الهیات مسیحی

(درس اول)

ماهیت و ضرورت خداشناسی

این دورۀ الهیاتی برای آن دسته از کسانیکه علاقمند به تحصیل در رشتۀ الهیات مسیحی هستند، تدوین شده است. این مجموعه دروس به گونه ای تهیه شده اند که مورد استفادۀ همه قرار بگیرند، یعنی هم کسانیکه علاقمند هستند که مسیحیت رو بهتر بشناسند و هم افرادی که مایلند یک دورۀ الهیات آکادمیک داشته باشند، تدوین شده اند.

روشی که ما برای ارائۀ این دروس در نظر گرفتیم، همان روشی که عیسی مسیح بکار گرفت، یعنی با کلامی ساده و شیرین مطالب سخت الهیاتی رو شرح می دهیم.

لازم به ذکر است که این دوره به روش سیستماتیک یا طبقه بندی شده تدوین شده است.

مقدمه

اجازه بدید که با یک سوال شروع کنم!

مسحیت چیست؟ اگر از شما بپرسند که مسیحیت را در یک جمله تعریف کنید چه پاسخی خواهید داد؟

البته پاسخ  به چنین سوالی در یک جلمه بطور کامل غیر ممکن است. مثل این میماند که بخواهیم آب اقیانوسی را در یک لیوان جا بدهیم.

اصولاً بهترین روش برای شناخت مسیحیت مطالعۀ آن بطور منظم و طبقه بندی شده است، و قصد ما در این مجموعه دروس همانطور که عرض کردم، اینه که مبانی و اصول مسیحیت را به همین روش منظم و طبقه بندی شده به شما معرفی کنیم.

این روش مطالعه را الهیات منظم نامیده اند که در این سری دروس تحت عنوان خداشناسی طبقه بندی شده هم  به آن اشاره میکنیم،  که عبارت از طبقه بندی و تحلیل آموزه های حاصله از شناخت خدا و اعمال او در چارچوب کتابمقدس می باشد.

قبل از اینکه بخواهیم به بررسی مطالب خداشناسی مسیحی بپردازیم لازم دونستم که مطالعه ایی بر ماهیت و ضرورت خداشناسی مسیحی داشته باشیم.

به عبارتی امروز میخواهیم بدونیم که الهیات یا خداشناسی مسیحی چیست؟

و چه تفاوتی با سایر علوم داره و چرا باید بطور سیستماتیک یا منظم مورد بررسی و مطالعه قرار بگیره؟

پس بیائید نگاهی بر رئوس مطالب امروز داشته باشیم.

رئوس مطالب

ما ابتدا مطالعه مون رو تحت عنوان ماهیت خداشناسی مسیحی آغاز میکنیم و در این رابطه، علم الهیات مسیحی رو با  علم اخلاق، دین و فلسفه مورد مقایسه و بررسی قرار میدیم.

سپس به موضوع ضرورت الهیات مسیحی خواهیم پرداخت و در این بخش به پنج  دلیل اشاره میکنیم که چرا باید خداشناسی را بطور منظم و طبقه بندی شده مطالعه کنیم، که شامل:

پنج دلیل بر ضرورت مطالعۀ  الهیات مسیحی با روش منظم و طبقه بندی شده

– ساختمان فکری بشر

– وجود عقاید ضد الهی

– ماهیت کتاب مقدس

– پرورش اخلاق مسیحی

–  شرایط لازم برای خدمات مفید مسیحی

پس همانطور که گفته شد مطالعه مون رو با اولین بخش یعنی ماهیت خدا شناسی آغاز میکنیم.

ماهیت خداشناسی مسیحی

خداشناسی یا الهیات مسیحی طی قرون متمادی ملکۀ علوم نامیده میشد، و الهیات منظم هم تاج آن ملکه به حساب می آمد. الهیات عبارت است از علم و اعمال خدا، و الهیات منظم عبارت از تنظیم نتایج حاصله از آن هست. عده ای الهیات را علم نمیدانند و معتقدند که در این رشته نمیتوان به اطلاعاتی دست یافت که قطعی و نهایی باشند.

بعضی از عُلَمای جدید الهیات، که در عصر حاضر تحت تاثیر مکتب اصالت عمل (Pragmatism) قرار گرفتند، کار خود را بر این اساس شروع میکنند که معتقدند در الهیات، مثل سایر رشته های تحقیقات بشری، ایمان نباید از مرحلۀ فرضیه های معقول پا فراتر بگذاره، و هیچ وقت هم نباید بطور قطعی و نهایی بشمار بیاد.

بعبارتی آنها میگویند که حقیقت چیزی است که از دیدگاه انسان خوب باشه، بنابراین حق رو نسبی و نه مطلق میدونند.

عُلَمای مکتب الهیات آزاد اندیش یا Liberalism که مصون از خطا بودن کتاب مقدس را بعنوان کلام خدا را نمی پذیرند و هیچ چیز را ثابت نمیدانند، میگویند که، ابراز نظرات قطعی در مورد خدا و حقایق علم الهی کار درستی نیست.

ولی علمای الهیات مسیحی معتقدند که در جهان، امور ثابت و قطعی وجود دارد و برای اثبات اعتقادشان به وجود نظم و انتظام در کرات آسمانی و قوانین طبیعت و علوم ریاضی استناد میکنند.

اگر چه در علوم هم، گاهی میشه منظم بودن قوانین طبیعت را زیر سوال برد، ولی یک مسیحی با تجربه، در همین بی نظمی های ظاهری، مداخلۀ الهی و ظهور معجزه آسای قدرت خدا را مشاهده میکند.

ما مسیحیان معتقدیم، با وجود اینکه درک مکاشفۀ الهی تدریجی است اما خود مکاشفه مثل عدالت و حقیقت الهی ثابت و پایدار هست. بدین طریق شخص مومن دسترسی به حقایق در الهیات و الهیات منظم را ممکن میداند.

الهیات مسیحی شامل تمام تعالیم و آموزه های ایمان مسیحی، اعم از شناخت ذات الهی و رابطۀ او با کائنات است. در این معنای وسیع میتوان الهیات را بعنوان علم خدا و رابطۀ او با کائنات تعریف کرد.

در اینجا برای روشن شدن این که الهیات نه تنها علمیست که دارای نظرات قطعی میباشد بلکه بر سایر علوم هم برتری دارد، به بحث دربارۀ تفاوت علم الهیات با علم اخلاق، دین و فلسفه میپردازیم.

پس بیائیم در ابتدا،  الهیات مسیحی رو با علم اخلاق مقایسه کنیم.

1) مقایسه خداشناسی مسیحی با علم اخلاق

برای درک برتری خداشناسی بر علم اخلاق، ابتدا لازم است که تفاوت بین علم اخلاق با روانشناسی را مطالعه کنیم و سپس آنرا با اخلاق مسیحی مورد بررسی و  مقایسه قرار بدیم.

 منتهی قبل از اون خوبه که تفاوت بین روانشناسی و علم اخلاق رو بدونیم.

علم اخلاق دربارۀ رفتار انسان آنطور که باید باشد مطالعه میکند، اما روانشناسی در بارۀ رفتار انسان آنطور که هست.

علم اخلاق جنبۀ رفتاری انسان را مطالعه میکند، اما روانشناسی، چگونگی و علت رفتار انسان رو مورد بررسی قرار میده.

پس نتیجه میگیریم که علم اخلاق بر روانشناسی برتری دارد.

حالا تفاوت بین بین علم اخلاق  با اخلاق مسیحی رو بررسی میکنیم.

علم اخلاق بر اساس محرک های کاملاً طبیعی قرار دارد اما اخلاق مسیحی بر مبنای کاملاً روحانی بنا شده و در آن تعالیمی نظیر گناه، نجات دهنده، نجات، تولد تازه و سکونت الهی در انسان برای رسیدن به هدف های اخلاقی دیده میشود که در علم اخلاق وجود ندارد.

بطورکلی مبحث اخلاق  شامل دو جنبۀ اخلاق نظری و اخلاق عملی است.

اخلاق نظری رفتار انسان را با توجه به معیارهای صحیح و غلط رفتاری مورد آزمایش قرار می دهد.

اخلاق عملی بر اساس اخلاق نظری بنا شده ولی درمورد محرک های کوشش رفتاری در داشتن یک زندگی اخلاقی تاکید داره.

علاوه بر آنچه تا کنون گفته شد، از نظر محرک اخلاقی، بین علم اخلاق و اخلاق مسیحی تفاوتهایی وجود دارد. بعنوان مثال در علم اخلاق  محرکها عبارتند از لذت خواهی، نفع طلبی، کمالگرایی و یا آمیخته ای از آنها مثل انسان گرایی میباشد، در حالی که در اخلاق مسیحی محرکها عبارتند از محبت نسبت به خدا و اطاعت از او.

علم اخلاق محدود به وظایف انسانها نسبت به یکدیگر است، در حالیکه اخلاق مسیحی شامل وظایف انسانها نسبت به خدا و همچنین نسبت به یکدیگر هست. پس میتوانیم نتیجه بگیریم که اخلاق مسیحی نه تنها جامعیت بیشتری نسبت به علم اخلاق دارد بلکه بر آن برتری کامل نیز دارد.

نکتۀ دیگری که باید به آن توجه داشته باشیم این است، که خداشناسی مسیحی جامع تر از اخلاق مسیحی است چون شامل موضوعاتی مثل تثلیث، خلقت، تدبیر الهی، سقوط انسان، تجسم مسیح، نجات و آخرت شناسی هم هست در صورتیکه این مباحث در هیچکدام از علوم اخلاقی و روانشناسی مورد بحث قرار نمیگیرند.

بنابراین نتیجه ای که میتونیم از این مبحث بگیریم اینست که خداشناسی مسیحی بر علم اخلاق برتری دارد.

حال به بحث دوم از ماهیت الهیات مسیحی میرسیم و اون مقایسۀ بین الهیات مسیحی و دین هست.

2) خداشناسی مسیحی و دین

این روزها اصطلاح یا واژۀ  دین با مفاهیم مختلفی بکار برده میشود.

بعضی منظورشان از دین مراسم مذهبی برای پرستش خدا یا خدایان هست.

گاهی هم منظور از دین عبارت از سرسپردگی و وفاداری کامل نسبت به یک شخص با یک چیز است.

ولی ما مسیحیان  دین  را عبارت از یک ایمان با سیستم عبادتی بخصوص میدانیم.

دیندار بودن عبارتِ از اینکه انسان به وجود یک وجود برتر معتقد باشد و طبق میل او زندگی کند.

دین مسیحی در محدودۀ مسیحیت کتابمقدس قرار دارد که عبارت از، آگاه بودن از وجود خدای حقیقی و توجه به مسئولیت هامون،  نسبت به او هست.

حال ممکنه این سوال پیش بیاد که رابطۀ دین با الهیات چیه؟

در الهیات، انسان به نظم و طبقه بندی تفکراتش نسبت به خدا و کائنات میپردازد، ولی در دین نتایج حاصله از این تفکرات در زندگی با رفتار و عمل او ابراز میشود.

پس میتونیم نتیجه بگیریم که الهیات شالودۀ دین هست. یعنی تمام رفتار و کردارهای مردم در دین ناشی از این شالوده یعنی از باورهای الهیاتی شان است و این برتری الهیات را بر دین ثابت میکند.

بحث سوم مقایسۀ بین الهیات مسیحی با فلسفه است.

3) خداشناسی مسیحی و فلسفه

الهیات و فلسفه عملاً دارای هدفهای مشابه هستند، ولی از نظر راه و روش رسیدن به این هدفها تفاوت زیادی دارند. مثلاً هر دو در جستجوی یافتن نظری جامع دربارۀ جهان و حیات هستند.

برای اینکار، الهیات با اعتقاد به وجود خدا و قبول کردن او، بعنوان علت وجودی کل آفرینش به استثنای گناه کار خود را شروع میکنه، اما فلسفه معتقده که برای یافتن پاسخی جامع به مسائل جهان و حیات، کافیه که برای شروع، بتونیم وجود آفرینش را به نوعی توجیه کنیم. به همین دلیل عده ای از فلاسفه در گذشته توجیه شان این بود که علت وجود آفرینش، هوا، آب، آتش یا طبیعت هست.

عده ای دیگر از فلاسفه معتقدند که  فکر یا چیز دیگری علت بوجود آمدن آفرینش هست.

الهیات فقط به این اعتقاد اکتفا نمیکند که خدا وجود دارد، بلکه معتقد است که خدا از راه فیض و رحمت، خود را مکشوف کرده است. در صورتیکه فلسفه این اعتقاد، یعنی آفرینش توسط خدا از راه فیض و رحمتش را رد میکند.

عالم الهی، با توجه به وجود خدا و با مطالعۀ مکاشفۀ الهی از کتاب مقدس، به نظراتش در مورد جهان و حیات میرسد. اما فیلسوف، با توجه به پایۀ اصلی فلسفه خود و نیروهایی که به آن نسبت میدهد، به نظرات خود در مورد جهان وحیات میرسد.

بنابراین، روشن است که الهیات بر پایه های محکم و عینی قرار دارد در حالی که فلسفه تنها به فرضیات و تفکرات فیلسوف متکی میباشد و این نشان میدهد که علم الهیات بر فلسفه برتری دارد.

با وجود این علم الهیات از فلسفه بهره برداری میکند.

در اینجا میخوام به سه استفادۀ فلسفه در الهیات مسیحی اشاره کنم.

اول اینکه در فلسفه دلایلی برای اثبات مسیحیت وجود دارد. یک فیلسوف میتواند با استفاده از وجدان، دلایلی در مورد اثبات وجود خدا، آزادی اراده و غیرفانی بودن شخص انسان و نه جسم او ارائه بده.

دومین مورد اینکه فلسفه به عالم الهیات نشان میدهد که عقل بشر برای جواب دادن به مسائل اساسی زندگی کافی نیست. بنابراین، عالم الهیات با آگاهی از اینکه فلسفه در مورد مسائلی، مثل منشاء پیدایش بشر، تدبیر الهی، گناه، نجات و پایان جهان، جوابی ندارد، بهره گرفته و پاسخ صحیح تمام این سوالات رو از کتاب مقدس ارائه میدهد.

سومین استفادۀ فلسفه در الهیات مسیحی اینه که، فلسفه به عالم الهیات کمک میکند، که با عقاید بی ایمانانِ تحصیل کرده، آشنا بشه. در واقع، فلسفه برای غیرمسیحیان همان ارزشی را دارد که ایمان برای یک مسیحی داراست. یعنی همان طوری که یک نفر مسیحی به اعتقادات مسیحی خود توجه دارد، یک نفر غیرمسیحی هم به فلسفه خودش توجه میکنه. پس وقتی از فلسفۀ زندگی شخصی اطلاع پیدا میکنیم، طرز رفتار و عقایدش را درک کرده ایم.

در اعمال رسولان باب 14 پولس و برنابا در شهر لستره مفلوجی را شفا میدهند و مردم تصور میکنند که آنها خدایان هستند که در جسم به آنها ظاهر شده اند، و قصد پرستش آنها را میکنند، اما از آنجایئکه پولس و برنابا از فلسفۀ زندگی شان مطلع بودند، مانع آنها شدند و به آنها پیام انجیل را اعلام کردند.

مثال دیگه اینکه، در اعمال باب 17 از آیۀ 16 به بعد میخوانیم که پولس بخاطر آشنایی با عقاید فلسفی یونان، در شهر آتن موفق میشه که خبر خوش انجیل مسیح رو به مردم آنجا اعلام کنه.

همانطور که میبینید فلسفه میتونه ابزار خوبی برای درک مردم و بشارت ملکوت خدا مورد استفادۀ یک مسیحی قرار بگیرد، اما مسیحیان باید بدونند که فلسفه نمیتواند انسان را به مسیح هدایت کنه. پولس رسول در این رابطه میگوید:

اول قرنتیان 21:1 جهان از حکمت خود به معرفت خدا نرسید.

و اضافه میکند:

اول قرنتیان 6:2-8 لکن حکمتی بیان میکنیم نزد کاملین اما حکمتی که از این عالم نیست و نه از روسای این عالم که زایل می گردند بلکه حکمت خدا را در سِرّی بیان میکنیم . . . که احدی از روسای این عالم آن را ندانست زیرا اگر میدانست خداوند جلال را مصلوب نمی کردند.

پس دیدیم که چطور الهیات بر علومی مثل اخلاق، دین و فلسفه برتری داره.

حالا سوالی که مطرح میشه اینه که با چه روشی به مطالعۀ الهیات بپردازیم؟

در ابتدای جلسه عرض کردم که یکی از بهترین روشهای مطالعۀ الهیات، روش سیستماتیک یا طبقه بندی شده هست.  پس در اینجا به پنج دلیل در این رابطه اشاره میکنم.

اولین دلیل، عنوانش هست ساختمان فکر بشر.

 2- پنج دلایل بر ضرورت مطالعۀ الهیات به روش سیستماتیک

1) ساختمان فکر بشر

فکر بشر طوری ساخته شده است که فقط با جمع آوری حقایق قانع نمیشود، بلکه همیشه سعی داره که اطلاعاتش را منظم کنه و تحت قانون درآورد. فکر ما به این قناعت نمی کنه که فقط حقایقی دربارۀ خدا و انسان و کائنات را کشف کند، بلکه میخواهد به روابط موجود بین آنها هم پی ببرد و یک نظام فکری بوجود آورد.

دلیل بعدی بر ضرورت مطالۀ الهیات به روش سیستماتیک یا منظم، وجود عقاید ضد الهی در عصر حاضر هست.

2) وجود عقاید ضد الهی در عصرحاضر

ما چندی قبل اشاره کردیم که فلسفه میتونه بعنوان ابزاری در الهیات مسیحی بکار گرفته بشه اما اگر بجای ابزار، بعنوان شالودۀ تفکرات ما قرار بگیرد، بسیار مخرب خواهد بود. و به همین دلیل میتونیم بگیم که خطراتی که کلیسا را تهدید میکند نه از علوم، بلکه از فلسفه ناشی می شود.

بهمین دلیل شاهدیم که اعتقاد غالب مردم در این عصر، به مکتب های الحادی، لاادری و همه خدایی متمایل شده و در بیشتر مواقع دین محدود  به اصول عقلی شده.

در نتیجه در تمام جنبه های زندگی، اعم از سیاسی، تجاری، تربیتی و اجتماعی، شاهد نفوذ زیادِ بی ایمانی هستیم.

در این رابطه در رسالۀ پطرس چنین میخوانیم:

اول پطرس 15:3 پیوسته مستعّد باشید تا هرکه سبب امیدی را که دارید از شما بپرسد، او را جواب دهید.

اگر فرزند خدا عقاید خود را بر اساس شالودۀ محکم بنا نکند، مانند طفلی خواهد بود که دائم سرگردان و بلاتکلیف است. پولس رسول در نامه اش به کلیسای افسسیان در این رابطه چنین میگوید:

افسسیان 14:4 در آنصورت ، دیگر مانند اطفال نخواهیم بود که در اثر سخنان دیگران و دروغهایی که برای گمراهی ما می گویند، هر لحظه نسبت به ایمانمان تغییر عقیده بدهیم ،

پس باید یک سیستم عقیدتی صحیح داشته باشیم تا همیشه بتوانیم از ایمان خودمون دفاع کنیم. در غیر این صورت مغلوب کسانی خواهیم شد که آنها دارای چنین سیستمی هستند. کتابمقدس دارای جهان بینی کاملاً منظمی هست و برای تمام مسائلی که فلاسفه طی قرنهای متمادی با آنها روبرو بوده اند جواب های قانع کننده دارد. پس به همین دلیل لازمه که شناخت خدا رو بطور سیستماتیک مورد مطالعه قرار بدیم.

علاوه بر ساختمان فکری و  وجود عقاید ضد الهی در عصر حاضر، دلیل سوم برای مطالعۀ الهیات بطور سیستماتیک ماهیت کتاب مقدس هست.

3) ماهیت کتاب مقدس

کتاب مقدس برای دانشمند الهیات به مثابۀ طبیعت برای دانشمند علوم است، یعنی ما در کتاب مقدس با مجموعه ای از حقایق هماهنگ نشده روبرو هستیم.

خدا صلاح ندانسته است که کتاب مقدس را بصورت الهیات منظم بنویسد. به همین دلیل این وظیفه بر عهدۀ ما قرار داده شده، که حقایق پراکنده را جمع آوری کنیم و به صورت یک سیستم منطقی درآوریم، و این دقیقاً کاریست که ما در این سری دروس انجام میدیم یعنی مطالب الهیاتی را از کتاب مقدس استخراج میکنیم، و بصورت منظم و طبقه بندی شده به شما ارائه میدیم.

دلیل چهارم عنوانش هست پرورش اخلاق معقول مسیحی.

4) پرورش اخلاق معقول مسیحی

گاهی مردم از رفتار برخی مسیحیان ایراد میگیرند و میپرسند که چطور ایمانشان قادر به تغییر رفتارشان نشده است، و دو نظریۀ غلط را اینجا نتیجه گیری میکنند.

  • بین ایمان شخص و اخلاق او چندان رابطه ای وجود ندارد.
  • الهیات بر روی اخلاق انسان تاثیر مرگباری دارد.

در پاسخ به ایرادات فوق باید گفت که، اعتقاد عقلی به یک رشته تعالیم، نمیتواند ثمرات روحانی به بار آورد، و متاسفانه عدۀ زیادی حقیقت را فقط با فکر خود قبول میکنند و خودشون رو مسیحی اعلام میکنند.

ولی مطمئناً، ایمان واقعی که با عقل و احساسات و اراده در ارتباط هست، بر روی اخلاق و رفتار یک مسیحی واقعی تاثیر میگذاره.

مسیحیان واقعی کسانی هستند که بر اساس آنچه که واقعاً ایمان دارند عمل میکنند نه براساس آنچه، به ایمان در آن، تظاهر میکنند.

الهیات در شرایطی بر روی زندگی روحانی انسان تاثیر مرگباری خواهد داشت که فقط بعنوان یک موضوع تئوری مورد مطالعه قرار بگیره.

اما اگر الهیات یا خداشناسی مان را به زندگی شخصی مربوط کنیم، بر وضع روحانی ما تاثیر مرگباری نخواهد داشت، بلکه بر عکس راهنمای خوبی برای ما در مسائل روحانی میشه، و علاوه بر اون محرک ما برای داشتن یک زندگی مقدس، داشتن عقاید صحیح در مورد خدا، انسان، گناه، مسیح، بهشت و جهنم خواهد بود.

الهیات فقط به ما یاد نمیده که چه نوع زندگی باید داشته باشیم بلکه ما رو در این راه نیز تشویق می کنه.

بعبارتی میشه گفت که الهیات فقط به ذکر معیارهای رفتاری قناعت نمیکنه، بلکه محرک های لازم برای این معیارها را هم در اختیار ما قرار میدهد.

پنجمین و آخرین دلیلی که میخوام بهش اشاره کنم برای اینکه ما باید الهیات رو بصورت منظم مطالعه کنیم عنوانش شرایط لازم برای خدمات مفید مسیحی هست.

5) شرایط لازم برای خدمات مفید مسیحی

مسیحیان باید با آموزه ها و اعتقادات مسیحی آشنا باشند، مسیح و رسولانش این اعتقادات را تعلیم می دادند (مرقس 2:4، تیطس 9:1). مسیحیانی که در مورد کلام خدا تعلیمات کافی دارند، میتوانند خادمین مفید و مدافعین جدی از ایمان صحیح مسیحی باشند.

فقط زمانی میتوانیم حملات شیطان را دفع کنیم و در پیروزی توسط مسیح پیشرفت کنیم که با آموزه و اعتقادات مسیحی آشنایی کافی داشته باشیم.

مطالعۀ الهیات بطور منظم به ما این امکان رو میده که بتونیم آموزه ها و اعتقادات مسیحی را بطور طبقه بندی شده یاد بگیریم و در زندگی و حتی خدمتون بکار ببریم.

عنوان درس بعدی  مکاشفۀ الهی می باشد.

فیض خداوندمان عیسی مسیح، محبت پدر و دوستی و مشارکت روح القدس با شما باشد و برای همیشه بماند.