شاهدان یهوه
درس نهم
تاریخی از اشتباهات
آیا سازمان برج دیدبانی نماینده یا پیامبر خداست؟
برج دیدبان سالهاست ادعا میکند که در عصر حاضر نماینده یا پیامبر خدا بر زمین است. سوالی که مطرح است اینست که آیا راهی وجود دارد که بتوان به درستی یا کذب این ادعا پی برد؟ تثنیه 20:18-22 به این سوال اینگونه پاسخ میدهد.
تثنیه 20:18-22 (خداوند میفرماید) و اما نبیّ اى که جسارت نموده، به اسم من سخن گوید که به گفتنش امر نفرمودم، یا به اسم خدایان غیر سخن گوید، آن نبى البته کشته شود.» و اگر در دل خود گویى: «سخنى را که خداوند نگفته است، چگونه تشخیص نماییم.» هنگامى که نبى به اسم خداوند سخن گوید، اثر آن چیز واقع نشود و به انجام نرسد، این امرى است که خداوند نگفته است، بلکه آن نبى آن را از روى تکبرگفته است. پس از او نترس.
بعبارتی وقتی که نبوت نبی به انجام نرسد معلوم میشود که پیامش از طرف خدا نبوده است. در حال حاضر سازمان برج دیدبان اقرار میکند که برخی از پیشگویی هایی که در گذشته انجام داده کاملاً غلط بوده اند. ذیلاً به تعدادی از آنها اشاره میکنیم.
- پیشگویی سال 1874 در رابطه با بازگشت ثانوی مسیح
- پیشگویی سال 1925 در رابطه با آمدن مقدسین عهدعتیق به زمین
- پیشگویی سال 1975 در رابطه با انقضای تاریخ / عالم
پس از اینکه سال 1914 گذشت عیسی مسیح بازگشت نکرد شاهدان یهوه اعتراف کردند که نبوت آنها اشتباه بوده. اما آنها معترف شدند که او و در آن سال بصورت نامرئی به زمین بازگشته است. در نتیجۀ اینگونه پیشگویی های غلط، سازمان برج دیدبان بر این شد تا آموزۀ خود را چنین تنظیم توجیه نماید. این سازمان میگوید که انبیای آنها جایزالخطا میباشند و این خطای آنها باعث خدشه دار شدن نام یا مسح آنان نمیگیدد.
در بررسی نبوتهای سازمان برج دیدبان ما امروز پیشگوئیهای بازگشت ثانوی نامرئی / روحانی عیسی مسیح، موعظۀ خبر خوش ملکوت (که منظور بازگشت نامرئی مسیح در سال 1914 میباشد) و کلیۀ نبوتهای کلام خدا اعم از جنگ آرمگدون که بگفتۀ آنان میبایست قبل از سال 1914 یعنی در همان نسل صورت میگرفت سخن میگوئیم.
اما قبل از اینکه بخواهیم نبوتهای این سازمان را مورد بررسی قرار دهیم لازم است که اشاره ای به آموزۀ دیگر آنها مربوط به اهرام مصر داشته باشیم.
اهرام بزرگ مصر
در گذشته رهبران سازمان برج دیدبان بر این باور بودند که درون هرم بزرگ مصر حکمت الهی نهفته است. آقای چارلز تیز راسل متقاعد شده بود که خدا عمداً طرح این هرم را به اینصورت کشیده تا ثابت کند که انتهای جهان نزدیک است. آقای چارلز آنقدر به این گفتۀ خود باور داشت که آنرا به آموزه ای تحت عنوان “کتابمقدس سنگی” نام نهاد. این آموزه حتی پس از مرگ آقای راسل تدریس میشد. اما جانشین او آقای ژوزف رادرفورد در سال 1928 این آموزه را تکذیب نمود. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که آموزه “کتابمقدس سنگی“ حدود 50 سال (از 1879 الی 1928) تدریس میشده. در سال 1928 سازمان برج دیدبان این آموزه را کاملاً برعکس تدریس میکند و بجای “کتابمقدس سنگی“ آنرا “کتابمقدس شیطان“ نامید.
تاریخچۀ اشتباهات سازمان برج دیده بانی
سازمان برج دیده بانی در تاریخچۀ پیشگوئیهای خود تا به امروز مرتب اشتباه داشته است. آقای David Reed که قبلاً یکی از پیروان آنها بوده میگوید: اگرچه آنها دیگران را به بودن انبیا کاذب محکوم میکنند اما خودشان پیشگویی کردند که در سال 1914 دنیا به آخر میرسد، در جای دیگر گفتند که ابراهیم، اسحق و یعقوب در سال 1925 از مردگان بر میخیزند و دوباره پیشگویی کردند که در سال 1975 آخر زمان خواهد بود و عیسی مسیح سلطنت هزارسالۀ خود را آغاز خواهد کرد.
بسیاری از پیروان شاهدان یهوه از خیلی از این پیشگوییهای غلط یا بی خبر هستند و یا اخبار درست و واضحی از آنها ندارند. اکنون میخواهیم چند تا از این پیشگویی ها را مورد بررسی قرار دهیم.
1874- بازگشت ثانوی مسیح
سازمان برج دیده بانی در ابتدای کار خود مدعی شد که عیسی مسیح در سال 1874 بازگشت کرده است. آنها از پذیرفتن این اشتباه چندان خوشحال نیستند. سپس ادعا کردند که در سال 1914 مسیح بطور روحانی و نامرئی بازگشت نموده است که البته تکذیب آن با سند کار مشکلی میباشد.
حال سوالی که باید از شاهدان یهوه پرسید این است که:
- چرا سازمان برج دیده بانی ابتدا بازگشت ثانوی عیسی مسیح را در سال 1874 پیشگویی کرد و بعد نظرش را عوض کرده تاریخ بازگشت آنرا به سال 1914 آنهم بطور نامرئی اعلام کرد؟
- آیا بنظر شما یک نبی واقعی پیشگویی های خود را تغییر میدهد؟
سازمان برج دیده بانی همچنین بوضوح پیشگویی کرده بود که دولتهای جهان در سال 1914 واژگون میشوند و سپس ملکوت خدا برقرار خواهد شد.
آقای چارلز تیز راسل در جلد دوم چاپ 1888 کتابش تحت عنوان مطالعاتی از کتابمقدس مینویسد که در ظرف 26 سال آینده تمامی دولتهای جهان سرنگون خواهند شد و خدا ملکوتش را بر روی زمین برقرار خواهد کرد. ادامه میدهد که ملکوت خدا تا پایان سال 1914 تکمیل خواهد شد. حال سوالی که از شاهدان یهوه باید پرسید چنین است که:
کلام خدا بما میگوید که بهترین راه شناخت یک نبی کاذب این است که نبوتش به تحقق نپیوندد. حال شما بگوئید آیا بنظر شما عدم سرنگونی دولتهای جهان در سال 1914 ثابت نمیکند که برج دیده بانی یک نبی کاذب است؟
1925 – بازگشت ابراهیم، اسحاق، یعقوب و پیامبران
رهبران سازمان برج دیده بانی زمانی تعلیم میدادند که ابراهیم، اسحق و یعقوب که انبیای عهدعتیق بودند دوباره زنده خواهند شد و بعنوان شاهزادگان در بخشی از ساندیاگوی کالیفرنیا که بِت ساریم (خانۀ شاهزادگان) نام دارد زندگی خواهند کرد. این واقعه قرار بود که در سال 1925 اتفاق بیافتد. کتاب “نجات” مینویسد که هدف از این کار این است که ایمانداران باور کنند که خدا مقدسینش را زنده خواهد کرد تا بر روی کرۀ زمین سلطنت نمایند و به امور آن رسیدگی کنند. در همان روزها نشریۀ دیگری بنام “دنیای جدید“ مینویسد که:
هر لحظه احتمال دارد که مقدسین عهدعتیق زنده در میان ما حاضر شوند.
کتب و نشریات این سازمان هر چه بیشتر به سال 1925 نزدیک میشدند مقالات و مطالب بیشتری در این رابطه چاپ میکردند. سوالی که باید از شاهدان یهوه پرسید این است که:
چرا طبق پیشگوییهای سازمان برج دیده بانی ابراهیم، اسحق و یعقوب در سال 1925 زنده نشدند؟
با توجه به اینکه این پیشگوییها به انجام نرسید آیا به این معنا نیست که این سازمان یک نبی کاذب میباشد؟
1975 – انقضای تاریخ بشر
سازمان برج دیده بانی باز به پیشگوییهای بی اساسش ادامه میدهد و میگوید که در سال 1975 تاریخ 6000 سالۀ بشریت به پایان خواهد رسید. طبق این پیشگویی قرار بود که جنگ آرمگدون در آن سال اتفاق بیافتد و بعد از آن سلطنت هزار سالۀ مسیح آغاز شود. به بخشی از نشریات این سازمان که در گذشته منتشر شده توجه کنید:
- در سال 1966 نشریۀ بیداری چنین نوشت: بلاخره در سال 1975 استراحت 6000 هزار ساله خدا و تاریخ 6000 هزار سالۀ بشریت به پایان میرسد. (البته همین نشریه در سال 1894 پیش بینی کرد که تاریخ 6000 ساله در سال 1973 بپایان خواهد رسید)
- در سال 1968 انتشارات سازمان برج دیده بانی در چاپی تحت عنوان “خدمت ملکوت” مینویسد که: فقط 90 ماه (یعنی هفت سال و نیم) به پایان عمر 6000 سالۀ بشر باقی مانده است … به احتمال زیاد اکثر مردمیکه الان زندگی میکنند جنگ آرمگدون را خواهند دید.
- در سال 1969 نشریۀ “خدمت ملکوت” مینویسد: با توجه به زمان کمی که باقی مانده بسیاری از جوانان بورسهای تحصیلی و پیشنهادهای شغلی با حقوقها عالی را رد کرده اند تا بیشتر متمرکز امور روحانی شان باشند.
- در سال 1974 نشریۀ “خدمت ملکوت” مینویسد: زمان بسیاری کمی به انتهای این سیستم قدیمی باقی مانده است! اخبار بدست آمده حاکی از آن است که بسیاری از برادران منازل و املاکشان را فروخته تا زمان باقیمانده را صرف خدمت و پرستش خدا کنند. قطعاً این تصمیم مناسبی برای گذراندن زمان تا انقضای جهان میباشد.
- نشریۀ برج دیده بانی در انتهای سال 1974 با یک لحن نرم اعلام میکند که انتشارات شاهدان یهوه مطابق با زمانبدنی کتابمقدس همیشه نشان داده بنظر میرسد که زندگی 6000 سالۀ بشر در اواسط سال 1970 تکمیل خواهد شد. اما هیچگاه نشریات این سازمان نگفته که دنیا به آخر خواهد رسید. با وجود این در بین مردم نظریات و برداشتهای شخصی گوناگونی در این رابطه وجود دارد.
از شاهدان یهوه بپرسید:
آیا میدانی که سازمان برج دیده بانی انقضای تاریخ 6000 سالۀ بشر را ابتدا سال 1873 و بعد آنرا به سال 1975 پیشگویی کرده بود؟
از آنجائیکه هر دو تاریخ پیشگویی شده اشتباه بود آیا این ثابت نمیکند که این سازمان یک نبی کاذب است؟
پس از فرارسیدن سال 1976 پیروان بسیاری از شاهدان یهوه از اینکه هیچ اتفاقی در سال 1975 نیافتاد بسیار مایوس و ناامید شدند. سازمان برج دیده بان اعلام کرد که ایمانداران باید بدانند که اشتباهی که رخ داد از طرف خدا یا کتابمقدس نبوده بلکه یک خطای تفسیر یا تعبیر بر فرضیات اشتباه بوده است. بنابراین از این به بعد بهتر آن است که به تاریخ ها کمتر متمرکز شویم.
این واقعه باعث شد که بین سالهای 1976 الی 1978 هزاران نفر از پیروان شاهدان یهوه این فرقه را ترک کردند.
بررسی از کتابمقدس
متی 3:24 – بازگشت “روحانی” ثانوی مسیح
متی 3:24 و چون به کوه زیتون نشسته بود، شاگردانش در خلوت نزد وی آمده، گفتند: «به ما بگو که این امور کی واقع می شود و نشان آمدن تو و انقضای عالم چیست.»
ترجمۀ “دنیای جدید” عبارت “نشان حضور تو” را با “نشان آمدن تو” جابجا کرده تا بتواند بر مبنای آن بازگشت نامرئی یا روحانی عیسی را در سال 1914 توجیه کنند.
حال سوالی که در اینجا پیش میآید این است که بر چه مبنایی آنها معتقدند که عیسی باید بطور نامرئی وارد این جهان شود. کتابی تحت عنوان “برترین شخصی که تابحال زندگی کرد” نوشتۀ شاهدان یهوه نوشته شده که انسان قادر به روئت فرشتگان نیست. بنابراین بازگشت عیسی مسیح با فرشتگان میبایست از چشم انسان فانی بصورت نامرئی صورت گرفته باشد. اگر بخاطر داشته باشید قبلاً اشاره کردیم که شاهدان یهوه معتقدند که رستاخیز عیسی مسیح از مردگان بصورت جسمانی انجام نشد بلکه او بصورت روحانی بشکل میکائیل فرشته رستاخیز کرد. پس مطابق با گفتۀ شاهدان یهوه ما پس از سال 1914 در روزهای آخر بسر مبیبریم و نشان این روزهای آخر را همانطور که در متی باب 24 میخوانیم بصورت مجموعه ای از وقایع میباشد. مثلاً قحطی (متی 7:24)، زمین لزه های بزرگ (متی 7:24)، طاعون کشنده (لوقا 11:21)، گمراهی (متی 11:7-12)، سرد شدن محبت مردم (لوقا 25:21-26)، پیروان مسیح شکنجه میشوند (متی 9:24) و خبر خوش انجیل به همۀ نقاط دنیا موعظه میشود (متی 14:24). بنابراین چون نسبت به سال 1914 به اینطرف شاهدیم که چگونه مصیبتها و جفاها در سراسر دنیا پشت سر هم با سرعت بیشتری رخ میدهند نتیجه میگیریم که انتهای دنیا بسیار نزدیک میباشد.
آموزۀ کتابمقدس
باید توجه داشت که کلمۀ یونانی parousia که در اینجا آمدن ترجمه شده است مفاهیم دیگری هم دارد مثلا میتوان آنرا “حضور بهم رساندن در یک جلسه”، “شخصاً جایی حاضر شدن”، “آمدن“ یا “وارد شدن“ نیز معنی میدهد. parousia حتی در کتب غیر مسیحی نیز به همین صورت ترجمه شده است و فرهنگ نامۀ Vine نیز آنرا هم ورود و هم حضور ترجمه میکند.
Parousia در دوم پطرس 16:1 به حضور جسمانی عیسی مسیح اشاره میکند. کلمۀ parousia هیچگاه حضور نامرئی ترجمه نشده است. مثلاً آیات زیر کاملاً مفهوم این کلمه را روشن میساند.
- اول قرنتیان 17:16 پولس میگوید که “از آمدن استیفان و فرتوناتوس و اخائیکاس شاد شدم “.
دوم قرنتیان 6:7-7 … ” آمدن تیطُس به ما دلگرمی بخشید. تنها آمدن او نبود که ما را خوشحال ساخت، بلکه تشویق شما“
- دوم قرنتیان 10:10 “زیرا بعضی می گویند: «به نامه هایش اهمیت ندهید! آنچه می نویسد، سنگین است و اجرایش دشوار. اما وقتی به اینجا آمد، خواهید دید که شخصیت چندان نیرومندی ندارد و موعظه هایش نیز از خودش ضعیف تر هستند!»“
- فیلیپیان 25:1-26 “بلی ، وجود من هنوز در اینجا لازم است ؛ از اینرو یقین دارم که باز مدتی در این دنیا خواهم ماند و به رشد و شادی شما در ایمان ، کمک خواهم نمود. ماندن من، شما را شاد خواهد ساخت ؛ و هنگامی که نزد شما بیایم ، مطمئنم او را تجلیل خواهید کرد که مرا سالم نگاه داشته است.“
- فیلیپیان 12:2 “عزیزان من ، زمانی که نزد شما بودم ، سعی می کردید دستورهای مرا اطاعت کنید. اکنون که از شما دورم ، همین روش را ادامه دهید و بکوشید تا با اعمالتان نشان دهید که نجات یافته اید، یعنی با اطاعت و احترام عمیق به خدا، و دوری از هرآنچه که موجب ناخشنودی اوست .“
یکی از مفسران برجستۀ کتابمقدس بنام آقای Stanley Toussaint میگوید از آنجائیکه که کلمۀ یونانی parousia برای ملاقات یا بازدید پادشاهان نیز استفاده میشده میتوان گفت شاگردان مسیح که به ماشیح بودن او ایمان داشتند در متی 3:24 از او میپرسند که چه موقع او خواهد آمد و پادشاهی اش را اعلام خواهد کرد.
با توجه به آنچه گفته شد از شاهدان یهوه سوال کنید که:
آیا میدانید که کلمۀ یونانی parousia که در متی 3:24 “آمدن یا حضور بهم رساندن“ ترجمه شده در بخشهای دیگر عهدجدید از جمله اول قرن 17:16، دوم قرن 6:7-7، دوم قرن 10:10، فیل 25:1-26 و فیل 12:2 فقط حضور فیزیکی و نه روحانی معنی میدهد؟
از آنجائیکه هر دو تاریخ پیشگویی شده اشتباه بود آیا این ثابت نمیکند که این سازمان یک نبی کاذب است؟
علاوه بر واژۀ parousia کلمۀ یونانی دیگری نیز در عهدجدید وجود دارد که به بازگشت ثانوی مسیح اشاره میکند و آن apokalupsis یعنی “مکشوف، آشکار یا ظاهر شدن“ میباشد. در اول پطرس 13:4 این کلمه برای بازگشت ثانوی مسیح چنین بکار گرفته شده است.
اول پطرس 13:4 بلکه بقدری که شریک زحمات مسیح هستید، خشنود شوید تا در هنگام ظهور جلال وی شادی و وجد نمایید.
ترجمۀ تفسیری: شاد باشید که به این طریق میتوانید در رنج و زحمت مسیح شریک شوید؛ به این ترتیب در روز بازگشت پرجلال او، شادی شما کامل خواهد شد. (تفسیری)
از شاهدان یهوه سوال کنید که:
با توجه به اینکه اول پطرس 13:4 با استفاده از کلمۀ یونانی apokalupsis که به معنی ظاهر شدن است به وضوح بازگشت ثانوی مسیح را یک واقعۀ کاملاً مرئی میداند شما آموزۀ بازگشت روحانی یا نامرئی او را در سال 1914 چگونه توجیه میکنید؟
نکتۀ جالبی که در اول پطرس 13:4 به چشم میخورد همراه بودن کلمۀ “جلال” با “ظهور” یا “بازگشت” مسیح میباشد. ظهور جلال خدا همیشه با نوری خیره کننده همراه بوده. در قسمتهای دیگر عهدجدید نیز شاهدیم که حضور خدا با نوری خیره کننده (شکاینا) همراه بوده است. مثلاً (متی 2:17-3، اول تیموتاوس 16:6 و مکاشفه 16:1). علاوه بر این در عهدعتیق نیز کلمۀ جلال با افعالی مثل دیدن (خروج 7:16، 18:33 و اشعیا 5:40) و فعل ظاهر شدن در (خروج 10:16 و تثنیه 24:5) بکار گرفته شده که منظور جلالی که قابل رویت است میباشد.
واژۀ یونانی دیگری نیز که برای بازگشت ثانوی مسیح بکار گرفته شده epiphaneia میباشد که اساساً “تجلی شدن“ معنی میدهد. پولس رسول این کلمه را در تیطس 13:2 و اول تیموتاوس 14:6 بکار برده است.
تیطس 13:2 و آن امید مبارک و تجلی جلال خدای عظیم و نجات دهنده خود ما عیسی مسیح را انتظار کشیم،
اول تیموتاوس 14:6 وصیّت را بی داغ و ملامت حفظ کن تا به ظهور خداوند ما عیسی مسیح.
بنابراین استفاده از کلماتی چون parousia (آمدن) ، apokalupsis (ظاهر شدن) و epiphaneia(تجلی) در رابطه با بازگشت ثانوی مسیح همه ثابت میکنند که این واقعه کاملاً قابل رویت میباشد.
همانطور که آمدن (epiphaneia) عیسی مسیح بار اول هم در جسم و هم در رویت بود بازگشت (epiphaneia) او برای بار دوم نیز همانطور خواهد بود (دوم تیموتاوس 10:1) برای مطالعۀ بیشتر به این آیات مراجعه کنید (متی 27:16-28، 30:24، دانیال 13:7، زکریا 14:9، 10:12، مرقس 2:1، یوحنا 51:1، دوم تیموتاوس 1:4).
از شاهدان یهوه بپرسید که:
با توجه به این کلمۀ یونانی “آمدن“ (epiphaneia) که برای اولین تجلی مسیح استفاده شد همین کلمه برای بازگشت دوبارۀ او نیز استفاده شده آیا به نظر شما نمیتوان نتیجه گرفت که بازگشت ثاونی او مثل بار اول در جسم و قابل رویت خواهد بود؟
چنانچه قبول نکردند بگوئید که در متی 29:24-30 عیسی مسیح میگوید که در بازگشت ثانوی خود آفتاب تاریک میگردد، ماه نور خود را نمیدهد، ستارگان از آسمان فرو میریزند، قدرتهای آسمانی متزلزل خواهند شد و همۀ عالم سوگواری خواهند کرد. چرا در سال 1874 یا 1914 هیچ کدام از این وقایع صورت نگرفت؟
اعمال 9:1-11 – بازگشت نامرئی مسیح
اعمال 9:1-11 و چون این را گفت، وقتی که ایشان همی نگریستند، بالا برده شد و ابری او رااز چشمان ایشان در ربود. و چون به سوی آسمان چشم دوخته می بودند، هنگامی که او می رفت، ناگاه دو مرد سفیدپوش نزد ایشان ایستاده، گفتند: «ای مردان جلیلی چرا ایستاده، به سوی آسمان نگرانید؟ همین عیسی که از نزد شما به آسمان بالا برده شد، باز خواهد آمد به همین طوری که او را به سوی آسمان روانه دیدید.»
شاهدان یهوه این آیه چنین تفسیر میکنند که عیسی مسیح صعودش به آسمان از میان آنها ناپدید شد و کسی بجز رسولان او را ندیدند به همین دلیل او در بازگشت ثانوی خود در سال 1914 از جهان ناپدید ماند.
آموزۀ کتابمقدس: در پاسخ به این تفسیر غلط باید اشاره کرد که اشتباه آنها در این است که عیسی مسیح در حضور شاگردان ناپدید نشد بلکه ناپدید شدن او در نتیجۀ صعود او به آسمان بود. او هنگامیکه با آنها سخن میگفت در مقابل چشمان پیروانش به آسمان بالا برده شد. بنابراین وقتی که فرشتگان به آنها گفتند که “او به همین طوری که به آسمان روانه شد باز خواهد گشت” مفهوم ناپدید شدن را نمیدهد.
نکتۀ قابل توجه دیگر اشاره به ابر میباشد. ما در قسمت های دیگر کلام خدا میبینیم ابر نشانۀ حضور قابل روئیت جلال خداست. بعنوان مثال:
- در متی 5:17 خدا از درون ابر سخن میگوید … و هنوز سخن بر زبان پطرس بود که ناگاه ابری درخشنده بر ایشان سایه افکند و اینک آوازی از ابر در رسید که «این است پسر حبیب من که از وی خشنودم. او را بشنوید!»
- در متی 30:24 عیسی مسیح در بازگشت ثانوی خود بر ابرهای آسمان با قوت و جلال عظیم میآید.
- در متی 64:26 عیسی مسیح در پاسخ به کاهن اعظم میگوید که “پسر انسان را خواهی دید که بر ابرهای آسمان میآید”.
- در خروج 10:16 جلال خداوند در ابر ظاهر میشود.
- در خروج 34:40-35 جلال خداوند بوسیلۀ ابر خیمۀ اجتماع را میپوشاند.
علاوه بر اینها، تبدیل هیت مسیح (متی 17)، صعودش به آسمان (اعمال 1) و بازگشت ثانوی او (متی 24) سه واقعۀ پی در پی هستند که در آنها جلال خداوندی مسیح به انسان عیناً ظاهر میشود. بنابراین ابر در اعمال باب 1 اشاره به تجلی جلال عینی عیسی مسیح در بازگشت ثانوی او میباشد. مفسر کتابمقدس آقای F. F. Bruce در این رابطه میگوید که ابری که در این آیات از آن صحبت شده احتمالاً همان شکاینا “shekinah” میباشد که خیمۀ اجتماع را در عهدعتیق با جلال خدا پر میساخت (خروج 34:40). بنابراین، در آخرین لحظاتی که شاگردان با خداوندشان ملاقات داشتند به آنها این فرصت بخشیده شد که تجلی جلال خدا را مشاهده کنند بطوریکه عیسی مسیح را در ابرهائیکه تجلی الهی بود دیدند. پس از شاهدان یهوه باید پرسید:
با توجه به اینکه در کتابمقدس خدا بارها در ابر جلال خود را ظاهر میسازد آیا به نظر شما اشاره به ابر در بازگشت ثانوی عیسی مسیح نشان قابل روئیت بودن او نیست؟
دلایلی که شاهدان یهوه از کتابمقدس برای اشتباهاتشان میآورند؟
همانطور که قبلاً هم اشاره کردیم سازمان برج دیده بانی پیشگوئیهای غلط بسیاری داشته و بخاطر آنها بارها مورد انتقاد شدید مردم قرار گرفته. بهمین دلیل بسیاری عضویتشان را لغو کرده این سازمان را ترک کردند. البته این سازمان در پاسخ با انتقاد و اعتراضات مردم میگویند که حتی رسولان هم اشتباهاتی داشتند اما هیچگاه خدا آنها را جزء انبیاء کذبه بحساب نیاورد. یکی از پیروان شاهدان یهوه میگوید که این اشتباهات تجربیاتی بود که دید سازمان را وسعت داد. این سازمان روز بروز مسائل را بهتر میبیند و حلاجی میکند. وقتی به او گفته شد تصورش را بکن که شما به یکی از این پیشگوییهای غلط ایمان میآوری اما قبل از اینکه اصلاح بشوی میمیری آیا انصاف است که تا ابد از خدا بخاطر اشتباه یک سازمان دور باشی؟ البته او چیزی در پاسخ نداشت که بگوید.
آنها برای اثبات این ادعای خود از دو بخش از کتابمقدس استفاده میکنند. لوقا 11:19، اعمال 6:1 که بطور خلاصه آنها را بررسی خواهیم کرد.
یکی از نشریات برج دیده بانی نوشته شده که نبوتهای جدیدتر این سازمان پیشگویی های قبلی را باطل نمیکند بلکه به آن میافزاید. سوال اینجاست که تکلیف پیشگوییهای غلطی که در گذشته اعلام شده چه میشود. سوالی که باید از شاهدان یهوه پرسید این است که :
در کجای کلام خدا نوشته شده که اگر یکی از انبیا پیشگویی اشتباهش را بپذیرد جز انبیا کذبه به حساب نمیآید؟
لوقا 11:19 –انتظارهای غلط شاگردان؟
لوقا 11:19 چون عیسی به اورشلیم نزدیک می شد، داستانی تعریف کرد تا نظر بعضی اشخاص را درباره ملکوت خدا اصلاح کند، چون تصور می کردند که ملکوت خدا همان موقع آغاز خواهد شد.
شاهدان یهوه میگویند که این آیه بما میگوید که حتی شاگردان نیز (لوقا 11:19) دچار مشکل و خطای ایمانی میشدند. بنابراین سازمان برج دیده بان نیز جایزالخطا میباشد. آنها میگویند که ما ادعا نمیکنیم که انتشاراتمان مثل نوشته های رسولان عاری از خطا میباشد. اضافه میکنند که حتی شاگردان مسیح هم اشتباهاتی داشتند اما با گذشت زمان کامل تر شدند. نتیجه میگیرند که با گذشت زمان اصلاحات بیشتری در این سازمان انجام میگیرد و باعث میشود که با شفافیت بهتری به فعالیتهایشان ادامه بدهند.
امثال 18:4 راه درستـکاران مانند سپیده صبح است که رفتهرفته روشنتر میشود تا سرانجام به روشنایی کامل روز تبدیل میگردد،
پاسخ کتابمقدس: محقیقین کتابمقدس میپذیرند که شاگردان مسیح در مواردی اشتباهاتی داشته اند اما لوقا 11:19 و هیچ آیه ای دیگری بما نمیگوید که شاگردان و یا هیچ نبی ای از طرف خدا به اشتباه سخن گفتند. بعبارتی ما نمیبینیم که آنها هرگز عقاید شخصی یا اشتباهاتشان را بعنوان مکاشفۀ خدا با عباراتی نظیر خداوند میفرماید به مردم اعلام کنند.
زمانی که یک نبی یا پیامبر راستین با الهای خدا از دهان او سخن میگفت هرگز اشتباه یا خطایی در کار نبود. آنها هرگز اخبار کذب شایع نکردند و از زبان خدا هرگز به مردم کاذبانه پیام ندادند. بهمین دلیل است که ما کتابمقدس را مصون از خطا میدانیم. در غیر اینصورت به کلام خدا هم نمیتوانستیم اعتماد کنیم و کلاً اساس ایمان مسیحی ما متزلزل میشد.
بنابراین کاملاً روشن است که سازمانی که خود را صدای خدا در جهان معرفی میکند و اینهمه پیشگوئیهای کاذب اعلام کرده است را نمیتوان با شاگردان یا رسولان مسیح مقایسه نمود.
پس باید از شاگردان یهوه چنین پرسید که:
آیا میتوانی از کلام خدا به یک نبوت کاذب از انبیا اشاره کنی؟ یعنی نبوتی که نبی از مستقیماً از خدا نقل قول کرده باشد و بعد معلوم شود که نبوت او کذب بوده. (اگر یونس را مثال زدند بخش مربوط به آنرا مطالعه کنید و در آن رابطه با شاهدان یهوه صحبت کنید.)
شما چطور ادعا میکنید که سازمان برج دیده بانی صدا یا نمایندۀ خدا بر زمین است در صورتیکه اینهمه پیشگوئیهای اشتباه از طرف خدا به مردم اعلام کرده است؟
همانطور که قبلاً هم اشاره شد ما معتقد نیستیم که هر سخنی که از دهان شاگردان مسیح بیرون میآمد لزوماً کلام خدا یا مکاشفۀ الهی بوده است. آنها مثل هر کس دیگر انسان بودند و گاهی تصور و انتظارات انسانی داشتند که لوقا 11:19 یکی از آن موارد است.
اما هنگامیکه آنها تحت نفوذ و الهام خدا از طرف او سخن میگفتند مهال بود که اشتباه کنند. آیات زیر برای درک بهتر این مسئله کمک خواهند کرد.
- تثنیه 18:18 من از میان آنها پیامبری مانند تو برای ایشان خواهم فرستاد. به او خواهم گفت که چه بگوید و او سخنگوی من نزد مردم خواهد بود.
- دوم سموئیل 2:23 روح خداوند بوسیله من سخن گفت و کلام او بر زبانم جاری شد.
- اعمال 24:4-25 آنگاه تمام ایمانداران با هم دعا کرده ، گفتند: «ای خداوند، ای خالق آسمان و زمین و دریا و هر آنچه در آنهاست ، مدتها پیش بوسیله روح القدس از زبان جد ما و خدمتگزار خود داود نبی فرمودی …
اول قرنتیان 13:2 به هنگام گفتگو درباره این هدایا نیز از کلماتی که بعنوان یک انسان می توانیم بکار ببریم ، استفاده نمی کنیم ، بلکه عیناً همان کلماتی را بکار می بریم که روح خدا به ما الهام می کند. به این ترتیب ، حقایق روح القدس را با کلمات روح القدس بیان می نماییم . پس باید از شاگردان یهوه چنین پرسید که:
آیا بنظر شما اگر خدا کلام یا پیامش را در دهان کسی بگذارد میتوان خطا یا اشتباه از آب درآید؟
حال که ثابت شده که سازمان برج دیده بانی خطاهای بیشماری انجام داده چه نتیجه ای از آن میگیرید؟
عیسی مسیح چون داشت به اورشلیم نزدیک میشد لازم دید که در لوقا 11:19 تصور آنها را در را رابطه با ملکوت خدا اصلاح کند. به همین خاطر مثلی برای آنها میآورد (لوقا 12:19-27)تا نشان دهد که تکمیل ملکوت خدا نزدیک است.
اعمال 6:1 – دیدگاه های اشتباه رسولان؟
اعمال 6:1 هنگامی که عیسی با شاگردان بود آنان از او پرسیدند: «خداوندا، آیا در همین زمان است که حکومت از دست رفته اسرائیل را باز برقرار خواهی کرد؟»
آیۀ فوق هم یکی از آیاتیست که شاهدان یهوه برای توجیه اشتباهات گذشته شان استفاده میکنند. آنها میگویند همانطور که دیدگاه های اشتباه شاگردان مانعی در خدمات آنها نشد خطاهای گذشتۀ سازمانی ما نیز نباید مانعی در ادامۀ خدمات ما باشد.
پاسخ کتابمقدس: آیۀ فوق نیز مثل لوقا 11:19 نشان میدهد که شاگردان گهگاهی دچار سوال یا برداشتهای اشتباه میشدند اما این هرگز بدان معنا نیست که آنها را به دیگران تعلیم میدادند. یک رسول یا نبی واقعی وقتی از جانب خدا سخن میگوید همیشه حقایق را اعلام میکند.
بنابراین سازمان برج دیده بانی که مدعیست نمایندۀ و پیامبر برحق خدا بر روی زمین است نمیتواند پیشگوئیهای کاذب بسیار خود را با سوال و برداشتهای اشتباه شاگردان مقایسه کند و بدینوسیله خطاهای خود را توجیه نماید.
بنابراین سوالی که باید از شاهدان یهوه پرسید این است که:
آیا میتوانید یک آیه نشان دهید که در آنجا رسولان یا انبیای راستین خدا از جانب خدا پیامی کاذبانه به مردم داده باشند؟ (مثلاً پیامی که با خداوند میفرماید شروع شود)
شما چگونه پیشگوئیهای کاذب بیشمار سازمان برج دیده بانی را که مدعیست نماینده و نبی برحق خدا بر زمین است توجیح میکنید؟
حال در رابطه با اعمال 6:1 باید توجه داشت که این آیه درست پس از سخن مسیح در رابطه با نزول روح القدس به آنها مطرح شد. آنها پس از اینکه از مسیح شنیدن که قرار است بزودی پس از نزول روح القدس عصر نوینی بوجود آید سوالشان را از مسیح پرسیدند. از آنجائیکه یهودیان آن زمان بر این باور بودند که ماشیح یا مسیح نجات دهندۀ بزودی خواهد آمد تا آنها را از استثمار رومیان آزاد خواهد کرد شاگردان هم فکر کردند عیسی مسیح نیز در این عصر نوین پادشاهی خدا را برقرار خواهد کرد و آنها نیز در آن سهمی خواهند داشت (مرقس 35:10 و لوقا 24:22). اعمال 6:1 در واقع سوالی بود که آنها از مسیح پرسیدند و اصلاً جنبۀ بحث و جدل اعتقادی با او را ندارد.
پاسخ مسیح نیز به آنها این بود که لازم نیست شما نگران این مسائل باشید چون وقایع و زمانها فقط دست خداست. تنها چیزی که آنها باید در آن دوره نگرانش باشند این بود که چگونه بتوانند شاهد امینی برای عیسی مسیح باشند.