شاهدان یهوه
درس هشتم
زندگی پس از مرگ

حکیمترین شخصیت عالم سلیمان بود. او در رابطه با زندگی چنین مینویسد:

جامعه 1:1-14 اینهـا سخنـان‌ پسـر داود (سلیمان نبی) است‌ که‌ در اورشلیـم‌ سلطنت‌ می‌کرد و به‌ «حکیم‌» معروف‌ بود: 2 بیهودگی‌ است‌! بیهودگی‌ است‌! زندگی‌، سراسر بیهودگی‌ است‌! 3 آدمی‌ از تمامی‌ زحماتی‌ که‌ در زیر آسمان‌ می‌کشد چه‌ نفعی‌ عایدش‌ می‌شود؟ 4 نسلها یکی‌ پس‌ از دیگری‌ می‌آیند و می‌روند، ولی‌ دنیا همچنان‌ باقی‌ است‌. 5 آفتاب‌ طلوع‌ می‌کند و غروب‌ می‌کند و باز با شتاب‌ به‌ جایی‌ باز می‌گردد که‌ باید از آن‌ طلوع‌ کند. 6 باد بطرف‌ جنوب‌ می‌وزد، و از آنجا بطرف‌ شمال‌ دور می‌زند. می‌وزد و می‌وزد و باز بجای‌ اول‌ خود باز می‌گردد. 7 آب‌ رودخانه‌ها به‌ دریا می‌ریزد، اما دریا هرگز پر نمی‌شود. آبها دوباره‌ به‌ رودخانه‌ها بازمی‌گردند و باز روانه‌ دریا می‌شوند. 8 همه‌ چیز خسته‌ کننده‌ است‌. آنقدر خسته‌ کننده‌ که‌ زبان‌ از وصف‌ آن‌ قاصر است‌. نه‌ چشم‌ از دیدن‌ سیر می‌شود و نه‌ گوش‌ از شنیدن‌. 9 آنچه‌ بوده‌ باز هم‌ خواهد بود، و آنچه‌ شده‌ باز هم‌ خواهد شد. زیر آسمان‌ هیچ‌ چیز تازه‌ای‌ وجود ندارد. 10 آیا چیزی‌ هست‌ که‌ درباره‌اش‌ بتوان‌ گفت‌: «این‌ تازه‌ است‌»؟ همه‌ چیز پیش‌ از ما، از گذشته‌های‌ دور وجود داشته‌ است‌. 11 یادی‌ از گذشتگان‌ نیست‌. آیندگان‌ نیز از ما یاد نخواهند کرد. 12 من‌ که‌ «حکیم‌» هستم‌، در اورشلیم‌ بر اسرائیل‌سلطنت‌ می‌کردم‌. 13 با حکمت‌ خود، سخت‌ به‌ مطالعه‌ و تحقیق‌ درباره‌ هر چه‌ در زیر آسمان‌ انجام‌ می‌شود پرداختم‌. این‌ چه‌ کار سخت‌ و پرزحمتی‌ است‌ که‌ خدا بعهده‌ انسان‌ گذاشته‌ است‌! 14 هر چه‌ را که‌ زیر آسمان‌ انجام‌ می‌شود دیده‌ام‌. همه‌ چیز بیهوده‌ است‌، درست‌ مانند دویدن‌ بدنبال‌ باد!

پاسخ به سوالات مهم زندگی پس از مرگ

– آیا زندگی ما به اینجا ختم میشود؟

– آیا پس از مرگ انسان نیست میشود؟

– کی به آسمان میرویم؟

یک لحظه پس از مرگ چه خواهد شد؟

آموزۀ روح و وضعیت پس از مرگ ازدیدگاه شاهدان یهوه

شاهدان یهوه به جدایی روح از بدن معتقد نیستند. آنها بر این باورندکه انسان ترکیبی از جسم “ و نَفَسِ “ میباشد که با همجان” را تشکیل میدهند. آنها میگویند که جان” فناناپذیر نیست بلکه در لحظۀ مرگ از بین میرود. هر شخص دارای جان” است نه بخاطر اینکه او فناناپذیر است بلکه چون زنده میباشد. پس جان “ هر شخص اعم از زمینی یا آسمانی بودن شامل جسم” و حیات” او میباشد که او را فعال میسازد.

برای اثبات این آموزه آنها از اول پطرس 20:3 استدلال میکنند که در ایام نوح فقط هشت نفر از طوفان جان سالم بدر بردند.

اول پطرس 20:3 در آن وقت که نوح به ساختن کشتی مشغول بود و خدا با صبر و حوصله انتظار می کشید، اطاعت نکردند. عدّه ای کم، یعنی هشت نفر از آب گذشته، جان سالم بدر بردند.

در پیدایش 4:9 میخوانیم که جان آدمی همان خون است که در بدن ما جریان دارد.

پیدایش 4:9 گوشت را با جان یعنی با خون آن نخورید.

یوشع 11:11 میخوانیم که اهالی حاصور بدم شمشیر کشته میشوند و هیچ جانداری” باقی نماند. روشن است که در اینجا جان مفهوم زنده بودن یا حیات داشتن را میدهد.

برج دیدبان در این راستا از طول عمر شخصیتهای کتابمقدس مثال میزند. بعنوان مثال کتابمقدس میگوید که آدم بر روی زمین مدت مدیدی که شامل نهصد و سی سال باشد زندگی کرد و سپس جان سپرد و به خاک برگشت.

بهمین طور لوقا 46:23 میفرماید که عیسی مسیح نیز هنگامیکه بر روی صلیب بود پس از اینکه به پدر گفت روح خود را به تو میسپارم جان سپرد و مرد.

برج دیدبان اذعان میدارد که باید توجه داشت که وقتی مسیح جان سپرد راهی آسمان نشد. او پس از رستاخیزش از مردگان به آسمان رفت نه قبل از آن.

بنابراین نتیجه میگیریم که حتی عیسی فانی بود و جانش فناناپذیر نبود. پس مفهوم آنچه بر روی صلیب گفت این بود که میدانست که میمیرد اما پس از زنده شدندش ابدیت را در آرامی با خدا خواهد گذرانید. بدیهی است که آموزۀ  جان “ رابطۀ نزدیک با وضعیت ما در هنگام مرگ دارد.

برج دیدبان میگوید انسان مرگ را بخاطر گناه آدم به میراث گرفته است برای همین هم مثل حیوانات به خاک برمیگردد. آنها بر این باورند که انسان فناناپذیر نیست. بعبارتی او دارای یک روح فناناپذیر که پس از مرگ هوشمند و زنده است، نمیباشد. واقعیت این است که پس از مرگ جسم و جانش هر دو از کار می افتند. طبق این آموزه روح آدمی همان عامل حیات او میباشد که در هنگام مرگ متوقف میشود یعنی هنگامیکه ضربان قلب، نَفَس و مغزش از کار می افتند.

مطابق با این آموزه انسان پس از مرگ مثل یک حیوان به خاک فرو میرود و تا روز رستاخیز از مردگان هیچ هوش و حیاتی در او باقی نمیماند.

کتاب  “انسان در جستجوی خدا” که توسط شاهدان یهوه بچاپ رسیده در این رابطه میگوید:

اگر همانطور که کتابمقدس میگوید انسان جانش در هنگام مرگ از بین میرود پس میتوان نتیجه گرفت که پس از مرگ دیگر نه پاداشی وجود دارد و نه مجازاتی چون انسان وجود خارجی ندارد که قادر به احساس چیزی باشد.

کتاب دلایلی از کتابمقدس که توسط سازمان برج دیدبان بچاپ رسید چنین میگوید:

فناناپذیری انسان از همان ابتدا ایدۀ شیطان بود. خدا به انسان گفته بود که اگر نااطاعتی کند خواهد مرد اما شیطان به آنها گفت که نخواهند مرد (پیدایش 4:3). در ادامۀ ماجرا میخوانیم که انسان نااطاعتی کرد و مرد. پس اینکه بگوئیم انسان دارای یک روح فناناپذیر است که پس از مرگ به حیات خود ادامه میدهد اختراع شیطان است. کتابِ  “بگذارید خدا واقعی باشد” (متعلق به برج دیدبان) مینویسد که:

آموزۀ جاودانگی روح متعلق به شیطان است. او با این آموزه در طول تاریخ بسیاری را فریب داد و آنها را اسیر نمود. در واقع این آموزه مبنای مذاهب کاذب است.

در همین راستا نتیجه ای که گرفته میشود این است که آموزۀ جهنم یعنی مکانی که در آن انسان برای همیشه عذاب میشکد نیز متعلق به شیطان است، یعنی همان کسی که عیسی او را پدر دروغگویان لقب داد. در واقع این آموزه توهینی به شخصیت خدا میباشد.

بنا بر آموزۀ برج دیدبان جهنم همان قبری است که جسد آدمی در آن دفن میشود. جان یا جسد انسانهای خوب به Sheol میرود و آدمهای بد به همان قبر میماند.

 

استدلال از کتابمقدس

پیدایش 7:2 – انسان یک موجود زنده

پیدایش 7:2 پس از آن خداوند مقداری خاک از زمین برداشت و از آن آدم را ساخت و در بینی او روح حیات دمید و او یک موجود زنده گردید. (ترجمۀ شریف)

آموزۀ شاهدان یهوه: شاهدان یهوه با استفاده از این آیه دلیل میآورند که انسان از دو بخش جسم و روح تشکیل نشده بلکه او فقط دارای جسم و جان یا نَفَس میباشد. کتاب بگذارید خدا واقعی باشد مینویسد که:

انسان از خاک زمین و دَم حیات تشکیل شده است. حاصل این دو بخش یک انسان زنده بدست میآید. جان به انسان داده نشد بلکه انسان جاندار شد. با توجه به آنچه در کتاب پیدایش میخوانیم گفتن اینکه انسان بدلیل این که دارای روح میباشد با حیوانانت تفاوت دارد غلط میباشد.

آموزۀ کتابمقدس: کلمۀ عبری nephesh که در پیدایش 7:2 نفس ترجمه شده مفاهیم دیگری نیز دارد. این آیه روح انسان را منکر نمیشود فقط قصد دارد بما بگوید که انسان موجودیست زنده هدفش این نیست که بگوید انسان چی نیست. شاهدان یهوه در تفسیر این آیه درج معنا میکنند به این مفهوم که آنچه این آیه نمیگوید را در آن درج میکنند.

پیدایش 18:35 میتواند مثال مناسبی از مفهوم غیرفانی بودن nephesh باشد. (در ترجمۀ تفسیری آنرا جان سپردن معنی میکند اما در ترجمۀ انگلیسی میگوید هنگامیکه روح راحیل از بدنش جدا میشد.)

nephesh در عهدعتیق علاوه بر جان به معنای بیان مجموعه ای از احساسات نیز میباشد. بعنوان مثال غمگین بودن (تثینیه 65:28)، گریه کردن (ایوب 25:30)، درد (مزمور 2:13)، تنگی جان (پیدایش 21:42)، تلخی جان (ایوب 20:3)، گرفتاری جان (مزمور 3:6) و خوشی جان (مزمور 4:86).

بنابراین میتوان نتیجه گرفت که کلمۀ nephesh به بخش درونی انسان مرتبط است. برای روشن شدن موضوع به دوم پادشاهان 27:4 توجه کنید.

دوم پادشاهان 27:4 مرد خدا گفت: «او را واگذار زیرا که جانش در وی تلخ است و خداوند این را از من مخفی داشته، مرا خبر نداده است.»

مزمور 6:42 ای خدای من، جانم در من منحنی شد.

مزمور 5:43 ای جان من چرا منحنی شده ای؟ و چرا در من پریشان گشته ای؟

با توجه به مطالب فوق از شاهدان یهوه بپرسید:

  • آیا میدانی که کلمۀ nephesh در عبری معانی دیگری هم دارد؟ (برایشان مثال بیاورید)
  • آیا میپذیرید که مفهوم دیگر کلمۀ nephesh علاوه بر جان آدمی، بخش درونی انسان نیز میباشد؟ (اگر پاسخ منفی دادند از آنها بخواهید که آیات فوق را بلند بخوانند)

علاوه بر مطالب فوق لازم به ذکر است که بهترین مفسر آیات خود کتابمقدس میباشد. آیات کتابمقدس بهم مربوط میباشند و آنها را طوری تفسیر نمود که با سایر بخشها در تضاد نباشد چون بقول کلام خدا نویسندگان کتابقدس تفاسیر شخصی خود را بیان نکردند بلکه همه از یک منشاء، یعنی از جانب خدا سخن گفتند (دوم پطرس 21:1). بنابراین هر آیه را باید در مقایسه با سایر آیات مربوطه تفسیر نمود. اینکه شاهدان یهوه  از پیدایش 7:2 نتیجه میگیرند که انسان فاقد روح است کاملاً با سایر بخشهای کلام خدا مغایر است.

در اینجا میخواهم به آیاتی اشاره کنم که ثابت نه تنها این اشتباه شاهدان یهوه را تصحیح میکند بلکه سایر آموزه های غلط آنها را در رابطه با زندگی پس از مرگ را نیز.

متی 28:10 زنده ماندن روح

متی 28:10و از قاتلان جسم که قادر بر کشتن روح نی اند، بیم مکنید بلکه از او بترسید که قادر است بر هلاک کردن روح و جسم را نیز در جهنّم.

کلمۀ یونانی psuche که در اینجا روح ترجمه شده معادل nephesh در زبان عبری میباشد که در ترجمۀ یونانی عهدعتیق (سپتوجنت یا هفتادم)در پیدایش 7:2 نیز بکار رفته است. از متن متی 28:10 بوضوح میتوان دریافت که  منظور از روح اشاره به آن بخش غیر فانی انسان یعنی آن بخشی که نمی میرد، میباشد، بخصوص در آخر آیه. بعبارتی عیسی مسیح در بتوسط این آیه میگوید که در وجود انسان بخشی وجود دارد که قاتلان جسم به آن دسترسی ندارند! و این بخش آن جنبه از انسان است که پس از اینکه جسم به قبر فرو رفت به هستی خود ادامه میدهد.

بنابراین از شاهدان یهوه بخواهید که متی 28:10 را بلند بخوانند. سپس از آنها بپرسید:

شما چه توجیهی برای این گفتۀ مسیح دارید که میگوید قاتلان جسم نمیتوانند روح را بکشند؟

 لوقا 46:23  – روح خود را بتو مسپارم

لوقا 46:23 و عیسی به آواز بلند صدا زده، گفت: «ای پدر به دستهای تو روح خود را می سپارم.» این را بگفت و جان را تسلیم نمود.

مطابق با لغتنامۀ Arndt and Gingrich کلمۀ یونانی pneuma  که در اینجا روح ترجمه شده مفاهیم دیگری چون باد، نَفَس، روحِ حیات، جان، شخصیت، روح خدا، روح مسیح و روح القدس نیز داراست. از میان معانی فوق فقط دو تای آن به  لوقا 46:23 میخورد و آنها جان و روح انسانی اش میباشند. از آنجائیکه او سه روز پس از مرگش بر صلیب از مردگان زنده شد میتوان نتیجه گرفت که جان یا روح انسانی اش نزد پدر رفت در صورتیکه جسدش درون قبر باقی ماند.

این مسئله درست در رابطه با اعمال 59:7 صادق است که در آنجا استیفان روحش را به عیسی مسیح مسپارد.

اعمال 59:7  و چون استیفان را سنگسار می کردند، او دعا نموده، گفت: « ای عیسی خداوند روح مرا بپذیر.»

اول تسالونیکیان 13:4-17  –  مردگان در مسیح اول خواهند برخاست

اول تسالونیکیان 13:4-17 امّا ای برادران نمی خواهیم شما از حالت خوابیدگان بی خبر باشید که مبادا مثل دیگران که امید ندارند، محزون شوید. زیرا اگر باور می کنیم که عیسی مرد و برخاست، به همینطور نیز خدا آنانی را که در عیسی خوابیده اند با وی خواهد آورد. زیرا این را به شما از کلام خدا می گوییم که ما که زنده و تا آمدن خداوند باقی باشیم، بر خوابیدگان سبقت نخواهیم جست. زیرا خود خداوند با صدا و با آواز رئیس فرشتگان و با صور خدا از آسمان نازل خواهد شد و مردگان در مسیح اوّل خواهند برخاست. آنگاه ما که زنده و باقی باشیم، با ایشان در ابرها ربوده خواهیم شد تا خداوند را در هوا استقبال کنیم و همچنین همیشه با خداوند خواهیم بود.

همانطور که قبلاً هم اشاره شد، شاهدان یهوه معتقدند که روح یا جان انسان پس از مرگ کاملاً از کار می افتد و آنرا اصطلاحاً خواب روح یا جان Soul Sleeping / مینامند. اما همانگونه که از این آیه پیداست کلمۀ خوابیدن اصطلاحیست که فقط برای جسم بکار گرفته میشود.

پولس رسول در آیۀ 14 میگوید که عیسی در هنگام بازگشت مجددش آنهائیکه را که در او خوابیده اند با خود خواهد آورد. بعبارتی روح و جانهائیکه با او در جلال ساکنند (2قرنتیان 8:5 و فیلیپیان 22:1-23) را با خود خواهد آورد و به بدنهای قیام کردۀ آنها (اول قرنتیان 15) خواهد پیوست. بدینصورت آنها اجسام غیر فانی و ابدی بخود خواهند پوشید و برای همیشه در حضور عیسی مسیح خواهند زیست.

لوقا 38:20  –  خدای زندگان

لوقا 38:20  و حال آنکه خدای مردگان نیست بلکه خدای زندگان است. زیرا همه نزد او زنده هستند. »

صدوقیان معتقد بودند که انسان پس از مرگ نیست خواهد شد. عیسی مسیح در پاسخ به سوال در مورد قیامت به آنها میگوید که مقدسین عهدعتیق از جمله ابراهیم و اسحق و یقوب که سالها پیش مرده اند اکنون زنده میباشند. با توجه به به انتهای که میفرماید زیرا همه نزد او زنده هستند” در می یابیم که عیسی عمداً با استفاده از فعل حال در این بخش از آیه بر زنده بودن آنها در زمان حال تاکید می کند. اگر اینطور نمیبود از فعل آینده استفاده میکرد و میگفت که در روز قیامت آنها زنده خواهند شد.

فیلیپیان 21:1-23  –  ترک زندگی و بودن با مسیح

فیلیپیان 21:1-23 زیرا مقصود من از زندگی، مسیح است و مردن نیز به سود من تمام می شود. 22امّا اگر با زنده ماندن بتوانم کار ارزنده ای انجام دهم، من نمی دانم کدام را انتخاب کنم. 23بین دو راهی گیر کرده ام. اشتیاق دارم که این زندگی را ترک کنم و با مسیح باشم که خیلی بهتر است. (تفسیرشریف)

 اگر مرگ خاتمۀ امر میبود، و اگر بعد از مرگ انسان دیگر وجود نمیداشت پولس هیچگاه در این آیه مردن را نفع نمیدانست. اما از آنجائیکه او خوب میدانست که پس از مرگ به خداوندش عیسی مسیح میپیوندد خود معترف است که این برایش بسیار بهتر است که رحلت کند و با مسیح باشد.

کاملاً واضح است که پولس در رابطه با آینده سخن نمیگوید بکله کاملاً روشن است که اشارۀ او درست یک لحظه پس از مرگ میباشد.

مصدر گذشتۀ نامعین ترک کنم” توسط یک حرف تعریف به مصدر حال بودن با مسیح باشم” متصل شده است. بنابراین مصدرها به هم تعلق دارند و حرف تعریف آنها را به هم وصل نموده. بنابراین عملی که مربوط به دو مصدر میباشد باید مثل دو روی یک سکه دارای دو جنبه یا وجه باشد. پس از این آیه میتوان نتیجه گرفت که پولس میگوید لحظه ای پس از اینکه این جسم بمیرد او با مسیح در آسمان خواهد بود.

دوم قرنتیان 6:5-8  –  ترک خانۀ زمینی و پیوستن به خدا در خانۀ آسمانی

دوم قرنتیان 6:5-8 پس ما هیچ وقت مأیوس نمی شویم، زیرا می دانیم تا زمانی که در این بدن اقامت داریم، از حضور خداوند دور هستیم. (راهنمای ما در زندگی ایمان ماست، نه آنچه می بینیم.) پس مأیوس نمی شویم، چون ترجیح می دهیم که این خانه زمینی را ترک کرده و با خداوند در خانه آسمانی زندگی نماییم.

 پولس رسول در این آیه با هدایت روح القدس بطور شگفت انگیزی وضعیت ما را در هنگام ترک این زندگی بیان میکند. درک مفهوم زمان افعال در این آیات در زبان اصلی بسیار حائز اهمیت است. بعنوان مثال وقتی افعال این دو جمله که میگوید در این بدن اقامت داریم از خداوند دور هستیم”، هر دو زمان حال میباشند و حالت استمراری دارند. بنابراین میتوان اینطور آنها را ترجمه کرد.

هنگامیکه در حال زندگی در این بدن هستیم پیوسته از خدا دور میباشیم.

 در صورتیکه در دو جملۀ بعد که میگوید این خانۀ زمین را ترک کرده با خداوند در خانه آسمان زندگی نمائیم” هر دو دارای دو مصدر نامعینِ آیروس دارند که دلالت به انجام عملی یکبار برای همیشه میکنند. پس میتوان این بخش را چنین ترجمه کرد.

پس ما هیچگاه مایوس نشویم چون ترجیح میدهیم که برای همیشه این بدن را ترک کنیم و برای همیشه با خدا در خانۀ آسمانی زندگی کنیم.

آقای Anthony Hoekema این آیه را اینگونه تفسیر میکند:

زمان حال در آیۀ 6  حاضر بودن در بدن و دور بودن از خدا را بحالت استمراری نشان میدهد. حضور مصادر آیروس (Aorist Infinitives) در آیۀ 8 اشاره به یک عمل برای همیشه در یک اتفاق لحظه ای میکند. سوالی که برای هر کس پیش میآید این است که این عمل چیست؟ فقط یک پاسخ برای آن وجود دارد: این مرگ است که میتواند در یک لحظه کاری انجام دهد که تاثیرش برای همیشه باقی بماند. بعبارتی انتقال ما از ترک بدن (خانۀ زمینی) به حضور مسیح (خانۀ آسمانی) میباشد.

حال سوالی که باید از شاهدان یهوه پرسید این است که:

بنظر شما در دوم قرنتیان 8:5 منظور پولس از اینکه میگوید ترجیح می دهیم که این خانه زمینی را ترک کرده و با خداوند در خانه آسمانی زندگی نماییم” جیست؟

آیا میدانید فعل یونانی که پولس در اینجا برای بودن با مسیح استفاده میکند مفهوم یک رابطۀ نزدیک و صمیمی را میدهد؟

از آیات فوق بوضوح در می یابیم که انسان پس از مرگ نیز به زندگی خود ادامه میدهد که البته در تضاد با تعالیم شاهدان یهوه میباشد.

مزمور 3:146-4 –  آیا انسان پس از مرگ به هوش است؟

مزمور 3:146-4 به رهبران انسانی توکّل نکنید، هیچ انسانی نمی تواند نجات بدهد. وقتی بمیرند، به خاک برمیگردند و در همان روز تمام نقشه‏هایی که کشیده بودند از بین می رود.

 شاهدان یهوه از این آیه نتیجه میگیرند که پس از مرگ هیچ هوشیاری نیست. بنابراین انسان وقتی میمیرد دیگر وجود خارجی ندارد.

آموزۀ کلام خدا: مفهوم این آیه این است که تمام نقشه ها، انگیزه ها و رویاهای آدمی برای آینده در هنگام مرگ از بین میرود. در انجیل تفسیری این آیات چنین ترجمه شده اند.

مزمور 3:146-4 بر رهبران‌ انسانی‌ توکل‌ نکنید؛ آنها همگی‌ فانی‌ هستند و قادر به‌ نجات‌ دادن‌ نیستند. وقتی‌ آنها می‌میرند به‌ خاک‌ باز می‌گردند و تمام‌ نقشه‌هایشان‌ نقش‌ برآب‌ می‌شود! (ترجمۀ تفسیری)

جامعه 5:9 –  مردگان هیچ نمیدانند؟

جامعه 5:9 زانرو که زندگان می دانند که باید بمیرند، اما مردگان هیچ نمی دانند و برای ایشان دیگر اجرت نیست چونکه ذکر ایشان فراموش می شود.

آموزۀ شاهدان یهوه: شاهدان یهوه از این آیه استنباط میکنند که همانطور که یک شخص مرده حس ندارد و نمیتواند فکر کند بنابراین او بعد از مرگ وجود خارجی نخواهد داشت.

آموزۀ کتابمقدس: مفسیرین و محقیق کتابمقدس این آیه را از دو دیدگاه تفسیر کرده اند.

  • گروه اول معتقدند که نویسنده در اینجا دارد از دید یک بی ایمان به دنیا نگاه میکند به همین خاطر میگوید که مردگان میمیرند و برایشان هیچ اجرت نیست. بنابراین نویسندۀ کتاب جامعه دارد وضعیت بی ایمانان را از دیدگاه یک بی ایمان نگاه میکند که البته این نظریه درست نمیباشد.
  • گروه دوم بر این باورند که این آیه میگوید که مردگان از عالم زندگان بی خبر میباشند. اما از آنچه در عالم اموات میگذرد خبردار هستند.

ایوب 21:14 اگر پسرانـش‌ به‌ عزت‌ و افتخار برسند او از آنها اطلاع‌ نخواهد داشت‌ و اگر به‌ ذلت‌ و خـواری‌ بیفتنـد از آن‌ نیز بی‌خبر خواهد بود.

در هر دو صورت این آیه زندگی پس از مرگ را رد نمیکند.

لوقا 43:23 –  با عیسی در فردوس

لوقا 43:23 عیسی به وی گفت: «هر آینه به تو می گویم، امروز با من در فردوس خواهی بود.»

 آموزۀ شاهدان یهوه: این آیه در ترجمۀ دنیای جدید چاپ شاهدان یهوه اینگونه برگردان شده است.

لوقا 43:23 عیسی به وی گفت: «هر آینه امروز به تو می گویم، با من در فردوس خواهی بود.»

البته این ترجمه کاملاً مغایر با متن اصلی یونانی آن میباشد و آنها اینکار را در زبان انگلیسی با جابجایی یک کاما بشکل زیر انجام داده اند.

And he said unto him, Verily I say unto thee, Today shalt thou be with me in Paradise.

And he said unto him, Verily I say unto thee Today, shalt thou be with me in Paradise.

همانطورکه مشاهده میکنید در جملۀ اول کاما جلوی کلمۀ thee آمده و بخش اول جمله اینگونه ترجمه میشود هر آینه بتو میگویم اما در جملۀ دوم که ترجمۀ شاهدان یهوه میباشد کاما بعد از کلمۀ Today قرار داده شده که آنرا به بخش اول جمله وصل میکند و به فارسی اینگونه ترجمه میشود. هرآینه امروز بتو میگویم. شاهدان یهوه اینکار را کرده اند چون بنا به باور آنها طبق مزمور 3:146-4 چون آن شخص نمیتوانست در همان روز در فردوس با عیسی مسیح باشد در ترجمۀ دنیای جدید آنرا طوری تنظیم کردند که این مفهوم را ندهد.

پاسخ کتابمقدسی: باید توجه داشت که عبارت یونانی “amen soi lego” که در اینجا هر آینه بتو میگویم ترجمه شده 74 بار در اناجیل تکرار شده و در عهدعتیق معادل عبارت خداوند چنین میفرماید است. این عبارت اصطلاحیست که معمولاً عیسی مسیح برای بیان حقایق خیلی مهم و یا تاکید بر آنها استفاده میکرد. جالب اینجاست که شاهدان یهوه در 73 مورد این عبارت را درست ترجمه کرده اند و فقط در لوقا 43:23  است که آنرا بطوریکه ذکر شد تغییر داده اند که البته دلیلش هم اینست که میخواهند آیه را مطابق با الهیات و آموزۀ غلطشان تنظیم کنند.

مفسران میگویند که ظاهراً دزد روی صلیب نیز مانند یهودیان هم دوره اش بر این باور بود که ماشیح در آخر زمان به ملکوت خود بازخواهدگشت. به همین علت از مسیح خواست که در ملکوتش او را بیاد آورد. عیسی مسیح نیز به او پاسخ مثبت داد و در جواب گفت نه فقط در آخر زمان بلکه امروز با من در فردوس خواهی بود.

یهودیان قرن اول براین باور بودند که فردوس مکان مبارکیست که عادلان فوت کرده در آن ساکن خواهند شد. این مکان مبارک را بخشی از جهنم میدانستند. عیسی مسیح در صعودش به آسمان فردوس را به آسمان منتقل نمود (دوم قرنتیان 4:12).

بنابر آنچه تا کنون گفته شد روشن است که آموزۀ شاهدان یهوه مبنی بر عدم ادامۀ حیات پس از مرگ از دیدگاه کتابمقدس کاملاً غلط و بی اساس میباشد. انسان موظف است که زندگی پس از مرگ خود را جدی گرفته برای آن تصمیمگیری کند.

متی 46:25 –  جدایی جاودانی

متی 46:25 و ایشان در عذاب جاودانی خواهند رفت، امّا عادلان در حیات جاودانی.»

آموزۀ شاهدان یهوه: شاهدان یهوه در ترجمۀ دنیای جدید عذاب جاودانی را جدایی جاودانی ترجمه کرده اند و میگویند از آنجائیکه پس از مرگ انسان کاملاً نیست میشود گناهکاران مثل شاخه های بریده شده (یا هَرَس شده) برای همیشه قطع خواهند شد و رستاخیزی برای آنها نخواهد بود. آنها میگویند این همان عذاب جاودانی است.

آموزۀ کتابقمدس: با مراجعه به ترجمه های معتبر کلام خدا متی 46:25 بما میگوید که گناهکاران به عذاب جاودانی خواهند رفت. در نسخه های دیگر فارسی آنرا  کیفر ابدی و مجازات جاودان نیز ترجمه شده است. اگر چه ریشۀ کلمۀ یونانی kolasis که در اینجا عذاب ترجمه شده هَرَس کردن معنی میدهد اما لغت نامۀ یونانی عهدجدید William Arndt and F. Wilbur Gingrich آنرا “عذاب” ترجمه کرده است.  این ترجمه توسط محقیقین دیگر زبانشاس نیز تائید شده است.

عذابی که در اینجا مورد بحث میباشد نیاز به شخصی دارد که بهوش باشد و درد را احساس کند. بنابراین طرح این مسئله که افراد پس از مرگ نیست خواهند شد نمیتواند صحیح باشد چون افرادی که نیست شده اند احساس ندارند و طبیعتاً عذاب هم نخواهند کشید.

بیی حسی و بی هوشی برای شخصی که باید عذاب بکشد باعث برکت است نه عذاب. مثل این میماند که شخصی را که میخواهند بزنند بی حس کنند تا درد شلاق را حس نکند. از بخشهای مختلف کلام خدا میفهمیم که در روز داوری عذابهای مختلف وجود دارد. به تعدادی از این آیات توجه کنید:

متی 15:10 هر آینه به شما می گویم که در روز جزا حالت زمین سدوم و غموره از آن شهر سهل تر خواهد بود.

متی 21:11-24 وای بر تو ای خورَزین! وای بر تو ای بیت صیدا! زیرا اگر معجزاتی که در شما ظاهر گشت، در صور و صیدون ظاهر می شد، هر آینه مدّتی در پلاس و خاکستر توبه می نمودند. لیکن به شما می گویم که در روز جزا حالت صور و صیدون ازشما سهلتر خواهد بود. و تو ای کفرناحوم که تا به فلک سرافراشته ای، به جهنّم سرنگون خواهی شد زیرا هرگاه معجزاتی که در تو پدید آمد در سدوم ظاهر می شد، هر آینه تا امروز باقی میماند. لیکن به شما می گویم که در روز جزا حالت زمین سدوم از تو سهل تر خواهد بود

متی 27:16 زیرا که پسر انسان خواهد آمد در جلال پدر خویش به اتّفاق ملائکه خود و در آن وقت هر کسی را موافق اعمالش جزا خواهد داد.

لوقا 47:12-48 امّا آن غلامی که اراده مولای خویش را دانست و خود را مهیّا نساخت تا به اراده او عمل نماید، تازیانه بسیار خواهد خورد. امّا آنکه نادانسته کارهای شایسته ضرب کند، تازیانه کم خواهد خورد. و به هر کسی که عطا زیاده شود از وی مطالبه زیادتر گردد و نزد هر که امانت بیشتر نهند از او بازخواست زیادتر خواهند کرد.

یوحنا 22:15 اگر نیامده بودم و به ایشان تکلّم نکرده، گناه نمی‌داشتند؛ و امّا الآن عذری برای گناه خود ندارند.

عبرانیان 29:10 پس به چه مقدار گمان می کنید که آن کس، مستحقّ عقوبت سخت ترشمرده خواهد شد که پسر خدا را پایمال کرد و خون عهدی را که به آن مقدّس گردانیده شد، ناپاک شمرد و روح نعمت را بی حرمت کرد؟

مکاشفه 11:20-15 و دیدم تختی بزرگِ سفید و کسی را بر آن نشسته که از روی وی آسمان و زمین گریخت و برای آنها جایی یافت نشد. و مردگان را خُرد و بزرگ دیدم که پیش تخت ایستاده بودند؛ و دفترها را گشودند. پی دفتری دیگر گشوده شد که دفتر حیات است و بر مردگان داوری شد، بحسب اعمال ایشان از آنچه در دفترها مکتوب است. و دریا مردگانی را که در آن بودند باز داد؛ و موت و عالم اموات مردگانی را که در آنها بودند باز دادند؛ و هر یکی بحسب اعمالش حکم یافت. و موت و عالم اموات به دریاچه آتش انداخته شد. این است موتِ ثانی، یعنی دریاچه آتش. و هر که در دفتر حیات مکتوب یافت نشد، به دریاچه آتش افکنده گردید.

مکاشفه 12:22 «و اینک به زودی می آیم و اجرت من با من است تا هر کسی را بحسب اعمالش جزا دهم.

بنابراین با توجه به اینکه در روز داوری هر کس بحسب اعمالش جزا خواهد دید و اینکه در جهنم عذابها درجه بندی شده هستند، انسان نمیتواند در آنروز بی هوش یا نیست شده باشد.

علاوه بر این، در متی 46:25 میبینیم عادلان و گناهکاران بطور موازی در کنار هم قرار گرفته اند و همانطور که عادلان به خوشی جاودانه داخل خواهند شد گناهکاران هم به عذاب جاودان خوهند رفت. منطقی نیست که عادلان یک پاداش جاوید دریافت کنند در صورتیکه گناهکاران نیست گردند و یا حتی بمدت محدودی عذاب بکشند. بنابراین همانطور که در متن میخوانیم عذاب جاودانه میباشد.

در همین راستا پولس رسول دردوم تسالونیکیان 9:1 پولس رسول به هلاکت جاودانی اشاره میکند.

دوم تسالونیکیان 9:1 که ایشان به قصاص هلاکت جاودانی خواهند رسید از حضور خداوند و جلال قوّت او.

بنابراین آموزۀ شاهدان یهوه مبنی بر نابودی کامل گناهکاران پس از مرگ کاملاً منتفی میباشد.

مکاشفه 9:14-11  –  آتش جاودانی

مکاشفه 9:14-11 و فرشته سوم از عقب این دو آمده، به آواز بلند می گوید: «اگر کسی وحش و صورت او را پرستش کند و نشان او را بر پیشانی یا دست خود پذیرد، او نیز از خمرِ غضبِ خدا که در پیاله خشم وی بیغشّ آمیخته شده است، خواهد نوشید، و در نزد فرشتگانِ مقدّس و در حضور برّه، به آتش و کبریت، معذّب خواهد شد، و دود عذاب ایشان تا ابدالاباد بالا می رود. پس آنانی که وحش و صورت او را پرستش می کنند و هر که نشان اسم او را پذیرد، شبانه روز آرامی ندارند.»

 شاهدان یهوه میگویند عذابی که در اینجابه آن اشاره میکند همان عذابیست که در مکاشفه 10:11 به آن اشاره شده.

مکاشفه 10:11 در سراسر دنیا، همه‌ برای‌ مرگ‌ این‌ دو سخنگوی‌ خدا که‌ اینقدر مردم‌ را معذب میساختند، به‌ جشن‌ و پایکوبی‌ خواهند پرداخت‌ و برای‌ یکدیگر هدیه‌ خواهند فرستاد.

در این آیه میخوانیم که مردم بر اثر شنیدن کلام خدا معذب میشوند. شاهدان یهوه میگویند از آنجائیکه جامعه 5:9 میگوید که مردگان هیچ نمیفهمند پس عذابی که در مکاشفه 14 از آن صحبت شده نمیتواند مربوط به زمان پس از مرگ باشد.

آموزۀ کتابمقدس: با در نظر گرفتن متن یونانی مکاشفه 9:14-11 به وضوح در می یابیم که عذاب مورد بحث در این آیه نمیتواند معذب شدن بر اثر شنیدن پیام انبیا باشد بلکه سخن از یک درد و عذاب جسمانی است. کلمۀ یونانی basanizo به فارسی عذاب ترجمه شده است و در فرهنگ یونانی Gingrich نوشته شده که این کلمه به عذابی که بر اثر شکنجه حاصل میشود اشاره میکند و از موارد استفادۀ این کلمه در آیات دیگر میفهمیم که اشاره به یک عذاب دردناک اشاره دارد. بعنوان مثال به این آیات توجه کنید:

مکاشفه 2:12 درد زایمان

متی 6:8 درد شدید خدمتکار مریض سرباز رومی

لوقا 23:16 عذاب شخص ثروتمند در عالم اموات

این آیه نه تنها به شدت این عذاب تکیه دارد بلکه به جاودانگی آن نیز تاکید میکند بخصوص اینکه در انتهای آیه تاکید میکند که هر که اسم وحش را پرستش میکند شبانه روز از این عذاب آرامی ندارد.

شایان ذکر است که بسیاری از آیاتیکه در رابطه با تشریح جزئیات پس از مرگ میباشد از زبان خود عیسی مسیح بیان شده اند. بنابراین او در نظر داشت که مردم در رابطه با عذاب جاودانی بی ایمانان اطلاع روشنی داشته باشند.

بنابراین پر واضح و منطقی است که اگر عیسی مسیح قصد داشت بما بگوید که انسان بی ایمان پس از مرگ نیست و نابود خواهد شد خیلی ساده آنرا بیان میکرد و نیازی به این همه تشبیحات غلط انداز و گمراه کننده نمیداشت.