انجیل پادشاهی خدا (6)

تحقق نبوتها توسط پادشاه یهود (متی 13:2-15)

در ادامۀ مطالعۀ انجیل پادشاهی خدا از انجیل متی امروز می خواهیم نکات بسیار شگفت انگیزی دیگر را از این کتاب بی نظر بررسی کنیم.

همانطور که قبلاً اشاره کردیم، متی در انجیلش تصویر زیبایی از عیسی مسیح بعنوان پادشاهی که از آسمان آمد تا انسان گناهکار را رستگار کند، برایمان ترسیم می کند.

تا کنون از انجیل متی ویژگیهای بی نظیری از پادشاهی خدا را بررسی کردیم که تحت این عناوین بودند:

از شجره نامۀ مسیح به مطالعۀ اساس حاکمیت مسیح بر مبنای فیض و رحمت الهی پرداختیم

در حکایت تولد از باکره دریافتیم که پادشاهی مسیح منشاء الهی دارد

سپس در باب 2 خواندیم که مجوسیانی که در مشرق زمین به آموزش سلاطین و پادشاهان مشغول بودند به بیت لحم رفته و  از تولد مسیح تجلیل ملوکانه ای بعمل آوردند.

جلسۀ گذشته واکنش هیرودیس پادشاه، کاهنان، کاتبان و مردم اورشلیم را بررسی کردیم و امروز در ادامۀ مطالعۀ انجیل پادشاهی خدا، از متی 13:2-15، تحقق چند نبوت عهدعتیق را بررسی خواهیم کرد.

جالب است بدانیم که عیسی مسیح در حدود سه سال و نیم زندگی اش، 332 نبوت یا پیشگویی های عهدعتیق را به انجام رساند و در بخشی که امروز از کلام خدا مطالعه خواهیم کرد فقط 4 تا از این نبوت ها را که بطور پیچیده و منحصر بفردی برای معرفی عیسی مسیح مطرح شده اند با هم بررسی خواهیم کرد.

پیچیدگی این نبوتها بگونه ایست که به هیچ وجه نمی توان تحقق آنها را اتفاقی یا تصادفی دانست.

این نبوتها در اشاره به چهار نقطۀ جغرافیایی از جمله بیت لحم، مصر، رامه و ناصره می باشند.

در واقع این چهار مکان، نقش ویژه ای را در تولد مسیح دارند.

در تولد هر شخص معمولا ذکر نام یک محل جغرافیایی برای شناسایی او کفایت می کند.

مثلاً میگویند که فلانی متولد تهران و شناسنامۀ او صاده از مثلاً خانی آباد یا ورامین است،

اما در رابطه با عیسی مسیح، متی با ذکر پیشگوئی ها، اشاره به چهار شهر می کند تا هویت عیسی مسیح را بعنوان پادشاه یهود دقیقتر مشخص نماید.

با چنین شواهدی خوانندگان بیشتر درک می کنند که تولد و پادشاهی عیسی مسیح در نقشه و ارادۀ خداست.

اولین نبوت در رابطه با شهر بیت لحم است و آنرا از متی 4:2-6 بررسی می کنیم.

1) اولین نبوت در رابطه با بیت لحم (متی 4:2-6 و میکاه 2:5)

متی 4:2-6 پس همه روسأیِ کَهَنه و کاتبانِ قوم را جمع کرده، از ایشان پرسید که «مسیح کجا باید متولد شود؟»  بدو گفتند: «در بیت لحمِ یهودیّه زیرا که از نبی چنین مکتوب است:  و تو ای بیت لحم، در زمین یهودا از سایر سرداران یهودا هرگز کوچکتر نیستی، زیرا که از تو پیشوایی به ظهور خواهد آمد که قوم من اسرائیل را رعایت خواهد نموددر جلسۀ گذشته به این نبوت قدری اشاره کردیم که روسای کهنه و کاتبان در رابطه با محل تولد عیسی مسیح به میکاه 2:5 اشاره می کنند.

در مورد میکاه نبی

میکاه همانطور که قبلاً هم اشاره شد، نبی ای بود که علیه معلمین، انبیا و حکام کذبۀ زمانش نبوت می کرد و داوری خدا را بر آنان اعلام می نمود. بعنوان مثال در میکاه 1:2-2 چنین می خوانیم.

میکاه 1:2-2 وای بر شما که شب، بر بستر خود نقشه های شوم می کشید و صبح زود برمی خیزید تا آنها را عملی سازید. هر کار بدی که از دستتان برآید انجام می دهید.2 به زمینها و خانه های مردم طمع می کنید و آنها را از چنگشان در می آورید. اموال و خانه کسی از دست شما در امان نیست. 3پس خداوند می فرماید: « من قصد دارم بر سر شما بلا نازل کنم و شما قادر نخواهید بود از آن فرار کنید. روزگارتان سیاه خواهد شد و دیگر با تکبر راه نخواهید رفت،4 بلکه نوحه سرایی خواهید کرد و خواهید گفت: «خانه خراب و نابود شدیم. خداوند سرزمین ما را از ما گرفته و ما را آواره نموده و اموالمان را به دیگران داده است. »

در اینجا میکاه خطاب به رهبران و حکام ظالم و دیکتاتور قوم اسرائیل سخن می گوید و داوری خدا را اعلام می کند.

میکاه 1:3-2 و 5 ای رهبران بنی اسرائیل، گوش کنید! شما کسانی هستید که باید مفهوم عدالت را بدانید، ولی در عوض از خوبی متنفرید … خداوند می فرماید: « ای انبیای دروغگو که قوم مرا گمراه کرده، برای کسی که به شما مزد می دهد با صدای بلند سلامتی می طلبید و کسی را که مزد نمی دهد تهدید می نمایید؛… »

سپس در آیۀ 8 اینطور ادامه میدهد که:

میکاه 8:3-12 و اما من از قدرت روح خداوند پر شده ام تا بدون ترس، گناهان قوم اسرائیل را به آنها اعلام کنم، پس ای رهبران اسرائیل که از عدالت نفرت دارید و بی انصافی می کنید، به من گوش دهید! ای کسانی که اورشلیم را از خون و ظلم پر ساخته اید، ای رهبران رشوه خوار، ای کاهنان و انبیایی که تا به شما مزد ندهند موعظه نمی کنید و نبوت نمی نمایید، ولی در عین حال وانمود می کنید که به خدا توکل دارید و می گویید: « خداوند در میان ماست، پس هیچگونه آسیبی به ما نخواهد رسید. » بخاطر شما اورشلیم با خاک یکسان شده، بصورت تودهای سنگ در خواهد آمد و کوهی که خانه خداوند بر آن قرار دارد به جنگل تبدیل خواهد شد.

میکاه نبی بعد از اعلام مجازات خدا برای معلمین، کاهنان و حکام ظالم و دروغین، وعدۀ آمدن یک رهبر و فرمانروای حقیقی را بشارت میدهد.

او در باب 5 آیۀ 2 به محل تولد این رهبر حقیقی که از ازل بود اشاره می کند و چنین می گوید.

میکاه 2:5 خداوند می فرماید: « ای بیت لحم افراته، هر چند که در یهودا روستای کوچکی بیش نیستی با وجود این از تو کسی برای من ظهور خواهد کرد که از ازل بوده است و او قوم من اسرائیل را رهبری خواهد نمود. »

این پادشاه ازلی کسی جز پسر خدا، شاه شاهان، دومین شخص از اقنوم تثلیث یعنی عیسی مسیح نیست، که در بیت لحم افراطه متولد شد شهریکه در میان شهرهای یهودا بسیار کوچک بود.

متی پاسخ روسای کهنه و کاتبان به هیرودیس اینگونه نقل می کند:

بدو گفتند: «در بیت لحمِ یهودیّه …

بنظر میرسد که بقیۀ آیه یعنی نقل قول آیه را متی با الهام خدا اضافه نموده چون او هم مثل میکاه نویسنده کلام خداست و این اختیار را دارد آنچه را که خدا به او الهام می کند بنویسد.

بنابراین متی اضافه میکند که:

زیرا که از نبی چنین مکتوب است: و تو ای بیت لحم، در زمین یهودا از سایر سرداران یهودا هرگز کوچکتر نیستی، زیرا که از تو پیشوایی به ظهور خواهد آمد که قوم من اسرائیل را رعایت خواهد نمود.» (متی 5:2-6)

حال بیائید نبوت دوم را بررسی کنیم.

2) نبوت دوم – خروج  از مصر (متی 15:2 و هوشع 11:1)

نبوت اول در رابطه با ظهور یا تولد مسیح در بیت لحم بود و نبوت دوم در مورد خروج او از مصر می باشد.

این مرا بیاد دو کتاب پیدایش و خروج از تورات می اندازد.

تصورش را بکنید که یوسف و مریم در رابطه با تولد نوزادشان از فرشتۀ خدا، از چوپانان، الیزابت و شمعونی که در خانۀ خدا آنها را ملاقات کرد شنیده بودند که این نوزاد، پسر خدا، پادشاه و نجات دهنده ای است که گناه جهان را بر می دارد.

نکات جالبی در رابطه با شمعون وجود دارد که مایلم بهشون اشاره کنم. در لوقا باب 2 اینطور میخوانیم که

لوقا 25:2-34 … شمعون شخصی صالح ، خداترس و پر از روح القدس بود، و ظهور مسیح را انتظار می کشید. روح القدس نیز بر او آشکار ساخته بود که تا مسیح موعود را نبیند، چشم از جهان فرو نخواهد بست. آن روز، روح القدس او را هدایت کرد که به خانه خدا برود؛ و هنگامی که یوسف و مریم، عیسای کوچک را آوردند تا مطابق شریعت، به خدا وقف کنند، شمعون، او را در آغوش کشید و خدا را ستایش کرد و گفت: «خداوندا، اکنون دیگر می توانم با خیالی آسوده چشم از جهان فرو بندم، زیرا طبق وعده ات، او را دیدم! بلی، نجات دهنده ای را که به جهان بخشیدی، با چشمان خود دیدم! او همچون نوری بر قومها خواهد تابید و ذهنشان را منوّر خواهدساخت و مایه سربلندی قوم تو، بنی اسرائیل، خواهد شد!» یوسف و مریم مات و مبهوت ایستاده بودند و از آنچه درباره عیسی گفته می شد، به شگفت آمده بودند. اما شمعون برای ایشان دعای خیر کرد… (ترجمۀ تفسیری)

همانطور که عرض کردم خدا از طُرُق مختلف مریم و یوسف را تسلی می داد. این بار بتوسط شمعون آنها را تشویق می کند، اما شمعون پس از دعاش به آنها چنین می گوید:

لوقا 34:2-35 سپس به مریم گفت: «اندوه ، همچون شمشیری قلب تو را خواهد شکافت، زیرا بسیاری از قوم اسرائیل این کودک را نخواهند پذیرفت و با این کار، باعث هلاکت خود خواهند شد. اما او موجب شادی و برکت بسیاری دیگر خواهد گردید؛ و افکار پنهانی عده زیادی فاش خواهد شد!» (لوقا 25:2-35)

در واقع خدا داشت با این سخنان نبوتی یوسف و مریم را برای نبوت بعدی آماده می کرد چون درست کمی پس از این پیشگویی شمعون، مجوسیان میآیند و در تائید این پیامها به پرستش کودک می پردازند. مریم و یوسف اکنون کاملاً متقاعد شده اند که این عیسی کیست.

اما پس از اینکه مجوسیان آنجا را ترک می کنند فرشتۀ خدا در خواب بر یوسف ظاهر می شود و به او چنین میگوید.

(متی 13:2) پس از رفتن ستاره شناسان ، فرشته خداوند در خواب بر یوسف ظاهر شد و گفت : «برخیز و کودک و مادرش را برداشته ، به مصر فرار کن ، و همانجا بمان تا تو را خبر دهم ؛ زیرا هیرودیس پادشاه می خواهد کودک را به قتل برساند.»

واژۀ یونانی pheuga “فیوجا” که به فارسی فرار ترجمه شده به مفهوم رستن از خطر هست. در آیه 12 هم خدا از مجوسیان می خواهد که از خطر فرار کنند و بار دیگر در آیۀ 13 نیز به یوسف گفته می شود که به مصر فرار کند

(بعضی ها مثل ایلیا و یونس کارشون برعکس است، به جایی که از خطر فرار کنند از ارادۀ خدا فرار میکنند J ). 

فرعون تلاش کرد تا آن موسی را که در آن زمان طفل بود، اما خداوند ترتیبی داد تا او زنده بماند.

در سرگذشت تولد عیسی مسیح نیز، خدا بار دیگر با مداخلۀ الهی اش جان عیسی مسیح که نجات دهندۀ دنیا و شاه شاهان است، را از توطعه های دشمنانش نجات می دهد.

هیچ تلاش انسانی قادر نخواهد بود که جلوی نقشۀ خدا را بگیرد.

مصر که زمانی سرزمین جور و ستم یهودیان بود اکنون پناهگاه امنی برای پسر خداست.

خداست که از فرزندش محافظت می کند. اوست که تمام توطئه ها و دسیسه های شیطان را باطل می سازد.

مزمور 1:91-16 خداوند حافظ ‌ماست‌ آنکه ‌به ‌خـدای ‌قادر مطلق ‌پناه ‌می‌بـرد، زیر سایه ‌او در امان ‌خواهد بود. او به ‌خداوند  خواهد گفت‌ «تو پناهگاه ‌و خدای‌ من ‌هستی‌. من ‌بر تو توکل ‌دارم‌.» خداوند، تو را از هر دام ‌خطرناک‌ و بیماری ‌کشنده ‌خواهد  رهانید. او تو را در زیر بالهای ‌خود خواهد گرفت‌ و از تو مراقبت ‌خواهد کرد. وعده‌های ‌امین ‌او برای ‌تو چون ‌سلاح ‌و سپر  می‌باشد. از بلاهای ‌شب ‌نخواهی ‌ترسید و از حملات‌ ناگهانی ‌روز بیم ‌نخواهی ‌داشت‌. وبایی‌ که ‌در تاریکی ‌می‌خزد تو را نخواهد  ترساند و طاعونی ‌که ‌در روشنایی ‌کشتار می‌کند تو را نخواهد هراساند. اگر هزار نفر در کنار تو بیفتند و ده‌هزار نفر در اطراف ‌تو جان ‌بسپارند، به ‌تو آسیبی ‌نخواهد رسید. تنها با چشمان‌ خود، خواهی ‌نگریست ‌و مجازات ‌گناهکاران ‌را خواهی‌ دید. هیچ ‌بدی‌ دامنگیر تو نخواهد شد و بلایی ‌بر خانه ‌تو سایه ‌نخواهد افکند، زیرا تو به ‌خداوند پناه ‌برده‌ای ‌و زیر سایـه ‌خدای ‌قـادر متعـال ‌بسر می‌بری‌. او به ‌فرشتگان ‌خود دستور می‌دهد تا به ‌هر راهی‌که ‌بروی‌، از تو حمایت ‌و محافظت ‌کنند. آنها تو را روی ‌دست ‌خود خواهند گرفت ‌تا پایت ‌به ‌سنگ‌ نخورد. شیر درنده‌ و مار سمی ‌را زیر پا له ‌خواهی‌ کرد و آسیبی ‌به ‌تو نخواهد رسید! خداوند می‌فرماید: «آنانی‌را که ‌مرا دوست‌ دارند، نجات ‌خواهم ‌داد و کسانی ‌را که ‌مرا می‌شناسند، محافظت ‌خواهم ‌کرد. وقتی ‌دعا کنند،  دعایشان ‌را مستجاب ‌خواهم ‌ساخت ‌و چون ‌در زحمت ‌بیفتند، به ‌کمک ‌ایشان ‌خواهم ‌شتافت‌؛ آنها را خواهم ‌رهانید و سرافراز خواهم ‌ساخت‌. به ‌آنها عمر دراز خواهم ‌بخشید و نجاتشان ‌خواهم‌داد.»

– خرافاتی در رابطه با کودکی مسیح

تنها مطلبی که از زندگی عیسی مسیح و مادرش در مصر می دانیم همین آیۀ 13 (متی2) می باشد.

اما باورتان نمی شود که در رابطه با دوران کودکی مسیح چند جلد کتاب در این رابطه نوشته شده. یکی از این کتابها “انجیل دوران کودکی خداوندمان” نام دارد. این کتاب مثل خیلی از کتب قدیمی حاوی مطالب کاذب بسیاری می باشد.

مثلاً میگوید که عیسی مسیح در دوران نوزادیش هر کجا که قدم می گذاشت بتها بخودی خود بزمین افتاده می شکستند. در آن می خوانیم که یکروز عیسی بطرف یک کاهن مصری که کودک سه سالۀ دیوزده اش را بهمراه داشت رفته تکه ای از پارچۀ قنداقش را کنده بر سر بچه می گذارد و در همان لحظه دیوها از آن کودک خارج می شوند.

در جای دیگر این کتاب نوشته شده که هر کس به چشمان مریم نگاه می کرد شفا می یافت. هر جائیکه که مسیح حضور داشت دزدان به صحرا فرار می کردند و همۀ مرضهای مردم شفا می یافت.

از طرف دیگر مطالب منفی در کتابهای دیگر نوشته شده، مثلاً نوشته شده که عیسی مسیح در مصر بخاطر اینکه فرزند نامشروع بوده به کار جادوگری مشغول بوده و پس از بازگشت به وطنش با استفاده از اعمال جادوگری ادعای خدایی می کند.

تلمود یهودیان میگوید 10 نوع جادوگری از عالم بالا بر دنیا نازل شده که 9 تای آن در مصر و دیگری خارج از مصر می باشد. به همین خاطر ربایان یهود باور دارند که مصر مرکز جادوگریست و خیلی از یهودیان معتقدند که عیسی مسیح در سن جوانی در مصر جادوگری آموخته و هنگام برگشتن به اسرائیل با استفاده از آن عده ای را متقاعد نموده که مسیح موعود است. این تعلیم یهودیان در رابطه با مسیح است که از فضای خالی بین آیۀ متی 13:2 استخراج کرده اند.

– فرار به مصر و ادامۀ واقعه

بنابراین تنها مطلبی که خداوند می خواهد ما از دوران کودکی مسیح بدانیم این است که بخاطر تحقق یک نبوت خدا او را به مصر فرا می خواند. پس یوسف از سخن فرشته اطاعت کرد. در آیه 14 می خوانیم.

متی 14:2 یوسف همان شب مریم و کودک را برداشت و بسوی مصر رفت.

کلام خدا می گوید که آنها شبانگاه از آنجا گریختند. متی در این رابطه به جزئیات نمی پردازد چون آنچه برای او مهم است به تحقق پیوستن نبوت کلام خداست. حال در آیۀ 15 میخوانیم.

متی 15:2 و تا زمان مرگ هیرودیس در آنجا ماند. یکی از انبیاء قرنها پیش درباره این موضوع پیشگویی کرده و گفته بود: «پسر خود را از مصر فرا خواندم .»

بنظر می رسد که زمان اقامت آنان در مصر زیاد نبوده. شاید چند ماهی بیش نبود چون در آیات 19 و 20 می خوانیم.

متی 19:2-20 پس از مرگ هیرودیس ، در مصر فرشته خداوند در خواب بر یوسف ظاهر شد و به او گفت: «برخیز و کودک و مادرش را بردار و به سرزمین اسرائیل بازگرد، چون کسی که قصد قتل کودک را داشت ، خودش مرده است .»

و همانطور که خوانده شد درانتهای آیۀ 15 اشاره به نبوت می کند که “پسر خود را از مصر فرا خواندم”.

نکتۀ جالبی که در اینجا نهفته است این مسئله است که دلیل سفر یوسف به مصر و بازگشت آنها فقط نجات طفل نبوده چون خدا می توانست به روش ساده تری از طفل و مادرش محافاظت کند.

انگیزۀ خدا از این کار این بود که این سفر با یک نبوت ثبت شود تا هویت ماشیح بیشتر آشکار شود به همین دلیل در آیۀ 23 متی نتیجه میگیرد که:

متی 23:2 بدین‌‌ترتیب، کلام انبیا به حقیقت پیوست.

یک نکتۀ ظریف دیگر در نبوت آیۀ 15 می باشد که میگوید “بدین‌‌گونه، آنچه خداوند به زبان نبی گفته بود تحقق یافت که پسر خود را از مصر فراخواندم.”

متی در اینجا می گوید که خدا از زبان انبیای عهدعتیق پیشگویی نموده که فرزندش، ماشیح، مسیح موعود، شاه شاهان از مصر بیرون می آید.

حال تصورش را بکنید که یهودیانی که عهدعتیق را داشتند و این نبوتها را مطالعه می کردند چطور می توانستند این معما را حل کنند که ماشیح از طرفی در بیت لحم یهودیه بدنیا می آید بعد از مصر فرا خوانده می شود.

خدا تمام ترتیبات تاریخی را، از جانب اسکندر مقدونی و نیز در مصر را چیده بود، تا پیشگویی کلامش به تحقق بپیوندد و مصر پذیرای فرزندش برای مدت کوتاهی باشد. (حقیقتاً که تاریخ در کنترل خداست.)

حال بیائید به نبوتی که متی در آیۀ 15 به آن اشاره می کند نگاهی بیاندازیم:

در هوشح 1:11 میخوانیم که:

هوشع 1:11 زمانـی که اسرائیل طفل بـود او را مثل پسرخود دوست میداشتم و او را از مصر فرا خواندم.

این آیه نهایت عشق و محبتی که خدا نسبت به قومش همیشه داشته و دارد را نشان می دهد.

به همین خاطر آنها را از اسارت مصریان رهایی داد. در خروج 22:4 خداوند به موسی چنین می گوید:

خروج 22:4 به فرعون بگو خداوند چنین می‌گوید: اسرائیل، پسر من و نخست زاده من است،

ارتباط نبوت دوم با انجیل متی

در علم الهی به پیشگوئیهایی مانند هوشع 11:1 “الگو” گفته میشود. الگو یک پیشگویی غیرمستقیم است. نبوت یک پیشگویی مستقیم. در اینجا اسرائیل الگویی از مسیح می باشد.

مثال دیگر اینکه بعضی از متون عهدعتیق بطور مستقیم اشاره می کنند که  خدا در آینده نجات دهنده ای می فرسد که می بایست بمیرد.

اما برخی آیات دیگر نیز هستند که بطور غیر مستقیم به این مسئله اشاره دارند و فقط در رابطه با قربانی یک بره سخن می گویند. بنابراین، هر برۀ کوچکی که در گذشته قربانی می شد، بطور الگویی تصویری از مصلوب شدن عیسی مسیح بود.

پیشگویی های غیر مستقیم یا الگویی به اندازۀ نبوت های مستقیم قدرتمند و روشن هستند.

آقای دکتر Patrick Fairbairn اثر بسیار زیبایی در رابطه با الگوهای کتابمقدس منتشر کرده است.

دکتر جان مک آرتور می گوید که تنها الگوهایی که در عهدجدید به آنها اشاره شده اند معتبر می باشند. در غیر اینصورت اگر کنترل نکنیم برای هر تار مویی یک تشبیه یا الگویی می سازیم و بدینطور کلام خدا را ویران میکنیم.

بنابراین الگو ها بتوسط نویسندگان عهدجدید تعریف می شوند. و در موضوع مورد بحث ما از اسرائیل در هوشع 11:1، الگویی از عیسی مسیح در متی 15:2 می باشد، چون متی با الهام از روح خدا اینرا بما در انجیلش ثبت کرده است.

پس همانطور که خدا پسرش اسرائیل را از مصر بیرون آورد تا قومش را نجات بخشد و از طریق آنها نجات خود را به همۀ امتها برساند،  قرنها بعد، پسرش عیسی مسیح را از مصر بیرون خواند تا نجات دهندۀ جهان شود.

بدین صورت که، هر کس نام مسیح را بخواند، از دنیا و ملکوت گناه رها شده، نجات می یابد.

بنابراین خروج اسرائیل از مصر یک الگو، نمونۀ اولیه یا prototype  از نقشۀ نجات الهی در عیسی مسیح برای همه است.

حال بیائید از ادامۀ ماجرا در 16:2-18 به بررسی سومین نبوت بپردازیم.

3) نبوت سوم –  قتل عام در رامۀ (جنگ روحانی)

متی 16:2- 18 چون هیرودیس دریافت که مُغان فریبش (ترجمه قدیمی / سُخْریّه، ترجمه تفسیری/ سرپیچی) داده‌اند، سخت بر‌‌آشفت و دستور داد تا در بیت‌لِحِم و اطراف آن همه پسران دو ساله و کمتر را، مطابق با زمانی که از مُغان تحقیق کرده بود، بکشند. آنگاه آنچه به زبان اِرِمیای نبی گفته شده بود، به حقیقت پیوست که: صدایی از رامه به گوش می‌رسد، صدای شیون و زاری و ماتمی عظیم. راحیل برای فرزندانش می‌گرید و تسلی نمی‌یابد، زیرا که دیگر نیستند.

هیرود یک ادومی که خود را پادشاه یهودیان می دانست و به هیچ کس رحم نمی کرد. هر مانعی را که تخت و تاجش را تهدید میکرد از سر راه بر می داشت.

آیۀ 16  می گوید وقتی هیرودیس دریافت که مجوسیان عملاً او را به مسخره گرفته اند، خشم و اضطراب او صد چندان شد و او که تا دیروز وانمود می کرد می خواد مسیح رو پرستش کنه، دستور داد تا تمام کودکان زیر 2 سال رو قتل عام کنند.

جنگ روحانی

متی این نبوت سوم رو با الهام روح القدس بسیار بجا مطرح میکنه. اشاره به قتل عام کودکان اشاره به یک جنگ روحانیست. جنگی که قرنها پیش در باغ عدن بین شیطان و آدم و حوا در گرفت. متی مثل دیده بانی است که خطر را از همین ابتدای انجیلش اعلام میکند.

حزقیال 33 از یک دیده بان صحبت می کنه، که سپاه دشمن را می بینه که داره بسمت شهر میاد و شیپور خطر رو بصدا در میاره. خدا به حزقیال نبی می گوید که، تو دیده بان قوم اسرائیل هستی.

متی نیز مثل یک دیده بان هشدار میده که شیطان با تمام قوا به مسیح حمله ور شده. جفایی که به رامه وارد شد نسبت به قتل عام یک میلیون یهودی در سال 70 میلادی هیچ است.

و همچنین در مقایسه با جفای عظیمی که در روزهای آخر بتوسط دجال صورت می گیره هیچ است.

اشاره به قتل عام کودکان رامه فقط مختص دشمنی شیطان با قوم یهود و مسیح خداوند نیست، بلکه جنگ شیطان با همۀ مسیحیان و ایمانداران به عیسی مسیح است.

همانطور که تولد عیسی مسیح اعلام جنگ به شیطان محسوب می شد، به همان صورت، تولدِ تازه هر مسیحی اعلام جنگ به شیطان است.

پس باید هشدارهای کلام خدا را جدی بگیریم و بدانیم که شیطان با کسی شوخی نداره، او هر مانعی رو از سر راهش بر میداره تا بتونه ایمان مسیحی ما رو از همان نطفه و کودکی نابود کنه.

شیطان نیز مثل هیرودیس تمام سعی خودش رو می کنه تا اون نوزاد نو رسیده در مسیح، یعنی نو کیش یا نو ایمان مسیحی را ساقط کنه.

زندگی مسیحی یک زندگی پر ماجراست. پر از هیجانات هست!!! اول با ندامت و پشیمانی آغاز می شه. بعد شادی غیرقابل وصفی به همراهش میاد چون شخص درست پس از توبه و بازگشت بسوی خدا بخشش خود را دریافت می کنه، سبک بال میشه و نه فقط از کول بار گناهان و اسارتهای گناه آلودش آزاد می شه بلکه از اون احساس سنگین محکومیت نیز رها میشه.

فراموش نکنید که کلام خدا بما میگه دوستی دنیا دشمنی با خداست این مسئله عکسش هم صادقه یعنی دوستی خدا دشمنی با شیطان که رئیس این دنیاست می باشد.

بنابراین آشتی با خدا یعنی قهر و دشمنی باشیطان.

سرگذشت این نوزاد، یعنی عیسی مسیح، داستان زندگی همۀ ما مسیحیان است.

متی می خواد ما رو متوجۀ این جنگ روحانی بکنه برای همین هم اشارات به مخالفتها، دسیسه ها، توطئه ها و بحث و جدلها با مسیح در سراسر انجیلش دیده می شه.

در باب 4 شاهد آزمایش مسیح در بیابان هستیم، باب 5 مسیح از جفاها صحبت میکنه، باب 6 متی عیسی به شاگردانش می آموزه که دعا کنند تا در تجربه نیافتند و این روند تا انتهای انجیلش ادامه داره اما بشارت انجیل متی با یک وعدۀ بسیار گرانبها از دهان مبارک خود عیسی مسیح به اوج می رسه و آن آخرین سخنی است که عیسی مسیح فرمود که:

که اینک من هر روزه تا انقضای عالم همراه شما میباشم.

حال بیائید به بررسی متن سومین نبوت از متی 17:2-18 برگردیم.

نبوت سوم

متی 17:2-18 – آنگاه آنچه به زبان اِرِمیای نبی گفته شده بود، به حقیقت پیوست که:  صدایی از رامه به گوش می‌رسد، صدای شیون و زاری و ماتمی عظیم. راحیل برای فرزندانش می‌گرید و تسلی نمی‌یابد، زیرا که دیگر نیستند.

متی در اینجا به ارمیا 15:31 اشاره میکند.

ارمیا 15:31 خداوند چنین می گوید: « آوازی در رامه شنیده شد ماتم و گریه بسیار تلخ که راحیل برای فرزندان خود گریه می کند و برای فرزندان خود تسلی نمی پذیرد زیرا که نیستند.»

مفهوم نبوت ارمیا

شاید بتوان این را یکی از غم انگیزترین نبوتهای کتابمقدس در تاریخ اسرائیل دانست. این نبوت مثل یک آهنگ وداع و مرثیه است. در واقع اعلام مجازات، سرنوشت و مرگ یک ملت است. به ارمیا لقب نبی گریان داده شده و مفسیرین می گویند که احتمالاً او  با گریه این نبوت را اعلام می کند. فراموش نکنیم که عیسی مسیح نیز برای اورشلیم گریست.

– رابطۀ رامه و راحیل

سوال اینجاست که شهر رامه و راحیل در این نبوت چه ارتباطی با هم دارند؟

دهکدۀ رامه 8 کیلومتری شمال اورشلیم بود. اسرائیل در آن زمان به دو حکومت شمالی و جنوبی تقسیم شده بود که دهکدۀ رامه در خط مرزی آن قرار داشت.

در واقع رامه دهکدۀ مرزی این دو حکومت شمال و جنوب (اول پادشاهان 17:15) بود. به همین دلیل، این دهکده سمبل هر دو حکومت شمالی و جنوبی است. رامه بخاطر موقعیت جغرافیایی اش محل تبعید اسرائیلیان نیز بود، یعنی از شمال و جنوب افراد رو در آنجا تبعید می کردند.

این مسئله باعث شده بود که بسیاری که دور از خانه و کاشانه اشان زندگی می کردند، آنجا مکان غربت و غم و نالۀ بسیاری بود.

– راحیل

نام راحیل در این نبوت بخاطر فرزندانش (یوسف پدر افرایم که حکومت شمالی و بنیامین که حکومت جنوبی را داشت، سمبل مادران اسرائیل، یعنی هر دو سرزمین شمال و جنوب بود.

بنابراین، ارمیا راحیل را بعنوان سمبل مادران اسرائیل می بیند که در رامه به هر دو سرزمین شمال و جنوب می نگرد و با شنیدن صدای گریه و زاری مادران هر دو سرزمین، برای فرزندانش در شمال که بدست آشوریها اسیر شده بودند و نیز برای فرزندانش در جنوب که بدست بابلیها به اسارت گرفته شدند، نوحه گری می کند و اشک می ریزد.

اما خدا به آنان امیدواری می دهد. امید بازسازی و احیای مجدد را در آینده. این وعده اشاره به ظهور عیسی مسیح پادشاه و نجات دهندۀ آنان است.

حال بیائید به ارتباط رامه با بیت لحم بپردازیم.

– ارتباط رامه با بیت لحم

آرامگاه راحیل در حومۀ بیت لحم قرار داشت. قتل عام کودکان بیت لحم بدست هیرود باعث می شود که روح القدس بطور الهامی نبوت ارمیا را بخاطر متی بیآورد.

متی راحیل را دوباره در حال گریه و نوحه گری برای مادران و فرزندان اسرائیل می بیند.

این بار نه بخاطر جفائیکه از طرف آشوریها و بابلیها وارد شد بلکه بجهت ظلم هیرودیس به فرزندانی که از مادرانشان گرفته و بطرز بیرحمانه ای قتل عام شدند.

اما این نبوت برای مادران بیت لحم نیز حاوی یک امید پرجلال است، و آن اینکه:

عیسی مسیح شاه شاهان، نجات دهندۀ عالم ظهور کرده، و در آیندۀ نه چندان دوری، این مادران به فرزندان از دست داده شان خواهد پیوست و با آنها برای همیشه در ملکوت خدا خواهند زیست.

جالب اینجاست که ارمیا 31 بین بابهای 30 الی 33 که پر از امیدواریست و نوید آمدن مسیح را می دهند، قرار دارد.

پس تا اینجا متی در شناسنامۀ عیسی مسیح، نام او را این گونه مشخص نموده که:

عیسی متولد بیت لحم یهودیه، که از ناصره خوانده شد و در هنگام تولدش در رامه صدای شیون و زاری و ماتمی عظیم. راحیل برای فرزندانش بگوش می رسد.

متی در ادامۀ ماجرا در آیات 18 الی 22 به شهر ناصره اشاره می کند که تحقق چهارمین نبوت می باشد.   

4) نبوت چهارم – ناصره (متی 18:2-22)- ناصری خوانده خواهد شد 

متی 18:2-22 امّا چون هیرودیس وفات یافت، ناگاه فرشته خداوند در مصر به یوسف در خواب ظاهر شده، گفت: «برخیز و طفل و مادرش را برداشته، به زمین اسرائیل روانه شو زیرا آنانی که قصد جان طفل داشتند فوت شدند.» پس برخاسته، طفل و مادر او را برداشت و به زمین اسرائیل آمد. امّا چون شنید که اَرْکلاؤُس به جای پدر خود هیرودیس بر یهودیه پادشاهی می کند، از رفتن بدان سمت ترسید و در خواب وحی یافته، به نواحی جلیل برگشت. و آمده در بَلْده ای مسمّی به ناصره ساکن شد، تا آنچه به زبان انبیا گفته شده بود تمام شود که «به ناصری خوانده خواهد شد

ژوزفوس در کتاب خود می گوید که علت مرگ هیرودیس بر اثر زخم دل و روده ها (احشا)، گندیده شدن اندامهای کرم زده و تنفس چرکینش بود که نه دکترها و نه حمام آب گرم قادر به شفای او بود. بنظر می رسد، برای چنین شخص خونخوار و جاه طلبی این گونه مرگ مناسب باشد. او درست پنج روز قبل از مرگش پسرش انتی پاتر (Antipater) را بقتل رساند.

– مفهوم نبوت که “او ناصری خوانده خواهد شد”

از (لوقا 4:2) می فهمیم که شهر ناصره زادگاه یوسف و مریم بود.

متی بما می گوید که رفتن به ناصره و ناصری خوانده شدن مسیح بوسیله پیامبران عهدعتیق نبوت شده بود اما این نبوت در عهدعتیق ثبت نشده و باید توجه داشته باشیم که در عهد جدید به آیات یا نبوتهایی اشاره شده که ممکن است در عهدعتیق یافت نشوند. مثلا رسالۀ یهودا آیۀ 14 که می فرماید:

یهودا 14 «خنوخ‌» که‌ هفت ‌نسل ‌بعد از حضرت‌ آدم‌ زندگی ‌می‌کرد، از وضع ‌این ‌افراد آگاه ‌بود و فرمود: «بنگرید، خداوند با هزاران ‌هزار از مقدسین‌ خود می‌آید،

در اینجا، نویسندۀ عهدجدید نمی گوید که مکتوب است بلکه میگوید که خنوخ چنین گفته است. به این مفهوم که او از آنچه خنوخ گفته خبر می دهد و ما اخبار او را باور می کنیم چون او نیز نویسندۀ کلام خدا در بخش عهدجدید است.

بنابراین می توان گفت که این پیشگویی خنوخ فقط در عهدجدید ثبت شده است.

این مسئله در رابطه با متی 22:2 نیز صادق است. تازه فراموش نشود که یوحنا رسول در انجیلش به ما یادآور میشود که :

یوحنا 25:21 و دیگر کارهای بسیار عیسی بجا آورد که اگر فرداً فرداً نوشته شود گمان ندارم که جهان هم گنجایش نوشته‌ها را داشته باشد.

اگر متی این مسئله را در انجیلش یادآور می شود، حتما به این دلیل است که مردم خود به آن واقف بودند که پادشاه یهود ناصری خوانده خواهد شد.

متی توضیح دیگری نمیدهد فقط میگوید که:

متی 22:2 و آمده در بَلْده ای مسمّی به ناصره ساکن شد، تا آنچه به زبان انبیا گفته شده بود تمام شود که «به ناصری خوانده خواهد شد

حال سوال اینجاست که چرا ناصری خوانده می شود؟

شهر ناصره حدود 88 کیلومتری شمال اورشلیم قرار دارد. مردم آنجا خشن، گستاخ، جبار و بی سواد بودند، بنابراین از اعتبار خوبی برخوردار نبودند.

در واقع حتی اشخاص خوب، مهربان، خوش مزاج، سالم و با خدایی مثل نت نیئل در عجب بود که آیا هیچگاه از ناصره چیز خوبی بیرون می آید.

پس این فقط بدگویان، متهمین، بدنامان و فقیران منطقه نیستند که از ناصره و ناصریها بد می گویند بلکه حتی افرادی مثل Nathanael که از شهر کوچکی بنام قانا که 3 الی 4 کیلومتری جنوب ناصره بود این نظر را داشت.

یوحنا 46:1  نتنائیل با تعجب پرسید: «گفتی اهل ناصره ؟ مگرممکن است از ناصره هم چیز خوبی بیرون آید؟» فیلیپ گفت : «خودت بیا و او را ببین .»

اما علی رغم اینها، ناصره جائی بود که مریم و یوسف و شخص صالح و عادلی مثل عیسی مسیح در مشیت خدا به مدت 30 سال آنجا زندگی کردند.

– مفهوم ناصری

شهر ناصره آنقدر بی کلاس و محقر بود که نامش را مترادف با عبارات خوار و حقیر بکار می بردند. مثلاً اگر شخصی به شخص دیگر ناصری می گفت در واقع او را با تمسخر حقیر می شمرد.

وقتی پولس را در دادگاه روم برای محاکمه بردند. ترتولس که وکیل دعاوی یهودیان بود نزد قیصر، پولس را اینچنین معرفی میکند.

اعمال 5:24 او شخصی فتنه انگیز است که دائم یهودیان را در سرتاسر جهان به شورش و یاغیگری برضد دولت روم تحریک می کند؛ و سردسته فرقه ای است به نام «ناصری ها».

دلیل بودن این نبوت در متی 22:2 نیز به همین خاطر است چون در عهدعتیق در نبوتها بارها ذکر شده که عیسی مسیح یا ماشیح از طرف مردم مردود، خوار، حقیر میباشد. او مورد تنفر قرار می گیرد. این را در مزمور 22 و 69 و اشعیا 49 و 53  و دانیال 26:9 میبنیم.

در تلموت کتاب ربایان یهود، عیسی مسیح بعنوان ناصری خطاب شده.

هیچگاه عیسی مسیح، بیت لحمی نامیده نشد.

اگر مسیح در اورشلیم یا حتی بیت لحم بزرگ می شد هیچگاه اینچنین او را تحقیر نمی کردند.

اما خدا گفته بود که او تحقیر می شود و ناصری خوانده می شود و با اینکار حقارت او شدت گرفت.

به همین دلیل او را عیسی ناصری لقب دادند، چون او نه تنها از طرف مردم مردود و خوار شمرده شد، بلکه در نهایت توسط آنها به صلیب کشیده شد.

نتیجۀ چهار نبوت

حال با بررسی چهار نبوت می توانیم به یک تصویر چهار بعدی از عیسی مسیح بنگریم که توسط متی کشیده شده.

عیسی مسیح که طبق وعدۀ میکاه در بیت لحم بدنیا میآید

مطابق با نبوت هوشع از مصر خوانده می شود

و همانطور که ارمیا پیشگویی کرده بود بخاطر کشتار کودکان و سوء قصدی که به جانش شده بود، راحیل به نمایندگی از مادران اسرائیل در رامه برای فرزندانش گریه می کند.

و در نهایت طبق پیشگوییهای انبیا این طفل ناصری خوانده می شود.

با تحقق این نبوتها پادشاهی و حاکمیت عیسی مسیح نزد خوانندگان انجیل متی، بیشتر تثبیت می شود.

حال سوالی که باقی می ماند این است:

با مطالعۀ حقایقی که امروز از هویت عیسی مسیح از کتاب مقدس با هم مطالعه کردیم،

شما عیسی را که می دانید؟

آیا او را عیسی ناصری،

عیسی بیت لحمی

یا او برای شما

عیسی مسیح، خداوند و نجات دهندۀ شخصی تان است؟

بیائید با هم دعا کنیم و خدا را برای مکاشفات کتاب مقدس و حقایق بی نظیرش شکر کنیم: