مورمونها
درس 9
کلیسای عیسی مسیحِ قدیسانِ آخرالزمان
آموزۀ مورمونها در رابطه با انسان
آیا انسان قبل از اینکه بصورت جسم به دنیا بیاید وجود داشته است؟
مورمونها بر این باورند که خدای پدر زمانی بر روی سیاره ای مثل زمین زندگی میکرد و همسران بسیار داشت. با اطاعت و زندگی مقدس به پدر آسمانی اش وفاداری خود را ثابت نمود و در نهایت مرد و زنده شد. او به تکامل خود ادامه داد تا اینکه در نهایت به خدایی رسید.
سپس به او فضایی داده شد که بتواند برای خودش آسمانی خلق کند و با همسرانش در آنجا زندگی کند و بارور و کثیر شده فرزندان بصورت روح بدنیا آورد. اولین فرزند او عیسی مسیح بود که در آن زمان یهوه نام داشت. فرزند دومش لوسیفر (ستارۀ صبح یا شیطان) نام داشت. سپس آدم و حوا بوجود آمدند که البته در آن موقع روح بودند.
به گفتۀ مورمونها تمام انسانهایی که در دنیا وجود دارند زمانی بصورت روح در آسمان زندگی میکردند.
در کتاب آموزه های مورمونها آقای Bruce McConkie میگوید که:
واژۀ “پیش – وجود یا Pre-existence” اصطلاحیست که معمولاً به دورانی اشاره میکند که انسانها قبل از تولدشان به این دنیا بصورت روح غیرفانی وجود داشتند.
به اعتقاد مورمونها همۀ انسانها از نسل والدین الهی شان میباشند. این والدین الهی، مردان و زنانی هستند که بدنهای مقدس و غیرفانی دارند.
از آنجائیکه عیسی مسیح اولین مخلوق پدر آسمانی است او برادر بزرگتر ما میباشد. خدای بین عیسی و برادرش (ستارۀ صبح یا شیطان) عیسی را انتخاب کرد تا نجات دهندۀ جهان باشد. بدین منظور عیسی جسم پوشید، مصلوب شد و سپس از مردگان قیام کرد تا مردم نیز به رستاخیز از مردگان برسند. از نظر مورمونها نجات همان رستاخیز از مرگان میباشد.
مورمونها میگویند که ابتدا شیطان به خدا پیشنهاد کرد که نجات دهنده شود اما قصدش این بود که همه را زیر سلطۀ خود درآورد. از آنجائیکه عیسی قصد داشت که به انسان ارادۀ آزاد دهد خدای پدر طرح مسیح را برای نجات پذیرفت و به همین دلیل شیطان بسیار خشمگین شد و علیه خدا طغیان کرد و یک سوم لشکر آسمان را با خود به زیر کشید.
یکی از مشکلات مورمونها تبعیض نژادی آنهاست. آنها بر این باورند که خدا سیاهپوستان را بخاطر تصمیمات غلطی که قبل از بدنیا آمدنشان گرفتند تنبیه نمود و رنگ پوستشان را سیاه کرد.
در سال 1966 در کتاب “آموزۀ مورمونها“ آقای Bruce McConkie در رابطه با وضعیت پیش-وجود سیاهپوستان چنین میگوید:
در دورۀ پیش-وجود درجات مختلف وفاداری و پرستش نسبت به خدای پدر وجود داشت. بعنوان مثال یک سوم از لشکر آسمان بر علیه خدا طغیان کردند و بدون جسم از بهشت رانده شدند. این گروه شامل شیطان و ارواح شرور میباشد (مکاشفه 2:12-9). دو سوم دیگر از فرشتگان به خدا وفادار ماندند. بین این دو گروه هیچ گروه خنثی ایی وجود ندارد که مابین آنها قرار گیرد. عیسی مسیح در این رابطه میگوید:
متی 30:12 هر که با من نیست، برخلاف من است و هر که با من جمع نکند، پراکنده سازد.
در کتاب تثنیه 9:32 میخوانیم که:
تثنیه 9:32 خدا فرزندان یعقوب (قوم اسرائیل) را برای خودش برگزید.
در دورۀ پیش-وجود، پیروی و وفاداری به خدا درجات متفاوت دارد. افرادیکه کمتر اطاعت کنند تنبیح خواهند شد بعنوان مثال رنگ پوستشان در هنگام ورود به این دنیا تیره میگردد. این ارواح از نسل قائن به دنیا آمدند (کتاب موسی 16:5-41 و 8:7، 12 و 22). حام، پسر نوح، با یک زن مصری ازدواج کرد و در نتیجه نسل تیره پوستان را پس از طوفان نوح حفظ نمود (کتاب ابرا 2:1-27).
لعنتی که بر تیره پوستان قرار داشت چه تاثیری برای ورود به سیستم کهانت مورمونها داشت؟
قبل از سال 1978 میلادی وضعیت بدین صورت بود:
سیاهپوستان در هیچ شرایطی قادر نبودند که از طرف خدا مسئولیت کهانت را بعده بگیرند. (ابرا 20:1-27). اگر چه در برخی شرایط بعضی سیاهپوستان حقیقت را جستجو میکنند، به کلیسا میروند و با زندگی مقدس وارث ملکوت خدا میگردند، اما پیام نجاتبخش انجیل به آنان گفته نمیشد (موسی 8:7، 12 و 22)… شرایط سیاهپوستان به وضعیت پیش-وجود آنان برمیگردد. مثل تمام اقوام دیگر، آنها در حضور خدا مجازاتی را که متعلق به دورۀ پیش-وجود بود را دریافت میکنند… در آموزۀ مورمونها سیاهپوستان برای دریافت برکات روحانی، بخصوص در رابطه با مسئولیتهای کهانت و کلیسایی، با سایر نژادهای برابر نبودند. سرچشمۀ این عدم تساوی از آدم نبوده بلکه بر مبنای شریعت و عدالت جاودانۀ خدا نسبت به وضعیت پیش-وجود تنظیم شده بود.
پس وضعیت پیش-وجود تاثیر زیادی بر زندگی فانی افراد دارد. رفتار یک شخص در دورۀ پیش-وجود تعیین کنندۀ برکات، امکانات، محرومیت و یا محدودیتهای شخص در هنگام تولدش به این دنیا خواهد بود.
آقای Mark E. Petersen یکی از رسولان مورمونها در این رابطه میگوید:
نحوۀ تولد ما به این دنیا انعکاسی از وضعیت ما در زندگی گذشته مان (پیش-وجود) است؟ به همین دلیل است که برخی کودکان در تاریکترین نقاط آفریقا یا مناطق سیل زدۀ چین بدنیا میآیند و برخی دیگر در آمریکا. یا اینکه بخاطر نتایج اعمال زندگی گذشته مان (در دوران پیش-وجود) است که بعضی از ما چینی یا ژاپنی و یا مورمون میشویم و البته نمیتوانیم از آن بگریزیم. خدا این مجازات یا پاداشها را برای گناهکاران یا مقدسین بر مبنای اعمال گذشته شان قرار داده است.
در کتاب آموزه های نجات نیز میخوانیم که:
دلایلی وجود دارد که برخی با محرومیتها و سیاهپوست و برخی دیگر با امتیازات و سفید پوست بدنیا میآیند. دلیلش این است که قبل از اینکه در این دنیا متولد شویم، در زندگی گذشته مان کم و بیش در اطاعت از احکامی که بما داده شده بود سالک بودیم. به آنهائیکه مطیع بودند برکت بیشتری داده شد اما آنهائیکه نامطیع بودند کمتر.
تعجبی نیست که مورمونها با داشتن چنین تبعیض نژادی گستاخه ای که در راس آموزه های خود دارند در دو دهۀ 1960 و 1970 مورد اعتراضات شدید قرار گرفتند. این اعتراضات آنقدر از داخل و بیرون فرقۀ مورمونها شدت یافت تا بالاخره به آقای Spencer W. Kimball، رهبر اسبق کلیسای مورمونها، در تاریخ 9 ژوئن 1978 وحی رسید که (یا مکاشفه ای دریافت کرد که):
تمام مردان صلاحیت دار بدون درنظر گفتن نژاد یا رنگ پوست واجد شرایط کهانت میباشند.
از این جهت در چاپهای بعدی کتاب “آموزه های مورمون“ نوشتۀ آقای McConkie مقالات فوق الذکر که حاوی مطالب تبعیض نژادی بود حذف گردید.
تبعیض نژادی مورمونها متضمن این طرز تفکر بود که آدمی در زندگی گذشته اش مورد امتحان و آزمایش قرار میگیرد. بنابراین زندگی گذشته یا دورۀ پیش-وجود یک دورۀ طولانی آزمایشی بود که در طی آن آموزش و پرورش صورت میگرفت.
آقای Joseph Fielding Smith در کتاب “زندگی و آموزه های عیسی و شاگردانش“ میگوید:
در دوران زندگی گذشته یا پیش-وجود نه تنها ویژگی های شخصیتی، توانایی یا عدم توانایی های ما شکل گرفت بلکه در آن وضعیت قادر به اجرای آنها نیز بودیم.
مورمونها میگویند وجود ما در این دنیا نمایانگر این است که ما چگونه دورۀ پیش-وجود را سپری کردیم. بعبارتی حضور ما در این دنیا نشان میدهد که در زندگی گذشته از شیطان پیروی نکردیم.
در کتاب اصول انجیل میخوانیم که:
حضور ما در این دنیا ثابت میکند که ما در زندگی گذشته انتخاب کردیم که خدای پدر و عیسی مسیح را پیروی کنیم. بنابراین باید در این دنیا نیز به همان انتخاب صحیح ادامه دهیم.
بگفتۀ مورمونها وقتی شخصی در این دنیا متولد میشود، یکی از اولاد، خدای پدر را ترک کرده تا در جسم ساکن شود. بنابراین آن شخص خاطرات گذشته اش (زندگی در آسمان) را از دست میدهد.
استدلال از کتابمق مقدس
تبعید نژادی مورمونها در گذشته
در رابطه با تاریخچۀ فراوانی که از تبعید نژادی مورمونها در گذشته موجود است بهتر است که به کتابمقدس مراجعه کنید و بر آیاتی تکیه کنید که یگانگی منشاء نژادهای بشر و عدم تبعیض نژادی را ثابت میکنند. بعنوان مثال:
پیدایش 26:1-28 – خدا تمام مردم را بصورت و شبیه خود آفرید و بنابراین از دید خدا همۀ انسانها یک ارزش دارند.
انسانها در موارد زیر شریکند:
پیدایش 26:1-28 و خدا گفت: «آدم را بصورت ما و موافق شبیه ما بسازیم تا بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و بهایم و بر تمامى زمین و همه حشراتى که بر زمین مى خزند، حکومت نماید.» پس خدا آدم را بصورت خود آفرید. او را بصورت خدا آفرید. ایشان را نر و ماده آفرید. و خدا ایشان را برکت داد و خدا بدیشان گفت: «بارور و کثیر شوید و زمین را پر سازید و در آن تسلط نمایید، و بر ماهیان دریا و پرندگان آسمان و همه حیواناتى که بر زمین مى خزند، حکومت کنید.»
خدا در آفرینش همه را از یک زن و مرد (یک قوم) خلق نمود (پیدایش 28:1 و 1:5-2)
پیدایش 1:5-2 این است کتاب پیدایش آدم در روزى که خدا آدم را آفرید، به شبیه خدا او را ساخت، نر و ماده ایشان را آفرید. و ایشان را برکت داد و ایشان را «آدم» نام نهاد، در روز آفرینش ایشان.
همه گناه کرده اند (رومیان 23:3)
رومیان 23:3 همه گناه کرده اند و از جلال خدا قاصر می باشند،
خدا همه را دوست دارد و محبت نموده (یوحنا 16:3)
یوحنا 16:3 16زیرا خدا جهان را اینقدر محبّت نمود که پسر یگانه خود را داد تا هر که بر او ایمان آورد، هلاک نگردد بلکه حیات جاودانی یابد.
نجات در دسترس همه به یکسان قرار گرفت (پیدایش 3:12، متی 19:28، کول 11:3)
پیدایش 3:12 و برکت دهم به آنانی که تو را مبارک خوانند، و لعنت کنم به آنکه تو را ملعون خواند. و از تو جمیع قبایل جهان برکت خواهند یافت.»
متی 19:28 پس رفته، همه امّت ها را شاگرد سازید و ایشان را به اسمِ اب و ابن و روح القدس تعمید دهید.
کول 11:3 پس بین یونانی و یهودی، مختون و نامختون، بربری و وحشی، غلام و آزاد فرقی وجود ندارد. (ترجمۀ شریف)
پولس رسول نیز به مردم آتن در موعظۀ خود به اتحاد و یگانگی مردم تاکید نمود.
اعمال 26:17 و هر امّت انسان را از یک خون ساخت تا بر تمامی روی زمین مسکن گیرند.
علاوه بر اینها در مکاشفه 9:5 میخوانیم که:
مکاشفه 9:5 آنها سرود تازه ای می سراییدند: «تو شایسته ای که، طومار را بگیری، و مُهرهایش را بگشایی، زیرا تو کشته شدی و با خون خود مردمان را از هر طایفه و زبان، از هر ملّت و امّت برای خدا خریدی. (انجیل شریف)
پس چون تمام قومها و ملتها از یکجا سرچشمه گرفته اند جایی برای تبعیض نژادی – سیاه یا سفید و غیره – باقی نمیماند. همه در نظر خدا یک ارزش داریم. آموزۀ قدیمی نژادپرستانۀ مورمونها هیچ توجهی برای خدای کتابمقدس ندارد.
بنابراین از مورمونها بپرسید که:
- آیا میدانید که سراسر کتابمقدس یگانگی منشاء قومها و ملتها را تائید میکند؟ مثلاً در کتابمقدس میخوانیم که همۀ ملتها از یک آدم و حوا خلق شدند (پیدایش 28:1)، همه گناه کردند (رومیان 23:3)، خدا همه را محبت نمود (یوحنا 16:3)، پیام نجاتبخش انجیل برای همه است (متی 19:28 و کولسیان 11:3).
- آیا میدانید که در اعمال 26:17 میگوید که “خدا همۀ امتها را از یک خون خلق نمود تا در زمین ساکن شوند“؟
- آیا این آیات ثابت نمیکند که منشا تمام نژادهای بشری یکیست؟
- آیا میدانید مکاشفه 9:5 میگوید که خدا مردم را از هر طایفه و زبان، از هر ملت و امت نجات میدهد ؟
ارمیا 5:1 – ارمیا و دورۀ پیش-وجود او
ارمیا 5:1 قبل از آنکه تو را در شکم صورت بندم تو را شناختم و قبل از بیرون آمدنت از رحم تو را تقدیس نمودم و تو را نبی امّت قرار دادم.
آموزۀ مورمونها: آقای James E. Talmage در کتاب “بررسی اصول ایمان“ میگوید:
ارمیا 5:1 بطور راسخ ثابت میکند که ارمیا در زندگی گذشته یا دورۀ پیش-وجود حضور داشته.
همچنین در کتاب دیگری تحت عنوان “کار شگفت انگیز و عجیب” میخوانیم که:
ارمیا 5:1 ثابت میکند که همۀ ما قبل از اینکه در این دنیا متولد شویم در روح زندگی دیگری داشتیم در غیر اینصورت ارمیا چطور میتوانست قبل از تولدش از طرف خدا برگزیده شده و سپس تقدیس شود.
آموزۀ کتابمقدس: باید در نظر داشت که ما در ارمیا 1:5 با خدایی مواجه هستیم که حاکم مطلق، دانای مطلق، قادر مطلق و حاضر مطلق میباشد. بنابراین خدا بر اساس آنچه میدانست در حاکمیت مطلق و با قدرت الهی اش قبل از اینکه ارمیا نبی را قبل از تولدش برای خود انتخاب کرده تقدیس میکند.
کارشناسان زبان عبری میگویند که واژۀ عبری “vada” که در اینجا “شناختن” ترجمه شده، اشاره پیش برگزیدگی ارمیا برای یک ماموریت خاص دارد.
آقای Norman Geisler و Thomas Howe میگویند که این کلمه به یک سرسپردگی خاص دلالت میکند.
عاموس 2:3 از بین تمام اقوام روی زمین، من تنها شما را انتخاب (شناختم) کرده ام.
از آنجائیکه این واژه “شناختن“ با کلماتی چون تقدیس شدن (جدا شده) و مسح شدن بکار گرفته شده میتوان نتیجه گرفت که ارمیا 5:1 میگوید که خدا از قبل برای ارمیا، حتی قبل از تولدش، ماموریت خاصی داشت (مثل پولس در غلاطیان 15:1-16). پس اینگونه آیات به هیچ وجه اشاره به دوران پیش-وجود روح ندارد بلکه در ارتباط با پیش برگزیدگی افراد برای ماموریتهای خاص میباشد.
بنابراین، ارمیا 5:1 در رابطه با دعوت الهی خدا از ارمیاست که چگونه خدا او را پیش از تولدش برگزیده است.
مزمور 13:139-16 زیرا که تو بر دل من مالک هستی؛ مرا در رحم مادر نقش بستی. تو را حمد خواهم گفت زیرا که به طور مَهیب و عجیب ساخته شده ام. کارهای تو عجیب است و جان من این را نیکو می داند. استخوانهایم از تو پنهان نبود وقتی که در نهان ساخته می شدم و در اسفل زمین نقشبندی می گشتم. چشمان تو جنین مرا دیده است و در دفتر تو همه اعضای من نوشته شده، در روزهایی که ساخته می شد، وقتی که یکی از آنها وجود نداشت.
سوالی که باید از مورمونها پرسید این است که:
- آیا میدانید که محققین زبان واژۀ عبری “vada” که در ارمیا 5:1 “شناختن” ترجمه شده اشاره به پیش برگزیدگی ارمیا برای یک ماموریت خاص دارد؟
- آیا میدانید که رومیان 17:4 میگوید که خدا همه چیز را از قبل میداند؟
- اگر واژۀ “شناختن“ در ارمیا 5:1 به مفهوم پیش برگزیدی است نه پیش-وجود آیا به نظر شما مورمونها در تفسیر این آیه اشتباه نکرده اند؟
خدا در ارمیا 5:27 میگوید که من انسان را آفریدم نمیگوید که دوباره آفریدم.
ارمیا 5:27 من جهان و انسان و حیوانات را که بر روی زمینند به قوّت عظیم و بازوی افراشته خود آفریدم و آن را بهر که در نظر من پسند آمد بخشیدم.
از مورمونها بپرسید:
- لطفاً ارمیا 5:27 را بلند بخوانید.
- آیا بنظر شما این آیه به صراحت نمیگوید که خدا انسان را خلق کرد نه اینکه دوباره بوجود آورد؟
سپس پیدایش 7:2 را بلند بخوانید:
پیدایش 7:2 خداوند خدا پس آدم را از خاک زمین بسرشت و در بینى وى روح حیات دمید، و آدم نفس زنده شد.
این آیه بما میگوید که خدا پس از آفرینش انسان از خاک زمین در بینی وی روح حیات دمید نه روحی که قبلاً وجود داشت. بعبارتی خدا در همان لحظه هم انسان و هم روحش را آفرید. بنابراین در لحظۀ آفرینش آدم روحی که قبلاً حیات داشته وارد جسم او نشده.
از مورمونها بپرسید:
- در کجای سرگذشت خلقت آدم (پیدایش 7:2) اشاره به روح پیش-وجود آدمی میکند؟
- آیا پیدایش 7:2 بوضوح نمیگوید که خدا جسم و روح آدم را با هم خلق کرد؟
مورمونها بر این باورند که انسان قبل از اینکه بدنیا بیاید در آسمان جسماً وجود داشته است. اما اول قرنتیان 46:15 میگوید که ما در این دنیا ابتدا بدنهای جسمانی را میپوشیم بعد در ملکوت آسمان بدنهای آسمانی را خواهیم پوشید.
اول قرنتیان 46:15 پس ، نخست باید این بدن نفسانی را داشته باشیم ، سپس در آینده خدا بدن روحانی و آسمانی را به ما خواهد داد.
- آیا درست است که مورمونها معتقدند که انسان قبل از اینکه بدنیا بیایند با بدنهای آسمانی در بهشت زندگی میکردند؟
- پس اول قرنتیان 46:15 که میگوید انسان ابتدا در بدنهای جسمانی و فانی اش زندگی میکند بعد از مرگ به او بدنهای آسمانی داده میشود را چگونه توجیه میکنید؟
- آیا اول قرنتیان 46:15 به وضوح نمیگوید که ما ابتدا در جسم فانی و زمینی مان زندگی میکنیم بعد از مرگ بدنها آسمان و ابدی بما داده میشود؟
یوحنا 5:17 – پیش وجود روح قبل از جسم پوشیدن
یوحنا 5:17 و الآن تو ای پدر مرا نزد خود جلال ده، به همان جلالی که قبل از آفرینش جهان نزد تو داشتم.
آموزۀ مورمونها: مورمونها میگویند که یوحنا 5:17 به بخشی از دعای کهانت عیسی مسیح اشاره میکند.
آقای E. Talmage در کتاب اصول ایمان میگوید که یوحنا 5:17 ثابت میکند که روح قبل از جسم وجود دارد.
آقای Rechards که یکی از رسولان اسبق مورمونهاست اضافه میکند که از این آیه میفمیم که ما قبل از تولد بصورت روح وجود داشتیم.
آموزۀ کتابمقدس: از آنجائیکه ما عیسی مسیح را نه یک مخلوق بلکه خدای ازلی و ابدی میدانیم نمیتوانیم نتیجه بگیریم که ما مثل او از ازل وجود داشتیم. انجیل یوحنا 1:1 میگوید که کلمه (عیسی مسیح) از همان ابتدا بود، و او با پدر بود اما ما بعداً خلق شدیم. عیسی مسیح تنها انسانی است که قبلاً وجود داشت.
یوحنا 13:3و31 و کسی به آسمان بالا نرفت مگر آن کس که از آسمان پایین آمد یعنی پسر انسان که در آسمان است… او که از بالا میآید، بالای همه است و آنکه از زمین است زمینی است و از زمین تکلّم میکند؛ امّا او که از آسمان میآید، بالای همه است.
یوحنا 23:8-24 ایشان را گفت: «شما از پایین میباشید امّا من از بالا. شما از این جهان هستید، لیکن من از این جهان نیستم. از این جهت به شما گفتم که در گناهان خود خواهید مرد، زیرا اگر باور نکنید که من هستم در گناهان خود خواهید مرد.»
در یوحنا 23:8-24 عیسی مسیح به وضوح مشخص میکند که او از بالاست اما سایرین زمینی میباشند. اگر فرض را بر این بگیریم که همه از آسمان هستند آنگاه سخن مسیح را دروغ میشماریم.
بنابراین از مورمونها بپرسید که:
- لطفاً یوحنا 13:3و31 و یوحنا 23:8-24 را بلند بخوانید.
- آیا میبینید که چطور مسیح در یوحنا 23:8-24 خود را در مقابل شاگردان قرار میدهد؟
- آیا میپذیرید که از این آیه نمیتوان نتیجه گرفت که شاگردان مسیح از آسمانند؟
جلال ازلی عیسی مسیح
جلال خدا در کتابمقدس به مفهوم حضور بینهایت درخشان خدا میباشد. پولس رسول میگوید:
اول تیموتاوس 16:6 که تنها لایموت و ساکن در نوری است که نزدیک آن نتوان شد و احدی از انسان او را ندیده و نمی تواند دید. او را تا ابالآباد اکرام و قدرت باد. آمین.
پس درخشندگی و جلال خدا آنقدر عظیم است که انسان نمیتواند حتی به آن نزدیک شود و زنده بماند.
مکاشفه 17:1 و چون او را دیدم، مثل مرده پیش پایهایش افتادم و دست راست خود را بر من نهاده، گفت: «ترسان مباش! من هستم اول و آخر و زنده؛
این تعریف جلال از آیات بسیاری از کلام خدا گرفته شده. بعنوان مثال:
جلال خدا در متی 2:17-3 و اول تیموتاوس 16:6 و مکاشفه 16:1 با درخشندگی مداوم نور همراه است.
جلال خدادر خروج 7:16 و 18:33 و اشعیا 5:40 همراه با دیدن آمده است.
جلال خدا در خروج 10:16 و تثنیه 24:5 با ظاهر شدن همراه است.
جلال خدا در اشعیا 4:6 با دود همراه است.
جلال خدا در اعداد 42:16 با ابر همراه است.
حقیقت اینکه عیسی مسیح ظهور جلال خداست خود یک استدلال قوی در اثبات الوهیت اوست. در عهدعتیق خدا میگوید که جلالش را به کس دیگری نمیدهد.
اشعیا 8:42 من یهوه هستم و اسم من همین است. و جلال خود را به کسی دیگر و ستایش خویش را به بتهای تراشیده نخواهم داد.
اما در آیاتی چون متی 1:17-23 (تبدیل هیئت) میخوانیم که عیسی مسیح جلال الهی را بما آشکار نمود.
از اینجا فقط میتوان نتیجه گرفت که عیسی مسیح خداست.
اشعیا نیز در یک رویا خود را در حضور پر جلال خدا میبیند. شرح قضیه از این قرار است.
اشعیا 1:6-5 در همان سالی که عزیای پادشاه مُرد، من خداوند را دیدم. او بر تخت بلند و پرشکوه خود نشسته بود. دامن ردای او تمام صحن معبد بزرگ را پوشانیده بود. اطراف او موجوداتی نورانی ایستاده بودند. هریک از آنها شش بال داشت. با دو بال صورت خود را و با دو بال دیگر بدن خویش را می پوشانیدند، و با دوبال آخر پرواز می کردند. آنها به یکدیگر می گفتند: «قدّوس، قدّوس، قدّوس! خداوند متعال که جلالش جهان را پر ساخته است.» صدای آواز آنها بنیان معبد بزرگ را به لرزه درآورد و معبد بزرگ پر از دود شد. گفتم: «دیگر برایم امیدی نیست. هر حرفی که از لبانم بیرون می آید به گناه آلوده است، و در میان قومی ناپاک لب زندگی می کنم. با وجود این من پادشاه – خدای متعال- را با چشمان خود دیده ام.» (ترجمۀ شریف)
اشعیا خدا را در حالیکه دامن ردایش تمام صحن معبد بزرگ را پوشانیده بود بر تخت بلند و پر شکوهش نشسته میبیند. آن موجودات نورانی که اشعیا در اطراف خدا دید فرشتگانی بودند که سرافین نام داشتند. کار این فرشتگان اعلان جلال و قدوسیت خداست. ریشۀ نام سرافین مشتعل بودن میباشد که تاکید بر درخشندگی و پاکی این فرشتگان است.
اشعیا به محض روبرو شدن با جلال و قدوسیت خدا احساس شرم، گناه و ناپاکی کرد.
پیدایش 30:32 یعقوب گفت: در اینجا من خدا را روبرو دیدهام و با این وجود هنوز زنده هستم.
یوحنای رسول در انجیلش تصویر دقیقتری از خدا بما میدهد. در واقع از انجیل یوحنا میفهمیم که جلالی را که اشعیای نبی ملاقات دید عیسی مسیح بود.
پیدایش 30:32 یعقوب گفت: «در اینجا من خدا را روبرو دیدهام و با این وجود هنوز زنده هستم.» (ترجمۀ تفسیری)
یوحنا 18:1 خدا را هرگز کسی ندیده است؛ پسر یگانهای که در آغوش پدر است، همان او را ظاهر کرد.
یوحنا 30:10 من و پدر یک هستیم.»
یوحنا 28:20 توما در جواب وی گفت: «ای خداوند من و ای خدای من.»
کولسیان 9:2 در مسیح طبیعت و ذات الهی ، بطور کامل ، در یک بدن انسانی ظاهر شده است .
همانطور که خواندیم عیسی مسیح خدای مجسم شده در جسم است. به همین دلیل او از ازل بود.
از مورمونها بپرسید:
- آیا میدانید که مطابق با 8:42 خدا جلالش را به کسی نمیدهد؟
- از آنجائیکه متی 1:17-23 میگوید که عیسی مسیح جلال خدا را دارا بود، آیا این بدین مفهوم نیست که عیسی خداست؟
- پس از چون عیسی خداست او ازلی نیز میباشد. اینطور نیست؟
- اما من و شما خدا نیستیم و نمیتوان از یوحنا 5:17 نتیجه گرفت که ما قبل از تولد وجود داشتیم (پیش-وجود). اینطور نیست؟
اعمال 28:17- 29 – اولاد خدا
اعمال28:17-29 – نسل خدا
اعمال 28:17-29 زیرا که در او زندگی و حرکت و وجود داریم چنانکه بعضی از شعرای شما نیز گفته اند که از نسل او می باشیم. پس چون از نسل خدا می باشیم، نشاید گمان برد که الوهیّت شباهت دارد به طلا یا نقره یا سنگ منقوش به صنعت یا مهارت انسان.
آموزۀ مورمونها: مورمونها معمولاً از این آیه برای اثبات آموزۀ خود که انسان از زاد و ولد پدر آسمانی با مادر آسمانی تولید میشوند استفاده میکنند. در نهایت نتیجه میگیرند که تمام بشر از والدینی که به خدایی رسیدند بوجود آمده اند.
آموزۀ کتابمقدس: در اینجا پولس در حال سخن گفتن با اهالی آتن میباشد. آنها به خدای حقیقی ایمان نداشتند. اما علی رغم بی ایمانی شان پولس میگوید که آنها از نسل خدا میباشند. دلیلش اینست که خدا همه چیز را خلق نموده. پولس میخواهد بگوید که تفاوتی نمیکند حتی اگر به او بی ایمان هم باشیم باز هم مخلوق او میباشیم.
قبل از اینکه او در آیه 29 بگوید که از نسل خدا میباشیم در آیۀ 24 میگوید که خدا همه چیز را آفرید. سپس ادامه میدهد که همۀ ما از یک خون و یک ملت بوجود آمدیم تا بر تمامی روی زمین مسکن گیریم. (اعمال 24:17و26).
پولس میگوید که همۀ ما از نسل خدا میباشیم. ملاکی نیز همین را میگوید.
ملاکی 10:2 یا جمیع ما را یک پدر نیست و آیا یک خدا ما را نیافریده است؟
مطابق با این آیه پدر در حکم خالق و آفریننده میباشد. پس خدا در نقش آفریننده پدر بشریت میباشد. این آیه هیچ ربطی به پدر و مادر آسمانی و فرزندان روحانی که مورمونها میگویند ندارد.
فراموش نکنید که پولس رسول دانشمند کتابمقدس بود و با آن کاملاً آشنایی داشت. پس وقتی او میگوید که ما از نسل خدا میباشیم منظورش این است که خدا خالق همۀ ماست.
از مورمونها بپرسید:
- آیا اعمال باب 29:17 که میگوید ما از نسل خدا میباشیم منظورش این نیست که خدا خالق همۀ ما میباشد؟
- آیا میتوانید یک آیه از رساله های پولس بیاورید که در آن اشاره به پیش-وجود ارواحی که جسم دارند بکند؟
- آیا میتوانید یک آیه از رساله های پولس بیاورید که در آن اشاره به مادر آسمانی کرده باشد؟
- آیا میتوانید آیه ای از پولس بیاورید که در آن پولس اشاره به فرزندان روحانی ای که حاصل آمیزش پدر و مادر آسمانی اند کرده باشد؟
- آیا میتوانید بگوئید که اولین پدر و مادر آسمانی که بودند؟
رومیان 16:8-17 – فرزندان خدا
رومیان 16:8-17 همان روح بر روحهای ما شهادت می دهد که فرزندان خدا هستیم. و هرگاه فرزندانیم، وارثان هم هستیم یعنی وَرَثه خدا و هم ارث با مسیح، اگر شریک مصیبتهای او هستیم تا در جلال وی نیز شریک باشیم.
آموزۀ مورمونها: همانطور که قبلاً هم اشاره شد مورمونها معتقدند که ما فرزندان خدائیم. اما منظور آنها کاملاً تحت الفظی میباشد. خدای پدر آسمانی که جسم دارد با مادر آسمانی وصلت میکند و حاصل این وصلت روح هایی که جسم دارند میباشند. این روح ها جسم فانی بخود میگیرند و در این دنیا متولد میشوند. آنها برای اثبات این آموزه از رومیان 16:8-17 استفاده میکنند.
آموزۀ کتابمقدس: متاسفانه مورمونها رومیان 16:8-17 را بدون در نظر گرفتن آیات پس و پیشش تفسیر میکنند یعنی کاملاً خارج از موضوع اصلی. بعنوان مثال آیۀ ماقبل یعنی آیۀ 15 بوضوح میگوید که ما فرزندخواندگان خدا هستیم.
رومیان 15:8 از آنرو که روح بندگی را نیافته اید تا باز ترسان شوید بلکه روح پسر خواندگی را یافته اید که به آن ابا یعنی ای پدر ندا می کنیم.
پولس رسول در سایر رسالات به این حقیقت اشاره میکند که ما از طریق ایمان به مسیح وارد خانوادۀ الهی میگردیم و به اینصورت فرزندخواندگان خدا میگردیم (یا اینکه فرزندان خدا خوانده میشویم).
غلاطیان 5:4-6 امّا چون زمان مقرر بهکمال فرارسید، خدا پسر خود را فرستاد که از زنی زاده شد و زیر شریعت بهدنیا آمد، تا آنان را که زیر شریعت بودند بازخرید کند، و تا مقام پسرخواندگی را بهدست آوریم.
افسسیان 5:1 بنابر خشنودی اراده خود، ما را از پیش تعیین کرد تا بهواسطه عیسی مسیح از مقام پسرخواندگی او برخوردار شویم.
از مورمونها بپرسید:
- آیا میپذیرید که بین فرزندان واقعی که از طریق زایمان طبیعی بدنیا میآیند و کسانیکه فرزندی پذیرفته میشوند تفاوت زیادی وجود دارد؟
- با توجه به رومیان 15:8، غلا 5:4-6 و افس 5:1 آیا میتوانید بگوئید که ما چگونه فرزندان خدا هستیم؟ از طریق زایمان طبیعی یا فرزندخواندگی؟
- در تفسیر با توجه به روم 15:8 آیا فکر نمیکنید که تفسیر مورمونها از رومیان 16:8-17 مبنی بر اینکه ما حاصل وصلت یک پدر و مادر آسمانی میباشیم دور از واقعیت میباشد؟
یوحنا 12:1 به وضوح میگوید که شخص از طریق تولد تازه وارد خانوادۀ الهی میشود.
یوحنا 12:1 امّا به آن کسانی که او را قبول کردند قدرت داد تا فرزندان خدا گردند، یعنی به هر که به اسم او ایمان آورد،