطور کلی می توان نتیجه گرفت که هدف خدا از اعطای عطای سخن گفتن به زبانها، نشانی بود برای بی ایمانان تا یادآور مجازات خدا بر بی ایمانی، برکت خدا بر ایمانداران و قدرت و حاکمیت مطلق خدا در همۀ امور باشند.

بیائید تا نگاهی به موارد داشته باشیم.

ابتدا به بررسی اولین مورد، یعنی هدف عطای زبانها برای لعنت و داوری خدا، می پردازیم.

اولین هدف این نشانه: لعنت و داوری خداست

در اول قرنتیان 14 : 21 22 پولس می گوید:

اول قرنتیان 14 : 21 – 22  در تورات مکتوب است که خداوند می‌گوید به زبانهای بیگانه و لبهای غیر به این قوم سخن خواهم گفت و با این همه مرا نخواهند شنید. (ترجمۀ کلاسیک)

اشاره به تورات در این آیه می تواند هم به 5 کتب تورات موسی (پیدایش، خروج، لاویان، اعداد، تثنیه) باشد و همانطور که در مزمور 119 می خوانیم، می تواند اشاره به کل عهدعتیق (یعنی 39 کتاب عهدعتیق) باشد که پولس در این آیه (اول قرنتیان 14 : 21) به کل عهدعتیق اشاره می کند از اشعیا 11:28-12 نقل قول می کند، که می فرماید:

اشعیا 28 : 11 – 12  اگر شما (قوم اسرائیل) به من گوش ندهید، آنگاه خدا از بیگانگانی که با لهجه‌های عجیب صحبت می‌کنند، استفاده خواهد کرد تا به شما بیاموزند. او برای شما صلح و آرامش آورد، امّا شما نخواستید به او گوش بدهید. (ترجمۀ مژده)

پولس رسول با اشاره به این هشدار نبوتیِ اشعیا، که نزد مخاطبینِ یهودی اش بسیار آشنا بود، استدلال می کند که اگر این هشدار اشعیا در گذشته برای پدران سرکش شما انجام شد، امروز نیز برای کسانیکه نامطیع می باشند، همین پیام مصداق پیدا می کند.

پولس با استفاده از این نقل قولِ عهدعتیقی در آیۀ 22 چنین نتیجه گیری می کند:

اول قرنتیان 14 : 22 پس زبانها نشانی است نه برای ایمانداران بلکه برای بی‌ایمانان؛ (ترجمۀ کلاسیک)

خوب توجه کنید که پولس آیۀ 22 را با عبارت “پس” که بیانگر یک نتیجه گیری از نقل قولی است که در آیۀ قبلی از آن استفاده کرده، می باشد.

ترجمه های دیگر فارسی عبارت پس را با شرح زیباتری تفسیر کرده اند که از این قرار است.

ترجمۀ مژده: طبق این کلام، عطیه زبانها نشانه‌ای است برای بی‌ایمانان نه برای ایمانداران، حال آنکه نبوّت برای ایمانداران است، نه برای بی‌ایمانان.

ترجمۀ دری: مطابق این کلام، عطیۀ زبان ها نشانه ای است برای بی ایمانان نه برای ایمانداران، حال آنکه پیشگویی برای ایمانداران است، نه برای بی ایمانان.

ترجمۀ تفسیری: پس می بینید که سخن گفتن به زبانها، نشانه قدرت خدا برای ایمانداران نیست بلکه نشانه ای است برای بی ایمانان . اما نبوت ، یعنی آوردن پیغام از جانب خدا، برای بی ایمانان نیست بلکه برای ایمانداران .

در این صورت، می توان گفت که آنچه پولس بعد از عبارت پس می گوید، هدف خدا از بخشیدن عطیۀ زبانها را مشخص می کند.

در نتیجه، مطابق با این آیه، (آیه 22) و آیۀ ماقبل آن، خدا عطای تکلم به زبانها را بعنوان یک نشانه، برای بی ایمانانی که گرفتار وضعیت یهودیان نامطیع و بی ایمانِ زمان اشعیا شده بودند، قرار داد.

حال اجازه بدید تا قدری اطلاعات تاریخی بشما بدم که ارتباط این گفتۀ پولس را با نبوت اشعیای نبی، روشن تر می کند.

اشعیا  باب 28 به حکومت جنوبی، یعنی سرزمین یهودا، تحت حاکمیت حزقیاِ پادشاه، مورخ حدوداً 705 قبل از میلاد، مربوط می شود.

هفده سال پیش از این، یعنی در سال 722 قبل از میلاد، حکومت شمالی، که اسرائیل نام داشت، توسط خدا بشدت مجازات یا داوری می شود، بطوریکه آشوریان آنرا تصرف و نابود می کنند.

حال که حکومت جنوبیِ یهودا، گرفتار نافرمانی شده، خدا از طریق اشعیای نبی به آنها هشدار می دهد که همان مجازاتی که بدلیل بی ایمانی و ارتداد حکومت شمالی برایشان رخ داد، برای پادشاهی جنوب نیز، اتفاق خواهد افتاد.

 این موضوع پیام اشعیا 28: 1-15 است که خدا بتوسط آشوری ها یا بابلی هایی که بزبان بیگانه سخن می گویند، شما را مجازات خواهد کرد.

حال بیائید نگاهی به اشعیا 28 بیاندازیم و ببینیم که چرا خدا قصد داشت حاکمان سرزمین یهودا را مجازات کند.

در آیۀ 7 می گوید که:

اشعیا 28 : 7 اینک‌ اشخاصِ‌ مست (حاکمان)‌ اورشلیم‌ را اداره‌ می‌کنند! حتی‌ کاهنان‌ و انبیا نیز مستند؛ شراب‌ ایشان‌ را چنان‌ مست‌ و گیج‌ کرده‌ که‌ قادر نیستند پیامهای‌ خدا را دریابند و آنها را به‌ مردم‌ رسانده‌، آنان‌ را ارشاد (داوری یا قضاوت) کنند. (ترجمۀ تفسیری)

حال به زشتی اعمال آنها در 8 نگاه کنید:

اشعیا 28 : 8 سفره‌هایشان‌ پر از استفراغ‌ و کثافت‌ است‌ و هیچ‌ جای‌ پاکیزه‌ای‌ دیده‌ نمی‌شود. (ترجمۀ تفسیری)

ظاهراً اشعیا برخی از آنها را در مهمانی ها در حالت گیجی و مستی، در حالی که بر میزها استفراغ کرده اند، می یابد. از این جهت پیام سرزنش آمیز و هشدار وحشتناکی که حاکی از قضاوت آینده است را به آنها اعلام می کند.

آیا می دانید واکنش آنها چیست؟ عکس العمل آنها را در آیات 9  و 10 می بینیم:

اشعیا 28 : 9 و 10 آنها می‌گویند: «اشعیا به‌ چه‌ کسی‌ تعلیم‌ می‌دهد؟ چه‌ کسی‌ به‌ تعلیم‌ او احتیاج‌ دارد؟ تعلیم‌ او فقط‌ برای‌ بچه‌ها خوب‌ است‌! او هر مطلبی‌ را بارها برای‌ ما تکرار می‌کند و کلمه‌ به‌ کلمه‌ توضیح‌ می‌دهد.» (ترجمۀ تفسیری)

همانطور که می بینید این حاکمان مرتد و گناهکار پیام و هشدارهای خدا را به باد تمسخر گرفته بودند و سخنان اشعیای نبی را مثل افرادی که می خواهند با تکرار مطالب به بچه ها آموزش دهند، تشبیه کردند. اشعیا در آیات 11 و 12 می گوید که چرا خدا مطالب را مرتب تکرار می کرد.

اشعیا 28 : 11 12 چون‌ مردم‌ به‌ این‌ تعلیم‌ گوش‌ نمی‌دهند، خدا قوم‌ بیگانه‌ای‌ را خواهد فرستاد تا به‌ زبان‌ بیگانه‌ به‌ آنها درس‌ عبرت‌ بدهند! خدا می‌خواست‌ به‌ ایشان‌ آرامش‌ و امنیت‌ ببخشد، اما ایشان‌ نخواستند از او اطاعت‌ کنند. (ترجمۀ تفسیری)

بعبارتی خدا در این آیات، خطاب به حکام یهودا به طعنه می گوید، حال که پیامِ ساده، تکراری و کودکانۀ اشعیا را نمی شنوید، من با شما به زبانی سخن خواهم گفت که درک نخواهید کرد. منظورش زبان بابلی هایی بود که در سال 588 قبل از میلاد، آنها را از سرزمینشان بیرون راندند، سوزاندند و نابود کردند.

بنابراین، وقتی زبان نامفهوم بابلی ها بگوششان رسید، دریافتند که داوری و مجازات خداوند، بدلیل بی ایمانی و ارتداد، بر آنها نازل شده است.

قوم اسرائیل از طرف خدا بارها از این اخطارها دریافت کرده بود. بعنوان مثال:

هشدار خداوند توسط موسی به قوم در تثنیه 28 : 49 که چنین می فرماید:

تثنیه 28 : 49 و خداوند از دور، یعنی‌ از اقصای‌ زمین‌، امتی‌ را که‌ مثل‌ عقاب‌ می‌پرد بر تو خواهد آورد، امتی‌ که‌ زبانش‌ را نخواهی‌ فهمید. (ترجمۀ کلاسیک)

به این مفهوم که وقتی صدای اجنبیان را شنیدید، بدانید که زمان داوری یا مجازات شما فرارسیده.

مثال دیگر اینکه در قرن هشتم قبل از میلاد خداوند از طریق اشعیای نبی به آنها هشدار داد که وقتی زبان غریبی بگوشتان رسید بدانید که مجازات خدا فرا رسیده.

همچنین در قرن ششم قبل از میلاد نیز هشدار مشابهی توسط ارمیا، آن نبی گریان به قوم داده شد.

ارمیا 15 : 5 خداوند می‌فرماید: «ای‌ بنی‌اسرائیل‌، من‌ قومی‌ را از دور دست‌ برضد تو خواهم‌ فرستاد، قومی‌ نیرومند و قدیمی‌ را که‌ زبانشان‌ را نمی‌فهمی‌. (ترجمۀ کلاسیک)

خدا در دورانِ عهدعتیق، به مردم اسرائیل هشدار داده بود که زمان وقوع مجازات آنها، با نشانه ای از جمله شنیدن زبان ناشناخته ای که آنرا نمی فهمیدند، خواهد بود.

بنابراین پولس رسول در اول قرنتیان 14 : 28 با ارجاع به نبوت اشعیا 28، به مخاطبینش یادآور می شود که:

همانطور که در عهدعتیق موسی، اشعیا و ارمیای نبی به قوم بی ایمانشان گفتند، که زبانهای ناشناخته، از داوری قریب الوقوع خداست، امروز نیز بتوسط عطای زبانها، نشانی از داوری و مجازات الهی برای بی ایمانانی که در بین شما زندگی می کنند، قرار داده است.

حال شاید بپرسید که این نبوتها چه ارتباطی با وقایع زمان پولس دارند؟

خب، زائران یهودی در روز پنطیکاست شنیدند که شاگردان مسیح دارند به زبانها سخن می گویند و باید می فهمیدند که مجازات قریب القوع الهی در راه است، بطوریکه 30 سال بعد در سال 70 میلادی، امپراطور روم وارد آن سرزمین شد، که در نتیجۀ آن شهر اورشلیم از بین رفت، سیستم قربانی یهود مقطع و معبد آنها تخریب شد.

پس خدا،  بتوسط عطای سخن گفتن به زبانها، در نظر داشت که به مخاطبینش بفهماند، که اگر داوری او در سال 722 قبل از میلاد بخاطر ارتداد حاکمیت شمالی اسرائیل و در سال 586 قبل از میلاد بخاطر بی ایمانی حاکمیت جنوبی رُخ داد، مطمئن باشند، که یهودیانی که به مسیحشان پشت کردند و او را به صلیب کشیدند، در قرن اول میلادی، با تخریب معبد و فروپاشی سیستم کهانت، از طرف خدا بشدت مجازات خواهند شد.

عیسی مسیح قبلاً به آنها چنین گفته بود:

لوقا 13 : 35 به شما می‌گویم که معبد بزرگ شما متروک به شما واگذار خواهد شد. (ترجمۀ مژده)

لوقا 21 : 20، 23-24 امّا هروقت اورشلیم را در محاصره لشکرها می‌بینید بدانید که ویرانی آن نزدیک است. … این قوم مورد خشم و غضب الهی واقع خواهد شد. آنان به دَم شمشیر خواهند افتاد و به اسارت به تمام کشورها خواهند رفت و اورشلیم تا آن زمان که دوران ملل بیگانه به پایان نرسد پایمال آنان خواهد بود. (ترجمۀ مژده)

مطابق با این هشدارها و نیز علامت عطیعۀ زبانها، سرزمین اسرائیل و قوم یهود،  در سراسر دورۀ خدمات رسولان مورد داوری خدا قرار گرفت. به همین دلیل پولس در اول قرنتیان 14، به اشعیا 28 اشاره می کند، ولی افسوس که خداوند انتهای آیۀ 21 می فرماید که:

اول قرنتیان 14 : 21 … با این همه مرا نخواهند شنید. (ترجمۀ کلاسیک)

علاوه بر داوری خدا بر بی ایمانان، عطای زبانها، نشانی از برکت خدا نیز بود.

دومین هدف از عطا زبانها اینکه عطای زبانها نشانی از برکت خداست

خدا به توسط عطای زبانها در روز پنطیکاست نه تنها به یهودیان بی ایمان یادآور شد که داوری او بر بی ایمانی آنان بزودی رُخ خواهد داد، بلکه هنگامیکه یهودیانِ متعصب و شریعت گرا شنیدند که سامریان و غیریهودیان نیز به مسیح ایمان آورده اند تلاش کردند که آنها را مجبور کنند تا با انجام شرایع یهود زندگی مسیحی شان را ادامه دهند، اما استدلال پطرس در شورای باب 15 اعمال رسولان بسیار نتیجه جالبی را بما می دهد.

اعمال 15 : 7 الی 12 پس از بحث بسیار پطرس برخاست و خطاب به ایشان گفت: «ای برادران، شما می‌دانید که مدّتها پیش خدا مرا از میان شما برگزید تا، غیریهودیان مژده نجات را از زبان من بشنوند و ایمان آورند. خدا که از قلبها آگاه است، این کار را با عطای روح‌القدس به آنان به همان طریقی که به خودِ ما عطا فرمود، تأیید کرد و هیچ تبعیضی بین ما و آنان قایل نشد، بلکه قلب آنان را با ایمان پاک ساخت. پس حالا چرا می‌خواهید خدا را بیازمایید و باری بر دوش این شاگردان بگذارید، باری که نه نیاکان ما قدرت تحمّل آن را داشتند و نه ما؟ بلکه برعکس، ما از راه فیض عیسی خداوند، ایمان می‌آوریم و نجات می‌یابیم و آنها هم همین‌طور.» به دنبال سخنان پطرس همه ساکت ماندند و به گزارش برنابا و پولس در مورد عجایب و نشانه‌هایی که خدا به وسیله ایشان در میان غیریهودیان انجام داده بود، گوش می‌دادند. (ترجمۀ مژده)

خدا در آن دوران، یعنی دورۀ رسولان در حال بنای کلیسا بود، که ابتدا با ایمان آوردن یهودیان در باب 2 اعمال رسولان آغاز شد و بعد ملحق شدن سامریان در باب 8 و نیز غیریهودیان در باب 10 ادامه یافت.

در نتیجه می توان گفت که خدا بتوسط عطای زبانها به یهودیان ثابت نمود که او دیگر فقط از طریق یک ملت (یعنی قوم یهود) کار نخواهد کرد و قرار نیست فقط به یک زبان سخن بگوید. فیض و برکت او دیگر، فقط به یک قوم محدود نیست، بلکه او از طریق پیروانش به نزد سایر ملتها خواهد رفت و کلیسایش را بنا خواهد کرد.

بعبارتی خدا، پادشاهی برای همه ملتهاست. روش خدا این بود که، نه فقط به یک زبان، بلکه کبریایی خدا به همه زبانها و قومها اعلام شود، و کلیسا از نجات یافتگان همۀ ملتها تشکیل گردد.

پولس این مطلب را بشکل دیگری در رسالۀ رومیان بیان می کند.

رومیان 11 : 11 و 12 هدف خدا این بود که هدیه نجات خود را به غیریهودیان عطا کند تا از این راه در یهودیان غیرتی بوجود آید و ایشان نیز طالب نجات گردند. از آنجا که یهودیان هدیه نجات خدا را نپذیرفتند و لغزیدند، هدیه نجات و برکات غنی الهی در اختیار سایر مردم دنیا قرار گرفت. حال، اگر یهودیان هم به مسیح ایمان بیاورند، چه نعمت های بزرگتری نصیب مردم دنیا خواهد شد! (ترجمۀ تفسیری)

تکلم به زبانها، نشانه ای غیرقابل کتمان، از تحقق یک انتقال، که از یک طرف، نفرین بر بی ایمانی یهود و از طرف دیگر برکت برای هر کس که ایمان بیاورد، بود.

ولی عزیزان، هدف خدا در استفاده از عطای تکلم به زبانها به اینجا ختم نمی شود، یک هدف دیگر نیز بدنبال داشت وآن این بود که، برای بی ایمانان نشانی از قدرت و حاکمیت خدا بود.

سومین هدف از عطا زبانها اینکه عطای زبانها نشانی از قدرت و حاکمیت خداست

به این مفهوم که مردمِ بی ایمان با دیدن این نشان، به قدرت و حاکمیت خدا پی می بردند.

توجه داشته باشید که این رسولان و انبیا بودند که پیامِ ملکوت و داوری خدا را به مردم می رسانیدند و کلیساها را در سرزمین های مختلف بنا می کردند و خدا بتوسط عطایای روحانی و معجزات پیامشان را ثابت می کرد.

از این جهت پولس رسول در اول قرنتیان 14 : 18 می گوید که بیش از آنها به زبانها سخن می گوید و همچنین اثبات رسالتش را در دوم قرنتیان این چنین بیان می کند:

دوم قرنتیان 12 : 12 زمانی که با شما بودم و با صبر و شکیبایی، خدا را خدمت می کردم، او توسط من معجزات و کارهای شگفت آور بسیاری در میان شما انجام داد. همین معجزات، دلیل و گواه هستند بر اینکه من رسول و فرستاده خدا می باشم. (ترجمۀ تفسیری)

این نوع استدلال برای مخاطبین پولس بسیار تکان دهنده، شکننده، حیرت انگیز و متقاعد کننده بود چون وقتی بی ایمانان شاهد کارهای شگفت انگیز خدا، بخصوص عطای تکلم به زبانها بودند به قدرت و حاکمیت خدا در آن کلیسا پی می بردند.

پس تا اینجا به تفصیل دریافتیم که چرا پولس می گوید عطای زبانها نشانی برای بی ایمان است، حال بیائید، ادامۀ مطلب را از آیۀ 22 پی بگیریم.

او در ادامۀ مطلب در بخش دوم آیۀ 22 پس از اینکه می گوید زبانها نشانی است برای بی ایمانان می فرماید:

تفسیر آیه 22

اول قرنتیان 14 : 22  . . . امّا نبوّت برای بی‌ایمان نیست بلکه برای ایمانداران است. (ترجمۀ کلاسیک)

متاسفانه ترجمۀ هزارۀ نو به غلط نشانه را در متن درج کرده است و اینگونه برگردان کرده است.

ترجمۀ هزارۀ نو: پس زبانهای غیر، نشانه‌ای است نه در مورد ایمانداران بلکه در مورد بی‌ایمانان؛ امّا نبوّت نشانه‌ای در مورد ایمانداران است و نه بی‌ایمانان.

اما در ترجمه های دیگر درست برگردان شده و برابر با زبان اصلی یعنی یونانی، عبارت نشانه در آن نیست. سایر ترجمه های فارسی از این قرارند:

ترجمۀ مژده: طبق این کلام، عطیه زبانها نشانه‌ای است برای بی‌ایمانان نه برای ایمانداران، حال آنکه نبوّت برای ایمانداران است، نه برای بی‌ایمانان.

ترجمۀ دری: مطابق این کلام، عطیۀ زبانها نشانهای است برای بیایمانان نه برای ایمانداران، حال آنکه پیشگویی برای ایمانداران است، نه برای بیایمانان.

ترجمۀ تفسیری: پس می بینید که سخن گفتن به زبانها، نشانه قدرت خدا برای ایمانداران نیست بلکه نشانه ای است برای بی ایمانان . اما نبوت، یعنی آوردن پیغام از جانب خدا، برای بی ایمانان نیست بلکه برای ایمانداران .

اجازه بدید تا فرقش رو اینجا براتون مثال بزنم. پولس در آیه 22 با گفتن اینکه عطای زبانها نشانی برای بی ایمان است ولی نبوت وسیلۀ یادگیری برای ایمانداران است مثل این می ماند که من بگویم:

زنگ کلاس علامتی است برای حاضر شدن در کلاس، ولی آموزۀ معلم علامت نیست بلکه وسیله ایست برای تدریس و یادگیری شاگردان.

پولس در آیات 3 و 4 به وضوح این مسئله را تکرار می کند که عطای نبوت نشان نیست، و چنین می گوید:

اول قرنتیان 14 : 3 و 4 کسی که نبوت می کند، یعنی پیغامهای خدا را به ایمانداران اعلام می کند، با این کار به آنان کمک می نماید تا رشد کنند، تشویق شوند و تسلی یابند. پس ، کسی که به زبانها سخن می گوید، فقط به رشد خود کمک می کند، اما آنکه نبوت می نماید، به رشد تمام کلیسا کمک می کند تا همه در پاکی و شادی پیشرفت نمایند. (ترجمۀ تفسیری)

شما از بچه های مدرسه ای بپرسید مدرسه چکار کردید، هیچ کدام نمیگن رفتیم تمام روز رو به زنگ مدرسه گوش دادیم، میگن درس خوندیم و یاد گرفتیم.

ولی متاسفانه امروزه بسیاری از کاریزماتیک های افراطی در کلیساهای مختلف ساعتها وقت مقدس عبادت کلیسایی شان را بجای اینکه صرف مطالعۀ کلام خدا بکنند، مثل بچه های ابله گوششون به زنگ و جغجغه های شیطان است.

توجه داشته باشید که مخاطبین پولس در اینجا کلیسایی است که اعضای آن از لحاظ رفتاری آلوده به خودخواهی، خودمحوری، خلسگی، و حالات پر شور و هیجان شده بودند.

او این مطالب را نوشت تا آنها را از این انحرافات اصلاح کند و به آنها تذکر دهد که باید این روشهای غلط را ترک کنند.

به همین دلیل است که در هیچ جای دیگر کلام خدا به اندازۀ اینجا هیچ اشاره ای به عطای زبانها نشده است. عطای زبانها بخاطر موقت بودنش، ارزش ماندگار نداشت.

پولس حتی در آیۀ 1 بطور ضمنی یا طعنه آمیز به مخاطبینش تاکید می کند، که اگر می خواهید در پی عطایی باشید، از خدا بخواهید تا نبوت کنید، چون همانطور که قبلاً هم اشاره شد، نبوت به مفهوم اعلان حقیقت یا موعظۀ کلام خدا است.

او پس از پرداختن به هدف عطای زبانها در آیۀ 23 به کاربرد این عطا در جلسات کلیسایی اشاره می کند و چنین می گوید:

تفسیر آیه 23 …

اول قرنتیان 14 : 23 پس اگر تمام کلیسا در جایی جمع شوند و همه به زبانها حرف زنند و اُمیّان یا بی‌ایمانان داخل شوند، آیا نمی‌گویند که دیوانه اید؟ (ترجمۀ کلاسیک)

حال ممکن است بعضی بپرسند که:

مگر پولس در آیه قبلی یعنی آیه 22 نگفت که عطای زبانها نشانه ای برای بی ایمانان است، پس چرا باید در اینجا، یعنی آیۀ 23 بی ایمانان باید فکر کنند که اینها دیوانه هستند؟

قبلاً اشاره به عباراتی چون پس یا بنابراین کردیم. پولس از این عبارات برای نتیجه گیری از آنچه تا کنون گفته شده استفاده می کند و در اینجا می گوید:

بنا بر آنچه در مورد هدف از عطای زبانها گفتم، حال اگر شخصِ بی ایمان یا غیرمسیحی وارد عبادت کلیسایی ما بشود و ببیند که همه در حال تکلم به زبانها هستند، آیا نمی گوید که این افراد دیوانه اند؟

بعبارتی، پولس در اینجا فرض را بر این می گیرد که اگر همۀ اعضا قادر می بودند که عطای واقعی زبانها بگویند و در جلسه این کار را بروش بت پرستان با بی نظمی و اغتشاش انجام می دادند، آیا غیر مسیحیانی که به چنین کلیسایی وارد شوند نمی گویند، اینها دیوانه هستند؟

پس در اینجا تفاوتی نمی کند که عطای واقعی یا جعلی (یعنی وردخوانی) باشد، در هر دو صورت اگر با روش بت پرستان بکار گرفته شود باز هم تاثیر درستی خواهد داشت.

پس اشارۀ پولس در اینجا به آشفتگی و بی نظمی در جلسات کلیسایی است.

او در ادامۀ سخنانش چنین می گوید:

تفسیر آیات 24 و 25 …

اول قرنتیان 14 : 24 و 25 ولی اگر همه نبوّت کنند و کسی از بی‌ایمانان یا امّیان درآید، از همه توبیخ می‌یابد و از همه ملزم می‌گردد، و خفایای قلب او ظاهر می‌شود و همچنین به روی درافتاده، خدا را عبادت خواهد کرد و ندا خواهد داد که فی‌الحقیقۀ خدا در میان شما است. (ترجمۀ کلاسیک)

ترجمۀ تفسیری این آیات بقدری واضح و زیباست که نیازی به توضیح بیشتری ندارد:

ترجمۀ تفسیری: اما اگر همه نبوت کنید، حتی اگر این پیغامها بیشتر برای ایمانداران مفید باشد، و همان موقع یک غیر مسیحی یا یک نوایمان وارد شود، با شنیدن این پیغامهای الهی وجدانش بیدار خواهد شد و پی خواهد برد که گناهکار است. آنگاه پرده از افکار پنهان او برداشته شده ، به زانو خواهد افتاد و خدا را پرستش کرده، خواهد گفت که حقیقتاً خدا در میان شماست.

پولس بار دیگر، عطای تکلم به زبانها را در مقایسه با عطای نبوت قرار می دهد و می گوید که اگر در جمع کلیسایی، بجای عطای زبانها، عطای نبوت، که همان اعلان حقیقت یا موعظۀ کلام خداست، بکار گرفته شود، نتیجه آن برعکس خواهد بود.

چون شخص بی ایمان به محض شنیدن پیام خدا، به گناهکار بودن خود پی خواهد برد، خود را در مقابل خدای قدوس و داورِ عادل، خواهد دید، و در نهایت با حس تقصیر و پشیمانی نزد خداوند توبه کرده، بخاطر بخشش گناهانش، او را مورد ستایش قرار خواهد داد.

چنین شخصی پس از ملاقاتی که با خدا در کلیسا داشت، اعتراف خواهد کرد که حضور خدا را در این جمع کلیسایی تجربه کرده است.

کلیسا باید اینچنین مکانی باشد. هر غیر مسیحی ای که وارد یک جمع کلیسایی می شود باید چنین تجربه ای را داشته باشد.

و البته منظور من از کلیسا، هر جا که دو یا سه نفر به نام مسیح برای عبادت خدا و مطالعۀ کتابمقدس به نام مسیح جمع می شوند است. این تجربه هر جایی می تواند صورت بگیره. من در سالیان زندگی مسیحی ام، دیده ام که غیرمسیحیان در کلیسا، جلسات خانگی و حتی در جلسات اینترنتی حضور خدا و کلام زنده اش را تجربه کرده اند.

غیرمسیحیان وقتی به جمع مسیحیان وارد می شوند انتظار ندارند که وردهای بی مفهوم بشنود، این کار را بت پرستان و جادوگران می کنند.

آنها انتظار ندارند که درسهای روانشناسی یا اخبار سیاسی و اجتماعی و فرهنگی بشنوند، رسانه های گروهی مملو از این برنامه هاست.

آنها حتی انتظار ندارند که در یک نمایش پر احساس موزیکال شرکت کنند، چون در سطح شهر این گونه برنامه ها پر است، بخصوص آخر هفته ها.

تنها انتظار آنها این است که با خدای واقعی و خارق العاده ملاقات کنند و کلام او را بشنوند.

امیدوارم که جلسات ما بتواند این نیاز حیاتی آنها را برایشان برآورده کند، تا وقتی از آنها سوال شود که چطور بود؟ بگویند: حقیقتاً خدا در میان آنهاست.

در درس بعدی به بررسی سومین و آخرین بخش این فصل از اول قرنتیان 14 آیات 26 الی 40 تحت عنوان دستورالعملِ کاربردِ عطای زبانها خواهیم پرداخت و این مجموعه را به پایان خواهیم رساند.

فیض و برکت خدا با همۀ شما باشد و بماند. خدا نگهدار.