الهیات مسیحی

(درس هفتم)

الهامی بودن کتاب مقدس

این سومین جلسه است که داریم مبحث کتاب مقدس شناسی رو با هم بررسی میکنیم. اگر بخاطر داشته باشید، در جلسۀ اول طی هفت دلیل ثابت کردیم که کتاب مقدس عالی ترین مرجع در ثبت مکاشفۀ الهی و مصون از خطاست. در جلسۀ دوم یعنی جلسۀ گذشته، به شرح سه ویژگی منحصر به فرد کتاب مقدس از جمله اصالت، اعتبار و رسمیت آن پرداختیم. و اما امروز میخواهم الهامی بودن کتاب مقدس رو با هم مطالعه کنیم و برای این منظور آنرا به سه بخش تقسیم کردیم.

رئوس مطالب

  1. بخش اول را به تعریف الهام  اختصاص دادیم (در این بخش ابتدا به شرح برخی از اصطلاحات مربوط به “الهام میپردازیم”، و بعد نظریه های نادرست رو بررسی میکنیم و در نهایت، تعلیم کتاب مقدسی در مورد الهام رو مطالعه خواهیم کرد).
  2. بخش دوم بحث ما دلایل الهام نام داره، که در اینجا دو پایۀ اصلی برای اعتقاد به الهامی بودنِ کامل و تحت اللفظی کتاب مقدس یعنی ذات خدا و ذات کتاب مقدس را مورد بحث و بررسی قرار میدهیم.
  3. بخش سوم تحت عنوان پاسخ به ایرادهایی که در مورد الهامی بودن کتاب مقدس مطرح میشود هست. همانطور که از عنوان این بخش معلوم میشه، در این قسمت به ایراداتی پاسخ میدیم که معمولاً به الهامی بودن کتاب مقدس یا بخش هایی گرفته میشود.

پس توجه شما رو به بخش اول یعنی تعریف الهام جلب میکنم.

بخش اول تعریف الهام

برای اینکه بتوانیم تعریف جامعی از الهام داشته باشیم این موضوع را تحت سه مرحله بررسی میکنیم.

الف – ابتدا به برخی از اصطلاحات مربوط به مبحث الهام میپردازیم

ب – سپس نظریه های نادرست در مورد الهام را بررسی میکنیم

ج – و در نهایت به تعالیم کتاب مقدس در مورد با الهام میپردازیم

الف برخی از اصطلاحات مربوط به مبحث الهام

پس حالا به اولین مورد یعنی،  بررسی برخی از اصطلاحات مربوط به مبحث الهام میپردازیم که این اصطلاحات عبارتند از مکاشفه، الهام، اعتبار، عاری از خطا بودن و روشنگری که به تک تک آنها به ترتیب خواهیم پرداخت.

  • مکاشفه

در رابطه با مکاشفه قبلاً اشاره کردیم که خدا خودش را در طبیعت و در تاریخ و در وجدان بشری مکشوف کرده است. خدا همچنین خودش را در عیسی مسیح و در کتاب مقدس نیز مکشوف کرده است. در این بخش از مطالعاتمان هدف، بیشتر مکشوف شدن مستقیم و بدون واسطه مطالبیست که خدا به انسان منتقل میکند.

حالا ممکنه سوال بشه که فرق بین مکاشفه و الهام چیه؟ مکاشفه یعنی انتقال حقایقی که فقط از طریق خدا قابل انتقالند و الهام ثبت آن حقایق میباشد.

پس ممکن است مکاشفه ای بدون الهام داشته باشیم و این امری است که در مورد بسیاری از مردان خدا در گذشته انجام شده است. مثلاً یوحنای رسول در کتاب مکاشفه 3:10و4 صدای هفت رعد را شنید و وقتی میخواست مفهوم آنها را بنویسد خدا به او چنین اجازه ای را نمیدهد.

مکاشفه 3:10و4 و صدایی‌ بلند چون‌ غرش‌ شیر برآورد. در جواب‌ او هفت‌ رعد سخن‌ گفتند. آماده‌ می‌شدم‌ تا گفته‌ رعدها را بنویسم‌ که‌ ناگاه‌ صدایی‌ از آسمان‌ به‌ من‌ گفت‌: “دست‌ نگه‌ دار! سخن‌ رعدها نباید آشکار شود. آنها را ننویس‌!”

همچنین ممکن است الهام بدون مکاشفۀ مستقیم وجود داشته باشد. مثلاً زمانی که روح القدس نویسندگان کتاب مقدس را هدایت میکند تا آنچه را که دیده اند یا بر اثر تحقیق دریافت کرده بودند را، ثبت کنند.

بعنوان مثال: لوقا بعنوان یک مورخ برای نوشتن انجیل خود به بررسی منابع مکتوب پرداخت و روایات شفاهی را مورد دقت قرار داد، و در مورد ثبت بسیاری از مطالب اعمال رسولان لوقا شخصاً شاهد عینی آنها بود.

لوقا 1:1-4 عالیجناب تئوفیلوس: بسیاری کوشیده اند شرح زندگی عیسی مسیح را به نگارش درآورند؛ و برای انجام این کار، از مطالبی استفاده کرده اند که از طریق شاگردان او و شاهدان عینی وقایع ، در دسترس ما قرار گرفته است . اما از آنجا که من خود، این مطالب را از آغاز تا پایان ، با دقت بررسی و مطالعه کرده ام ، چنین صلاح دیدم که ماجرا را بطور کامل و به ترتیب برایتان بنویسم ، تا از درستی تعلیمی که یافته اید، اطمینان حاصل کنید. (ترجمۀ تفسیری)

ولی یوحنا غالب مطالب کتاب مکاشفه را بوسیله مکاشفۀ مستقیم از خدا دریافت کرد.

یوحنا 1:1-4 در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود. همان در ابتدا نزد خدا بود. همه‌چیز به‌واسطه او آفریده شد و به غیر از او چیزی از موجودات وجود نیافت. در او حیات بود و حیات نور انسان بود.

پس همانطور که دیدید هر دو نویسنده در نوشتن مطالب خود دارای الهام بودند، یعنی روح القدس آنها را هدایت کرد تا بنویسند، ولی مطالب را به طرق مختلف دریافت کردند.

به این جهت ما تمام کتاب مقدس را مکاشفۀ خدا، از خودش میدانیم. همانطور که دیدیم قسمتی از این مکاشفه بطور مستقیم و قسمتی دیگر بطور غیر مستقیم توسط اقدامات نجات بخش خدا در تاریخ بشر دریافت شدند.

واژۀ دومی که میخوام با شما در میان بگذارم خود کلمۀ “الهام” هست.

  • الهام

پس همانطور که اشاره کردیم گفتیم که الهام مربوط به ثبت حقایق مکشوف شده است. بطوریکه روح خدا عده ای را برانگیخت تا شصت و ششِ کتاب کتاب مقدس را بنویسند.

اعمال 16:1 مدتها قبل از آن ، داود نبی خیانت یهودا را با الهام از روح القدس پیشگویی کرده بود. (ترجمۀ تفسیری)

عبرانیان 15:10-17 روح القدس نیز این را تصدیق کرده ، می فرماید: “اینست آن پیمان جدیدی که در آن روز با خاندان اسرائیل خواهم بست : احکام خود را در فکر ایشان خواهم نهاد و در دل ایشان خواهم نوشت ، تا بی آنکه سخنی گفته باشم ، بدانند از ایشان چه می خواهم ، و از من اطاعت کنند.” سپس اضافه کرده ، می فرماید: “خطایای ایشان را خواهم بخشید و گناهانشان را دیگر بیاد نخواهم آورد.”

دوم پطرس 21:1 بلکه‌ روح‌القدس‌ در وجود این‌ مردان‌ خدا قرار می‌گرفت‌ و حقیقت‌ را به‌ ایشان‌ عطا می‌کرد تا بازگو نمایند.

باور ما مسیحیان این است که کتاب مقدس به طور کامل و تحت اللفظی بر نویسندگان الهام شده، در واقع نَفَسِ خدا در آن دمیده شده است.

دوم تیموتائوس 16:3 در واقع تمام قسمت های کتاب مقدس را خدا الهام فرموده است. از این جهت، برای ما بسیار مفید می باشد، زیرا کارهای راست را به ما می آموزد، اعمال نادرست را مورد سرزنش قرار می دهد و اصلاح می کند، و ما را بسوی زندگی خداپسندانه هدایت می نماید. (ترجمۀ تفسیری)

البته در ادامۀ درس تعریف کامل تری از الهام به شما خواهم داد ولی تا اینجا به همین تعریف ساده اکتفا میکنیم.

اصطلاح بعدی که میخوام بهش اشاره کنم اعتبار هست.

  • اعتبار

ما مسیحیان معتقدیم که کتاب مقدس دارای اعتبار الهی است و به همین دلیل انسان با فکر، وجدان، اراده و قلب خود موظف به اطاعت از آن هست. همۀ مردم، اعتقادنامه ها و کلیساها باید مطیع اعتبار کتاب مقدس باشند.

با توجه به اینکه خدا در کلامش تکلم کرده ما باید از او اطاعت کنیم و به عبارتی فرمایشات ابدی خدا باید معیار زندگی ما باشند.

کلام خدا در این رابطه چنین میگوید:

تثنیه 26:11-28 من‌ امروز به‌ شما حق‌ انتخاب‌ می‌دهم‌ تا بین‌ برکت‌ و لعنت‌ یکی‌ را انتخاب‌ کنید. اگر فرامین‌ خداوند، خدایتان‌ را که‌ امروز به‌ شما می‌دهم‌ اطاعت‌کنید برکت‌ خواهید یافت‌ و اگر از آنها سرپیچی‌ کرده‌، خدایان‌ قوم‌های‌ دیگر را پرستش‌ کنید، مورد لعنت‌ قرار خواهید گرفت‌.

  • عاری از خطا بودن

ما مسیحیان معتقدیم که کتاب مقدس نه فقط الهامی و از اعتبار الهی برخوردار است، بلکه عاری و مصون از خطا هم هست و این ما را به بررسی اصطلاح چهارم یعنی عاری از خطا بودن میرسونه.

وقتی میگوئیم عاری یا مصون از خطا، منظورمان این است که تمام مطالب کتاب مقدس اعم از تاریخی، علمی، اخلاقی و تعلیمی عاری از خطا هستند.

بنابراین عاری از خطا بودن کتاب مقدس تنها شامل بخشی از تعالیم آن نیست بلکه تمامی کتاب مقدس عاری از خطا میباشد.

آخرین اصطلاحی که میخوام بهش اشاره کنم واژۀ روشنگری است.

  • روشنگری

منظور ما از روشنگری این است که روح القدس که خود الهام کنندۀ کتاب مقدس است، فکر خوانندگانِ کلام خدا را برای درک مطالب آن روشن می سازد.

ولی در اینجا به یه مشکل بر میخوریم و اون اینه که مطابقِ کلام خدا میفهمیم، گناه باعث شده که انسان قادر به درک مفاهیم روحانی کتاب مقدس، بطور کامل نیست.

رومیان 21:1 زیرا هر چند خدا را شناختند، ولی او را چون خدا تمجید و شکر نکردند بلکه در خیالات خود باطل گردیده، دل بی‌فهم ایشان تاریک گشت.

افسسیان 18:4 که در عقل خود تاریک هستند و از حیات خدا محروم، به‌سبب جهالتی که بجهت سخت‌دلی ایشان در ایشان است.

ولی روح القدس قادر است فکر ایمانداران را روشن سازد تا مفاهیم کتاب مقدس را درک کنند. بعنوان مثال به این آیات توجه کنید.

اول قرنتیان 6:2 و 10با اینحال ، وقتی در میان مسیحیان باتجربه هستم ، در سخنانم از حکمت و فلسفه استفاده می کنم ، اما نه از حکمت و فلسفه ای که مورد پسند دنیا و بزرگان آنست ، بزرگانی که محکوم به نابودی اند. . . خدا این امور را توسط روح خود بر ما آشکار ساخته است ، زیرا روح خدا از عمیق ترین اسرار خدا آگاهی دارد و آنها را بر ما آشکار می سازد.

علاوه بر دانستن معانی صحیح این اصطلاحات، نکتۀ دیگری که به ما کمک میکند تا تعریف جامعی از الهام داشته باشیم، آشنایی با نظریه های نادرست و رَد آنها در رابطه با الهام  است.

ب نظریه های نادرست در مورد الهام

در طی قرون گذشته فرضیه های مختلفی در مورد الهام ارائه شده که بعضی از آنها دارای حقایقی نیز هستند، ولی از صحت کامل برخوردار نیستند.

 من در اینجا میخوام به 5 مورد از این نظریه ها اشاره کنم.

اولین نظریه الهام طبیعی یا نور باطنی نام دارد.

1-  نظریۀ الهام طبیعی یا نور باطنی

طبق این نظریه غلط، الهام فقط به مفهوم داشتن  یک دید برتر هست.  این نظریه الهام فقط عبارت از بسط و توسعه بینش دینی آدمی است. این نظریه بعضی از سرودهای معروف کلیسایی را از نظر الهام با کتاب مقدس برابر میداند. در واقع پیروان این نظریه به غلط، کار روشنگری روح القدس را با الهام روح القدس یکی میدانند.

ولی حقیقت امر این است که روشنگری، حقیقت جدیدی را منتقل نمیکند بلکه ما را قادر می سازد که حقیقتی را که قبلاً مکشوف شده است درک کنیم.

نظریۀ بعدی الهامی بودن قسمتی از کتاب مقدسنام دارد.

  • نظریۀ الهامی بودن قسمتی از کتاب مقدس

طبق این نظریه غلط، نویسندگان کتاب مقدس از خدا استعداد مخصوص یافتند که حقیقتی را که برای آن مامور شده بودند، انتقال دهند. از نظر پیروان این نظریه، آنها فقط در امور مربوط به ایمان و عمل، مصون از خطا بودند، نه در امور مربوط به تاریخ و علوم.

اشکالات این نظریه بسیار روشن است. قبل از هر چیز باید از خودمون این سوال را بپرسیم که چطور میتوانیم یک جمله از کتاب مقدس را صحیح بدانیم و جلمۀ دیگر را ناصحیح؟ یا اینکه چه کسی میتواند به ما بگوید که چطور باید امور اساسی مربوط به ایمان و عمل را از سایر امور جدا کنیم؟ در هیچ جای کتاب مقدس نمی خوانیم که الهام فقط مربوط به امور وابسته به ایمان و عمل است. همانطور که قبلاً هم اشاره کردیم کلام خدا به صراحت اعلام میکند که تمام کتاب مقدس دارای الهام الهی است.

دوم تیموتائوس 16:3 تمام کتاب مقدّس از الهام خداست و برای تعلیم حقیقت، سرزنش خطا، اصلاح معایب و پرورش ما در نیکی مطلق مفید است.

نظریۀ سوم عنوانش هست مفهوم دارای الهام است نه کلمات.

  • نظریۀ مفهوم دارای الهام می باشد نه کلمات

طبق این نظریۀ نادرست، خدا فکر مکاشفه را در انسان بوجود می آورد، ولی نوشتن آن را به دست انسان واگذار میکند. درصورتیکه، همانطور که در آیۀ قبلی اشاره شد، تمام کلمات کتاب مقدس، الهام شده اند. پولس در اول قرنتیان 13:2 میگوید که حرفهای او “نه به سخنان آموخته شده از حکمت انسان بلکه به آنچه روح القدس می آموزد” است.

اول قرنتیان 13:2 به هنگام گفتگو درباره این هدایا نیز از کلماتی که بعنوان یک انسان می توانیم بکار ببریم ، استفاده نمی کنیم ، بلکه عیناً همان کلماتی را بکار می بریم که روح خدا به ما الهام می کند. به این ترتیب ، حقایق روح القدس را با کلمات روح القدس بیان می نماییم . (ترجمۀ تفسیری)

در نتیجه کلمات هم از الهام خداست. علاوه بر این باید توجه داشت که نمیتوان “فکر” را از کلمات جدا کرد، چون فکر توسط کلمات بوجود میآیند و بعد منتقل میشوند.

الهام و کلمات را نمیتوان از یکدیگر جدا کرد. امکان ندارد مفهومی بدون کلماتِ الهامی بما منتقل شود. پس فقط مفهوم الهامی نیست بلکه کلمات هم الهامی هستند.

نظریۀ چهارم میگوید که کتاب مقدس شامل کلام خداست.

  • نظریۀ کتاب مقدس شامل کلام خدا می باشد

پیروان این نظریه نادرست معتقدند که  کتاب مقدس یک کتاب انسانی است اما خدا قادر است که از طریق آن با خواننده صحبت کند، بعبارتی، آن بخشی از کتاب مقدس که توسط خواننده مطالعه میشود، به کلام خدا تبدیل میگردد. 

مطابق با این نظریه، نویسندگان کتاب مقدس، تجربیات روبرو شدن با خدا را، با طرز فکر دوران خود به رشتۀ تحریر درآوردند. و در ادامه، این نظریه میگوید:

که این نویسندگان برای انتقال حقایق روحانی، در نوشته های خود اساطیر ماوراءالطبیعه و داستانهای معجزه آسای زیادی وارد کتاب مقدس کردند.

این نظریه عقیده دارد که وظیفۀ مفسر کتاب مقدس این است که برای رسیدن به حقایق روحانی که خدا برای ما در نظر دارد باید اسطوره ها کنار گذاشته شوند. بعبارتی، در مورد کتابمقدس باید اسطوره زدایی کرد.

در رد این نظریه میتوان گفت که اگر آن را قبول کنیم کتاب مقدس وابسته به برداشت ها و استنباطهای شخصی میگردد، و هر کس از آن برداشت متفاوتی خواهد داشت. این نظریه امکان تفسیر فنی و الهیاتی  کتاب مقدس را لغو کرده و همچنین داشتن عقاید قطعی را غیرممکن میکند.

پنجمین و آخرین نظریه ای که مایلم با شما در میان بگذارم “نظریۀ دیکته کردن” نام دارد.

  • نظریۀ دیکتۀ کردن

طبق این نظریه نادرست، نویسندگان کتاب مقدس فقط نقش قلم را داشته اند و شخصیت آنها در ثبت مکاشفه هیچ نقشی نداشته است.

این نظریه معتقد است که سبک نگارش همان سبک روح القدس است و حتی عده ای عقیده دارند که دستور زبان کتاب مقدس هم کامل است چون دستور زبان روح القدس میباشد. ولی این نظریه به این نکته توجه ندارد که در میان سبک نگارش شخصیتهایی مثل موسی، داود، پطرس، یعقوب، یوحنا و پولس تفاوت وجود دارد. عده ای برای رفع این اشکال میگویند که روح القدس در هر مورد از سبک نویسنده استفاده کرده است ولی برای دفاع از الهام تحت اللفظی دلایل بهتری وجود دارد.

ما مسیحیان باید بپذیریم که کتاب مقدس دارای دو ماهیت میباشد: از یک طرف کتابی است که نَفَسِ خدا در آن دمیده شده است و از طرف دیگر دارای خصوصیات انسانی هم هست. علاوه بر این، باید توجه داشته باشیم که خدا برای ثبت مکاشفۀ الهی از  انسانهای زنده استفاده کرد نه کامپیوتر یا ابزارهای بی جان.

پس خدا در ثبت مکاشفۀ خود از شخصیت انسان ها استفاده کرد.

خب در اینجا به سومین بخش از بحث امروز یعنی تعلیم کتاب مقدس در مورد الهام میرسیم.

ج تعلیم کتاب مقدس در مورد الهام

روح القدس نویسندگان کتاب مقدس را مورد راهنمایی و سرپرستی قرار داد و از شخصیت های ویژۀ هر کدام از آنها استفاده کرد تا آنچه را که خودش میخواست بدون کم و کاست و اشتباه بنویسند. در این رابطه میخواهم به 5 ویژگی الهام اشاره کنم.

پنج ویژگی الهام

1- نحوۀ الهام قابل بیان نیست بلکه کار روح القدس می باشد و ما بطور کامل نمیدانیم که روح القدس در این مورد به چه نحوی عمل میکند.

2- الهام فقط در ثبت مکاشفۀ الهی به نویسندگان کتاب مقدس محدود میشود. این ویژگی در مورد سایر کتاب ها صدق نمیکند.

3- الهام یعنی هدایت. این به آن معنی است که روح القدس در انتخاب موضوعات و در انتخاب کلمات نظارت مستقیم دارد.

4- روح القدس نویسندگان کتاب مقدس را از هر گونه سهو و خطا حفظ کرده است.

5- الهام شامل مفهوم و هم کلمات است.

پس ما مسیحیان معتقدیم که کتاب مقدس بطور کامل و تحت اللفظی از الهام خداست. منظور ما از کامل یعنی تمام بخشهای کتاب مقدس (همانطور که در دوم تیموتائوس 16:3 خواندیم) و منظور ما از تحت اللفظی یعنی الهامی بودن کلمه به کلمه آن میباشد. (که در اول قرنتیان 13:2 به اون اشاره شد).

نکتۀ دیگری که باید به آن توجه داشته باشیم، این است که ما مسیحیان معتقدیم که نسخۀ اصلی کتاب مقدس از الهام خداست نه ترجمه های قدیم و جدید آن و نه نسخه های متعدد عبری و یونانی که بعداً نسخه برداری شده اند.

خب شاید بعضی ها بپرسند: آیا میتوانیم به نسخه های امروزی کتاب مقدس اعتماد کنیم. پاسخ البته مثبت است چون اگرچه ما امروزه نسخۀ اصلی کتاب مقدس در اختیار نداریم اما باید در نظر داشته باشیم که اختلافات موجود در میان کلماتِ نسخه ها به قدری ناچیز است که نمیتواند خدشه ای به اعتقادات مان  وارد کند.

در اینجا بطور مختصر باید به یک نکته اشاره کنم و اون تفاوت الهام و اعتبار است. معمولاً مردم این واژه ها را یعنی الهام و اعتبار را یکی میدانند، بطوری که معتقدند، هر چه الهامی باشد برای ایمان و عمل هم معتبر است. ولی باید توجه داشته باشیم که همیشه اینطور نیست.

مثلاً حرف شیطان به حوا توسط الهام روح القدس ثبت شده ولی بعنوان یک اصل، دارای اعتبار نیست. اجازه بدید که آیه رو براتون بخونم.

پیدایش 4:3و5 مار گفت‌: «مطمئن‌ باش‌ نخواهید مُرد! بلکه‌ خدا خوب‌ می‌داند زمانی‌ که‌ از میوه‌ آن‌ درخت‌ بخورید، چشمان‌ شما باز می‌شود و مانند خدا می‌شوید و می‌توانید خوب‌ را از بد تشخیص‌ دهید.»

همین امر در مورد توصیۀ پطرس به مسیح صادق نیز میباشد

متی 22:16 پطرس او را به کناری کشیده ، با مخالفت به او گفت : «سرور من ، خدا نکند که چنین اتفاقی برای شما بیفتد.»

سخنان غمالائیل به اهل شورا هم همین وضعیت را دارد.

اعمال 38:5و 39 ”پس به نظر من کاری به کار این اشخاص نداشته باشید. اگر آنچه می گویند و می کنند از خودشان است ، طولی نمی کشد که خودبخود از بین خواهد رفت . اما اگر از جانب خداست ، نمی توانیدجلو آن را بگیرید. مواظب باشید مبادا با خدا درافتاده باشید.”

پس همانطور که میبینید اگر چه این آیات توسط الهام خدا در کتاب مقدس ثبت شده اند، اما از آنجائیکه هیچکدام در تائید و خواسته خدا نیستند از لحاظ اصولی فاقد  اعتبار هستند.

با این گفته بخش اول یعنی تعریف الهام رو خاتمه میدیم و به بخش دوم مبحث الهام می پردازیم.

 

بخش دوم دلایل الهام

دو پایۀ اصلی برای اعتقاد به الهامی بودن کامل و تحت اللفظی کتاب مقدس وجود دارد که شامل : الف ذات خدا و ب- ذات کتاب مقدس و ادعاهای آن است. پس به مورد اول یعنی ذات خدا میپردازیم.

الف ذات خدا

قبلاً گفتیم که خدایی که کتاب مقدس معرفی میکند خدای زنده و شخصی، قادر مطلق، قدوس و پر محبت است. چون خدا دارای چنین صفاتی میباشد، بدیهی است که نسبت به مخلوقات خود محبت دارد و به کمک آنها میشتابد.

پس با توجه به ذات الهی به این نتیجه میرسیم که خدا، هم برای نیازهای مادی و هم معنوی انسان  فکر کرده است و تمام مایحتاج او را در اختیارش قرار داده. بعنوان مثال انسان قادر است که تمام احتیاجات مادی اش را از طبیعت بدست بیاورد.

اما در رابطه با احتیاجات روحانی و ابدی باید در نظر داشته باشیم که بشر با مشکل گناه روبروست. چون گناه باعث شده که ارتباط انسان با خدا که منشاء حیات است قطع بشه.

از آنجائیکه طبیعت یا وجدان نمیتوانند به بشر معیارهای صحیح اخلاقی بدهند و هیچ چیز نمیتواند راه مصالحه با خدا را نشان دهد، خدا معیارها و نقشۀ نجاتش را برای بشر در کتاب مقدس که معتبر و مصون از خطا میباشد  مکشوف کرده است.

یکی از الهیات دانان  معروف به نامShedd  W.G.T. در این رابطه چنین میگوید:

امکان ندارد که خدا حقیقت یا تعلیمی بر انسان مکشوف فرماید ولی در مورد حفظ صحت بیان آن اقدامی به عمل نیاورد. حقایق عمیقی مانند تثلیث اقدس، مجسم شدن مسیح، کفارۀ گناهان و نظایر آن باید تحت هدایت روح القدس به طرزی بیان شوند که در درک آنها سوء تفاهم حاصل نشود. پس طبیعتاً خدا برای پیامی که یک نبی یا رسول  از او دریافت نموده تا به مردم برساند به او کمک خواهد کرد. بخصوص اینکه امکان ندارد خدا ابلاغ حقایق توسط خودش را، در پوششی نامعقول و افسانه آمیز قرار دهد.

نکتۀ بعدی در رابطه با دلایل الهام، ذات کتاب مقدس و ادعاهای آن می باشد.

ب- ذات کتاب مقدس و ادعاهای آن

در رابطه با ذات یا ویژگی های کتاب مقدس باید عرض کنم که این کتاب از نظر محتوا بر تمام کتاب های دینی برتری دارد. دارای عالی ترین معیار های اخلاقی است و از همه اطاعت مطلق میخواهد، هر نوع گناه را مردود می شمارد، ولی در عین حال به گناهاکاران اعلام میکند که میتوانند با خدا مصالحه کنند.

سوالی که مطرح میشود این است که چطور ممکن است انسان بدون الهام خدا بتواند چنین کتابی که دارای اینگونه هماهنگی عجیبی است را بنویسد؟

ببینید، هر چند نوشتن کتاب مقدس توسط حدود چهل نفر در مدت تقریباً هزار و ششصد سال انجام شد، ولی در واقع یک کتاب واحد است. دارای  یک دیدگاه تعلیمی است. یک معیار اخلاقی، یک نقشۀ نجات برای تمام دوران ها و یک جهان بینی است.

خصوصیات قوانین دینی موسی با توجه به مکاشفۀ تدریجی و تکاملی روشن میگردد. شریعت، فیض و تعلیم در مورد روح القدس در دوره های مختلف نقشۀ الهی وجود دارد. در تمام این امور نقشه و هدف دیده میشود. این نوع همانگی کامل در هیچ کتاب دینی دیگری دیده نمی شود.

نکتۀ جالب دیگه اینه که خود کتاب مقدس هم ادعا میکند که کلام خداست. اگر کتابی در مورد تمام موضوعات به درستی صحبت کنه، نتیجه میگیریم که باید به نظرش در مورد خودش هم اهمیت بدهیم. ادعای کتاب مقدس در مورد خودش به گونه های مختلف ابراز شده است که من در اینجا به ذکر چند نمونه اشاره میکنم.

اشارات کتابمقدس در مورد خودش (Pdf39)

1- در عهدعیتق بیش از 3800 بار چنین جملاتی می خوانیم “خداوند چنین می فرماید”، “کلام  خداوند بر … نازل شد” و “خداوند فرمود” و نظایر آن.

2- نویسندگان عهدجدید چنین جملاتی بکار میبرند: “تمام مقصود الهی را به شما اعلام نمودیم”، “کلماتی که به وسیلۀ روح تعلیم داده شد”، “در واقع کلام خداست” و “حکم خداوند”.

3- نویسندگان متعددی ادعا میکنند که شریعت و شهادت الهی دارای کمال و اعتبار کاملی می باشد (تثنیه 26:27، دوم پادشاهان 13:17، مزامیر 7:19 و 4:33 و 89:119، اشعیا 20:8، غلاطیان 10:3، اول پطرس 23:1).

4- کتب کتاب مقدس اعتبار قطعی همدیگر را تائید میکنند. (بعنوان مثال در عهدجدید یوشع 7:1و8، عزرا 2:3، نحمیا 1:8، دانیال 2:9 و 11 و 13، و در عهدجدید اعمال 16:1 و اول پطرس 10:1)

5-  پطرس رسالات پولس را با سایر قسمت های کتاب مقدس در یک سطح قرار میدهد (دوم پطرس 15:3-16).

6- پولس اعلام میدارد که عهدعتیق دارای الهام الهی میباشد (دوم تیموتائوس 16:3) و پطرس نیز چنین مینویسد (دوم پطرس 20:1و21).

به نظر من در اینجا خوبه که به نظر عیسی مسیح خداوند هم در مورد الهام توجه داشته باشیم.

اشارات عیسی مسیح به الهامی بودن کتاب مقدس

عیسی مسیح  در یوحنا 35:10 می فرماید: غیر ممکن است که مطالب نادرستی در کتاب مقدس باشد.

او در هر سه قسمت عهدعتیق یعنی “تورات موسی و صحف انبیا و کتاب مزامیر”در مورد خودش اشاراتی میکند (لوقا 44:24 و 27).

عیسی مسیح فرمود “نیامده است تا تورات را باطل نماید بلکه تا تمام کند (متی 17:5).

عیسی مسیح نظر خود را در مورد الهام را اینطور بیان کرد: “تا آسمان و زمین زایل نشود همزه ای یا نقطه ای از تورات هرگز زایل نخواهد شد تا همه واقع شود” (متی 18:5)

بعبارتی عیسی مسیح به الهام تحت اللفظی تورات معتقد بود. (البته در اینجا مقصود از تورات، تمام عهدعتیق است.)

بعلاوه عیسی مسیح در مورد حفظ و تفسیر حقایقی که مربوط به خود او و کارش بود پیشگویی های مهمی کرد.

مثلاً قبل از اینکه این دنیا را ترک کند به شاگردان خود گفت که: روح القدس از آنها معلمین صلاحیتدارِ حقیقت خواهد ساخت. همچنین گفت: روح القدس نزد آنها خواهد آمد، همه چیز را به آنها تعلیم خواهد داد، و نیز تمام فرمایشات او را به یاد آنها خواهد آورد، آنها را به حقیقت کامل رهبری خواهد نمود و تمام امور آینده را به آنها نشان خواهد داد. (یوحنا 26:14 و یوحنا 13:16)

این وعده ها شامل حقایق مربوط به زندگی عیسی در این جهان، تجربیات شاگردان اولیه، تعالیمی که در رسالات ذکر شده و پیشگویی های کتاب مکاشفه است.

در تحقق این وعده ها از کلام خدا میفهمیم که رسولان روح القدس را یافتند (اعمال 4:2 و 17:9، اول قرنتیان 10:2-13) و تحت نفوذ و قدرت روح القدس به مسیح شهادت دادند و کلیسای خداوند را بنا کردند. (اعمال 4:2).

پس بدین صورت روشن میشود که عیسی مسیح خداوند، الهامی بودن عهدجدید را هم تائید کرده است.

خب ما در بخش اول این درس تعریف الهام را مطالعه کردیم و بعد دلایل الهامی بودن کتاب مقدس رو بررسی کردیم و الان میخواهیم به بخش سوم یعنی پاسخ به ایرادهایی که در مورد الهامی بودن کتاب مقدس مطرح میشود بپردازیم.

بخش سوم پاسخ به ایرادهایی که در مورد

الهامی بودن کتاب مقدس مطرح میشود

با توجه به حقایقی که تا الان بررسی کردیم فهمیدیم که انسان باید به الهام تحت اللفظی کتاب مقدس اعتقاد داشته باشد ولی در این مورد ایرادهایی عنوان شده است که الان به ذکر آنها می پردازیم.

یکی از این ایرادها در مورد عدم اطلاع و خطا در کتاب مقدس است.

الف ایراد در مورد عدم اطلاع و خطا در کتاب مقدس

در اعمال 5:23 پولس در حضور حنانیا چنین گفت:

اعمال 5:23 “ای برادران ندانستم که رئیس کهنه است”

در اینجا پولس به عدم اطلاع خود اقرار میکند ولی در مورد الهام صحبتی به عمل نمیاورد. پس ثبت بیان او کاملاً الهامی است.

سخنان تسلی دهندگان ایوب شامل اشتباهاتی میباشند. الهام تضمین میکند که این گفته ها به درستی ثبت شدند ولی نمی گوید که محتوای آن هم صحیح است. باید بدانیم که بین صحیح بودن ثبت یک مطلب و صحیح بودن محتوای آن تفاوت وجود دارد. پس فقط هر آنچه را که کتاب مقدس صحیح اعلام میدارد باید صحت آن را بپذیریم.

یک نکتۀ بحث انگیز دیگر سخنی است که پولس رسول در اول قرنتیان 12:7 بیان کرد:

اول قرنتیان 12:7 “و دیگران را من میگویم نه خداوند”

ترجمۀ تفسیری: اکنون می خواهم نکاتی را بعنوان توصیه بیان کنم که گرچه مستقیماً از جانب خداوند نیستند، اما به نظر من بسیار مفید میباشند.

در اینجا منظور پولس این نیست که این سخن الهامی نیست بلکه پولس دارد مطالبی را در مورد طلاق بیان میکند که نقل قول مستقیم از خداوند عیسی مسیح نیست (منظور آیاتی مثل متی 31:5 و 3:19-9) بلکه سخنی است که خودش مستقیم از خدا یافته است.

در واقع او بین احکام قطعی خداوند و دستورات خودش تفاوتی قائل نمی شود بلکه خودش را،    هم برای تعلیم و عمل دارای الهام و قدرت میداند. این مسئله را میتوانیم در اول قرنتیان 12:7 و 25 و 40)

نوع دیگری از ایراداتی که برخی بر الهامی بودن کلام خدا میگیرند جنبۀ علمی و تاریخی دارند.

ب- ایراد به جنبۀ علمی و تاریخی در کتاب مقدس

در این رابطه باید توجه داشته باشیم که کتاب مقدس یک کتاب درسی در مورد علوم و تاریخ نیست، ولی چون دارای الهام تحت اللفظی است، باید هر چه در مورد جنبۀ علمی و تاریخی میگوید صحیح باشد.

در ادامۀ بحث برای اینکه نقائص، اشتباهات، تضادهای ظاهری و جزیی از بین برود باید به چند نکته توجه کنیم که:

چند نکته برای رفع سوء تفاهمات در خواندن متون علمی و تاریخی کتاب مقدس

– کتاب مقدس از اصطلاحات متداول استفاده میکند

– نویسندگان دارای سبک غیرفنی بودند

– بیشترِ گزارشات، قسمتی از یک جریان کلی هستند

– گزارش یک نویسنده تکمیل کنندۀ گزارش عدۀ دیگری از نویسندگان است

– برخی وضعیت های تاریخی باعث ایجاد عکس العمل خاصی میشود

– اشتباهات جزیی که در نسخه برداری صورت گرفته قابل چشم پوشی میباشند بدلیل اینکه تاثیری در اصل پیام ندارند.

کشفیات باستان شناسی صحت تاریخی بسیاری از گزارشات عهدعتیق را مورد تائید قرارداده اند. بعنوان مثال، اسم هایی نظیر همورابی، سارگون دوم، حتیان، بلشصر و نظایر آن، دیگر برای مورخین ایجاد اشکال نمی کنند. این امر در مورد عهدجدید هم صادق است. کرینیوس (لوقا 2:2) و لیسانیوس (لوقا 1:3) و سرجیوس پولس (اعمال 7:13) و غالیون (اعمال 12:18) همه از نظر تاریخی شناخته شده اند و بدین صورت صحت تاریخی عهدجدید تائید میگردد.

سایر اختلافات متنی، مثل اختلاف تعداد کسانی که بر اثر وبا جان دادند، بر اثر مطالعۀ دقیق اعداد 9:25، و اول قرنتیان 8:10 برطرف میگردد. مکان همواری که در لوقا 17:6 به آن اشاره شده احتمالاً محل همواری بر روی کوه بود که در متی 1:5 نیز آمده است. با کشف نام دو شهر بنام اریحا، یک اریحای قدیم و یک اریحای جدید میتوان گفت که شفای کور احتمالاً در میان این دو اریحا انجام شده. (متی 29:20، مرقس 46:10). نظیر این تفاوتها در کتاب مقدس بسیارند که هیچ کدام ضد و نقیض یا غلط به حساب نمی آیند.

علاوه بر ایراداتی که برخی بر مسائل تاریخی و علمی کتاب مقدس میگیرند میخواهم توجه شما رو به ایرادی که به معجزات و نبوت های کتاب مقدس گرفته شده را جلب کنم.

ج- ایراد به معجزات و نبوت ها در کتاب مقدس

در این رابطه باید یادآور بشم که معجزات مسیح با سایر وقایع زندگی او آمیخته شده و جدا کردن آنها از یکدیگر غیرممکنه. اگر کسی به زنده شدن مسیح از مردگان ایمان داشته باشه، قبول سایر معجزات کتاب مقدس برای او مشکل نخواهد بود.

بطور کلی، اگر به وجود خدا معتقد باشیم طبیعتاً باید بپذیریم که او قادر به هر کار خارق العاده ای که مایل باشه هست.

همچنین با توجه به تحقق نبوت های مربوط به بابل، ماد و پارس، یونان و روم و تحقق نبوت های مربوط به اسرائیل و مسیح و اوضاع زمان حاضر، دیگر نباید در مورد صحت نبوت های کتاب مقدس شک داشته باشیم. اغلب آنچه که در نبوت ها غلط تصور میشوند تفسیر غلط آنها است. و علاوه بر اینها باید توجه داشته باشیم که بعضی نبوتها مربوط به آینده هستند مثلاً بخشی از نبوت های دانیال بابهای 2، 7، 9، 11 و 12 و کتاب زکریا بابهای 12 الی 14 و اغلب نبوت های کتاب مکاشفۀ یوحنا.

ایراد دیگری که ممکنه برخی در مورد الهام کتاب مقدس بگیرند مربوط به نقل قول و تفسیر آیات عهدعتیق توسط نویسندگان عهد جدید هست.

د- ایراد به نقل قول و تفسیر آیات عهدعتیق توسط نویسندگان عهدجدید

در این مورد میخواهم توجه شما رو به نکاتی جلب کنم که در حل این نوع ایرادات کمک زیادی میکنه:

نکاتی که باید در نقل قول و تفسیر آیات عهدعتیق باید در نظر داشت

  • گاهی نویسندگان عهدجدید با استفاده از آیات عهدعتیق به بیان عقاید خود میپردازند بدون اینکه قصد تفسیر داشته باشند (رومیان 6:10-8 مقایسه شود با تثنیه 12:30-14).
  • گاهی نویسندگان عهدجدید نکته ای را ذکر میکنند که معمولاً به آن توجه نشده است (متی 15:2 مقایسه شود با هوشع 1:11).
  • گاهی نویسندگان عهدجدید یک نبوت قدیمی را به صورت جدید آن ذکر میکنند (متی 9:27 مقایسه شود با زکریا 13:11).
  • گاهی نویسندگان عهدجدید ترجمۀ ظاهراً ناصحیحی را از ترجمۀ هفتاد نقل می نمایند (افسسیان 26:4 مقایسه شود با مزمور 4:4 در ترجمۀ هفتاد).
  • گاهی نویسندگان عهدجدید دو نقل قول را با یکدیگر جمع میکنند و به نویسندۀ معروف تری نسبت میدهند (مرقس 2:1و3 مقایسه شود با اشعیا 3:40 و ملاکی 1:3).

بعلاوه اگر ایمان داشته باشیم که روح القدس در قلب انسان بطور خارق العاده ای کار میکند، میتوانیم قبول کنیم که روح القدس در بوجود آوردن کتاب مقدس هم بطور ماوراءالطبیعی کار کرده است. اگر روح القدس را نویسندۀ اصلی کتاب مقدس بدانیم، باید قبول داشته باشیم که او میتواند عهدعتیق را بصورتهایی که اشاره کردیم مورد استفاده قرار دهد.

آخرین نکته ای که میخوام در مورد ایرادهای گرفته شده به کتاب مقدس اشاره کنم ایرادات اخلاقی و دینی است.

ه ایرادات اخلاقی و دینی در کتاب مقدس

در مورد ایرادهایی که از نظر اخلاقی و دینی از کتاب مقدس گرفته میشود باید به این نکات توجه کرد:

نکاتی در مورد ایرادات اخلاقی و دینی در کتاب مقدس

  • اعمال گناه آلود مردم در کتاب مقدس، ثبت شده ولی اخلاقاً مورد تائید کلام خدا نیستند. مانند مست شدن نوح (پیدایش 20:9-27)، زنای لوط (پیدایش 30:19-38)، دروغگویی یعقوب (پیدایش 18:27-24)، زنای داود (دوم سموئیل 1:11-4)، گرفتن زن های فراوان توسط سلیمان (اول پادشاهان 1:11-3 مقایسه شود با تثنیه 17:17)، سنگدلی استر (استر 12:9-14)، انکار پطرس (متی 69:26-75).
  • در کلام خدا به نظر میرسد که بعضی از کارهای بد مورد تائید قرار میگیرند، در صورتیکه اینطور نیست بلکه اعمال نیکی که در پس وقایع بود مورد تائید خدا قرار میگرفت نه خود عمل بد. بعنوان مثال ایمان راحاب مورد تائید خداست نه دورویی (یوشع 1:2-21، عبرانیان 31:11، یعقوب 25:2)، ایمان شمشون مورد تائید خدا بود نه بی خانمانی او (داوران 14-16 و عبرانیان 32:11)،
  • بعضی از امور به طور نسبی صحیح محسوب میشوند نه بطور قطعی مانند:

        طلاق (تثنیه 1:24، متی 31:5 و 32 و 7:19-9)،

        و انتقام گرفتن (خروج 23:21-25، متی 38:5 و 39، رومیان 19:12-21).

  • بعضی از دعاها و دستورات الهی نشان دهنده هدف خدای قادر مطلق است که از مردم برای انجام مقاصد خود استفاده میکند مانند:

        مزامیر نفرین آمیز (35، 69، 109 و 137)

        و دستور از بین بردن کنعانیان (تثنیه 1:7-5 و 16 و 16:20-18).

عده ای ایراد گرفته اند که بعضی از کتاب ها شایسته نیستند که جز کتاب مقدس باشند و کتاب های استر، ایوب، غزل غزل ها، جامعه، یونس، یعقوب و کتاب مکاشفۀ یوحنا را از آن جمله میدانند.

در پاسخ به این عده ما مسیحیان میگوئیم که،  این ایراد بخاطر عدم توجه به هدف و روش این کتاب ها گرفته شده و شهادت عدۀ زیادی که در مورد با ارزش بودن آنها گواهی داده اند را نادیده گرفته. در هر حال وقتی این کتاب ها را با دقت مورد مطالعه قرار دهیم، خواهیم دید که این کتابها نه فقط مفید هستند بلکه جزو اعتقادات صحیح کتاب مقدس به حساب می آیند.

درس بعدی ما دربارۀ ماهیت و صفات خدا خواهد بود.