الهیات مسیحی (درس 22)

مبحث نجات شناسی(1)

هدف، طرح و روش خدا برای نجات انسان

مقدمه

با توجه به اینکه نجات انسان از لحاظ روحانی کار بسیار مهمی است، طبیعتاً خدا، هدف، طرح و روش مشخصی در این مورد در نظر دارد. ما امروز در اولین طرح از مبحث نجات شناسی در الهیات مسیحی، سه مقوله را مورد بحث و بررسی قرار خواهیم داد.

پس اجازه بدید، ابتدا به رئوس مطالب امروز بپردازیم.

رئوس مطالب

مطالعۀ امروز در سه بخش انجام خواهد شد که تحت این عناوین هستند.

در بخش اول که عنوانش، هدف خدا برای نجات انسان است، ابتدا به موضوع هدف خدا در ذات انسان و بعد از آن، به هدف خدا در کتاب مقدس، میپردازیم.

در بخش دوم که عنوان آن، طرح یا نقشۀ خدا برای نجات انسان نام داره به بررسی دو موضوع خواهیم پرداخت که تحت این عناوین هستند.

– مکشوف شدن طرح یا نقشۀ خدا برای نجات انسان

– کلیات طرح خدا

در بخش سوم که عنوانش، روش های خدا برای نجات انسان هست، به مطالعۀ سه موضوع میپردازیم که تحت این عناوین هستند.

– روش خدا در دوره عهدعتیق برای نجات انسان

– روش خدا در عصر حاضر برای نجات انسان

و در نهایت – روش خدا در دورۀ هزارساله برای نجات انسان،

پس توجه شما رو به مطالعۀ اولین بخش امروز یعنی هدف خدا برای نجات انسان جلب میکنم.

بخش اول – هدف خدا برای نجات انسان

 از آنجائیکه خدا دانای مطلق هست، قبل از خلقت انسان میدانست که او در گناه سقوط خواهد کرد و ذاتش کاملاً تباه میشود. با اینحال خدا انسان را برای هدفی که داشت یعنی جلالش، خلق کرد و پیش از بنیاد عالم راه نجات را برای او مهیا نمود، و ایمانداران به مسیح را  برگزید تا در حضورش، در محبت، مقدس و بی عیب باشند.

و این همان مطلبی است که پولس رسول آنرا دعوت خدا میخواند و به کلیسای افسسیان در این رابطه چنین میفرماید:

افسسیان 1:4 لهذا من که در خداوند اسیر می‌باشم، از شما استدعا دارم که به شایستگی آن دعوتی که به آن خوانده شده‌اید، رفتار کنید،

برای درک بهتر هدف الهی برای نجات انسان، ابتدا هدف خدا را در ذات انسان مورد بررسی قرار میدهیم.

الف هدف خدا در ذات انسان

سقوط انسان باعث شد تا معصومیت و قدوسیت اولیه انسان از بین برود ولی شناخت روحانی یا شناخت خدا در او کاملا از بین نرفت. شاید بپرسید که منظور از شناخت خدا چیست؟ پس در اینجا به مطالعۀ شناخت خدا در انسان میپردازیم.

1- شناخت خدا

در تمام انسانها شناخت یک نوع خدا یا خدایان وجود دارد. هر چند ممکن است این شناخت در افراد متفاوت باشد ولی، هر کس در مورد خدا اعتقادی دارد.حتی کسانی که ادعا می کنند ملحد هستند، در تمام شرایط به اعتقاد خود پای بند نیستند. کتاب مقدس اعلام می کنه که انسان از مطالعۀ طبیعت می تواند به وجود خدا پی ببرد.

رومیان 20:1 انسان از ابتدا، آسمان و زمین و چیزهایی را که خدا آفریده، دیده است و با دیدن آنها می تواند به وجود خدا و قدرت ابدی او که نادیدنی هستند پی ببرد. (ترجمۀ تفسیری)

خدا این فرصت را به انسان داد تا در مورد او شناختی داشته باشد و این امر هدف خدا را در مورد نجات نشان می دهد.

این مسئله ما رو به موضوع بعدی یعنی آگاهی از گناه مربوط میکنه.

2- آگاهی از گناه

شناختن گناه مانند شناختن خدا جنبه ایی همگانی دارد کلام خدا در این رابطه میفرماید:

رومیان 32:1 با اینکه می دانند خدا برای چنین اعمالی، مجازات مرگ تعیین کرده است، نه فقط خودشان مرتکب آنها می گردند، بلکه دیگران را نیز به انجام این کارها تشویق می کنند! (ترجمه تفسیری)

بعبارتی میشه گفت که حتی افرادی که منکر وجود خدا هستند، وجود شرارت و گناه در دنیا رو تائید میکنند. حتی کسانی که ادعای نیکویی دارند و نیازی به نجات دهنده نمی بینند، نیز هیچگاه به بیگناهی خود اعتراف نمیکنند. ممکن است عقیدۀ بت پرستان در مورد گناه با تعریف آن در کتاب مقدس یکی نباشد، ولی با این حال، آنها می دانند که بعضی از کارهایشان باعث ناراحتی خدایی می شود که می پرستند.

علاوه بر این، حتی آنهائیکه که به اصول اخلاقی توجهی ندارند، و یا معیار قضاوتهای آنها در سطحی خیلی پایین تر از کتاب مقدس قرار دارد، کماکان از نوعی حساسیت اخلاقی برخوردارند.

پس تا اینجا دیدیم که هدف خدا در انسان این است که انسان اول به وجود خدا و بعد به گناه کار بودن خود پی ببرد.

حال پس از بررسی هدف خدا در ذات انسان، به مطالعۀ هدف خدا در کتاب مقدس میپردازیم.

ب- هدف خدا در کتاب مقدس

از آنجائیکه برای ما مسیحیان، عهدجدید تفسیر و تکمیل کنندۀ عهد عتیق هست، بنابراین، برای شناخت هدف خدا، به عهدعتیق رجوع می کنیم و آنرا از طریق بررسی هدف خدا در شریعت و همچنین بررسی هدف خدا در انبیا انجام میدهیم.

نکته ای که در اینجا حائز اهمیته اینه که پیام انجیل در اولین کتاب عهد عتیق، یعنی پیدایش آغاز می گردد.

زمانیکه خدا به مجازات مار (شیطان) بخاطر فریب دادن انسان، اشاره میکرد در پیدایش 14:3-15 او چنین فرمود:

پیدایش 14:3-15 پس‌ خداوند بهمار فرمود: «بسببانجاماینکار، از تمامحیواناتوحشیو اهلیزمینملعونتر خواهیبود. تا زنده‌ای‌ رویشکمتخواهیخزید و خاکخواهیخورد. بینتو و زن‌، و نیز بین‌ نسلتو و نسلزن‌، خصومت‌ می‌گذارم‌. نسلِ زنْ سر تو را خواهد کوبید و تو پاشنه‌ ویرا خواهیزد.» (ترجمۀ تفسیری)

پس از این آیات در عهدعتیق، به تدریج شاهدیم که تمام مراحل طرح خدا یا انجیل در عهدعتیق از طریق شریعت و انبیا شرح داده میشود. که ابتدا به بررسی هدف خدا در شریعت برای نجات انسان میپردازیم.

1- بررسی هدف خدا در شریعت

منظور ما از شریعت، قوانین موسی که در کتب پنج گانۀ تورات موسی، یعنی پیدایش، خروج، لاویان، اعداد و تثنیه، ثبت شده اند، هست. 

در تاریخ قوم یهود شاهدیم که خدا خود را بر این قوم ظاهر کرد و قوانین خود را تحت عنوان شریعت برای اطاعت از آن، به آنها داد. این شریعت خدا شامل سه هدف اصلی برای نجات انسان بود.

اولاً اینکه، هدف خدا در ظاهر شدن به موسی و در اردوی قوم اسرائیل و انجام تمام معجزات در مصر و در دورۀ مسافرت قوم در بیابان، این بود که ایمان به خدای زنده تائید و تقویت شود.

نکتۀ دوم اینکه، هدف خدا در اعلام مجازات ها بدلیل نافرمانی قوم و انتظار رهایی آنها از نتایج  کشیدن قوم برای خدا جهت رهایی باعث میشد که مردم احساس گناه کنند.

هدف خدا در اعلام مجازات ها بدلیل نافرمانی قوم این بود، که قوم، در زمان انتظار رهایی از مجازاتهای خدا، احساس گناه کرده و به سوی او بازگشت کنند.

کلام خدا در این رابطه میفرماید که هدف از شریعت شناخت گناه است.

رومیان 20:3 کار شریعت این است که انسان گناه را بشناسد. (ترجمۀ مژده)

همچنین در غلاطیان میخوانیم که:

غلاطیان 24:3 احکام الهی همچون دایهُ ای بود که از ما مراقبت می کرد تا زمانی که مسیح بیاید و ما را از راه ایمان، مقبول خدا سازد. (ترجمۀ تفسیری)

سومین نکته از هدف خدا در شریعت اینکه خدا هدفش در تعیین مراسم قربانی و انتخاب کاهنان برای اجرای آنها، این بود، به انسان بفهماند که او به بخشش گناهان احتیاج دارد، و همۀ اینها نشاندهندۀ تدابیر از پیش اندیشیدۀ خدا برای نجات انسان بود.

خوب این بود هدف خدا در شریعت، حالا، بیائید هدف خدا را در انبیا بررسی کنیم.

2- بررسی هدف خدا در انبیا

انبیا در واقع وسیله ای بودند که از طریق آنها هدف و نقشۀ نهان خدا به مردم آشکار میشد. بعنوان مثال آمدن مسیح توسط انبیا به روشنی پیشگویی شد و در کتب مقدسه هم ثبت گردید. بسیاری از این نبوت ها جزئی از نقشۀ نجات و رستگاری انسان محسوب میشوند. از آنجائیکه رنجهای مسیح ارتباط مستقیم با آمرزش گناهان ما دارد به تعدادی از نبوتهایی که در این رابطه هستند، اشاره میکنم.

نبوت های مربوط به رنج های مسیح در عهدعتیق:

1 – سر شیطان یا مار را بکوبد ( پیدایش 15:3)

2- بی دینی را از یعقوب بر دارد ( رومیان 11: 26 و 27 ) مقایسه شود با اشعیا 20:59 )

3 – گناهان بسیاری را بر خود بگیرد ( اشعیا 12:53) و برای انجام این کار لازم بود

4- جان خود را قربانی گناه سازد

5- جان خود را به مرگ تسلیم سازد

6 – از خطاکاران محسوب شود ( اشعیا 53: 10 و 12).

مصلوب شدن مسیح به وضوح در  مزمور22 داود نشان داده شده است.

مکاشفه الهی در عهد عتیق در نمونه های زیادی نشان داده شده بعنوان مثال:

آدم ( رومیان 5: 12 – 21 )

ملکیصدق ( عبرانیان 7: 1-3)

یوشع ( تثنیه 18: 18 اعمال 3: 22و 23 )

و همچنین حوادثی نظیر آن:

واقعه مار برنجین ( اعمال : 22:3)

کاهنان ( عبرانیان 1:3)

و پادشاهان ( زکریا 9: 9)

و همچنین مراسمی مانند سوزانیدن بخور (مکاشفه 3: 8)

 و پرده هیکل ( عبرانیان 20:10)

پولس رسول در رابطه به آشکار شدن سِر ارادۀ خدا در افسسیان9:1-10 چنین میگوید:

افسسیان 1: 9 و 10 خدا نقشه نهان خود را بر ما آشکار ساخت، نقشه ای که در اثر لطف خود، از زمانهای دور طرح کرده بود؛ او نقشه خود را آشکار ساخت تا ما نیز بدانیم که او به چه منظور مسیح را به جهان فرستاد. قصد خدا این بود که وقتی زمان معین فرا برسد، همه ما را در هر جا که باشیم، چه در آسمان و چه بر زمین، با هم در مسیح گرد آورد تا همواره با خدا بسر بریم . (ترجمۀ تفسیری)

همچنین پولس در مورد آشکار شدن نقشۀ نهان خدا در مورد عیسی مسیح چنین می گوید:

افسسیان  11:3 و این درست همان نقشه ای است که خدا از ابتدا در نظر داشت تا بوسیله عیسی مسیح عملی سازد. (ترجمۀ تفسیری)

خوب در اینجا به بخش دوم از مطالعۀ امروز میرسیم که عنوانش طرح یا نقشۀ خدا برای نجات انسان هست.

بخش دوم – طرح یا نقشۀ خدا برای نجات انسان

همانطور که خدا در طبیعت با نظم و ترتیب کار می کند، در مورد نجات انسان هم دارای طرح ایی منظم می باشد. کتاب مقدس نشان می دهد که خدا برای نجات انسان طرح مشخصی دارد. این طرح شامل این موضوعات هستند:

– وسایل آماده ساختن نجات انسان

– هدفهایی که باید برای نجات انسان انجام شوند

– کسانی که از نجات بهره مند خواهند شد

– شرایط دریافت نجات و طریق انجام آن

این نکته را باید اضافه کنم که خدا برای تمام مردم، اعم از خوب یا بد، با سواد و بی سواد، یهودی و غیر یهودی، و اعم از کسانی که در عهد عتیق زندگی می کردند یا کسانی که در عصر ما هستند، فقط یک طرح و یک راه نجات در نظر دارد.

حال اجازه بدید تا به بررسی موضوع مکشوف شدن طرح یا نقشۀ خدا برای نجات انسان بپردازیم.

الف – مکشوف شدن طرح یا نقشۀ خدا برای نجات انسان

اگر بخواهیم طرح یا نقشۀ نجات خدا را برای انسان درک کنیم، باید تمام کتاب مقدس را مطالعه کرده یک نتیجۀ جامع از آن  اتخاذ کنیم. بعبارتی یک بخش یا یک آیه از کلام خدا نمیتواند تمام نقشۀ خدا را برای نجات انسان مکشوف کند.

مثلا ممکن است شخصی این فرمایش عیسی به حاکم یهودی را در نظر بگیرد که فرمود: اگر بخواهی داخل حیات شوی احکام را نگاه دار ( متی 17: 19) و تصور کند که شخص می تواند به وسیله اعمال نیکو، خودش را نجات دهد. در صورتیکه این نتیجه گیری کاملا مخالف مفهوم کلی و اصلی کتاب مقدس است.

حال به مطالعۀ کلیات طرح خدا برای نجات انسان میپردازیم.

ب- کلیات طرح خدا برای نجات انسان

در طرح خدا چند موضوع مهم وجود دارد. کتاب مقدس تعلیم می دهد که خدا نجات را به وسیله شخصیت و کارهای پسر یگانه خود یعنی عیسی مسیح آماده کرد. عیسی مسیح جسم انسانی به خود گرفت، بجای ما جان داد، از مرگ برخاست، به سوی خدای پدر صعود کرد، بر دست راست خدا نشست، و در حضور او از ایمانداران شفاعت می نماید. عیسی مسیح برای تکمیل کار نجات، دوباره مراجعت خواهد کرد.

این کار پسر یگانه خدا برای این است که ما را از احساس گناه، مجازات گناه، قدرت گناه و هم چنین از خود گناه آزاد سازد. طبیعت هم در نقشۀ نجات خدا سهیم است چون طبیعت به علت گناه انسان دچار لعنت شده است.

نجات، بطور کلی برای تمام جهان مهیا شده است اما، یگانه شرط لازم برای نجات عبارت است از ایمان به عیسی مسیح، چون نجات، بخشش خدا است و روح القدس اجرا کنندۀ آن است.

روح القدس با استفاده از کلام خدا انسان را متقاعد و مسیح را به او آشکار می سازد و در نهایت به او تولد تازه می بخشد. روح القدس، همچنین کار تقدیس را در زندگی ایماندار ادامه می دهد. کار نجات بخش خدا، فقط زمانی کامل میشود که ایماندار به وسیله روح القدس حیات جدید بیابد و در قدوسیت و پاکی به مسیح سپرده شود.

با این گفته به مطالعۀ بخش سوم تحت عنوان روش های خدا برای نجات انسان میپردازیم.

بخش سوم – روش های خدا برای نجات انسان

هر چند خدا برای نجات انسان فقط یک طرح دارد، ولی آنرا در یک دورۀ طولانی با روشهای مختلف به انجام می رساند. دوره ای که برای آماده ساختن انسان جهت دریافت نجات لازم می باشد.

در غلاطیان 4:4 چنین می خوانیم:

غلاطیان 4: 4 لیکن چون زمان به کمال رسید، خدا پسر خود را فرستاد که از زن زاییده و زیر شریعت متولّد شد،

 این دورۀ آمادگی دارای سه هدف بود:

1) نشان دادن ماهیت گناه به انسان و عمق فسادی که او را در بر گرفته است

2) نشان دادن عدم توانایی انسان در مورد شناختن خدا به وسیله فلسفه

3)  و فهماندن این موضوع به انسان که بخشش و مصالحه با خدا فقط از طریق قربانی مسیح امکان پذیر است

در این قسمت میخوام به روش خدا در دورۀ عهدعتیق برای نجات انسان اشاراتی داشته باشم به همین منظور بطور خلاصه نگاهی به سرگذشت ورود گناه به زندگی انسان در گذر تاریخ و عکس العمل انسان در برابر آن  خواهیم داشت.

الف روش خدا در دوره عهد عتیق

خدا والدین اولیه ما، یعنی آدم و حوا را در باغ عدن قرار داد که مناسب ترین و کامل ترین محیط بود. آنها را بدون ذات نفسانی خلق و همه چیز را برای شادمانی و قدوسیت آنها آماده کرد. آزمایش ساده ای برای آنها تعیین فرمود و

نتایج عدم اطاعت را هم برایشان تشریح کرد. خدا با آنها مصاحبت صمیمانه ای داشت. ولی شیطان به صورت مار ظاهر شد و حوا حرف او را قبول کرد و میوه ممنوعه راخورد و به شوهر خود هم داد که بخورد. در نتیجه در حضور خدا گناهکار شدند. ذات آنها فاسد شد، از لحاظ روحانی مردند و نتایج گناه را به نسل های بعدی انتقال دادند. آنها نتوانستند شناخت واقعی خدا راحفظ کنند بلکه در خیالات خود باطل شده، و دل بی فهم ایشان تاریک گشت. خدا آنها را از باغ عدن بیرون کرد و مار و زمین را لعنت فرمود. اکنون وجدان فعال گردید و انسان فرصت داشت بفهمد که قانون الهی که در قلب انسان ثبت شده بود می توانست او را به سوی خدا راهنمایی کند . ولی قائن مرتکب قتل شد و هر چند مدتی از طریق شِیث خداپرستی به وجود آمد ولی آن هم ناپدید شد و خداوند دید که شرارت انسان در زمین بسیار است و هر تصور از خیال های دل او دائما محض شرارت است. هیچ کس در جستجوی خدا نبود. صدای وجدان برای راهنمایی انسان به سوی خدا و نجات کافی نبود. خدا مجبور شد دنیا را مجازات کند. فقط نوح و خانواده اش نجات یافتند و بقیه مردم بر اثر طوفان، که نشانه غضب الهی برای گناه بود از بین رفتند.

بعد از طوفان خدا به نوح اطلاعاتی در مورد حکومت انسانی داد. بعنوان مثال، لازم بود هر قاتلی کشته شود که این  این جزو وظائف دولت شد. همچنین لازم بود انسان از طرف خدا حکومت کند و قوانین عادلانه و مقدس خدا را اجرا نماید. ولی مردم اتحادیه ای درست کردند و برای بت پرستی، مبادرت به ساختن برج بابل نمودند تا حاکمیت خدا را نفی و خود حاکم گردند. بهمین دلیل خدا نزول فرمود تا این مردم نامطیع را مجازات کند و با تغییر دادن زبان، آنها را را بر روی زمین متفرق و اقوام مختلف به وجود آورد.

خدا ابراهیم را دعوت کرد تا محل سکونت خود راترک کند و با پیروی از او به سرزمین جدیدی برود. ابراهیم خدا را اطاعت کرد و خدا با او عهد بست و وعده فرمود که فرزندان زیادی به او بدهد و سرزمینی را که در آن غریب بود به نسل او عطا فرماید و او را باعث برکت تمام ملت ها سازد. این وعده برای اسحق و یعقوب هم تکرار شد. یعقوب و خانواده اش به مصر رفتند. در آنجا مورد جفای مصریان قرار گرفتند و با قدرت الهی از اسارت مصریان نجات یافتند.

در کوه سینا خدا عهد اعمال را پیشنهاد کرد و مردم آن را پذیرفتند . آنها قول دادند که آنچه خدا امر فرموده است خواهیم کرد ( خروج 8:19 ) ولی از قرار معلوم، مردم، فساد قلب خود و شیطان را در نظر نگرفته بودند. قبل از اینکه موسی ده فرمان را که بر دو لوح سنگی نوشته شده بود نزد مردم بیاورد قوم  اسرائیل بتی درست کرده و به عبادت آن مشغول شده بود. جریان قصور اسرائیل در زمان داوران و پادشاهان بر همه روشن است. در زمان داوران خدا بارها اسرائیل را به اسارت سایر اقوام در آورد و بعد از مدتی حکومت شمالی را به دست آشور تسلیم نمود و حدود 135 سال بعد، حکومت جنوبی را هم به دست بابلی ها تسلیم کرد، ولی در وضع آنها تغییر زیادی حاصل نشد.

وقتی عیسی، که مسیح آنها بود، آمد، او را رد کردند و از حاکم رومی خواستند که او را مصلوب کند. بالاخره خدا همین رومی ها را فرستاد که معبد آنها را ویران کنند و آنها را در تمام جهان پراکنده سازند. آنها با لب های خود به شریعت احترام می گذاشتند ولی قلب شان از خدا دور بود.

خدا در عهدعتیق نشان داد که انسان با روش شریعت و قانون نمیتواند نجات بیابد ولی او را برای نجات نهایی آماده می سازد.

حال ببینیم که روش خدا در عصر حاضر برای نجات انسان چیست.

ب- روش خدا در عصر حاضر

در عصرحاضر روش خدا خیلی عوض شد. این دوره، دورۀ کلیساست. بعد از اجرای تمام روش های گذشته، بالاخره خود نجات دهنده، ظاهر شد. او به وسیله مرگش، گناهان ایمانداران عهد عتیق و همچنین ایمانداران عهد جدید را کفاره کرد. کلام خدا در این رابطه می فرماید:

رومیان 3: 21-26 اکنون خدا راه دیگری برای نجات به ما نشان داده است. ما تابحال سعی می کردیم با اجرای مقررات و تشریفات مذهبی، به این نجات و رستگاری دست یابیم و در حضور خدا پاک و بی گناه شمرده شویم. اما در این راه نوین، دیگر چنین نیست، هر چند که این راه ، چندان هم تازه نیست ، زیرا کتاب آسمانی ما از زمانهای گذشته نوید آن را داده بود. اینک خدا چنین مقرر داشته که اگر کسی به مسیح ایمان بیاورد، از سر تقصیرات او بگذرد و او را کاملا “بی گناه “ بحساب آورد. همه انسانها نیز بدون توجه به مقام و یا سوابقشان ، می توانند ازهمین راه ، یعنی ”ایمان به عیسی مسیح “ نجات یابند. زیرا همه گناه کرده اند و هیچکس به آن کمال مطلوب و پرجلالی که خدا انتظار دارد، نرسیده است. اما اکنون اگر به عیسی مسیح ایمان آوریم ، خدا ما را کاملا “بی گناه “ به حساب می آورد، چون عیسی مسیح به لطف خود بطور رایگان گناهان ما را برداشته است. خدا عیسی مسیح را فرستاد تا مجازات گناهان ما را متحمل شود و خشم و غضب خدا را از مابرگرداند. خدا خون مسیح و ایمان ما را وسیله ای ساخت برای نجات ما از غضب خود. به این ترتیب او عدالت خود را ظاهر نمود. اگر او کسانی را که در زمانهای گذشته گناه کرده بودند مجازات نکرد، این هم کاملا عادلانه بود، زیرا او منتظر زمانی بود که مسیح بیاید و گناهان آنان را نیز پاک سازد. در زمان حاضر نیز خدا از همین راه گناهکاران را به حضور خود می پذیرد، زیرا عیسی مسیح گناهان ایشان را برداشته است .اما آیا این بی انصافی نیست که خدا گناهکاران را بی گناه بشمارد؟ نه ، زیرا خدا این کار را بر اساس ایمانشان به عیسی مسیح انجام می دهد، یعنی ایمان به کسی که با خون خود گناهانشان را پاک کرده است. (ترجمۀ تفسیری)

حالا خدا، نجات، توسط مسیح را به همه عرضه می کند. قبل از این دوره، طرح نجات از بسیاری جهات قابل درک نبود، ولی الان برای همگی روشن است. تنها چیزی که از انسان خواسته می شود این است که آنچه را خدا در مسیح مهیا کرده است قبول کند.

اگر شخص این هدیۀ حیات را بپذیرد، از روح القدس متولد خواهد شد. روح القدس بعد از تولدتازه، کار را ادامه میدهد و ایماندار را تقدیس میکند. هر چند این طرح یا نقشۀ خدا بسیار ساده و روشن است، ولی تاریخ و کتاب مقدس نشان می دهند که انسان به آسانی دعوت انجیل را نمی پذیرد. حتی گفته شده است که وقتی روزهای آخر نزدیک شود، بسیاری از ایمان دور خواهند شد و بی ایمانی افزایش خواهد یافت.

در نهایت، خدا کلیسای خود را از زمین بر خواهد داشت و بقیه ساکنان زمین به مصیبت عظیمی که ظاهرخواهد شد، تسلیم خواهد نمود.

با این گفته به مطالعۀ روش خدا در دورۀ هزارساله برای نجات انسان میپردازیم.

ج- روش خدا در دورۀ هزارساله  (البته مطابق با آموزۀ آخرت شناسی در بخش پیش هزارساله)

خدا وعده داده است که در دوره یا ملکوت هزارسالۀ مسیح تغییرات بیشتری به وجود خواهد آورد و فقط نجات یافتگان جهان به این ملکوت داخل خواهند شد. مسیح یک بار  آمد و می خواست پادشاه و نجات دهندۀ اسرائیل

شود ولی اکثریت به او توجهی نکردند. بار دیگر در جلال خواهد آمد و حکومت جهان را با قدرت در دست خواهد گرفت. به عنوان پسر داود حاکمیت جهانی بر قرار خواهد نمود. قوم خدا در  مرکز این حکومت قرار خواهد داشت و تمام ملت ها برای پرستش مسیح خواهند آمد و این دوره با تغییرات جهانی همراه خواهد بود، زیرا مسیح تمام لشکرهای را شیطان را محکوم و شیطان را در بند خواهد کرد.

این حاکمیت دورۀ هزارسالۀ مسیح هم نخواهد توانست عدالت را در جهان مستقر کند، چون در این دورۀ هزار ساله عده زیادی متولد خواهند شد که تمام آنها ایماندار واقعی نخواهند بود. در پایان دوره هزار ساله ریاکاری عده زیادی از آنجایی آشکار خواهد شد که شیطان برای مدت کوتاهی آزاد و ریاکاران را به دور خود جمع خواهد کرد. در نهایت این طغیان جدید، توسط مسیح سرکوب و شیطان به دریاچه آتش افکنده خواهد شد.

نتیجه ای که عزیزان از روشهای خدا برای نجات انسان میتونیم بگیریم اینه که فقط لطف و فیض الهی در قلب افراد می تواند زندگی انسان را کاملا عوض کند، و چون این فیض مورد پذیرش همه قرار نمیگیرد، در نتیجه همه نجات نخواهند یافت.

عنوان مطالعۀ آینده ما که دومین درس از مبحث نجات شناسی است، تحت عنوان شخصیت مسیح: نظرات تاریخی و وضع قبل از مجسم شدن او است، که با هم به بررسی آن خواهیم کرد.