شاهدان یهوه
درس هفتم
آموزۀ نجات
یکی از صاحب نظران مسیحی ادیان جهان را از لحاظ نجات شناسی به دو بخش تقسیم میکند. گروه اول ادیانی هستند که معتقدند نجات بتوسط اعمال نیک بدست می آید. گروه دوم مسیحیت میباشد که معتقد است نجات فقط بر مبنای فیض خدا بتوسط ایمان به عیسی مسیح حاصل میشود.
آموزۀ نجات از دیدگاه شاهدان یهوه
1) مروری برآموزۀ نجات از دیدگاه شاهدان
2) میانجی و خداوند
3) ایمان به عیسی مسیح
4) خواندن نام یهوه یا نام عیسی مسیح برای نجات
5) تولد تازه
اگر چه شاهدان یهوه مدعی هستند که نجات بر مبنای فیض بتوسط ایمان به مسیح بدست میآید اما واقعیت این است که آنها نجات را بر مبنای کار و تلاش انسان میدانند. نجات جدا از اطاعت کامل از سازمان برج دیدبان و شرکت در برنامه های مختلف آن سازمان امکانپذیر نیست. بدینطور آنها نجات خود را تحصیل میکنند.
فیلیپیان 12:2 پس ای عزیزانِ من چنانکه همیشه مطیع می بودید، نه در حضور من فقط بلکه بسیار زیادتر الآن وقتی که غایبم، نجات خود را به ترس و لرز بعمل آورید.
مجلۀ برج دیدبان مخاطبینش را دعوت میکند که برای نجات یافتن به آنها ملحق شوند. از چنین عنوانی میتوان به دیدگاه آنها از نجات پی برد. به گفتۀ آنها خدا تنها این سازمان را برای رهایی انسان برای راه یافتن به بهشت زمینی قرار داده است. هر چه بیشتر نشریات آنها را مطالعه میکنیم بیشتر در می یابیم که از نظر آنها راه رستگاری فقط از کانال این سازمان میسر است.
بعنوان مثال نشریۀ برج دیدبان میگوید “ثبت نام افراد در درفتر حیات بستگی به اعمال شخص دارد“. در مقالۀ دیگر میخوانیم که “برای کسب حیات جاودانی باید بیشتر تلاش کرد“. آموزۀ “نجات بر اساس اعمال“ دستورالعملهایی نیز دارد. مثلاً در رابطه با آموزش و پرورش کودکان نوشته شده که:
“والدینی که میخواهند فرزندانشان را در بهشت زمینی ملاقات کنند باید آنها را به خدمت و مسئولیتهای بیشتر بگماراند.“
فیض به تعریف آنها شامل فرصت تلاش نمودن برای کسب رستگاریست. ایماندار نباید دو دل باشد. مسیحیان در دوران زندگانی خود باید آنقدر تلاش کنند تا بتوانند رضایت خدا را برای پذیرش آنها در ملکوت جلب نمایند. بخشی از اعمال نیک آنها توذیع نشریات برج دیدبان میباشد. حمایت و وفاداری به مقررات این سازمان در جهت اخذ ویزای ورود به ملکوت خدا موثر است. به آنها گفته شده که وفاداری و سرسپردگی کامل آنها به سازمان و مقرراتشان کمک خواهد کرد که آنها را در ردیف نجات یافتگان قرار دهد، اما برای هیچ کس تضمینی وجود ندارد. تعجبی نیست که در هیچ یک از پیروانشان اطمینان نجات وجود ندارد.
تعلیم آنها از کفارۀ مسیح کاملاً متفاوت با آنچه کلام خدا میگوید است. آنها میگویند که همانطور که آدم با نااطاعتی خود مسئول ورود گناه به جهان شد تاثیر کفارۀ مسیح بعنوان یک انسان کامل نیز فقط به همان اندازه میباشد. البته اگر عیسی مسیح حقیقتاً یهوه میبود حدود کفارۀ او خیلی بیشتر از اینها میتوانست باشد. پس نجات از دیدگاه آنان مجانی حاصل نمیشود. آنها معتقدند که فیض و ایمان برای نجات لازم است اما کافی نیست. آقای Duane Magnani که قبلاً یکی از پیروان این سازمان بود در این رابطه چنین میگوید:
“شاهدان یهوه میگویند مسیح فقط گناهانی را کفاره کرد که از آدم بما رسید. بدون این کفاره انسان هرگز قادر به کسب نجات از طریق اعمال نیکو نمیبود. بعبارتی بدون کفارۀ مسیح به انسان این فرصت داده نمیشد که بتواند با اعمال صالحه نجات و رستگاری خود را کسب کند. اما کفارۀ مسیح بر روی صلیب گناهانی را که از آدم به ما رسید را کفاره میکند. بنابراین بما این فرصت را میبخشد که بتوانیم گناهان خودمان را با خدا تسویه کنیم.”
شاهدان یهوه از تولد تازه (یوحنا 3:3-5) نیز سخن میگویند اما استنباط آنها کاملاً با آنچه کلام خدا میگوید متفاوت است. آنها معتقدند که تولد تازه فقط ویژۀ طبقۀ مسح شده میباشد. سازمان برج دیدبان میگوید طبقۀ مسح شده با داشتن تولد تازه قادر خواهند بود که یک زندگی روحانی ابدی در آسمان با یهوه داشته باشند. اما گوسفندان دیگر که قرار است بر روی ملکوت زمینی زندگی کنند نیازی به تولد تازه نخواهند داشت.
همانطور که مشاهده میکنید شاهدان یهوه برای تشریح آموزۀ نجات واژه هایی را که ما مسیحیان استفاده میکنیم نیز بکار میگیرند اما با مفاهیم کاملاً متفاوت و این یکی از ویژگیهای فرقه های کاذب مسیحی میباشد.
استدلال از کتابمقدس
اول تیموتاوس 5:2-6 – عیسی میانجی یا عیسی خداوند؟
اول تیموتاوس 5:2-6 زیرا خدا واحد است و در میان خدا و انسان یک متوسطّی است یعنی انسانی که مسیح عیسی باشد، که خود را در راه همه فدا داد، شهادتی در زمان معیّن.
آموزۀ برج دیدبان: شاهدان یهوه میگویند از آنجائیکه که عیسی در آیۀ فوق یک واسط یا میانجی معرفی شده نمیتوانست خدا باشد. شخص واسط کسی است که بین دو نفر قرار میگیرد بنابراین نمیتواند یکی از آن دو باشد. عیسی اگر خدا میبود نمیتوانست نقش یک متوسط را ایفا کند. بعبارتی خدا بودن مسیح با این آیه در تضاد است.
در رابطه با کفارۀ مسیح نیز عیسی بعنوان یک انسان کامل مثل آدم، شکنجه شد تا دقیقاً جریمۀ تقصیر آدم را پرداخت نماید. بعبارتی آنچه آدم بر زمین ویران کرد عیسی با جانبازی خود بازسازی نمود. پولس رسول هم در اول قرنتیان 22:15و45 همین را تائید میکند. انجام عدالت خدا را در مطابقت زندگی کامل عیسی بعنوان یک انسان با آدم میتوان مشاهده نمود.
نشریۀ برج دیدبان مینویسد که اگر عیسی مسیح یکی از اقنوم تثلیث میبود آنگاه جریمه ای که پرداخت شد بینهایت بالاتر از جرمی بود که انجام شده بود و این خود یک نوع نابرابریست.
آموزۀ کتابمقدس: اینکه بگوئیم عیسی چون یک واسط بود نمیتوانست خدا باشد دلیل منطقی نیست چون با همین استدلال میتوان نتیجه گرفت که عیسی نمیتوانست انسان هم باشد. پس باید از شاهدان یهوه چینین سوال کرد که:
- سازمان برج دیدبان استدلال میکند که چون عیسی یک واسط بین خدا و انسان بود پس نمیتوانست خدا باشد.
- سوال این است که اگر عیسی انسان بود پس چطور میتوانست نقش یک واسط را بین خدا و انسان ایفا کند چون به استدلال سازمان برج دیدبان واسط نمیتواند یکی از طرفین باشد؟
در واقع عیسی تنها کسی است که میتواند واسط بین انسان و خدا باشد چون او هم 100% خدا و هم 100% انسان شد ولی بودن گناه. بهمین طور نیز او قادر به نجات تمام بشریت از مجازات گناه شد. اگر عیسی فقط خدا میبود نمیتوانست بمیرد چون خدا ذاتاً نمی میرد. این فقط در صورتی امکانپذیر بود که عیسی انسان هم بود. عیسی مسیح با تجسم خود قادر شد که به نمایندگی انسان جریمۀ گناه را بپردازد. بنابراین عیسی مسیح میبایست هم خدا و هم انسان باشد تا بتواند نجات ما را عادلانه تضمین نماید (اول تیموتاوس 5:2).
این آموزه مربوط به مفهوم آموزۀ kinsman-redeemer یا قیّم (ولی) در عهدعتیق میباشد. در زمان عهدعتیق قیّم به کسی گفته میشد که نسبت خویشاوندی (خونی) با یک شخص گرفتار یا مجرم داشته باشد و او را از گرفتاری اش برهاند. بعنوان مثال اگر کسی به بردگی فروخته میشد وظیفۀ اولین خویشاوند نزدیک او بود که نقش قیّم را ایفا کند و او را از بردگی بازخرید نماید (لاویان 47:25-48).
لاویان 47:25-49 اگر غریبی که در میان شما ساکن است ثروتمند شد و یک اسرائیلی، فقیر گردید و خود را به آن غریب یـا بـه یکـی از افراد خانـدان او فروخـت، یکی از برادرانش یا عمویش یا پسر عمویش یا یکی از اقوام نزدیکش میتواند او را بازخرید نماید.
عیسی مسیح نیز برای انسان گناهکار حکم یک قیّم را دارد. او برای اینکار میبایست جسم بپوشد تا از لحاظ خونی و نژادی هم این ارتباط را با انسان ایجاد نماید. پس او انسان شد تا بتواند بشریت را نجات بخشد.
عبرانیان 14:2-16 پس چون فرزندان در خون و جسم شراکت دارند، او نیز همچنان در این هر دو شریک شد تا بوساطت موت، صاحب قدرت موت یعنی ابلیس را تباه سازد، و آنانی را که از ترس موت، تمام عمر خود را گرفتار بندگی می بودند، آزاد گرداند. زیرا که در حقیقت فرشتگان را دستگیری نمی نماید بلکه نسل ابراهیم را دستگیری می نماید.
همچنین چون عیسی خدا نیز بود با قربانی صلیبش کفارۀ بی نهایت با ارزشی بود برای پرداخت جریمۀ گناهان تمام بشریت.
عبرانیان 11:9-28 امّا وقتی مسیح به عنوان کاهن اعظم و آورنده برکات سماوی آینده ظهور کرد، به خیمه ای بزرگتر و کاملتر که به دستهای انسان ساخته نشده و به این جهان مخلوق تعلّق ندارد، وارد شد. وقتی عیسی یک بار و برای همیشه وارد مقدّس ترین مکان شد، خون بُزها و گوساله ها را با خود نبرد، بلکه با خون خود به آنجا رفت و نجات جاویدان را برای ما فراهم ساخت. زیرا اگر خون بُزها و گاوان نر و پاشیدن خاکستر گوساله ماده، می تواند آنانی را که جسماً ناپاک بوده اند پاک سازد، خون مسیح چقدر بیشتر انسان را پاک می گرداند او خود را به عنوان قربانی کامل و بدون نقص به وسیله روح جاودانی به خدا تقدیم کرد. خون او وجدان ما را از کارهای بیهوده پاک خواهد کرد تا ما بتوانیم خدای زنده را عبادت و خدمت کنیم. به این جهت او واسطه یک پیمان تازه است تا کسانی که از طرف خدا خوانده شده اند، برکات جاودانی را که خدا وعده فرموده است، دریافت کنند. این کار عملی است، زیرا مرگ او وسیله آزادی و آمرزش از خطایایی است که مردم در زمان پیمان اول مرتکب شده بودند. برای اینکه یک وصیّت نامه اعتبار داشته باشد، باید ثابت شود که وصیّت کننده مرده است. زیرا وصیّت نامه بعد از مرگ معتبر است و تا زمانی که وصیّت کننده زنده است، اعتباری ندارد. و به این علّت است که پیمان اول بدون ریختن خون نتوانست اعتبار داشته باشد. زیرا وقتی موسی همه فرمان های شریعت را به مردم رسانید، خون بُز و گوساله را گرفته با آب و پشم قرمز و زوفا بر خود کتاب و بر همه مردم پاشید و گفت: «این خون، پیمانی را که خدا برای شما مقرّر فرموده است، تأیید می کند.» به همان طریق او همچنین بر خیمه مقدّس و بر تمام ظروفی که برای خدمت خدا به کار می رفت، خون پاشید و در واقع بر طبق شریعت تقریباً همه چیز با خون پاک می شود و بدون ریختن خون، آمرزش گناهان وجود ندارد. پس اگر این چیزها که نمونه هایی از حقایق آسمانی هستند، باید به این طرز پاک شوند، مسلّم است که واقعیّات آسمانی احتیاج به قربانی های بهتری دارند. زیرا مسیح به آن عبادتگاهی که ساخته دستهای انسان و فقط نشانه ای از آن عبادتگاه واقعی باشد وارد نشده است، بلکه او به خود آسمان وارد شد تا در حال حاضر از جانب ما در پیشگاه خدا حضور داشته باشد. کاهن اعظم هر سال به مقدّس ترین مکان وارد می شود و خون تقدیم می کند، ولی نه خون خودش را، امّا عیسی برای تقدیم خود به عنوان قربانی، فقط یک بار به آنجا وارد شد. اگر چنان می شد، او می بایست از زمان خلقت عالم تا به امروز بارها متحمّل مرگ شده باشد، ولی چنین نشد؛ زیرا او فقط یک بار و آن هم برای همیشه در زمان آخر ظاهر شد تا با مرگ خود به عنوان قربانی، گناه را از بین ببرد. همان طور که همه باید یک بار بمیرند و بعد از آن برای داوری در حضور خدا قرار گیرند، مسیح نیز یک بار به عنوان قربانی تقدیم شد تا بار گناهان آدمیان را به دوش گیرد و بار دوم که ظاهر شود برای کفّاره گناهان نخواهد آمد، بلکه برای نجات آنانی که چشم به راه او هستند می آید. (ترجمۀ شریف)
عهدجدید عیسی مسیح را بعنوان یک واسط یا میانجی در نجات دادن بشریت بما معرفی میکند و از عهدعتیق میفهمیم که خدا تنها نجات دهنده است. خداوند در اشعیا 11:43 چنین میگوید:
اشعیا 11:43 من تنها خداوند هستم و فقط من می توانم شما را نجات بخشم.
این آیۀ بسیار حائز اهمیت است چون از این آیه هم میفهمیم که 1) تنها خداست که نجات میدهد 2) تنها یک نجات دهنده وجود دارد.
از طرفی این آیه نیز خداوندی مسیح را نیز تائید مینماید.
لوقا 11:2 که امروز برای شما در شهر داود، نجات دهنده ای که مسیح خداوند باشد متولّد شد.
یوحنا 42:4 و به زن گفتند که «بعد از این به واسطه سخن تو ایمان نمیآوریم زیرا خود شنیده و دانستهایم که او در حقیقت مسیح و نجاتدهنده عالم است.»
پولس رسول تیطس را تشویق میکند که منتظر آن امید مبارک و نجات دهندۀ خود باشد.
تیطس 13:2 و آن امید مبارک و تجلی جلال خدای عظیم و نجات دهنده خود ما عیسی مسیح را انتظار کشیم،
در مقایسۀ آیات 10:2-13 و 4:3 با 6:3 در رسالۀ تیطس مفهمیم که واژۀ خدای نجات دهنده با عیسی نجات دهندۀ ما بطور مترادف بجای هم بکار گرفته میشوند. پس مطابق با حقیقتی که از اشعیا 11:43 در رابطه با خدای نجات دهنده مطالعه کردیم و اینکه عیسی نیز نجات دهندۀ ما میباشد استدلال محکمی بر حقانیت الوهیت عیسی مسیح بعنوان یک نجات دهنده حاصل میشود. پس میتوانیم از شاهدان یهوه چنین بپرسیم:
- در اشعیا 11:43 چه کسی سخن میگوید؟ (یهوه)
- لوقا 11:2 نیز عیسی مسیح را بعنوان نجات دهنده معرفی میکند.
- پس از مقایسۀ این دو آیه میتوانیم نتیجه بگیریم که عیسی مسیح نجات دهندۀ ما خداست.
اعمال 30:16-32 – ایمان به عیسی مسیح
اعمال 30:16-31 و ایشان را بیرون آورده، گفت: «ای آقایان، مرا چه باید کرد تا نجات یابم؟» گفتند: «به خداوند عیسی مسیح ایمان آور که تو و اهل خانه ات نجات خواهید یافت.» آنگاه کلام خداوند را برای او و تمامی اهل بیتش بیان کردند.
علاوه بر آنچه تا کنون گفته شد اشاره به این آیه نیز دلیل بسیار محکمی بر خداوندی عیسی مسیح میباشد. چون پس از اینکه زندانبان به عیسی مسیح ایمان آورد نجات یافت و در آیۀ 34 میگوید که همۀ اهل خانه اش نیز از ایمان او به خدا (theos) شاد بودند. این آیات نشان میدهد که ایمان به عیسی مسیح با ایمان به خدا (theos) مترادفند.
در عهدجدید حدود 200 بار تکرار شده که نجات تنها بتوسط ایمان حاصل میشود (بدون اعمال نیک). بعنوان مثال به آیات زیر توجه کنید.
– یوحنا 15:3 تا هر که به او ایمان آرد هلاک نگردد، بلکه حیات جاودانی یابد.
– یوحنا 25:5 زیرا همچنانکه پدر در خود حیات دارد، همچنین پسر را نیز عطا کرده است که در خود حیات داشته باشد.
– یوحنا 25:11 عیسی بدو گفت: «من قیامت و حیات هستم. هر که به من ایمان آورد، اگر مرده باشد، زنده گردد.
– یوحنا 46:12 من نوری در جهان آمدم تا هر که به من ایمان آوَرَد در ظلمت نَمانَد.
– یوحنا 31:20 لیکن این قدر نوشته شد تا ایمان آورید که عیسی، مسیح و پسر خدا است و تا ایمان آورده به اسم او حیات یابید.
– افسسیان 8:2-9 زیرا که محض فیض نجات یافته اید، بوسیله ایمان و این از شما نیست بلکه بخشش خداست، و نه از اعمال تا هیچ کس فخر نکند.
– تیطس 5:3 نه به سبب اعمالی که ما به عدالت کرده بودیم، بلکه محض رحمت خود ما را نجات داد به غسل تولّد تازه و تازگی ای که از روح القدس است؛
– رومیان 20:3 از آنجا که به اعمال شریعت هیچ بشری در حضور او عادل شمرده نخواهد شد، چونکه از شریعت دانستن گناه است.
– غلاطیان 16:2 اما چونکه یافتیم که هیچ کس از اعمال شریعت عادل شمرده نمی شود، بلکه به ایمان به عیسی مسیح، ما هم به مسیح عیسی ایمان آوردیم تا از ایمان به مسیح و نه از اعمال شریعت عادل شمرده شویم، زیرا که از اعمال شریعت هیچ بشری عادل شمرده نخواهد شد.
با مطالعۀ آیات فوق میتوان نتیجه گرفت که نجات تنها بتوسط ایمان حاصل میشود. بنابراین میتوان به شاهدان یهوه پیشنهاد کرد که این آیات را خود مطالعه کرده قضاوت کنند.
رومیان 13:10 – خواندن نام خداوند عیسی مسیح یا نام یهوه؟
رومیان 13:10 زیرا هرکه نام خداوند را بخواند، نجات خواهد یافت.
از آنجائیکه قبلاً هم اشاره شد ترجمۀ دنیای جدیدِ که توسط شاهدان یهوه تهیه شده بجای نام خداوند در این آیه و آیات مشابه نام یهوه را قرار داده اند. بنابراین نتیجه میگیرند که با ایمان به نام یهوه تنها میتوان نجات یافت و این کار تنها بتوسط سازمان آنها عملی است. آنها خیلی تاکید بر این دارند که دنیا بزودی به انتهایش خواهد رسید چون جنگ آرمگدون نزدیک است به همین دلیل فرصت چندانی برای ایمان آوردن نیست.
آموزۀ کتابمقدس: در پاسخ به تفسیر غلط شاهدان یهوه از این آیه باید اشاره کرد که نام یهوه در متن اصلی یونانی این آیه دیده نمیشود. در متن اصلی واژۀ یونانی kurios به فارسی خداوند ترجمه شده است که با در نظر گرفتن موضوع اصلی این بخش از کلام (رومیان 9:10-13) در خواهیم یافت که منظور از خداوند اشاره به عیسی مسیح میباشد. بعنوان مثال آیه 9 را در نظر بگیرید که به صراحت عیسی را خداوند خطاب کرده است.
رومیان 9:10 اگر به زبان خود اعتراف کنی عیسی خداوند است و در دل خود ایمان داشته باشی که خدا او را از مردگان برخیزانید، نجات خواهی یافت.
از شاهدان یهوه بپرسید:
- آیا میدانی که نام “یهوه“ در عهدجدید استفاده نشده است؟
- آیا میدانی که شاهدان یهوه در رومیان 13:10 کلمۀ خداوند (kurios) کلمۀ یهوه (theos) را جایگزین کرده اند؟
- آیا میدانی که موضوع متن این بخش یعنی رومیان 9:10-13 تماماً در مورد عیسی مسیح است بخصوص آیۀ 9؟
رومیان 13:10 نقل قولیست که پولس رسول از یوئیل 32:2 میکند.
یوئیل 32:2 و واقع خواهد شد هر که نام خداوند (یهوه) را بخواند نجات یابد زیرا در کوه صهیون و در اورشلیم، چنانکه خداوند (یهوه) گفته است، بقیتّی خواهد بود و در میان باقی ماندگان آنانی که خداوند ایشان را خوانده است.
البته این نمیتواند توجیهی باشد برای شاهدان یهوه که بجای خداوند کلمۀ یهوه را جایگزین کنند چون همانطور که قبلاً هم گفته شد متن اصلی یونانی آن kurios یعنی خداوند است نه Yahweh یا یهوه. نکتۀ جالبی که در اینجا میبینیم این است که در متن عبری نام یهوه آمده بنابراین میگوید هر که نام یهوه را بخواند نجات یابد در صورتی که در نقل قولی که پولس بکار برده میگوید هر نام عیسی خداوند را بخواند نجات یابد بنابراین میتوان نتیجه گرفت که عیسی مسیح همان یهوه میباشد. پطرس رسول این آیه در در موعظه اش (اعمال 21:2-36) در روز پنطیکاست نیز نقل قول نمود. حتی در این بخش از کلام هم کاملاً واضح است که پطرس در رابطه با عیسی مسیح سخن میگوید نه یهوه عهدعتیق. با توجه به مطالب گفته شده میتوانید از شاهدان یهوه سوال کنید که:
- از شاهدان یهوه بخواهد که یوئیل 32:2 و اعمال 21:2 را بلند بخوانند.
- سپس بپرسید که در یوئیل 32:2 خداوند کیست؟ (خواهند گفت یهوه)
- پس با توجه به اینکه پطرس میگوید که خداوند بر صلیب کشته شد و بعد زنده شده به آسمان صعود نمود آیا فکر نمیکنید که در آیۀ 21 در مورد مسیح سخن میگوید؟
- بنابراین خداوند عیسی مسیح در اعمال 21:2 همان یهوه در یوئیل 32:2 میباشد.
جالب است که بدانید که در نشریۀ برج دیدبان مورخ اول فوریۀ 1980 صفحۀ 61 نوشته شده که رومیان 13:10 اشاره به یهوه میکند در صورتیکه همان مجله اول می 1978 صفحۀ 12 میگوید که این آیه اشاره به مسیح دارد. اگر سازمان برج دیدبان صدای خدا بر زمین است چطور میتواند در رابطه در تفسیر چنین آیۀ حساسی اینگونه تناقض گویی داشته باشد. بنابراین خوب است که از آنها چنین سوال کنیم:
اگر سازمان برج دیدبان نبی و کانال انتقال حقیقت بر روی زمین است پس چطور این نشریه در دو چاپ خود مورخ 1980 و 1978 در رابطه با تفسیر رومیان 13:10 ابتدا آنرا به یهوه و دیگری آنرا به عیسی مسیح نسبت میدهند؟ آیا این به نظر ما تناقض گویی نیست؟
یوحنا 5:3 – تولد تازه یافتن
یوحنا 5:3 عیسی در جواب گفت: «آمین، آمین به تو میگویم اگر کسی از آب و روح مولود نگردد، ممکن نیست که داخل ملکوت خدا شود.
آموزۀ برج دیدبان: شاهدان یهوه معتقدند که تولد تازه باعث میشود که شخص فرزند خدا شده در ملکوت خدا سهیم گردد. عیسی مسیح در این آیه تاکید میکند که برای راه یافتن به ملکوت آسمان باید تولد تازه داشت. عیسی خود تولد تازه داشت و طبقۀ مسح شده که تعدادشان 144هزار نفر از مقدسین میباشد نیز با همین تجربه در ملکوت آسمان سهیم خواهند بود. انسان فانی قادر نخواهد بود که در ملکوتی که روحانیست شرکت کند. پولس رسول در اول قرنتیان 50:15 میگوید که جسم خون وارث ملکوت خدا نمیگردد. در یوحنا 6:3 نیز بوضوع میخوانیم که آنچه از جسم مولود شد جسم است و آنچه از روح مولود گشت روح است. پس هر کس از روح مولد میگردد یا بعبارتی تولد تازه می یابد میتواند حیات روحانی خود را در آسمان ادامه دهد. آنانیکه از جسم مولود شده اند و فانی هستند به زندگی زمینی خود ادامه خواهند داد.
البته این بدان معنی نیست که آنهائیکه تولد تازه ندارند نجات نمی یابند. علاوه بر این، کلام خدا میگوید در مکاشفه 9:7 میگوید که گروهی بیشماری از شاهدان یهوه در بهشت زمینی انتظار زندگی جاودان را میکشند. این گروه عظیم تولد تازه ندارند اما نجات یافته اند و از رحمت یهوه لذت میبرند. ارتباط آن طبقۀ مسح شده با نجات یافتگانیکه بر زمین هستند چنین است که آنها بر نجات یافتگان زمینی حاکمیت دارند. این مزیتی است که تولد تازه به آنها میدهد.
آموزۀ کتابمقدس: کلام خدا بوضوح مشخص میسازند که تولد تازه انحصاراً محدود به 144هزار نفر یا بقولی طبقۀ مسح شده نیست بلکه این فیض خداست برای تمام ایمانداران به عیسی مسیح. بعنوان مثال در اول یوحنا 1:5 چنین میخوانیم.
اول یوحنا 1:5 هر که ایمان دارد که عیسی، مسیح است، از خدا مولود شده است؛ و هر که والد را محبّت مینماید، مولود او را نیز محبّت می نماید.
بنابراین آیه هر که به عیسی مسیح ایمان دارد تولد تازه دارد. در اینجا هیچ استثنایی وجود ندارد. این درست مطلبیست که عیسی مسیح سعی داشت برای نیقودیموس شرح دهد (یوحنا 1:3-21). در واقع عیسی مسیح پس از اینکه در آیات 3 و 7 به نیقودیموس گفت باید تولد تازه داشت در ادامۀ آن آیۀ 16 فرمود که “خدا جهان را آنقدر محبت نمود که پسر یگانۀ خود را داد تا هر که به او ایمان آورد هلاک نگردد بکه حیات جاودان یابد”. یوحنا 12:1-13 نیز این مسئله را تائید میکند.
یوحنا 12:1-13 و امّا به آن کسانی که او را قبول کردند قدرت داد تا فرزندان خدا گردند، یعنی به هر که به اسم او ایمان آورد، که نه از خون و نه از خواهش جسد و نه از خواهش مردم، بلکه از خدا تولّد یافتند.
بنابراین از شاهدان یهوه باید پرسید که:
چرا تمام آیاتی که در عهدجدید در رابطه با تولد تازه میباشند همه میگویند که هرکه به عیسی مسیح ایمان آورد میتواند تولد تازه بیابد در صورتیکه هیچ اشاره ای به طبقۀ مسح شده یا تعداد 144هزار نفر مقدسین در این رابطه نشده است. (اگر در این رابطه بحث کردند از آنها بخواهید که یک آیه بشما نشان بدهند که بگوید تولد تازه مختص یک طبقۀ مسح شده با تعداد 144هزار نفر مقدسین میباشد).
تولد تازه (یا تولد از بالا) اشاره به کاریست که خدا در بخشیدن حیات جاودانه به ایمانداران عیسی مسیح میکند.
تیطس 5:3-7 نه به سبب اعمالی که ما به عدالت کرده بودیم، بلکه محض رحمت خود ما را نجات داد به غسل تولّد تازه و تازگی ای که از روح القدس است؛ که او را به ما به دولتمندی افاضه نمود، به توسّط نجات دهنده ما عیسی مسیح، تا به فیض او عادل شمرده شده، وارث گردیم بحسب امید حیات جاودانی.
بنابراین تولد تازه ما را در عیسی مسیح به یک خانوادۀ الهی تبدیل میکند.
اول پطرس 22:1-23 چون نَفْسهای خود را به اطاعت راستی طاهر ساخته اید تا محبّت برادرانه بی ریا داشته باشید، پس یکدیگر را از دل بشدّت محبّت بنمایید. از آنرو که تولّد تازه یافتید نه از تخم فانی بلکه از غیر فانی یعنی به کلام خدا که زنده و تا ابدالآباد باقی است.
سپس ایمانداران را ترقیب مینماید که در رضایت خدای پدر کوشا باشند.
دوم قرنتیان 17:5 پس اگر کسی در مسیح باشد، خلقت تازه ای است؛ چیزهای کهنه درگذشت، اینک همه چیز تازه شده است.
بنابراین وقتی عیسی مسیح در یوحنا 6:3 میگوید که آنچه از جسم مولود شد جسم است منظورش گناهیست که از جسم گناه آلود ما سرچشمه میگیرد. بعبارتی انسانی که در این دنیای سقوط کرده بدنیا میآید دور از فیض خدا زندگی میکند. جسم گناه آلود فقط میتواند همجنس خود را تولید کند و چنین شخصی در صف بیشمار ایمانداران جایی ندارد.
رومیان 8:8 و کسانی که جسمانی هستند، نمی توانند خدا را خشنود سازند.
به همانطور روح خدا زندگی ای را در ایمانداران تولید میکند که کاملاً روحانی و پرورش یافته از خداوند میباشد. بنابراین تمام گناهکارانی که به عیسی مسیح ایمان بیاورند این تجربه را خواهند چشید.
از آنجائیکه نیقودیموس یک فریسی بود فکر میکرد که آنچه از جدش ابراهیم بمیراث گرفته بود او را وارد ملکوت خدا میکند. یهودیان بر این باور بودند که از نسل ابراهیم بودن امتیازیست که خدا برای ورود به ملکوتش در نظر میگیرد. اما عیسی مسیح این تصور غلط آنها را انکار نمود. عیسی مسیح در آیۀ 5 (یوحنا3) به نیقودیموس گفت که بدون تولد تازه ورود به ملکوت خدا غیر ممکن است.
همانطور که گفته شد شاهدان یهوه مدعی هستند که عیسی مسیح نیز خود تولد تازه را تجربه کرد. با مطالعۀ کلام خدا در می یابیم که تولد عیسی مسیح تجسم خدا بود بر زمین (لوقا 35:1، اول تیمو 16:3، عبرانیان 14:2، اول یوحنا 2:4-3). او مثل هر کودک معمولی دوران کودکی خود را طی کرد و مثل هر انسان دیگر رشد کرد. او همیشه ارادۀ خدا را به جا آورد و هیچگاه گناه نکرد. همانطور که عبرانیان 15:4 بما میگوید
عبرانیان 15:4 “زیرا کاهن اعظم ما کسی نیست که از همدردی با ضعفهای ما بی خبر باشد، بلکه کسی است که درست مانند ما از هر لحاظ وسوسه شد، ولی مرتکب گناه نگردید.”
عبرانیان 26:7 در حقیقت این همان کاهنی است که ما به او نیاز داریم. کاهنی پاک، بی غرض، بی آلایش، دور از گناهکاران که به مقامی بالاتر از تمام آسمانها سرافراز گردید.
با در نظر گرفتن آیات فوق و این حقیقت که عیسی خداوند است (یوحنا 1:1، 58:8 و 28:20) او نیازی به تولد تازه نداشت. او آمد تا انسان گناهکار را نجات بخشد. عیسی مسیح که در خود حیات داشت (یوحنا 26:5) نیازی نداشت که از جای دیگر حیات کسب کند.
بنابراین از شاهدان یهوه بپرسید:
آیا میتوانید یک آیه بمن نشان دهید که بگوید عیسی مسیح تولد تازه داشت؟
فیلیپیان 12:2 – نجات بر مبنای اعمال انسانی یا فیض خدا
فیلیپیان 12:2 پس ای عزیزانِ من چنانکه همیشه مطیع می بودید، نه در حضور من فقط بلکه بسیار زیادتر الآن وقتی که غایبم، نجات خود را به ترس و لرز بعمل آورید.
کتاب “دلایلی از کتابمقدس“ که توسط شاهدان یهوه بچاپ رسیده این آیه را چنین تفسیر میکند:
پولس رسول به مقدسین کلیسای فیلیپیان بتوسط این آیه میگوید که از نجات خود مطمئن نباشید چون هنوز رستگاریتان کاملاً تائید نشده است.
کتاب دیگر آن بنام “بگزارید خدا حقیقی باشد” مینویسد.
به اعضای کلیسا گاهاً گفته میشود که قبل از اینکه به میراث جاودانی خود را بیابند باید کاملاً از تعلقات دنیا فاصله بگیرند و مقدس زندگی کنند. باید خود را به خدمات مقدس یهوه بسپارند و تا مرگ اطاعت و وابستگی خود را به خدا ابراز نمایند. با اینحال اعلام میداریم که در هیچ کدام از نوشته های برج دیدبان هیچ تضمینی برای رستگاری ایمانداران وجود ندارد.
هر کدام از پیروان شاهدان یهوه باید با پشتکاری تمام کلام خدا را همراه با نشریات برج دیدبان مطالعه کند و آنها را آموخته سپس در زندگی شخصی اش بکار گیرد. در هر لحظه باید از خدا بخواهد که بتوسط روح القدس هدایت شود. آنها باید کاملاً به خدا وقف شوند. این توصیه هائیست که شاهدان یهوه مرتبط به پیروانشان یادآور میشوند تا بدین صورت نجات خود را با ترس و لرز بجا آورند.
یکی از پیروان سابق بنام Lorri MacGregor شاهدان یهوه میگوید:
بمن گفته شده بود که نجات خود را با ترس و لرز بعمل آوردن شامل توذیع کلام خدا منزل به منزل و فروش کتب و نشریات برج دیدبان، 5 بار در هفته شرکت کردن در جلسات هفتگی و لیستی از فعالیتهای بسیار زیاد دیگر.
آموزۀ کتابمقدس: فیلیپیان 12:2 به هیچ وجه ارتباطی با اطمینان نجات ابدی ندارد. برای درک بهتر این آیه باید بدانیم که کلیسای فیلیپیان در از طرف گروه های زیر شرایط بسیار حادی قرار داشت و مورد آزار و اذیت آنها قرار گرفته بود.
- افراد متعصب و رقیب
فیلیپیان 3:2-4 و هیچ چیز را از راه تعصّب و عُجْب مکنید، بلکه با فروتنی دیگران را از خود بهتر بدانید. و هر یک از شما ملاحظه کارهای خود را نکند، بلکه هر کدام کارهای دیگران را نیز.
فیلیپیان 2:4 از اَفُودیّه استدعا دارم و به سِنتیخی التماس دارم که در خداوند یک رأی باشند.
- یهودیان شریعت گرا: یهودیانی که سعی میکردند ایمانداران را مجبور به رعایت شریعت کنند
فیلیپیان 1:3-3 خلاصه ای برادران من، در خداوند خوش باشید. همان مطالب را به شما نوشتن بر من سنگین نیست و ایمنی شما است. از سگها باحذر باشید. از عاملان شریر احتراز نمایید. از مقطوعان بپرهیزید. زیرا مختونان ما هستیم که خدا را در روح عبادت می کنیم و به مسیح عیسی فخر می کنیم و بر جسم اعتماد نداریم.
- کمال گرایان: به این مفهوم که اشخاصی که به کمال رسیده اند یعنی بدون گناه میتوانند وارد ملکوت شوند
فیلیپیان 12:3-14 نه اینکه تا به حال به چنگ آورده یا تا بحال کامل شده باشم، ولی در پی آن می کوشم بلکه شاید آن را بدست آورم که برای آن مسیح نیز مرا بدست آورد. ای برادران، گمان نمی برم که من بدست آورده ام؛ لیکن یک چیز می کنم که آنچه در عقب است فراموش کرده و به سوی آنچه در پیش است، خویشتن را کشیده، در پی مقصد می کوشم بجهت انعام دعوت بلند خدا که در مسیح عیسی است.
- لیبرالهایی که پابند اصول اخلاقی نبودند و فکر میکردند که خدا هر طوری که باشند آنها را دوست دارد
فیلیپیان 18:3-19 زیرا که بسیاری رفتار می نمایند که ذکر ایشان را بارها برای شما کرده ام و حال نیز با گریه می کنم که دشمنان صلیب مسیح می باشند، که انجام ایشان هلاکت است و خدای ایشان شکم ایشان و فخر ایشان در ننگ ایشان، و چیزهای دنیوی را اندیشه می کنند.
بخاطر چنین مشکلاتی بود که کلیسای فیلیپیان نیاز آزادی داشت (آزادی از قید اسارتهای رفتاری، احساسی و مسائلی غیر از نجات ابدی). باید در نظر داشت که اینگونه آزادی نیاز جمع کلیسایی آنها بود نه فقط انفرادی. بنابراین وقتی سخن از نجات میباشد منظور آزادی از اسارتهائیست که در موردروابط اجتماعی آنهاست. پس وقتی که پولس اشاره میکند که نجات خود را بعمل آورید منظورش این است که کلیسا باید آزادی از اسارتهایش را که از خدا یافته است در عمل بجا آورد تا رشد کرده بالغ شود. کلمۀ katergazomai که در اینجا عمل آوردن ترجمه شده یک فعل ترکیبی است که به مفهوم “اخذ کردن“ یا “نتیجه دادن“ میباشد. پولس داشت از تمام اعضای کلیسا بدینوسیله دعوت میکرد که به مشکلاتشان پایان دهند و در نهایت به یک آزادی دسته جمعی برسند.
پولس دیگر اجازه نمیداد که کلیسا با مشکلاتی که داشت بیش از این ادامه دهد. میبایست خودشان وارد عمل میشدند و روی آن کار میکردند تا به یک نتیجۀ آزادیبخش میرسیدند. عبارت “نجات خود را بعمل آورید” در زبان اصلی یونانی، بخصوص روی کلمۀ “خود” حالت تاکید شدید دارد. آقای H.C.G. Moule که کارشناس کلام خداست در این رابطه میگوید پولس رسول در مقام یک رسول در اینجا دارد به آنها امر میکند که بیاموزید به تنهایی مشکلاتتان را حل کنید. دیگر مثل سابق که نزدتان بودم انتظار نداشته باشید تا بیایم و به نمایندگی از شما به حل اختلافاتتان رسیدگی کنم. خودتان با هم صلح کنید و از گرفتاریهایتان خودتان را رها (نجات دهید) کنید.
فیلیپیان 12:2عزیزان من ، زمانی که نزد شما بودم ، سعی می کردید دستورهای مرا اطاعت کنید. اکنون که از شما دورم ، همین روش را ادامه دهید و بکوشید تا با اعمالتان نشان دهید که نجات یافته اید، یعنی با اطاعت و احترام عمیق به خدا، و دوری از هرآنچه که موجب ناخشنودی اوست .
در آیۀ فوق “ترس و لرز” دو واژۀ مصطلح یونانی هستند که برای احترام بکار میرود (فراموش نکنید که در کلیسای فیلیپیان افراد زیادی بودند که غرور داشتند و احترام کمی به خدا میگذاشتند). فروتنی باعث میشد که مشکلات کلیسائیشان راحت تر حل شود. (اول قرنتیان 3:2 ، دوم قرنتیان 15:7 و افسسیان 5:6)
از آنجائیکه شاهدان یهوه از این آیه برای عدم تضمین نجات استفاده میکنند (که البته هیچ ربطی به نجات ابدی ندارد) خوب است که توجه آنها را به رومیان 29:8-30 جلب نمود که در آن پولس رسول به صراحت اشاره به تضمین نجات مینماید.
رومیان 29:8-30 زیرا آنانی را که از قبل شناخت، ایشان را نیز پیش معیّن فرمود تا به صورت پسرش متشکّل شوند تا او نخست زاده از برادران بسیار باشد. و آنانی را که از قبل معین فرمود، ایشان را هم خواند و آنانی را که خواند ایشان را نیز عادل گردانید و آنانی را که عادل گردانید، ایشان را نیز جلال داد.
در آیۀ فوق یک رابطۀ مستقیم از پیش برگزیدگی تا جلال یافتن ایمانداران مشاهده میشود. بعبارتی خدا میخواهد که ایمانداران این اطمینان را داشته باشند که از پیش برگزیده شده اند و در نهایت در ملکوت آسمان به جلال خواهند رسید.
آیۀ دیگری که میتوان برای ضمانت ابدی به آن اشاره نمود افسسیان 30:4 میباشد.
افسسیان 30:4 و روح قدّوس خدا را که به او تا روز رستگاری مختوم شده اید، محزون مسازید.
آین آیه و آیات بسیاری که آدرس برخی از آنها رو بر روی صفحۀ نمایش ملاحظه میکنید از تضمین نجات ایمانداران صحبت میکند.
(مزمور 23:37، 8:138، یوحنا 24:5، 37:6-40، 27:10-30، 8:17-11، رومیان 1:5-5، اول قرنتیان 8:1-9، دوم قرنتیان 21:1-22، افسسیان 4:1-5، فیلیپیان 6:1، اول تسالونیکیان 24:5، دوم تیموتاوس 12:1، 18:4، اول پطرس 3:1-5، 10:5، اول یوحنا 1:2-2، 10:5-18 و یهودا 1)
افسسیان 30:4 بما میگوید که ایمانداران تا روز رستگاری مختوم یا مُهر شده اند. مُهر نشان مالکیت و ضمانت میباشد. مسکنت خدا بتوسط روح القدس در قلوب مومنین به مسیح مثل یک مُهر و موم تضمین شده ای است که امنیت و ضمانت نجات ایمانداران را تائید میکند. در نتیجه مسیحیان کاملاً اطمینان دارند که در آسمان با خدا تا ابدیست بسر خواهند برد.
بنابراین تفسیر و آموزه ای که شاهدان یهوه از فیلیپیان 12:2 میکنند بسیار دور از واقعیت میباشد. بخصوص اینکه آنچه آنها میگویند در نقض سایر آیات کلام خدا بویژه عهدجدید میباشد.