الهیات مسیحی
(درس دوازدهم)
کارهای خدا(بخش اول): آفرینش
همانطور که در درس قبل اشاره شد، مطالعۀ مشیت الهی بستر مناسبی رو برای ما فراهم کرد تا بتونیم امروز به بررسی مبحث کارهای خدا بپردازیم.
برای این منظور اجازه بدید با نگاهی بر رئوس مطالب، مبحث امروز رو شروع کنیم.
امروز اولین بخش از مبحث کارهای خدا رو تحت عنوان آفرینش مطالعه میکنیم.
این درس شامل سه بخش اصلی است که در قسمت اول ابتدا به تعریف آفرینش خواهیم پرداخت.
در قسمت دوم بطور مفصل به بررسی اثبات صحت آموزۀ آفرینش میپردازیم که ابتدا،
شرح موسی در مورد آفرینش رو مطالعه خواهیم کرد.
در این رابطه دو مورد آفرینش مستقیم جهان و آفرینش غیر مستقیم جهان را مورد بررسی قرار خواهیم داد و بعد به مطالعۀ سایر دلایل کتاب مقدس در مورد آفرینش خواهیم پرداختم.
در خاتمه، قسمت سوم از بحث امروز، هدف خدا از آفرینش، نام داره که اون رو بررسی خواهیم کرد.
پس بیائید با موضوع قسمت اول یعنی، تعریف آفرینش شروع کنیم.
قسمت اول – تعریف آفرینش
کلمۀ آفریدن یا خلق کردن در کتاب مقدس به دو معنی آفرینش مستقیم (یا بی واسطه) و آفرینش غیر مستقیم (یا با واسطه) بکار برده شده است.
آفرینش مستقیم عبارت است از اینکه خدا بدون استفاده از مواد اولیه و علل ثانویه، تمام جهان مرئی و غیر مرئی را در یک زمان از نیستی به هستی بوجود آورد.
آفرینش مستقیم با ارادۀ آزاد الهی انجام شد و برخلاف نظرات تمام مکتب های همه خدایی در آن اجباری وجود نداشت. در عمل آفرینش، خدای تثلیث یعنی پدر و پسر و روح القدس به طور مساوی شرکت داشت.
آفرینش، اولین کار خدا بود که در خارج از خودش، برای جلالش انجام شد.
خلقت مستقیم به معنی ساختن نظام جدیدی از چیزهای موجود، و یا آفریدن بدلیل علل ثانویه نیست،
بلکه آفرینشِ تمام هستی، اعم از مادی و غیر مادی که نتیجۀ فوریِ عمل مستقیم خداست.
ولی در آفرینش غیرمستقیم، گر چه آفرینش نامیده شده، اما به مانند آفرینش مستقیم چیزی از نیستی به هستی بوجود نمیآید، بلکه چیزهای موجود تغییر شکل یافته و تبدیل میشوند. این روند حتی ممکن است توسط خدا بدلیل علل ثانویه انجام شود.
آقای Charles Hodge یکی از علمای الهیات برای مقایسه آفرینش مستقیم با آفرینش غیر مستقیم چنین میگوید:
آفرینش مستقیم در یک زمان انجام شد ولی آفرینش غیر مستقیم بصورت تدریجی صورت گرفت. در آفرینش مستقیم، چیزی یا کاری که از قبل وجود داشته باشد لازم نیست ولی در آفرینش غیر مستقیم، هر دو مورد لازم است. در شرحی که موسی از آفرینش بیان میدارد تفاوت این دو نوع آفرینش کاملاً روشن میباشد.
قسمت دوم – اثبات صحت آموزۀ آفرینش
از زمان های قدیم انسان سعی کرده است معمای عالم هستی را کشف کنه. انسان همیشه از خود این سوالات رو کرده که: آیا جهان از ازل وجود داشته، یا اینکه نقطه شروعی داره؟ اگر شروعی داشته، چگونه و چه موقعی بوده است؟
بدیهی است که علم، عقل و منطق انسانی به تنهایی نمیتوانند جواب کاملی برای این معما داشته باشند. اگر چه علم تلاش میکنه که جوابی برای منشاء عالم هستی بیابد، اما از آنجائیکه مطالعاتش فقط به امور محسوس و تجربی محدود میشه، بررسی منشاء و علل اولیۀ آفرینش از قلمرو علم خارج است.
علاوه بر این، هیچ یک از مکتب های فلسفی نتوانسته است راه حلی برای این معما بیابد چون، این مکتب ها یا وجود آفرینش را انکار میکنند و یا آن را طوری تشریح می نمایند که عملاً به انکار آن (یعنی آفرینش) می آنجامد.
در نتیجه، برای یافتن جواب در مورد منشاء کائنات باید به کلام خدا مراجعه کرد و آن را با ایمان پذیرفت.
در عبرانیان 3:11 چنین میخوانیم:
عبرانیان 3:11 با ایمان به وجود خداست که می دانیم زمین و آسمان، و در حقیقت همه چیز، بدستور خدا ساخته شده اند؛ و همه اینها از چیزهای نادیدنی به وجود آمده اند.
ما در کلام خدا چگونگی و علت وجود عالم هستی، اعم از مادی و روحانی را میتونیم مطالعه کنیم.
برای این منظور ابتدا شرح موسی در مورد آفرینش رو با هم بررسی میکنیم.
الف – شرح موسی در مورد آفرینش
این موضوع در باب های اول و دوم کتاب پیدایش که اولین کتاب از تورات موسی است، ذکر شده.
دو باب اول کتاب پیدایش، به شرح آفرینش مستقیم و غیر مستقیم جهان و انسان می پردازند.
1- آفرینش مستقیم جهان
در مورد آفرینش مستقیم خدا، باید عرض کنم که کتاب مقدس با این جمله شروع میشه:
پیدایش 1:1 در ابتدا خدا آسمان ها و زمین را آفرید.
از این آیه میتونیم نتیجه بگیریم که جهان ازلی نیست، یعنی از موادی که قبلاً بوده بوجود نیامده است، و در مورد آفرینش آن اجباری وجود نداشته، بلکه نتیجۀ عمل مستقیمِ خلاقۀ خداست. خیلی ساده تر عرض کنم که، عالم هستی از هیچ بوجود آمد.
کلمۀ عبری “بارا” و یا ترجمۀ یونانی آن در پیدایش 1:1 و 3:2-4 به مفهومِ، از نیستی به هستی آوردن است.
آقای دکتر John J. Davis یکی از علمای الهیات در این مورد چنین میگوید:
فعل “بارا” (خلق کردن) بهترین کلمه ای است که، آفریدن از هیچ را بیان میدارد. ریشۀ اصلی این کلمه در عهدعتیق فقط برای کارهای خدا بکار میرود و فاعل آن هیچ گاه انسان نبوده. مثلاً در عاموس 13:4 میگوید که خدا “باد را آفرید”، در مزمور 10:51 “دل طاهر”، و در اشعیا17:65 “آسمان و زمینی جدید” را آفرید. باب اول پیدایش سه آغاز مهم را ذکر میفرماید که هر سه توسط خدا شروع شده است (1:1 و 21 و 27). . . پس عمل خلاقۀ خدا که در آیۀ اول بیان شده احتیاجی به مواد اولیه نداشته است. خدای فرمانروا و قادر مطلق، آسمان ها و زمین را از “هیچ” خلق فرمود.
2- آفرینش غیر مستقیم جهان
در شرح موسی در مورد آفرینش جهان، علاوه بر موضوع آفرینش مستقیم، همانطور که عرض کردم به آفرینش غیر مستقیم خدا هم اشاره شده.
درپیدایش 2:1 چنین میخوانیم:
پیدایش 2:1 زمین، خالی و بی شکل بود، و روح خدا روی تودههای تاریکِ بخار حرکت میکرد.
سوالی که ممکنه برای هر کس در اینجا مطرح میشود این است که مفهوم خالی، بی شکل و تاریک بودن زمین چه بود؟ مگر در آن زمان، آفرینش خدا کامل نبود؟
برخی از مفسرین مسیحی معتقدند که علت این امر ممکن است کامل نبودن خلقت اولیه و یا ایجاد حادثه ای ناگوار در آن بوده باشد. این گروه مفسیرین بر این باورند که نظام فلعی، بعداً بوجود آمد.
در هر حال، برای رسیدن به یک پاسخ جامع، من در اینجا پنج سوال رو مطرح میکنم که در پاسخ به آنها میتونیم به یک دیدگاه جامع در این رابطه برسیم.
سوال اول: آیا آفرینش، مستقیم، غیر مستقیم یا آمیخته ای از هر دو بوده است؟
سوال دوم: آفرینش مستقیم خدا شامل چه چیزهایی بود؟
سوال سوم: آیا پیدایش 2:1 وضع اولیۀ جهان را نشان میدهد و یا اینکه به وضع زمین بعد از وقوع تغییرات مهم مربوط میشود؟
سوال چهارم: آیا شش روز آفرینش را باید شش روز مکاشفه، شش دورۀ زمانی و یا شش روز معمولی دانست؟
سوال پنجم: آفرینش کرۀ زمین به چه زمانی بر میگردد ؟
پس توجه شما رو به بررسی پاسخ این سوال اول جلب میکنم. سوال اول اینه که:
سوال اول– آیا آفرینش، مستقیم، غیر مستقیم یا آمیخته ای از هر دو بوده است؟
عده ای از مفسیرن مسیحی آفرینش مستقیم را محدود به پیدایش 1:1 که میگوید “در ابتدا خدا آسمان و زمین را آفرید.“ میدانند و سایر قسمت ها را آفرینش غیر مستقیم میشمارند.
عده ای دیگر در تمام باب اول پیدایش آمیخته ای از آفرینش مستقیم و غیر مستقیم را مشاهده میکنند. بعنوان مثال: میتوان خورشید را جزء خلقت اولیه بشمار آورد و امکان دارد روشنایی (آیات 3-5) از خورشید حاصل شده باشد. همچنین امکان دارد که خدا روشنایی را جدا از خورشید خلق کرده باشد.
تخم نباتات احتمالاً از خلقت اولیه باقی مانده بود و به همین دلیل لازم بود خدا به زمین دستور دهد که “نباتات برویاند، علفی که تخم بیاورد و درخت میوه ای که موافق جنس خود میوه آورد که تخمش در آن باشد” (آیه 11). ولی احتمال قریب به یقین این است که نباتات مستقیماً توسط خدا خلق شده باشند. در پیدایش 19:2 چنین میخوانیم:
پیدایش 19:2 و خداوند خدا هر حیوان صحرا و هر پرندۀ آسمان را از زمین سرشت.
ممکن است این آیه چنین تفسیر شود که خدا تمام حیوانات و پرندگان و خزندگان و غیره را (20:1-25) بطور غیر مستقیم خلق فرمود هر چند حیات مستقیماً توسط خدا خلق شده بود، در پیدایش 7:2 صریحاً گفته شده که:
پیدایش 7:2 خداوند خدا پس آدم را از خاک زمین بسرشت و در بینی وی روح حیات دمید.
این نشان میدهد که آدم هم، لااقل از نظر بدنی، بطور غیر مستقیم آفریده شد. هر چند انسان و حیوانات از خاک آفریده شدند و به خاک خواهند برگشت، اما بطور قطع روح انسان مسقیماً توسط خدا خلق شده است. با این پاسخ میرسیم به سوال دوم:
سوال دوم – آفرینش مستقیم خدا شامل چه چیزهایی بود؟
در پاسخ باید گفت که، آفرینش مستقیم خدا شامل:
آسمان ها و فرشتگان آسمانی بود (ایوب 7:38، نحمیا 6:9)
زمین، تمام آب ها و بخارهای زمین (اشعیا 5:42، کولسیان 16:1، مکاشفه 11:4)
سوال سوم اینه که:
سوال سوم – آیا پیدایش 2:1 وضع اولیۀ جهان را نشان میدهد و یا اینکه به وضع زمین بعد از وقوع تغییرات مهم مربوط میشود؟
در پاسخ به این سوال باید به سه نظریه اشاره کنم:
1- اولین نظریه، نظریه بازسازی یا تئوری فاصله نام دارد که طبق آن، بعد از آفرینش اولیه (در پیدایش باب 1 آیۀ 1) شیطان سقوط کرد و خدا زمین را محکوم ساخت. آنچه واقع شد عبارت بود از آفرینش جدید زمین در شش روز.
طبق این نظریه بهتر است کلمۀ “زمین تهی و بایر بود” در آیۀ 2 به “زمین تهی و بایر شد” ترجمه شود. پیروان این نظریه همچنین اضافه میکنند که مقصود از، تهی و بایر و بی شکل و تاریک بودن زمین ( که در آیۀ 2 ذکر شده) عبارت است از بیان مجازات الهی در مورد زمین، زیرا از دیدگاه این نظریه، امکان نداشت خدا زمین را به صورت تهی و بایر خلق کرده باشد:
پیروان این نظریه معتقد به فاصلۀ زمانی ایی هستند، که سقوط شیطان، در آن فاصله واقع شد (این مطلب را میتوانیم در اشعیا 9:14-14 و حزقیال 12:28-19 مطالعه کنیم).
البته موضوع سقوط شیطان، که در این آیات شرح داده شده را به تفصیل در درس های آتی “تحت عنوان فرشته شناسی“ مورد بررسی قرار خواهیم داد، که شما رو به دیدن آنها تشویق میکنم.
حال ببنیم نظریه دوم میگوید.
2- طبق نظریۀ دوم که من اون رو سقوط قبل از پیدایش 1:1 نامیدم، فاصلۀ زمانی یا موضوع سقوط شیطان، قبل از پیدایش باب یک آیۀ یک واقع شده و آیات بعدی حاکی از آفرینش مجدد می باشند. طبق این نظریه آیۀ 1 از باب اول پیدایش ادامۀ سرگذشت سقوط شیطان است، همان طوری که آیۀ اول از باب دوم پیدایش که میفرماید “و آسمانها و زمین و همۀ لشکر آنها تمام شد.” ادامۀ شرح خلقت در باب اول است.
بنابراین، تهی و بایر بودن زمین در آیۀ 2 از باب اول کتاب پیدایش، نشانگر مجازات الهی است، ولی علت و چگونگی مجازات را بیان نمیکند. اما احتمال دارد علت آن سقوط شیطان بوده باشد.
طبق این نظریه، موسی به ذکر ترتیب آفرینش فعلی اکتفا میکند و با آفرینش اولیه و علت مجازات کاری ندارد.
حال به نظریۀ سوم که معمول تر از دو نظریۀ قبلی میباشد، میرسیم. من اسم این نظریه رو نظریۀ ناتمام بودن وضع زمین نامیدم.
3- طبق این نظریه، تهی و بایر بودن زمین، در پیدایش باب 1 آیۀ 2، نشانگر وضع جهان در حالت ناتمام است. موسی بعد از بیان اینکه وضع جهان هنوز کامل نیست، شرح میدهد که چطور تبدیل به محلی برای سکونت انسان شد. در اینجا، مقصود از تهی و بایر و تاریک بودن، لزوماً این نیست که مجازات الهی را نشان دهد بلکه میخواهد ناتمام بودن را بیان دارد. پس هدف خدا این بود که زمینی که توسط او خلق شده بود، محل سکونت انسان شود (اشعیا 18:45). طبق این نظریه، بین آیات 1 و 2 فاصله زمانی وجود ندارد و همچنین فاصله ای برای آفرینش قبل از آیه 1 موجود نیست. پیروان این نظریه همچنین معتقدند که در این آیات اشاره ای به سقوط شیطان دیده نمیشود، معهذا این سقوط حتماً قبل از پیدایش 1:3 اتفاق افتاده است.
در اینجا به سوال چهارم میرسیم که اینطور مطرح شد:
سوال چهارم – آیا شش روز آفرینش را باید شش روز مکاشفه، شش دورۀ زمانی یا شش روز معمولی دانست؟
در پاسخ به این سوال سه نظریه مربوط به شش روز مکاشفه، شش دورۀ زمانی و یا شش روز معمولی را مورد بررسی قرار میدهیم.
1- در نظریه اول، عده ای معتقدند که موسی مکاشفۀ الهی در مورد آفرینش را ظرف شش روز دریافت کرد. اینها میگویند مقصود از شش روز، عبارت است از شش روز از زندگی موسی نه شش روز آفرینش.
بعبارت دیگر اعتقاد آنها بر این است که آفرینش در شش روز مکشوف شد نه اینکه در شش روز انجام شده باشد. در رد این نظریه میتوان خروج 11:20 را ذکر کرد که میفرماید:
خروج 11:20 زیرا که در شش روز خداوند آسمان و زمین و دریا و آنچه را که در آنهاست بساخت و در روز هفتم آرام فرمود.
2- در نظریۀ دوم، اعتقاد بر این است که مقصود از “روز“ یک دورۀ طولانی از زمان است. اگر چه پیروان این نظریه به چند گروه تقسیم میشوند، ولی اعتقاد اصلی آنها این است که خدا دنیای مادی و حیات را خلق فرمود و بعد طی دوره های طولانی از طریق قوانینِ تکامل، کار را ادامه داد.
این نظریه که تکامل الهی نام دارد دورانهای مختلف، قوانین تکامل و دخالت خدای آفریننده را قبول دارد. عده ای نظریۀ فوق را چنین اصلاح میکنند که خدا در جریان تکامل در مراحل مهم، مداخله کرده چیزهای جدید خلق میکند. اینها آفرینش انسان را عمل مخصوص خدا میدانند.
دید دیگری که شبیه نظریه فوق الذکر هست خلق تدریجی نام دارد. دیدگاه این نظریه بر این است که خدا ابتدا مادۀ بی شکل را آفرید و سپس طبق نقشۀ خود به وسیلۀ روح الهی اش به تدریج کائنات را شکل داد. بعبارتی، خدا با استفاده از مادۀ اولیه هر چه میخواست ساخت. این کار مستلزم چندین عمل خلاقه و استفاده از قوانینِ طبیعیِ مقرر شده، توسط خدا انجام شد.
3- در نظریۀ سوم، عدۀ زیادی شش روز آفرینش را، شش روز معمولی میدانند.
اما سوال اینجاست که منظور از واژۀ روز چیست؟ چون در کتاب مقدس واژۀ روز به مفاهیم گوناگونی بکار برده شده. بعنوان مثال به چند آیه در این رابطه اشاره میکنم.
معانی مختلف کلمۀ “روز” در کتاب مقدس
روشنایی در مقابل تاریکی (پیدایش 5:1 و 16 و 18)
شش روز خلقت (پیدایش 4:2)
دورۀ نامشخص مانند “روز هلاکت ” (تثنیه 35:32)
“روز جنگ” (اول سموئیل 22:13)
“روز ذلت” (ایوب 30:21)
“روز نجات” (دوم قرنتیان 2:6)
“روز خداوند” (عاموس 18:5)
و گاهی به معنی “مدت” است (پیدایش 12:38 )
اما با وجود این تعاریف گوناگون از کلمۀ “روز“، باید در نظر داشت، که با یک مطالعۀ ساده و تحت الفظی از باب اول پیدایش، مفهوم دیگری، جز روزِ بیست و چهار ساعته، برای واژۀ “روز معمولی“ نمیتوان استنباط کرد و در این مورد میشه به پیدایش 5:1 اشاره کرد که میفرماید:
پیدایش 5:1 خدا روشنایی را روز و تاریکی را شب نام گذاشت. شب گذشت و صبح فرا رسید، این بود روز اول. (ترجمۀ مژده)
با این گفته به بررسی سوال پنجم میپردازیم که از این قراره:
سوال پنجم – آفرینش کرۀ زمین به چه زمانی برمی گردد؟
در پاسخ به این سوال: به نظر سه گروه در رابطه با سن زمین میخوام اشاراتی داشته باشم.
گروه اول: نظریۀ دانشمندان غیر مسیحی
گروه دوم: نظریۀ تکامل الهی
گروه سوم: نظریۀ چند هزاره ساله است
پس بیائیم نگاهی به نظر گروه اول یعنی دانشمندان غیر مسیحی بیاندازیم.
گروه اول: دانشمندان غیر مسیحی چند نظریه ارائه داده اند.
عده ای پیدایش کائنات را معلول انفجار اتم اولیه میدانند.
عده ای دیگر معتقدند که کائنات بطور دائم در حال افزایش و کاهش هستند. به گفتۀ این گروه، در کائنات، زمین حدود ده بیلیون سال پیش، از تودۀ غبار و گاز بوجود آمد.
تعیین تاریخ پیدایش زمین با روش های علمی نامشخص است.
آقای Fred Lawrence Whipple یکی از دانشمندان معاصر در رابطه با ناپایدار بودن تخمین سن زمین چنین میگوید:
تخمینِ سن زمین ظرف سه قرن اخیر از نظر دانشمندان در هر پانزده سال تقریباً دو برابر شده و حتی این رقم در قرن اخیر افزایش یافته است.
اصولاً دانشمندان، سن زمین را بر اساس شناسایی سنگواره های موجود در طبقات مختلف زمین تخمین میزنند. این دوره های زمین شناسی عبارت اند از:
دوره های زمین شناسی
دورۀ ماقبل کامبرین Precambrian) ، 3500 میلیون سال قبل یا بیشتر)،
دورۀ پالئوزوئیکPaleozoic) ، 3500 تا 270 میلیون سال)،
دورۀ مسوزوئیکMesozoic) ، 270 تا 135 میلیون سال)
و دورۀ سنوزوئیک Cenozoic) ، 135 میلیون سال تا زمان حاضر).
برای تعیین تاریخ لایه های زمین شناسی از روش های مختلف استفاده میشود که در اینجا به چندتای آن اشاره میکنیم.
یکی از روشهای اندازه گیری تاریخ لایه ها، عبارت از اندازه گیری میزان افزایش سالانه سدیم در اقیانوس است که به وسیلۀ آن نتیجه گیری میشود که اقیانوس کمتر از یکصد میلیون سال قدمت دارد.
روش دیگر عبارت از اندازه گیری میزان کم شدن نیروی مواد رادیو اکتیو مانند اورنیوم، پتاسیم و روبیدیوم است. طبق این روش، سن کرۀ زمین را4700 میلیون سال تخمین میزنند.
یک روش دیگر تعیین تاریخ لایه های زمین شناسی استفاده از آزمایش رادیو کربن است.
آقای James Gilluly ، دانشمند زمین شناس، در این مورد چنین میگوید:
روش تعیین تاریخ سن زمین از طریق آزمایش رادیو کربن به این شرح است: درصد مواد کربن دار در موجودات جاندار با میزان دی اکسید کربن در هوا یکسان است. وقتی موجود جانداری می میرد، دیگر از هوا رادیوکربن دریافت نمیکند و به همین دلیل درصد رادیوکربن 12c و 13c که در بدن وجود دارد رو به نقصان میرود. وقتی درصد عمل رادیو کربن در بدن جاندار مرده را با میزان آن در فضا مقایسه کنیم فاصلۀ زمانی بین مرگِ موجود جاندار و زمان حاضر به دست خواهد آمد.
این روش ها را نمیشود دقیق و قطعی دانست، چون در مورد فرضیات آن شک وجود دارد. این فرضیه تمام شرایط دورانهای مختلف را مساوی فرض میکند و دخالت و فعالیت خدای خالق در کائنات را نادیده یا انکار میکند.
گروه دوم، در رابطه با سن زمین به نظریۀ تکامل الهی معتقدند:
2- در تکامل الهی، بطوری که قبلاً اشاره شد، عقیده بر این است که خدا از طریق قوانین تکامل در کائنات کار میکند. روش های تعیین تاریخ سن زمین، همان است که در روش قبلی اشاره شد.
کسانی که معتقدند مفهوم کلمۀ “روز“ در کتاب مقدس عبارتست از یک دورۀ طولانی ، میکوشند دوره های زمین شناسی را با باب اول پیدایش هماهنگ کنند.
3- در رابطه با گروه سوم باید عرض کنم که آنها معتقدند، که قدمت خلقت حدوداً شش، بیست و یا حتی سی هزار سال میباشد.
اسقف جیمز آشر بعد از مطالعات زیاد، در سال 1654 میلادی، به این نتیجه رسید که تاریخ آفرینش 4004 قبل از میلاد بوده است.
عده ای دیگر از این گروه، معتقدند که طبق کتاب مقدس، آفرینش انسان بیش از 10000 سال، قبل از میلاد بوده است و دلیلش احتمالاً وجود آثار تمدنهای ابتداییست که قدمتشان به بیش از 10000 سال قبل از میلاد میرسد.
بر این اساس، این گروه سن زمین را بین 20 الی 30 هزار سال میدانند، که از نظر روش دستوری و تاریخیِ تفسیر کتاب مقدس، بر نظریه های قبلی که تاریخ آفرینش را میلیونها سال قبل میدانند، ارجحیت دارد.
پیروان تئوری فاصله که در پاسخ به سوال سوم بطور مفصل در موردش صحبت کردیم گروه دیگری هستند که به همین گروه سوم مربوط میشوند. در رابطه با این نظریه عرض کردم که ایدۀ اصلی آنها بر اساس خلقت مجدد میباشد.
همانطور که دیدیم، پیروان این نظریه معتقدند که منظور پیدایش 2:1 یعنی “ زمین، خالی و بی شکل بود، و روح خدا روی تودههای تاریکِ بخار حرکت میکرد.” و آیات بعد از آن، اشاره به یک خلقت مجدد دارد.
بنابراین، تاریخ خلقت اولیه در زمانی قبل از پیدایش 2:1 بوده است.
این فاصلۀ زمانی بین خلقت اولیه و مجدد نامعلوم است. عده ای آن را طولانی و عده ای کوتاه مدت میدانند. اگر خلقت (یا خلقت مجدد) بطوری که تفسیر تحت الفظی کتاب مقدس نشان میدهد، در زمان کوتاهی واقع شده باشد، پس فرضیۀ اعتقاد به اینکه یک روز، یک دورۀ طولانیست مردود شناخته میشوند.
حال با این پاسخ، نظر ستاره شناسان را که طبق آن برای شکل گرفتن زمین میلیونها سال لازم بوده است را، چگونه باید تفسیر کرد؟
از باب دوم پیدایش روشن است که آدم ابتدا به ساکن نه به شکل یک نوزاد بلکه بشکل یک شخص بالغ آفریده شد.
یعنی در لحظۀ آفرینش او، عوامل سن و رشد در او همزمان خلق شدند.
با توجه به این موضوع، میتوان نتیجه گرفت که کائنات نیز، ابتدا به ساکن به مانند خلقت آدم، با عامل قدمت، همزمان خلق شد و نتیجۀ این امر را نیز در مطالعۀ سن و ویژگیهای سنگواره ها میتوان یافت.
همانطور که قبلاً در عبرانیان 3:11 اشاره شد، اعتقاد به خلقت کائنات، امری است که به ایمان مربوط میشود، به همین دلیل تعلیم کتاب مقدس در این مورد را باید، نظر نهایی بدانیم.
مورد اول، یعنی شرح موسی در اثبات صحت آموزۀ آفرینش را بررسی کردیم، حال به مورد دوم، یعنی سایر دلایل کتاب مقدس در مورد آفرینش میپردازیم.
ب – سایر دلایل کتاب مقدس در مورد آفرینش
در مورد آفرینش آیات بسیار دیگری هم در کتاب مقدس وجود دارند.
بعضی از این آیات، از آفرینش اولیۀ آسمان و زمین سخن میگویند. مثلاً
اشعیا 26:40 به آسمانها نگاه کنید! کیست که همه این ستارگان را آفریده است؟ کسی که آنها را آفریده است از آنها مثل یک لشکر سان میبیند، تعدادشان را میداند و آنها را به نام میخواند. قدرت او آنقدر عظیم است که نمیگذارد هیچکدام از آنها گم شوند.
آیات زیادی در مورد خلق شدن تمام مردم توسط خدا وجود دارند. بعنوان مثال یکی از محبوب ترین آیات من در این رابطه مزمور 13:139-16 هست که میفرماید:
مزمور 13:139-16 تو مرا در رحم مادرم نقش بستی و مرا بوجود آوردی. تو را شکر میکنم که مرا اینچنین شگفتانگیز آفریدهای! با تمام وجود دریافتهام کهکارهای تو عظیم و شگفتانگیز است. وقتی استخوانهایم در رحم مادرم بدقت شکل میگرفت و من در نهان نمو میکردم، تو از وجود من آگاه بودی؛ بلی، حتی پیش از آنکه من بوجود بیایم تو مرا دیده بودی. پیش از آنکه روزهای زندگی من آغاز شود، تو همه آنها را در دفتر خود ثبت کرده بودی. خدایا، چه عالی و چه گرانبها هستند نقشههایی که تو برای من داشتهای! درک عظمت آنها از فهم من بالاتر است. هر روز که از خواب بیدار میشوم کماکان خود را در حضور تو میبینم.
بسیاری از این آیات خدا را بعنوان خالق آسمان و زمین و تمام چیزهایی که در آنها وجود دارد معرفی میکنند.
وقتی صحبت از خدای آفریننده میکنیم قطعاً منظور ما مسیحیان تثلیث یعنی خدایی که کتاب مقدس معرفی میکند است. بنابراین در کلام خدا هر سه شخص تثلیث در آفرینش شرکت دارد.
بعنوان مثال کولسیان 16:1 میفرماید:
کولسیان 16:1 تمام هستی بوسیله عیسی مسیح بوجود آمد، یعنی هر آنچه در آسمان و بر زمین است،دیدنی و نادیدنی ؛ عالم روحانی با فرمانروایان و تاج و تخت ایشان، و فرماندهان و بزرگانشان ، همه بوسیله مسیح و برای جلال او آفریده شدند.
همچنین در رابطۀ روح القدس با آفرینش میخوانیم که:
پیدایش 1:1-2 در ابتدا، خدا آسمانها و زمین را آفرید. زمین خالی و بدون شکل بود. همه جا آب بود و تاریکی آن را پوشانده بود و روح خدا بر روی آبها حرکت میکرد.
ایوب 13:26 به روح او (خدا) آسمانها زینت داده شد.
در اینجا لازمه که اشاره کنم، که بسیاری از مکتب های فلسفی، آفرینش توسط خدا را رد میکنند.
بعنوان مثال: الحاد که وجود خدا را انکار میکند، یا باید ماده را خدا بداند یا اینکه منبع دیگری برای حیات بیابد.
ثنویت به دو وجود ابدی یا خیر و شر یا خدا و شیطان و یا خدا و ماده معتقد است.
همه خدایی کائنات را جزیی از خدا میداند.
لاادری گری میگوید که هیچ کس نمیتواند دربارۀ خدا و آفرینش چیزی بداند.
اما همانطور که از کتاب مقدس مطالعه کردیم، دیدیم که مسیحیت تائید میکند، که کائنات، مخلوق اراده و عمل خدای نامحدود است، که هر چند در خلقت وجود دارد ولی از آن برتر میباشد.
در اینجا به موردِ سوم از بحث امروز میرسیم و اون هدف خدا از آفرینش هست.
سوم – هدف خدا از آفرینش
در رابطه با هدف خدا از آفرینش باید گفت، همان محرکی که باعث بوجود آمدن مشیت و ارادۀ خدا شد، موجب عملی شدن آنها هم شد.
بعبارتی خدا همه چیز را برای جلال خود به دو منظور خلق کرد.
اول اینکه جلالش را آشکار کند و دوم اینکه جلال بیابد.
در رابطه با منظور اول، یعنی آشکار نمودن جلالش، کلام خدا میفرماید:
مزمور 1:8 ای یهوه خداوند ما، چه مجید است نام تو در تمامی زمین که جلال خود را فوق آسمانها گذارده ای.
مزمور 1:19 آسمان جلال خدا را بیان میکند و فلک از عمل دست هایش خبر میدهد.
اشعیا 5:45 جلال خداوند مکشوف گشته تمامی بشر آن را با هم خواهند دید.
و در منظور دوم یعنی جلال یافتن خدا، کتاب مقدس میفرماید:
اول تواریخ 29:16 خداوند را به جلال اسم او توصیف نمایید.
دوم قرنتیان 20:1 اوست (عیسی مسیح) که تمام وعده های خدا را، هر چند که بسیار باشند، عملی می سازد، و ما نیز همه جا اعلام کرده ایم که او چقدر نسبت به وعده هایش امین و وفادار است ، تا او جلال یابد.
عزیزان، کائنات عمل دست خدا است و برای نشان دادن جلال او آفریده شده اند.
به همین دلیل لازمه با مطالعۀ علمیِ کائنات، جلال او را دریابیم و برای افزایش و اعلام جلال او هر چه در قدرت داریم، انجام دهیم.
در واقع باید همانطوری که پولس در اول قرنتیان 31:10 میفرماید:
اول قرنتیان 31:10 خواه بخورید، خواه بنوشید، خواه هر چه کنید، همه را برای جلال خدا بکنید.
درس آینده بخش دوم از کارهای خدا رو تحت عنوان فرمانروایی مطلق خدا با هم بررسی خواهیم کرد.