کریستین ساینس
درس2
ادراک فراحسی و تفسیر کتابمقدس
جلسۀ گذشته، در بخش اول درس ابتدا به تاریخچه ای از سرگذشت خانم مری بیکر ادی بنیانگذار فرقۀ علم مسیحی پرداختیم و در بخش دوم از آنجائیکه ایشون ادعا داشتند که کتاب مقدس دارای خطایای بیشماریست، موضوع حقانیت کتاب مقدس را مورد بررسی قرار دادیم و ثابت کردیم که کتاب مقدسی که هم اکنون در دست داریم همان کلام الهام شدۀ خداست که ظرف مدت چند هزار سال توسط حدود 40 نبی نوشته شد و بدون تناقض و خطا الان در دسترس ما قرار دارد.
اما خواندن کتاب مقدس بدون درک و تفسیر صحیح مشکلی را حل نمیکند. پس موضوع این جلسه را اختصاص دادیم به آموزۀ تفسیر صحیح کتاب مقدس.
و خدا از طریق مکاشفاتی که بعداً در کتابی تحت عنوان دانش و تندرستی با کلید کتابمقدس که در سال 1875 به چاپ رسید خطایای کتابمقدس را اصلاح نموده است.
کتابی که در سال 1875 تحت عنوان دانش و تندرستی با کلید کتاب مقدس به چاپ رساندند آخرین مکاشفۀ خدا به انسان به موضوع حقانیت کتابمقدس را مورد بررسی قرار دادیم.
آموزۀ تفسیر صحیح کتابمقدس
دوم تیموتاوس 16:3 میفرماید:
دوم تیموتاوس 16:3تمام کتاب مقدّس از الهام خداست و برای تعلیم حقیقت، سرزنش خطا، اصلاح معایب و پرورش ما در نیکی مطلق مفید است.
بر همین اساس ما مسیحیان کلام خدا را عاری از خطا میدانیم. اما پیروان فرقۀ علم مسیحی (کریستین ساینس) ادعا میکنند که کتابمقدس پر از اشتباه میباشد. سوال اینجاست که اگر آنها کلام خدا را عاری از خطا نمیدانند چرا آنرا در کلیساهایشان بطور مرتب مطالعه میکنند. کریستین ساینسها میگویند که کتابمقدس باید در نور کتاب دانش و تندرستی با کلید کتاب مقدس خانم مری ادی خوانده شود.
سوال دیگری که اینجا مطرح میشود این است که اگر بین گفته های خانم مری بیکر و کتابمقدس تناقض دیده شد تکلیف چیست. کریستین ساینسها میگویند که در هر شرایط کتاب خانم مری بیکر بر کتابمقدس الویت دارد. بعنوان مثال در کتاب خانم مری بیکر میخوانیم که مرگ واقعیت ندارد اما در رومیان 10:5 به وضوح میخوانیم که:
رومیان 23:6 زیرا که مزد گناه موت است، امّا نعمت خدا حیات جاودانی در خداوند ما عیسی مسیح.
عبرانیان 27:9 همه باید یک بار بمیرند و بعد از آن برای داوری در حضور خدا قرار گیرند. (مژده)
در چنین شرایطی پیروان کریستین ساینس نظر خانم مری بیکر را میپذیرند. گویا مرگ رهبرشان هم نتوانست واقعیت مرگ را بر آنها ثابت کند.
ادراک فراحسی و تفسیر کتابمقدس
“Esotericism(ادراک فراحسی) and Biblical Interpretation”
نمونه هایی از تفسیرهای غلط
زمانیکه عیسی مسیح فرمود اول ملکوت و عدالت خدا را بطلبید (متی 33:6) آیا منظورش، مثل گفتۀ آقای David Spangler (پیرو نهضت عصر نوین) بود که میگفت در طلب هویت فردی حقیقی خود یعنی آن منشاء درونی، آن مرکز الهی یعنی هستم آنکه هستم باشید؟
وقتی عیسی مسیح در متی 29:11 فرمود که یوغ مرا بر خود گیرید آیا مثل خانم Elizabeth Clare نبیه و رهبران فرقۀ کلیسای جهانی داشت به شاگردانش می آموخت که هوشیاری (Consciousness) مرا در کار مقدس، شبیح شدن مرا به مسیح در بدوش کشیدن کارمای (کردار) جهان، و از من بعنوان یک مرشد تعلیم بیابید؟
زمانیکه موسی کتاب آفرینش را مینوشت آیا به گفتۀ خانم Mary Baker Eddy رهبر فرقۀ کریستین ساینس نام آدم را بعنوان یک سمبل از یک سد برای جلوگیری از خطا و حتی جدایی انسان از خدا استفاده میکند؟
نکتۀ مشترک در تفسیر این آیات استفاده و توسل به روشهائی با قواعد سری و مبهم در تفسیر کتابمقدس میباشد. در این روش تفسیر مفسیرین در آیات کتابمقدس بخصوص در آموزه های عیسی مسیح بدنبال کشف اسرار روحانی میگردند.
اگر بقولی این اسرار کشف شده را باور کنیم آنوقت باید نتیجه بگیریم که بیش از 2000 سال است که مسیحیت اصیل در دوران تاریخ کلیسا کتابمقدس را به اشتباه تفسیر کرده است. پس سوالی که در اینجا باید به آن پاسخ داد اینست که آیا این روش تفسیر یا کشف رمز شیوۀ درستی است یا خیر؟
هدف خدا از بوجود آوردن زبان
در پاسخ به این سوال باید گفت که خدا هرگز در نظر نداشته که کلامش را بصورت راز به ما بدهد بلکه با یک مطالعۀ ساده باید قادر به فهم آن باشیم. بعنوان مثال با مطالعۀ کلام خدا در می یابیم که وقتی خدا آدم را بصورت خود آفرید به او توانایی گفتگو کردن را عطا فرمود. بنابراین آدم قادر بود که با آفرینندۀ خود و همچنین با همنوعان خود با واژه های قابل فهم مصاحبت واقعی داشته باشد (پیدایش 26:1).
اگر در همان وحلۀ اول هدف خدا از بوجود آوردن زبان این بوده که انسان قادر به ارتباط با او و هم نوعش باشد پس باید نتیجه گرفت که خدا و انسانها باید از زبان بطور طبیعی، تحت اللفظی و ساده بعنوان ابزاری استفاده کنند که منظور و هدفشان را بیان نمایند. این تعریف از زبان پیش نیاز درک نه تنها گفته های خدا بلکه کلام نوشته شدۀ او نیز میباشد.
بنابراین کلام باید بعنوان مرجعی در نظر گرفته شود که خدا در نظر داشته از طریق آن حقایقی را که خودمان قادر به درکش نبودیم بما آشکار نماید. پس این حقایق میبایست از طریق مکاشفات قابل فهم بما منتقل شود.
تثنیه 29:29 «اسرار به خداوند خدای ما تعلّق دارد، امّا آنچه بر ما آشکار گشته است، برای همیشه به ما و فرزندانمان تعلّق دارد تا از همه آنها پیروی کنیم.
پس اگر قرار باشد مکاشفۀ الهی را تفسیر کرد باید واژه های کتابمقدس را مطابق با طرح اولیۀ خدا برای زبان یعنی آنرا طبیعی، تحت اللفظی و ساده در نظر گرفت.
البته منظور از تقابل تفسیر ساده و تحت اللفظی با مبهم و سری این نیست که آیات کتابمقدس را بطور تحت اللفظی مطلق تفسیر کنیم. بلکه هدف استخراج معنا از متن با توجه به بستر موضوع میباشد. این همان روشی است که عیسی مسیح در تفسیر مثلهایش از آن استفاده نمود.
نوع متن
نوع متون بکار برده شده در کتابمقدس باید در روش تفسیر ساده و تحت اللفظی در نظر گرفته شود. این متون هر کدام ویژگیهای خاص خود را دارا هستند که باید در فن تفسیر به آنها توجه داشت. انواع متونی که در کلام خدا موجود هستند شامل کتب تاریخی (مثل اعمال رسولان)، حماسی (مثل ایوب)، شعر (مثل مزامیر)، مَثَل (مثل امثال سلیمان)، نوشته های مکاشفه ای (مثل مکاشفۀ یوحنا) میباشند،
بدهیست که به اشتباه گرفتن نوع متن در تفسیر آن تاثیر بسزائی خواهد داشت. یک متن شعری را نباید مانند یک متن تاریخی تفسیر نمود. این مسئله باید در رابطه با متون مکاشفه ای، امثال و غیره نیز در نظر گرفت. بنابراین، یک مفسر حکیم از شناختی که در نوع متن دارد تعیین میکند که آنرا چگونه تفسیر نماید. بدینطور قادر خواهد بود که منظور و هدف نویسنده را از نوشتن آن بدقت درک نماید و آنرا به خواننده منتقل کند.
اگرچه کتابمقدس دارای سبکهای مختلف نگارشی است اما نویسندگان آن به گونه ای مطالب خود را ادا نموده اند که خواننده خیلی ساده و شیوا آنها را درک میکند. مفسیرین نیز با در نظر گرفتن این شیوایی سخن نویسندگان را تشریح و بیان میکنند که ما البته آنرا تفسیر ساده و تحت اللفظی مینامیم. یک تفسیر ساده از متن، همان مفهومی را به خواننده منتقل میکند که اگر مخاطب شفاهاً همان مطلب را از گوینده میشنید درک مینمود. ارتباط خدا با انسان چه از طریق شفاهی، نوشتاری یا حتی فکری، بدون این روش غیر ممکن میبود.
تفسیرهای درست و غلط
در روش تفسیر ساده یا تحت اللفظی کلام خدا باید در نظر داشت که هر متن فقط یک معنی صحیح دارد، بنابراین میتوان فقط یک تفسیر صحیح از آن استخراج نمود. در سال 1983 شورای بین المللی مصونیت کتابمقدسICBI (International Council on Biblical Inerrancy) که فعالیت آن متمرکز عاری از خطا بودن کلام خدا میباشد در یک کتاب تشریحی کوچک خطاب به کسانیکه معتقدند متون کلام خدا معنی دیگر غیر از هدف اصلی نویسنده را دارا میباشد تاکید میکند که هر متن از کتابمقدس فقط حاوی یک معنی مشخص و درست دارد.
مفسرینی که معتقد به روش فراحسی یا کشف رمز و اسرار دارند مدعی هستند که تفسیرشان از متون کتابمقدس درست است. قطعاً هر کس میتواند این ادعا را بکند اما به صرف اینکه شخصی میگوید من در مورد این آیه اینطور فکر میکنم دال بر حقانیت آن نیست. مثل این میماند که مدیرعامل یک شرکت ترازنامۀ مالیاتی شرکت خود بدون اشکال ببیند. اما زمانیکه ممیز مالیاتی اوراق مالیاتی شرکت را بررسی میکند کاری به نظر مدیرعامل ندارد بلکه او فقط از قانون تبعیت میکند، نظر شخصی افراد برایش مهم نیست.
مثلاً از مطالعۀ ساده و تحت اللفظی کتابمقدس در می یابیم که عیسی مسیح بار دیگر در جسم و بطور قابل روئیت به جهان باز میگردد تا زندگان و مردگان را داوری نماید (متی 24 و مکاشفه 19). عیسی مسیح همانطور که صدها نبوت را در مورد اولین ظهورش از قبیل محل تولد (میکاه 2:5)، زمان خدمت (دانیال 24:9-27)، معجزات (اشعیا 5:35-6)، مثالها (مزمور 2:78)، مرگ (اشعیا 53 و مزمور 22) و رستاخیزش از مردگان (مزمور 10:16) به انجام رساند به همانصورت نبوتهایی را که در رابطه با بازگشت ثانوی اش میباشند را به انجام خواهد رساند.
این گفته به آن معنا نیست که تمام مفسیرین ارتدکسی (که به تفسیر تحت اللفظی و ساده معتقدند) همه بر سر نکات الهیاتی به یک باورند. اختلاف نظر مفسرین ارتدکسی بر سر مسائل جانبی یا کوچک (غیر اساسی) میباشد. اما میتوان گفت که آنها بر سر اصول اعتقادات مسیحی همه متفق القولند. این اتحاد در اصول و اعتقادات ناشی از تفسیر ساده و تحت اللفظی است، یعنی همان مقصود الهی.
تفسیر فراحسی مثل تفسیر ساده و تحت اللفظی نیست که بتوان با تطبیق دادن متون کتابمقدس و یا بررسی تاریخی و دستوری صحت آنرا ارزیابی نمود. هیچ روش عینی برای چک کردن یا ارزیابی صحت یا سقم تفسیر فراحسی وجود ندارد.
تفسیر فراحسی یک روش ذهنی و غیرقابل بازبینی است. هیچ راهی برای اثبات درست یا غلط بودن آن نیست. چون برای اثبات یک قیضه، استدلال و مشاهدات عینی نیاز است نه فرضیات ذهنی. پیروان نیوایج که گرایشان فراحسی دارند نمیتوانند اختلاف نظرات مفسیرینی چون Crème یا Spangler را در رابطه با بازگشت مسیح ارزیابی کنند.
در جستجوی منظور نویسنده
مفسری که از روش تفسیر عینی یا ساده استفاده میکند قصدش انتقال منظور نویسنده است (که البته تنها مفهوم درست است). باید در نظر داشت که مفهوم درست یک متن مفهومیست که از همان ابتدا منظور نظر نویسنده بوده و قابل تغییر توسط مخاطب نمیباشد. پس مخاطب باید قادر به درک منظور نویسنده را کشف کند.
هدف ما در تفسیر باید استخراج معنا از متن باشد نه درج معنا در متن. در روش عرفانی یا فراحسی بجای استخراج معنی درج معنا در کلام خدا صورت میگیرد. در روش فراحسی یک راز از پیش تعیین شده در تفسیر به گونه ای استفاده میشود که مفهوم آیات را بکلی با آنچه منظور نویسنده است تغییر میدهد.
چارچوب یا زمینۀ متون: یک نکتۀ بسیار مهم در فن تفسیر این است که آیات باید در چارچوب موضوع متنی که در آن قرار داردند تفسیر شودند. هر کلمه بخشی از یک جمله است و هر جمله بخشی از یک پاراگراف، و هر پاراگراف بخشی از یک کتاب، و هر کتاب بخشی از کلام خداست. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که هرمتن دارای دو مفهوم یکی آنی و دوم مفهوم وسعیتر آن میباشد.
مفهوم آنی متن را میتوان در پاراگراف یا پاراگرافهائیست آیه در آن قرار دارد یافت. هیچ متنی جدا از متون اطرافش نیست. تفسیر کردن یک آیه بدون در نظر گرفتن آیات مجاور مثل این میماند که شخصی بخواهد با خیره شدن به یک سانتیمتر مربع از تابلوی داوینچی مفهوم آنرا درک کنید. یا اینکه با گوش دادن به 10 ثانیه از یک آهنگ کلاسیک بخواهیم در مورد آن قظاوت کنیم. مفهوم آنی متون در درک کتابمقدس بسیار حائز اهمیت میباشند.
منظور از مفهوم وسیعتر در نظر گرفتن تمام بخشهای کتابمقدس میباشد. پس باید دقت داشت که وقتی آیه ای را تفسیر میکنیم آن تفسیر نباید در تناقض با سایر بخشهای کتابمقدس باشد. متون کتابمقدس از هم جدا نیستند. در مفهوم وسیعتر باید کتابمقدس را یکپارچه در نظر گرفت. بنابراین در تشریح آیات ضمن اینکه رابطۀ آیات مورد نظر با آیات مجاور در نظر گرفته میشود باید با سایر بخشهای کتابمقدس هم هماهنگ باشد. نویسندگان کلام خدا اگرچه انسان بودند اما همۀ آنها بر این باور بودند که نویسندۀ اصلی خداست و آنها فقط نقش یک وسیله داشتند.
2 پطرس 21:1 زیرا که نبّوت به اراده انسان هرگز آورده نشد، بلکه مردمان به روح القدس مجذوب شده، از جانب خدا سخن گفتند.
زمینۀ تاریخی نیز عامل مهمی در کشف درک نویسنده است. دانستن تاریخ بما کمک میکند که زمینه و چارچوب موضوعی که نویسنده مطلبش را ادا میکند درک کنیم. مسیحیت بر مبنای حقایق تاریخی بنا شده است. بعبارتی شالودۀ مسیحیت بر مبنای این واقعیت تاریخی است که خدا در مقطعی از زمان بتوسط عیسی مسیح ناصری با انسان ارتباط برقرار کرد.
یوحنا 18:1 خدا را هرگز کسی ندیده است؛ پسر یگانهای که در آغوش پدر است، همان او را ظاهر کرد.
مردم او را دیدند و با دستانشان او را لمس کردند.
اول یوحنا 1:1-3 آنچه از ابتدا بود و آنچه شنیده ایم و به چشم خود دیده، آنچه بر آن نگریستیم و دستهای ما لمس کرد، درباره کلمه حیات. و حیات ظاهر شد و آن را دیده ایم و شهادت می دهیم و به شما خبر می دهیم از حیات جاودانی که نزد پدر بود و بر ما ظاهر شد. از آنچه دیده و شنیده ایم شما را اعلام می نماییم تا شما هم با ما شراکت داشته باشید. و امّا شراکت ما با پدر و با پسرش عیسی مسیح است.
بهمین دلیل است که عیسی مسیح فرمود:
یوحنا 7:14 «اگر می دانستید من کیستم ، آنگاه می دانستید پدرم کیست . اما از حالا به بعد، او را می شناسید و او را دیده اید.» (تفسیری)
پولس رسول برای اثبات هشدارش به مردم آتن که خدا در روز معینی آنها را داوری میکند رستاخیز مسیح را که یک واقعۀ تاریخی بود دلیل میآورد.
اعمال 31:17 زیرا روزی را معیّن فرمود که جهان را با راستی و درستی به وسیله شخصی که برگزیده خود اوست داوری فرماید و برای اثبات این حقیقت او را پس از مرگ زنده کرد.»
کلام خدا مملو از شواهد و وقایع تاریخی است. در واقع زمان نگارش عهدجدید فاصلۀ زیادی با وقوع آن و وقایع ندارد. وقایعی که شاهدین زیادی داشت. کسانیکه تحت تاثیر آنها به مسیح ایمان آوردند و از داوری خدا رستند. پیام انجیل بر مبنای این وقایع تاریخی / واقعی نوشته شده نه فرضیاتی که هیچ پایه و اساسی ندارد. بعبارتی خدا در روز داوری مردم را بر مبنای حقایق مستند بازخواست خواهد نمود نه فرضیات.
اول یوحنا 1:1-3 خدا نور است از ابتدا، «کلمه» حیاتبخش خدا وجود داشتهاست، من او را با چشمان خود دیدهام، و سخنان او را شنیدهام؛ من با دستهای خود او را لمس کردهام. این کلمه حیاتبخش از جانب خدا آمد و خود را بر ما آشکار فرمود؛ و ما شهادت میدهیم که او را دیدهایم، یعنی عیسی مسیح را. بلی، او حیات جاودانی است. او نزد خدای پدر بود، اما بعد خود را بر ما آشکار ساخت. باز میگویم، ما با شما درباره چیزی سخن میگوییم که خودمان دیدهایم و شنیدهایم، تا شما نیز بتوانید مانند ما با خدای پدر و فرزندش عیسـی مسیـح، رابـطه نزدیک داشتـه باشید. (ترجمۀ تفسیری)
تنویر و روشنگری روح القدس
پیروان روش فراحسی برای درک مفاهیم کتاب مقدس به تنویر و مکاشفات درونی خود تکیه میکنند. اما مسیحیان واقعی (ارتدکسی) برای درک مفاهیم سادۀ آیات کتاب مقدس و کاربرد آنها در زندگی شان به تنویر و روشنگری روح القدس متکی هستند.
یوحنا 12:16-15 «و بسیار چیزهای دیگر نیز دارم به شما بگویم، لکن الآن طاقت تحمّل آنها را ندارید. ولیکن چون او یعنی روحِ راستی آید، شما را به جمیع راستی هدایت خواهد کرد زیرا که از خود تکلّم نمیکند بلکه به آن چه شنیده است سخن خواهد گفت و از امور آینده به شما خبر خواهد داد. او مرا جلال خواهد داد زیرا که از آنچه آن من است خواهد گرفت و به شما خبر خواهد داد. هر چه از آنِ پدر است، از آنِ من است. از این جهت گفتم که از آنچه از آن من است میگیرد و به شما خبر خواهد داد.
اول قرنتیان 9:2-11 بلکه چنانکه مکتوب است: «چیزهایی را که چشمی ندید و گوشی نشنید و به خاطر انسانی خطور نکرد، یعنی آنچه خدا برای دوستداران خود مهیّا کرده است.» امّا خدا آنها را به روح خود بر ما کشف نموده است، زیرا که روح همه چیز حتّی عمقهای خدا را نیز تفحّص می کند. زیرا کیست از مردمان که امور انسان را بداند جز روح انسان که در وی می باشد. همچنین نیز امور خدا را هیچ کس ندانسته است، جز روح خدا.
منطقی است که چون روح القدس روح راستی (حقیقت) است ما را به درستی هدایت میکند.
اول قرنتیان 12:2 لیکن ما روح جهان را نیافته ایم، بلکه آن روح که از خداست تا آنچه خدا به ما عطا فرموده است بدانیم.
بدیهیست که ما قادر به درک تمام مفاهیم کلام خدا نیستیم. برای همین هم، روح القدس که نویسندۀ اصلی کتاب مقدس از بهترین راهنمای ما در تفسیر آن میباشد.
2 پطرس 21:1 زیرا که نبّوت به اراده انسان هرگز آورده نشد، بلکه مردمان به روح القدس مجذوب شده، از جانب خدا سخن گفتند.
نیازی نیست که مبحث گستردۀ روشنگری روح القدس را در اینجا به میان آوریم چون از حوصلۀ این درس خارج میباشد. اما کافیست که بدانیم روح خدا برای درک کلام خدا از طریق افکار ما عمل میکند. بدهیست که عقل چیزی است که خدا به انسان داد و روح القدس از آن برای درک کلامش از آن استفاده میکند.
آقای James Sire میگوید.
روح القدس افکار ایمانداران را روشن میکند نه بخشهای غیرمعقول مثل احساسات یا هیجانات آنها را. بدینطور ما آگاهی بدست میآوریم که میتوانیم آنرا با دیگران در میان بگذاریم و در موردشان با سایرین صحبت کنیم. کلام خدا حاوی وازه های قابل درک است.
یکی از الهایت دانان بنام Roy B. Zuck در این رابطه چنین میگوید.
وقتی میگوئیم که روح القدس در تفسیر کلام خدا فکر ما را روشن میسازد مفهومش این نیست که دیگر باید مسائل عقلانی و منطقی را نادیده بگیریم. از آنجائیکه روح خدا روح راستی است هیچگاه ما را به آنچه غیر منطقی و غیر حقیقی است هدایت و تعلیم نمیدهد و متناقض با سایر بخشهای کلام خدا عمل نمیکند.
یوحنا 17:14 یعنی روح راستی که جهان نمیتواند او را قبول کند زیرا که او را نمیبیند و نمیشناسد و امّا شما او را میشناسید، زیرا که با شما میماند و در شما خواهد بود.
یوحنا 26:15 لیکن چون تسلّی دهنده که او را از جانب پدر نزد شما میفرستم آید، یعنی روح راستی که از پدر صادر میگردد، او بر من شهادت خواهد داد.
یوحنا 13:16 ولیکن چون او یعنی روحِ راستی آید، شما را به جمیع راستی هدایت خواهد کرد زیرا که از خود تکلّم نمیکند بلکه به آن چه شنیده است سخن خواهد گفت و از امور آینده به شما خبر خواهد داد.
البته باید متذکر شد که روح القدس هیچگاه ما را به خارج از کلام خدا نیز هدایت نمیکند. به این مفهوم که هرگز چیزی را که خدا نگفته یا در کلامش نیست را بما نمیگوید، بعبارتی به کلام خدا چیزی نمی افزاید. کار روح القدس در محدودۀ کلام است. بما کمک میکند که کلام نوشته شدۀ خدا را درک کنیم تا بتوانیم در زندگی مان عمل کنیم.
کسانی که دنبال تفسیرها یا مکاشفات فراحسی میروند از این حقیقت غافلند که در اینگونه روشها دست شیطان برای فریفتن و به انحراف کشاندن آنها بسیار باز است. چون در این روش هیچ قاعده، چارچوب یا سیستمی وجود ندارد که بتوان خود را با آن ارزیابی کرد.
کلام خدا بما میگوید که شیطان پدر دروغگویان است. شیطان نیز در اینصورت میتواند افکار کسانی را که خارج از چارچوب کلام هستند را براحتی با دروغهایش به اصطلاح منور کند (که البته تاریک میکند). تفسیرهای غلط، هدایتها و مکاشفات کاذب که بر مبنای احساسات و هیجانات استوارند بسیاری را از حقیقت دور کرده، زندگی شان را به انحراف کشانده است. این مسئله را در تجربۀ مسیح در بیابان بوضوح مشهود است که شیطان چطور سه با سعی کرد که فکر مسیح را از حقیقت دور سازد اما هر بار عیسی مسیح با استفادۀ صحیح از آیات کلام خدا به مقابله با شیطان برآمد و در نهایت کلام میگوید:
متی 11:4 در ساعت ابلیس او را رها کرد و اینک فرشتگان آمده، او را پرستاری می نمودند.
اگرچه شیطان در این نبرد شکست خورد اما هنوز هم به روش خودش ادامه میدهد و سعی دارد که مردم بخصوص مسیحیان را با تفسیرهای غلط از طریق روشهای فراحسی به انحراف بکشاند.
نمونه هایی از عیسی مسیح
افرادی که به روشهای فراحسی معتقدند اگر عیسی مسیح را الگوی خود قرار میدادند به نتیجۀ بهتری میرسیدند. عیسی مسیح در تفسیر آیات عهدعتیق هیچگاه از مفاهیم پنهانی سخن نگفت. بلکه درست برعکس او آیات عهدعتیق را بسیار ساده و قابل فهم برای مردم شرح داد.
بعنوان مثال میتوانید مطالب فوق را مطالعه کنید. داستان خلقت وقتی به آدم و حوا اشاره کرد (متی 35:13، 34:25، مرقس 6:10) در اشاره به کشتی و طوفان نوح (متی 38:24-29 و لوقا 26:17-27)، یونس و نهنگ (متی 39:12-41)، سرگذشت صدوم و عموره (متی 15:10)، و داستان لوط و همسرش (لوقا 28:17-29).
آقای Robert P. Lightner در کتابی تحت عنوان نجات دهند و کتابمقدس (The Savior and the Scriptures) که بطرز زیبایی به بررسی این موضوع پرداخته میگوید:
عیسی مسیح در تفسیر کلام خدا همیشه مفاهیم تاریخی و دستوری را رعایت نمود. او با منظور و هدف نویسندگان از رعایت موازین ادبی و دستوری کاملاً آگاه بود.
باور عیسی مسیح نسبت به کتابمقدس در آیات زیر دیده میشود.
- عیسی مسیح کتاب مقدس را الهام خدا میدانست (متی 43:22)
- آنرا فنا ناپذیر میدانست (متی17:5-18)
- مصون از خطاست (یوحنا 35:10)
- مرجع کامل است / Final authority (متی 29:22-32)
- سادگی و شیوایی پیام روحانی آن / Spiritual Clarity (لوقا 25:24)
علاوه بر اینها او به هر کلمۀ آن تاکید دارد
لوقا 17:16 لیکن آسانتر است که آسمان و زمین زایل شود، از آنکه یک نقطه از تورات ساقط گردد.
گاهی اوقات هم برای استدلال کردن از آیات کتاب مقدس استفاده میکرد.
متی 32:22 و 43 و 44 من هستم خدای ابراهیم و خدای اسحاق و خدای یعقوب؟ خدا، خدای مردگان نیست بلکه خدای زندگان است… ایشان را گفت: « پس چطور داود در روح، او را خداوند می خواند؟ چنانچه می گوید: ” خداوند به خداوند من گفت، به دست راست من بنشین تا دشمنان تو را پای انداز تو سازم.”
اما کسانیکه به روشهای فراحسی معتقدند درست برعکس عمل میکنند. آنها همیشه به دنبال کشف اسرار پنهان در پشت آیات میباشند. اما روش عیسی مسیح این بود که مطالب را با سادگی و روشنی به مردم تعلیم میداد.
وقتی وقتی کاهن اعظم از عیسی مسیح در رابطه با شاگردان و تعالیمش سوال کرد او چنین پاسخ داد:
یوحنا 19:18-20 در داخل ، کاهن اعظم ، از عیسی درباره شاگردان و تعالیم او سؤالاتی کرد. عیسی جواب داد: «همه می دانند که من چه تعلیمی می دهم . آشکارا در عبادتگاهها و خانه خدا موعظه کرده ام ؛ تمام سران قوم سخنان مرا شنیده اند و به کسی مخفیانه چیزی نگفته ام .
عیسی مسیح نیامده بود که چیزی را از کسی مخفی کند. او در واقع مکاشفۀ خدا به ماست. او آمد تا اسرار ملکوت خدا را بزبان شیوا و ساده در اختیار همه بگذارد تا هر که ایمان آورد نجات یابد.
روش فراحسی و متی باب 13
ممکن است برخی از متی باب 13 بخواهند دلیل بیاورند و بگویند که در اینجا عیسی مسیح از روش فراحسی یا رمزی استفاده کرده است و نه از صراحت و سادگی بیان.
بیائید ابتدا به متن نگاهی بیاندازیم:
عیسی مسیح در متی باب 13 با ذکر چند مثل از قبیل مثل برزگر، مثل کرکاس، دانۀ خردل، خمیرمایه، گنج پنهان، تاجر مروارید و تور ماهیگیری با مردم صحبت میکند و مفهوم آنها را برای شاگردانش شرح میدهد. وقتی شاگردان از او میپرسند که چرا با مردم به مثلها سخن میگویی عیسی مسیح چنین پاسخ میدهد.
متی 11:13-17 در جواب ایشان گفت: «دانستن اسرار ملکوت آسمان به شما عطا شده است، لیکن بدیشان عطا نشده، زیرا هرکه دارد بدو داده شود و افزونی یابد. امّا کسی که ندارد آنچه دارد هم از او گرفته خواهد شد. از این جهت با اینها به مَثَلها سخن می گویم که نگرانند و نمی بینند و شنوا هستند و نمی شنوند و نمی فهمند. و در حقّ ایشان نبوّت اشعیا تمام می شود که می گوید: “به سمع خواهید شنید و نخواهید فهمید و نظر کرده، خواهید نگریست و نخواهید دید. زیرا قلب این قوم سنگین شده و به گوشها به سنگینی شنیده اند و چشمان خود را بر هم نهاده اند، مبادا به چشم ها ببینند و به گوش ها بشنوند و به دل ها بفهمند و بازگشت کنند و من ایشان را شفا دهم.” لیکن خوشابحال چشمان شما زیرا که می بینند و گوشهای شما زیراکه می شنوند زیرا هر آینه به شما می گویم بسا انبیا و عادلان خواستند که آنچه شما می بینید، ببینند و ندیدند و آنچه می شنوید، بشنوند و نشنیدند.
باید توجه داشت که عیسی مسیح در اینجا با دو گروه ایماندار و بی ایمان یا شاید بهتر باشد بگوئیم حقجو و دشمنان حقیقت مواجه است. بنابراین با استفاده از مثلها باعث میشود که آنهائیکه ایماندار و حقجو هستند بیشتر با حقیقت آشنا شوند ولی آنهائیکه دشمن حقیقت هستند از آن بی بهره بمانند.
هدف عیسی مسیح از بیان مثلها این نبود که بخواهد چیزی را از پیروانش مخفی نگاه دارد. او در ادامۀ ماجرا شرح مثلها را برای پیروانش بیان میکند. حال ممکن است کسی سوال کند پس منظور متی از آیات 34 و 35 چیست که میگوید:
متی 34:13-35 همه این معانی را عیسی با آن گروه به مثلها گفت و بدون مثل بدیشان هیچ نگفت، تا تمام گردد کلامی که به زبان نبی گفته شد: «دهان خود را به مثلها باز می کنم و به چیزهای مخفی شده از بنای عالم تَنَطُّق خواهم کرد.»
آنچه که باید در اینجا به آن توجه داشت این است عیسی مسیح آمد تا حقایقی را که از بنای عالم پوشیده بود برای ما مکشوف کند. پولس رسول در این رابطه چنین میگوید:
کولسیان 26:1 یعنی آن سرّی که از دهرها و قرنها مخفی داشته شده بود، لیکن الحال به مقدّسان او مکشوف گردید،
عیسی مسیح در متی باب 13 برای پیروانش از ملکوت خدا حقایقی را آشکار میکند که تا آن موقع مکشوف نشده بود. شاید برای بعضی این سوال پیش بیاید که چرا فقط برای شاگردانش این کار را کرد؟
چون آنها به مسیح ایمان آورده بودند و آنقدر او را میشناختند که این تعالیم باعث رشد ایمانشان میشد اما شرح حکایات برای بی ایمانان فایده ای نداشت. شنیدن کلام برای بی ایمانان برعکس دل آنها را سخت تر میکرد. به همین دلیل است که مسیح میگوید که حقایق کلام خدا به ایمانداران تعلق دارد.
متی 6:7 آنچه مقدّس است، به سگان مدهید و نه مرواریدهای خود را پیش گرازان اندازید، مبادا آنها را پایمال کنند و برگشته، شما را بدرند.
حتی در مخفی داشتن حقایق از بی ایمانان نیز میتوان فیض و بخشش خدا را مشاهده کرد. برخی از مفسیرین بر این باورند که عیسی مسیح با پنهان کردم حقایق از بی ایمانان نمیخواست که مسئولیت بیشتری را بر گردن آنها بنهد. به عبارتی با اینکارش به آنها فرصت دیگری داد.
بنابراین عیسی مسیحگاه حقایق را از حقجویان پنهان نکرد بلکه مشتاقانه برای کسانیکه پذیرای پیام او هستند کلام خدا را با فصاحت و شیوایی بیان میکند تا بتوانند بسادگی آنرا بیاموزند و زندگی شان را مطابق با آن قرار دهند.
نتیجه گیری
عیسی مسیح فرمود که کلمات او روح و حیات است.
یوحنا 63:6 روح است که زنده میکند و امّا از جسد فایدهای نیست. کلامی را من به شما میگویم روح و حیات است.
اما برای اینکه بخواهیم از کلام او حیات جاودانی را حاصل کنیم باید آنها را به همان مفهومی که بیان شده بپذیریم. اما متاسفانه کسانیکه کلام خدا را با تفاسیر فراحسی معنی میکنند پیام مسیح تحریف میکنند و انجیلی دیگر را موعظه میکنند نه انجیل عیسی مسیح را.
غلاطیان 6:1-9 تعجّب می کنم که بدین زودی از آن کس که شما را به فیض مسیح خوانده است، بر می گردید به سوی انجیلی دیگر، که (انجیل) دیگر نیست. لکن بعضی هستند که شما را مضطرب می سازند و می خواهند انجیل مسیح را تبدیل نمایند. بلکه هرگاه ما هم یا فرشته ای از آسمان، انجیلی غیر از آنکه ما به آن بشارت دادیم به شما رساند، اَناتیما باد. چنانکه پیش گفتیم، الآن هم باز می گویم: اگر کسی انجیلی غیر از آنکه پذیرفتید بیاورد اناتیما باد.
دوم قرنتیان 13:3-14 پیغام انجیل را با نهایت دلیری و اطمینان موعظه می کنیم ؛ و نه همچون موسی ، که نقابی به صورت خود زد تا قوم اسرائیل محو شدن جلال را از صورتش نبینند. اما نه فقط صورت موسی پوشیده بود، بلکه درک و فهم قوم او نیز زیر نقاب بود؛ و حتی امروز نیز که یهودیان کتاب آسمانی تورات را می خوانند، گویی بر قلب و فکرشان نقابی قرار دارد، و به همین علت نمی توانند به معنی واقعی تورات پی ببرند. این نقاب که مانع فهمیدن است ، فقط با ایمان آوردن به مسیح برداشته می شود.
دعای همۀ ما مسیحیان این است که این نقاب از ذهن تاریک مردم برداشته شود تا انجیل راستین مسیح را درک کنند و از آن حیات بیابند.