عطایای روحانی و کاربرد آنها (2)
اهمیت عطایای روحانی (اول قرنتیان 1:12-3)
این درس تحت عنوان اهمیت عطایای روحانی که بررسی اول قرنتیان 1:12-3 می باشد.
جلسۀ گذشته به معرفی کلیسای قرنتس پرداختیم و آنرا از جنبۀ فرهنگی، مذهبی و بخصوص وضعیت روحانی مردم آن زمان، مورد مطالعه قرار دادیم و دریافتیم که کلیسای قرنتس بدلیل سازش اعضای آن با آموزه های کاذب و روش های غلطِ فرهنگی و بت پرستی، دچار انحرافات زیادی بخصوص در عبادت کلیسایی شان شده بود.
از این جهت، پولس رسول با الهام روح خدا، رسالۀ اول قرنتیان را برای رفع مشکلات و اصلاح آنان در رابطه با مسائل مختلف،
بویژه بابهای 12 الی 14 که شرح مفصلی از تعریف عطایای روح القدس و کاربرد آنهاست، می نویسد.
قبل اینکه بخواهیم به تفسیر متن، از اول قرنتیان باب 12 بپردازیم، اجازه بدید تا مقدماً در رابطه با کار روح القدس مطالبی را عرض کنم.
کار روح القدس
همۀ ما مسیحیان به خدا ایمان داریم و معتقدیم که او، خود را در سه شخصِ خدای پدر، خدای پسر و روح القدس (خدا) آشکار نموده است.
توجه کنید، این سه شخص اگر چه ذاتاً یک می باشند و کاملاً در توافق و هماهنگی با هم عمل می کنند، اما به گونه ای متمایز از هم نیز هستند.
در اینجا می خواهیم متمرکز خدمت روح القدس که یکی از اقنوم یا شخصیت های تثلیث است، بشویم.
از کلام خدا در می یابیم که روح القدس در دو گروه غیر مسیحی و مسیحی، کار می کند.
بطوریکه عیسی مسیح دربارۀ کار روح القدس در غیرمسیحیان چنین می گوید:
یوحنا 8:16-11 وقتی او (روح القدس) بیاید، دنیا را متوجه این سه نکته خواهد کرد: نخست آنکه مردم همه، گناهکار و محکومند، چون به من ایمان ندارند. دوم آنکه پدر خوب و مهربان من خدا، حاضر است مردم را ببخشد، چون من به نزد او می روم و دیگر مرا نخواهید دید و برای ایشان شفاعت می کنم. سوم آنکه نجات برای همه مهیا شده، نجات از غضب و کیفر خدا، چون فرمانروای این دنیا یعنی شیطان محکوم شده است. (ترجمۀ تفسیری)
اما، کار روح القدس در مسیحیان بسیار پیچیده تر است.
بطوریکه، روح القدس در ایمانداران با دو روش انفرادی و گروهی کار می کند.
در اینجا، ابتدا به چهار کار روح القدس که بصورت انفرادی انجام می دهد اشاره می کنم.
روح خدا، ابتدا به شخص تولد تازه می بخشد.
عیسی مسیح در یوحنا 3:3 به نیقودیموس می گوید، اگر کسی از سر نو مولود نشود ملکوت خدا را نمی تواند ببیند.
در انجیل یوحنا 12:1-13 می خوانیم که خدا به کسانیکه به عیسی مسیح ایمان می آورند، تولد تازه می بخشد.
دوم اینکه روح القدس به شخص تولدتازه یافته، اطمینان نجات می بخشد.
اول یوحنا 13:4 خدا برای همین روح پاک خود را در وجود ما قرار داده تا بدانیم که خدا در ما ساکن است و ما در خدا. (ترجمۀ تفسیری)
پولس رسول در رومیان 16:8 میگوید.
رومیان 16:8 همان روح (روح القدس) بر روحهای ما شهادت می دهد که فرزندان خدا هستیم. (ترجمۀ کلاسیک)
سومین کاری که روح القدس بطور انفرادی در مسیحیان انجام می دهد فرزند خواندگی است.
در غلاطیان 4:4-6 چنین میخوانیم:
غلاطیان 4:4-6 اما چون روزی که خدا تعیین کرده بود فرا رسید، او فرزندش را فرستاد تا بصورت یک یهودی از یک زن بدنیا بیاید، تا بهای آزادی ما را از قید اسارت شریعت بپردازد و ما را فرزندان خدا گرداند. پس حال چون فرزندان خدا هستیم، خدا روح فرزند خود را به قلبهای ما فرستاده تا بتوانیم او را واقعاً “پدر” بخوانیم. (ترجمۀ تفسیری)
بنابراین روح القدس بطور شخصی به هر کدام از ما این اطمینان را می بخشد که خود را پسران و دختران خدا بدانیم.
چهارمین عملی که روح القدس با ما انجام میدهد، مُهر و موم کردن ماست.
در قدیم وقتی پادشاهان نامه ای می نوشتند و به قاصدانشان می دادند، نامه را با نقشِ مُهر مخصوصی که روی انگشترشان بود روی موم حَک می کردند.
موم ماده ای بود که با حرارت بحالت خمیری در میآمد تا نقش مُهر روی آن بیافتد. با دیدن نقش مُهر روی موم معلوم می شد که صاحب نامه پادشاه است.
خدای پدر نیز با بخشیدن روح القدس به ما نشان می دهد که ما متعلق به او هستیم و هیچ کس جز او، بر ما حقی ندارد.
افسسیان 13:1-14 بسبب فداکاری مسیح ، همه شما نیز که پیغام نجات بخش انجیل را شنیدید و به مسیح ایمان آوردید، بوسیله روح القدس مهر شدید تا مشخص شود که متعلق به مسیح هستید. خدا از زمانهای گذشته ، وعده داده بود که روح القدس را به همه ما مسیحیان عطا کند؛ و حضور روح القدس در ما، ضمانت می کند که خدا هرچه وعده داده است ، به ما عطا خواهد فرمود. مهر روح خدا بر ما، نمایانگر اینست که خدا ما را باز خرید کرده و ضمانت نموده است که ما را به حضور خود ببرد. این نیز دلیل دیگری است برای آنکه خدای شکوهمند خود را سپاس گوییم. (ترجمۀ تفسیری) اول قرنتیان 13:12 جمیع ما به یک روح در یک بدن تعمید یافتم، خواه یهود، خواه یونانی، خواه غلام، خواه آزاد و همه از یک روح نوشانیده شدیم. (ترجمۀ کلاسیک)
رومیان 9:8 اگر روح خدا در وجود شما ساکن است شما اشخاصی روحانی هستید، نه نفسانی. هرکه روح مسیح را ندارد، از آن او نیست. (ترجمۀ مژده)
پس روح القدس، این چهار عمل، یعنی تولدتازه، اطمینان نجات، فرزندخواندگی و مهر مالکیت خدا را در در یک شخص مسیحی انجام می دهد.
اما این فقط آغاز کار روح القدس است، چون خدا همراه با اینها، ما مسیحیان را با مجموعه ای از برکات بهرمند می سازد.
بطوریکه در دوم قرنتیان 17:3 می گوید، جائیکه روح خداست آنجا آزادیست.
آزادی از بند قوانین مذهبی ،
آزادی از سعی و تلاش انسانی برای خوشنود ساختن خدا ،
آزادی از انجام سنتهای مذهبی برای کسب عدالت شخصی،
آزادی از تسلط گناه، خواهشهای نفسانی و شیطان.
تمام این مزایا، با قدرت روح القدس به ما، مسیحیان، اعطا می شود.
در اعمال 8:1 می خوانیم که پس از دریافت روح القدس، مسیحیان، قدرت دریافت می کنند.
در تسالونیکیان 4 می خوانیم، خدائیکه روح القدس را بما عطا کرده ما را به قدوسیت خوانده است، پس ما را پاک (مقدس) می سازد.
در یوحنا 13:16 می خوانیم که روح القدس حقیقت را برایمان آشکار می کند.
انسان، با تجربه و یا فلسفه نمی تواند به حقیقت برسد.
تنها کسی که می تواند حقیقت را برایمان آشکار کند، روح خداست.
در همان آیه نیز می گوید که روح خدا ما را نیز تعلیم می دهد.
رومیان 26:8 می گوید که روح القدس به ناله هایی که نمی شود بیان کرد، برایمان شفاعت می کند.
خدا تمام این کارها را برای هر کدام از ما، مسیحیان، بطور انفرادی بتوسط روح القدس انجام می دهد.
حالا می توانیم درک کنیم که چقدر داشتن روح القدس برای یک ایماندار حیاتی و ضروریست و بدون روح القدس زندگی روحانی غیر ممکن است.
بهمین دلیل است که خدا در همان لحظۀ ایمان آوردن، ما را با روح القدس تعمید می دهد، یا به اصطلاح کتابمقدس (اول قرنتیان 13:12)، ما را از روح القدس می نوشاند.
دومین روشِ کار روح القدس، بطور دسته جمعی است.
یعنی روح القدس در کلیسا بطور دسته جمعی با ایمانداران کار می کند.
روح القدس در کلیسا سکونت دارد.
افسسیان 22:2 می گوید که خدا بتوسط روح القدس در کلیسا ساکن است (یعنی کلیسا / جماعت مقدسین، مسکن خداست).
روح خدا عامل مشارکت است:
در اعمال باب 2 میبینیم که وقتی روح خدا نازل شد، پطرس موعظه ای می کند که در نتیجۀ آن، 3000 نفر یهودی، نجات می یابند و به کلیسا می پیوندند.
در آیۀ 42 درست بعد از تعلیم رسولان، اشاره به مشارکت ایمانداران می کند.
روح خدا در کلیسایش می خرامد و عاملِ بالقوه برای ایجاد مشارکت است، برای همین پولس در دعای خاتمه، مخاطبینش را به مشارکت روح القدس می سپارد (دوم قرنتیان 14:13).
دومین کاری که روح القدس در کلیسا انجام می دهد کمک در عبادت است.
روح خدا با مکشوف کردن کلام خدا و هدایت افراد، جماعت را در پرستش رهبری می کند.
کار دیگر روح خدا یگانگی و اتحاد ایمانداران است.
در افسسیان 3:4 پولس رسول به ایمانداران می گوید:
افسسیان 3:4 سعی کنید همواره متفقاً از روح خدا هدایت شوید، تا بتوانید همیشه با هم در صلح و صفا باشید. (ترجمۀ تفسیری)
نکتۀ کلیدی در اینجا، این است که ما برای ایجاد اتحاد لازم نیست کاری بکنیم.
چون این ما نیستیم که اتحاد ایجاد می کنیم.
این روح القدس است که اعضای بدن، یعنی کلیسا را به هم متحد می سازد.
ما فقط باید جلوی تفرقه و جدایی را بگیریم.
روح القدس با بخشش عطایای روحانی در کلیسا ایجاد اتحاد می کند.
بعنوان مثال یک واعظ یا معلم، با عطایی که روح القدس به او می بخشید کلام خدا را تعلیم می دهد و کلیسا را متحد می سازد.
روح القدس با تولد تازه، ایمان، محبت و بکارگیری انواع عطایا و ثمرات در کلیسا، یگانگی ایجاد می کند.
توجه داشته باشید که استعداد یا هنرهای شخصی مثل آشپزی یا نوازندگی جزء عطایای روحانی بحساب نمی آیند، چون در کنترل روح القدس انجام نمی شوند.
عطایای روحانی در کنترل روح القدس عمل می کنند.
یک نوازندۀ گیتار ممکن است بسیار زیبا بنوازد و روح خدا، دل افراد را با آن سرود لمس کند.
پولس رسول در اول قرنتیان 1:12 می گوید که نمی خواهد آنها از عطایای روحانی بیخبر باشند.
چون با بکارگیری عطایای روح القدس اتحاد کلیسا حفظ شده و مسیح در آن جلال می یابد.
اجازه بدهید تا ابتدا، آیه را قرائت کنم، و بعد به بررسی کلمه به کلمه آن بپردازیم.
تفسیر آیۀ اول
اول قرنتیان 1:12 امّا درباره عطایای روحانی، ای برادران نمی خواهم شما بی خبر باشید. (ترجمۀ کلاسیک)
توجه بفرمائید که پولس سخنانش را با عبارت “اما“ شروع می کند:
اول قرنتیان 1:12 اما دربارۀ عطایای روحانی …
واژۀ یونانی “de” که در اینجا “اما” ترجمه شده، نشان می دهد که پولس، موضوع قبلی یعنی، به افتضاح کشیدن مراسم عشاء ربانی در اول قرنتیان 18:11-20 را خاتمه می دهد، و از اینجا به بعد می خواهد به مشکل جدیدی تحت عنوان عطایای روح القدس و کاربرد آنها، بپردازد، و بابهای 12 الی 14 را به آن اختصاص می دهد.
نکتۀ دیگری که باید به آن توجه کرد، عدم وجود واژۀ عطا در این آیه (آیۀ1) در زبان اصلی است.
اگر چه در ترجمۀ کلاسیک فارسی، چنین می خوانیم…
اول قرنتیان 1:12 امّا درباره عطایای روحانی، ای برادران نمی خواهم شما بی خبر باشید.
نکتۀ دیگری که باید به آن توجه کرد، واژۀ یونانی “pneumatikon”، که در ترجمۀ کلاسیک فارسی، “عطایا“ ترجمه شده.
کلمۀ یونانی “pneumatikon” ، به مفهوم “روحانیها“ یا “چیزهای روحانی“ است که در ترجمۀ هزارۀ نو “تجلیات روح“ ترجمه شده است.
ولی بدلیل پسوند “ikon” یعنی “کنترل شده“، واژۀ فوق، به مفهوم “کارهایی که توسط روح القدس کنترل میشوند“، است.
همچنین، با توجه به تکرار این واژه در اول قرنتیان 1:14، و استفادۀ عبارت یونانی “کاریزمون“، یعنی بخشش ها، بجای عطایا، در اول قرنتیان 4:12، می توان نتیجه گرفت که واژۀ “pneumatikon” یا “ روحانی ها “ به “عطایای روح“ اشاره دارد.
واژۀ یونانی “pneumatikon”، 26 بار در عهدجدید استفاده شده، که 25 بار به مفهوم کنترل یا توصیف روح القدس است.
بنابراین، عطایای روحانی یا تجلیات روح، “pneumatikon” بتوسط روح خدا کنترل و هدایت می شوند.
نکتۀ دیگری که مایلم به آن اشاره کنم عبارت “ای برادران“ است که نشان می دهد، مخاطبین پولس مسیحیان می باشد.
موضوع عطایای روح القدس به مسیحیان مربوط می شود و پولس می خواهد مطمئن باشد که اعضای کلیسای قرنتس این اصل و آموزه را کاملاً درک می کنند.
پولس، در ادامۀ آیه به مخاطبینش می گوید “نمی خواهم که شما بی خبر باشید“.
این عبارت، یک اصطلاح یونانیست که پولس بارها در رسالاتش جهت تاکید بر نکات مهم، از آن استفاده کرده است. مثلاً
در اول تسالونیکیان 13:4 در اشاره به موضوع مهمِ زندگی پس از مرگ، می گوید که “نمی خواهیم شما از حالت خوابیدگان بی خبر باشید“.
در رومیان 13:1 میگوید “نمی خواهم که شما بی خبر باشید از اینکه مکرّراً اراده آمدن نزد شما کردم“.
و در رومیان 25:11 در اشاره به موضوع مهم احیای قوم خدا می فرماید که “نمی خواهم شما از این سرّ بی خبر باشید“.
بنابراین، با استفاده از این اصطلاح می توانیم بفهمیم که موضوع عطایای روحانی چقدر برای پولس مهم بود و نمی خواست، هیچ ایمانداری، نه تنها بی خبر، بلکه درک نادرستی، از آنها و کاربردشان داشته باشد.
حال شاید بعضی بپرسند که چرا مطلبِ عطایای روحانی برای پولس اینقدر مهم بود؟
در پاسخ باید گفت که:
چون بدون عطایای روحانی کلیسا رشد نخواهد کرد، و به بلوغ روحانی نخواهد رسید.
و همانطور که در ابتدا گفته شد، بدون عطایای روح القدس، کلیسا نمی تواند فعالیت کند.
علاوه براین، با توجه به اینکه شیطان قادر به جعل عطایاست، مسیحیان موظفند که عطایای واقعی را از غیر واقعی تشخیص دهند و کاربرد صحیح و نحوۀ بدست آوردنشان را نیز بدانند.
پس تفسیر آیۀ اول چنین خواهد بود:
اول قرنتیان 1:12 ای برادران، می خواهم در خصوص تجلیات روح یا عطایایی که روح القدس به هر یک از شما می بخشد، نکاتی بنویسم، زیرا می خواهم این موضوع را بدقت درک کنید و برداشت نادرست از آن نداشته باشید. (ترجمۀ تفسیری)
تفسیر آیۀ 2
پولس در ادامۀ سخنانش در آیۀ دوم (اول قرنتیان 12) میفرماید:
اول قرنتیان 2:12 می دانید که هنگامی که امّت ها می بودید، به سوی بتهای گنگ برده می شدید بطوری که شما را می بردند. (ترجمۀ کلاسیک)
کلمۀ “امتها“ در این آیۀ از لحاظ تکنیکی یعنی غیر یهودی یا کافر (بت پرست)، اما اگر بخواهیم غیر تکنیکی آنرا در نظر بگیریم در اینجا به مفهوم غیر مسیحی است.
برای اثبات این مطلب می توان آنرا با اول تسالونیکیان 5:4 مقایسه نمود.
اول تسالونیکیان 5:4 نگذارید بدنتان مانند خدانشناسان (امتها) ، اسیر شهوات باشد. (ترجمۀ کلاسیک)
پولس در ادامۀ آیۀ دوم (اول قرنتیان 12)، با استفاده از عبارت “ به سوی بتهای گنگ برده می شدید بطوری که شما را می بردند.“ کسانی را به تصویر می کشد که قربانی یک سیستم مذهبی شدند.
این افراد، در برابر آن سیستم مذهبی، یا کم اراده و یا اصلاً بی اراده بودند.
واژه ای که در اینجا به فارسی “برده شدن“ ترجمه شده، بارها در کلام برای جابجایی زندانیان، یا به محکومیت سپردن آنان، استفاده شده است.
بعنوان مثال:
میتوان استفادۀ همین عبارت، یعنی “برده شدن“ را در مرقس 44:14 و مرقس 16:15 مشاهده کرد.
مرقس 44:14 یهودا به ایشان گفته بود: «هر که را بوسیدم ، بدانید که او کسی است که باید بگیرید. پس با احتیاط او را بگیرید و ببرید.» (ترجمۀ کلاسیک)
مرقس 16:15 پس سربازان رومی عیسی را به حیاط کاخ فرمانداری بردند و تمام سربازان کاخ را جمع کردند. (ترجمۀ کلاسیک)
بنابراین، عبارات “برده می شدید یا می بردند“، در آیۀ 2 (اول قرنتیان 12)، شخص گرفتاری را به ما نشان می دهد، که بی اختیار در حال کشیده شدن بسوی بتهای گنگ است.
این وضعیتِ دوران قبل از ایمان ما را نیز به تصویر می کشد.
پولس دارد ذهن مخاطبینش را به خاطرات دوران قبل از مسیحی شدنشان بر می گرداند.
دورۀ بی ایمانی – یعنی دوران قبل از مسیحی شدن (دورانِ اسیری / سرگردانی، دوران کشیده و رانده شدن و خارج از کنترل شدن / دورۀ بی خیالی و بی اختیاری، بطوریکه کشیده و برده می شدید).
پولس نیز این جنگ نفسانی را تجربه کرده بود. بطوریکه در رومیان چنین می گوید:
رومیان 18:7 میدانم که در من یعنی در طبیعت نفسانی من جایی برای نیکویی نیست، زیرا اگرچه میل به نیکی کردن در من هست ولی قدرت انجام آن را ندارم. (ترجمۀ مژده)
بنابراین، منظور از کلمۀ امتها اشاره به کسانی نیست که با عقل و درایت، آزادانه به نتیجه ای رسیده، راهی را انتخاب کرده باشند، بلکه در اشاره به افراد بیچاره و درمانده ای است که اسیر خدایان گنگ بودند.
متاسفانه، امروزه نیز، این گونه اسارتها در بین مسیحیان اسمی دیده می شود.
بسیاری از مردم هستند که نمی خواهند از زندگی بی بندبار و اسارتهای گناه آلودی که دارند دست بکشند و مسیح را پیروی کنند.
بطوریکه سالها به کلیسا می آیند و به خیال خود ایماندار هستند، اما زندگیشان نشان می دهد که، مثل افراد خدا نشناس، بویی از ایمان و اطاعت از کلام خدا نبرده اند.
پولس رسول در رومیان باب 6 میگوید که اینها اسیر و بردۀ گناهند.
هوس و اسارتهایشان، آنها را به پرستش بتها یا خدایان می کشاند.
کافیست به جامعۀ امروزی خودمان نگاه کنیم،
خواهیم دید که هر کس در پرستش چیزیست. برای یکی پول و مادیات، دیگری یک خواننده یا هنرپیشۀ مرود علاقه اش، یا شغلش …
در کلیسای قرنتس، برخی اعضا به بت پرستی یعنی خدایان گنگ، کشیده شده بودند.
پولس به بتهای گنگ اشاره می کند که نه قادر به سخن گفتن و نه جوابگویی بودند.
شخص مذهبی که خدای حقیقی را نمی شناسد، به سوی بتها کشیده می شود، و هرگز طعم آزادی واقعی را نخواهد چشید و پسر خدای زنده را نخواهد شناخت.
اول قرنتیان 19:10 میگوید:
اول قرنتیان 19:10 پس منظورم چیست ؟ آیا منظورم اینست که این بتها واقعاً خدا هستند؟ و یا اینکه قربانی هایی که به آنها تقدیم می شوند، ارزشی دارند؟ به هیچ وجه !
در غلاطیان 8:4 میخوانیم که:
غلاطیان 8:4 شما غیریهودیان ، پیش از آنکه خدای حقیقی را بشناسید، خدایان خیالی خود یعنی بتها را بندگی می کردید.
افسسیان 17:4 نیز در این رابطه میگوید:
افسسیان 17:4 بنابراین ، از جانب خداوند به شما می گویم که دیگر مانند کسانی که هنوز نجات نیافته اند، زندگی نکنید، چون ایشان کور و گمراه هستند و دل سنگشان پر از ظلمت است . ایشان از حیات خدا دورند، زیرا فکر و دل خود را به روی خدا بسته اند؛ در نتیجه نمی توانند راه های خدا را تشخیص دهند.
پس، تاریکی، نابینایی، بیگانگی و گنگی، مشخصات پرستنده ای است که تولدتازه ندارد.
تیطس 3:3 نیز شخص بی خدا را اینگونه تصویر میکند:
تیطس 3:3 ما نیز زمانی نادان و یاغی و گمراه و اسیر شهوتها و لذتهای ناپاک بودیم . زندگی ما پر بود از کینه و حسادت ؛ همه از ما نفرت داشتند، ما نیز از همه متنفر بودیم .
اول پطرس 3:4 میگوید:
اول پطرس 3:4زیرا در گذشته، به قدر کافی وقت خود را همراه خدانشناسان، صرف اعمالناپاک کردهاید و عمر خود را در بیبند و باری، شهوترانی، مستی، عیش ونوش، بتپرستی و گناهان شرمآور، تلف نمودهاید.
پس نتیجه ای که میتوان از این آیات گرفت این است که شخصی که تولد تازه و نجات ندارد، وضعیت اسفباری دارد. مثل قربانی شریر است، و بسوی بتهای گنگی که نمی توانند به او پاسخگو باشند، کشیده می شود.
این مشکل تمام بت پرستانیست که در سراسر دنیا خدای حقیقی را پرستش نمی کنند، می باشد.
کلمۀ یونانی که در اینجا “کشاندن“ یا “بردن“ ترجمه شده در دوم تیموتاوس 6:3 نیز استفاده شده و حاکی از این است که شخص، بدون اختیار بکاری کشیده می شود.
دوم تیموتاوس 6:3 زیرا که از اینها هستند آنانی که به حیله داخل خانه ها گشته، زنان کم عقل را اسیر می کنند که بار گناهان را می کشند و به انواع شهوات ربوده می شوند.
با توجه به آنچه که تا کنون بیان شد میتوان آیۀ دوم را اینگونه تفسیر کرد:
شما عادت داشتید مثل بت پرستان، تحت کنترل ارواح شریر با حالت خلسه و شوری، که ویژگی ادیان جادوگریست، پرستش کنید.
هدف پولس از اشاره به این مطلب این است که به اعضای کلیسای قرنتس، تذکر دهد که نباید آن روشهای غلط بت پرستی را وارد کلیسا کنند.
بعبارتی روش قدیمی، روشی بود که با بی اختیار و خلسه گی انجام می شد. عبادتی بی اراده بود و شما خود را به آن سپرده بودید، اما اکنون دیگر نباید آن عبادت غلط را وارد کلیسا کنید.
اعضای کلیسای قرنتس قادر به تشخیص بین اعمالی که از ارواح شریر بود، با تجلیات روح را نداشتند.
در جلسات عبادتی آنها همه چیز اتفاق می افتاد. کلاً دچار هرج و مرج و بی نظمی شده بودند بطوریکه اعمال شیطانی را بجای کار روح القدس اشتباه می گرفتند.
حالاتی مثل از خود بیخود شدن، حملات ناگهانی و خارج از کنترل شدن هیچگاه عطای روح در پرستش خدا نبوده و نیست. اگر کسی ادعا کند که بوسیلۀ روح القدس از خود بیخود شده (یا مست شده) ممکن است این حالت به او دست داده شده باشد، اما، قطعاً توسط روح القدس نیست.
اگر دیدید که کسی ناخودآگاه خندید، لرزید، افتاد یا هر حرکت خارج از کنترل دیگری انجام داد، هیچگاه نباید این گونه اعمال را به روح القدس نسبت بدید.
چون روح القدس هرگز کسی را از کنترل خارج نمی کند، بلکه این روش بت پرستان است.
هدف پولس از نوشتن آیۀ دقیقاً همین مطلب است که روح خدا هرگز با بی نظمی، اغتشاش و هرج و مرج، عمل نمی کند.
بلکه درست برعکس، کلام خدا می گوید که در عبادت کلیسایی باید همه چیز با انتظام و شایستگی انجام شود.
عزیزان هر عمل عجیب و غریبی که در کلیسا اتفاق می افتد، تقصیر روح القدس نیست. در کلیسای قرنتیان عده ای بودند که تحت کنترل ارواح شریر عمل می کردند و قاطی ایمانداران شده بودند.
شیطان هم چون می دید که در جلسات کلیسایی هیچ حساب کتابی در کار نیست، و همه آزادند هر کاری که می خواهند بکنند، به اصطلاح ما ایرانیها، از آب گل آلود سوء استفاده می کرد و جلسات را به آیۀ 3 می کاشند.
تفسیر آیۀ 3
اول قرنتیان 3:12 پس شما را خبر می دهم که هر که متکلّم به روح خدا باشد، عیسی را اَناتیما نمی گوید و احدی جز به روح القدس عیسی را خداوند نمی تواند گفت.
دو روش آزمون تشخیص عطای واقعی از غیر واقعی
در اینجا پولس رسول اولین اصل در تشخیص عطایای روحانی را مطرح می کند.
او برای تشخص بین عطایای واقعی از عطایای کاذب، دو آزمون به روش منفی و مثبت را ارائه می دهد.
آزمون به روش منفی – لعنت کردن عیسی
ابتدا به روش آزمون منفی می پردازیم.
پولس در بخش اول آیه می گوید
اول قرنتیان 3:12 … ” هر که متکلّم به روح خدا باشد، عیسی را اَناتیما نمی گوید ” …
ظاهراً از این آیه می توان دریافت که، عده ای در عبادت کلیسایی عطایای روحانی شان را به نمایش گذاشته و همزمان نیز به عیسی مسیح کفر می گفتند. یعنی، در حین تکلم به زبانها به عیسی مسیح کفر می گفتند.
جالب اینجاست که اعضای کلیسا، قدرت تشخیص اینکه این عمل نمیتواند از روح القدس باشد، را نداشتند، چون آنها قضاوتشان بر حسب آنچه تجربه می کردند بود، نه بر مبنای درست یا غلط بودن محتوای آن.
برای بعضی ها فقط کافی بود که عملی در کلیسا انجام می شد، هر چه می بود، چون در کلیسا اتفاق می افتاد از نظر آنها قابل قبول بود.
بعنوان مثال:
اگر یکی توی کلیسا برقصه، بهش میگن رقص در روح، توی کلیسا بخنده میگن خندۀ مقدس و الی آخر.
حال بپردازیم به آنچه پولس در آیۀ 3 اشاره می کند:
از آنجائیکه قبلاً هم اشاره شد، بدلیل بی نظمی در جلسات عبادتی کلیسای قرنتس، همه بطور همزمان مشغول کاری بودند.
بعنوان مثال:
یکی مشغول سرود خواندن در روح بود، دیگری بلند بلند به زبانها سخن می گفت، یکی دیگر در حال نبوت کردن بود و یکنفر هم با صدای بلند کلام علم را اعلام می کرد.
علاوه بر اینها، در آن اوضاع آشفته، عده ای در حالت خلسه و هیجان مشغول کار خودشان بودند، که در آن میان، شخصی تحت کنترل روح بد یا ارواح شریر، مسیح را کفر می گفت.
احتمالاً، شخصی که مسیح را لعنت می کرد، از دید اعضای کلیسای قرنتس، یک ایماندار صاحب عطایا بود، به همین دلیل نسبت به این عمل او (یعنی لعنت کردن مسیح) مشکوک نمی شدند.
شاید هم عده ای بخود می گفتند که اینجا کلیساست و هر اتفاقی که می افتد حتماً تحت تاثیر روح القدس است.
البته باید یادآور شد که، هر چه در کلیسا اتفاق می افتد، لزوماً مورد تائید روح خدا نیست، همانطور که هر کس عضو کلیسایی باشد، لزوماً مسیحی نیست.
فراموش نکنید که شیطان نه تنها در کلیسا حضور دارد، بلکه بسیار فعال است، و امکان دارد برخی از اعمال خارق العاده ای که در کلیسا رُخ می دهد تحت تاثیر ارواح شریر باشد!
در کلیسای قرنتیان عده ای بودند که تحت تاثیر ارواح ناپاک، نئشجات و مشروبات الکلی، از خود بیخود می شدند و با حالت خلسه و مستی، مسیح را لعنت می کردند.
البته این امکان هم وجود دارد که، شخصی که مسیح را لعنت می کرد یک یهودی بوده باشد. چون “اناتیما“ یک کلمۀ متداول عبری، به مفهوم “به نابودی سپردن“ است.
در واقع واژۀ سنگینی بود که برای لعنت کردن بکار گرفته می شد.
شاید بعضی سوال کنند که، چرا یک یهودی بخواهد این واژه را برای عیسی مسیح بکار بگیرد؟
پاسخ آنرا میتوان در تثنیه 23:21 یافت.
تثنیه 23:21 آنکه بر دار آویخته شود ملعون خدا است.
یهودیان بر طبق این آیه، معتقد بودند، شخصی که بدار آویخته می شود از طرف خدا، ملعون میباشد.
به همین دلیل، به عیسی لعنت می فرستادند.
احتمالاً پولس رسول، قبل از ایمانش، در اعمال 11:26 مسیحیان را به همین دلیل وادار می کرد تا به عیسی مسیح کفر بگویند.
اعمال 9:26-11 ”من هم زمانی معتقد بودم که باید پیروان عیسای ناصری را آزار داد. از این جهت ، به دستور کاهنان اعظم ، مسیحیان زیادی را در اورشلیم زندانی کردم . وقتی به مرگ محکوم می شدند، من نیز به ضد ایشان رأی موافق می دادم. در همه کنیسه ها بارها مسیحیان را با زجر و شکنجه وادار می کردم به مسیح کفر بگویند.. (ترجمۀ تفسیری)
پس تا اینجا یک شخص یهودی را در کلیسای قرنتس داریم که بر عیسی لعنت می فرستد و خود را مسیحی می داند.
حال سوالی که پیش میآید اینست که چطور ممکن است چنین شود؟ این اصلاً منطقی نیست!
آقای دکتر مک آرتور در پاسخ می گوید که در تفسیر این بخش 15 نظر مختلف وجود دارد.
مشخص نیست که چرا ایمانداران اجازۀ چنین کاری را به آن شخص می دادند، اما یک احتمال وجود دارد و آن اینست که در کلیسای قرنتیان یک تعلیم غلط (بدعت آمیز) آرام آرام وارد کلیسا شده بود.
این تعلیم بدعت آمیز الوهیت مسیح و شایستگی او را برای نجات بخشیدن تکذیب می کرد.
رسالات اول یوحنا و کولسیان به این تعلیم بدعت آمیز اشاره کرده اند که در آن مناطق پخش شده بود.
این آموزۀ بدعت آمیز، در قرن دوم به Ostracism معروف شد، که به نوعی تبعید یا محرومیت اشاره دارد، که ظاهراً اعضای کلیسای قرنتس را نیز آلوده کرده بود.
به آیه 3 توجه داشته باشید که آن شخص بر عیسی لعنت میفرستد نه مسیح.
این گروه بدعتگزار، عیسای انسان، را از مسیح جدا می دانستند.
این نظریۀ ناستیک ها نیز بود، که مسیح، روح سرگردانی در فضا بود که هنگام تعمید آب بر عیسی قرار گرفت و درست قبل از مصلوب شدنش از او برداشته شد.
پس، عیسی مثل یک مجرمِ ملعون شده، بدار آویخته شد. پس عیسی و نه مسیح، به صلیب کشیده شد.
بهمین دلیل برای اعضای کلیسای قرنتیان، قیام مسیح از مردگان قابل درک نبود. از این جهت، پولس رسول در باب 15 تماماً در رابطه با شرح قیام مسیح می پردازد و میگوید:
اول قرنتیان 14:15 و اگر مسیح برنخاست، باطل است وعظ ما و باطل است نیز ایمان شما.
پس احتمال دارد که تحت تاثیر این تعلیم بدعت آمیز با اعتقاد اینکه عیسی یک انسان کاملاً جدا از مسیح (روح) بود، بنابراین تصور آنان این بود که با لعنت کردن عیسی، مسیح جلال یافته را تائید می کردند.
نکتۀ دیگری که ذکر آن بسیار حائز اهمیت است، در اول قرنتیان 22:16 در پاسخ به کسانیکه عیسی را لعنت میکردند چنین میگوید.
اول قرنتیان 22:16 اگر کسی عیسی مسیح خداوند را دوست ندارد، اَناتیما باد. ماراناَتا.
در اینجا پولس رسول با اشاره به “عیسی مسیح خداوند” در واقع میگوید که برای ایمان به او باید کُل مجموعه را باور داشته باشید.
یعنی عیسی + مسیح + خداوند و اینها از هم تجزیه ناپذیرند.
پولس در آیۀ بعد یعنی آیۀ 23 نیز عیسی مسیح خداوند را تکرار می کند و در آیۀ 24 نام مسیح عیسی را می آورد.
بنابراین آنچه می خواهد بگوید این است که اگر شخصی عیسی مسیح خداوند را نپذیرد یعنی، باور نداشته باشد که تمامی پری خدا در عیسی بود در زیر لعنت می باشد.
یا اینکه اگر بگوید که من به مسیح ایمان دارم اما عیسی فقط یک پیامبر بود در واقع تجسم خداوند عیسی مسیح را رد نموده است.
پس تا اینجا، قضیه از این قرار است که بعضی تحت تاثیر یک تعلیم غلط عیسای تاریخی را انسان و مسیح را یک روح سرگردان در فضا می دانستند، و منکر تجسم خدا بودند.
پولس می گوید، کسی نمی تواند مسیح را از عیسی جدا کند. اگر او قیام نمیکرد ما نیز امید نمی داشتیم. پولس در رسالۀ بعدی خود، یعنی دوم قرنتیان 3:11-4 که چند ماه بعد نوشته شد، چنین می گوید:
دوم قرنتیان 3:11- 4 اما می ترسم که شما از محبت و اخلاصی که نسبت به مسیح دارید، منحرف شوید، درست همانطور که شیطان در باغ عدن حوا را فریب داد. ترس من به این سبب است که شما خیلی ساده و زودباورید و هرکس هر چه بگوید، فوراً باور می کنید. حتی اگر عیسای دیگری را معرفی کنند، غیر از آنکه ما به شما معرفی کردیم ، یا درباره روح دیگری سخن گویند، غیر از آن روح القدس که خدا به شما عطا کرده ، و یا راه دیگری برای نجات پیش پای شما قرار دهند، شما همه را باور می کنید. (ترجمۀ تفسیری)
اشارۀ پولس در این آیات، به فاسد شدن درک اشخاص از شخصیت مسیح است.
او در واقع به ایمانداران هشدار می دهد که مواظب باشند، فریب نخورند و به عیسای دیگری ایمان نیاورند.
اجازه ندهند کسی فکرشان را نسبت به عیسی مسیح خداوند فاسد کند.
منظور پولس از سادگی ای که در مسیح است، تجزیه ناپذیر بودن شخصیت و ماهیت عیسی مسیح خداوند می باشد.
در واقع پولس در اینجا به صراحت میگوید که اگر بخواهیم تشخیص بدهیم که عطایی از خداست یا نه، اولین آزمایش این است که بفهمیم آن شخص، مسیح را چگونه می شناسد، او را که میداند و در مورد او چه میگوید؟
آزمون به روش مثبت – عیسی مسیح خداوند
پولس در ادامۀ آیۀ 3 (اول قرنتیان 12)، آزمون دوم، تحت عنوان آزمون به روش مثبت را ارائه می دهد و چنین می گوید.
اول قرنتیان 3:12 پس شما را خبر می دهم که … احدی جز به روح القدس عیسی را خداوند نمی تواند گفت.
بعبارتی، پولس می گوید که: اگر شخصی با تمام وجودش عیسی مسیح را خداوند خود اعتراف کرد، آنگاه خواهید دانست که این اعتراف از روح القدس می باشد.
اما موضوع به این سادگی ها نیست. چون فقط کلمات یا اعتراف شفاهی شخص نیست که ایماندار بودن او را ثابت می کند، بلکه سرسپردگی او به این اعتراف نیز باید در او دیده شود.
عیسی مسیح در این رابطه چنین می فرماید:
متی 21:7-23 «نه هر که مرا “خداوند، خداوند” گوید داخل ملکوت آسمان گردد، بلکه آنکه اراده پدر مرا که در آسمان است به جا آورد. بسا در آن روز مرا خواهند گفت: “خداوندا، خداوندا، آیا به نام تو نبوّت ننمودیم و به اسم تو دیوها را اخراج نکردیم و به نام تو معجزات بسیار ظاهر نساختیم؟” آنگاه به ایشان صریحاً خواهم گفت که “هرگز شما را نشناختم! ای بدکاران از من دور شوید!” (ترجمۀ کلاسیک)
لوقا 46:6 «و چون است که مرا خداوندا خداوندا می گویید و آنچه می گویم بعمل نمی آورید. (ترجمۀ کلاسیک)
در آیۀ 3 (اول قرنتیان12) پولس می فرماید که هیچ کس او را نمی تواند “خداوند” بخواند.
واژه ای که در زبان یونانی “خداوند“ ترجمه شده “kurios” میباشد که همان “یهوه“ عهدعتیق است. بنابراین، پولس در اینجا وقتی میگوید “عیسی را خداوند بگوید“ یعنی، عیسی که انسان است را خدا بداند، که این کاملاً مخالف عقیدۀ ناستیکهاست.
بنابراین، بر اساس آنچه پولس در آیۀ 3 می گوید، آزمایش اینکه از کجا می توان عطای روح القدس را در یک شخص تشخیص دهیم، این است که او باید عیسی مسیح را خداوند بداند و در اطاعت او زندگی کند.
البته علائم دیگر نیز وجود دارد، اما این آغاز کار است.
موضوع درس آینده، منشاء عطایای روحانی را از اول قرنتیان 4:12-7 می باشد.
فیض و برکت خدا با همۀ شما باشد و بماند.