الهیات مسیحی
درس 47
وضعیت نهایی (نجات شناسی8)
این درس هشتمین قسمت از مبحث آخرت شناسی، تحت عنوان وضعیت نهایی، از مجموعه دروس الهیات مسیحی است.
در جلسات گذشته از مبحث آخرت شناسی، مطالبی چون بازگشت ثانوی مسیح، رستاخیز و داوری نهایی را بطور مفصل بررسی کردیم. مطالعۀ امروز ما از مکاشفه 1:21 الی 5:22، در رابطه با آخرین وقایعی است که پس از داوری نهایی صورت می گیرد. پس توجه شما رو به رئوس مطالب امروز جلب می کنم.
مطالعۀ امروز در سه بخش انجام خواهد شد که تحت این عناوین هستند.
بخش اول: دلایلی برای انتظار زندگی جاودان
بخش دوم: آسمان و زمین جدید
بخش سوم: عروس بره و اورشلیم آسمانی
توجه شما را به مقدمه ای بر مطالب امروز جلب می کنم.
باب 21 کتاب مکاشفه از زمانی سخن می گوید که گناهکاران در تمام اعصار تاریخ، از جمله انسانهای گناهکار و فرشتگان سقوط کرده، همراه با شیطان، نبی کاذب، دجال و همراهانشان، در دریاچۀ آتش برای همیشه انداخته شده اند. آنها برای همیشه خارج از حضور خدا و مقدسینش خواهند بود.
علاوه بر این، جهان هستی با وسعت بی شمارش از جمله کهکشانها، زمین و ستارگان از بین رفته اند. آنگاه آفرینشی جدید که شامل آسمان و زمینی جدید می باشد، بوجود خواهد آمد که محل سکونت و پرستش نجات یافتگان و فرشتگان در حضور خدا می باشند.
قبل از اینکه بخواهیم به مطالعۀ ویژگی های این آفرینش جدید که آخرین وضعیت مقدسین می باشد، بپردازیم، مناسب است که بدانیم حیات جاودان که همانا آخرین وضعیت مقدسین است، چه ارتباطی با زندگی کنونی ما مسیحیان دارد.
در جامعه 11:3 می خوانیم که:
جامعه 11:3 خداوند در دل انسان اشتیاق به درک ابدیت را نهاده است. (ترجمۀ تفسیری)
موضوع آسمان، در طول تاریخ کلیسا، فکر و ذکر مسیحیان را بخود مشغول کرده بود. از آنجائیکه ایمانداران به امور دنیوی علاقه ای نداشتند، سرودهای بسیاری در مورد آسمان سرائیده می شد و مردم مشتاق آسمان و ابدیت بودند. امروزه هم مسیحیانی هستند که بی صبرانه انتظار آسمان را می کشند و با سرایندۀ مزمور 73، هم صدا شده می گویند:
مزمور 25:73-26 و 28 ای خدا، من تو را در آسمان دارم؛ این برای من کافی است و هیچ چیز دیگر بر زمین نمیخواهم. اگر چه فکر و بدنم ناتوان شوند، اما تو ای خدا، قوت و تکیهگاه همیشگی من هستی! … من از اینکه نزدیک تو هستم لذت میبرم! ای خداوند، من به تو توکل نمودهام و تمام کارهایت را میستایم! (ترجمۀ تفسیری)
اشتیاق رسیدن به آسمان همیشه آروزی قلبی مسیحیان بوده. عیسی مسیح در موعظۀ سر کوه نیز در این رابطه وعده داد که پاکدلان روزی خدا را خواهند دید. پولس رسول در این رابطه می فرماید:
فیلیپیان 20:3-21 سر منزل اصلی ما آسمان است ، که نجات دهنده ما، عیسی مسیح خداوند نیز در آنجاست ؛ و ما چشم به راه او هستیم تا از آنجا بازگردد. او به هنگام بازگشت خود، این بدنهای فانی ما را دگرگون خواهد ساخت و به شکل بدن پرجلال خود در خواهد آورد. او با همان قدرتی که همه چیزها را تحت سلطه خود در خواهد آورد، ما را نیز دگرگون خواهد ساخت. (ترجمۀ تفسیری)
همچنین پولس رسول در رسالۀ کولسیان مسیحیان را تشویق می کند که افکارشان را معطوف آسمان کنند.
کولسیان 1:3-4 اکنون که همراه مسیح از نو زنده شده اید، به برکات و شادیهای آسمان چشم بدوزید، جایی که مسیح در کنار خدا، بر تخت عزت و قدرت نشسته است. همواره به آنچه در آسمان است بیندیشید، و برای امور این دنیای زودگذر غصه نخورید. به این دنیای فانی همانقدر دل ببندید که یک شخص مرده دل می بندد! زیرا زندگی واقعی شما در آسمان است، همراه مسیح در حضور خدا. وقتی مسیح که زندگی واقعی ماست بازگردد، شما نیز با او خواهید درخشید و در جلال و شکوه او شریک خواهید شد.
یوحنای رسول نیز در تائید این مطلب در اول یوحنا 15:2-17 می گوید:
اول یوحنا 15:2-17 به این دنیای گناهآلود و به آنچه به آن تعلق دارد، دل نبندید. کسی که به این چیزها دل ببندد، درواقع نشان میدهد که به خدا دلبستگی ندارد. زیرا وابستگیهای این دنیا و خواستههای ناپاک، میل به داشتن و تصاحب هر آنچه که بنظر جالب میآید، و غرور ناشی از ثروت و مقام، هیچیک از خدا نیست؛ بلکه از این دنیای گناه آلود میباشد. دنیا نابود خواهد شد و چیزهای گناهآلود آن نیز از بین خواهند رفت، اما هر که طبق خواست خدا زندگی کند، همیشه برقرار خواهد ماند.
یعقوب که یکی از رسولان و همچنین برادر تنی عیسی مسیح بود، خطاب به افرادی که زندگی دنیوی را پیش می گیرند و در اسارتهای گناه آلود بسر می برند چنین می گوید:
یعقوب 4:4 شما همچون همسران بی وفایی هستید که به دشمنان شوهرشان عشق می ورزند. آیا متوجه نیستید که اگر با دشمنان خدا، یعنی لذت های ناپاک این دنیا دوستی نمایید، در واقع با خدا دشمنی می کنید؟ پس هر که می خواهد از خوشی های ناپاک این دنیا لذت بجوید، دیگر نمی تواند دوست خدا باشد. (ترجمۀ تفسیری)
پس نتیجه می گیریم که ما مسیحیان باید چشمانمان را از دنیا و لذات دنیوی برداریم و به آسمان بیاندوزیم چون سرنوشت همۀ ما به آسمان ختم می شود، پدر آسمانی مان آنجاست، نجات دهنده مان آنجاست و تسلی دهنده مان نیز در آنجا می باشد. همۀ مقدسین در آسمان خواهند بود. کلام خدا می گوید که میراث، نام، خانه، شهروندی، پاداش، گنج و زندگی ما مسیحیان در آسمان است.
به همین دلیل پولس رسول در رومیان 12:12 به مسحیان سفارش می کند که در امید شادمان باشند. پولس در فیلیپیان 21:1 هدف زندگی اش را این گونه بیان می کند.
فیلیپیان 21:1 مقصود من از زندگی، مسیح است و مردن نیز به سود من تمام میشود. (ترجمۀ تفسیری)
این مطلب فقط مختص مسیحیانِ عهدجدید نبوده، بلکه در گذشته، پدران ایمان در عهدعتیق، نیز از همین ویژگی برخوردار بودند، بطوریکه کلام خدا در عبرانیان باب 11 از مشعلداران ایمان، از جمله خنوخ، نوح، ابراهیم، اسحق، یعقوب، یوسف، موسی، راحاب، جدعون، باراق ، سامسون ، یفتاح ، داود، سموئیل و انبیای دیگر سخن می گوید که تا سرحد مرگ شکنجه و آزار دیدند، ولی ترجیح دادند بمیرند تا اینکه به خدا خیانت ورزند و آزاد شوند. زیرا خاطرجمع بودند که پس از مرگ ، آزادی واقعی و جاودانی نصیبشان خواهد شد.
کلام خدا اضافه می کند که، بعضی شلاق خورده ، مورد تمسخر قرار گرفتند؛ بعضی دیگر در سیاه چالها به زنجیر کشیده شدند. برخی سنگسار شدند و برخی دیگر با اره دو پاره گشتند. به بعضی وعده آزادی داده شد، به شرط آنکه ایمان خود را انکار کنند، و چون نکردند با شمشیر کشته شدند. آنانی که جهان لایقشان نبود، در پوست گوسفند و بز، در کوه ها و بیابانها سرگردان شدند، و در غارها و چاه ها خود را پنهان کردند، و گرسنگی و بیماری و دربدری کشیدند.
کلام خدا در رابطه با این مردان و زنان ایمان در عبرانیان 13:11-16 می گوید که
عبرانیان 13:11-16 . . . همه مُردند بدون آنکه تمام وعده های خدا را دریافت کنند، اما آنها را از دور دیده، به امید دریافتشان شاد شدند. آنان اذعان می داشتند که این دنیای زودگذر خانه واقعی ایشان نیست، بلکه در این دنیا، رهگذر و غریب هستند. در واقع، کسانی که چنین اذعان و اعترافی می کنند، نشان می دهند که در انتظار خانه و وطنی واقعی در آسمان می باشند. درضمن، اگر مایل بودند به خانه و کاشانه خود یعنی چیزهای فریبنده این دنیا بازگردند، قطعا فرصت چنین کاری را می داشتند؛ اما ایشان مایل به بازگشت به عقب نبودند، و به امور این دنیا دلبستگی نداشتند، بلکه علاقه و توجه شان به وطن آسمانی بود. بنابراین خدا شرمنده نیست که خدای ایشان نامیده شود، زیرا شهری در آسمان برای ایشان تدارک دیده است.
امروز می خواهیم با هم در رابطه با این شهر آسمانی که مقصد نهایی ماست مطالعه کنیم. اما شاید بعضی سوال کنند که چرا باید در انتظار زندگی جاودان در آسمان باشیم؟ در پاسخ به این سوال، به بررسی بخش اول تحت عنوان دلایلی برای انتظار زندگی جاودان در آسمان می پردازیم.
بخش اول : دلایلی برای انتظار زندگی جاودان در آسمان
اولین دلیل انتظار ما مسیحیان برای زندگی جاودان، سکونت خدا در آسمان است.
1) سکونت خدا در آسمان
در اول پادشاهان باب 8، هشت بار گفته شده که خدا در آسمان است. اگر حقیقتاً او خدای محبت است و ما عاشقانه او را دوست داریم و همانطور که کلام خدا می گوید باید او را با تمامی فکر و روح و جان و قوت خود او را محبت کنیم، پس باید مشتاق آسمان باشیم و با سرایندۀ مزمور 73 بگوئیم که هیچ چیز در زمین یا آسمان غیر از او نمی خواهیم.
دومین دلیل انتظار ما برای آسمان، این است که وقتی به آسمان برسیم خدا را آنطور که هست خواهیم دید.
2) خدا را آنطور که هست خواهیم دید
کلام خدا در اول یوحنا 1:3-2 می فرماید:
اول یوحنا 1:3-2 ببینید خدای پدر چقدر ما را دوست میداردکه ما را “فرزندان” خود خوانده است، و همینطور نیز هستیم. اما مردم دنیا این مطلب را درک نمیکنند، زیرا خدا را آنطور که هست نمیشناسند. بلی عزیزان، ما اکنون حقیقتا فرزندان خدا هستیم. گرچه هنوز نمیدانیم در آینده چگونه خواهیم بود، اما این را به یقین میدانیم که وقتی مسیح بازگردد، مانند او خواهیم شد، چون او را همانگونه که هست خواهیم دید. (ترجمۀ تفسیری)
از آنجائیکه خدا در آسمان کاملاً خود را برایمان آشکار خواهد کرد، در نتیجه معمای خدا و فاصلۀ بین ما و او از بین خواهد رفت.
سومین دلیلی که ما را مشتاق آسمان می کند این است که انتظار برای رسیدن به زندگی و حیات جاودان باعث می شود که از گناه دور بمانیم.
3) دور ماندن از گناه
یوحنای رسول پس از اینکه در اول یوحنا 1:3-2 بما می گوید که خدا را آنطور که هست خواهیم دید، در آیۀ سه چنین اضافه می کند:
اول یوحنا 3:1 هر که به این حقیقت ایمان دارد، میکوشد تا پاک بماند، زیرا که مسیح نیز پاک است.
در ترجمۀ مژده می گوید که هر کس در مسیح چنین امیدی دارد خود را پاک نگاه می دارد.
تفکر آسمان باعث می شود تا با معیارهای آنجا نیز زندگی کنیم. آقای John Bunyan نویسندۀ کتاب بی نظیر سیاحت مسیحی از دو مسافر سخن می گوید که در مسیر شهری هستند که در آسمان است. یکی از سیاحان از دیگری می پرسد که چه موقع خود را از لحاظ روحانی عالی می بیند؟ دومی پاسخ می دهد، وقتی به جایی که دارم می روم فکر می کنم. آقای Bunyan هنگام نوشتن این مطلب به این حقیقت رسیده بود، که اشتیاق آسمان زندگی یک مسیحی را عوض می کند.
چهارمین دلیل برای انتظار آسمان اینست که، این انتظار یکی از ویژگی های یک شخص مسیحی است.
4) یکی از ویژگی های شخص مسیحی است
یک مسیحی واقعی که حقیقتاً نجات یافته است، انتظار آسمان را می کشد چون می خواهد با خدا باشد و عشق و محبتش را به او قلباً ابراز کند. از این جهت در شخصیت چنین اشخاص روحانی می توان ثمرۀ شادی واقعی، احترام به خدا، تحمل در مقابل زحمات و وسوسه ها، تمایل به خدمت خدا، و الویت دادن به خدا را مشاهده نمود. این گونه افراد مقدسینی هستند که افکارشان را متمرکز آسمان و ابدیت نموده اند.
ایمانداری که چشم براه آسمان است، هر چه را که در بالاست می طلبد، اشتیاق برای مشارکت با خدا دارد، دربارۀ خدا تفکر می کند، مشتاق دعا و عبادت است، تشنۀ مطالعۀ کلام خدا و مشارکت با ایمانداران است.
و اما پنجمین دلیل: زندگی با انتظارِ رفتن به آسمان، برترین روش زندگی است.
5) چون برترین روش زندگی است
مسیحیانی که انتظار آسمان و حیات جاودان را می کشند هر مشکل و زحمتی را در این زندگی متحمل می شوند و اجازه نخواهند داد که هیچ مشکلی شادی و آرامش زندگی را از آنها بگیرد. وقایع ناگوار زندگی، رنجها و اتفاقاتی که در این دنیای زودگذر رُخ می دهند برایشان نسبت به جلالی که در آسمان خواهند داشت، ناچیز می باشد.
ششمین دلیلی که ما را مشتاق آسمان می کند ایجاد انگیزۀ خدمت و اطاعت از خدا می باشد.
6) چون باعث می شود که خدا را خدمت و اطاعت کنیم
انتظار آسمان باعث می شود که شور و سخت کوشی در خدمت و اطاعت از خدا در ما حفظ شود. اما مسیحیانی که در زندگی ایمانی شان تنبل و بی نظم هستند بخاطر این است که نسبت به زندگی جاودان بی توجه می باشند و دلیل تلاش آنها در این دنیا بخاطر این است که پاداش این دنیا را با ارزش تر از پاداش آسمان می دانند.
هفتمین دلیل انتظار حیات جاودان الویت دادن خدا در همۀ امور است.
7) چون خدا را در الویت همه امور قرار می دهد
مسیحی ای که خدا را در راس کارها و تصمیماتش قرار می دهد، قاعدتاً مشتاقانه در انتظار زندگی جاودان با خداست. به همین دلیل نیز، در زندگی روحانی اش، رابطۀ پویایی با خدا دارد و از حضور او لذت می برد.
با این سخن بخش اول را خاتمه داده به مطالعۀ بخش دوم تحت عنوانِ “آسمان و زمین جدید“، می پردازیم.
بخش دوم : آسمان و زمین جدید (مکاشفه 1:21-8)
این بخش از مطالعه ما بر اساس مکاشفه 1:21-8 می باشد. لازم به ذکر است که اگر چه پیروان پیش، پس و ناهزاره ای در جزئیات این آیات تفاسیر متفاوتی دارند، اما در مفاهیم کلی این آیات، همگی توافق نظر دارند. بنابراین، در اینجا سعی بر این شده که به اصل موضوع بپردازیم و از اختلاف نظرهای دیدگاه های مختلف، بپرهیزیم.
کلام خدا تا قبل از پیدایش باب 21 اطلاعات زیادی از جزئیات بهشت یا آسمان بما نمی دهد. تنها اطلاعاتی که در دست می باشد بسیار گنگ و نامفهوم هستند. بعنوان مثال در عهدعتیق می خوانیم که دست خداوند بر حزقیال قرار می گیرد، آنگاه به شرح رویایی که از آسمان دیده می پردازد. حزقیال به چرخها، موجودات زنده، اخگرهای آتش افروخته، گنبدهای بلورین و جواهرات درخشنده اشاره می کند، که بسیار نامفهومند.
علاوه بر این، در عهدجدید نیز پولس رسول در دوم قرنتیان باب 12 می گوید که در روح به آسمان سوم که همان بهشت است، برده می شود، اما متاسفانه خدا به او اجازه نمی دهد که دربارۀ آنچه دیده سخن بگوید.
لازم به یادآوری است که عیسی مسیح در انجیل یوحنا 14 به شاگردانش می گوید که می رود تا برای آنها مکانی آماده کند. از کلام خدا می فهمیم که خواست و ارادۀ خدا همیشه این بوده که با انسان رابطۀ مانوس و صمیمانه داشته باشد بطوریکه پس از رهایی قوم یهود از اسارت مصر به آنان چنین می گوید.
لاویان 11:26-12 من در میان شما ساکن خواهم شد و دیگر شما را طرد نخواهم کرد. در میان شما راه خواهم رفت و خدای شما خواهم بود و شما قوم من خواهید بود. (ترجمۀ تفسیری)
علاوه بر این، نهایت محبت خدا نسبت به انسان را، در تجسم مسیح می یابیم.
کولسیان 15:1 مسیح چهره دیدنی خدای نادیده است. (ترجمۀ تفسیری)
آرزو و دعای قلبی مسیح نیز برای ما این بوده که همانجایی که او هست ما هم باشیم. این مسئله در دعای مسیح نزد پدر آسمانی کاملاً مشهود است.
یوحنا 24:17 پدر، می خواهم همه آنانی که به من ایمان می آورند، در آینده با من باشند. (ترجمۀ تفسیری)
هیچ کدام از این تجربه های تاریخی از حضور خدا، با حضور پرجلال و ابدی او در آسمان همراه مقدسینش، قابل مقایسه نخواهند بود. بهترین اطلاعاتی که خدا از آسمان بما می دهد در مکاشفه 1:21 الی 5:22 ثبت شده اند. پس توجه شما را به مکاشفه 1:21-8 جلب می کنم.
مکاشفه 1:21-8 سپس زمین و آسمان تازهای را دیدم، چون آن زمین و آسمان اول ناپدید شده بود. از دریا هم دیگر خبری نبود. 2و من، یوحنا، شهر مقدس اورشلیم را دیدم که از آسمان از جانب خدا پایین میآمد. چه منظره باشکوهی بود! شهر اورشلیم به زیبایی یک عروس بود که خود را برای ملاقات داماد آماده کرده باشد! 3از تخت، صدایی بلند شنیدم که میگفت: ”خوب نگاه کن! خانه خدا از این پس در میان انسانها خواهد بود. از این پس خدا با ایشان زندگی خواهد کرد و ایشان خلقهای خدا خواهند شد. بله، خود خدا با ایشان خواهد بود. 4خدا تمام اشکها را از چشمان آنها پاک خواهد ساخت. دیگر نه مرگی خواهد بود و نه غمی، نه نالهای و نه دردی، زیرا تمام اینها متعلق به دنیای پیشین بود که از بین رفت.“ 5آنگاه او که بر تخت نشسته بود، گفت: ”ببین! الان همه چیز را نو میسازم!“ و به من گفت: ”این را بنویس چون آنچه میگویم، راست و درست است. 6دیگر تمام شد! من الف و یا، و اول و آخر هستم. من به هر که تشنه باشد از چشمه آب حیات به رایگان خواهم داد تا بنوشد. 7هر که پیروز شود تمام این نعمتها را به ارث خواهد برد و من خدای او خواهم بود و او فرزند من. 8ولی ترسوها که از پیروی من رو بر میگردانند و کسانی که به من ایمان ندارند، فاسدان وقاتلان و زناکاران، جادوگران و دروغگویان، و کسانی که به جای خدا، بت میپرستند، جای همه در دریاچهای است که با آتش و گوگرد میسوزد. این همان مرگ دوم است.“ (ترجمۀ تفسیری)
همانطور که در ابتدای درس گفته شد، آغاز باب 21 کتاب مکاشفه، درست پس از داوری نهایی، یعنی زمانی که تمام گناهکاران، اعم از انسانهای گناهکار و فرشتگان سقوط کرده، همراه با شیطان، نبی کاذب، دجال و همراهانشان در دریاچۀ آتش برای همیشه انداخته شده اند، می باشد. علاوه بر این، جهان هستی با وسعت بی شمارش از جمله کهکشانها، زمین و ستارگان از بین رفته اند.
پس این جهان هستی که امروزه می شناسیم دیگر وجود نخواهد داشت، و خدا آسمان و زمینی جدید که محل سکونت و پرستش نجات یافتگان و فرشتگان در حضور خدا می باشد، می آفریند.
پولس رسول می گوید که این نقشۀ نهان خدا بود که در مسیح آشکار شد.
افسسیان 9:1-10 خدا نقشه نهان خود را بر ما آشکار ساخت، نقشه ای که در اثر لطف خود، از زمانهای دور طرح کرده بود؛ او نقشه خود را آشکار ساخت تا ما نیز بدانیم که او به چه منظور مسیح را به جهان فرستاد. قصد خدا این بود که وقتی زمان معین فرا برسد، همه ما را در هر جا که باشیم، چه در آسمان و چه بر زمین، با هم در مسیح گرد آورد تا همواره با خدا بسر بریم . (ترجمۀ تفسیری)
خداوند 700 سال قبل از عیسی مسیح آنچه را که توسط اشعیای نبی وعده داده بود، به یوحنای رسول مکشوف می کند.
اشعیا 17:65 خداوند می فرماید: من زمین جدیدی میسازم. هر چه در گذشته بوده کاملا فراموش شده، دیگر به یاد آورده نخواهد شد. (ترجمۀ تفسیری)
اشعیا 22:66 همانگونه که آسمانها و زمین جدیدی که من میسازم در حضور من پایدار میماند. همچنان نسل شما و نام شما نیز پایدار خواهند ماند. (ترجمۀ تفسیری)
کلام خدا در رابطه با ماهیت و سرنوشت آسمان و زمین اول چنین می گوید:
ایوب 15:15 خدا حتی به فرشتگان خود نیز اعتماد ندارد! در نظر او حتی آسمانها نیز پاک نیستند، (ترجمۀ تفسیری)
اشعیا 5:24 مردم روی زمین از احکام و اوامر خدا سرپیچی کرده، عهد جاودانی او را شکستهاند؛
مزامیر 25:102-26 در ازل، تو بنیاد زمین را نهادی و آسمانها عمل دست تو میباشند. آنها فانی میشوند، اما تو باقی هستی. همه آنها چون جامه، پوسیده خواهند شد؛ و همچون ردا، آنها را عوض خواهی نمود و از بین خواهند رفت. (ترجمۀ تفسیری)
یوحنای رسول تحقق این پیش گویی را در کتاب مکاشفه اینگونه ثبت می کند.
مکاشفه 11:20 آنگاه تخت سفید بزرگی را دیدم که شخصی بر آن نشسته بود. آسمان و زمین از حضور او گریخت و دیگر اثری از آنها نبود. (ترجمۀ مژده)
یوحنای رسول به یک دنیای جدید، تحت عنوان آسمان و زمینی جدید اشاره می کند که جایش را به آسمان و زمین اول می دهد. آنچه باید بدانیم این است که، عباراتِ آسمان و زمین جدید، به واقعی بودن زندگی پس از مرگ اشاره دارند. بنابراین، ما پس از مرگ در دنیای ارواح زندگی نخواهیم کرد، بلکه در آسمان و زمینی که ویژگی های آن کاملاً با آسمان و زمین اول متفاوت است، به حیات خود ادامه خواهیم داد.
در اینجا به شرح ویژگی هایی که یوحنای رسول از آسمان و زمین جدید مطرح نموده می پردازیم.
اولین ویژگی که یوحنا به آن اشاره می کند در مکاشفه 1:21 می باشد. او می گوید که در آفرینش جدید دریا وجود نخواهد داشت.
لازم به ذکر است که دریا، در سراسر عهدعتیق مظهر بی نظمی، هرج و مرج، ویرانی، شرارت و منشا تمام نیروهای ضدِ خدا می باشد. چنانکه در مکاشفه 1:13 می خوانیم که وحش از دریا بیرون می آید و مکاشفه 1:17 و 15 می گویند که فاحشۀ بزرگ بر آبهای بزرگ نشسته است. پس نبود دریا در این دنیای جدید اشاره به از بین رفتن گناه، شرارت و مخالفت با خدا است. بعبارتی، نه تنها تمام دشمنان خدا، بلکه همۀ موانعی که مانع ارتباط با خدا می شوند نیز، از بین خواهند رفت.
ویژگی دیگر آسمان و زمین جدید، شهری است بنام اورشلیم جدید که در آیۀ 2 مکاشفه 21 می گوید به زیبایی یک عروس است که برای ملاقات داماد از آسمان می آید.
نکتۀ جالب اینجاست که در مکاشفه 9:21-10 خداوند به یوحنا می گوید که بیا تا عروس منکوحۀ بره را بتو نشان دهم، و بعد شهر اورشیلم جدید را به او نشان می دهد که از آسمان نازل می شود. از این آیات در می یابیم که تاکید کلام خدا در اینجا هم به مکان جدید و هم مقدسینی است که در آنجا ساکنند.
نکتۀ اساسی و برجسته ترین ویژگی این خلقت جدید در آیۀ 3 مکاشفه 21، دیده می شود که همانا حضور خدا و مشارکت نزدیک و صمیمانه و ابدی مقدسین با اوست. گاهی افراد می گویند که من مرتب به کلیسا می روم، پرستش می کنم، دعا می کنم و کتاب مقدس می خوانم اما حضور خدا را احساس نمی کنم. خبر خوش برای اینگونه افراد این است که، در آسمان هیچگاه حس عدم حضور خدا به ما دست نخواهد داد.
یکی دیگر از ویژگی های این دنیای جدید، عدم حضور غم و درد می باشد که در آیۀ 4 مکاشفه 21 به آن اشاره شده. بدیهی است که با حضور خدا، که سرچشمۀ آرامش است، غم و غصه، رخت خواهند بست.
اشعیا 10:35 فدیه شدگان خداوند بازگشت نموده، با ترنّم به صهیون خواهند آمد و خوشی جاودانی بر سر ایشان خواهد بود. و شادمانی و خوشی را خواهند یافت و غم و ناله فرار خواهد کرد. (ترجمۀ قدیم)
رومیان 23:8 حتی ما مسیحیان ، با اینکه روح خدا را بعنوان نشانه ای از شکوه و جلال آینده در خود داریم ، با آه و ناله در انتظاریم تا از درد و رنج آزاد شویم . بلی ، ما نیز با اشتیاق بسیار، منتظر روزی هستیم که خدا امتیازات کامل ما را بعنوان فرزندانش ، به ما عطا کند. یکی از این امتیازات ، طبق وعده او، بدن تازه ای است که نه دچار بیماری می شود و نه مرگ بر آن قدرت دارد. (ترجمۀ تفسیری)
علاوه بر این، آیۀ 4 مکاشفه 21، به ویژگی دیگری در آفرینش جدید خدا اشاره دارد و آن عدم وجود مرگ است. پولس رسول در تائید این مطلب می گوید.
اول قرنتیان 53:15-55 زیرا بدن خاکی ما که فانی و از بین رفتنی است ، باید به بدن آسمانی تبدیل شود، بدنی که هرگز نابود نخواهد شد و همیشه زنده خواهد ماند. هنگامی که این امر اتفاق بیفتد، یعنی بدن خاکی و فانی ما به بدن آسمانی و جاودانی تبدیل شود، آنگاه این پیشگویی کتاب آسمانی عملی خواهد گردید که می فرماید: “زندگی بر مرگ پیروز شد.” ای مرگ پیروزی تو کجاست؟ نیش تو چه شد؟ (ترجمۀ تفسیری)
رومیان 11:8 و اگر روح خدایی که عیسی مسیح را پس از مرگ زنده کرد، در وجود شما باشد، همان خدا بدنهای فانی شما را نیز پس از مرگ بوسیله همین روح که در وجود شماست ، زنده خواهد کرد. (ترجمۀ تفسیری)
فیلیپیان 20:3-21 اما سر منزل اصلی ما آسمان است ، که نجات دهنده ما، عیسی مسیح خداوند نیز در آنجاست ؛ و ما چشم به راه او هستیم تا از آنجا بازگردد. او به هنگام بازگشت خود، این بدنهای فانی ما را دگرگون خواهد ساخت و به شکل بدن پرجلال خود در خواهد آورد. او با همان قدرتی که همه چیزها را تحت سلطه خود در خواهد آورد، ما را نیز دگرگون خواهد ساخت . (ترجمۀ تفسیری)
خدا در آیۀ 5 مکاشفه 21، از یوحنای رسول می خواهد که آنچه را می بیند ثبت کند. در صورتیکه قبل از این، پولس رسول را از نگارش و مطرح کردن آنچه که در آسمان سوم دیده بود منع می کند. از این نکته نتیجه می گیریم که هدف خدا در نگارش مکاشفۀ یوحنا، بیان کردن آخرین سخنانش با ما می باشد.
از آیات 6 الی 8 مکاشفه 21، یوحنا به شرح شرایط و مزیت های ساکنین این آفرینش می پردازد و جالب است که در آیۀ 6 همان باب، یک دعوت همگانی بعمل می آورد و چنین می گوید:
مکاشفه 6:21 دیگر تمام شد! من الف و یا، و اول و آخر هستم. من به هر که تشنه باشد از چشمه آب حیات به رایگان خواهم داد تا بنوشد. (ترجمۀ تفسیری)
خدا همین دعوت را در آخرین آیات کلامش یعنی مکاشفه 17:22 این چنین تکرار می کند.
مکاشفه 17:22 هر که تشنه است بیاید، و هرکس مایل است بیاید، و از آب حیات به رایگان بنوشد. (ترجمۀ تفسیری)
ممکن است بعضی سوال کنند که چرا خدا آب حیات را به تشنگان و نه ایمان داران می بخشد؟
در پاسخ باید گفت: چون ایمان نجات بخش فراتر از یک اعتقاد ذهنی و مذهبی است. شرط لازم برای چنین ایمانی تشنگی جان برای خداوند می باشد. در نتیجه کلمات حیات جاودانی همانند چشمۀ آبی خواهند بود که عطش آنانی که تشنۀ خداوند هستند را رفع کرده، حیات جاودان می بخشد. علاوه بر این، کلام خدا بما می گوید که نوشیدن آب حیات برای تشنگان رایگان می باشد چون نمی توان آنرا با پول یا مادیات خرید یا بدست آورد.
آیۀ 7 مکاشفه 21، علاوه بر تشنگی، پیروزی را نیز شرط لازم برای دریافت تمامی میراثی می داند که خدا برای فرزندانش در نظر دارد. حال اگر سوال شود که چطور می توانیم پیروز گردیم. یوحنای رسول در رساله اش پاسخ می دهد که همۀ مسیحیان بتوسط ایمان به عیسی مسیح پیروز هستند.
اول یوحنا 4:5-5 همه فرزندان خدا بر این جهان غلبه یافتهاند و ما این پیروزی را به وسیله ایمان به دست آوردهایم. و کسی بر جهان پیروز نمیشود مگر آن کسی که ایمان دارد عیسی، پسر خداست! (ترجمۀ مژده)
آیۀ 8 مکاشفه 21، یادآور می شود که بی ایمانان و شریران به دریاچۀ آتش انداخته خواهند شد و این موت ثانی و مرگ ابدی است.
با این گفته بخش دوم را خاتمه داده به بررسی بخش سوم تحت عنوان عروس بره و اورشلیم آسمانی از مکاشفه 9:21 الی 5:22 می پردازیم.
بخش سوم: عروس بره و اورشلیم آسمانی (مکاشفه 9:21 الی 5:22)
اجازه بدید تا ابتدا این بخش را قرائت کنم.
مکاشفه 9:21 27 آنگاه یکی از آن هفت فرشته که هفت جام بلای آخر را دارند، نزد من آمد و گفت: «همراه من بیا تا عروس را به تو نشان دهم. او عروس بره است.» سپس در یک رویا، مرا به قله کوه بلندی برد. از آنجا، شهر مقدس اورشلیم را دیدم که از جانب خدا از آسمان پایین میآمد. شهر غرق در جلال و شکوه خدا بود، و مثل یک تکه جواهر قیمتی که بلورهای شفافش برق میزند، میدرخشید. دیوارهای شهر، پهن و بلند بودند. شهر دوازده دروازه و دوازده فرشتۀ دربان داشت. اسامی دوازده قبیله بنیاسرائیل روی دروازهها نوشته شده بودند. در هر طرف، یعنی در شمال، جنوب، شرق و غرب شهر، سه دروازه وجود داشت. دیوارهای شهر دوازده پایه داشت که بر آنها اسامی رسولان «برّه» نوشته شده بودند. در دست فرشته یک چوب طلا بود که با آن در نظر داشت شهر و دروازهها و دیوارهایش را اندازه بگیرد. وقتی شهر را اندازه گرفت، معلوم شد به شکل مربع است، یعنی طول و عرضش با هم مساوی است. در واقع، شهر به شکل مکعب بود، زیرا بلندیاش نیز به اندازه طول و عرضش بود، یعنی هر ضلعش دوازده هزار تیر پرتاب بود. سپس بلندی دیوار شهر را اندازه گرفت و معلوم شد در همه جا صد و چهل وچهار ذراع است. فرشته با استفاده از واحدهای مشخص، این اندازهها را به من گفت. خود شهر از طلای خالص مانند شیشه شفاف ساخته شده بود و دیوار آن از یَشم بود که بر روی دوازده لایه از سنگهای زیربنای جواهرنشان ساخته شده بود: لایه اول از یشم، دومی از سنگ لاجورد، سومی از عقیق سفید، چهارمی از زمرد، پنجمی از عقیق سرخ، ششمی از عقیق، هفتمی از زبرجد، هشتمی از یاقوت کبود، نهمی از یاقوت زرد، دهمی از عقیق سبز، یازدهمی از فیروزه و دوازدهمی از یاقوت بود. جنس دوازده دروازه شهر از مروارید بود، هر دروازه از یک قطعه مروارید. خیابان اصلی شهر از طلای ناب بود که مثل شیشه میدرخشید. در شهر هیچ عبادتگاهی دیده نمیشد، زیرا خدای توانا و «برّه» را همه جا بدون هیچ واسطهای پرستش میکردند. این شهر احتیاجی به نور خورشید و ماه نداشت، چون شکوه و جلال خدا و «بره» شهر را روشن میساخت. نورش قومهای زمین را نیز نورانی میکرد، و پادشاهان دنیا میآمدند و جلال خود را نثار آن میکردند. دروازههای شهر هرگز بسته نمیشود، چون در آنجا همیشه روز است و شبی وجود ندارد! عزّت و جلال و افتخار تمام قومها به آن وارد میشود. هیچ بدی یا شخص نادرست و فاسد اجازه ورود به آنجا را ندارد. این شهر فقط جای کسانی است که نامشان در کتاب حیات «برّه» نوشته شده باشد. (ترجمۀ تفسیری)
مکاشفه 1:22-5 آنگاه رودخانه آب حیات را به من نشان داد که مثل بلور، صاف و زلال بود. رودخانه از تخت خدا و «برّه» جاری میشد، و از وسط جاده اصلی میگذشت. دو طرف رودخانه، درختان حیات قرار داشتند که سالی دوازده بار میوه میدادند یعنی هر ماه یک نوع میوه تازه. برگهایش نیز شفا بخش بودند و برای درمان قومها بکار میرفتند. در شهر چیز بدی یافت نخواهد شد، چون تخت خدا و «برّه» در آنجاست. خدمتگزاران خدا، او را پرستش خواهند کرد، و رویش را خواهند دید و نامش روی پیشانیشان نوشته خواهد بود. در آنجا دیگر شب نخواهد بود. احتیاجی هم به چراغ و خورشید نخواهد بود، چون خداوند بزرگ نور ایشان خواهد بود و ایشان تا ابد سلطنت خواهند کرد. (ترجمۀ تفسیری)
همانطور که می بینید مکاشفه 9:21 الی 5:22 می تواند حاوی بسیار نکات سمبلیک باشد. اما پر واضح است که همۀ این توضیحات در مورد یک مکان و ساکنین آن است. قبلاً در رابطه با سرنوشت دو زن در کتاب مکاشفه، اشاره شد. که اولین زن تحت عنوان فاحشۀ بزرگ به دریاچۀ آتش افکنده می شود و زن دوم عروس مسیح، یعنی کلیساست که به داماد سماوی یعنی عیسی مسیح در شهر اورشلیم آسمانی می پیوندد. بطوریکه در آیه 9 چنین می گوید.
مکاشفه 9:21 یکی از آن هفت فرشته که هفت پیاله پُر از هفت بلای آخرین را دارند، آمد و مرا مخاطب ساخته، گفت، بیا تا عروس منکوحه برّه را به تو نشان دهم. آنگاه مرا در روح، به کوهی بزرگِ بلند برد و شهر مقدّس اورشلیم را به من نمود که از آسمان از جانب خدا نازل میشود، و جلال خدا را دارد. (ترجمۀ قدیم)
این تشبیهات زیبا را می توانیم در حزقیال بابهای 2، 3، 11 و 43 نیز مشاهده کنیم. از مشخصات شهر می توان به ویژگی و وضعیت ساکنین آن نیز پی برد. بعنوان مثال:
درخشش و برق بلورهای شفاف جواهر شهر، به زیبایی ای که عروس از جلال خدا منعکس می کند اشاره دارند. دروازه ها و ستونهای نوشته شده در آیات 12 الی 14، شامل 12 دروازه که نمایندۀ ایمانداران عهدعتیق و 12 پایه که نام رسولان عهدجدید نوشته شده اند، نمایانگر ایمانداران عهدجدید می باشند. این ویژگی ها سمبل اتحاد تمام نژادهایی که در حضور خدا می باشند، هستند و دیوارها نمایانگر محافظت خدا از فرزندانش می باشد.
نکتۀ جالب دیگری که در اینجا می توان به آن اشاره کرد مفهوم بعضی از اعداد است. گماتریا (Gematria) یک روش عبری است که توسط آن، ارزش عددی حروف را تعیین می کنند. اگر کلمۀ یونانی وحش را به عبری ترجمه کنیم، ارزش عددی آن به روش گماتریا، 666 می باشد و اگر کلمۀ فرشته را به عبری ترجمه کنیم، ارزش عددی آن 144 است.
از ویژگی های جالب این شهر این است که فاقد عبادتگاه می باشد. چون بدلیل حضور خدا، خود شهر عبادتگاه محسوب می شود. درست مثل این که در عهدجدید، هر مسیحی ای با سکونت روح القدس در او، معبد خدا محسوب می گردد. پولس رسول در این رابطه خطاب به مسیحیان قرنتس چنین می گوید:
اول قرنتیان 16:3 آیا هنوز پی نبرده اید که همه شما با هم ، خانه خدا هستید و روح خدا در میان شما، یعنی در این خانه ساکن است. (ترجمۀ تفسیری)
اول قرنتیان 19:6 آیا نمیدانید بدن شما معبد روحالقدس است که خداوند به شما بخشیده و در شما ساکن است؟ (ترجمۀ تفسیری)
علاوه بر این، در آیات 23 و 24 می خوانیم که در این خلقت جدید ماه و خورشیدی وجود ندارند و دلیلش را نیز این گونه بیان می کند.
مکاشفه 23:21-24 این شهر احتیاجی به نور خورشید و ماه نداشت، چون شکوه و جلال خدا و ”بره“ شهر را روشن میساخت. نورش قومهای زمین را نیز نورانی میکرد، و پادشاهان دنیا میآمدند و جلال خود را نثار آن میکردند.
هنگامیکه یوسف و مریم عیسی مسیح را به معبد بردند تا او را تقدیم کنند، شخص صالح و خدا ترسی بنام شمعون که مدتها انتظار خداوند را می کشید هنگام مشاهدۀ عیسی، خدا را شکر نمود و چنین گفت.
لوقا 32:2 او (عیسی مسیح) همچون نوری بر قومها خواهد تابید و ذهنشان را منور خواهد ساخت و مایه سربلندی قوم تو، … خواهد شد! (ترجمۀ تفسیری)
یوحنا رسول قبلاً در رابطه با این نور اشاراتی داشته. بعنوان مثال:
یوحنا 4:1-5 و 9 زندگی جاوید در اوست (یعنی در مسیح است) و این زندگی به تمام مردم نور می بخشد. او (عیسی مسیح) همان نوری است که در تاریکی می درخشد و تاریکی هرگز نمی تواند آن را خاموش کند. … آن نور واقعی آمد تا به هرکس که به این دنیا می آید، بتابد. (ترجمۀ تفسیری)
یوحنا 12:8 عیسی در یکی از تعالیم خود، به مردم فرمود: “من نور جهان هستم ، هر که مرا پیروی کند، در تاریکی نخواهد ماند، زیرا نور حیات بخش راهش را روشن می کند.” (ترجمۀ تفسیری)
پس می توانیم مطمئن باشیم که در آسمان، افکارمان با نور مکشوف کنندۀ خدا روشن خواهد شد و نه تنها پاسخ سوالاتمان را خواهیم یافت بلکه یقین و شناخت کاملی از خدا خواهیم داشت.
یوحنا در دو آیۀ آخر باب 21 به عزت و جلال و شکوه امتها اشاره می کند که اشاراتی به کاملیت ما مسیحیان در آسمان می باشند.. و علاوه بر این می خوانیم که، هیچ چیز و یا شخص ناپاکی در آنجا حضور نخواهد داشت. بعبارتی، شرارت و بدی کاملاً برای همیشه از بین خواهند رفت.
یوحنا مشروح مشاهدات خود را در باب 22 ادامه می دهد و در آیۀ 1 به رودخانه ای در اورشلیم سماوی اشاره می کند، که از آن آب حیات جاریست. قبلاً گفته شده بود که در آسمان و زمین جدید دریایی نیست، پس از اینجا می توان نتیجه گرفت که آب رودخانه H2O یا آب معمولی نیست. چون رودخانه ها به دریا می ریزند.
آب در اینجا همان حیات جاودانی است، که مستقیما از خدا سرچشمه می گیرد. بعبارتی همانطور که ساکنین شهر جلالشان را از خدا دریافت می کنند، به همان گونه حیاتشان نیز از خدا گرفته می شود. عیسی مسیح در این رابطه به زن سامری چنین گفت.
یوحنا 14:4 لیکن کسی که از آبی که من به او میدهم بنوشد، ابداً تشنه نخواهد شد، بلکه آن آبی که به او میدهم در او چشمه آبی گردد که تا حیات جاودانی میجوشد.
و در جای دیگر می فرماید.
یوحنا 24:5 آمین آمین به شما میگویم هر که کلام مرا بشنود و به فرستنده من ایمان آورد، حیات جاودانی دارد و در داوری نمیآید، بلکه از موت تا به حیات منتقل گشته است.
خدا را شکر که به توسط ایمان به عیسی مسیح همۀ ما به این چشمۀ حیات دسترسی یافتیم و همانطور که وعده داده شد برای همیشه با ما خواهد بود.
مکاشفه 2:22 رودخانۀ آب حیات از وسط خیابان شهر میگذشت. در هر طرف رودخانه یک درخت حیات بود که سالی دوازده بار یعنی هر ماه یکبار میوه میآورد. از برگ این درختان، برای درمان درد ملل استفاده میشد. (ترجمۀ تفسیری)
از این آیه می توان نتیجه گرفت که شهروندان آسمان از آرامش، خوشی و تمام ثمرات روح به اندازۀ بی نهایت برخوردارند.
یوحنا مشاهداتش را با شرح چگونگی زندگی در آسمان در آیات 3 الی 5 مکاشفه 22، اینگونه خاتمه می دهد.
مکاشفه 3:22-5 دیگر چیزی که ملعون شده باشد در آن یافت نخواهد شد. تخت خدا و برّه در آنجا خواهد بود و بندگانش او را عبادت خواهند نمود. همه او را روبرو خواهند دید و نام او را بر پیشانیهای خود خواهند داشت. دیگر شبی نخواهد بود و آنان به نور چراغ و خورشید نیاز نخواهند داشت، زیرا خداوند خدا، نور ایشان خواهد بود و آنها تا به ابد فرمانروایی خواهند کرد.
زیبایی و جلال زندگی در آسمان به این است که ما مسیحیان در پیشگاه تخت خدا و عیسی مسیح خواهیم بود و با آنها مشارکت روحانی خواهیم داشت. در حضور خدا همه چیز روشن و مکشوف است. خدا نه تنها اشکها را از چشمانمان پاک می کند بلکه افکارمان را نیز به توسط نامش تقدیس می نماید. هیچ چیز، لذت بخش تر از این نیست که بدانیم جایی زندگی خواهیم کرد که در آنجا خدا حاکم مطلق است و ما نیز در اطاعت او با امنیت و اطمینان ساکن خواهیم بود.
خدا می خواهد که ما ابدیت را با او صرف کنیم و برای ما نقشه های عالی دارد. پولس رسول در این رابطه می فرماید.
اول قرنتیان 9:2 خدا برای دوستداران خود، چیزهایی تدارک دیده است که هیچ انسانی هرگز ندیده، نشنیده و به فکرش نیز خطور نکرده است. (ترجمۀ تفسیری)
دوستان عزیز حال که از مشروح حالت و وضعیت نهایی خود در عیسی مسیح آگاه شدیم چقدر خوب است که در مورد این مطالب فکر و صحبت کنیم و به سفارش کلام خدا گوش دهیم که در اول تسالونیکیان 18:4 می فرماید:
اول تسالونیکیان 18:4 پس با این سخنان، یکدیگر را تشویق کنید و تسلی دهید. (ترجمۀ تفسیری)