عطایای روحانی و کاربرد آنها (8)

عطایای موقت (قسمت اول)

(اول قرنتیان 10:12)

جلسۀ گذشته بررسی عطایای دائمی رو خاتمه دادیم و این درس می خواهیم از اول قرنتیان 9:12-10  به بررسی قسمت اول عطایای موقت بپردازیم.

اول قرنتیان 9:12-10 به یکی ایمان می بخشد و به دیگری قدرت شفا دادن. به یکی قدرت معجزه و به دیگری قدرت نبوّت و به سومی عطیه تشخیص ارواح عطا می کند. به یکی قدرت تکلّم به زبانها و به دیگری قدرت ترجمه زبانها را می بخشد.

عطایای روح القدس که در این آیات نام برده شده، چهار عطای موقت هستند که موضوع مورد بحث ما می باشند، و از این قرارند:

چهار عطای موقت

1) عطای شفا

2) عطای معجزه

3) عطای زبانها

4) عطای ترجمۀ زبانها

قبل از اینکه به بررسی عطای شفا بپردازیم، بهتر است که در رابطه با عطای معجزه، دو نکته رو روشن کنیم.

پس ابتدا به موضوع عطای معجزه می پردازیم.

1) عطای معجزات

اولین نکته اینکه هدف ما از مطالعۀ این بخش، یعنی عطایای موقت، این نیست که بگوئیم خدا دیگر قادر به انجام معجزه نیست یا اینکه او دیگر تمایلی به انجام آن ندارد.

البته که خدا هر کاری که اراده کند میتواند انجام دهد. اگر او اراده کند که کاری بر خلاف قانون طبیعت انجام دهد آن کار را خواهد کرد.

فراموش نکنیم، خلقت تازه ای که یک شخص توسط ایمان به عیسی مسیح از خدا می یابد، یک معجزه است. پس، خدا همیشه در حال معجزه کردن است.

بنابراین، قصد ما از مطالعۀ عطایای موقت، محدود کردن کار خدا نیست، بلکه، هدف اصلی، طبقه بندی و مطالعۀ کارهای خداست.

دومین نکته داشتن یک تعریف مشخص از معجزه می باشد.

برخی یافتن یک جای خالی برای پارک کردن اتومبیلشان را یک معجزه میدانند.

عده ای هم قبول شدن در یک امتحان، یا پیدا کردن یک کار مناسب را معجزه میدانند.

اما از دیدگاه کتاب مقدس:

معجزه یعنی دخالت خارق العادۀ خدا در قوانین طبیعی.

 

همه می دانیم که خدای قادر مطلق توانایی انجام هر کاری را دارد. در کتابمقدس شاهد اعمال عجیب او هستیم. زنده شدن مردگان، شفای کوران، باز شدن دریا، شناور شدن تبر بر روی آب و صدها اعجاز دیگر، تماماً حاکی از این حقیقت هستند، که خدای قادرِ مطلق، حی و حاضر در بین ماست.

قبل از اینکه به بررسی عطای معجزه بپردازیم خوب است که مفهوم آن را بهتر درک کنیم.

مناسب ترین راه برای این کار مطالعۀ کارهای عیسی مسیح می باشد، چون او برترین معجزه گر تاریخ است.

آقای B. B. Warfield کتابی تحت عنوان معجزات جعلی یا Counterfeit Miracles نوشته که در ابتدای آن چنین میگوید.

“هنگامیکه عیسی مسیح به دنیای ما آمد، آسمان را نیز با خود به زمین کشاند. معجزاتی که خدمت او را همراهی میکردند، مثل هاله ای از جلال بود، که با خود از ملکوت به همراه آورده بود. در روایات آمده، که عیسی مسیح در سرزمین فلسطین آنقدر معجزه کرد که در مدت 3 سال، بیماری و مرض از آن سرزمین رخت بر بسته بود. شاید این گفته به نظر اغراق آمیز به نظر برسد، اما نباید این گفتۀ لوقا که عیسی مسیح دائم به اعمال نیک مشغول بود را دست کم گرفت. مسیح با قدرت الهی اش کلیسایش را بنا نمود و ادامۀ ماموریتش را به رسولانی، که از قبل برگزیده بود سپرد.” انتهای نقل قول.

در اینجا باید به هدف از معجزات مسیح توجه کنیم.

یوحنای رسول پس از تبدیل آب به شراب که اولین معجزۀ مسیح در قانای جلیل بود، در این رابطه چنین می گوید:

یوحنا 11:2 و این ابتدای معجزاتی است که از عیسی در قانای جلیل صادر گشت و جلال خود را ظاهر کرد و شاگردانش به او ایمان آوردند. (ترجمۀ کلاسیک)

از این آیه می توان نتیجه گرفت که عیسی مسیح برای ظاهر کردن جلالش معجزه می کرد.

بعبارتی، “ظاهر کردنِ جلال مسیح، به آشکار کردنِ ماهیت و صفات الهی او اشاره می کند.

پس، مسیح با معجزاتش، الوهیت خود را ظاهر می کرد.

بنابراین، معجزات علائمی هستند که هویت و کارهای خدا را تائید می کنند.

قصد و هدف معجزات مسیح، همیشه آشکار شدن جلال و هویت او بوده و هست.

عیسی مسیح در یوحنا 36:5 در این رابطه چنین فرمود:

یوحنا 36:5 من شاهدی بزرگتر از یحیی دارم: کارهایی که پدر به من سپرده است تا انجام دهم، بر این حقیقت شهادت می دهند که پدر مرا فرستاده است. (ترجمۀ کلاسیک)

بعبارتی عیسی مسیح در اینجا به مخاطبینش می گوید، اگر می خواهید مرا بشناسید به شاهدی که از یحیی بزرگتر است، یعنی معجزاتش، توجه کنید.

آیۀ دیگری که به هدف از معجزات مسیح اشاره دارد یوحنا 30:20-31 می باشد که می فرماید:

یوحنا 30:20-31 عیسی معجزاتِ دیگرِ بسیار نزد شاگردان نمود که در این کتاب نوشته نشد. لیکن این قدر نوشته شد تا ایمان آورید که عیسی، مسیح و پسر خدا است و تا ایمان آورده به اسم او حیات یابید. (ترجمۀ کلاسیک)

یوحنای رسول از معجزات بسیاری که عیسی مسیح انجام داد، در انجیلش فقط به هشت معجزه اشاره می کند و در اینجا می گوید که هدف اصلی از ثبت معجزات این بود که مخاطبینش به خداوندی مسیح ایمان آورند.

پطرس نیز در موعظۀ بی نظیرش در عیدپنطیکاست، برای اینکه به یهودیان ثابت کند که عیسی مسیح از جانب خدا آمده، به معجزاتش اشاره می کند.

اعمال 22:2 «حال، ای مردان اسرائیلی به من گوش دهید! همانطور که خود نیز می دانید، خدا بوسیله عیسای ناصری معجزات عجیب ظاهر کرد تا به همه ثابت کند که عیسی از جانب او (خدا) آمده است. (ترجمۀ کلاسیک)

بنابراین، آیات و معجزاتی که از عیسی مسیح صادر می شد، ماموریت و هویت او را مکشوف می کردند. به عبارتی آیات و معجزات در عهدعتیق و عهدجدید، وسیله ای برای مکاشفۀ خدا بودند.

حال که به هدف از انجام معجزات پی بردیم، توجه شما رو به عصر یا دورانی که آیات و معجزات صورت می گرفتند، جلب می کنم.

دوران معجزات

این نکته بسیار حائز اهمیت است که بدانیم، آیات و معجزات توسط خدا در عصر یا دورانِ معینی صورت می گرفتند.

عیسی مسیح از 33 سالی که بر روی این کرۀ خاکی زندگی کرد، 30 سال از زندگی اش را بدون معجزه گذراند.

البته در کتب غیر معتبرِ اپُکریفا آمده که عیسی مسیح در دوران کودکی اش از یک بچه عصبانی میشود و با کلامی که از دهانش صادر میشود او را میکشد. یا اینکه در جای دیگر نوشته شده که او با گل کبوتر میساخته و با یک فوت به آنها جان میبخشید و بعد رهایشان میکرد. برخی دیگر میگویند که وقتی عیسی مسیح در کارگاه نجاری پدرش کار میکرد با معجزه اجسامی خلق میکرده.

اما هیچکدام از این روایاتِ افسانه ای حقیقت ندارند چون در انجیلِ یوحنا 11:2 می خوانیم که اولین معجزۀ عیسی مسیح، تبدیل آب به شراب بود.

یوحنا 11:2  این معجزه عیسی در دهکده قانای جلیل ، اولین نشانه قدرت دگرگون کننده او بود و شاگردان ایمان آوردند که او واقعا همان مسیح است . (ترجمۀ تفسیری)

به عبارتی، یوحنای رسول شهادت می دهد که عیسی مسیح قبل از این، هیچ معجزه ای انجام نداد.

سرگذشت زندگی عیسی مسیح، مثل داستان تخیلی سوپرمن نیست، که از همان ابتدای کودکی شروع به کارهای خارق العاده کند، عیسی مسیح مثل هر کودک دیگری رشد و نمو کرد، و هنگامیکه زمانش رسید، ماموریتش را آغاز کرد و برای اثبات سخنانش و ظاهر نمودن جلالش اقدام به انجام آیات و معجزات نمود. 

بنابراین، خدا در اعصار و دورانِ مختلفِ تاریخ، هدف های خاصی را دنبال می کند.

بعنوان مثال:

خدا برای ثابت نمودن به فرعون که موسی از طرف خدای حقیقی می آید و پیامش حقیقت دارد، عصای موسی را به مار تبدیل کرد.

خدا برای مجبور کردن فرعون در رها کردن قوم اسرائیل، مصریان را به بلاها مبتلا ساخت.

همچنین، برای ثابت کردن به قوم برگزیده اش، که او نجات دهندۀ آنان است، دریا را باز کرد تا از آن عبور کنند و لشکریان فرعون را در آن غرق نمود.

پس در عهدعتیق نیز، خدا در طی قرون متمادی، با انجام معجزات شگفت انگیزش، جلال، هویت، صفات و اراده اش را برای مردم آشکار می کرد.

آغاز دوران معجزات در عهدجدید، هنگامی است که عیسی پس از تعمید آب، خدمتش را همراه با آیات و معجزاتی که الوهیت او را ثابت میکردند شروع کرد.

باید توجه داشته باشیم که مسیح هر معجزه ای را با هدفی خاص انجام داد.

پس، آیات و معجزات نه تنها هدفی خاصی را دنبال می کردند، بلکه دوره یا عصر مشخصی نیز، داشتند.

بطوریکه، پس از تکمیلِ کتب عهدعتیق، خدا 400 سال سکوت می کند و در این دوران هیچ معجزه ای صورت نمی گیرد، آنگاه دورۀ عهدجدید، همراه با آیات و معجزات آغاز می شود.

قبلاً به آیات یوحنا 30:20-31 اشاره کردیم. نکتۀ جالب در این آیات این است که عیسی برای آشکار نمودن الوهیتش نزد شاگردان و ایمان آورن آنها، معجزات انجام  می داد.

نکتۀ دیگر اینکه، معجزه برای آشکار کردن الوهیت مسیح و ایمان آوردن آنانی است که خدا از پیش برگزیده است.

البته باید توجه داشت که  معجزات قادر به نجات افراد نمی باشد. خدا هرگز برای رستگاری مردم، معجزه نکرد. اگر اینطور می بود تمام کسانیکه معجزات خدا را مشاهده کردند، باید نجات می یافتند.

این هم یک نکتۀ دیگر، که انجام معجزات نه تنها دارای اهداف و دورۀ خاصی است بلکه مکان مشخصی را نیز شامل می گردد.

به این دلیل است که عیسی در بعضی مناطق معجزات نمی کرد.

متی 54:13 و 58 و چون به وطن خویش آمد، ایشان را در کنیسه ایشان تعلیم داد، به قسمی که متعجّب شده، گفتند: «از کجا این شخص چنین حکمت و معجزات را بهم رسانید؟ … و بسبب بی ایمانی ایشان معجزه بسیار در آنجا ظاهر نساخت. (ترجمۀ کلاسیک)

همانطور که در این آیات مشاهده می کنیم خدا در همۀ مناطق آیات و معجزات به ظهور نرساند.

نتیجه اینکه، با گذشت زمان، خداوندی عیسی مسیح با استدلال و شواهد زیادی به اثبات رسید و ثبت شد، ماموریت مسیح و رسولان نیز خاتمه یافت و عصر یا دوران آیات و معجزات به سر رسید.

به عبارتی، تمام کسانی که عطای معجزه داشتند، از جمله عیسی مسیح، رسولان، انبیا و نویسندگان عهدجدید، ماموریتشان را به انجام رساندند و دورۀ خود را سپری کردند.

پس، اگر امروزه کسی ادعا کند که نبی است یا از طرف خدا پیامی دارد نیازی نداریم که از او معجزه ببینیم چون کافیست پیامش را با کلام خدا مقایسه کنیم. اما در آن زمان چنین استانداردی، یعنی کلام ثبت شدۀ خدا، وجود نداشت.

در دوران مسیح و کلیسای اولیه دو گروه بودند که عطای معجزه داشتند، اول خود مسیح و بعد رسولان و تمام کسانیکه بر بنیاد رسولان، کلیسا را بنا می کردند.

اما بعضی اسرار بر این دارند که دوران آیات و معجزات خاتمه نیافته و خدا هنوز مثل گذشته مشغول انجام آیات و معجزات از دست برخی مسیحیان می باشد، و برای این منظور از آیاتی اشاره می کنند که به بررسی چند نمونه از آنها می پردازیم.

اولین آیاتی که برخی به اشتباه استفاده می کنند مرقس 17:16-18 می باشد.

مرقس 17:16-18 و این آیات همراه ایمانداران خواهد بود که به نام من دیوها را بیرون کنند و به زبانهای تازه حرف زنند و مارها را بردارند و اگر زهر قاتلی بخورند، ضرری بدیشان نرساند و هرگاه دستها بر مریضان گذارند، شفا خواهند یافت.»

در این آیه، مسیح با شاگردانش مستقیماً سخن می گوید، و به آنها ماموریت بزرگ بشارت و تعلیم کلام، یا بعبارتی بنای شالودۀ کلیسا را می دهد. در آیۀ 18 به آنها میگوید در این ماموریت خطیر، آیات و معجزات، شما را همراهی خواهند کرد.

بنابراین، اگر امروزه ما در قرن بیست و یکم، بشارت یا تعلیم میدیم و هیچ کدام از این اتفاقات رُخ  نمی دهد، تعجب نکنید،

چون، عیسی مسیح به توسط این آیات مستقیماً به رسولان و پیروانش ماموریتی سپرد تا کلیسای اولیه را  بر مبنای تعالیمی که به آنها آموخته بود، بنا کنند.

توجه کنید که در آیۀ 19 عیسی مسیح بلافاصله بعد از این فرمان، به آسمان صعود می کند و بدست راست خدا می نشیند. آیۀ 20 مسئله را کاملاً روشن می سازد، بطوریکه می فرماید:

مرقس 20:16 شاگردان به همه جا رفته ، پیغام انجیل را به همه رساندند. خداوند نیز با ایشان کار می کرد و با معجزاتی که عطا می نمود، پیغام ایشان را ثابت می کرد. (ترجمۀ تفسیری)

بله خدا در هر جا با آیات و معجزات و عجایب، پیام شاگردان را ثابت می کرد.

به سه واژۀ آیات، معجزات و اعمال عجیب“، که در زبان اصلی آمده اند، دقت کنید.

در واقع معجزات، آیات یا نشانه هایی هستند که به مکاشفات خدا اشاره می کنند و در فکر مردم باعث شگفتی می شوند.

پس، خدا پیام و تعالیم شاگردان را در هر جایی، با آیات یا نشانه هایی تائید می کرد.

حال، بیایید به اعمال 3:14 نگاهی بیاندازیم.

اعمال 1:14-3 در شهر قونیه نیز پولس و برنابا به عبادتگاه یهود رفتند و چنان با قدرت سخن گفتند که عده زیادی از یهودیان و غیریهودیان ایمان آوردند. اما یهودیانی که به پیغام خدا پشت پا زده بودند، غیریهودیان را نسبت به پولس و برنابا بدگمان ساختند و تا توانستند از آنان بدگویی کردند. باوجود این ، پولس و برنابا مدت زیادی آنجا ماندند و با دلیری پیغام خدا را به مردم اعلام نمودند. خداوند نیز به ایشان قدرت داد تا معجزاتی بزرگ و حیرت آور انجام دهند تا ثابت شود که پیغامشان از سوی خداست. (ترجمۀ تفسیری)

همانطور که خوانده شد، از آنجائیکه کلیسا در حال تاسیس بود، خدا به خاطر اثبات پیام پولس و برنابا در بین غیریهودیان، معجزات بزرگ و حیرت آور به ظهور رساند.

علاوه بر این، پولس نیز برای اثبات رسالتش، از قوات و معجزات بعنوان علامات رسولان یاد می کند.

دوم قرنتیان 12:12 بدرستی که علامات رسول در میان شما با کمال صبر از آیات و معجزات و قوّات پدید گشت.

در کلیسای اولیه، خدا عطای معجزه را به رسولان و همکاران آنها بخشیده بود. خدا هرگز این عطا را برای افراد دیگری به کار نگرفت.

پس رسولان و آنهایی که رسولان با دست گذاری آنها را به همکاری نصب می کردند، این عطا را داشتند.

به عبارت “علاماتِ رسولان” در دوم قرنتیان 12:12 توجه کنید. در زبان اصلی از لحاظ دستوری، حرف تعریف به کار گرفته شده که اشاره به علاماتی خاص دارد.

در زبان انگلیسی به این علامات “The signs of an apostle” می گویند، یعنی علاماتی هستند که ویژۀ مقام رسولان می باشند. در اینجا منظور از رسولان، شاگردان مسیح و رسولان کلیساها یعنی همکاران آنها می باشد.

این افراد گروهی بودند که عطای معجزات داشتند.

آیۀ دیگری که باید به آن توجه کرد، عبرانیان 3:2 می باشد:

عبرانیان 3:2 چگونه امکان دارد که ما از مجازات بگریزیم، اگر نسبت به چنین نجات عظیمی بی اعتنا باشیم؟ زیرا این مژده را ابتدا عیسای خداوند اعلام نمود، و بعد کسانی که آن را از دهان او شنیدند، آن را برای ما تائید کردند. (ترجمۀ تفسیری)

نجاتی عظیمی که در این  آیه اشاره شده، ابتدا توسط عیسی مسیح موعظه شد، سپس آنانی که از او شنیدند یعنی شاهدان دست اول بر ما ثابت کردند و همینطور ادامه میدهد تا اینکه در آیۀ چهارم میگوید.

عبرانیان 4:2 خدا نیز با علامات، کارهای شگفت انگیز، معجزات گوناگون و عطایایی که روح القدس مطابق اراده خود می بخشد، صحت کلام ایشان را ثابت نمود. (ترجمۀ تفسیری)

پس در گذشته، وقتی کسی از خدا پیامی می آورد، بتوسط عطایای روح القدس با آیات و معجزات و انواع قوات، آن را ثابت می کرد.

قصد و هدف از این عطایا، در آن زمان همین بود.

آقای Warfield در این رابطه میگوید:

“عطایای شگفت انگیز روح القدس مثل معرفِ یا سفارشنامه هایی که مردم برای کاریابی در مصاحبه های کاری بکار می برند، در آنزمان عمل میکرد و نشان بخشی از صلاحیت آنها بود.”

از آنجائیکه ماموریت رسولان شامل تاسیس کلیسای اولیه، و تثبیتِ پیام و تعالیم یا مکاشفۀ عیسی مسیح بود، خدا نیز بطور ویژه با عطایای شگفت انگیز روح القدس آنها را در این مهم همراهی و تائید می کرد.

اما، همانطور که قبلاً هم اشاره کردیم، اگر امروزه کسی پیامی از طرف خدا داشته باشد، به راحتی می توان راست یا غلط بودن آن را با استفاده از کلام خدا ثابت نمود.

اینکه بخواهیم ادعا کنیم که عطای معجزه، اکنون، همانند دوران رسولان عمل می کند، مثل این می ماند که بگوئیم خدا هنوز مشغول آشکار کردن مکاشفات خود می باشد.

در صورتیکه مکاشفه 18:22 عکس این مطلب را بما میگوید.

مکاشفه 18:22 به‌ کسی‌ که‌ پیشگویی‌های‌ این‌ کتاب‌ را می‌شنود با صراحت‌ می‌گویم‌ که‌ اگر به‌ نوشته‌های‌ این‌ کتاب‌ چیزی‌ اضافه‌ کند، خدا بلاهای‌ این‌ کتاب‌ را بر سرش‌ خواهد آورد. (ترجمۀ تفسیری)

بنابراین اگر کسی ادعا کند که اشخاصی دارای عطای شفا هستند و یا اینکه در این عصرخدا هنوز هم از طریق روح القدس این عطا را در کلیسا بکار می گیرد، باید مواظب باشد که این ادعای بدعت آمیز، مغایر با مکاشفه 18:22 است.

شفا در عصر کنونی

اما، متاسفانه امروزه بسیاری ادعا می کنند که عطای شفا دارند، خواب، رویا و مکاشفات از خدا دریافت میکنند و به این وسیله، با هرج و مرج و بی نظمی در کار خدا، ایمانداران را به انحراف می کشانند.

کافیست کلام خدا را آنطور که هست، با ایمان و دلی ساده بپذیریم که می گوید هیچ کس حق اضافه و یا کم کردن بر مکاشفۀ کتابمقدس را ندارد.

کلام خدا به صورت مکتوب و مُهر و موم شده به امانت به ما سپرده شده که از آن اطاعت کنیم و ایمان مسیحی مان را بر مبنای آن بنا نمائیم. قرار نیست که خدا مکاشفه ای علاوه بر آن، به ما بدهد.

از مطالعۀ اناجیل و اعمال رسولان در می یابیم که با گذشت زمان، تعداد آیات و معجزات کمتر می شود، و هنگامیکه رسالات پولس را بررسی می کنیم، شاهد مریض شدن او و ایمانداران هستیم.

با بسته شدن پیام کتابمقدس در مکاشفۀ یوحنا، هدف معجزات نیز به انجام رسید.

پس، ادعای اینکه خدا هنوز هم در حال آشکار نمودن مکاشفات خود می باشد، یک تعلیم بدعت آمیز است.

عیسی مسیح در متی 21:11 و لوقا 12:10 چنین میفرماید:

متی 20:11-21 و لوقا 12:10 انگاه عیسی شروع کرد به توبیخ مردم شهرهایی که بیشتر معجزاتش را در انجا انجام داده بود، ولی ایشان بسوی خدا بازگشت نکرده بودند. اوفرمود: وای بر تو ای خورزین و وای بر تو ای بیت صیدا! اگر معجزه هایی که من در کوچه و بازار شما انجام دادم ، در صور و صیدون فاسد انجام می دادم ، اهالی انجا مدتها قبل ، از روی خجالت و پشیمانی پلاس پوش و خاکسترنشین می شدند و توبه می کردند. (ترجمۀتفسیری)

این چنین آیات ثابت می کنند که مردم برای نجات یافتن، نیاز به معجزه ندارند. تنها نیاز آنها، ایمان آوردن به کلام خداست. در انجیل لوقا 19:16-31 سرگذشت یک شخص فقیر و یک شخص ثروتمند را می خوانیم که از قضا، هر دو می میرند.

شخص ثروتمند به جهنم می رود و در عذاب است، اما شخص فقیر راهی ملکوت خدا نزد ابراهیم می شود. در نهایت، درخواست شخص ثروتمند از ابراهیم چنین است.

لوقا 27:16-31 ای پدر(منظور ابراهیم است)، التماس می کنم ایلعازر را به خانه پدر من، که در آن پنج برادر دارم، بفرست تا آنان را باخبر کند، مبادا آنان هم به این محل عذاب بیایند.’ امّا ابراهیم گفت: ‘آنها موسی و انبیا را دارند، به سخنان ایشان گوش بدهند.’ آن مرد جواب داد: ‘نه، ای پدر، اگر کسی از مردگان پیش ایشان برود، توبه خواهند کرد.’ ابراهیم در پاسخ فرمود: ‘اگر به سخنان موسی و انبیا گوش ندهند، حتّی اگر کسی هم پس از مرگ زنده شود، باز باور نخواهند کرد.’»

پاسخ ابراهیم به آن شخص ثروتمند، می تواند کنایه ای از بی ایمانی و سخت دلی مردم، با وجودِ، رستاخیز مسیح از مردگان باشد.

پس همانطور که می بینیم عطای معجزه مختصِ دوره و افرادِ بخصوص بود.

هدف از عطای معجزات در آن دوره، تائید مکاشفۀ الهی بود، و پس از اتمام آن، عطایا  و  نیز دارندگانش از میان برداشته شدند.

مثل این می ماند که پدر شخصی به ماموریت خارج از کشور برود و فرزندش به یادبود او همیشه عکسش را با خود به همراه داشته باشد تا اینکه هر بار که دلش برای پدرش تنگ شود، به عکس او نگاه کند. اما پس از مراجعت پدر دیگر نیازی به عکس او ندارد.

فرق بین نشانه و واقعیت همین است، ما دیگر نیازی به نشانه نداریم چون واقعیت کلام خدا و خود عیسی مسیح را به همراه داریم.

اگر بخواهیم بپذیریم که عطای معجزات هنوز هم فعال است، پس باید به ادامۀ مکاشفات الهی نیز معتقد باشیم.

امروزه افرادی هستند که ادعا می کنند عطای معجزه دارند، اما سوال اینجاست که چگونه می توان حقانیت آنها را تشخیص داد؟

در دورۀ کلیسای اولیه اینکار بسیار آسان بود چون دارندگان عطایا، افراد محدودی از جمله، شاگردان مسیح، رسولان و همکاران نزدیک آنها، بودند.

فراموش نکنید که هدف ما از گفتن این مطالب، این نیست که بگوئیم خدا دیگر قادر به معجزه کردن نمی باشد، بلکه قصد ما روشن کردن این واقعیت است که خدا در دورۀ بخصوصی برای هدف خاصی معجزات را از طریق افرادی خاص انجام داد، که پس از اتمام آن دوره و رسیدن به هدفی که داشت، آن عطا از میان برداشته شد.

در ابتدای برنامه از اول قرنتیان باب 12 به چهار عطای موقت از جمله  عطای شفا، عطای معجزه، عطای زبانها و عطای ترجمۀ زبانها اشاره کردیم.

در بخشهای دیگر عهدجدید مثل رومیان باب 12 و افسسیان باب 4 و اول پطرس باب 4، و چند جای دیگر، که از عطایا و زندگی کلیسایی صحبت شده، اشاره ای به این چهار عطا نشده است، چون در این بخش ها هدف دیگری منظور نظر است.

تا به اینجا، بطور کلی، در رابطه با توانایی های خارق العاده ای که مسیح و شاگردانش داشتند سخن گفتیم، حال می خواهیم به بررسی عطای قدرت معجزه که در اول قرنتیان 10:12  به آن اشاره شده، بپردازیم.

– عطای قدرت معجزه (اول قرنتیان 10:12)

کلمۀ یونانی ای که برای معجزه به کار برده شده “dunamis”  می باشد که به مفهوم قدرت است. شاید بهتر می بود که آن را عطای قدرت ترجمه کرد. لغت نامۀ Kittle  در مفهوم این واژه می گوید که ریشۀ این آن به معنی توانایی انجام کاریمی باشد. پس در اینجا صحبت از یک انرژی یا قدرت است.

کلمۀ یونانی “dunamis”  در عهدجدید 120 بار، و فعل آن بیش از 100 بار بکار گرفته شده.

حال بیائید به نکتۀ بسیار جالبی که در مفهوم آن است توجه کنیم.

کلمۀ “dunamis”  که در اول قرنتیان 12 معجزه ترجمه شده، در تمام اناجیل، قدرت برگردان شده است.

کلام خدا در لوقا 13:4-14 می گوید که شیطان پس از آزمایش کردن مسیح، او را تنها می گذارد. اما این زمان بسیار کوتاه بود، چون شیطان بزودی برمی گردد و در سراسر زندگی، با مسیح درگیر می شود. اما در نهایت مسیح پیروز می گردد.

در آیۀ بعد می خوانیم که مسیح خدمت خود را آغاز می کند و با قدرت روح القدس به استان جلیل می رود. پیروزی مسیح بخاطر قدرت اوست. مسیح در سراسر اناجیل قدرتش را به نمایش می گذارد و بیماران بسیاری را شفا می دهد.

در همین باب یعنی لوقا 4، شاهد شفای یک دیو زده هستیم که در آیۀ 36 همۀ شاهدان را متحیر می کند.

لوقا 36:4 همه متحیّر شدند و به یکدیگر می گفتند: «این چه نوع فرمانی است؟ به ارواح پلید با اختیار و اقتدار فرمان می دهد و آنها بیرون می روند.» (ترجمۀ کلاسیک)

در اینجا بطور واضح شاهد تسلط مسیح بر نیروهای تاریکی هستیم. کافیست که مسیح فرمان بدهد آنگاه به فرمان او نیروی تاریکی شکست می خورد.

مشابه با این آیات در اناجیل بسیارند، ولی ما به چند آیه بسنده می کنیم.

حال نگاهی به لوقا 17:6-18 بیاندازیم.

لوقا 17:6-18 عیسی با آنان از کوه پایین آمد و در زمین همواری ایستاد. اجتماع بزرگی از شاگردان او و گروه کثیری از تمام نقاط یهودیه و اورشلیم و اطراف صور و صیدون حضور داشتند. آنها آمده بودند تا سخنان او را بشنوند و از امراض خود شفا یابند. آن کسانی که گرفتار ارواح پلید بودند، شفا یافتند. (ترجمه کلاسیک)

مرقس 34:1 و 39 عیسی بیماران بسیاری را که امراض گوناگون داشتند، شفا داد و دیوهای زیادی را بیرون کرد و نگذاشت آنها حرفی بزنند، چون او را می شناختند… عیسی در سراسر جلیل می گشت و در کنیسه ها پیام خود را اعلام می کرد و دیوها را بیرون می نمود. (ترجمۀ کلاسیک)

در سراسر اناجیل شاهد اخراج دیوها و اعمال شگفت انگیز دیگر مسیح میباشیم که آشکارا حاکمیت او را بر قلمرو شیطان نشان می دهد. عطایایی که در اول قرنتیان 4:12-6 نام برده شده اند کاربرد وسیعتر این حاکمیت را نمایان می سازند

عیسی مسیح قصد داشت تا بطور مقدماتی ثابت کند که ملکوت خدا بر ملکوت تاریکی غالب است.

در متی 16:8 میخوانیم که :

متی 16:8 همین که غروب شد، بسیاری از دیوانگان را نزد او آوردند و او با گفتن یک کلمه دیوها را بیرون می کرد و تمام بیماران را شفا می داد. (ترجمۀ کلاسیک)

مسیح با گفتن یک کلمه دیوها را بیرون می کرد.

امروزه هیچ کس قادر به چنین کاری نیست. خیلی ها ادعا می کنند که عطای اخراج دیو دارند ولی در بین آنها هیچ کس قادر به اخراج دیو با گفتن یک کلمه نیست.

در برخی برنامه های تلوزیونی و ماهواره های شاهدیم که طی جریان ساعتها جنگ و جدل و فریاد و هیجانات، به ظاهر دیو اخراج می کنند.

برخی مفسرین معتقدند که عطای شفا برای شفای بیماریها، و عطای معجزات برای اخراج دیوها بکار گرفته می شوند. از آنجائیکه اغلب کاربرد عطایای روحانی  با همکاری هم انجام می شوند، نمی توان تعریف مشخص و تفکیک شده ای برای هر کدام قائل شد. مهم این است که بدانیم عیسی مسیح این عطا را داشت و به شاگردانش نیز اعطا کرد.

لوقا 1:9 عیسی دوازده حواری را پیش خود خواند و به آنها قدرت و اختیار داد تا بر تمامی دیوها چیره شوند و بیماریها را درمان نمایند. (ترجمۀ کلاسیک)

کلمۀ قدرت در این آیه همان واژۀ یونانی Dunamis است که در جای دیگر معجزات ترجمه شده است. بنابراین، عیسی مسیح به شاگردانش قدرت یا عطای معجزه را بخشید تا بتوانند بر تمامی دیوها چیره شوند و بیماریها را درمان کنند.

در آیۀ بعد (آیۀ2) می گوید که عیسی مسیح آنها را فرستاد تا پادشاهی خدا را اعلام کنند و مردم را شفا دهند.

اینجا نقش شفا را در اعلام پادشاهی خدا بوضوح مشاهده می کنیم. شفای بیماران برای تائید حقانیت پیامشان بکار گرفته می شد.

در لوقا 17:10 عیسی مسیح خود شخصاً هفتاد نفر از پیروانش را به ماموریت می فرستد.

قبلاً هم اشاره کردیم که، فقط عیسی مسیح، شاگردان و کسانیکه مستقیماً از طرف آنها مامور می شدند، اینچنین عطایا را داشتند.

حال، این هفتاد نفر با شادی نزد مسیح بر می گردند و چنین گزارش میدهند که ای خداوند دیوها هم به اسم تو اطاعت ما می کنند. تصورش را بکنید، فقط با ذکر نام مسیح دیوها را خارج می کرند.

در انجیل یوحنا 6:18 می خوانیم که وقتی یهودا همراه با لشکریان و خادمان برای دستگیری مسیح به باغ جتسیمانی رفتند. عیسی از آنها سوال می کند که دنبال چه کسی آمده اید؟ آنها می گویند، عیسی ناصری را، و درست هنگامیکه عیسی به آنها می گوید “من هستم”، کلام خدا میگوید که، برگشته برزمین افتادند.

چنین وقایعی فقط در دوران عهدجدید و رسولان اتفاق افتاد. اینکه فقط با ذکر نام مسیح چنین معجزاتی صادر شود فقط مختص آن دورۀ بخصوص بود.

هدف و قصد خدا از اینکار اثبات پیام شاگردان و تاسیس و تثبیت کلیسا و تبشیر کلام خدا بود.

ماموریتی که عیسی مسیح در مرقس 15:16-20 به شاگردان و پیروانش میدهد نیز به این امر اشاره دارد.

مرقس 15:16-20 پس بدیشان گفت: «در تمام عالم بروید و جمیع خلایق را به انجیل موعظه کنید. 16هر که ایمان آورده، تعمید یابد نجات یابد و امّا هر که ایمان نیاورد بر او حکم خواهد شد. 17و این آیات همراه ایمانداران خواهد بود که به نام من دیوها را بیرون کنند و به زبانهای تازه حرف زنند 18و مارها را بردارند و اگر زهر قاتلی بخورند، ضرری بدیشان نرساند و هرگاه دستها بر مریضان گذارند، شفا خواهند یافت.» 19و خداوند بعد از آنکه به ایشان سخن گفته بود، به سوی آسمان مرتفع شده، به دست راست خدا بنشست. 20و ایشان بیرون رفته، در هر جا موعظه می کردند و خداوند با ایشان کار می کرد و به آیاتی که همراه ایشان می بود، کلام را ثابت میگردانید. (ترجمۀ کلاسیک)

پس، تمامی قدرت آسمان و زمین، به عیسی مسیح داده شد، تا کارهای ابلیس را باطل ساخته مردم را نجات بخشد.

پولس رسول نیز با همان عطای روح القدس به دلیری بشارت می داد و فتوحات بسیاری برای خداوند کسب نمود.

رومیان 18:15-19 زیرا من جرأت نمی کنم درباره چیزی جز آنچه مسیح به توسط من به عمل آورده است، سخن بگویم. سخن من فقط درباره این است که چگونه او ملل غیریهود را به وسیله گفتار، رفتار و نیروی عجایب و معجزات و با قدرت روح القدس تحت فرمان خود درآورده است. به طوری که من سراسر اورشلیم را تا «الیریکوم» پیموده ام و انجیل مسیح را همه جا منتشر کرده ام.

پولس هم عطای قوات و معجزات را داشت. او قادر به شکست نیروهای تاریکی و اخراج دیوها بود.

مطالعۀ کتاب اعمال رسولان به ما نشان میدهد که علاوه بر پولس، سایر شاگردان و کسانیکه شاگردان مامور کردند از این عطایا استفاده می کردند.

به عبارتی، در یک آن، دیوها را اخراج کرده مردم را شفا می دادند.

برای مثال، استیفان مردی پر از ایمان بود. اعمال رسولان 8:6 می گوید که او پر از فیض و قدرت، به انجام نشانه ها و عجایب عظیم، در میان قوم یهود بود.

در اعمال 5:8 -8 فیلیپُس به شهری از سامره وارد شد و در آنجا به اعلام نام مسیح پرداخت مردم یک دل و با اشتیاق به سخنان او گوش می دادند و معجزاتی را که انجام می داد می دیدند. ارواح پلید با فریاد از مبتلایان بسیار خارج می شدند و عدّه زیادی از مفلوجان و لنگان شفا می یافتند و در آن شهر شادی عظیمی برپا شد. (ترجمۀ کلاسیک)

در اعمال بابهای 13 و 19 نیز همین وقایع را شاهدیم. این همه انجام شد تا ثابت شود که از طرف خدا سخن میگویند.

شاید بعضی سوال کنند که اگر این عطایا فقط در گذشته کاربرد داشته و الان متوقف شده، چطور میتوان از شَرِ دیوها خلاص شد؟

یک شخص بی ایمان چطور می تواند از دیوهایی که دارد آزاد شود؟

پاسخ کلام خدا این است که: با ایمان آوردن به عیسی مسیح.

بعبارتی، به محض ایمان آوردن به مسیح شخص آزاد می شود. در رابطه با همدیگر نیز کلام خدا از ایمانداران میخواهد که نسبت به هم محبت داشته باشیم، حتی همدیگر را توبیخ، تعلیم و تصحیح کنیم. برای همدیگر دعا کنیم.

اما هیچ جایی در کلام خدا نمی گوید که ایمانداران باید دیوهای یکدیگر را خارج کنند.

در مقابل با حمله های شیطان هر کس شخصاً مسئول است.

برای مثال در رسالۀ یعقوب 7:4 میخوانیم که با ابلیس مقاومت کنید تا از شما بگریزد.

در افسسیان میخوانیم که باید اسلحۀ تام خدا را بپوشیم و

در دوم قرنتیان، پولس به ایمانداران سفارش میکند که به شیطان مجال مدهید.

در اول پطرس باب 5 میگوید که مواظب و هوشیار باشید تا گرفتار شیطان که مثل شیر غران گردش می کند تا شما را غافل ببیند و ببلعد، نیافتید و در نهایت،

در دوم تیموتاوس از ایمانداران می خواهد، که مقدس زندگی کنند.

تمام این سفارشات و توصیه ها نشان می دهند که مسیحیان خودشان مسئول برخورد و رویارویی با شیطان و ارواح پلید می باشند.

آخرین سفارشات پولس به کلیسای رومیان در باب 16 این است.

رومیان 19:16-20 وفاداری شما نسبت به انجیل در نزد همه معروف است و من هم از این موضوع شادمانم، امّا آرزو دارم که در نیکوکاری ورزیده، و در بدی کردن، بی تجربه باشید. و خدایی که سرچشمه آرامش است، بزودی شیطان را زیر پاهای شما خواهد کوبید. (ترجمۀ کلاسیک)

یکی از دوستانم که شبانی چند کلیسا را به عهده دارد جلسات اخراج دیو برگذار میکند و گاهی برایم از اتفاقاتی که در آن جلسات میافتد تعریف میکند. یکبار که به دیدنش رفتم بمن گفت تازه از یک جلسۀ اخراج دیو میاد. ازش پرسیدم خوب تونستی کاری هم بکنی گفت نه این یکی، خیلی سر سخته و به این راحتی ها بیرون نمیاد. 

آیا بنظر شما امکان داشت که مسیح هم همین حرف را بزند؟!

همان قدرتی که در مسیح برای اخراج دیو عمل می کرد در شاگردان و رسولانش هم عمل می کرد و اگر قرار می بود که امروزه هم کسانی باشند که با استفاده از این عطا خدمت کنند، باید قادر باشند که به راحتی، با ذکر نام مسیح، ارواح پلید را یکباره خارج کنند.

عیسی مسیح هیچگاه از شفا یا معجزات برای بشارت دادن استفاده نکرد.

او چند هزار نفر را خوراک داد، اما خیلی ها بجای اینکه به او ایمان بیاورند برای خوردن غذا به دنبال او راه افتادند.

ایلعازر را زنده کرد، و کلام می گوید که یهودیان برانگیخته شدند و می خواستند او را بکشند.

در اعمال 14 میخوانیم که پولس یک شخص لنگ را شفا می دهد، اما در عوض می بینیم که یک گروه کوچک قصد داشتند او را سنگسار کنند.

معجزات هیچگاه دلیلی برای ایمان آوردن مردم نبوده، اگر مردم نجات میافتن بخاطر این بود که، خدا قلبشان را برای ایمان آوردن آماده می کرد.

پولس رسول هرگز از طریق انجام معجزات به مردم بشارت نداد، بلکه همیشه اینکار را با موعظۀ کلام خدا انجام می داد، و نه بتوسط شفا و معجزات.

شفا و معجزات فقط کلام خدا را ثابت می کرند، و پس از تثبیت کلام، دیگر نیازی به آنها نبود.

کلیسای کاتولیک سعی دارد که بگوید در گذشته خدا برای اثبات حقانیتِ این فرقه، شفا جاری می کرد. چند نمونه از شفاهای ثبت شده از این قرارند.

در سال 415 میلادی استخوانهای استیفان کشف شد. این استخوانها به آفریقا برده شد و هر کجا این استخوانها را می بردند شفا جاری می شد.

یک شخص بازرگان، دست یحیی تعمید دهنده را که در مقبره ای نگه داری می شد را به سرقت می برد. گفته شده تا زمانیکه استخوانها را نزد خود داشت تاجر ثروتمند بود.

یک کلیسای کاتولیک در فرانسه ادعا می کند که شیر مریم را هنوز در دست دارد و بتوسط آن قادر به مجزات می باشد.

عزیزان، نیاز کلیسا در این دوره، دیدن مجعزه نیست بلکه، عمل نمودن بر مبنای ایمان است، چون آنچه دیدنیست دیگر از ایمان نخواهد بود.

شیطان بیکار ننشسته است. او مرتب در حال جعل کردن اعمال خداست.

پس، این روزها، باید بیدار و بسیار هوشیار بود.

درس آینده به مطالعۀ قسمت دوم عطایای موقت روح القدس، تحت عنوان عطایای شفا خواهیم پرداخت.

فیض و برکت خدا با همۀ شما باشد و بماند.