مورمونها

درس 4

کلیسای عیسی مسیحِ قدیسانِ آخرالزمان

کتاب مورمونها – بخش اول

رئوس مطالب

1) مختصری در رابطه با کتاب مورمون

2) بررسی هفت آیه که مورمونها در رابطه با کتابشان از آنها استدلال میکنند

آقای جوزف اسمیت رهبر و بنیانگزار مورمونها مدعیست که کتاب مورمون درست ترین کتاب دنیا، سنگ زاویۀ فرقۀ مورمونهاست. چنانچه شخصی زندگی اش را بر مبنای احکام این کتاب استوار کند نسبت به هر کتاب دیگر به خدا نزدیکتر خواهد شد.

کتاب مورمون خلاصه ای از رابطۀ خدا با ساکنین اصلی قارۀ آمریکا در سالهای حدود 2247 قبل از میلاد الی 421 بعد از میلاد میباشد.

اصل این کتاب توسط انبیای دورۀ باستان  بر روی صفحات طلایی حکاکی شد سپس در یک محفظه سنگی گذاشته و در محل Hill Cumorah  در منطقۀ منچستر نیویورک دفن شد. مورمونها مدعی هستند که این لوحه ها مکاشفۀ تحریف نشدۀ خدا و انجیلِ دیگر عیسی مسیح میباشد که کامل و جاودانیست.

در بخش مقدمۀ کتاب مورمون نوشته شده زمانیکه در برج بابل زبانها منقسم شد قومی به آمریکا مهاجرت کردند که Jaredites نام داشتند اماپس از هزاران سال از بین رفتند. لوحه های طلایی همچنان تاریخچۀ ثبت شدۀ دو تمدن بزرگ که از نسل دو نفر بنامهای Nephi و Laman که پسران یکی از انبیای باستان مردی بنام Lehi  بودند. Lehi که  600 سال قبل از میلاد، آمدن مسیح را پیشگویی میکند و در همان دوره از اورشلیم به آمریکا مهاجرت کرد.

نسل Lehi بخاطر گناه به دو قوم تبدیل شد. آنهائیکه خدا را اطاعت کردند Nephites نامیده شدند و آنهائیکه تمرد کردند و گناهکار شدند Lamenites نامیده. Lamanite ها قبل از اینکه گناه کنند سفید پوست بودند اما پس از اینکه به خدا پشت کردند و گناه ورزیدند خدا آنها را لعنت کرده رنگ پوست شان را تیره کرد (که از آنها سرخ پوستان و سیاهپوستان بوجود آمدند).

بیشترین رویدادی که کتاب مورمون به آن میپردازد منحصر به خدمت مسیح پس از زنده شدنش از مردگان به قوم Nephite ها است. این کتاب به مواردی از جمله آموزه های کتابمقدس، طرح کلی نجات، و زندگی پس از مرگ نیز میپردازد.

در رابطه با اینکه چگونه این کتاب بدست ژوزف اسمیت رسید شرح قضیه از این قرار میباشد که:

پس از اینکه مورمون (یکی از پیامبران قوم Nephite) نوشته هایش را بپایان رساند آنها را به پسرش Moroni واگذار کرد، مارونی هم مطالبی را به آن اضافه کرد و آن صفحه ها را در تپه ای بنام Cumorah در منطقۀ منچستر نیویورک پنهان کرد.

در 21 سپتامبر سال 1823 همان مارونی که پس از رستاخیزش از مردگان جلال یافته (متبدل شده) بود به ژوزف اسمیت ظاهر میشود و به او میگوید که لوح های طلایی را به انگلیسی ترجمه کند.

نسخه های قدیمی که توسط Lehi نبی بر روی صفحات طلایی حک شده بود حاوی تعالیم یهود به یک زبان منسوخ شدۀ مصری بود. این الواح همراه با اوریم و تومیم که ابزاری برای ترجمه بودند در دل زمین دفن شدند. ژوزف اسمیت که در آن زمان بیسواد بود با این ابزار و به اصطلاح با عطایی که خدا به او داده بود توانست آنها را بطور معجزه آسایی به انگلیسی ترجمه کند.

چگونه کتاب مورمونها را با کتابمقدس هم تراز میکنند.

در کتاب آموزه های مورمون میخوانیم:

تقریباً تمام آموزه های انجیل در کتاب مورمون البته بطور کامل تر از آنچه در کتابمقدس است موجودند. اگر بخواهیم آموزه ها را بعنوان مثال آموزهایی چون کفاره، طرح نجات، جمع شدن اسرائیل، تعمید، عطایای روح القدس، معجزات، مکاشفه، ایمان، صدقه و غیره را در دو ستون بطور موازی با هم مقایسه کنیم خواهیم دید که کتاب مورمون کامل و دقیق تر میباشد.

کتاب مورمون خوانندگانش را به چالش میکشد که برای دریافت حقیقت از خدا سوال نمایند و حقیقت را خواهند یافت. مارونی 4:10-5

من شما را تشویق میکنم که از خدا، پدر ابدی بنام مسیح بخواهید برایتان کذب یا حقیقت این مطالب را روشن سازد. اگر پرسش شما با کمال صداقت و ایمان باشد خدای پدر با قوت روح القدس و ایمان به مسیح پاسخ صحیح را بشما خواهد داد.

استدلال از کلام خدا

تثنیه 2:4 – خلع صلاح کردن مسیحیان در اعتراض به کتاب مورمون

تثنیه 2:4 شما نباید به احکامی که به شما می دهم بیافزایید و یا از آنها کم کنید، بلکه فقط همین احکامی را که از جانب خداوند خدایتان می باشد، بجا آورید. شما به چشم خود دیدید که خداوند چطور در بعل فغور تمام کسانی را که بت بعل را پرستش کردند، از بین برد.

مورمونها به پیروانشان میگویند که اغلب مسیحیان به مکاشفات کتاب مورمون اعتراض میکنند و از مکاشفه 18:22 دلیل میآورند که نباید به مکاشفات کلام خدا چیزی کم یا اضافه کرد.

مکاشفه 18:22 زیرا هر کس را که کلام نبوّت این کتاب را بشنود، شهادت می دهم که اگر کسی بر آنها بیفزاید، خدا بلایای مکتوب در این کتاب را بر وی خواهد افزود.

شما نیز در پاسخ به این آیه از تثنیه 2:4 دلیل بیاورید که در عهدعتیق هم همین هشدار داده شده. اگر مکاشفه 18:22 ثابت میکند که مورمون غلط است پس از تثنیه 2:4 نیز باید نتیجه گرفت که باقی عهدعتیق و حتی تمام عهدجدید باطل میباشد.

آموزۀ کتابمقدس: مکاشفه 18:22 را بعداً مفصل بحث خواهیم کرد اما اکنون تثنیه 2:4 را بررسی میکنیم. این آیه بوضوح نشان میدهد که خدا نمیگوید که دیگر مکاشفات بعدی نخواهد بود بلکه از قوم میخواهد که چیزی به آنچه در اینجا به آنها مکشوف شده اضافه نکنند.

آقای David Reed و John Farkas در این رابطه میگویند که خدا به ارمیا میگوید:

ارمیا 2:30 یهوه خدای اسرائیل تکلّم نموده، چنین می گوید: تمامی سخنانی را که من به تو گفته ام، در طوماری بنویس.

خدا در آیۀ فوق به ارمیا تاکید میکند که مکاشفاتش را در طوماری بنویسد و چیزی به آن اضافه نکند. اگر ارمیا به آن اضافه میکرد آنگاه سرپیچی از فرمان خدا محسوب میشد. ما این تاکید خدا را در سایر بخشهای کتابمقدس نیز شاهدیم برای مثال به آیات زیر توجه کنید:

تثنیه 32:12 هر آنچه من به شما امر مى فرمایم متوجه شوید، تا آن را به عمل آورید، چیزى برآن میفزایید و چیزى از آن کم نکنید.

تثنیه 20:18 و اما نبیّ اى که جسارت نموده، به اسم من سخن گوید که به گفتنش امر نفرمودم، یا به اسم خدایان غیر سخن گوید، آن نبى البته کشته شود.»

امثال 6:30 به سخنان او (خدا) چیزی میفزا، مبادا تو را توبیخ نماید و تکذیب شوی.

ارمیا 2:26 «خداوند چنین می گوید: در صحن خانه خداوند بایست و به ضّد تمامی شهرهای یهودا که به خانه خداوند برای عبادت می آیند همه سخنانی را که تو را امر فرمودم که به ایشان بگویی بگو و سخنی کم مکن.

پس تثنیه 2:4 به هیچ عنوان مکاشفات بعدی را انکار نمیکند بلکه انسان را از اضافه نمودن به مکاشفۀ خاصی که به نبی الهام شده منع میکند. بنابراین باید از شاهدان یهوه پرسید:

  • آیا بنظر شما غیر منطقی میآید که خدا حذف و اضافه کردن به الهاماتش را منع کند؟ (سپس از مورمونها بخواهید که با صدای بلند تثنیه 32:12، 20:18 و ارمیا 2:26 را بخواند)
  • با در نظر گرفتن آیات مشابه به تثنیه 2:4 آیا بنظر شما منظور این آیات این نیست که خدا دارد حذف یا اضافه کردن به آن مکاشفۀ خاص را منع میکند نه ادامۀ مکاشفات را؟

اشعیا 1:29-4 – اشاره ای به کتاب مورمون در عهدعتیق

اشعیا 1:29-4 وای بر اَریئیل! وای بر اَریئیل! شهری که داود در آن خیمه زد. سال بر سال مزید کنید و عیدها دور زنند. و من اریئیل را به تنگی خواهم انداخت و ماتم و نوحه گری خواهد بود و آن برای من مثل اریئیل خواهد بود. و بر تو به طرف اردو زده، تو را به باره ها محاصره خواهم نمود و منجنیقها بر تو خواهم افراشت. و به زیر افکنده شده، از زمین تکلّم خواهی نمود و کلام تو از میان غبار پست خواهد گردید و آواز تو از زمین مثل آواز جنّ خواهد بود و زبان تو میان غبار زمزم خواهد کرد.

اشعیا 1:29-4 وای‌ بر تو ای‌ اورشلیم‌، ای‌ شهر داود! هر سال‌ قربانی‌های‌ زیادتری‌ به‌ خدا تقدیم‌ می‌کنی‌، ولی‌ خدا تو را سخت‌ مجازات‌ خواهد کرد و تو را که‌ به‌ «قربانگاه‌ خدا» معروف‌ هستی‌ به‌ قربانگاهی‌ پوشیده‌ از خون‌ تبدیل‌ خواهد کرد. او از هر طرف‌ تو را محاصره‌ کرده‌، بر تو یورش‌ خواهد برد. تو سقوط‌ خواهی‌ کرد و ناله‌ات‌ مانند صدای‌ ارواح‌ مردگان‌، از زیر خاک‌ بزحمت‌ شنیده‌ خواهد شد. (ترجمۀ مژده)

مورمونها از این آیه سوء تعبیر کرده میگویند که خدا در اینجا به قوم Nephite ها سخن میگوید که سالها پیش در شمال آمریکا زندگی میکردند. آقای James E. Talmage که یکی از رسولان مورمون میباشد میگوید:

این پیشگوئیهای اشعیا نمیتواند مختص اورشلیم باشد چون اورشلیم هنوز سقوط نکرده و ناله هایش از خاک شنیده نشده بود و ناله اش مانند صدای ارواح مردگان، از زیر خاک بزحمت شنیده نشده بود. بلکه این آیات به باقیماندگان یوسف اشاره دارد که حدود 1400 سال پیش از آن در آمریکا از بین رفته بودند. کتاب مورمون سقوط آنها را شرح داده و حقیقتا چه واقعۀ بزرگ و هولناکی بود… این باقیماندگان نسل یوسف با مشکلاتی که داشتند تبدیل به Ariel ها شدند.

او نتیجه میگیرد که … پیشگوئی اشعیا که میگوید ” ناله‌ات‌ مانند صدای‌ ارواح‌ مردگان‌، از زیر خاک‌ بزحمت‌ شنیده‌ خواهد شد” به کتاب مورمون اشاره دارد که  سالها بعد از زیر خاک بیرون آمد و با ما سخن گفت.

جالب اینجاست که آنها تصورشان از ارواح مردگان چیز خوبیست (در واقع آنها را ارواح آشنا مینامند) بطوریکه آنرا با کتاب مورمون مرتبط میسازند. آقای LeGrand Richards در کتابی تحت عنوان Ever-popular از این بخش از کتاب اشعیا چنین نتیجه گیری میکند:

بدیهی است که تنها روشی که مردگان قادر تکلم کردن از درون زمین میباشند از طریق مکتوب است که خدا اینکار را از طریق کتاب مورمون انجام داده، که البته توسط روح مردگان یا ارواح آشنای انبیای خدای اسرائیل نوشته شده است.

آموزۀ کتابمقدس: اشعیا اورشلیم را در این آیه اَریئیل میخواند به معنی آتشدان خداست. این نام بجاست چون اورشلیم مکانی بود که در آنجا قربانی های زیادی بر روی مذبح ها سوخته میشد. پس نام اَریئیل به محتوای این متن کاملاً سازگار است چون در آیۀ 2 اسرائیل، قربانگاه خدا نامیده شده و به داوری یا مجازات خدا نیز اشاره میکند. داوری و مجازاتی که پیشگویی شده برای اورشلیم آنقدر ویران کننده خواهد بود که خون و آتش آنرا به شکل مذبهی که بر آن قربانی میسوزاندند در خواهد آورد. John A. Martin  در این رابطه مینویسد:

اگر چه اورشلیم مکان برگزاری اعیاد و جشنها برای خداوند است (اشعیا 1:29) اما این شهر به محاصره خواهد شد و در جنگ و خونریزی به یک مذبح آتشین تبدیل خواهد شد.

پس تفسیر این بخش از کلام بدینصورت است:

همانطور که شهر اوشلیم با لاشه های قربانیهایی که روزانه گذرانده میشد پر بود دروازه های شهر اورشلیم نیز مملو از اجسادی خواهد بود که بر علیه خدا شوریدند.

این تصویری مهیب از داوری خداست که در سال 701 قبل از میلاد توسط محاصرۀ اورشلیم توسط سنخاریب فرمانروای آشور (705 – 681 قبل از میلاد) صورت گرفت. خون و آتشی که در اثر این حمله بر پا شد حقیقتاً اورشلیم تبدیل به یک مذبح آتشین نمود. بدینصورت خدا مردم با آتش داوری خود تنبیح نمود.

پس منظور اشعیا از اَریئیل همان اورشلیم است چون در اشعیا 1:29 آنرا شهر داود مینامد و همچنین در دوم سموئیل 6:5-9 آنرا شهر داوود نامیده شد.

اگر چه آشوریها اورشلیم را محاصره کردند اما در نبوت اشعیا میگوید که خدا از هر طرف‌ تو را محاصره‌ کرده‌، بر تو یورش‌ خواهد برد” در واقع خدا از طریق آشور این کار را انجام داد. بعبارتی در اینجا سقوط این شهر بخاک فرو رفتن و مدفون شدن در آن تشبیح شده شده است. (اشعیا 4:29). گویا اورشلیم از دل خاک زیر لب سخن میگوید (اصطلاح زیر لب سخن گفتن در عهدعتیق تشبیحی از گویش ارواح مردگان است). شهری که زمانی با شکوه جلال همراه بود اکنون بخاک و خون کشیده شده. دیگر آن زمانی آواز شادمانی آن بلند شنیده میشد گذشت.

چرا خدا اورشلیم را مجازات کرد؟

در اشعیا 15:28 خدا به تعنه به حکمرانان اورشلیم میگوید که شما فکر میکنید که با مرگ عهد بسته اید، به گونه ای که اگر مصیبتی رخ دهد هیچ گزندی به شما نخواهد رسید.

اشعیا 13:28-15 پس‌ خداوند هر مطلبی‌ را بارها برای‌ ایشان‌ تکرار خواهد کرد و کلمه‌ به‌ کلمه‌ توضیح‌ خواهد داد. این‌ قوم‌ افتاده‌، خرد خواهند شد و در دام‌ خواهند افتاد و سرانجام‌ اسیر خواهند شد. پس‌ ای‌ حکمرانان‌ اورشلیم‌ که‌ همه‌ چیز را به‌ باد مسخره‌ می‌گیرید، به‌ آنچه‌ خداوند می‌فرماید توجه‌ کنید. شما می‌گویید که‌ با مرگ‌ معامله‌ کرده‌اید و با دنیای‌ مردگان‌ قرارداد بسته‌اید. اطمینان‌ دارید که‌ هرگاه‌ مصیبتی‌ رخ‌ دهد هیچ‌ گزندی‌ به‌ شما نخواهد رسید؛ اما بدانید که‌ این‌ اطمینان‌ باطل‌ است‌ و شما خود را فریب‌ می‌دهید.

در واقع برخی از حکام یهودا با توسل به غیب گویی با خدایان (بتهای) امتها عهد بسته بودند که حمایت آنها را جلب کنند. از اینرو تصور میکردند که اگر بلا یا مصیبتی بیاید به آنها نخواهد رسید. فکر میکردند از دست آشوریها در امان هستند. اما از آنجائیکه عهد آنها با دنیای مردگان دروغی بیش نبود و اصلاً نمیتوانست به آن اعتماد داشت میبینیم که چگونه خدا آنها را تادیب نمود. (اشعیا 1:29-4)

پس میبنیم که اشعیا 1:29-4 اعلان داوری و تنبیح عظیم خدا به ساکنان اورشلیم است. هدف از اعلان این خبر این بود که باعث توبه و بازگشت اهالی یهودا به سوی خدا شود.

سوالی که باید از مورمونها پرسید این است که:

  • لطفاً اشعیا 1:29 را بلند بخوانید؟
  • آیا میدانید که شهر اَریئیل کجاست؟ همانطور که از این آیه معلوم است منظور از اَریئیل، اورشلیم شهری که داود در 2سموئیل 6:5-9 آنرا فتح کرد (قبل از آن یبوس، Jebus ،نام داشت اما بعد آنرا شهر داود نیز نامیدند). پس قطعاً منظور اشعیا از اَریئیل جایی در آمریکای شمالی نیست.
  • آیا میدانی که این نبوت اشعیا در حملۀ سنخاریب فرمانروای آشور به اسرائیل (سال 701 قبل از میلاد) به تحقق پیوست که در اثر آن اورشلیم به خاک و خون کشیده شد؟

وقتی با مورمونها در رابطه با این بخش از کلام سخن میگوید حتماً اشاره ای به مفهوم ارواح مردگان نیز داشته باشید. در عهدعتیق حداقل 15 آیه وجود دارد که اشاره مستقیم به این مسئله دارد.

لاویان 11:19 دزدی مکنید، و مکر منمایید، و با یکدیگر دروغ مگویید.

لاویان 6:20 و 27 و کسی که به سوی صاحبان اجنه و جادوگران توجه نماید، تا در عقب ایشان زنا کند، من روی خود را به ضد آن شخص خواهم گردانید، و او را از میان قومش منقطع خواهم ساخت… مرد و زنی که صاحب اجنه یا جادوگر باشد، البته کشته شوند؛ ایشان را به سنگ سنگسار کنید. خون ایشان بر خود ایشان است.»

اول سموئیل 3:28-9 و سموئیل وفات نموده بود، و جمیع اسرائیل به جهت او نوحه گری نموده، او را در شهرش رامه دفن کرده بودند، و شاؤل تمامی اصحاب اجنّه و فالگیران را از زمین بیرون کرده بود. و فلسطینیان جمع شده، آمدند و در شُونیم اردو زدند؛ و شاؤل تمامی اسرائیل را جمع کرده، در جِلْبُوع اردو زدند. و چون شاؤل لشکر فلسطینیان را دید، بترسید و دلش بسیار مضطرب شد. و شاؤل از خداوند سؤال نمود و خداوند او را جواب نداد، نه به خوابها و نه به اوریم و نه به انبیا. و شاؤل به خادمان خود گفت: «زنی را که صاحب اجنه باشد، برای من بطلبید تا نزد او رفته،‌ از او مسألت نمایم.» خادمانش وی را گفتند: «اینک زنی صاحب اجنّه در عَین دور می باشد.» و شاؤل صورت خویش را تبدیل نموده، لباس دیگر پوشید و دو نفر همراه خود برداشته، رفت و شبانگاه نزد آن زن آمده، گفت: «تمنّا اینکه به واسطه جنّ برای من فالگیری نمایی و کسی را که به تو بگویم از برایم برآوری.» آن زن وی را گفت: «اینک آنچه شاؤل کرده است می دانی که چگونه اصحاب اجنّه و فالگیران را از زمین منقطع نموده است. پس تو چرا برای جانم دام می گذاری تا مرا به قتل رسانی؟»

دوم پادشاهان 6:21 و پسر خود را از آتش گذرانید و فالگیری و افسونگری می کرد و با اصحاب اجنّه و جادوگران مراوده می نمود. و در نظر خداوند شرارت بسیار ورزیده، خشم او را به هیجان آورد.

دوم پادشاهان 24:23 و نیز یُوشیّا اصحاب اجنّه و جادوگران و ترافیم و بتها و تمام رجاسات را که در زمین یهودا و در اورشلیم پیدا شد نابود ساخت تا سخنان تورات را که در کتابی که حلْقیّای کاهن در خانه خداوند یافته بود، به جا آورد.

اشعیا 19:8 و چون ایشان به شما گویند که از اصحاب اجنّه و جادوگرانی که جیک جیک و زمزم می کنند سؤال کنید، (گویید) «آیا قوم از خدای خود سؤال ننمایند و آیا از مردگان به جهت زندگان سؤال باید نمود؟»

اشعیا 3:19 و روح مصر در اندرونش افسرده شده، مشورتش را باطل خواهم گردانید و ایشان از بتها و فالگیران و صاحبان اجنّه و جادوگران سؤال خواهند نمود

اشعیا 4:29 و به زیر افکنده شده، از زمین تکلّم خواهی نمود و کلام تو از میان غبار پست خواهد گردید و آواز تو از زمین مثل آواز جنّ خواهد بود و زبان تو میان غبار زمزم خواهد کرد.

بنابراین کتاب مورمون با اشاره به ارواح مردگان بعنوان ارواح آشنا دارد بطور غیر مستقیم اشاره به ارتباط آنها را با ارواح شریر میکند. واژۀ آشنا در اینجا اشاره به خادمی که در خانه ساکن است اشاره دارد. به اعتقاد آن زمان ساحران با ارواحی در ارتباط بودند که به فرمان آنها گوش میدادند و خدمتشان میکردند.

ارواح مردگان اشارۀ مستقیم به جادوگری دارد و کلام خدا آنرا شدیداً محکوم میکند.

تثنیه 9:18-12 چون به زمینى که یهوه، خدایت، به تو مى دهد داخل شوى، یاد مگیر که موافق رجاسات آن امتها عمل نمایى. و در میان تو کسى یافت نشود که پسر یا دختر خود را از آتش بگذرانند، و نه فالگیر و نه غیب گو و نه افسونگر و نه جادوگر، و نه ساحر و نه سؤال کننده از اجنّه و نه رمال و نه کسى که از مردگان مشورت مى کند. زیرا هرکه این کارها را کند، نزد خداوند مکروه است و به سبب این رجاسات، یهوه، خدایت، آنها را از حضور تو اخراج مى کند.

سوالی که باید از مورمونها پرسید این است که:

  • آیا میدانید که تمام آیاتی که در عهدعتیق به ارواح مردگان میکند در رابطه با غیب گویی و جادوگریست؟
  • آیا میدانی کلام خدا در آیاتی مثل تثنیه 9:18-12 ارتباط با ارواح مردگان را شدیداً محکوم میکند؟
  • با توجه به آنچه گفته شد ادعای رهبران مورمون را مبنی بر اینکه کتاب مورمون دارای ارواح مردگان است چگونه توجیه میکنید؟

اشعیا 11:29-12 – کتاب مورمون یک طومار مُهر و موم شده

اشعیا 10:29-12 خداوند خواب‌ سنگینی‌ به‌ شما داده‌ است‌. او چشمان‌ انبیای‌ شما را بسته‌ است‌،  آنگونه‌ که‌ رؤیاها و الهامهایی‌ را که‌ داده‌ می‌شود نمی‌توانند ببینند. این‌ رؤیاها برای‌ ایشان‌ مانند طوماری‌ است‌ مهر و موم‌ شده‌ که‌ اگر آن‌ را بدست‌ کسی‌ که‌ خواندن‌ می‌داند بدهید، می‌گوید: «نمی‌توانم‌ بخوانم‌ چون‌ مهر و موم‌ شده‌ است‌،»  و اگر به‌ کسی‌ بدهید که‌ خواندن‌ نمی‌داند او نیز می‌گوید: «نمی‌توانم‌ بخوانم‌ چون‌ خواندن‌ نمی‌دانم‌.»

مورمونها ادعا میکنند که این آیه اشاره به کتاب آنها یا صفحات طلایی دارد که آقای جوزف اسمیت ترجمه کرد.

آقای مارتین هریس (Martin Harris)، یکی از سه شاهدی که به ژوزف اسمیت کمک میکرد نسخه ای از واژه هایی  که بر لوحه های طلایی نوشته شده بود همراه با متن ترجمه شده را نزد پرفسور Anthon میبرد تا نظر ایشان را بداند. آقای  Anthon میگوید این ترجمه از تمام ترجمه هایی که از زبان مصری تا کنون دیده است صحیح تر میباشد. سپس متن ترجمه نشده را به ایشان نشان میدهد و در پاسخ آقای Anthon میگوید که متن از کلمات مصری، عربی و کلدانی نوشته شده. پرفسور Anthon از آقای هریس میخواهد که بقیۀ متن را نزدش بیاورد اما هریس به او میگوید که بخشی از لوحه های طلایی مُهر و موم شده است و او اجازۀ آوردن آنها را ندارد. آقای مارتین میگوید که بعد نزد دکتری بنام Mitchell میرود که ایشان نیز سخن پرفسور Anthon  را تائید کرده سپس اشعیا 11:29-12 را برایش قرائت میکند. پس از آن همانطور که پیشگویی شده بود لوحه ها را پیش آقای پرفسور Anthon بردند اما از آنجائیکه آنها مُهر و موم شده بود او نتوانست آنها را ترجمۀ کند سپس کتاب به آقای جوزف اسمیت جوان که تحصیلات چندانی نداشت داده شد.

آموزۀ کتابمقدس: تفسیر مورمونها از اشعیا 11:29-12 کاملاً اشتباه است چون اول از هر چیز از موضوع متن به وضوح میتوان دید که اشعیای نبی دارد در رابطه با دید و درک انبیای آن زمان سخن میگوید نه کتاب یا لوح های ذرین آینده. اشعیا نه تنها به سخنان خود بلکه به انبیای معاصر و هم گذشتۀ خود نیز اشاره میکند. منظور این است که اگرچه خدا در گذشته با انبیایش سخن گفته اما آنها حقیقت را درک نکردند درست مانند شخصی بخواهد که یک کتاب مُهر و موم شده را بخواند.

البته داستانی که آقای هریس تعریف کرد با آنچه در کتاب اشعیا نوشته شده در تضاد است.

–  بنا به گفتۀ آقای هریس پروفسور متنی را که آقای هریس روی تکه کاغذ نوشته بود تائید کرد در صورتیکه باید میگفت که من پس از روئیت لوحه ها میتوانم ترجمه را تائید کنم نه آنچه را که جوزف اسمیت روی یک تکه کاغذ بدو داده شده بود. توجه داشته باشید که اشعیا میگوید که شخص باسواد هم قادر به درک آن نخواهد بود چون مُهر و موم شده است. علاوه بر این پروفسور چون آقای هریس به او گفته بود فهمید که آنها مُهر و موم شده است خودش آنها را ندیده بود.

– در متن اشعیا میخوانیم که طومارِ مختوم شده ابتدا نزد افراد باسواد برده میشود بعد نزد شخص بیسواد اما در داستان مورمونها لوحه های ذرین ابتدا بدست جوزف اسمیت که به اصطلاح بیسواد بود داده شد بعد نزد پرفسور و آن دکتر دیگر برده شد. البته در داستانی که آقای هریس تعریف کرد آن دو پرفسور اصلاً لوحه ها را ندیدند فقط نسخه ای از بخشی از متن لوحه های ذرین را که بر روی تکه کاغذی نوشته شده بود مشاهده کردند.

– در متن اشعیا میخوانیم که اگر طومار مُهر و موم شده را به شخص بیسواد بدهید و از او بخواهید آنرا بخواند خواهد گفت که نمیتواند اما در داستان ژوزف اسمیت او تلاش میکند که آنرا بخواند و تفسیر کند.

با توجه به چنین تفاوتهای فاحشی بین کلام خدا و ادعاهای مورمونها میتوان نتیجه گرفت که نبوت اشعیا هیچ ارتباطی به کتاب مورمون ندارد.

حزقیال 16:37-17 – آیا عصای یوسف همان کتاب مورمون است؟

حزقیال 16:37-17 و تو ای پسر انسان یک عصا برای خود بگیر و بر آن بنویس “برای یهودا و برای بنی اسرائیل رفقای وی.” پس عصای دیگر بگیر و بر آن بنویس “‌برای یوسف عصای افرایم و تمامی خاندان اسرائیل رفقای وی.” و آنها را برای خودت با یکدیگر یک عصا ساز تا در دستت یک باشد.

آموزۀ مورمونها: مورمونها میگویند که انبیای گذشته بر روی لوحه های پاپیروس، چرم و یا وسائل دیگری مطالب خود را مینوشتند و آنرا دور یک تکه چوبی بصورت طومار میپیچیدند. البته به آن طومارها کتاب هم میگفتند. مورمونها نتیجه میگیرند که دو عصایی که حزقیال 16:37-17 از آن سخن میگوید به کتاب مقدس (عصای یهودا) و کتاب مورمون (عصای یوسف) اشاره میکند.

آقای LeGrand Richards در این رابطه میگویدکه با پیوستن کتاب مورمون به کتابمقدس این آیه به تحقق پیوست. اکنون این دو نوشته به هم پیوستند و یک نبوت دیگر را کامل نمودند. از قبل مقرر بود که این دو کتاب بعنوان کتب مقدسه به هم ملحق شوند.

آموزۀ کتابمقدس: با در نظر گرفتن آیات بعدی حزقیال 16:37-17 یعنی از آیۀ 18 الی 28 غیرممکن است بتوان نتیجه گرفت که مفهوم آیه به هم پیوستن کتاب مورمون به کتابمقدس است. با رعایت اصل تفسیر که آیات کتابمقدس همدیگر را تفسیر میکنند و نباید با هم متناقض باشند میتوانیم به درک صحیح مفهوم این دو عصا برسیم.

در آیۀ 22 میخوانیم:

حزقیال 22:37 و ایشان را در آن زمین بر کوههای اسرائیل یک امّت خواهم ساخت. و یک پادشاه بر جمیع ایشان سلطنت خواهد نمود و دیگر دو امّت نخواهند بود و دیگر به دو مملکت تقسیم نخواهند شد.

بدیهیست که منظور از دو عصای مذکور در آیات 16 و 17 دو ملت یا دو پادشاهیست است نه کتاب مورمون و کتابقمدس. آقای Charles H. Dyer مفسر کتابمقدس در رابطه با حزقیال 37 چنین میگوید:

پس از مرگ سلیمان ملت اسرائیل به دو بخش تقسیم شد. در سال 931 قبل از میلاد حکومت جنوبی یهودا نامیده شد (چون حاکم وقت از آن قوم بود. اول پادشاهان 22:12-24). حکومت شمالی هم اسرائیل و در برخی مواقع افرائم نامیده شد (هوشع 3:5، 5 و 11-14) چون افرائم هم قوی ترین و موثرترین قوم بود و هم اولین حاکم آنان یروبعام از آنجا بود (اول پادشاهان 26:11). حکومت اسرائیل در سال 722 قبل از میلاد به اسارت آشوریها درآمد و حکومت یهودا در سال 605، 597 و 586 قبل از میلاد به اسارت بابلی ها درآمد.

حال آنچه در حزقیال 18:37-28 بوضوح به آن اشاره میکند وعدۀ خدا به این دو سرزمین است که در آینده آنها را احیا خواهد کرد و دوباره بصورت یک قوم و یک سرزمین متحد خواهد ساخت (هوشع 1:11). آنها از لغزشی که داشتند به سوی خدا بازگشت خواند نمود و خدا آنها را پاک خواهد کرد (حزقیال 20:11، 11:14، 28:36، 27:37).

سوالاتی که باید از مورمونها پرسید:

  • آیا کتاب مورمون بر روی لوحه های ذرین نوشته شده بود یا طومار؟
  • آیا بنظر شما تفسیر آیات 16 و 17 از حزقیال 37 نباید با سایر آیات یعنی 18 الی 28 همخوانی داشته باشد؟
  • حال با توجه به آیه 22 آیا نمیتوان نتیجه گرفت که منظور از عصاهایی که در آیات 16 و 17 به آن اشاره شد دو ملت یا حکومت اسرائیل و یهودا میباشند؟

دوم قرنتیان 1:13-2 – آیا کتاب مورمون دومین شاهد کتابقدس است؟

دوم قرنتیان 1:13-2 این سومین باری است که به دیدار شما می آیم . کتاب آسمانی می فرماید که اگر دو یا سه شاهد، کسی را در حین ارتکاب جرمی ببینند، آن شخص مجرم شناخته می شود و باید مجازات گردد. پس این سومین دیدار من ، همچون سومین هشداری است که به شما می دهم. آخرین باری که در آنجا بودم ، به آنانی که مرتکب گناه می شدند، اخطار کردم . اکنون به آنان و نیز به سایرین ، باز هشدار می دهم که این بار از خطای کسی چشم پوشی نخواهم کرد، و هیچکس از تنبیه نخواهد رست.

آموزۀ مورمونها: مورمونها میگویند که مطابق با این آیه کتابمقدس اولین شاهد عیسی مسیح میباشد و کتاب مورمون شاهد دوم اوست. آقای LeGrand که یکی از رسولان مورمونهاست میگوید به شهادت این دو شاهد یعنی کتابمقدس و کتاب مورمون ماموریت عیسی مسیح برقرار شد.

آموزۀ کتابقدس: پولس رسول در این آیات دارد به کلیسای قرنتیان که جسمانی هستند هشدار میدهد که اگر بخواهند در گناه بمانند مجازات خواهند شد.

مفسر کتابمقدس آقای Charles Ryrie  میگوید که پولس در اینجا به اعضای کلیسای قرنتیان هشدار میدهد که اگر تا آمدنش نزد آنها مسائلشان را اصلاح نکنند خواهد آمد و با آنها به رسم یهود رفتار خواهد کرد (تثنیه 15:19).

پس منظور پولس از شاهد آوردن اصلاً کتابمقدس یا کتاب مورمون نیست بلکه اشاره به حل مشکلات کلیسای قرنتس میباشد.

در ضمن لازم به ذکر است که کتابمقدس شامل 66 کتاب میباشد که توسط حدود 40 نویسنده نوشته شد تمامی این کتب و نویسنده هایش به عیسی مسیح شهادت میدهند. علاوه بر این نیز تمام مقدسین و شاگردانی که در این کتب از آنها صحبت شده نیز شاهدین وفادار خدا میباشند.

متی 16:18 و اگر نشنود، یک با دو نفر دیگر با خود بردار تا از زبان دو یا سه شاهد، هر سخنی ثابت شود.

یوحنا 17:8 و نیز در شریعت شما مکتوب است که شهادت دو کس حقّ است.

اول تیموتاوس 19:5 ادّعایی بر یکی از کشیشان جز به زبان دو یا سه شاهد مپذیر.

عبرانیان 28:10 هر که شریعت موسی را خوار شمرد، بدون رحم به دو یا سه شاهد کشته می شود.

اول یوحنا 8:5 یعنی روح و آب و خون؛ و این سه یک هستند.

بنابراین کتابمقدس به اندازۀ کافی حاوی شاهد میباشد.

یعقوب 5:1 دعا برای کتاب مورمون

یعقوب 5:1 و اگر از شما کسی محتاج به حکمت باشد، سؤال بکند از خدایی که هر کس را به سخاوت عطا می کند و ملامت نمی نماید و به او داده خواهد شد.

این آیه باعث شد که ژوزف اسمیت به جنگل برود و از خدا بخواهد که به او در انتخاب کلیسایی که باید عضو شود کمک کند.

مورمونها به مسیحیان اصرار میکنند که از خدا بخواهید که به آنها نشان دهد که آیا کتاب مورمون حقیقت دارد یا نه.

آموزۀ کتابمقدس: در پاسخ به گفتۀ مورمونها باید ابتدا سوالی از آنهاپرسید. از آنها بپرسید آیا شما از خدا چنین سوالاتی را میپرسید؟ خدایا آیا تو میخواهی که من زنا کنم؟ دروغ بگویم؟ کسی را بکشم؟

بدیهیست که کسی در رابطه با چنین مسائلی از خدا سوال نمیکند چون کلام خدا بوضوح دربارۀ آنها سخن گفته است. در رابطه با کتاب مورمونها نیز کلام خدا بوضوح مشخص نموده. مثلاً در غلاطیان 6:1-8 میفرماید:

غلاطیان 6:1-8 من از این تعجّب می کنم که شما به این زودی از آن کسی که شما را به فیض مسیح دعوت کرده است روی گردان شده اید و اکنون از انجیل دیگری پیروی می کنید! (درصورتی که انجیل دیگری وجود ندارد) امّا عدّه ای هستند که می خواهند شما را مضطرب سازند و انجیل مسیح را تحریف نمایند. حتّی اگر ما یا فرشته ای از آسمان، انجیلی غیراز آنچه ما اعلام کردیم بیاورد، بر او لعنت باد!

 در آیۀ فوق از تحریف انجیل مسیح صحبت شده. تحریف آموزه های کتاب مورمون نسبت به کتابمقدس شامل بدعتیست بنام مدالیزم یعنی پدر، پسر و روح القدس سه وجه از یک شخص میباشند به جای تثلیث (یعنی سه شخص در یک ذات).

کتاب اِتِر 14:3 (Ether 3:14)  میگوید که :

من از بنیاد عالم برای نجات شما معین شده بودم. من عیسی مسیح، همان پدر و پسر هستم. (همچنین مراجعه کنید به کتاب موسِیا 1:15-5 / Mosiah 15:1-5). البته ما مسیحیان معتقدیم که در تثلیث خدا از همان ابتدا دارای سه شخص متمایز از هم بوده.

علاوه بر این کتاب مورمون بوضوح می آموزد که یکی از شرایط نجات یافتن گرفتن تعمید آب میباشد (مراجعه کنید به دوم نفی 23:9-24، اِتِر 18:4، سوم نفی 37:3-38 و 16:16 و 20:21-22، مورمون 2:3 و مارونی 34:7).

همین چند مورد کافیست که نتیجه بگیریم که پیام کتاب مورمون همان انجیل عیسی مسیح نیست بلکه انجیلی دیگر است.

سوال دیگری که میتوان از آنها پرسید این است که آیا اگر یک مسلمان از شما بخواهد که از خدا دربارۀ حقانیت قران سوال کنید اینکار را خواهید کرد. اکثر مورمونها به این سوال پاسخ منفی میدهند چون میگویند که خداوند بوضوح پاسخش را بما داده است. این مسئله در رابطه با خودشان نیز در رابطه با کتاب مورمونها کاملاً روشن است.

علاوه بر غلاطیان 6:1-8 میتوانید به آیات بیشتری نیز مراجعه کنید از جمله آیات زیر:

اول تسالونیکیان 21:5 از ما میخواهد که هر چیز را تحقیق کنیم و به آنچه نیکوست متمسک شویم

اعمال 10:17-12 ما را تشویق میکند که از الگوی اهالی بیریه پیروی کنیم (یعنی مطابقت دادن آموزه های معلمین با کتابمقدس

اول یوحنا 1:4 یوحنا به مخاطبینش میگوید که روح ها را بیازمائید. آقای Bill McKeever در رابطه با این آیه میگوید کلام خدا از ما میخواهد که روح ها را بیازمائیم نه اینکه برایشان دعا کنیم.

یک پیشنهاد دیگر اینکه وقتی از ما میخواهند که برای حقانیت کتاب مورمونها از خدا سوال کنیم خوب است که بپرسیم کدام حقانیت کدام کتاب را آیا چاپ 1830 را؟ یا 1921؟ یا چاپ جدید امروزی را؟ چون این کتاب از سال 1830 تا کنون بیش از 4000 اصلاحات در آن انجام شده است.

بنابراین به آنچه که کلام خدا به وضوح مشخص نموده نباید شک کرد بلکه باید آنرا تمام و کمال اطاعت نمود.

مکاشفه 18:22 خلع سلاح کردن مسیحیان نسبت به کتاب مورمونها؟

مکاشفه 18:22 زیرا هر کس را که کلام نبوّت این کتاب را بشنود، شهادت می دهم که اگر کسی بر آنها بیفزاید، خدا بلایای مکتوب در این کتاب را بر وی خواهد افزود.

آنها مدعی هستند که به نبوت کتابمقدس چیزی کم یا اضافه نکرده اند. آنها میگویند که خدا خود میدانست که کتابمقدس تحریف میشود به همین دلیل هم او آموزه های واقعی را در کتاب مورمون برایشان محفوظ داشته است و به باز هم به مکاشفات خود از طریق انبیا همانطور که در گذشته انجام میداد ادامه میدهد. آقای LeGrand Richards میگوید مکاشفه 18:22 خدا را از اضافه کردن مطلب به آنچه قبلاً خود گفته منع نمیکند.

آموزۀ کتابمقدس: مکاشفه 18:22 بر علیه تحریف پیام خود کتاب مکاشفۀ یوحنا سخن میگوید و از جهاتی میتوان گفت که با پیام پولس در رابطه با انجیلی دیگر (غلاطیان 6:1-8) هماهنگ میباشد. در رابطه با این آیات مورمونها به سه مورد زیر اشاره کنید:

1- محتوای کتاب مکاشفه از خدا میباشد. بعنوان مثال مکاشفه 1:1 چنین میگوید:

مکاشفه 1:1 مکاشفه عیسی مسیح که خدا به او داد تا اموری را که می باید زود واقع شود، بر غلامان خود ظاهر سازد و بوسیله فرشته خود فرستاده، آن را ظاهر نمود بر غلام خود یوحنّا،

2- کلام خدا امین و راست است. در مکاشفه 9:19 چنین میخوانیم:

مکاشفه 9:19 و مرا گفت: «بنویس: خوشابحال آنانی که به بزم نکاح برّه دعوت شده اند.» و نیز مرا گفت که «این است کلام راست خدا.»

      مکاشفه 6:22 میگوید که این کلام امین و راست است.

3- بنابراین کتاب مکاشفه نیازی به تغییر و تحول ندارد. پس مکاشفه 18:22 انسان را از کم و زیاد کردن پیام این کتاب منع میکند. صحبت بر سر کتب دیگر کتابمقدس نیست. آیۀ فوق بر آقای جوزف اسمیت دلالت میکند چون او هم بر پیام مکاشفه یوحنا اضافه و هم از آن مطالبی را کاسته است. او با اضافه کردن کتاب مورمون به کتاب مکاشفه بر نبوتهای آن افزوده است و با کاستن و حذف کردن حقایق مکتوب از آن باعث تحریف پیام اصلی مکاشفۀ یوحنا شده است.

علاوه  بر این تمام نشریات و نبوتهای رسولان این سازمان هم راه او را در تبشیر انجیلی دیگر ادامه داده اند. صحبت ما بر سر آموزه های جزیی نیست. بعنوان مثال مکاشفه 15:19 میگوید: و از دهانش شمشیری تیز بیرون می آید تا به آن امّت ها را بزند” اما ژوزف اسمیت آنرا اینگونه عوض میکند که او از دهانش کلام خدا صادر میشود که با آن امتها را هدایت میکند.

در مکاشفه 6:5 میخوانیم  و دیدم در میان تخت و چهار حیوان و در وسط پیران، بره ای چون ذبح شده ایستاده است و هفت شاخ و هفت چشم دارد که هفت روح خدایند که به تمامی جهان فرستاده می شوند.” اما جوزف اسمیت آنرا اینگونه تغییر داده است که … دوازده شاخ دارد و دوازده چشم که خادمین خدا میباشند و به تمامی جهان فرستاده میشوند.

این تغییرات البته بسیار فاحش میباشند که مفهوم اصلی آنرا کاملاً تغییر میدهند. بنابراین کاملاً واضح است که آقای جوزف اسمیت از مکاشفه 18:22 تخطی کرده.

از مورمونها بپرسید:

  • با توجه به اینکه کاملاً مشهود است که آقای جوزف اسمیت با اضافه کردن کتاب مورمون به کتابمقدس و حذف کردن بسیاری از آموزههای کلام خدا از مکاشفه 18:22 تخطی کرده چطور میتوانید سرنوشت ابدی خود را به او واگذار کنید؟