انجیل پادشاهی خدا (11)

خدمت مسیح (قسمت دوم) – خدمت با طرح و نتیجۀ مناسب

متی 23:4-25

جلسۀ گذشته خواندیم که خدمت عیسی مسیح چون نوری عظیم بر مردمی که در تاریکی غلیظ زندگی می کردند با ویژگی های خاصی از جمله زمان، مکان، پیام و همکارانی مناسب آغاز شد.

امروز در ادامۀ مطالعه مان می خواهیم آخرین آنرا را از متی 23:4-25 تحت عنوان طرح و نتیجۀ مناسب مطالعه کنیم.

خدا مقرر فرمود که مسیح با آنچه گفت و آنچه انجام داد، هویتش را آشکار کند، تا مردم به او ایمان آورده نجات یابند.

بهمین دلیل بود که دربارۀ گفته ها و اعمالش بین رهبران اختلاف می افتاد.

یوحنا 43:7-53 در این رابطه چنین می فرماید:

یوحنا 43:7-53 پس درباره عیسی بین مردم اختلاف افتاد. عده‌ای می‌خواستند او را گرفتار کنند، امّا هیچ‌کس بر او دست دراز نکرد. پس نگهبانان معبد نزد سران کاهنان و فَریسیان بازگشتند. ایشان از آنها پرسیدند: چرا او را نیاوردید؟ نگهبانان پاسخ دادند: تا کنون، کسی چون این مرد سخن نگفته است! پس فَریسیان گفتند: مگر شما نیز فریب خورده‌اید؟ آیا از بزرگان قوم یا فَریسیان کسی هست که به او ایمان آورده باشد؟ البته که نه! امّا این مردمِ عامی که چیزی از شریعت نمی‌دانند، ملعونند. نیقودیموس، که پیشتر نزد عیسی رفته و یکی از آنها بود، گفت: آیا شریعت ما کسی را محکوم می‌کند بدون اینکه نخست سخن او را بشنود و دریابد چه کرده است؟ در پاسخ گفتند: مگر تو نیز جلیلی هستی؟ تحقیق کن و ببین که هیچ پیامبری از جلیل برنخاسته است. سپس هر یک به خانه خویش رفتند.

آموزه و اعمال مسیح حتی در بین مردم نیز ایجاد اختلاف کرده بود.

یوحنا 19:10-21 در این مورد چنین می گوید.

یوحنا 19:10-21 به‌‌سبب این سخنان (یعنی تعالیم مسیح)، دیگر‌بار میان یهودیان اختلاف افتاد. بسیاری از ایشان گفتند: او دیوزده و دیوانه است؛ چرا به او گوش می‌دهید؟ امّا دیگران گفتند: اینها سخنان یک دیوزده نیست. آیا دیو می‌تواند چشمان کوران را بگشاید؟

به علت همین اختلافات متی در آغاز انجیلش متمرکز تعالیم و معجزات او می شود که شروع مطالعۀ امروز ما از ادامۀ انجیل پادشاهی خداست.

متی 23:4 بدین‌‌سان، عیسی در سرتاسر جلیل می‌گشت و در کنیسه‌های ایشان تعلیم می‌داد و مژده پادشاهی آسمان را موعظه می‌کرد و هر درد و بیماری مردم را شفا می‌بخشید. (ترجمۀ هزاره نو)

در این آیه به دو بُعد اعتبار مسیح بودن عیسی بر می خوریم. یعنی تعالیم و معجزاتش.

به عبارت عیسی در سرتاسر جلیل میگشت.” توجه کنید: در اینجا متی از فعل گذشتۀ استمراری استفاده می کند، تا بما بفهماند که مسیح مرتب در حال گشتن در تمام نواحی جلیل و موعظه و شفای مردم بود.

او سخت مشغول موعظه، تعلیم و شفای بیماران بود.

آیۀ 23 در واقع خلاصه ای از خدمات مسیح در نواحی جلیل است.

متی به شکل ماهرانه ای این آیه را در بابهای 5 الی 9 انجیل خود بسط می دهد.

بعبارتی، بابهای 5 الی 9 در راستای همین آیۀ بیست و سوم می باشند،

بطوریکه از جلسۀ آینده بابهای 5، 6 و 7 تعالیم مسیح، که ما آنرا به موعظۀ سر کوه می شناسیم، و بابهای 8 و 9 به مطالعۀ اعمال و معجزات او خواهیم پرداخت و خواهیم دید که چگونه متی در این بابها با ثبت شگفت انگیزترین تعالیم و معجزات عیسی مسیح در انجیلش، به زیبایی و شیوایی مفهوم ظهور آن نور عظیم در نواحی جلیل را آشکار می سازد.

منطقۀ جلیل

واژۀ تمام نواحی جلیل” یک واژۀ بسیار سنگین است به این مفهوم که عبارت تمام” اشاره به جامع و فراگیر بودن حیطۀ کار او دارد.

در آن زمان، وسعت نواحی جلیل شامل حدود 113 کیلومتر طول، 65 کیلومتر عرض با 204 شهرک که جمعاً حدود 15 هزار نفر جمعیت داشت.

بنابراین با امکانات کمی که در آن زمان بود، عیسی و شاگردانش برای تعلیم، موعظه و شفا در مساحتی برابر 7345 کیلومتر مربع، باید سخت مشغول بوده باشند. (فراموش نشود که در آن زمان رادیو، تلویزیون، ماهواره و اینترنت وجود نداشت).

اگر نصف تلاش مسیح و شاگردانش را امروزه ما با امکاناتی که داریم، انجام می دادیم، الان وضع دنیای مسیحیت خیلی بهتر از اینها می بود!

هدف مسیح این بود که تا آنجائیکه امکان داشت شخصاً با مردم در تماس باشد.

صدایش را به آنها برساند و از هر فرصتی برای تعلیم و خدمت آنان استفاده می کرد.

برای او تفاوتی نداشت که یهودی یا غیر یهودی باشند.

او آمد تا به مردمی که در ظلمت غلیظ گناه، اسیر و گرفتار بودند نورش را بتاباند و آنها را نجات بخشد.

حال بیائید به مطالعۀ سه مقولۀ تعلیم، موعظه و شفا بپردازیم.

1) تعلیم در کنیسه ها

اول از همه، در آیه 23 می گوید که عیسی مسیح در کنایس ایشان تعلیم میداد.

پس طرح و نقشۀ عیسی این بود که ابتدا خدمتش را متمرکز تعلیم در کنایس کند، چون کنیسه  برای هر یهودی یک نهاد یا موسسۀ بسیار حیاتی بود.

دانستن این موضوع خیلی مهمه که اهمیت کنیسه برای یک یهودی مثل کلیسا برای مسیحیان بود.

اگر ایمانداری مسیح را دوست داشته باشد در کلیسایش هم فعال خواهد بود.

زندگی و فعالیتهای شخصی و خانوادگی یک ایماندار تماماً در حول و حوش کلیسا خلاصه می شود.

آن زمان هم همینطور بود. زندگی یهودیان وابسته به کنیسه بود. خانواده، بچه ها، دوستان و آشنایان همگی در آنجا جمع می شدند و با هم مشارکت داشتند.

البته در بعضی شرایط اهمیت کنیسه در زندگی یک یهودی نقش حیاتی تری داشت چون حتی سیاست، اقتصاد، کار و کسب یهودیان نیز، به کنیسه وابستگی داشت.

بنابراین بدترین چیزی که می توانست برای یک یهودی اتفاق بیافتد این بود که از کنیسه اخراج شود، چون تمام امکانات زندگی از او گرفته می شد و این درست چیزی بود که برای هر یهودی که مسیحی می شد اتفاق می افتاد.

او را از کنیسه ترد می شد و دیگر کسی با او معاشرت نمی کرد.

بهمین دلیل، رسالۀ عبرانیان، نوشته شد بخصوص در بخشهایی از این رساله، مخاطب یهودیانی است که به پیام انجیل ایمان آورده بودند اما بخاطر ترس از اخراج از کنیسه، خود را به عیسی مسیح نسپرده بودند.

پس کنیسه نقش کلیدی در زندگی آنان داشت. معمولاً کنیسه ها را بر روی تپه بدون سقف بنا می کردند. هر شهر یک کنیسه داشت که با تیر بلندی به سمت آسمان بنا شده بود. اگر در شهر تپه ای وجود نداشت آنرا کنار یک رودخانه بنا می کردند.

پرستش در کنایس

مراسم عبادتی در روزهای سَبَت، یعنی از غروب روز جمعه تا غروب روز شنبه، در کنیسه انجام می شد. روزهای دوم و پنجم هر هفته جلسات ویژه ای برقرار بود و علاوه بر آن، اعیاد و جشنها نیز در آنجا برگزار می شدند.

 عبادتهای عادی در روز سبت به این صورت بود که ابتدا بخشی از تورات و بعد بخشی از کتب انبیا توسط کسانی که مورد اعتماد بودند قرائت می شد.

بعد رهبر جلسه دعا می کرد و سپس از طرف شرکت کنندگان پاسخ هایی داده می شد.

پاسخ جماعت معمولاً همراه با گفتن آمین یا کلمات ستایشی بود.

بعد از آن به شرح بخشی از کلام خدا می پرداختند.

این روش موعظه یا تعلیم که به موعظۀ تشریحی یعنی شرح آیه به آیه، بر می گردد به زمان عزرا و نحمیا و از همان دوران مرسوم بوده است.

پس اول قرائت کتاب مقدس، بعد دعا و بعد موعظۀ تشریحی (آیه به آیه).

جالب اینجاست که معمولاً اگر یک رَبّـا یا شخص بزرگی بعنوان مهمان وارد کنیسه می شد به احترامش از او تقاضا می کردند تا موعظه کند.

به همین دلیل است که وقتی پولس رسول وارد کنیسه ها می شد، فرصت موعظه را به او می دادند و او نیز بخشی از عهدعتیق را در نظر گرفته، موعظه می کرد.

خادمین کنایس

ادارۀ امور کنایس بدست 10 نفر از مشایخ قوم صورت می گرفت که به سه نفر از آنها حاکم گفته میشد. آن سه نفر، حکم قاضی را داشتند که به حل و فسق اختلافات می پرداختند و حتی جدیدالایمانان را قبول یا رد می کردند.

یک حاکمِ چهارمی هم بود که به او فرشتۀ کنیسه می گفتند و حکم رئیس هیت مدیره را داشت.

خادمین دیگری هم بودند که امربر آن چهار نفر بحساب می آمدند.

نفر هشتمی هم بود، که مترجم زبان عبری قدیم به زبان محلی آنزمان بود.

شخص نهم مسئول مدرسۀ علم الهی بود و از آنجائیکه درک مطالب اساتید الهی برای عموم مشکل بود،

نفر دهم دروس را برای آنها ترجمه می کرد.

کنایس آنزمان حکم دادگاه را داشت و به حل اختلافات مردم رسیدگی می کرد.

حکم مجازات را نیز در آنجا صادر و اجرا می کردند.

نتایج حکم در محل اعلام میشد.

البته در زمان مسیح تنها حکمی را که کنیسه نمی توانست صادر کند، حکم اعدام بود.

صدور حکم اعدام فقط توسط دولت روم انجام می شد، اما سایر دعاوی به عهدۀ کنیسه بود.

به همین علت عیسی مسیح برای مصلوب شدن باید پیش حاکم روم می رفت.

در زمان مسیح، کنیسه ها مثل گذشته نبودند، و همان سیستم بدست هیکل یا معبد یهود اداره می شد.

در شهرهای کوچک هم برای رفع دعاوی دفاتر کوچکی بود که به حل اختلافات مردم می پرداختند.

کنیسه در گذشته مدرسه ای بود که پسران از کودکی در آن تلمود را می آموختند و برای مردان نیز حکم مدرسۀ الهیات بود.

بنابراین میتوان نتیجه گرفت که کنیسه مرکز فعالیت تمام امور زندگی یهودیان آن زمان بود و هنگامیکه عیسی وارد کنیسه می شد در واقع وارد قلب اسرائیل شده بود.

فرق بین کنیسه و هیکل

بین هیکل و کنیسه فرق بزرگی وجود داشت. تنها یک هیکل یا معبد وجود داشت و آن هم در اورشلیم مستقر بود.

اما از سال 70 میلادی به بعد در اورشلیم دیگر معبدی وجود ندارد.

زمانیکه تیطس وارد اورشلیم شد همه چیز را از بین برد. پس از آن، هر جا که چند نفر یهودی وجود داشت کنیسه تشکیل می دادند.

این کنیسه ها برای عیسی مسیح و پولس رسول تریبون بسیار خوبی را برای بشارت انجیل تشکیل دادند.

هیکل مکانی برای تعلیم یا موعظه کردن نبود، بلکه در آنجا فقط قربانیها گذرانده می شد. مگر آنکه مثل عیسی مسیح کسی بخواهد کنترل را بدست گرفته شروع به موعظۀ کند. اما نقش کنیسه ها درست برعکس بود، یعنی کنیسه ها مختص تعلیم و موعظه بودند.

در واقع سیستم کلیساهای امروزی از روی کنیسه ها تشکیل شد.

اکنون هم کنیسه های یهودی برقرار هستند. در آنجا مراسم قربانی برگزار نمی شود فقط محل تجمع و مشارکت یهودیان است.

عیسی مسیح از هر بهانه ای برای موعظه کردن استفاده می کرد. به همین دلیل وارد کنیسه ها می شد و تعلیم می داد.

غیورترین افراد قوم در کنیسه ها بودند.

آنجا محل اجتماع اسرائیلیان پاکدل بود.

مردان غیور اسرائیلی برای عبادت خدا به کنایس میرفتند.

روش خدمت عیسی به این صورت بود که، وقتی وارد کنیسه می شد کتابمقدس را باز می کرد و آیه به آیه به موعظه و تعلیم می پرداخت.

او معمولاً، بخشهایی را که در مورد خودش نبوت شده بود انتخاب می کرد و از آنجا تعلیم می داد.

در موعظۀ سر کوه مرتب به مردم میگوید که شنیده اید که گفته شده یا مکتوبست که … اما من بشما میگویم”. سپس تفسیر و تعلیم صحیح آن بخش از کلام را برای مخاطبینش باز می کرد.

موعظۀ تشریحی عیسی

کلمۀ یونانی didosko” به مفهوم آموزش و تعلیم اصول و مبانی حقایق است.

این کلمه تاکید بر اطلاع رسانی دارد.

روش مسیح در آموزش نیز همین بود، او از یک موضوع، اصول و حقایق را استخراج می کرد و تعلیم می داد.

اینکار را بصورت تشریحی انجام می داد که امروزه نیز بهترین روش موعظۀ کتابمقدس می باشد.

علاوه بر تعلیم، عبارت دیگری که در آیۀ 23 به آن اشاره شده موعظه می باشد که چنین می گوید:

متی 23:4 بدین‌‌سان، عیسی در سرتاسر جلیل می‌گشت و در کنیسه‌های ایشان تعلیم می‌داد و مژده پادشاهی آسمان را موعظه می‌کرد و هر درد و بیماری مردم را شفا می‌بخشید. (ترجمۀ هزاره نو)

2) موعظه

تفاوت بین didosko (دیداسکو) تعلیم و karuso (کارووسو) موعظه

تفاوت بین دو عبارت تعلیم و موعظه این که عبارت یونانی karuso که موعظه ترجمه شده به مفهوم اعلام یا ابلاغ کردن است. مثل این می ماند که شخصی بخواهد خبری را به جماعتی اعلام کند.

اما عبارت یونانی didasko که به فارسی تعلیم ترجمه شده یعنی بررسی دقیق مطالب می باشد.

مسیح در خدمتش هم با غیرت پیام خدا را به مردم اعلام می کرد و هم جزئیات مطالب را به آنها تعلیم می داد.

بعبارتی موعظه و تعلیم در هم آمیخته بود.

آقای William Hendrickson مفسر بزرگ کتاب مقدس می گوید موعظه و تعلیم متفاوتند.

اگر چه گفته شده که یک موعظۀ خوب تعلیم هم محسوب می شود، اما مفهوم متفاوتی دارند.

پس، موعظه یعنی اعلام یک مطلب اما تعلیم به شرح جزئیات در مورد آن مطلب می پردازد.

تعلیم و موعظۀ عیسی چه بودند؟

در آیۀ 23 متی می گوید که عیسی مسیح، مژدۀ پادشاهی خدا را در کنیسه ها تعلیم و اعلام می کرد.

 عیسی مسیح تمام وقت، به خدمت تعلیم و موعظۀ ملکوت خدا مشغول بود.

در واقع، او حتی پس از رستاخیزش نیز، همین کار را ادامه داد.

لوقا در اعمال 1 در این رابطه چنین می گوید.

اعمال 3:1 او در مدت چهل روز پس از مرگ خود، بارها خود را زنده به رسولان ظاهر ساخت و به طرق گوناگون به ایشان ثابت کرد که واقعا زنده شده است . در این فرصتها، او درباره ملکوت خدا با ایشان سخن می گفت. (ترجمۀ تفسیری)

پس می توان نتیجه گرفت که عیسی مسیح در آغاز خدمتش و تا زمانی که به آسمان صعود نمود فقط مشغول تعلیم و موعظۀ ملکوت خدا بود.

این مطلب الگوی بسیار مناسبی برای ماست که وقت بیشتری به بشارت ملکوت خدا بپردازیم.

سومین نکته ای که در آیۀ 23 می خوانیم که عیسی مسیح در خدمت خود به آن مشغول بود شفای بیماران بود.

3) شفاهای عیسی مسیح

متی 23:4 … و هر مرض و هر درد قوم را شفا می‌داد. (ترجمۀ کلاسیک)

مطابق با این آیه، عیسی مسیح علاوه بر تعلیم و موعظه ملکوت خدا، به شفای بیماران نیز مشغول بود.

این نشان می دهد که خدمت عیسی مسیح فقط به سخن گفتن محدود نمی شد، بلکه عمل هم می کرد و با اعمالش موعظه و آموزه هایش را ثابت می نمود.

بعضی منتقدین می گویند که، مردم بخاطر شفاهای مسیح بدنبال او بودند، اما این در مورد همه صادق نیست چون شاگردانش تا قبل از دیدن معجزه در عروسی قانای جلیل او را پیروی می کردند.

پس، در بین جمعیت انبوهی که بدنبال مسیح راه افتاده بودند می شد کسانی را یافت که بدون دیدن شفا به او ایمان آورده بودند.

نکتۀ دیگر اینکه، بسیاری از شهرها می آمدند و از یحیی تعمید می گرفتند اما یحیی حتی یک معجزه به آنها نشان نداد.

یوحنا 41:10 در آنجا بسیاری از مردم نزد او (عیسی مسیح) آمدند؛ ایشان به یکدیگر می گفتند: “یحیی معجزه ای نکرد ولی هرچه در باره این شخص (عیسی مسیح) گفت درست درآمد.” (ترجمۀ تفسیری)

آیۀ 24 به نتیجۀ خدمات عیسی مسیح، یعنی تعلیم، موعظه و شفا این گونه اشاره می کند.

متی 24:4 شهرت معجزات او از مرزهای جلیل نیز گذشت، به طوری که حتی بیماران از سوریه می آمدند تا شفا یابند. عیسی هر نوع مرض و درد را شفا می داد و هر دیوانه و غشی و افلیج را سلامتی می بخشید.

در اینجا نتیجۀ معجزات عیسی مسیح را می توان به دسته تقسیم بندی کرد.

اول اینکه شفاهای مسیح پیامهای او را اثبات می کردند.

——– هدف از معجزات مسیح ——–

1) شفاها، از خدا بودن پیام مسیح را تائید می کردند

از آنجائیکه هیچ کس قادر به انجام آن شفاها نبود، مردم با دیدن شفاها می فهمیدند که تعالیم و موعظه های او از خداست.

یوحنا 11:14 به من ایمان داشته باشید که من در پدر هستم و پدر در من است. در غیر این صورت به‌خاطر کارهایی که از من دیده‌اید به من ایمان داشته باشید. (ترجمۀ مژده)

شفاها علاوه بر تائید پیام مسیح، الوهیت او را نیز ثابت می کردند.

2) تائید اینکه او مسیح موعود است

شفاها ثابت می کردند که عیسی همان ماشیح موعود است که پیشگویی اش در عهدعتیق گفته شده بود.

متی 2:11-5 وقتی یحیی در زندان خبر معجزه های عیسی را شنید، دو نفر از شاگردان خود را نزد او فرستاد تا از او بپرسند: « آیا تو همان مسیح موعود هستی، یا هنوز باید منتظر آمدن او باشیم؟ «عیسی در جواب ایشان فرمود:» نزد یحیی بازگردید و انچه دیدید و شنیدید، برای او بیان کنید که چگونه نابینایان بینا می شوند، لنگ ها راه می روند، جذامی ها شفا می یابند، ناشنواها شنوا می گردند، مرده ها زنده می شوند و فقرا پیغام نجاتبخش خدا را می شنوند. (ترجمۀ تفسیری)

بعضی از پیروان یحیی تعمید دهنده نسبت به ماشیح بودن مسیح مشکوک بودند به همین علت عیسی مسیح برای رفع تردید آنها به شفا و معجزاتش اشاره می کند.

سومین کاری که شفا و معجزات مسیح انجام می دهند اثبات نزدیک بودن ملکوت خدا بود.

3) اثبات اینکه ملکوت خدا نزدیک است

عیسی مسیح با این عمل خود، یعنی موعظه و شفا، نمونه ای از ملکوت خدا را برایشان به نمایش می گذاشت.

متی 35:9 در آن زمان، عیسی به تمام شهرها و دهات آن منطقه رفته، در عبادتگاه های یهود تعلیم می داد و برقراری ملکوت خداوند را به مردم اعلام می کرد؛ او هر جا می رفت، امراض مردم را شفا می بخشید. (ترجمۀ تفسیری)

عیسی مسیح در متی 7:10 همین قدرت را به شاگردانش محول می کند.

مسیح در متی 28:12 می گوید که اگر شما می بینید که من با روح خدا دیوها را اخراج می کنم بدانید که ملکوت خدا در میان شما آغاز شده.

پس می توانیم نتیجه بگیریم که ملکوت خدا از زمانیکه مسیح خدمتش را آغاز کرد، شروع شد. آقای B.B. Warfield الهیات دان برجستۀ مسیحی می گوید:

زمانی که عیسی مسیح به دنیای ما آمد. علائمی که، مانند ابرهایی از جلال خدا که از عرش یعنی مکان سکونتش بودند، خدمت او را تائید کردند. گفته شده در مکانهایی که معجزات مسیح آشکار شد، برای مدت سه سال و نیم، بیماری و مرض رخت بسته بود. لمس ردا یا دستانش تمام دردها و مرضها را شفا می داد.

اشعیای نبی سالها قبل، در این رابطه اینگونه نبوت نمود:

اشعیا 5:35-6  چشمان‌ کوران‌ باز خواهد شد وگوشهای‌ کران‌ مفتوح‌ خواهد گردید. آنگاه‌ لنگان‌ مثل‌ غزال‌ جست‌ و خیز خواهند نمود و زبان‌ گنگ‌ خواهد سرایید. (ترجمۀ قدیم)

بنابراین نتیجه می گیریم که شفای الهی در زمان مسیح، نمونه ای از ملکوت آسمان بر زمین بود.

بیائید دوباره به متی 24:4 نگاهی بیاندازیم و ببینیم که چه جزئیات دیگری می توانیم از آن دریفات کنیم.

متی 24:4 شهرت معجزات او از مرزهای جلیل نیز گذشت ، به طوری که حتی بیماران از سوریه می آمدند تا شفا یابند. عیسی هر نوع مرض و درد را شفا می داد و هر دیوانه و غشی و افلیج را سلامتی می بخشید. (ترجمۀ تفسیری)

سوریه

سوریه یکی از استانهای تحت پوشش روم بود که سرزمین فلسطین و جلیل را شامل می شد. سرزمین بسیار وسیعی بود اما در اینجا به قسمت شمالی سوریه یعنی مکانی که دمشق شهر اصلی آن بود، اشاره می کند. این سرزمین در حال حاضر همان لبنان می باشد.

در هر حال، کلام خدا می گوید که آوازۀ معجزات و شفاهای مسیح به مردم آن سرزمین رسیده بود و جمعیت انبوهی از آنجا می آمدند و از امراض و دردهای مختلف شفا می یافتند.

امراض و دردها در این آیه، اشاره به بیماری و عوارض آن می کند.

در این آیه به سه نوع بیماری اشاره شده که از این قرارند.

1) دیوانگان

اولین نوع بیماری ای که به آن اشاره می کند، دیوانگی است که اشاره به افراد دیو زده دارد.

ما از کلام خدا می فهمیم که ارواح بد، مردم را دچار مرض های مختلف می کردند.

بعنوان مثال در متی بابهای 9، 12، 17 و مرقس 9، لوقا 13 به این گروه امراض اشاره می کند.

آیۀ 24 می گوید که عیسی مسیح همۀ آنها را شفا بخشید.

عطایی که برای شفای این گونه امراض بکار گرفته می شود، عطای معجزات است.

کلمۀ یونانی dunamis که معجزه ترجمه شده، به مفهوم قدرت می باشد و عیسی مسیح با قدرت الهی ای که داشت ارواح پلید را از مردم خارج می کرد.

مسیح از این قدرت بر علیه نیروها یا ملکوت ظلمت استفاده می کرد.

دومین بیماری ای که در آیۀ 24 به آن اشاره شده بیماری صرع می باشد.

2) مصروعان

واژۀ لاتین Lunatic که به فارسی صرع ترجمه شده از ریشۀ Luna یعنی ماه می آید.

انتخاب این واژه برای بیماری صرع به این دلیل است که مردم در آن زمان فکر می کردند که مصروعان بخاطر ماه زدگی یا Moonstruck به این بیماری دچار شدند.

اما امروزه می دانیم که ریشۀ بیماری صرع بخاطر اختلالات عصبی و ذهنی است.

پس عیسی مسیح بیماریهای ناشی از اختلالات عصبی و ذهنی را نیز شفا می دهد.

نوع سوم بیمارانی ای که در آیۀ 24 به آن اشاره شده، مفلوجان است.

3) مفلوجان

ریشۀ این بیماری اختلالات جسمانی است.

پس می توان نتیجه گرفت که متی با ذکر این سه نوع بیماری می خواهد مخاطبینش را متقاعد کند که عیسی مسیح همه نوع بیماری، با هر گونه عارضه را، خواه تحت تاثیر ارواح پلید، اختلالات عصبی و روانی و یا اختلالات جسمانی داشته باشند، را قادر است شفا بخشد.

علاوه بر این، متی با اشاره به این معجزات، تصویری از ملکوت آسمان را به مردم می دهد، چون یهودیان از نبوتهای کتاب مقدس دریافته بودند که در بهشت یا ملکوت آسمان هیچ بیماری یا عارضه ای وجود ندارد، همه در صحت کامل با خدا زندگی خواهند کرد.

تصویری از ملکوت خدا

بنابراین، تصویری که عیسی مسیح از ملکوت خدا یا ملکوت آسمان بما می دهد، این است که ارواح پلید و رئیس آنان شیطان با تمام امراضی که ایجاد کرده اند به دریاچۀ آتش افکنده خواهند شد.

خداوند هر مرض و دردی را برای همیشه در ملکوتش از بین خواهد برد.

در اینجا لازم است که بطور خلاصه به 6 ویژگی منحصر بفرد شفاهای عیسی مسیح که البته رسولانش نیز با عطایای روحانی ای که داشتند همان ویژگی ها را دارا بودند،  اشاره کنم.

شش ویژگی از شفاهای عیسی مسیح که قابل تقلید نیستند

1) شفا با یک حرف یا لمس

اولین ویژگی این است مریضان با یک لمس یا حرف مسیح شفا می یافتند.

مسیح برای شفای افراد حتی لازم نبود که حضور داشته باشد کافی بود که دستور شفا را صادر کند و شفا جاری می شد.

2) شفای آنی

شفاهای مسیح نه تدریجی بلکه آنی بود.

3) شفای کامل نه قسمتی از مرض را

مسیح مردم را شفای کامل می داد.

4) همه را شفا داد

مسیح همه مریضان را شفا می داد. او افراد را گلچین نمی کرد. از جمعیتی که نزدش می آمدند همه شفا می یافتند.

5) شفای اعضای بدن

مسیح امراض واقعی را شفا می دهد. مثلاً افرادی که نقص عضو داشتند، اعضای بدنشان کاملاً سالم می شد. این گونه شفاها کاملاً مشهود بودند. مردم شاهد دگرگونی مریضان بودند. آنها به چشم خود می دیدند که عیسی مسیح چگونه آنها را شفا بخشید.

6) زنده کردن مرده

ششمین ویژگی شفا و معجزات عیسی مسیح، زنده کردن مردها بود.

این شش ویژگی نشان قدرت و اقتدار او بر امراض و عوارض آنهاست، درست مثل اقتدار یک پادشاه می ماند. همانطور که پادشاه یک سرزمین بر تمام آنچه در تسلطش بود است. عیسی مسیح نیز با انجام انواع شفاها ثابت نمود که پادشاهی است که بر همۀ امور روحانی و جسمانی تسلط دارد.

پس آغاز خدمت مسیح، چون تابش نوری عظیم، نه تنها در زمان، مکان، پیام و همکارانی مناسب صورت گرفت، بلکه خدمت بی نظیر عیسی مسیح روشی باشکوه داشت که نتیجۀ فوق العاده ای را به ارمغان آورد.

بطوریکه در آیۀ 25 چنین نتیجه گیری می کند.

متی 25:4 او به هر جا که گام می نهاد، انبوه جمعیت از جلیل، دکاپولیس، اورشلیم و سراسر یهودیه، و حتی از آنطرف رود اردن بدنبالش براه می افتادند. (ترجمۀ تفسیری)

عبارت انبوه جمعیت در این آیه، به سیلی از مردم اشاره دارد که به دنبال مسیح راه افتاده بودند.

این عکس العمل مردم، اشاره به نتیجه باشکوه خدمات مسیح است.

حال در مقابل تعلیم، موعظه و خدمات بی نظیر مسیح از پادشاهی خدا، عکس العمل ما چیست؟