عطایای روحانی و کاربرد آنها (1)

معرفی کلیسای قرنتس

این مجموعه، تفسیر آیه به آیه از بابهای 12 الی 14 رسالۀ اول قرنتیان می باشد، که امیدواریم مورد توجه و برکت شما قرار گیرد.

عنوان مطلب امروز، معرفی کلیسای قرنتس است.

آقای چارلز هیدن اسپُرجِن / C. H. Spurgeon، واعظ و مفسر معروف کلیسای باپتیست انگلیس، که در نبرد با گرایشات پراگمتیست و لیبرال زمان خود بود، می گوید:

“کلیسای عیسی مسیح مکرراً به یک ارتش تشبیه شده است. فرماندۀ این ارتش شاهزادۀ صلح است، هدفش برقراری صلح میباشد و سربازانش نیز مدافعین صلح هستند. با وجود اینکه بنظر می آید که روح جنگ کاملاً با پیام انجیل مغایرت دارد، کلیسا تا بازگشت ثانوی مسیح باید بر روی زمین در ستیز، مُسَلَح، جنگجو و فاتح باشد. در این دنیا بر سر حقیقت دعواست. راستی یا حقیقت خالص و بدون لکه، همیشه در تهاجم  بدعتها بوده. بنابراین باید مواظب بود که حقیقت، به ناراستی و خطا آلوده نشود. “

چه کسی فکر می کرد، زمانی برسد که افرادیکه خود را مسیحی می دانند، حتی در مقام کشیشان و رهبران کلیسا،  بر ضد حقایق کلام خدا، یورش برده، قیام کنند؟

شاید بعضی بخود بگوئید این روزها هیچ چیز بعید نیست!

اما صحبت من دربارۀ دوران کلیسای اولیه، بخصوص اوضاع و شرایط کلیسای قرنتس در اواسط قرن اول میلادی است.

اجازه بدید تا قدری با تاریخچه این شهر آشنا بشیم.

خلاصه ای از رسالۀ قرنتیان

شهر قرنتس در سال 146 قبل از میلاد بوسیلۀ رومیها غارت و سوزانیده شد. در سال 46 قبل از میلاد بوسیله پولیوس قیصر دوباره ساخته شد و مرکز سیاسی استان اخائیه گردید. بطوریکه از اعمال 12:18 بر می آید، این شهر والی نشین آن استان بود.

از نظر دولتی، مستعمرۀ رُم بود و اقوام متعددی در آنجا ساکن بودند. وقتی این شهر بار اول ویران شد تمام ساکنان اصلی آن کشته و رانده شدند، و هنگامی که دوباره ساخته شد اقوام جدیدی در آن سکونت کردند.

قرنتس که در قسمت غربی دریای اژه قرار داشت، از مهم ترین مراکز تجارتی آن منطقه بود، از این جهت بسرعت ثروتمند شد.

افزایش سریع ثروت باعث بوجود آمدن یک فرهنگ کاذب گردید. اهالی قرنتس در پی زندگی اشرافی و خودنمایی و عیش و نوش و ورزش بودند، از این جهت، در همۀ جنبه های زندگی شان، از جمله، تجملات، خوش گذرانی و حتی در عبادت بتهایشان  افراط می کرد. آنها از نظر اخلاقی، حتی با معیارهای پائین بت پرستان، پست شمرده می شدند.

بطوریکه سبک زندگی اهالی قرنتس، تبدیل به ضرب المثلی برای زندگی فاسد شده بود. زمانی معبد افرودیت در قرنتس یک هزار کاهن زن داشت که به کار روسپی گری می پرداختند.

کلیسای قرنتس در دومین سفر بشارتی پولس رسول، حدود 50 میلادی، تاسیس شد. شرح حال آن در اعمال 18 نوشته شده. پولس رسول 18 ماه در شهر قرنتس ماند. در طول این مدت کلیسا را بنا کرد، با دشمنانش جنگید و در آخر آنجا را ترک گفت. 

این کلیسا پس از رفتن پولس، توسط معلمین کاذب، انبیای دروغین و رسولان مکار، (که پولس در رساله اش آنها را اینطور خطاب کرده) به یکی از پر مشکل ترین و آلوده ترین کلیساها تبدیل شد.

بطوریکه امروزه کمتر می توان کلیسایی را یافت که این همه مشکل را یکجا دارا باشد.

دلیل اصلی مشکلات کلیسای قرنتس، آلوده شدن سبک زندگی اعضا و عبادت کلیسایشان به روشهای دنیوی و بت پرستی آن زمان بود.

این مطلب را می توانیم با نگاهی گذرا بر رساله اول قرنتیان دریابیم،

بطوریکه:

در بابهای 1 الی 4 اعضای کلیسا، خود را آلودۀ حکمت و فلسفه های دنیوی کرده اند،

در باب 3 میبینیم که درست به روش جامعۀ آنزمان، مسیحیان آنجا خود را دسته بندی کرده هر کس به طرفداری ستارۀ مورد علاقه اش بود.

در بابهای 5 و 6 شاهد گناه جنسی هستیم، بطوریکه حتی در دنیا هم ذکر آن شرم آور بود.

در باب 6 اشاره شده که مسیحیان در این کلیسا، برای حل اختلافاتشان، از یکدیگر به دادگاه شکایت می کردند.

در باب 7 پولس رسول می گوید که آنها مسئلۀ ازدواج را نیز به اشتباه و انحراف کشیده بودند.

در باب 8  الی 10 شاهد اختلاف نظر اعضای کلیسا بر سر جشنها و مراسم بت پرستی و قربانی ها هستیم.

در باب 11 جایگاه ویژۀ زن در کلیسا بهم خورده بود.

و علاوه بر تمام این مشکلات:

در باب 12 الی 14 که موضوع مورد بحثِ مجموعه مطالعات ماست، شاهدیم که چطور اعضای این کلیسا محبت را ترک کرده، عطایای روحانی، بخصوص عطای زبانها را مورد سوء تعبیر و سو استفاده قرار داده بودند.

این تازه، فهرست برخی از مشکلات کلیسای قرنتس هست، که در رسالۀ اول قرنتیان به آن اشاره شده است.

پولس رسول در رسالۀ اولش سعی بر حل مشکلات داخلی این کلیسا دارد، و در رسالۀ دوم به مشکل معلمین کاذب، عمله های مکار و رسولان دروغینی رسیدگی می کند، که به رسالت او هجوم آورده، قصد داشتند کنترل کلیسا و زندگی اعضای آنرا را بدست بگیرند.

امروزه کمتر کشیشانی حاضر به خدمت در چنین کلیسایی هستند. خدمت در چنین کلیسایی برای بسیاری یک کابوس بشمار میآید. اما پولس هرگز در مورد آنان اینطور فکر نمی کرد. این مسئله را می توانیم از 9 آیۀ اول این رساله دریابیم.

پولس در آغاز رساله با مخاطبینش به گونه ای صحبت می کند که انگار مشکلی وجود ندارد.

اول قرنتیان 1:1-9 ازطرف من ، «پولس »، که به خواست خدا انتخاب شده ام تا رسول عیسی مسیح باشم، و نیز از طرف برادر ما «سوستانیس »،  به شما کلیسای خدا در «قرنتس » که توسط خدا دعوت شده اید تا قوم مقدس او باشید. او شما را و نیز همه مسیحیان را که در هر جا به نام عیسی مسیح که خداوند ما و خداوند ایشان است دعا می کنند، توسط عیسی مسیح، مقدس ساخته است .  از درگاه پدرمان خدا، و خداوندمان عیسی مسیح ، طالب رحمت و آرامش برای شما هستم . همواره خدا را برای وجود شما شکر می کنم بسبب فیضی که بخاطر مسیح به شما عطا فرموده. زیرا او زندگی شما را از هر نظر غنی ساخته و به شما توانایی بخشیده تا پیام انجیل را اعلام کنید و آن را نیز عمیقاً درک نمایید. آنچه ما درباره مسیح به شما گفتیم چنان در شما ریشه دوانید  که شما توانستید از همه عطایای روحانی بهره مند گردید و اکنون نیز آماده و چشم براه بازگشت خداوند ما عیسی مسیح می باشید. خدا نیز ایمان شما را تا روز بازگشت مسیح استوار نگاه خواهد داشت، تا در آن روز از هر گناه و خطایی، مبرا و آزاد محسوب شوید. ما یقین می دانیم که خدا این کار را برای ما بعمل خواهد آورد، زیرا او در انجام وعده های خود امین و وفادار است. او همان خدایی است که شما را دعوت نموده تا با فرزندش عیسی مسیح، خداوند ما، دوستی و اتحاد روحانی داشته باشید. (ترجمۀ تفسیری)

شما قضاوت کنید، آیا از لحن پولس در این آیات، که در ابتدای رساله بیان شده، بنظر می رسد که این کلیسا در منجلابی از مشکلات گرفتار است؟

البته پاسخ خیر می باشد، و به همین دلیل، بر آن شدیم که با این مجموعه مطالعات دریابیم، چگونه پولس با حکمت و درایتی که از خدا یافته بود، موفق شد تا اعضای، این کلیسا، یعنی عروس مسیح را، در شهر قرنتس، از منجلابی از کج فهمی، فساد و نادانی بیرون کشیده، اصلاح کند.

منتهی، قبل از هر چیز، لازم است که درک صحیحی از مفهوم کلیسا داشته باشیم.

مفهوم کلیسا

اگر از مردم سوال کنید، به نظر شما کلیسا چیست؟ پاسخ های متفاوتی خواهید شنید:

مثلاً

برخی تصور میکنند که کلیسا یک سازمان مذهبی است که توسط افراد خشک و مقدس رهبری میشود.

بعضی ها هم فکر میکنند که کلیسا یک مرکز خیریه است که برای کمک به نیازهای اجتماعی فعالیت میکند. 

به نظر عده ایی هم، کلیسا یک ساختمان است.

برخی دیگر فکر میکنند کلیسا مکانی است که در آن مراسم کفن و دفن، تعمید و ازدواج صورت میگیرد.

بعضی هم فکر میکنند که مثل باشگاهی میماند که عده ای با عقاید مشابه مذهبی دور هم جمع میشوند و برای تفاهمی که دارند وقت خوشی را با هم می گذرانند.

البته، هر کدام از این نقطه نظرات، تا حدی درست می باشند.

اما بیائید از همین ابتدا یک تعریف کتابمقدسی را برای کلیسا قائل باشیم و آن اینکه کلیسا یک موجود زنده است. کلیسا بدن مسیح است و مسیح سر این بدن میباشد.

پری اوست که همه را در همه پر میسازد.

کلیسا یک مرکز انسانی نیست.

یک سازمان هم نیست.

بلکه یک موجود زنده است.

کلیسا نمی میرد چون موجودی خارق العاده (مافوق الطبیعه) و روحانی است.

روحانیست چون سر آن مسیح است.

اعضایش، ایماندارانی هستند که به آنها حیات جاودان بخشیده شده.

در متی باب 16 عیسی مسیح میگوید. ابواب جهنم قادر به تخریب کلیسا نیستند.

پس کلیسا نه تنها مافوق الطبیعه و جاودانه، بلکه شکست ناپذیر نیز هست.

ویژگیهای روحانی و خارق العادۀ کلیسا به صورتهای مختلفی ظاهر می شوند. 

مثلاً اینکه ما مسیحیان، خدای مافوق الطبیعه ای را عبادت میکنیم.

ایمان به دخالت خارق العادۀ خدا در تاریخ در رابطه با مکاشفه الهی اش داریم.

معتقدیم که روح القدس، این شخصیت خارق العاده در ما مسیحیان ساکن است.

هر کدام از ما مسیحیان، خلقت تازه و کار خارق العادۀ خدا هستیم و

بتوسط روح القدس، قوت مافوق الطبیعۀ الهی توسط عطایای روحانی به ما مسیحیان بخشیده شده تا کلیسا که بدن زندۀ اوست را در جهت قامت پری مسیح، بنا کنیم و شاهد او در این دنیا باشیم.

این معنی و مفهوم کتاب مقدسی کلیساست.

و از این تعریف می توان به اهمیت عطایای روحانی که با قوت روح القدس برای بنای کلیسا و انجام خدمات روحانی بخشیده شده،  پی برد.

اما آنچه باید بدانیم این است که شیطان بدلیل حیاتی بودن این عطایا، اقدام به جعل آنها می کند، به همین دلیل باید قادر به تشخیص عطایای حقیقی از کاذب یا جعلی باشیم.

در عصر فراپیشرفتۀ امروز، هیچ موضوعی بیش از عطایای روحانی از طرف مبشرین و معلمین کتابمقدس مورد سوء استفاده و سوء تعبیر قرار نگرفته است.

البته درک صحیح عطایای روحانی، که مستقیماً از خدا سرچشمه گرفته اند، و برای بنا و خدمات روحانی به کلیسا بخشیده شده اند، موضوع بسیار حیاتی است. 

یک مسیحی باید با عطایای روحانی و چگونگی کاربرد آنها در بنای کلیسا کاملاً آشنا باشد.

در غیراینصورت، وقتی به جای عطایای واقعی، کلیسا آلودۀ عطایای قلابی و جعلی گردد، به جای اینکه بنا شود واژگون و خراب خواهد شد.

سوالات زیادی در رابطه با عطایای روحانی مطرح می شود که در این دوره از درسها به آنها پاسخ خواهیم داد. بخشی از این سوالات از این قبیلند.

چند عطای روحانی وجود دارد و مفهوم و کاربرد آنها چیست؟

بعضی می پرسند که، آیا من قادر به تقاضا و دریافت عطای خاصی هستم؟

برخی هم سوال می کنند که، از کجا می توانم بدانم که عطای من چیست؟

چطور میتوانم عطایا را دریافت کنم؟

تفاوت بین تعمید روح القدس با پری روح القدس چیست؟

آیا تمام عطایای روحانی در عصر کنونی فعالند؟ اگر نه، کدامشان فعالند و کدام غیر فعال؟

عطایایی که فعال نیستند به چه دلیل و چه زمانی متوقف شدند؟

مهمترین عطا کدام است؟ و الی آخر.

این مجموعه دروس، به روش تشریحیِ آیه به آیۀ متن از اول قرنتیان بابهای 12 الی 14 تنطیم شده اند.

بطوریکه آیات در جایش، با توجه به موضوع اصلی، حالات دستوری جملات، مسائل تاریخی و فرهنگی، مطالعه و بررسی  خواهند شد.

از این جهت، ناچاریم، از لحاظ زمانی، به عقب برگردیم و خودمان را در همان تاریخ و شرایط در نظر بگیریم.

پس بیائید به تاریخچۀ تاسیس این کلیسا نگاهی بیاندازیم.

تاریخ قرنتیان

پولس رسول پس از بنای کلیسای قرنتس در دومین سفر بشارتی اش، 18 ماه در آنجا ماند و همانطور که اشاره شد، او در طول این مدت کلیسا را بنا کرد، با دشمنانش جنگید و بعد آنجا را ترک کرد و به ماموریت خود ادامه داد. 

اما چندی از رفتن او نگذشته بود که کلیسا دچار مشکلات شدید اخلاقی و روحانی شد.

این مشکلات آنقدر شدید بودند که پولس رسول رسالۀ اول خود را برای حل آنها اختصاص داد.

شاید بپرسید که او از کجا به مشکلات آنان پی برده بود.

پولس از سه منبع مختلف اخبار را دریافت میکرد.

اولین  ماخذ اطلاعاتی پولس را در اول قرنتیان 11:1 میبینیم که از خانوادۀ خلویی ها میباشد.

اول قرنتیان 11:1 زیرا که ای برادرانِ من، از اهل خانه خَلُوئی درباره شما به من خبر رسید که نزاعها در میان شما پیدا شده است. (ترجمۀ کلاسیک)

دومین منبعی که پولس دربارۀ مشکلات کلیسای قرنتس کسب اطلاع کرد، سه نفری بودند که از قرنتس به نزدش آمدند که در اول قرنتیان 17:16 به این مسئله چنین اشاره شده.

اول قرنتیان 17:16 و از آمدن اِستفان و فرتوناتس و اخائیکوس مرا شادی رخ نمود زیرا که آنچه از جانب شما بود، ایشان تمام کردند، (ترجمۀ کلاسیک)

و سومین مرجعی که پولس از آن کسب اطلاع کرد، نامه ایست که اعضای کلیسا برایش نوشته بودند ( اول قرنتیان 1:7).

اول قرنتیان 1:7 امّا درباره آنچه برای من نوشته بودید: … (ترجمۀ کلاسیک)

در نتیجۀ اخباری که به او رسید، پولس این رساله، یعنی رسالۀ اول قرنتیان را تنظیم می کند تا به مشکلاتی که شنیده بود رسیدگی و حل و فسق کند.

حال بیائید نگاهی بر مشکلات کلیسای قرنس بیاندازیم.

قبول اینکه این همه مشکل در یک کلیسا موجود باشد بسیار دشوار است.

اعضای این کلیسا بر سر هر چه که فکر کنید، چه کوچک و بزرگ تفرقه و مشکل داشتند.

بعنوان مثال

آنها بر سر مسائل فلسفی که حکمت انسانی داشت اختلاف نظر و جدایی داشتند.

بعضی عادت داشتند تا مثل مکاتب آن دوران، در کلیسا به طرفداری از یک کشیش، شماس یا واعظ، خود را از دیگران جدا کنند.

انحراف جنسی و اخلاقی در میانشان آنقدر شدید بود که ذکر آن حتی در بین غیر مسیحیان شرم آور بود.

برخی از اعضای کلیسا، جسمانی، دنیوی و بی بند و بار شده بودند.

نظم و انضباط کلیسایی نداشتند.

بر علیه هم حکم شکایت دادگاه میگرفتند (همدیگر را sue میکردند).

نسبت به اقتدار رسولان سرکشی و تمرد می کردند.

توبیخ و تنبیه در کلیسا وجود نداشت.

اعضا بر سر مسئله ازدواج و تجرد کشمکش داشتند.

در بین شان بت پرستی، خود محوری، غرور، و پرستش ارواح پلید رواج پیدا کرده بود.

بعضی زنان کلیسا به زن سالاری و سرکشی روی آورده بودند و نقش و وظایفی را که خدا برای زن و مرد قرار داده بود نادیده می گرفتند.

مراسم عشا ربانی به افتضاح کیشده میشد.

میهمانیهای محبت آمیزشان با گناه آمیخته شده بود.

و علاوه بر همۀ اینها، عطایای روحانی و کاربرد آنها را هم، مورد سوء تعبییر و سوء استفاده قرار داده بودند، که البته موضوع مورد بحث ما در بابهای 12 الی 14 اول قرنتیان در این مجموعه درسهاست.

اعضای کلیسا هنوز از بت پرستی آزاد نشده بودند و قادر به تمایز بین ایمان مسیحی و اعمال بت پرستانه نبودند.

بهمین دلیل، بسیاری از اعضا که سابقاً در بت پرستی بودند، روشهای بت پرستی را وارد عبادتی کلیسا کرده بودند.

اما جالب اینجاست که علی رغم این موضوع، همانطور که قبلاً هم از اول قرنتیان 7:1 اشاره شد ” از هیچ عطای روحانی بی بهره نبودند. “،

و نه تنها نسبت به کاربرد صحیح آنها، بی اطلاع و بی توجه بودند، بلکه درک غلطی از آنها داشتند، بخصوص در رابطه با عطای زبانها.

بطوریکه، اعمال روح القدس را، با از خود بیخود شدن یا خلسه شدن اشتباه می گرفتند.

عطای تکلم به زبانها با خلسه گی انجام می شد بگونه ای که انگار عطای واقعی را تکلم می کردند.

از آنجائیکه عمل خلسه گی، ظاهراً شبیه به جاری شدن نیروی الهی بود، به آن می بالیدند و آنرا نشان بلوغ یا رشد روحانی خود می دانستند.

بنابراین، اعضای کلیسای قرنتیان، گرایش به انجام کارهای عجیب و غریب داشتند، چون هیچ کدام از این اعمال، قابل مقایسه با استعدادها و توانایی های انسانی نبودند.

عمل پرستش با خلسه گی تحت کنترل ارواح شریر، کاری بود که  کاهنان بت پرست در آن زمان انجام می دادند.

آنها این عمل را بالاترین تجربۀ روحانی خود می دانستند و این، بقایای اعمالی بود که برخی از اعضای کلیسای قرنتیان، از دورۀ بت پرستیشان با خود وارد کلیسا کرده بودند.

البته در شروع تاسیس کلیسای قرنتیان، روح القدس اعمال شگفت انگیزی در بین شان انجام داده بود.

روح القدس با عطایایش، در به نظم درآوردن و هماهنگ کردن اعضای بدن (کلیسا) فعال بود.

اما در آن دوران، عبادت مسیحی شان با خلسه گی، هیجانات و اعمال عجیب و غریب ظاهری که در مذهب بت پرستان مرسوم بود آلوده شده بود.

اجازه بدید تا قدری به زمینۀ فرهنگی شهر قرنتس در آن زمان  بپردازیم.

چارچوب فرهنگی

در فرهنگ آن زمان مذهبی وجود داشت که آنرا مذهب اسرارآمیز (The Mystery Religion) می نامیدند.

یکی از ویژگیهای این مذهب خلسه گی و هیجانات شدیدی بود که در مراسم شان انجام می دادند و این اعمال برای اعضای جسمانی کلیسای قرنتیان بسادگی با عطایای روحانی اشتباه گرفته می شد.

دسته بندی و تفرقه اعضای کلیسا قرنتس، به رسم شیفتگان فلسفه و گرایشات فلسفی و فلاسفه آن زمان بود.

بنابراین اعضا به طرفداری از رسولان و خادمین دلخواهشان، دسته بندی شده بودند.

یکی می گفت من پیرو پولس هستم، دیگری خود را پیرو اپلس یا سیلاس می دانست  و گروهی دیگر هم خود را فقط پیرو مسیح می دانستند، که البته وضع این گروه از همه بدتر بود چون از هیچ کدام از رسولان حرف شنوی نداشتند.

درست مثل یونانیانی که هر کدام خود را پیرو یک فیلسوف می دانستند و از عقاید و نظریات او با دیگران به بحث و گفتگو می پرداختند.

مباحثات فلسفی نقش مهمی در فرهنگ آنزمان داشت. این عمل به گونه ای جایگاه اندیشه و تعقل آنها را مشخص می کرد که البته اعضای کلیسای قرنتس نیز، این عادت را وارد کلیسا کرده بودند.

آنها حتی بر سر سخنان حکیمان نیز بحث میکردند.

پولس رسول به خوبی می دانست که حکمت انسانی، آنها را بجایی نمی رساند، به همین دلیل در اول قرنتیان 1:2و 4-5 چنین میگوید:

اول قرنتیان 2 : 1 و 4 – 5 برادران عزیز، حتی نخستین بار که به نزد شما آمدم ، وقتی پیام خدا را برای شما اعلام می کردم از کلمات مشکل ادبی و افکار فلسفی استفاده نکردم، … پیام و سخنانم نیز بسیار ساده و خالی از حکمت انسانی بود، اما قدرت روح خدا در آن دیده می شد و ثابت می کرد که پیام من از جانب خداست. من عمداً چنین کردم، تا پایۀ ایمان شما، بر قدرت خدا باشد، نه بر حکمت انسان. (ترجمۀ تفسیری)

وضعیت فرهنگی مردم شهر قرنتس آنقدر خراب بود که نام آن شهر بشکل یک واژۀ بد درآمده بود.

بطوریکه، وقتی به کسی می گفتند که شخص قُرَنتی شده، یا Corinthianize شده، مثل این می ماند که بگوید با فاحشه ای، هم بستر شده است.

حال تصورش را بکنید که اعضای کلیسای قرنتیان همان فرهنگ آلودۀ شهرشان را وارد کلیسا کرده بودند.

بطوریکه در باب 5 اول قرنتیان به شخصی اشاره می کند که با مادر یا نامادری اش، رابطۀ نامشروع داشت و در باب 6 شاهد کسانی هستیم که با فاحشه ها رابطه داشتند.

مسئلۀ دیگری که در باب ششم به آن اشاره شده، این است که انسجام و کانون خانواده از هم پاشیده شده بود.

به همین دلیل پولس رسول باب 7 را،  به حل این مشکل اختصاص می دهد.

بابهای 8، 9 و 10 رسالۀ اول قرنتیان نشان می دهند که اعضای کلیسا از آزادی ای که در مسیح داشتند، سوء استفاده می کردند.

چون در آن اجتماع مکتب وجودنگر یا هستی گرایی (Existentialism) بسیار رواج داشت.

پیروان این مکتب انجام همۀ گناهان را روا می دانستند.

پولس در این رابطه به آنها می گوید، که آزادی شما در مسیح، به دیگران هم مربوط و محدود می شود.

بعبارتی، در بسیاری از مواقع، ما مسیحیان باید حاضر باشیم، آزادی خود را، بخاطر دیگری محدود کنیم.

پولس، قدری هم اشاره به مشکل جنبش زنان می کند، چون زنان کلیسا که تحت تاثیر این جنبش قرار گرفته بودند و پوشش مناسبی که نشان وفاداری به شوهرانشان بود را کنار زده، خود را بشکل زنان بی ایمان و بی بند و بار بیرون درآورده بودند.

مذاهب و عقاید آن زمان چنان در کلیسا نفوذ کرده بود که ایمانداران اعمال و رفتارهای ناشایست بت پرستان را به اسم عطایای روح القدس در مراسم کلیسایی انجام می دادند.

حال بیائید قدری به زمینۀ مذهبی شهر قرنتس در آنزمان نگاهی بیاندازیم.

مذهب قرنتیان

ساکنین شهر قرنتس تحت سیستمی بنام مذهب اسرار (Mystery Religion) بودند.

این سیستم اسرارآمیز، بیش از 1000 سال بر فرهنگ غرب حاکمیت داشت، و امروزه هم شاهد بقایای آن در اروپا و کلیسای کاتولیک روم در سراسر جهان هستیم.

این سیستم به شکل مذاهب متنوع بسیاری درآمد، اما رَد آنان را می توان در یک ریشه پیدا کرد که در مکاشفه 5:17 به آن اشاره می کند.

مکاشفه 17 : 5 بر پیشانی‌ او (فاحشۀ بزرگ) این‌ اسم‌ مرموز نوشته‌ شده‌ بود: “بابل‌ بزرگ‌، مادر فاحشه‌ها و فساد دنیا.” (ترجمۀ تفسیری)

دانستن این موضوع بسیار حائز اهمیت است.

این آیه در رابطه با مذهب جهانی سخن می گوید، که چطور در آخر زمان شکل می گیرد.

در ترجمۀ کلاسیک فارسی آیۀ 5 که نزدیک به زبان اصلی است، نام این مذهبِ جهانی،” سِرّ و بابل عظیم و مادر فواحش و خبائث دنیا” می باشد.

مطالبی که از این مطلب می توانیم دریابیم این است که: 

این نام، نشانگر اختلاطی از ادیان مختلف دنیاست.

آخرین شکل مذهب جهانی سِّّر بابل نام دارد.

تمام مذاهب اسرار آمیز، از بابل، و تمام پرستشهای کاذب از برج بابل منشعب شدند.

به همین دلیل در آخر زمان، همۀ این مذاهب دروغین، شکل نهایی خود را بصورت یک سیستم کاذبِ بابلی ظاهر می کنند. 

از آنجائیکه که سّر بابل، فاحشه و مذهب کاذبی است، که از برج بابل منشعب شده، نتیجه می گیریم که یک سیستم شیطانی است.

پیدایش باب 10 به این مذهب پیچیده، که از حقیقت جعل شده اشاره می کند. ظاهراً انسان این برج را برای خدا بنا کرد و نمرود هم رئیس از خدا برگشتۀ آن طایفه بود.

او نوۀ حام پسر نوح می باشد.

مجازات خدا بر آنها قرار می گیرد، به قسمی که زبانهایشان مقسم شده، در سراسر جهان متفرق می شوند و تمام عقاید کاذب مذهبی را که در بابل داشتند را با کمی تغییر به همه جا منتشر می کنند.

به همین دلیل، بابل مادر تمام مذاهب دروغین دنیاست.

نمرود همسر بسیار شروری داشت بنام سمیرامیس (Semiramis) که اولین کاهن زن در برج بابل بود.

امروز او را بعنوان بنیانگذار مذاهب جادویی می شناسند.

بابلی ها پس از متفرق شدن، سیستم مذهبی سمیرامیس را با خود به همه جا بردند و از آنجائیکه زبانهای آنها تغییر کرده بود، نام سمیرامیس را به زبانهای مختلف تغییر دادند.

نامهای مختلف سمیرامیس همسر نمرود، بدین شرح است.

در سوریه او را اشتر (Ishtar) می نامند.

در زبان فنیقی Phoenicia اشتاروت،

در مصر isus

در یونان آفرودیت (Aphrodite)

در روم ونوس (Venus) نام دارد.

همه بت پرستان در پرستش سمیرامیس، کاهنه ایی که مادر این مذاهب کاذب می باشد، هستند.

سمیرامیس، پسری بنام بولونیا (Bologna) بدنیا آورد که به ادعای او، پسرش را نزائید بلکه نام پسری که زائید Tammuz بود (که در کتاب حزقیال نیز به آن اشاره شده).

Tammuz، را در فنیقی Phoenicia، بَعل نامیدند، و برخی در مصر Osirus ، که ما را بیاد نامهای Isus می اندازد. در یونان او را Aeros و در روم او را cupid  نامیدند.

از آنجائیکه شیطان قصد داشت تا سرگذشت تولد از باکرۀ مسیح را شبیه سازی کند، سمیرامیس ادعا کرد که توسط یک رعد باردار شد، بنابراین، به گفتۀ خودش پسرش بَعل (Baal) بدون پدر بدنیا آمده بود.

جالب است بدانید که Tammuz،  بَعل، Cupid،  آیروس،  Osirus یا هر چه نامش باشد، بیرحمانه کشته می شود و پس 40 روز از مردگان قیام می کند.

40 روز زمانی است که سمیرامیس برای بَعل عزاداری کرد.

اینجاست که شاهد اختلاط مذهب بابلی ها و رومیها یا مسیحیانی که رومی شدند، می باشیم.

 عقاید مذهبی بت پرستان دورۀ باستان

مذاهب اسرارآمیز، شامل آموزه هایی از جمله، تولدتازه و نجات توسط تعمید در آب بودند.

از این جهت، یک سیستم منظم تعمید در آب برقرار بود.

آنها حتی سیستم قربانی ها را نیز انجام می دادند.

معمولاً  خوک، بره، سگ و پرندگان را قربانی میکردند.

قطع عضو و شلاق در مجازات مردم خاطی انجام می شد.

بابلی ها بعدها به روم رفتند و از آنجا، کلیسای روم و تمام سیستم مذهبی اش را به آغوش کشید.

آنها همچنین به زیارت رفتن، اعتراف در جمع، اهداء هدایا، غسل یافتن برای تطهیر گناهان، و مجازات گناهان معتقد بودند.

در یکی از مذاهب اسرارآمیز یونانی، اعتقاد بر این بود که شخص گناهکار باید چندین بار در آب یخ رودخانه فرو رود و غسل داده شود تا گناهش آمرزیده شود.

شخص باید بر روی زانوهای زخمی و خون آلودش میخزید تا بتواند آمرزش گناهش را دریافت کند.

این رسوم و تشریفات از سیستم  فیلتر شدۀ مسیحی روم گرفته شد.

در آن مذاهب اسرارآمیز و جادوئی بابل، روشی وجود داشت که از آنجا به یونان راه یافت که در اسناد و کتب تاریخی نیز ثبت شد، و آن عمل خلسه گی یا خوشی زیاد است که بسیار معمول بود.

تعریف خلسه گی

خلسه گی یا واژۀ یونانی آن “ecstasus” به حال و هوای احساسی گفته می شود که به تعلیم مذاهب جادوگری، وقتی به شخصی روی می دهد، باعث می شود، که تا با خدایان، یا عالم ارواح ارتباط برقرار کند.

در آن مذاهب، مردم به هر کاری متوسل می شدند تا خود را به درجۀ نیمه هوشیار برسانند، که در آن حالت گرفتار اوهام و خیالات می شدند و در حالت نوعی هیپنوتیزم وردهایی بزبان می آوردند، و به نوعی خوشی و شنگولی با خدایان و دنیای ارواح ارتباط برقرار می گردند.

بعبارتی، یک حالتِ از خود بیخود شدن و بیهوشی به آنها دست می داد.

که به تصور آنها، با این روش قادر بودند تا با ارواح یا خدایان ارتباط برقرار کنند.

آقای S. Angus در کتابی تحت عنوان ادیان اسرارآمیز (Mystery Religions) در مقام یک مورخ چنین میگوید.

“شخص در وضعیت مرموزی که غیر قابل وصف میباشد قرار میگیرد. در آن حالت اندامهای حسی اش و حالتهای شخصیتی اش بطور عادی عمل نمیکنند و در وضعیت خلسه یا غیر فعال قرار میگیرند. اما در عوض هیجان، احساسات و اوهام در او تشدید میشود.”

این شرح وضعیتی است که در آن، شخصیت فرد بطور غیر عادی عمل می کند. در این حالت رفتارهای عادی و اخلاقی او کنار می رود، بطوریکه او در مجالس عیش و عشرت لذت می برد.

مغزش بحالت خنثی قرار می گیرد، و احساسات کنترلش را بدست می گیرد.

این حالت خلسه می باشد. نویسندۀ کتاب فوق در ادامۀ بحث چنین میگوید:

“این حالات میتواند بر اثر مراسم شب زنده داری، روزه، توقعات شدید مذهبی (مثلاً با گریه یا احساسات شدید برای چیزی دعا یا تقاضا کردن)، رقصهای مکرری که بصورت چرخشی یا دایره ای صورت میگیرد، کشیدن دُخانیات، محرکهایی که بر اثر تماس بدنی انجام میشود، تعمق در چیزهای مقدس، تاثیر موسیقی هیجان آور، هیجانات مذهبی که بصورت واگیر از شخصی به شخص دیگر صرایت میکند (این نوعی جنون دسته جمعی است).”

وَهم و تخیل

آقای اگنس، اضافه میکند که وَهم و تخیل، ابزار دیگری بودند که به این روشهای اسرار آمیز تعلق داشتند و در ادامۀ سخنانش می گوید:

” اغلب این دو وضعیت غیر طبیعی، در حالت غیر هوشیار با هم ادغام شده و تفکیک ناپذیرند. Proclus میگوید شخصی که در این وضعیت قرار میگیرد از خود خارج شده مقدس میشود تا به خدا برسد.”

البته، خلسه گی ممکن است در افرادیکه شخصیتاً راحت تاثیرپذیرند، حالتهایی مثل از خود بیخود شدن، نئشه گی، هیجان یا خمار شدن، در آنها ایجاد کند.

افلاطون این گونه حالات را شوریدگی الهی یا روحانی نامید.

خلسه گی ممکن است در افراد باعث بروز عکس العملهای متفاوت شود.

بعنوان مثال،

مرتاز های هندی که ساعتها چهارزانو می نشینند، از خود بیخود می شوند.

این نوعی خلسه گی است که می تواند با قدرت فکر، بوجود آید.

هدف نهایی در زندگی، برای یک بودیست این است که وارد حالت نیروانا (Nirvana) شود.

نیروانا وضعیتی است که در آن به هیچ بودن میرسند.

نوع دیگر خلسه گی با انواع حرکات دیوانه وار همراه است که در ادیان مختلف شاهد آنها هستیم.

در برخی جلسات کلیسایی، افراد به اصطلاح خودشون، تحت کنترلِ روح خدا، به زمین می افتند، دیوانه وار میلرزند و اعمال عجیب و ناشایست از خود نشان می دهند.

کسانیکه اینگونه تجربیات را دارند، اکثراً اعتراف می کنند که احساس خوبی به آنها دست می دهد.

خلسه گی و از خود بیخود شدن، اصولاً احساس خوبی به همراه دارد، اما باید بدانیم، هر چه که به ما احساس خوب می دهد، لزوماً مورد تائید خدا نیست.

مواد مخدر هم به انسان حس خوب می دهد، اما افیون جامعه و خانمان سوز است.

خلاصه اینکه، پرستش تحت تاثیر مواد مخدر و شراب برای ایجاد خلسه گی و از خود بیخود شدن اعمالیست که در مذاهب کاذب رواج داشته، که این نیز یکی از مشکلات کلیسای قرنتیان بود.

حال، تصور کنید که در آن زمان بودید و قصد داشتید همراه با همسرتان بعنوان مهمان در جلسۀ روز یکشنبۀ کلیسای قرنتس شرکت کنید و درست بموقع وارد سالن کلیسا می شوید

بعد متوجه می شوید که، افراد ثروتمند یک ساعت قبل از شما آمده و تمام خوراکیها و غذاهایی که برای شام محبت تهیه شده بود، را خورده اند و چیزی برای شما یا افراد فقیری که بعد از کارشان، دیرتر به جلسه می رسند باقی نگذاشته اند.

آنوقت می بینید که این افراد ثروتمند، بر اثر زیاد خوردن مست شده اند، و افراد فقیر با لباسهای ژولیده، خسته از کار طاقت فرسای روز با شکم های گرسنه به آنها چشم دوخته اند.

یکدفعه شخصی از توی جمعیت بحثی راه می اندازد و عده ای را به مباحثه می کشاند. بحث بالا می گیرد بطوریکه افرادیکه مست هستند با فریاد و رفتار ناشایست در بحث شرکت می کنند.

در همین لحظه بخود می گوئید، عجب جای عجیب غریبی آمده ایم.

همان لحظه، یکنفر اعلام می کند که نوبت به عشاء ربانی رسیده و از آنجائیکه فقرا گرسنه بودند در خوردن و نوشیدن زیاده روی می کنند بطوریکه مراسم به افتضاح  کشیده می شود.

پس از عشاء، جلسۀ عبادتی آغاز می شود و همه سر پا می ایستند و با صداهای بلند و ناهنجار مشغول پرستش میشوند. برخی سرود می خوانند و عده ای دیگر هم وردهایی به زبان می آورند،

بعضی هم سعی می کنند که همزمان نبوتهای خدا را اعلام کنند، یکدفعه رو به همسرتان می کنید و میگوئید عجب اوضایی!

در همین حین، یکی از خادمین انتظامات بشما بورشوری می دهد و با لبخند می گوید به کلیسای جماعت پر از روح قرنتس خوش آمدید.

البته در این لحظه، اگر با خود مهمان غیر مسیحی همراه خود آورده باشید، حتماً، فوراً جلسه را ترک خواهد کرد و خواهد گفت که این افراد دیوانه اند.

این درست اتفاقاتی است که در جلسات کلیسای قرنتیان رخ می داد.

به همین دلیل است که پولس در اول قرنتیان 17:11 خطاب به اعضای آن کلیسا میگوید:

اول قرنتیان 11 : 17 می خواهم شما را برای رفتار ناپسندتان سرزنش کنم. زیرا شنیده ام که وقتی برای شرکت در شام خداوند گرد می آیید، ضرری که به شما وارد می آید، بیش از نفع آن است. (ترجمۀ تفسیری)

براستی تهاجم فرهنگ و مذهب یونان و دیگر امتها، کلیسای قرنتیان را دچار بحران شدید کرده بود.

به همین علت، برخی ایمانداران و مسیحیان هشیار آن کلیسا، طی نامه ای از پولس رسول درخواست کمک کردند.

پولس هم، در پاسخ به آنها، بابهای بی نظیر 12 الی 14 رسالۀ اول قرنتیان را با هدایت و الهام روح القدس می نویسد،

تا نه تنها برای کلیسای قرنتس، بلکه همۀ مسیحیان بدانند که عطایای روحانی و کاربردآنها چیست،

و نیز اینکه، دیگر تجربۀ تلخ اشتباهات کلیسای قرنتس برای هیچ کلیسایی در آینده تکرار نشود.

درس آینده، از اول قرنتیان 1:12 تحت عنوان اهمیت عطایای روحانیست.

فیض و برکت خدا با همۀ شما باشد و بماند.