الهیات مسیحی (درس 27)

نجات شناسی(6)

کار مسیح : رستاخیز، صعود ونشستن او به دست راست خدا

مقدمه

جلسۀ گذشته موضوع اولین بخش از موضوع کار مسیح برای نجات را تحت عنوان مرگ مسیح مورد بررسی قرار دادیم و اکنون ادامۀ آن را با موضوعات رستاخیز، صعود و نشستن او به دست راست خدا پی می گیریم.

از آنجائیکه این موارد در نقشه نجات نقش مهمی دارند بتریب آنها را در این درس مورد مطالعه قرار میدهیم. پس توجه شما رو به رئوس مطالب این درس، که ششمین بخش از مبحث نجات شناسی است، جلب می کنم:

مطالعۀ امروز ما در سه بخش انجام خواهد شد که شامل این عناوین هستند.

بخش اول: رستاخیز مسیح

بخش دوم: صعود مسیح

بخش سوم: نشستن مسیح به دست راست خدا

در بخش اول یعنی رستاخیز مسیح چهار موضوع را مورد بررسی قرار خواهیم داد که به ترتیب شامل:

1) اهمیت رستاخیز مسیح

2) ماهیت رستاخیز مسیح  و

3) اعتبار رستاخیز مسیح

4) نتایج رستاخیز مسیح هستند.

در بخش دوم که تحت عنوان صعود مسیح هست، ابتدا

 1) تعالیم عهدجدید در رابطه با صعود مسیح و سپس به

 2) ایرادهای ذکر شده در مورد صعود مسیح مطالعه خواهیم کرد.

و در بخش سوم تحت عنوان نشستن مسیح به دست راست خدا ابتدا

 1) امور مربوط به نشستن مسیح به دست راست خدا را بررسی خواهیم کرد و سپس

2) نتایج صعود و نشستن مسیح به دست راست خدا را مورد مطالعه قرار خواهیم داد.

پس توجه شما رو به مطالعۀ اهمیت رستاخیز که اولین مورد از بخش اول یعنی رستاخیز مسیح است جلب میکنم:

بخش اول – رستاخیز مسیح

1) اهمیت رستاخیز مسیح

در اینجا میخوام سه مورد از اهمیت رستاخیز مسیح رو با هم بررسی کنیم:

اولین مورد این است که:

1- رستاخیز مسیح از تعالیم اساسی مسیحیت است

2- رستاخیز مسیح در اجرای نجات انسان نقش مهمی دارد

3- رستاخیز مسیح برای نشان دادن قدرت خدا ضروری است

اجازه بدید که این موارد رو به ترتیب بررسی کنیم. پس اولین دلیل بر اهمیت رستاخیز مسیح این است که رستاخیز مسیح از تعالیم اساسی مسیحیت است.

1-از تعالیم اساسی مسیحیت می باشد

رستاخیز جسمانی مسیح از اساسی ترین موضوعات رسالات و نوشته های رسولان در عهدجدید است. بعنوان مثال:

پولس رسول در اول قرنتیان 12:15-19 تاکید خاصی بر رستاخیز جسمانی مسیح دارد بطوریکه در:

(آیۀ 14 میگوید) اگر مسیح از مرگ بر نخاسته است، پس موعظۀ او باطل است

(آیه 14) اگر مسیح از مرگ بر نخاسته است، پس ایمان قرنتیان باطل است

(آیه 15) اگر مسیح از مرگ بر نخاسته است، پس رسولان شاهدان دروغین هستند

(آیه 17) اگر مسیح از مرگ بر نخاسته است، پس قرنیتان هنوز هم در گناهان خود هستند

(آیه 18) اگر مسیح از مرگ بر نخاسته است، پس کسانی که در مسیح خوابیده اند هلاک شده اند

(آیه 19) اگر مسیح از مرگ بر نخاسته است، پس مسیحیان از تمام مردم بدبخت تر هستند.

همچنین در تمام قسمت های کتاب اعمال رسولان بر رستاخیز مسیح تاکید شده (بعنوان مثال:

اعمال 24:2-32 و 15:3و 26 و 10:4 و 40:10 و 30:13-37).

موضوع رستاخیز مسیح در سایر رسالات پولس رسول و در سایر رسالات عهدجدید مشاهده می شوند (رومیان24:4و25 و 4:6و9 و 4:7و 11:8و 9:10، اول قرنتیان 14:6 و 4:15 ،دوم قرنتیان 14:4 غلاطیان 1:1 ، افسسیان 20:1 ،کولسیان 12:2 ،اول تسالونیکیان 10:1 ،دوم تیموتائوس 8:2، اول پطرس 21:1 و 21:3 ،مکاشفه 5:1 و 8:2)

پس نتیجه میگیریم که رستاخیز مسیح از اساسی ترین موضوعات انجیل است.

دومین نکته در اهمیت رستاخیز مسیح این است که رستاخیز او در اجرای نجات انسان نقش مهمی دارد.

2- در اجرای نجات انسان نقش مهمی دارد

در افسسیان  20:1-22 چنین میخوانیم:

افسسیان  20:1-22 این همان قدرتی است که مسیح را پس ازمرگ، زنده کردو او را در برترین مقام آسمانی، در دست راست خدا قرار داد، مقامی که برتر از منزلت هر پادشاه و رئیس و سلطان و رهبر این دنیاست. بلی، مقام او بسیار شکوهمندتر از هر مقام دیگری ، چه در این دنیا و چه در دنیای آینده می باشد. خدا همه چیز را زیر پایهای مسیح قرار داد، و او را مقرر کرد تا رئیس و سرپرست کلیسا باشد،

از کلام خدا در می یابیم که عیسی مسیح لازم بود از مرگ برخیزد تا بتواند ایمانداران را با روح القدس تعمید دهد، این مطلب را میتوانیم در این آیات مطالعه کنیم یوحنا 33:1،اعمال 5:1و 32:2و33و 15:11-17 ،اول قرنتیان13:12، یوحنا 16:14-19 و 26:15 و 7:16.

در افسسیان 7:4-13 میخوانیم که مرگ، رستاخیز و صعود مسیح لازم بود تا او بتواند بخشش هایی به مردم عطا فرماید. همچنین اعمال 31:5 میگوید که لازم بود مسیح از مرگ برخیزد تا بتواند پادشاه و نجات دهنده جهان شده و به قوم یهود توبه و آمرزش گناهان بدهد. پولس موضوع را در رومیان8:5-10 این چنین خلاصه می کند و می گوید که مرگ مسیح ما را با خدا آشتی می دهد و حیات او نجات ما را تکمیل می نماید. از این جهت رستاخیز مسیح برای تکمیل نجاتی که به وسیله مرگ او حاصل شد، ضروری می باشد.

سومین دلیل بر اهمیت رستاخیز مسیح این است که رستاخیز مسیح برای نشان دادن قدرت خدا ضروری است.

3- برای نشان دادن قدرت خدا ضروری می باشد

درعهد عتیق برای نشان دادن قدرت خدا غالبا به قدرت او در مورد بیرون آوردن قوم یهود از سرزمین مصر اشاره می شود. عید فصح (خروج14) که هر ساله توسط قوم یهود اجرا می شد یادآور قدرت خدا در عهدعتیق بود. در عهدجدید قدرت خدا به وسیله رستاخیز مسیح ظاهر می شود . امکان نداشت که مسیح در قدرت موت باقی بماند. پولس رسول در افسسیان19:1و 20 دعا میکند تا ایماندارن در یابند چه مقدار است عظمت بی نهایت او نسبت به ما مومنین … که در مسیح عمل کرد، چون او را از مردگان بر خیزانید و به دست راست خود در جاهای آسمانی نشانید.

حال به دومین موضوع از رستاخیز مسیح یعنی به بررسی ماهیت رستاخیز مسیح میپردازیم.

2) ماهیت رستاخیز مسیح

قبل از اینکه به ماهیت رستاخیز مسیح بپردازیم لازم است به واقعیت مرگ او اشاراتی داشته باشیم، چون ممکن است برای بعضی این سوال پیش بیائید که آیا واقعاً عیسی مسیح بر روی صلیب مرد؟

مرگ واقعی مسیح از این دلایل روشن می گردد که افسر و سربازان رومی مرگ او را بر صلیب اعلام کردند (مرقس45:15 و یوحنا 33:19 ) و همچنین زنان بر سر قبر مسیح آمدند تا بدنش را تدهین کنند (مرقس1:16).

همچنین در یوحنا 34:19 میخوانیم که  بعد از نیزه زدن به پهلوی مسیح بر روی صلیب خون و آب جاری شد و در متی 17:28، لوقا 37:24-38 میخوانیم، شاگردان مسیح که او را مرده می دانستند از رستاخیز او بسیار متعجب شدند.

علاوه بر این، عیسی مسیح در روز سوم، نه در یک حالت ضعف بلکه چون فاتحی نیرومند بر مرگ، به شاگردانش ظاهر شد. بعلاوه، خود مسیح در مکاشفه 18:1 اعلام فرمود که مرده شدم و اینک تا ابد الاباد زنده هستم.

حال پس از این مقدمه به دو نکته در رابطه با ماهیت رستاخیز مسیح میپردازیم.

اول اینکه رستاخیز مسیح جسمانی بود

و دوم اینکه رستاخیز او بی نظیر بود.

اجازه بدید تا این نکات را به ترتیب بررسی کنیم. ابتدا رستاخیز جسمانی مسیح را بررسی میکنیم.

1- رستاخیز جسمانی بود

عده ای رستاخیز مسیح را قبول دارند ولی آن را به غلط جسمانی نمی دانند. آنها به غلط مرگ و رستاخیز مسیح را دو طرف یک سکه واحد می دانند و میگویند: مسیح به وسیله مرگ از زندگی جسمانی خارج شد و به وسیله رستاخیز به زندگی روحانی وارد گردید. پس مرگ و رستاخیز او را همزمان میدانند و ظاهر شدن مسیح بعد از رستاخیز را، ظهورهای روحانی یا تخیل شاگردان می پندارند.

در صورتیکه برای اثبات رستاخیز جسمانی مسیح کتاب مقدس صریحاً اعلام میدارد:

–  (متی 40:12،یوحنا19:2-21) مسیح پیشگویی فرمود که رستاخیز جسمانی خواهد داشت.

– (لوقا39:24) مسیح بعد از رستاخیز خود  اعلام فرمود که گوشت و استخوان دارد.

–  (متی 9:28) متی اعلام میدارد که زنانی که مسیح را در روز رستاخیز ملاقات کردند به قدمهای او چسبیده او را پرستش کردند.

–  (مزمور 10:16 ،اعمال 31:2 )داود به وسیله روح القدس پیشگویی کرد که بدن مسیح فساد را نخواهد دید.

–  (مرقس 6:16، یوحنا5:20 -7) وقتی شاگردان بر سر قبر رفتند قبر خالی بود و پارچه هایی که بدن مسیح در آن پیچیده شده بود بطور مرتب در گوشه ای قرار داشت.

– (لوقا41:24-43) مسیح بعد از رستاخیز در غذا خوردن با شاگردان شرکت کرد.

– (لوقا34:24-39، یوحنا 25:20-28 ) بعد از رستاخیز توسط شاگردان شناخته شد و حتی جای میخ ها را در بدن او مشاهده کردند.

–  (لوقا6:24-8) فرشتگان در قبر اعلام کردند که مسیح طبق پیشگویی خودش زنده شده است.

بنابراین اعتقاد به رستاخیز روحانی مسیح، با بسیاری از آیات کتاب مقدس تضاد خواهد داشت (یوحنا28:5و 29 ،اول قرنتیان 20:15،افسسیان19:1و 20).

دومین نکته در رابطه با ماهیت رستاخیز مسیح بی نظیر بودن آن است.

2- این رستاخیز بی نظیر بود

تمام افرادیکه با معجزه خدا، پس از مرگ زنده شده اند، در نهایت با مرگ طبیعی فوت کردند. بعنوان مثال:

– پسر بیوه زن صَرَفَه ای (اول پادشاهان 17:17-24 )

– پسر زن شونیمی (دوم پادشاهان18:4-37)

– دختر یائیروس (مرقس22:5-43)

– پسر نائینی (لوقا11:7-17 )

– ایلعازر یوحنا1:1-44)

– طابیتا(اعمال36:9-43)

– و افتیخس (اعمال 7:20-12)

همۀ اینها بعد از زنده شدن دوباره فوت کردند. بعبارتی، زنده شدن آنها بمانند رستاخیز جسمانی مسیح نبود.

در مورد جسم مسیح بعد از رستاخیز لازم است به چند نکته بر اساس کتاب مقدس اشاره میکنم.

1- جسم واقعی بود. می توانستند به آن دست بزنند  و گوشت و استخوان داشت (متی 9:28، لوقا 39:24) .

2- مانند جسم قبل از رستاخیزش قابل شناسایی بود. مسیح پهلوی شکافته شده خود را به شاگردانش نشان داد (یوحنا 27:20 ). چنین بنظر می رسد که نشانه های رنج های او حتی در رجعت وی نیز وجود خواهند داشت ( زکریا 10:12 ،مکاشفه 7:1). در موارد متعدد گفته شده است که ایمانداران به او توانستند او را بعد از رستاخیزش بشناسند (لوقا 41:24-43 ،یوحنا 16:20 و 20 و 7:21).

3- با این وجود جسم او بعد از رستاخیز، از بعضی جهات با جسم قبل از رستاخیزش تفاوت داشت. بعنوان مثال: قادر بود از درهای بسته عبور کند (یوحنا 19:20 ) و بی شک نیازی به خوراک و خواب نداشت.

4- اکنون تا ابد زنده است ( رومیان 9:6و 10،دوم تیموتائوس 10:1 ،مکاشفه 18:1).

سومین نکته ای که در رابطه با رستاخیز مسیح بررسی میکنیم اعتبار آن است.

3) اعتبار رستاخیز مسیح

رستاخیز مسیح یک معجزه بود و دلایلی که برای اثبات آن لازم است همان دلایلی است که برای اثبات سایر معجزه ها لازم هست. یعنی اینکه نمیتوان آنها را با استفاده از قوانین طبیعی ثابت کرد زیرا از محدودۀ قوانین طبیعی خارج هستند.

در رابطه با اعتبار رستاخیز مسیح به دو دلیل اساسی اشاره میکنم که عبارتند از:

1) دلایل شهود

2) اصل علت و معلول

پس ابتدا به بررسی دلایل شهود میپردازیم.

 

1- دلایل شهود

از مطالبی که تا کنون ذکر شد روشن می شود که برای اثبات ظهورهای خارق العاده الهی نمی توان از دلایل طبیعی استفاده کرد. برای اثبات اعتبار ظهورهای خارق العاده الهی دلایل دیگری لازم است، که شهادت شهود یکی از آنها است.

برای اثبات اعتبار شهادت شهود، باید به سه موضوع توجه کرد:

اول اینکه شهود باید شاهدان عینی باشند، دوم اینکه، شاهدان باید افراد شایسته و خوشنام باشند و سوم اینکه تعداد آنها باید کافی باشد.

رسولان مسیح که شاهد رستاخیز مسیح بودند هر سه مورد ذکر شده را دارا هستند.

بعنوان مثال،

نویسندگان عهدجدید بارها گفتند که شاهدان عینی هستند (لوقا 33:24-36،یوحنا19:20و26 و24:21،اعمال 3:1و 21و 24). این به آن معنی است که آنها تعالیم خود را بر اساس گزارشات دیگران قرار نداده بودند.

بعلاوه کتاب مقدس نشان میدهد که بیش از پانصد نفر شاهد عینی مسیح زنده بودند (اول قرنتیان3:15-8) در صورتیکه در عهد عتیق برا ی اثبات یک موضوع فقط دو یا سه شاهد کافی می بود (تثنیه6:17 ،متی16:18 ).

در مورد صفات شهود، همین قدر کافی است اشاره کنیم که بر اساس کتاب مقدس و توسط مردم در مورد اخلاق آنها ایرادی گرفته نشده است. رسولان انگیزه ای نداشتند که شهادت دروغ بدهند چون اعلام رستاخیز مسیح به قیمت جان آنها تمام می شد. همچنین شاگردان که قبلا به رستاخیز ایمان نداشتند، وقتی مسیح زنده را دیدند به این حقیقت ایمان آوردند و از شاهدان خستگی ناپذیر رستاخیز مسیح شدند.

در کلام خدا، وقایع چهل روز پس از رستاخیز مسیح از مردگان، به ترتیب وقوع، به این شرح است:

صبح زود در روز رستاخیز سه نفر از زنان بر سر قبر آمدند و فرشتگان را دیدند (متی :1:28-8،مرقس 1:16 -7،لوقا1:24-8 ).

در آنجا از یکدیگر جدا شدند . و مریم مجدلیه رفت تا به یوحنا و پطرس خبر بدهد (یوحنا1:20و 2 ) و دوزن دیگر هم رفتند که خبر را به سایر رسولان که احتمالا در بیت عنیا بودند برسانند (لوقا9:24-11).

سپس پطرس و یوحنا قبل از مریم به طرف قبر دویدند و بدون اینکه خداوند را دیده باشند بر گشتند (یوحنا 3:20-10).

بعد از آن مسیح  دوازده بار دیگر ظاهر شد که به این ترتیب بود:

به مریم، بعد از اینکه پطرس و یوحنا به آنجا آمد (مرقس 9:16 یوحنا 11:20-18 )

 و به سایر زنان در راه (متی 9:28و 10 )

 و به دو شاگرد در راه عمواس (مرقس12:16 و 13 ،لوقا13:24-33) و به شمعون پطرس (لوقا34:24 ،اول قرنتیان 5:15) و به ده رسول (یوحنا 19:20-24 ) به یازده شاگرد (یوحنا26:20-29 )

و به رسولان در کنار دریای طبریه (یوحنا 1:21-14)

و به شاگردان در کوه جلیل (متی 16:28-20)

و به بیش از پانصد برادر با هم (اول قرنتیان 6:15) و به یعقوب (اول قرنتیان7:15)

و به شاگردان بر روی کوه در موقع صعود (مرقس19:16،لوقا50:24و51 ،اعمال 9:1)

و به پولس (اول قرنتیان 8:15).

این بود 12 موردی که مسیح زنده به افراد مختلف خود را ظاهر کرد.

پس نتیجه میگیریم که کتاب مقدس به اندازۀ کافی شاهدان عینیِ خوشنام و شناخته شده در اختیار ما قرار میده که بتونیم به شهادت آنها اعتماد کنیم.

دومین دلیل اعتبار رستاخیز مسیح اصل علت و معلول نام دارد.

2- اصل علت و معلول

هر معلولی دارای علتی می باشد. در تاریخ مسیحیت چهار معلول وجود دارند که علت آنها، رستاخیز مسیح می باشد:

این چهار علت شامل این عناوین هستند:

1- قبرخالی

2- نگهداری روز خداوند یا روز یکشنبه

3- وجود کلیسای مسیح

4- نگارش عهدجدید

ابتدا به اولین علت یعنی قبر خالی بپردازیم:

1- قبر خالی ،کلام خدامی میفرماید که قبر، خالی بود. رستاخیز مسیح از این روشن می گردد که کفن او دست نخورده و فقط دستمال سرش در کناری نهاده شده بود (یوحنا5:20-7). اگر شاگردان جسد او را دزدیده بودند ،کفن دست نخورده باقی نمی ماند. اگر این موضوع حقیقت نمی داشت بی شک عده ای پیدا میشدند که دروغ رسولان را ثابت کنند و نشان دهند که قبر خالی نیست.

بمانند دروغی که توسط روسای کاهنان و مشایخ یهود در میان مردم شایع شد، مبنی بر اینکه وقتی نگهبانان در خواب بودند شاگردان مسیح جسد او را دزدیده اند، که عده ای این دروغ را تا امروزه بعنوان حقیقت باور دارند.

2- نگهداری روز خداوند یا یکشنبه یکی دیگر از نتایج رستاخیز مسیح بود . روز سبت یا شنبه برای یهودیان، نشان عهد خدا با انسان بود (خروج13:31 حزقیال 12:20و 20)، و از این جهت نگهداری آن بسیار مهم بود. رسولان مسیح که یهودی بودند از نگهداری این روز مهم سبت خودداری کردند و بجای آن روز یکشنبه را برای عبادت انتخاب کردند. دلیل این تغییر فقط می تواند این باشد که مسیح در آن روز یکشنبه قیام کرده بود.

3- وجود کلیسای مسیح خود دلیلی بر رستاخیز مسیح است. زندگی مسیح بر روی شاگردان تاثیر زیادی کرده بود ولی با مصلوب شدن مسیح تمام آرزوهایشان نقش بر آب شد. هیچ چیز دیگر نمی توانست آنها را به پرستش استادی وادارد که بر صلیب کشته شده بود. پس میبینیم که اگر مسیح زنده نمی شد، دلیلی وجود نمیداشت که شاگردان تحت جفا و شکنجه های شدید نام مسیح را در میان یهودیان موعظه کنند. جماعت های مسیحیان اولیه به تدریج به کلیساهای بزرگ تبدیل شدند. پس می توان گفت که علت بوجود آمدن کلیسا همان رستاخیز مسیح بوده است.

4- نگارش عهد جدید دلیلی است بر رستاخیز مسیح. اگر رستاخیز مسیح حقیقت نمی داشت عهد جدید نوشته نمی شد؟ اگر مسیح از مردگان بر نمی خاست، شرح زندگی و مرگ او هم در قبر باقی می ماند. بی شک عهد جدید نتیجه رستاخیز مسیح است. خوب حالا ممکنه بعضی سوال کنند که نتیجۀ رستاخیز مسیح چه بود؟ که پاسخ آن مطالعۀ چهارمین مورد رستاخیز مسیح یعنی نتایج رستاخیز مسیح است.

4) نتایج رستاخیز مسیح

من در اینجا به چهار نتیجه رستاخیز مسیح از مردگان اشاره میکنم که اولین آن این است که رستاخیز مسیح الوهیت او را ثابت میکند.

1- الوهیت مسیح را ثابت می کند

پولس رسول در رومیان 3:1-4 در این رابطه چنین میگوید:

رومیان 3:1-4 این مژده درباره فرزند خدا، یعنی خداوند ما عیسی مسیح می باشد که همچون انسان از نسل داود نبی به دنیا آمد؛ اما با زنده شدنش پس از مرگ ، ثابت کرد که فرزند نیرومند خدا و دارای ذات مقدس الهی است . (ترجمۀ تفسیری)

بعبارتی پولس در این آیه رستاخیز عیسی مسیح را دلیلی بر الوهیت او میداند و از آن بعنوان علامتی برای قوم یهود استفاده میکند.

دومین نتیجه ای که رستاخیز مسیح دارد این است که نشان میدهد که کار مسیح مقبول خداوند واقع شده است.

2- نشان می دهد که کار مسیح مقبول خداوند واقع شده است

در رومیان 25:4 میخوانیم:

رومیان 25:4 عیسی مسیح بخاطر گناهان ما تسلیم مرگ گردید و دوباره زنده شد تا ما در پیشگاه خدا “بی گناه “ بحساب آییم. (ترجمۀ تفسیری)

پس می توانیم مطمئن باشیم که خدا قربانی مسیح را پذیرفته است چون مسیح از مرگ برخاسته است.

سومین نتیجه رستاخیز مسیح این است که مسیح را برای ما رئیس کاهنان ساخته است.

3- مسیح را برای ما رئیس کاهنان ساخته است

مسیح به وسیله بر خاستن از مرگ، بعنوان رئیس کاهنان شفاعت کننده و حافظ قوم خود شده است.

رومیان 34:8 پس دیگر چه کسی می تواند ما را محکوم نماید؟ آیا مسیح؟ نه! چون اوست که در راه ما مرد و زنده شد و اکنون در بالاترین مقام، در کنار خدا نشسته است و برای ما شفاعت می کند.

مسیح نه تنها ما را از اسارت گناه آزاد می سازد بلکه برای قوم خود شفاعت هم میکند.

چهارمین نتیجه رستاخیز مسیح از مردگان بهره وری از برکات روحانی فراوانی است که خدا ارزانی میدارد.

4- بهره وری از برکات روحانی فراوانی که خدا ارزانی میدارد

رستاخیز مسیح به ما این امکان را میدهد که این برکات را از طریق توبه، بخشش، تولد تازه و روح القدس عطا کرده شخصاً تجربه کنیم.

اعمال 33:2 ”او اکنون در آسمان بر عالیترین جایگاه افتخار در کنار خدا نشسته است و روح القدس موعود را از پدر دریافت کرده و او را به پیروان خود عطا فرموده است ، که امروز شما نتیجه اش را می بینید و می شنوید. (ترجمۀ تفسیری)

اول پطرس 3:1 سپاس بر خدا، پدر خداوند ما عیسی مسیح، که به لطف بزرگ خود به وسیله رستاخیز عیسی مسیح از مردگان، تولّد تازه و امید زنده به ما بخشیده است. (ترجمۀ مژده)

به علاوه رستاخیز مسیح شخص ایماندار را مطمئن می سازد که تمام قدرت های لازم برای زندگی و خدمت مسیحی را در دسترس دارد.

افسسیان 18:1-20 دعا می کنم که چشمان باطن شما روشن شود تا بتوانید گوشه ای از برکاتی را که خدا برای آینده ما در نظر گرفته است ببینید، و به این حقیقت پی ببرید که ارثی که خدا برای مومنین تدارک دیده، چقدر پرشکوه و غنی است. همچنین، دعا می کنم تا درک کنید که قدرت خدا برای کمک به مومنین چقدر عظیم است.  این همان قدرتی است که مسیح را پس ازمرگ، زنده کردو او را در برترین مقام آسمانی، در دست راست خدا قرار داد،

پولس رسول در فیلیپیان 10:3 میفرماید: آن خدایی که مسیح را از مرگ بر خیزانید قادر است تمام احتیاجات ما را برآورده سازد. رستاخیز مسیح به ما اطمینان می دهد که بدن های ما هم بعد از مرگ زنده خواهند شد (یوحنا25:8و 29 و 40:6 ،اعمال 2:4 ،رومیان 11:8 ،اول قرنتیان20:15-23 ،دوم قرنتیان 14:4 ،اول تسالونیکیان 14:4). بعلاوه رستاخیز مسیح نشان می دهد که به طور قطع روز داوری عادلان و ظالمان وجود دارد (اعمال42:10 و 13:17 ، یوجنا 22:5).

رستاخیز مسیح باعث شده است که مادر مورد تمام امور ذکر شده اطمینان قطعی داشته باشیم.

با این گفته مطالعۀ بخش اول تحت عنوان رستاخیز مسیح به پایان میرسه و بررسی بخش دوم یعنی صعود مسیح رو آغاز میکنیم.

 

 

بخش دوم- صعود مسیح

موضوع صعود مسیح و نشستن او بر دست راست خدا را باید از هم جدا کرد. صعود مسیح عبارت است از بازگشت او به آسمان با بدن زنده شده، ولی نشستن بر دست راست خدا، عبارت از عمل خدای پدر، که به وسیله آن مسیح زنده شده را بر دست راست خود نشانید و عالی ترین مقام را به او بخشید.

در رابطه با صعود مسیح دو موضوع رو مورد بررسی قرار خواهیم داد. ابتدا 1) تعالیم عهدجدید رو بررسی خواهیم کرد و سپس به مطالعۀ ایرادهای ذکر شده در رابطه با آن خواهیم پرداخت.

پس ابتدا تعالیم عهدجدید در مورد صعود مسیح رو بررسی میکنیم.

الف – تعالیم عهد جدید

عهد جدید بارها این تعلیم را می دهد که مسیح بعد از رستاخیز به آسمان صعود کرد.

در انجیل مرقس (19:16) به صعود مسیح اشاره شده است. در انجیل لوقا 50:24 و60  و در اعمال رسولان 9:1 جزئیات صعود مسیح ذکر کرده است.

اگر چه یوحنا ذکر نمی کند که مسیح با بدن زنده شده به آسمان صعود کرد، ولی به پیشگویی خود مسیح در مورد صعودش اشاره دارد (یوحنا 62:6 و17:20).

پولس در مورد صعود مسیح در افسسیان 8:4-10، فیلیپیان9:2، و اول تیموتائوس 16:3 سخن می گوید و پطرس هم در رسالۀ اول پطرس 22:3 و همچنین نویسنده عبرانیان در (14:4 ) به صعود مسیح به آسمان اشاره کردند.

پس روشن است که کلیسای اولیه صعود مسیح را یک واقعه حقیقی می دانست.

حال بیائید ایرادهایی را که در رابطه با صعود مسیح گرفته شده بررسی کنیم.

ب- ایرادهای ذکر شده در مورد صعود مسیح

ایراد های نقادان معاصر در مورد صعود مسیح اصولا بر دو اصل متکی است:

اولا می گویند که اطلاعات ما در مورد کائنات نشان می دهند که امکان ندارد آسمان مکان بخصوصی ماورای ستارگان داشته باشد. ولی در پاسخ میتوان گفت که کتاب مقدس از آسمان بعنوان مکانی ماوراء ستارگان سخنی بمیان نمی آورد بلکه آسمان را بعنوان مکانی که خدا در آن ساکن است بیان میدارد. مکانی که همچنین محل سکونت فرشتگان و روح های عادلان میباشد و صعود مسیح به آسمان به چنین مکانی اشاره دارد. بعلاوه مسیح فرمود: می روم تا برای شما مکانی حاضر کنم (یوحنا2:14).

ثانیا نقادان معاصر می گویند که بدن جسمانی نمی تواند خارج از جو زمین به زندگی خود ادامه دهد. در جواب این گروه هم می گوییم که ستارگان و اجرام سماوی بسیاری هستند که خارج از جو زمین همچنان به وجود خود ادامه میدهند. پولس می فرماید:

اول قرنتیان 40:15 جسمانی که فرشتگان آسمان دارند، با بدن ما تفاوت بسیار دارد، و جلوه بدن آنان با جلوه بدن ما نیز متفاوت است.

اگر رستاخیز جسمانی مسیح را بپذیریم، قبول صعود جسمانی مسیح کار مشکلی نخواهد بود. در واقع صعود جسمانی مسیح برای قبول رجعت جسمانی او لازم است چون بر اساس کتاب مقدس مسیح همانطور که صعود فرمود همانطور هم رجعت خواهد کرد و ما هم مثل او خواهیم شد. این اصل در مورد اعتقاد به قیام ایمانداران دارای اهمیت بسیاری می باشد.

در اینجا به پایان مطالعۀ بخش دوم یعنی صعود مسیح میرسیم و بررسی بخش سوم تحت عنوان نشستن مسیح به دست راست خدا را آغاز میکنیم.

بخش سوم – نشستن مسیح به دست راست خدا

در رابطه با نشستن مسیح به دست راست خدا دو مورد را بررسی خواهیم کرد که تحت این عناوین هستند.

1) امور مربوط به نشستن مسیح به دست راست خدا

2) نتایج صعود و نشستن مسیح به دست راست خدا

پس به بررسی اولین مورد یعنی امور مربوط به نشستن مسیح به دست راست خدا میپردازیم.

کتاب مقدس اعلام میدارد که مسیح به دست راست خدا نشسته است.

لوقا چند بار به این موضوع اشاره کرده است (اعمال33:2و31:5) مثلاً: در اعمال 33:2 میفرماید:

اعمال 33:2 پس چون به دست راست خدا بالا برده شد، روح‌القدس موعود را از پدر یافته، این را که شما حال می‌بینید و می‌شنوید ریخته است.

پولس آن را تعلیم می دهد بعنوان مثال در کولسیان 1:3

کولسیان 1:3 پس چون با مسیح برخیزانیده شده‌اید، به آنچه در بالاست دل ببندید، آنجا که مسیح به‌دست راست خدا نشسته است.

نویسنده عبرانیان هم در این رابطه میگوید:

عبرانیان 12:10 اما مسیح خود را فقط یک بار بعنوان قربانی به خدا تقدیم کرد تا گناهان را بیامرزد؛ و پس از آن ، در بالاترین مکان عزت و افتخار، بدست راست خدا نشست،

همچنین خود مسیح در باره آن صحبت کرد.

مکاشفه 21:3 من‌ به‌ هر که‌ پیروز شود، اجازه‌ خواهم‌ داد که‌ بر تخت‌ سلطنتی‌ام‌، در کنار من‌ بنشیند، همانطور که‌ من‌ نیز پیروز شدم‌ و در کنار پدرم‌ بر تخت‌ او نشستم‌. (ترجمۀ تفسیری)

1) امور مربوط به نشستن مسیح به دست راست خدا

کلام خدا علاوه بر اینکه اعلام میدارد که مسیح به دست راست خدا نشسته است، به مسائلی مربوط به آن هم اشاره داره بعنوان مثال:

– تاج جلال و اکرام بر سر مسیح نهاده شد (عبرانیان9:2).

– این جلال در حال حاضر در جسد مجید او دیده می شود (فیلیپیان (21:3 ).

– یوحنای رسول مسیح را با همین بدن در جزیره پطمس مشاهده کرد (مکاشفه12:1-18 ).

– مسیح نامی فوق از جمیع نام ها دریافت کرده و جلال و اکرام به او تعلق می گیرد (فیلیپیان 9:2).

– استیفان مسیح را در آنجا دید ( اعمال 55:7-و 56).

– روزی مسیح بر تخت خود خواهد نشست (متی 31:25 ).

– مسیح بعنوان راس کلیسا به دست راست خدا نشست (افسسیان 22:1 ).

مسیح در حال حاضر امور کلیسا را رهبری میکند. او بعنوان رئیس کاهنان خدمت می نماید ( عبرانیان14:4 و 5:5-10 و 20:6 و 21:7 و 1:8-6 و 24:9 ) برای حفظ و اتحاد قوم خود دعا می کند (لوقا32:22 ،یوحنا 17). فرشتگان و ریاست ها و قدرت ها همه تابع او هستند (اول پطرس22:3). در واقع همه چیز زیر پای های او نهاده شده است (افسسیان22:1). از این نظر اکنون مسیح پادشاه ملکوت خودش است (کولسیان13:1،مکاشفه 9:1).

حال به بررسی نتایج نشستن مسیح به دست راست خدا میپردازیم.

2) نتایج صعود و نشستن مسیح به دست راست خدا

نتایج صعود و نشستن مسیح به دست راست خدا را می توان با هم مورد بررسی قرار داد: اولین از پنج نتیجه اینکه:

1- مسیح اکنون نه فقط در آسمان است بلکه روحا در همه جا حاضر می باشد. افسسیان 10:4 در این رابطه میفرماید:

افسسیان 10:4 همان کسی که پایین آمده ، همانست که به بالا بازگشت ، بالاتر از آسمانها، تا همه چیز را در همه جا از حضور خود پر سازد.

پس از آنجائیکه او همه چیز را در همه جا از حضور خود پر می سازد شایسته است که مورد پرستش تمام انسان ها قرار گیرد.

دومین نتیجۀ صعود و نشستن مسیح به دست راست خدا این است که:

2- مسیح اسارت را به اسیری برد (افسسیان 8:4) . این می تواند به این معنی باشد که ایمان داران عهد عتیق دیگر در هاویه نیستند بلکه به آسمان برده شده اند. شکی وجود ندارد که ایمانداران عهد جدید به محض وفات یافتن به حضور مسیح می روند (دوم قرنتیان 6:5-8 ،فیلیپیان 23:1 ).

سومین نتیجۀ صعود و نشستن مسیح به دست راست خدا این است که:

3- مسیح در آسمان به خدمت خود به عنوان رئیس کاهنان وارد شده است

عبرانیان 14:4 پس حال که کاهن اعظم ما، عیسی ، فرزند خدا، به آسمان رفته تا در پیشگاه خدا میانجی ما باشد، بیایید ایمان و اعتمادمان را محکم نگاه داریم. (ترجمۀ تفسیری)

چهارمین نتیجۀ صعود و نشستن مسیح به دست راست خدا این است که:

 

4- مسیح به ایمان داران خود بخشش های روحانی عطا فرموده است. اینها شامل بخشش های شخصی به افراد (اول قرنتیان4:12-11 ). و هم چنین بخشش ها به کلیسا می باشند (افسسیان8:4-13 ).

پنجمین نتیجۀ صعود و نشستن مسیح به دست راست خدا این است که:

5- مسیح روح خود را بر ایماندارانش ریخته و با اعطای توبه و ایمان آنان را تعمید می دهد.

یوحنا 7:16-11 رفتن من به نفع شماست ، چون اگر نروم ، آن روح تسلی بخش نزد شما نخواهد آمد. ولی اگر بروم او خواهد آمد، زیرا خودم او را نزد شما خواهم فرستاد. وقتی او بیاید دنیا را متوجه این سه نکته خواهد کرد: نخست آنکه مردم همه گناهکار و محکومند، چون به من ایمان ندارند. دوم آنکه پدر خوب و مهربان من خدا، حاضر است مردم را ببخشد، چون من به نزد او می روم و دیگر مرا نخواهید دید و برای ایشان شفاعت می کنم. سوم آنکه نجات برای همه مهیا شده، نجات از غضب و کیفر خدا، چون فرمانروای این دنیا یعنی شیطان محکوم شده است. (ترجمۀ تفسیری)

اینها نتایج صعود مسیح و نشستن او به دست راست خداست. روشن است که اگر بخواهیم به نجات کامل برسیم، نباید به مرگ مسیح قناعت کنیم بلکه باید به رستاخیز جسمانی و صعود و نشستن مسیح به دست راست خدا هم ایمان داشته باشیم.

با این گفته به خاتمۀ مطالعۀ امروز میرسیم، منتهی اجازه بدید که مروری کوتاهی بر آنچه گفته شد با شما داشته باشم.

مطالعۀ امروز ما در سه بخش انجام شد که شامل این عناوین بودند.

بخش اول: رستاخیز مسیح

بخش دوم: صعود مسیح

بخش سوم: نشستن مسیح به دست راست خدا

در بخش اول یعنی رستاخیز مسیح چهار موضوع را مورد بررسی قرار دادیم که به این ترتیب بودند:

1) ابتدا اهمیت رستاخیز مسیح رو بررسی کردیم: و طی آن از کلام خدا نشان دادیم که رستاخیز مسیح اولاً از تعالیم اساسی مسیحیت است و ثانیاً در اجرای نقشۀ نجات مردم از گناه نقش مهمی دارد و ثالثاً برای نشان دادن قدرت خدا ضروری میباشد.

2) سپس ماهیت رستاخیز مسیح را مورد بررسی قرار دادیم و طی آن دلیل آوردیم که نه تنها رستاخیز مسیح از لحاظ جسمانی صورت گرفت بلکه کاملاً بی نظیر بود.

پس از آن:

  3) اعتبار رستاخیز مسیح را مورد با ذکر دلایل شهود و اصل علت و معلوم مورد بررسی قرار دادیم.

سپس به مطالعۀ

4) نتایج رستاخیز مسیح پرداختیم و طی آن نتیجه گرفتیم که.

– رستاخیز مسیح الوهیت مسیح را ثابت میکند

– رستاخیز مسیح باعث شد که کار مسیح مورد قبول خدای پدر قرار گرفت. یعنی ما نزد خدا عادل شمرده شدیم.

– مسیح را برای ما رئیس کهنه ساخت

– برکات روحانی فراوانی را برای ما ارزانی داشت

در بخش دوم که تحت عنوان صعود مسیح هست ابتدا 1) تعالیم عهدجدید در رابطه با صعود مسیح و سپس 2) ایرادهای ذکر شده در مورد صعود مسیح مطالعه کردیم و به آنها پاسخ دادیم.

در بخش سوم تحت عنوان نشستن مسیح به دست راست خدا

ابتدا 1) امور مربوط به نشستن مسیح به دست راست خدا را بررسی کردیم و سپس 2) نتایج صعود و نشستن مسیح به دست راست خدا را مورد بررسی قرار دادیم که طی آن پنج نتیجه گیری کردیم، که عبارت بودند، اول اینکه:

1- مسیح اکنون نه فقط در آسمان است بلکه روحا در همه جا حاضر می باشد.

2) اسارت را به اسیری برد

3) مسیح در آسمان به خدمت خود به عنوان رئیس کاهنان وارد شده است

4- مسیح به ایمان داران خود بخشش های روحانی عطا فرموده است (اول قرن 4:12-11 و افس  8:4-13)

5- مسیح روح خود را بر ایماندارانش ریخته و با اعطای توبه و ایمان آنان را تعمید می دهد. (یوحنا 7:16-11).